کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



در این بخش یافته های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند. برای تجزیه و تحلیل فرضیه اصلی پژوهش با توجه به ماهیت آن از آزمون تحلیل کوواریانس بین گروهی استفاده می‌شود .با این حال در ابتدا لازم است نتایج آزمون لوین درمورد پیش فرض برابری واریانس‌ها گزارش شود.

جدول۴-۴: نتایج آزمون لوین درمورد پیش فرض برابری واریانس نمره کلی رضایت زناشویی آزمودنیهای مورد مطالعه

متغیر
ضریب F
ضریبp
رضایت زناشویی

۹۸۱/۰

۳۳۲/۰

نتایج جدول۴-۴ نشان ‌می‌دهد که در متغیر رضایت زناشویی مقدار f درسطح ۰۵/۰ معنادارنیست(p>0/05) ‌بنابرین‏ مفروضه یکسانی واریانس‌ها تأیید می‌شود. ضمنا با توجه به رعایت سایر مفروضه‌ها (پیش فرض خطی بودن و همگنی شیب‌ها) برای تجزیه و تحلیل فرضیه پژوهش می‌توان از آزمون تحلیل کوواریانس بین گروهی استفاده نمود.

  1. رویکرد زوج درمانی شناختی ـ رفتاری گروهی بر پربارسازی روابط زناشویی مؤثر است؟

به منظور بررسی معناداری میزان تغییرات به دست آمده و تعیین اندازه اثر زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر افزایش میزان رضایت زناشویی زوجین، ابتدا نمره‌های پیش از مداخله تعدیل شد و سپس از آزمون تحلیل کوواریانس بین گروهی استفاده گردید تا اندازه اثرات آموزش زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر افزایش میزان رضایت زناشویی زوجین گروه مورد مطالعه مطابق با ملاک‌های کوهن گزارش شود. بر این اساس نتایج حاصل از بررسی و تحلیل این فرضیه تحقیق، در جدول ۴-۵ نشان داده می‌شود.

جدول۴-۵- تحلیل کوواریانس بین گروهی اثرات آموزش زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر افزایش کلی رضایت زناشویی

منبع تغییرات
مجموع مجذورات
درجه آزادی
میانگین مجذورات
نسبت

F

سطح معناداریp
اندازه اثر
رضایت زناشویی
۲۸/۱۹۹۰
۱
۲۸/۱۹۹۰


گروه

۶/۱۰۳۳
۱
۶/۱۰۳۳
۰۸/۳۵
۰۰۲/۰
۶۳۶/۰

خطا

۸۴/۶۵۵۱
۷۷
۰۷/۸۵

کل

۸۲۸۲۷۲
۸۰

با توجه به اطلاعات جدول ۴-۵ و بر اساس نتایج آزمون تحلیل کوواریانس بین گروهی و پس از کنترل متغیرهای مداخله‌گر، اثر آموزش زوج درمانی شناختی – رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی زوجین مورد مطالعه، معنی دار بوده است ( ۰۸/۳۵= F و(۰۵/۰P<). یعنی وقتی که اثر پیش آزمون رضایت زناشویی به صورت آماری کنترل می‌شود بین میزان رضایت زناشویی دو گروه آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰P<)و می‌توان ادعا نمود زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر پربارسازی روابط زناشویی مؤثر بوده است و اندازه تاثیر نیز برابربا ۶۳۶/۰ است که مطابق با ملاک‌های کوهن بالاتر از حد متوسط است. بنابر شواهد فوق، فرضیه پژوهش مورد تأیید قرار می‌گیرد.

فصل پنجم

بحث و نتیجه‌گیری

۵-۱ بحث و نتیجه گیری

هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر پربارسازی روابط زناشویی زوجین است. پژوهش حاضر از نوع طرح‌های تجربی تک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون است.

جامعه آماری پژوهش شامل ۸۰ نفر از والدین کودکان مهدکودکی واقع در شهر تهران در سال۱۳۹۳ می‌باشد و نمونه‌گیری تصادفی و در دوگروه آزمایش و گواه انجام شده است. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه۹۰دقیقه‌ای تحت آموزش زوج‌درمانی گروهی مبنی بر رویکرد شناختی- رفتاری قرار گرفتند. ابزار به کار رفته در این پژوهش پرسشنامه رضامندی زناشویی انریچ است. یافته های پژوهش با بهره گرفتن از روش کوواریانس بین گروهی تحلیل شد. فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر افزایش رضامندی زناشویی زوج ها تأیید شده است. نتایج نشان داد زوج درمانی شناختی ـ رفتاری گروهی بر پربارسازی روابط زناشویی مؤثر بوده است و اندازه تاثیر نیز برابربا ۶۳۶/۰ است که مطابق با ملاک‌های کوهن بالاتر از حد متوسط است. بنابر شواهد فوق، فرضیه پژوهش مورد تأیید قرار می‌گیرد.

در مقایسه تطبیقی با تحقیقات و پژوهش‌های پیشین، نتایج این پژوهش با بخش‌هایی از تحقیقات و یافته های محققان و پژوهشگران داخلی مانند عرفانی اکبری(۱۳۷۸)، اعتمادی(۱۳۸۴)، نظری(۱۳۸۴)، اعتمادی(۱۳۸۴)، اولیاءوهمکاران(۱۳۸۵)، خمسه(۱۳۸۷)، موحدی(۱۳۸۷)، اثباتی(۱۳۸۸) و پورسردار(۱۳۸۹) وخارجی مانند ولیهان[۹۱](۲۰۰۰) هالفورد ساندرز و بهرنس(۲۰۰۱) جاکوبسکی[۹۲] و همکاران(۲۰۰۴) همسو است و با یافته های آن ها انطباق دارد.

