کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



همان‌ طور که ملاحظه می شود انگیزه شرافتمندانه تأثیری در مسئولیت و میزان مجازات مرتکب ندارد فقط می توان گفت اگر مرتکب جرایم عمدی (قتل یا ایراد و ضرب و جرح) به هر دلیل قصاص نشود و نوبت به اجرای مجازات تعزیری مذکور در مواد ۶۱۲ و ۶۱۴ برسد انگیزه ی شرافتمندانه مرتکب می‌تواند به موجب بند پ ماده ی ۳۸ ق.م.ا از جهات تخفیف محسوب شده و باعث تخفیف مجازات تعزیری می شود.

ج.جرایم مستوجب تعزیر

طبق م ۱۸ ق.م.ا «تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نیست و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعی یا نقص مقررات حکومتی تعیین و اعمال می‌گردد. نوع، مقدار، کیفیت اجراء و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط و سایر احکام تعزیر به موجب قانون تعیین می شود، دادگاه در صدور حکم تعزیری، با رعایت مقررات قانونی موارد زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:

بند الف.انگیزه مرتکب و وضعیت ذهنی و روانی وی حین ارتکاب جرم »

مثلاً در جرم توهین کسی که به انگیزه ی بالا بردن روحیه ورزشکار خودی به ورزشکار گروه مقابل توهین می کند، یا به انگیزه ی شکستن حس عُجب و غرور یک فرد متکبر وی را، در مقابل دیگران، مورد اهانتهای تحقیرآمیز قرار می‌دهد و یا به انگیزه ی خندانیدن یک فرد افسرده به دیگری اهانت می‌کند، مرتکب جرم توهین کیفری می شود. البته انگیزه شرافتمندانه ی مرتکب می‌تواند به موجب بند پ ماده ی ۳۸ ق.م.ا از زمره ی کیفیات مخففه محسوب می شود.[۱۱۲]

یا در موردی که پدر یا معلم دانش آموزی برای مجبور کردن او به درس خواندن اقدام به حبس کردن وی نماید. در این مورد نیز انگیزه ی شرافتمندانه تنها می‌تواند به تجویز بند پ ماده ی ۳۸ ق.م.ا از زمره کیفیات مخففه محسوب شود و همینطور است کارفرمایی که به قصد جلوگیری از نقض قرارداد کار توسط کارگر در را به روی او می بندد تا مانع خروج وی از کارگاه شود، علی رغم برخورداری از انگیزه خوب، مرتکب جرم موضوع ماده ی ۵۸۳ می شود.[۱۱۳]

انگیزه مرتکب در جرم آدم ربایی مهم نیست و وی می‌تواند این کار را به قصد مطالبه ی وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر انجام دهد البته وجود انگیزه شرافتمندانه موجب تخفیف مجازات مرتکب طبق بند پ م ۳۸ ق.م.ا خواهد شد.

البته برخی از اساتید همانند دکتر آقائی نیا بین انگیزه ی سوء و انگیزه ی نیک تمایز قائل شده و بر لزوم سوء بودن انگیزه تأکید کرده‌اند و برای این مورد چنین گفته اند که مثلاً اقدام مادری که طفل تحت حضانت پدر را به انگیزه ی ارضای عواطف مادری می رباید به دلیل فقدان انگیزه ی سوء آدم ربایی دانسته نشده است.[۱۱۴]

در جرایمی مانند سرقت و کلاهبرداری از ثروتمندان برای کمک به فقرا (به شیوه رابین هود یا عیاران قدیم) انگیزه ی مرتکب تغییری در مسئولیت مجرم ایجاد نمی کند البته، قاضی می‌تواند پس از محکوم کردن متهم به ارتکاب جرم، برای تعیین مجازات متناسب، وجود انگیزه شرافتمندانه یا شریرانه در او را در نظر بگیرد.[۱۱۵]