محققان مذکور در نتایج تحقیقات و یافته های خود گزارش نموده‌اند که آموزش‌ها و مداخلات گروهی همانند آموزش زوج درمانی شناختی ـ رفتاری علاوه براینکه بر روی میزان سازگاری و رضامندی زناشویی زوجین تاثیر داشته است همچنین به میزان قابل ملاحظه‌ای بر موضوعات و رفتارهایی مانند ایجاد و افزایش صمیمیت زوج‌ها و حتی با روش غنی‌سازی ارتباط بین افراد بر سازگاری اجتماعی آن ها هم تاثیر مثبتی داشته است و علاوه برآن رویکرد زوج درمانی شناختی ـ رفتاری گروهی قادر است بر موضوعات و مؤلفه‌‌های دیگری از قبیل افزایش صمیمیت و کاهش تفکر قطعی‌نگر زوج‌ها مؤثر بوده و لذا نقش مهمی در ایجاد صمیمیت و بهبود روابط زناشویی دارد.

همچنین آن ها در نتایج خود ‌به این موضوع نیز اشاره نموده‌اند که حتی این مداخلات می‌تواند نتایج ثمربخشی در رضایت زناشویی و پربارسازی این روابط داشته باشد و ‌بنابرین‏ به طور غیر مستقیم سطح سلامت عمومی افراد آموزش دیده را نیز ارتقا دهد و تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر افزایش میزان سلامت روان این افراد داشته باشد.

ولیهان (۲۰۰۰) تاثیر یک برنامه غنی‌سازی ازدواج(بهبود روابط) را بر تغییر دیدگاه زوج‌ها درباره صمیمت و رابطه جنسی مورد پژوهش قرار داد. نتایج نشان داد که زوج‌های مورد مطالعه ، ارتباطات صمیمانه خود را نسبت به قبل بهتر ارزیابی کردند، روابط جنسی رضایت‌مندانه‌ای را گزارش کردند.

تحقیقات هالفورد ساندرز و بهرنس(۲۰۰۱) هم نشان داد که زوج‌هایی که در معرض خطر بالایی بودند و تحت آموزش قرار گرفتند، نسبت به زوج‌های گروه کنترل، رضایت زناشویی بسیار بالاتری به خصوص در ابعاد شخصیتی و مدیریت مالی را نشان دادند.

جاکوبسکی و همکاران(۲۰۰۴) نشان می‌دهند که آموزش برنامه مهارت‌های ارتباط صمیمانه می‌تواند باعث اضطراب کمتر، افزایش سازگاری زناشویی، رضایت و افزایش تفاهم شخصیتی بین زوج‌ها می‌شود. همچنین نتایج تحقیق عرفانی اکبری(۱۳۷۸) در زمینه بررسی مشکلات مربوط به صمیمیت زوج‌ها و تاثیر درمان مشکلات ارتباطی نشان داد که درمان روابط می‌توانند مشکلات مربوط به صمیمیت زوج‌ها و مشکلات مربوط به عدم توافق، علاقه، محبت و تعهد و سازگاری شخصیتی زوج‌ها را بهبود بخشد.

نتایج پژوهش اعتمادی(۱۳۸۴) در زمینه بررسی تاثیر زوج‌درمانی به شیوه شناختی- رفتاری بر افزایش صمیمیت زوج‌ها نشان داد که آموزش به شیوه شناختی- رفتاری میزان صمیمیت عاطفی، عقلانی، جنسی و جسمانی زوج‌ها را افزایش داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 09:34:00 ب.ظ ]




۱) شاخص پیشرفت تحصیلی در دروس خاص سال اول دوره متوسطه .

۲) شاخص پیشرفت تحصیلی در دروس خاص دوره سه ساله راهنمایی.

۳)استعداد تحصیلی اختصاصی( برآورد شده توسط دبیران دروس خاص)

۴) هوش یا استعداد عمومی

۵) علاقمندی به رشته تحصیلی (رتبه بندی شده توسط دانش آموز)

۶) اولویت یا مناسب بودن رشته تحصیلی (رتبه بندی شده توسط اولیاء دانش آموز)

۷) رغبت تحصیلی و شغلی

۸) نتیجه بررسی های مشاور

تصور برنامه ریزان و مجریان طرح هدایت تحصیلی این است که سهم هر کدام از این عوامل در پیشرفت تحصیلی دانش آموز معنا دار است(www:http،۱۳۹۳)..

تاریخچه راهنمایی و مشاوره:

مطالعه زندگی اولیه در اعصار گذشته نشان می‌دهد که اکثر تعارضات مربوط به تصمیم‌گیری شغلی که در جامعه امروزی دیده می‌شود وجود نداشت.در تمدن‌های اولیه، فلاسفه، شیوخ یا سایر نمایندگان خدایان و مذاهب نقش مشاوره را بر عهده داشتند و سر چشمه‌های تاریخی مربوط به تکوین قابلیت‌های انسان را می‌توان در جوامع اولیه یونان دید.‌به این صورت که آن ها بر تکامل و تقویت از راه آموزش و پرورش تأکید داشتند. اعتقاد بر این بود که در وجود فرد نیروهایی وجود دارد که قابل بر انگیخته شدن و هدایت به سوی اهدافی است که می‌تواند هم برای فرد و هم برای جامعه مفید باشد. از مشاوران یونان قدیم، افلاطون بیش از هر شخص دیگری به عنوان یکی از اولین کسانی شناخته می‌شود که بینش‌های روان‌شناختی را به صورت یک نظریه منظم سازماندهی ‌کرده‌است (بهرامی۱۳۸۸؛۱۰۸).

دومین مشاوره بزرگ تمدن‌های اولیه، ارسطو شاگرد افلاطون بود او به آنچه بعدها تبدیل به رشته روان‌شناسی شد خدمات مهمی نمود. یکی از خدمات عمده او مطالعه مردم در رابطه با محیط و با یکدیگر بود. فیلسوفانی چون لویی و ایوز نیاز به هدایت متناسب با طرز فکر و استعدادهای اشخاص را تشخیص دادند. در قرون وسطی تلاش‌های معطوف به مشاوره به طور فراینده‌ای تحت کنترل کلیسا در آمد. در اوایل قرون وسطی وظیفه ارشاد و هدایت جوانان در اختیار کشیشان قرار گرفت. در آن زمان تعلیم و تربیت عمدتاًً تحت اختیار کلیسا بود. اولین کتاب‌هایی که برای کمک به جوانان در انتخاب حرفه مورد استفاد قرار گرفت در قرن هفدهم به چاپ رسید.

هوراس مان[۳] مشهورترین قرن ۱۹ آمریکا در دوازدهمین گزارش سالانه خود عباراتی درباره مزایای نظام مدارس گنجانده، مزایایی که برای توسعه برنامه مشاوره و راهنمایی در یک قرن بعد از آن مفید واقع شد.پارسونز[۴] در کتاب خود سه عامل لازم برای انتخاب عاقلانه شغل را ‌به این صورت عنوان می‌کند؛

– شناخت روشنی از خود، استعدادها، توانایی‌ها، علایق، آمال، امکانات محدودیت‌ها و سایر عوامل مربوط به خود.

– شناخت شرایط، امکان موفقیت مزایا و محدودیت‌ها، بیمه،امکانات و چشم انداز رشته‌های مختلف شغلی.

– استدلال صحیح ‌در مورد رابطه این دو با یکدیگر.

به نظر راکول و رانتی[۵] سایر پیشگامان اولیه نهضت راهنمایی در آمریکا جسی دیویس[۶]، آنارید[۷]، الی ویور[۸] و دیوید هیل[۹] بودند خدمات آن ها به مشاوره نیز باید مورد توجه قرار گیرد. روش دیویس مبتنی بر خودآموزی و مطالعه مشاغل بود به نظر می‌رسد که بنا به توصیف وی از مشاوره باید دانش آموزان را در زمینه ارزش‌های اخلاقی، سخت کوشی بلندپروازی صداقت و رسیدن به یک خصلت معقول به عنوان سرمایه ورود به دنیای کار راهنمایی و هدایت کرد. آنارید معتقد بود که خدمات راهنمایی برای نظام مدارس شهر سیاتل به عنوان وسیله رسیدن به بهترین دستاورد آموزشی ممکن می‌تواند اهمیت داشته باشد او نیازهای دنیای کار را بر خلاف فلسفه امروز مقدم بر نیازهای فرد می‌دانست. نتیجه این که در برنامه راهنمایی او درباره ارزش فرد بنا به قابلیت اشتغالی که دارد قضاوت می‌شود.ویور یکی از پیشتازان مشاوره موفق به دایر کردن کمیته راهنمایی معلم در کلیه دبیرستان‌های نیویورک شد که کار آن کمک به جوانان برای کشف قابلیت‌های خود و نحوه استفاده از این قابلیت‌ها برای دست یافتن به مناسب ‌ترین شغل بود. (راکول، وراتنی، ۱۹۶۱ به نقل از گیبسون؛ میشل؛ ترجمه ثنایی، ۱۳۸۸:؛ ۲۶ تا ۲۳).

پارسونز را به عنوان پدر نهضت راهنمایی آموزش و پرورش آمریکا می‌شناسند ولی احتمالاً خود او تصور نمی‌کرد که رشد نهضت از چند ده مشاوری که خودش ترتیب کرد به بیش از ۰۰۰/۵۰ مشاوری برسد که ۷۰ سال بعد فقط در مدارس آمریکا خدمت می‌کنند. در سال ۱۹۱۳ نهضت نوپای راهنمایی از نظر تعداد و تخصص آنقدر رشد کرده بود که زمینه تأسیس انجمن ملی راهنمایی شغلی را فراهم کرد. اصطلاح راهنمایی بیش از ۵۰ سال متدوال بود و به نهضت مشاوره مدارس اطلاق می‌گردید.

نهضت بهداشت روانی.

شروع نهضت راهنمایی ابتدایی هم در نوشته و هم تلاش‌های ویلیام برنهام [۱۰]در اواسط دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه ۱۹۳۰ می‌باشد.فاوست[۱۱] (۱۹۶۸)به نقل از ثنایی،۱۳۸۸) بر اهمیت نقش معلم در بهداشت روانی کودکان ابتدایی تأکید داشت. و مسئولیت‌های اساسی آن ها را بر مشاوره و مطالعه کودک، کمک به والدین و تحلیل کودک بیان می‌داشت. در پایان دهه ۱۹۲۰ پیشروان اولیه راهنمایی به ضرورت خدمات راهنمایی قائل بوده و معتقد بودند که مدرسه نهاد شایسته عرضه این خدمات است و راهنمایی دانش آموزان باید تمام پایه های تحصیلی را در بر گیرد. اطلاق مشاوره به عنوان یک فرایند روان شناختی برای اولین بار در سال ۱۹۳۱ در اثر پراکتور، بنه فید ورن بنام راهنمای مشاغل به کار رفت. (هیزولیز، ۱۹۸۶، به نقل از گیبسون؛ میشل؛. ترجمه ثنایی۱۳۸۸؛۲۸).