یا مثلاً داعی و غرض در مسئولیت کیفری جاعل مؤثر نیست مثل این که کسی به انگیزه ی بردن مال ثروتمندان و تقسیم آن بین فقرا مرتکب جعل سند بشود. چنین انگیزه ای حداکثر ممکن است به استناد ماده ی ۳۸ ق.م.ا از زمزه ی عوامل و کیفیات مخففه محسوب گردد.[۱۱۶]

در کتب برخی از فقها ‌در مورد حدو قصاص نظرهایی داده شده است که بدین صورت است:

۱-درکتاب سرائر ابن ادریس چنین آمده است که کسی که مأمور است اگر به خاطر اجرای قصاص یا حد دیگری را بکشد خواه این حد از حدود الهی باشد یا حق الناس باشد فرقی نمی کند و وی ضامن چیزی نیست یعنی نه دیه دارد و نه قصاص بر او است زیرا ضارب حد محسن است و خداوند متعال نیز فرموده است: «و ما عَلی المحسنینِ مِن سَبیلٍ»[۱۱۷]

۲-دزد حکمش نزد ما محارب است پس جایز مقابله و دور کردن وی از خود پس اگر این دور کردن منجر به قتل دزد شود چیزی بر قاتل نیست یعنی نه قصاص دارد و نه دیه و نه کفاره به خاطر اینکه وی محسن است و خداوند متعال می فرماید: «ما علَی المُحسنینِ مِن سَبیلٍ»[۱۱۸]

۳- شیخ محمد حسن نجفی چنین می‌گوید:

چنانچه قاضی در قضاوت یا مجری حد در اجرای حدود الهی اشتباه کند و فرد بی گناهی مورد ستم واقع شود واضح است که این قضاوت و اجرای حد احسان در حق این بی گناه نیست ولی نوع عمل قاضی و مجری حد، کار نیک و لازم به شمار می رود. آنچه از برخی متون فقهی استفاده می شود جریان قاعده ی احسان در فرض مذبور است ‌بنابرین‏ حکم به عدم ضمان، در فرض اشتباه قاضی ،حاکم شده است هر چند مشهور فقیهان جبران خسارت را به خسارت دیده از بیت المال لازم می دانند.[۱۱۹]

باامعان نظر به گفته های بالا بایستی گفت هر چند عدم ضمان قاضی و تمام کسانی که نوع کار آن ها خیرخواهانه است حکمی قطعی است ولی وجه آن را نمی توان جریان قاعده احسان دانست و یا لااقل دلیلی بر این استناد وجود ندارد شاید بتوان علت پذیرش آن را از سوی فقیهان بدین ترتیب دانست که در صورت حکم به ضمان، انگیزه قاضی برای قضاوت از بین می رود و با توجه به اینکه در جرایم مستوجب حد، قصاص و دیه، مجازات هایی که از سوی شارع در نظر گرفته شده است مجازات های ثابتی می‌باشد که قابل تشدید یا تخفیف یا تعلیق و یا تغییر نیست و بنابراینبایستی چنین گفت که در این گونه موارد قاعده ی احسان نمی تواند جاری شود مگر موارد خاصی که خود شارع به آن اشاره کرده باشد.

همان‌ طور که ملاحظه شد انگیزه ی احسان در جرایم عمدی نمی توانداز علل موجهه جرم به حساب آید و حداکثر می‌تواند به عنوان یکی از جهات تخفیف در صورت وجود شرایط، موجب تخفیف مجازات شود. برای اینکه جرایم عمدی بتواند مشمول م ۵۱۰ ق.م.ا شوند لازم است که رفتار فرد مشروع و غیرمجرمانه باشد یعنی فرد نباید دارای قصد مجرمانه باشد.

بند دوم: احسان در جرایم غیرعمدی

افعالی که در انجام دادن آن، انسان به هیچ وجه قصد مخالفت با اوامر و نواهی قانون‌گذار را ندارد، لیکن به علت بی احتیاطی و یا بی مبالاتی و یا عدم رعایت مقررات و نظامات دولتی نتیجه ای پدید می آورد که خواست قانون گذار نیست را جرایم غیر عمدی می‌نامند، پس در جرایم غیر عمدی خطای کیفری شرط تقصیر است.[۱۲۰]

نمونه ای از این موارد ماده ی ۵۱۰ ق.م.ا است که به صراحت کسی راکه با انگیزه ی احسان مرتکب جرایم غیرعمدی می شود بدون اینکه تقصیر جزایی داشته باشد از پرداخت دیه معاف دانسته است. چرا که دیات برای ایراد جنایت غیر عمدی بر نفس، اعضاء، و منافع … مقرر می شود. این ماده چنین مقرر می‌دارد که: «هرگاه شخصی با انگیزه ی احسان و کمک به دیگری رفتاری را که به جهت حفظ مال، جان، عرض یا ناموس او لازم است، انجام دهد و همان عمل موجب صدمه و یا خسارت شود در صورت رعایت مقررات قانونی و نکات ایمنی، ضامن نیست»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 11:15:00 ب.ظ ]




در اینجا ممکن است. با مقایسه مواد مختلف قانون سؤالی به ذهن برسد: آیا متهم زن جهت تبرئه خود می ­تواند به تکرار سوگند اقدام نماید و آیا شاکی زن می ­تواند خود همراه چهل و نه خویشاوند ذکور سوگند یاد کند تا عدد سوگندها به نصاب پنجاه برسد؟ قید حالت به شرح زیر قابل تصور است:

۱- در صورتی که شاکی زن باشد طبق ماده ۲۳۷ قانون مجازات اسلامی سوگند او جزء نصاب محسوب می­ شود. و او باد چهل و نه خویشاوند مرد را هم برای اداء سوگند حاضر نماید در غیر اینصورت این صورت ادعای او ثبات نمی­ شود.

ولی از دیدگاه فقهی در تحریرالوسیله و برخی دیگر از کتب فقهی امکان اداء سوگند شده است توسط مدعی چه زن و چه مرد در صورت فقدان خویشان نسبی پیش ­بینی شده است اما اصلاحات قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۸۰ امکان تکرار سوگند را از مدعی سلب مرده و همین موضع در ماده ۳۳۶ * قانون، مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نیر پذیرفته شده است. [۶۴]

۲- در صورتی که متهم زن بوده و هیچ خویشاوندی که حاضر به سوگند خوردن نباشد یا نداشته باشد، وی می ­تواند برای تبرئه خود به موجب ماده ۳۳۸ پنجاه بار سوگند بخورد و تبرئه شود.

۳- هرگاه متهم زن بوده و خویشاوندی که حاضر به سوگند خوردن باشد، داشته باشد، خود زن نمی­تواند یکی از سوگند خورندگان باشد. بلکه در صورت لزوم خویشاوندان ذکور به موجب ماده ۳۳۸ باید سوگند خود را تا حد نصاب پنجاه تکرار نمایند.[۶۵]

در جنایات بر اعضاء و منافع بر خلاف قتل، مجنی علیه (یعنی مدعی) چه زن باشد چه مرد می ­تواند در صورت نبودن نفرات لازم…. به همان اندازه قسم را تکرار کند (تبصرۀ ۱ ماده ۴۵۶ قانونمجازاتاسلامی). دلیل پیش ­بینی این امتیازبرای مدعی درجراحات،ضمانت اجرای حفیف تر قسامه درجراحات ونیزاین است که دراینجا برخلاف قتل، مدعی شخص مجنی علیه است که قول او بیش از قول خویشان مدعی قتل قابل پذیرش ‌می‌باشد. زیرا وی، مثلاً ممکن است ایراد جراحت از سوی کسی علیه خود را به چشم دیده یا از خصومت دیگری با خود کاملاً مطمئن و از این رو حاضر به تکرار قسم به مقدار لازم باشد. شاید بر اساس همین استدلال «قانون مجازات اسلامی سابق مصوب ۱۳۷۰ در جنایات مادون نفس سوگند خوردن شخص مجنی علیه را در همه حالات ضروری می­دانست. لیکن قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ این را حذف ‌کرده‌است».[۶۶]