یکی از پیشگامان جهت گیری تازه که بر مشاوره در محیط مدرسه و غیر مدرسه اثر گذاشت کارل راجرز[۱۲] بود. دو کتاب مهم وی عبارتند از مشاوره و رواندرمانی و درمان مراجع محوری، راجرز در کتاب مشاوره و روان درمانی بر مسئولیت مراجع برای درک مشکل خود و تقویت خود تأکید داشت. نظر راجرز مبنی بر این که مراجع مسئولیت عمده حل مشکل خود را عهده‌دار شود نه این که درمانگر مشکل مراجع را حل کند اولین تناقض جدی در نهضت راهنمایی و مشاوره مدارس را باعث شد. شاید. راجرز بیش از هر شخص دیگری بر طرز تعامل مشاوران آمریکایی با مراجعان اثر گذاشته باشد و شاید بتوان اثر خدمات او به نهضت مشاوره در قرن حاضر را با خدمات هنری فورد به توسعه صنایع اتومبیل سازی تشبیه کرد.

فنگولد [۱۳]پیشگام دیگر در نهضت مشاوره و راهنمایی سال ۱۹۴۷ طی مقاله‌ ای در مجله مرور مدرسه بیان‌ کرد که مشاوره نه فقط باید خدمات راهنمایی را به اشخاص شاخص، بلکه به دانش آموزانی عرضه کند که بدان نیاز دارند،یعنی دانش آموزان گرفتار در تار و پود قواعد و مقررات هستند. ترکسلر[۱۴] در سال ۱۹۵۰ تحولات وگرایشهای رو به ظهور راهنمایی را چنین عنوان کرد:

آموزش کامل‌تر شاغلین راهنمایی

راهنمایی به عنوان وظیفه کل هیئت آموزشی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




به طور خلاصه بندورا معتقد است که باورهای افراد در­ رابطه با خودکاآمدی­شان تحت تأثیر چهار منبع عمده، رشد و تحول می­یابد. این چهار منبع عبارتند از: تجارب مسلط، تجارب جانشینی، قانع­سازی کلامی (اجتماعی) و حالت­های فیزیولوژیکی و هیجانی، مادوکس منبع دیگری را به آن چهار منبع اضافه ‌کرده‌است که این منبع تجارب تصویر­سازی ‌می‌باشد(بروشم،۱۳۹۱).

بندورا به روشی بسیار مقدماتی، رشد خودکارآمدی را در طول گستره­ی زندگی شرح داده است. کودکان در ضمن بررسی محیط، ‌به این احساس دست می­یابند که می ­توانند روی محیط کنترل داشته باشند، بدین طریق احساس ‌می‌کنند که کما­بیش از خودکارآمدی بر خوردارند.همان­طور که کودکان بزرگ می­شوند، دنیای اجتماعی آن ها نیز وسعت می­یابد. آن ها به همسالان خود به عتوان الگوها­یی از خودکارآمدی وهمچنین منبعی برای مقایسه نگاه ‌می‌کنند. نوجوانان، کارآمدی خود را در زمینه ­های جدیدی مانند دوستی با جنس مخالف، ارزیابی ‌می‌کنند، جوانان باید ظرفیت­های نوینی از قبیل شاغل شدن یا پدر، (مادر) شدن را در خود ارزیابی کنند وافراد پیر، در خود به ارزیابی­هایی مانند سازگار شدن با بازنشستگی وایجاد روشی نوین برای زندگی می­پردازند. در طول زندگی هر فرد نوعی حس رو به گسترش از خودکارآمدی، باعث حفظ حرکت رو به جلو، انرژی وطراوت در فرد ایجاد می­ شود. هنگامی که خودکارآمدی پایین باشد، افراد مستعد زندگی، دچار کناره گیری و تردیدهای درد آلود[۴۲] نسبت به خود می­شوند. (خوی نژاد و رضایی، ۱۳۹۰).

به قضاوت­های افراد در رابطه با توانایی­هایشان برای به ثمر رساندن سطوح طراحی شده عملکرد اطلاق می­ شود، خودکارآمدی یا شخصی در­برگیرنده احساس­های شایستگی ،کفایت و قابلیت در کنار آمدن با زندگی است هم­چنین این سازه را ‌می‌توان به عنوان توانایی فرد در رابطه با رویدادهای فشارزای زندگی ملاحظه نمود (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سید­محمدی، ۱۳۸۸).

در نظریه شناختی_اجتماعی، خودکارآمدی، ارزیابی فرد از توانایی خود در انجام یک تکلیف است(بندورا ،۱۹۸۲; ترجمه کدیور، ۱۳۸۶).

باور­های خودکارآمدی توسط بندورا یک جنبه از نظریه اجتماعی-شناختی معرفی شده است. خودکارآمدی به باورهای افراد در باره قابلیت­هایشان برای انجام تأثیرات دل­خواه به واسطه اعمالشان گفته می­ شود. (بندورا،۱۹۹۷؛ به نقل از مادوکس[۴۳]،۲۰۰۲). (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سید­محمدی، ۱۳۸۸).