مبحث ششم: توکیل در قسم

قسم یاد کردن قابل توکیل نیست ماده ۱۳۳ قانون مدنی می­گوید: «قسم یاد کردن قابل توکیل نیست و وکیل نمی­تواند به جای موکل قسم یاد کند» اما تقاضای قسم قابل توکیل است صدر ماده مذکور اذعان می­دارد که تقاضای قسم قابل توکیل است و وکیل در دعوی می ­تواند طرف را قسم دهد زیرا هر امری که قانون ان خصوصیت شخص معین در انجام آن منظور نباشد قابل توکیل است و تقاضای قسم از آن قبیل اعمال ‌می‌باشد.[۶۷]

همچنین در ماده ۳۲۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ می­گوید: «… سوگند به وسیله افراد قابل توکیل نیست».

فصل پنجم:قلمروه اجرای

سوگند

مبحث اول: تعریف دیه

دیه جمع دیات است که در فارسی به آن خون­بها گویند و از ریشه «ودی» به معنی رد کردن است.

در فقه اسلامی عبارت از مالی که به عنوان پول نفس یا در جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص به قربانی و اولیاء دم پرداخت می­ شود بدین ترتیب در کنار قصاص و دیگر شیوه ­های مقابله با جنایت و جبران آن ها ‌می‌باشد.[۶۸]

لزوم پرداخت دیه که در آیاتی از قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است.[۶۹]

تعریفی فقهی دیه در موادی از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ منعکس شده است.

مطابق ماده ۱۷ دیه … مالی است که در شرع مقدس برای ایراد جنایت نیز عمدی بر نفس اعضاء و منافع و یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد.

در قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ در ماده ۱۵ آورده بود که دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است.

قانون ۱۳۶۱ از دیه به عنوان جزای مالی نام برده بود و همین امر باعث بروز مشکلات زیادی ­شده بود که سرانجام قانون­گذار در سال ۱۳۷۰ دیه را مالی دانسته که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است.[۷۰]

که در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ تعریف کامل­تری بیان شده است.

مبحث دوم: راه های اثبات دیه

قانون‌گذار در سال ۱۳۹۲ در ماده ۴۵۱ قانون مجازات اسلامی راه های اثبات دیه را بدین نحو پیش ­بینی کرده:

ماده ۴۵۴ ق.م.ا. ادله اثبات دیه علاوه بر قسامه همان ادله اثبات و دیون و ضمان مالی است.

‌بنابرین‏ ادله اثبات دیه نیز عبارت از اقرار، شهادت، سوگند، علم قاضی است.[۷۱]

گفتار اول: نصاب قسم در اثبات قتل عمد و غیر عمد مستوجب دیه

به موجب ماده ۴۵۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نصاب قسم و سوگند برای اثبات قتل عمد و غیر عمد مستوجب دیه به قرار زیر است:

ماده ۴۵۵ ق.م.ا. قتل عمد مستوجب دیه با قسم پنجاه مرد و قتل غیر عمد با قسم بیست و پنج مرد تنها در صورت حصول … .

برای تبیین شرایط تحقق اتیان سوگند در اثبات قتل عمدی موجب دیه که با قسم پنجاه مرد صورت ‌می‌گیرد از آنجایی که در قانون مدنی و قوانین جزای کشورمان، قبل از تصویب قانون جدید مجازات که در ماده ۲۰۲ شیوه اتیان سوگند را پیش ­بینی ‌کرده‌است. هر چند سایر قوانین ساکت بوده ­اند.

اما هم­اکنون به حکم ماده ۲۰۲ ق.م.ا. لازم است که پنجاه مرد در محضر دادگاه با بیان لفظ و نام الله به هر زبانی قسم یاد کنند.[۷۲]

سؤال: چنانچه دو نفر صغیر نسبت به همدیگر ایراد ضرب و جرح نمایند و دلیل اثباتی قاطعی وجود نداشته باشد و صغار بعد از اینکه به سن رشد و بلوغ رسیدند ‌در مورد جرح وارده خواهان اجرای مراسم قسامه خودشان باشند و عاقله آن ها حاضر به اجرای قسامه نباشد آیا با فرضی که در درگیری در زمان صغر آن ها بوده امکان اجرای قسامه در زمان بلوغ ‌می‌باشد.[۷۳]