۱-۶ احساس خویشتن

الگوی احساس­های هر فردی به وسیله­ احساس عمده­ای به نام احساس خویشتن[۴۴] سازمان یافته است. این خود پنداری ماست که تقریباًدر تمام نگرش­ها ورفتا­های ما انعکاس یافته است. احساس خویشتن به صفات عمقی ثبات، انسجام و سازمان می­دهد و با ابراز احساس­ها مرتبط است. این در بین احساس­ها آخرین موردی است که به سطح کامل رشد می­رسد. احساس خویشتن به برآورده شدن صفات پویشی کمک کرده و از این رو تمام ساختار­ها در شخصیت را کنترل می­ کند. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سید­محمدی، ۱۳۸۸).

۱-۷ چگونه به تفکر و تخیل خلاق دست یابیم.

مرحله­ اول: ایمان داشته باشید ‌به این­که می­توانید موفق شوید. وقتی به کاری ایمان داشته باشید فکرتان راه­های انجام آن را پیدا می­ کند. اگر اراده کنید، ذهننتان راهی پیش پایتان می­ گذارد. خواستن توانستن است. ایمان داشته باشید ‌به این­که از عهده­ کارها بر خواهید آمد. الف) به نظرات افراد توجه کنید، فکرهای جدید را پذیرا باشید. ب) پیوسته در حال جست­و­جو باشید، سنت شکن باشید. پ) پیش­رو باشید نه دنباله­رو.تجربه­ آموزنده­ای است: توانایی، یک برداشت ذهنی است. میزان کاری که می­توانیم انجام دهیم، به میزان تصوری که از توانایی انجام آن کار داریم بستگی دارد. توانایی به راستی یک برداشت ذهنی است. چکیده­وار از این امکانات بهره بگیرید و خلاقانه بیندیشید! ۱- ایمان داشته باشید که می­توانید موفق شوید.۲- اجازه ندهید سنت­های دست و پا گیر ذهن شما را فلج کنند، جست­و­جوگر باشید و راه­های دیگر را امتحان کنید. ۳- هر روز از خودتان بپرسید: «چه­طور می­توانم کارم را بهتر انجام دهم» خود­سازی نهایتی ندارد. ۴- از خودتان بپرسید: «چگونه می­توانم بیشتر کار کنم؟» توانایی یک برداشت ذهنی است. ۵- سوال کردن و شنیدن را تمرین کنید. به یاد داشته باشید: انسان­های بزرگ فقط می­شنوند و انسان­های کوچک فقط حرف می­زنند. ۶- دید خود را گسترش دهید. خود را در معرض محرک­های ذهنی قرار دهید. (شوارتز[۴۵]، بی­تا; ژنا بخت­آور، ۱۳۸۸).

۱-۸ افراد دارای خودکارآمدی بالا

People with a strong sense of self-efficacy:افراتئاتاتعنت ظدزر سسطیهتتدتد ننتخنتخخنخننخنخنتخنتخ

    • View challenging problems as tasks to be mastered به چالش کشیدن مشکلات به عنوان وظایف به تسلط

    • Develop deeper interest in the activities in which they participate توسعه علاقه عمیق­تری به فعالیت­هایی که در آن ها شرکت ‌می‌کنند

    • Form a stronger sense of commitment to their interests and activities فرم حس تعهد بیش­تری نسبت به علائق و فعالیت­هایشان خود

  • Recover quickly from setbacks and disappointments بازیابی به سرعت از یأس و نومیدی چیره (بندورا، ۱۹۹۵).

People with a weak sense of self-efficacy: 1-9 مردم با خودکارآمدی پایین

    • Avoid challenging tasks اجتناب از کارهای چالش برانگیز

    • Believe that difficult tasks and situations are beyond their capabilities بر این باورند که شرایط و وظایف مشکل، خارج از توانایی و قابلیت آن ها‌ است

    • Focus on personal failings and negative outcomes تمرکز بر روی ناکامی­های شخصی و نتایج منفی

  • Quickly lose confidence in personal abilities به سرعت از دست دادن اعتماد به نفس در توانایی‌های شخصی (بندورا، ۱۹۹۵).

۱-۱۰ راهکارهایی برای رسیدن به خودکارآمدی بالا

۱٫ قرار دادن/ گرفتن در معرض تجربه ­های موفق از طریق ترتیب دادن هدف­های قابل دسترس و بدین­وسیله، افزایش دادن امکان حصول عملکرد(بندورا، ۱۹۹۵).

۲٫ با قرار دادن/ گرفتن شخص در معرض الگو­های مناسبی که در عمل موفق­اند و بدین­وسیله، افزودن تجربه ­های جانشینی موفق او.

۳٫ فراهم آوردن متقاعد سازی و تشویق­های کلامی جهت عملکرد موفق روش­های مختلفی دارد؛ از جمله ‌می‌توان گفت که من توانایی عملکرد موفق را دارم.

۴٫ با تقویت برانگیختگی فیزیولوژیکی از طریق رژیم غذایی و برنامه­هی ورزشی،نیرومندی و انرژی حیاتی را ‌می‌توان افزایش داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




گفتار پنجم- بیمه اتکایی عقدی اتفاقی است

تنها خطرهایی می‌تواند موضوع بیمه ی اتکایی و سایر شقوق بیمه قرار گیرد که اتفاقی باشد و خطراتی که یقیناً در زمان معین روی می‌دهند قابل بیمه کردن نیستند و این امر در ماده یک قانون بیمه آمده است.