جواب: با توجه به اینکه ضرب و جرح در زمان صغر طرفین بوده و قسامه تابع زمان وقوع بزه ‌می‌باشد تکلیفی متوجه ‌آنها نیست تا در زمان بلوغ بتوانند سوگند یاد کنند. و مسئولیت متوجه عاقله ‌می‌باشد و قبول یا نکول از قسم هم به آن ها است وبا عنایت به اینکه قسامه از راه­های اثبات بزه ‌می‌باشد و منشاء آن اطاع قطعی ‌می‌باشد و عاقله یا وجود اینکه در اصل حادثه نبوده­اند ولی از طریق یقین می ­تواند قسم بخورند.

‌در مورد قتل غیر عمد که در عبارت ماده ذکر شده است ناظر به مواردی است که جنایت به صورت خطاء محض یا قتل شبهه عمد واقع شده است و با وجود لوث و فقدان سایر ادله دادگاه در صورت وجود بیست و پنج نفر برای قسم حکم صادر می­ نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




البته اصلاح در اصول و متمم‌های ۴- ۵- ۶-۷ – ۸ و ۴۹ قانون اساسی مشروطیت ‌در مورد تعداد نمایندگان مجلس، حد نصاب رأی‌ گیری، طول دوره نمایندگی و دخالت شاه در امور مالی کشور تغییرات اساسی یافت و دوره نمایندگی از دو سال به چهار سال افزایش یافت.

لازم به ذکر است که متمم قانون اساسی مشروطیت مشتمل بر ۱۰ فصل و یکصد و ده اصل بود که با توجّه به تغییرات فوق الذکر باید گفت که اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطیت که هیاتی پنج نفره را مامور تطبیق مصوبات مجلس با موازین شرعی می نمود که مصوبات مغایر با معیارهای شرعی نباشد، از جایگاه خاص و ویژه‌ای برخوردار بود و تصویب این نکته حکایت از عمق اعتقادات دینی و ریشه این اعتقادات در تمام شالوده حیات سیاسی اجتماعی جامعه ایران داشته و دارد و اثرات آن را در آینده نیز به وضوح ملاحظه می‌نمائیم.

۲-۱) ویژگی‌های لازم برای قانون اساسی:

مقصود از ویژگی‌های لازم برای قانون اساسی همانا آن مختصاتی است که ما برای یک قانون با عنوان اساسی می‌توانیم ملحوظ نظر داریم و قوانین موضوعه عادی فاقد این مختصات و ویژگی‌ها هستند.

سی یس اندیشمند شهیر حقوق اساسی معتقد است که” قانون اساسی از قوه‌ای خاص به ‌عنوان قوه موسس نشأت و موجودیت می‌گیرد و ارزش می‌یابد ولی سایر قواعد و حقوق موضوعه از قوای تأسیس شده و وضع شده شکل می‌گیرند و قوه موسس حق حاکمیت و پایه ریزی قواعد اساسی و بنیادین جامعه را به عنوان اصول محوری دارد و این قواعد اساسی تابع موجودیت دولت‌ها نیستند و نمی‌باشند در حالی که قواعد عمومی و موضوعه تابع وجود دولت‌ها و رژیم‌های سیاسی متنوع هستند.”[۳]

با توجّه به شرح مسایلی که فوقا گذشت میتوان در چند مورد ذیل ویژگی‌های لازم برای قانون اساسی را ‌به این ترتیب مطرح کرد.

*ویژگی‌های لازم برای قانون اساسی و ضمانت اجرای آن:

۱- قوانین اساسی، کلی، محوری و پایه‌ای هستند و منشا و سرچشمه ترشح و طراوت سایر قوانین موضوعه می‌باشند و الهام بخش آن ها می‌باشند.

۲- اصول قانون اساسی نباید در تعارض با هم یا نقیض یکدیگر باشند هر چند که قوانین موضوعه بعضاً ناسخ و منسوخ یکدیگرند و گاهاًَ قوانین موضوعه با هم در تعارض‌اند.