به طرق اولی خطری که پیش از عقد بیمه اتکایی به وجود آمده باشد موجب بطلان عقد خواهد بود، بر همین اساس است که ماده ی ۱۸ قانون بیمه مقرر ‌کرده‌است «هرگاه معلوم شود خطری که برای آن بیمه به وجود آمده است قبل از عقد قرارداد واقع شده بود، قرارداد بیمه باطل و بی اثر خواهد بود. در این صورت اگر بیمه گر وجهی از بیمه گذار گرفته باشد۱۰% از مبلغ پرداختی را به عنوان مخارج کسر و بقیه را باید به بیمه گذار مسترد کند».

البته به نظر می‌رسد ماده ۱۸ ق.بیمه ‌در مورد عقد بیمه اتکایی و رابطه ی بین بیمه گر واگذارنده و بیمه گر اتکایی زمانی قابل اجراست که یا بیمه گر واگذارنده خود تقلب کرده باشد و یا از تقلب و تخلف بیمه گذار اطلاع داشته باشد.

همین اتفاقی بودن بیمه اتکایی است که موجب تفاوت جنبه عملیاتی و جنبه حقوقی بیمه اتکایی شده است زیرا پوشش ریسک خود به نوعی در جهت خلاف ریسک و اتفاق است اما از نظر حقوقی و رابطه بین طرفین عقد بیمه، اتفاقی بودن عنصر اساسی عقد بیمه و از جمله عقد بیمه اتکایی است.[۴۸]

در حوادثی مثل آتش سوزی و سیل و زلزله و … اتفاقی بودن کاملاً بدیهی است اما در مسائلی مثل بیمه عمر چون مرگ هر انسان امری حتمی است، جنبه اتفاقی بودن در رابطه با زمان حادثه است بدین معنی که چون زمان مرگ مشخص نیست، پس این امر اتفاقی محسوب می شود.[۴۹]

گفتار ششم- بیمه ی اتکایی عقدی است مبنی بر حسن نیت

در باب اصل حسن نیت در اصول احکام به عقد بیمه ی اتکایی به تفصیل سخن گفته شده لیکن در باب اهمیت این اصل در بیمه همین بس که حسن نیت در قرارداد های معوض دیگر نه تنها اصل محسوب نمی شود بلکه اهمیتی ندارد ، مثلاً در عقد بیع اهمیتی ندارد که بایع و یا خریدار در بیع یک اتومبیل حسن نیت داشته باشد . آنچه مهم است ایجاب و قبول و رد بیع دشمن است . ولی در مواد ۱۱ و ۱۲ قانون بیمه در صورت اعلام غیر واقعی حادثه و سوء نیت در اعلام ریسک و … ضمانت اجرای عدم پوشش و یا بطلان در نظر گرفته است زیرا اساساً برای بیمه گر ( چه در عقد بیمه ی اتکایی یا سایر شقوق بیمه ) گاهاً امکان پذیر نیست که صحت اعلام های بیمه گذار را کشف کنند و صرفاً ‌بر اساس حسن نیت عملیات بیمه اتفاق می افتد .

گفتارهفتم- بیمه عقدی است الحاقی ( تحمیلی )

در نظریه دکترین عقد بیمه به عنوان بارزترین نمونه قرارداد الحاقی معرفی شده است.[۵۰]

البته این الحاقی بودن موجبات سوء استفاده شرکت های بیمه را فراهم می‌کند. بدین مفهوم که چون این قرارداد از قبل مشخص شده است و به صورت برگه های آماده جلوی بیمه گذار قرار می‌گیرد که وی فقط جاهای خالی را پر می‌کند، لذا ممکن است شرایط عمومی قرارداد را به نفع خود و کاملاً به ضرر بیمه گذار طراحی کنند. البته در کشور ما چون وظیفه نظارت بر بیمه ها بر عهده بیمه مرکزی ایران است و مرجع صالح جهت تعیین شرایط عمومی قراردادهاست، لذا هیچ بیمه ای نمی تواند شرایط را به دلخواه تحمیل کند اما چون شرایط از پیش تعیین شده است و جای مذاکره باقی نمی گذارد، همچنان وصف الحاقی بر قراردادهای بیمه صدق می‌کند. اما لازم به ذکر است که در بیمه اتکایی فقط آن دسته از عقود بیمه اتکایی که اجباری اند و شرکت های بیمه باید نزد بیمه مرکزی ایران، عقود بیمه خود را اتکایی کنند، الحاقی محسوب می شود وگرنه قراردادهای اتکایی ای که شرکت ها به صورت اختیاری بین خود انجام می‌دهند کاملاً توافقی است و جنبه ی اتکایی ندارد .

مبحث دوم- اصول حقوقی حاکم بر روابط میان طرفین عقد بیمه اتکایی

منظور از اصول حقوقی، مقررات و قواعدی است که در رابطه واگذارنده و بیمه گر اتکایی پذیرفته شده بدون اینکه این مقررات در قرارداد اتکایی منعکس شده باشد صاحبان این حرفه در تمام دنیا از آن ها تبعیت می‌کنند.

گفتار اول: اصل حسن نیت

قراردادهای بیمه متکی بر اصل حسن نیت است. اینکه دو طرف قرارداد از ابراز هر گونه مطالب و بیانات خلاف واقع خودداری نمایند کافی نیست، بلکه وظیفه آن ها بیان کلیه حقایق و اطلاعات اساسی لازم به همان راه و روشی است که در زمان صدور بیمه نامه باید بین بیمه­گر و بیمه­گذار حاکم باشد. اعم از اینکه طرف این اطلاعات را خواسته باشد یا نخواسته باشد. همان‌ طور که لردمانسفیلد ابراز می‌دارد این وظیفه برای هر دو طرف قرارداد وجود دارد: «اصل حسن نیت طرفین را موظف می‌سازد که آنچه را که شخصاً می دانند از یکدیگر مخفی نکنند و طرف دیگر را وارد معامله ای ننمایند که از واقعیت بی اطلاع است. در غیر این صورت اگر بیمه­گر اولیه کتمان حقیقت کرده باشد ، بیمه نامه از درجه اعتبار ساقط خواهد بود . مثلاً اگر بیمه گر اولیه کشتی را برای یک سفر خاص تحت پوشش بیمه های درآورده باشد در حالی که آگاه است که کشتی به مقصد رسیده است، در چنین حالتی حق بیمه قابل بازیافت است». مشابه این نظریه از سوی آقای فرول ال.جی ابراز شده است:

«قراردادهای بیمه آن دسته از قراردادهائی هستند که در آن ها اصل حسن نیت از الزامات قرارداد است که نه تنها باید از سوی بیمه­گذار رعایت گردد، بلکه بیمه­گر هم ملزم به رعایت آن است». البته برخی نیز گویند وظیفه بیان اطلاعات و واقعیتها صرفاً بر دوش بیمه گذار است که درخواست پوشش بیمه ای نموده و در واقع فرم پیشنهاد بیمه نامه را تکمیل و امضاء ‌کرده‌است. آقای اسکراتوان دریک دعوی[۵۱] اظهار می‌دارد: « این وظیفه بیمه گذار یعنی خواهان بیمه نامه است که کلیه اطلاعات لازم را در اختیار بیمه گر قرار دهد بدون اینکه بیمه گر کلیه اطلاعات مربوط به بیمه نامه را در اختیار بیمه گذار قراردهد».[۵۲]

در ایالت نیوجرسی پانزده نوع فعالیت و اعمال شناخته شده نادرست و منع شده در بیمه ها وجود دارد که مهمترین آن ها به شرح ذیل است:

۱ـ بیان نادرست حقایق یا شرایط بیمه

۲ـ قصور در شناسایی و برخورد منطقی به هنگام مواجهه با خسارت

۳ـ قصور در پذیرش و اعمال استانداردهای معقول در رسیدگی سریع به خسارت‌ها

۴ـ امتناع از پرداخت خسارت بدون بازدید و بررسی خسارت واقع شده ‌بر اساس اطلاعات موجود.

۵ـ کوتاه در تأیید یا رد پوشش در یک محدوده زمانی مشخص.

۶ـ کوتاه در تسویه و منصفانه خسارت، پس از محرز شدن تعهدات.

۷ـ پرداخت خسارت کم و ناگزیر شدن بیمه گذار برای مراجعه به مقامات قضایی برای ریکاوری کسری خسارت دریافت نشده.[۵۳]

قانون بیمه باربری (دریایی) مصوب ۱۹۰۶ می‌گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




نکته مهمی که در اینجا باید مورد تأکید قرار داد، این است که برخلاف تکلیف محوری موجود در قانون، باید موضوع سرپرستی را در قالب حق پدر و مادر وهمچنین حق کودک در نظر داشت، و در ورد آن قانون وضع شود. از این رو تکلیف دانستن سرپرستی مناسب برای کودک نیست، بلکه این حق کودک است که متناظر با آن مسئولیت پدر و مادر و سایر سرپرستان قانونی ایجاد می شود. این نگاه می‌تواند مانع خشونت گسترده در بستر عمومی سرپرستی کودکان شود.

۲- قانون حمایت خانواده

علی رغم اینکه قانون حمایت خانواده مصوب اسفند ماه ۱۳۹۱تازگی دارد، انتظار می‌رفت تا تغییرات مشخص و مهمی در روابط حقوقی بین زن و مرد ایجاد نماید، و حداقل در محدوده ای که به حقوق کودک مربوط می‌گردد، با گشاده دستی برخورد نماید، تا در تامین منافع عالیه کودک مؤثر واقع شود.

در حالی که فصل پنجم قانون حمایت خانواده در مواد ۴۰ لغایت ۴۷ موضوع حضانت و نگهداری کودک را در عنوان خود دارد، اما اصول مندرج در قانون مدنی که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت را هیچ تغییری نداده است. برخی حواشی و متفرعات امر حضانت و سرپرستی مانند الزام طرفین به استرداد کودک به ذی حق در صورت فراهم بودن شرایط قانونی( ماده ۴۰) و یا الزام دادگاه ها به رعایت غبطه و صلاح کودک در تصمیات خود( ماده ۴۵) است.

این شیوه قانون گذاری عجیب می کند، مثلا کدام دادگاه می‌تواند نگهداری کودک بعد از سن هفت سالگی را حق مادر بداند در حالی که پدر با مانع جدی و حقوقی روبرو نیست! طبیعی است، دادگاه چنین غبطه ای برای کودک در قوانین نمی یابد و ناچار است حق نگهداری کودک بعد از هفت سالگی را از او سلب نماید، و به اصل قانون ( حق مطلق پدر برای ولایت، نگهداری و تربیت بعد از هفت سالگی) در این باره رجوع کند.

سکوت قانون جدید حمایت خانواده در قبال حق ولایت انحصاری و قهری در نظر گرفته شده برای پدر کودک و در غیاب او جدی پدری و استمرار این حق به صورت نابرابر تنها برای پدر، منشاء نزاع های احتمالی خواهد بود، چون از یک طرف این حق پدران را مجبور به پرداخت تمام مخارج کودکان خواهد ساخت، و از طرفی دیگر بعد از هفت سالگی پدران تمایلی به پرداخت مخارج کودک به مادر او در حالی که با او زندگی نمی کنند، و یا در اثر نزاع و کشمکش جدا شده اند نخواهند داشت. در این شرایط بسیار معمول است که برخی پدران، کودک را از مادران جدا می‌سازند، و در شرایط سخت خود و یا بواسطه بستگان خود مبادرت به نگهداری از کودک می نمایند. درضمن برخی مادران نیزمانع مداخله پدران برای تربیت کودک تا هفت سالگی می‌شوند، و پس از آن نیز پدران مانع دخالت مادران در امر تربیت و آموزش کودک می‌گردند.

مجموع این شرایط بستری برای زور آزمایی پدران و مادران در مناسبات خود در باره کودک می شود و درشرایطی که پدر و مادر هر دو شایستگی لازم برای نگهداری کودک ندارند و یا اینکه پدر بواسطه فوت، مفقود و یا بیماری قادر به دخالت در امور کودک نیست، و در این شرایط اگر به هر دلیل مادر نیز نتواند نقش تربیتی مناسب در باره کودک ایفاء نماید، آیا خانه های امن برای نگهداری مناسب کودکان فراهم است؟ تصور سپردن کودک به مراکز نگهداری سازمان بهزیستی برای خانواده ها یادآور شرایط نامطلوب است.

با ملاحظه دقیق قانون حمایت خانواده می توان نتیجه گرفت که مسئله سرپرستی کودکان برای قانون گذار مهم بوده است، اما قالب های ایدئولوژیک بطورکامل بر روابط زن و مرد و در قوانین خانواده سیطره خود را حفظ ‌کرده‌است. استمرار روش نا برابر، به کشمکش های مختلفی بین زنان و مردان دامن می زند. این کشمکش ها شرایط را ازحالت معمول خود خارج می‌سازد.در نتیجه کودک قربانی شرایط نابرابر و خشونت هایی است که در بستر قانونی نسبت به او اعمال می شود.

چگونگی سرپرستی کودکان بی‌سرپرست

در گفت‌وگوی «حمایت» با یک حقوقدان بررسی شد؛

گروه حقوقی – مدت‌هاست که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است. این لایحه مقررات تازه‌ای را به نظام سرپرستی کودکان بی‌سرپرست اضافه خواهد کرد که برخی از آن ها در رسانه ها منعکس شده است؛ مواردی مثل امکان به سرپرستی گرفتن کودکان توسط زنان مجرد در صورت وجود شرایط قانونی و … با وجود این، لایحه یادشده هنوز به تصویب نرسیده است. از سوی دیگر شماری از مواد این لایحه، برخی را در خصوص شرایط کنونی سرپرستی دچار ابهام ‌کرده‌است. به همین دلیل در گفت‌وگو با احمد بوربور، قاضی بازنشسته، مدرس مرکز آموزش قضات (کارگاه‌های عملی) و وکیل دادگستری بایدها و نبایدهایی را که کنون بر نظام سرپرستی کودکان بی‌سرپرست حاکم است، بررسی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

چه تفاوتی بین نهاد فرزندخواندگی و سرپرستی کودکان بی‌سرپرست در قوانین کشورمان وجود دارد؟ چرا فرزندخواندگی در حقوق ایران پذیرفته نمی‌شود؟

با توجه به مواد مورد تصویب در قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۵۳ که با استناد به آن زوجین فاقد فرزند می‌توانند با داشتن شرایط لازم طفلی را برای سرپرستی در اختیار داشته باشند و او را مانند فرزند خود بدانند و تا آخر عمر با یکدیگر باشند، به نظر تفاوتی بین این دو عنوان وجود ندارد و اصطلاح فرزند‌خواندگی ناشی از همین قانون است. زوجین با داشتن فرزند معمولا متقاضی فرزند‌خوانده نمی‌شوند. آنان که به هر علتی از داشتن فرزند محروم هستند، با داشتن شرایط لازم، متقاضی طفل فاقد سرپرست از دادگاه خانواده (ماده ۴ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱/۱۲/۱۳۹۱ مجلس شورای اسلامی) می‌شوند یا با تحویل طفل به صورت آزمایشی و سپس با حکم سرپرستی نیاز و خلأ نداشتن فرزند، جبران و در نهایت مرتفع می‌شود. از طرفی طفلی که به هر دلیل فاقد سرپرست بوده و در مراکز مخصوصی به صورت جمعی با سایر کودکان زندگی می‌کند و وجود فردی را به عنوان پدر و شخص دیگری را به عنوان مادر در نهاد خانواده حس نکرده است، با پذیرفته شدن به سرپرستی توسط متقاضی مانند سایر اطفال وجود مردی را به عنوان پدر و زنی را به عنوان مادر در کنار خود می‌بیند و مانند سایر اطفال به موقع به مدرسه می‌رود. زمانی که فرزندخوانده از سن کم به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شود، سرپرستان خود را به عنوان والدین حقیقی خود می‌پذیرد و از این حیث کمبود محبت او در دوران کودکی جبران می‌شود. ‌بنابرین‏ می‌توان گفت متقاضی و طفل، هر یک برای رفع نیاز خود به دنبال دیگری است و دادگاه خانواده در جهت تامین آینده طفل بدون سرپرست، نقش واسطه را دارد و در نتیجه تفاوت وجود نداشته و در عرض یکدیگر قرار ندارند، بلکه با حکم سرپرستی رفع نیاز عاطفی از طفل و با قبول سرپرستی خلأ بی‌فرزندی والدین بدون فرزند جبران می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]