۳- قوانین اساسی، حیاتی، غیر قابل انکار و موجد حقوق اولیه انسانی و بشری است که تحت هیچ قدرت و تصمیمی به ‌عنوان یک میثاق غیرقابل انکار، قابل جرح و تعدیل و حذف نمی‌باشد و به اصطلاح حقوق بر شمرده در آن جزء حقوق مکتبسه اند که با زمان و مکان و حکومتها حذف، تغییر وساقط نمی گردند، هر چند که همواره پویا و دچار اصلاحات صعودی می‌گردند.

البته ویژگی‌های دیگری نیز می توان برای قوانین اساسی که خاص آن است می توان بر شمرد ولی به جهت جلوگیری از اطاله وقت عزیزان به همین مقدار بسنده می‌نمایم.

۳-۱)اقسام قانون اساسی:

به اعتبارات مختلف قوانین اساسی را به انواع مختلف می‌توان تقسیم بندی کرد که از آن جمله قوانین اساسی انعطاف پذیر، غیرقابل انعطاف، قوانین اساسی شکلی و ماهوی از جمله این تقسیم بندیها می‌باشند:

“قوانین اساسی انعطاف پذیر آن نوع از قوانین اساسی هستند که با توجّه به ماهیت وجودی خود هر گونه تغییر واصلاح، تبدیل و حذف را در خود پذیرفته است و راه کارهای آن را نیز بعضا در خود پیش‌بینی نموده است.”[۴]

در این دسته از قوانین اساسی بین قانون اساسی و قانون عادی سلسله مراتب وجود ندارد و هر دو این قوانین بجهت آنکه در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند .

در یک سطح دیده می‌شوند و فقط تفاوت قوانین عادی و اساسی در محتوی و ماهیت آن ها‌ است که یکی (عادی ) از دورن دیگری ‌(اساسی ) می‌طراود.

اما قوانین اساسی انعطاف ناپذیر که به تغییر ناپذیر نیز معروفند و بیشتر در سیستم‌های توتالیتر و دیکتاتور مآب وجود دارند یا قانون اساسی کاملا غیر قابل تغییر است یا اگر هم به سختی و با طی تشریفات بسیار خاص تغییر پذیرهم باشد، انجام تغییر به ندرت صورت می‌گیرد و آنهم صرفا در امور غیر مهمه.

تغییرناپذیری از ویژگی‌های این نوع از قوانین اساسی است هر چند که به نظر بنده یک قانون اساسی باید ویژگی تغییر پذیری در زمان را همواره در خود داشته باشد.

یعنی ‌راهکارهای تغییر وتحول و اصلاح در آن پیش‌بینی گردد و بسیار سهل و ساده هم این اصلاحات قابل انجام باشد اما به دلیل عدم اعمال آن طی سالیان متمادی به رغم تغییر زمان و شرایط، هیچگونه اصلاحی در آن صورت نمی‌گیرد که من این نوع قوانین اساسی را هم غیرقابل انعطاف از نوع مطلق آن می‌انگارم.

البته در قانون اساسی انعطاف ناپذیر بین قانون اساسی و عادی سلسله مراتب وجود دارد و رابطه طولی بین قانون اساسی و عادی برقرار است و یک قانون عادی هیچگونه نقش در حیات قانون اساسی و هریک از اصول آن ندارد هر چند که عکس آن صادق است.

حال با توجّه به مطالبی که گذشت، چه به لحاظ مفهومی و چه به لحاظ تاریخی می ‌توان به ویژگی‌های کلی قانون اساسی پس از انقلاب اسلامی ایران پرداخت:

۴-۱) تفکیک قوا- اختلاط قوا- همکاری قوا: (بررسی رابطه قوای حاکمه)

در بیان هر چه بهتر موضوع دادرسی اساسی و ساز و کارهای نظارت و کنترل بر اجرای اساسی قانون اساسی، بررسی این مفهوم که تفکیک قوا، تعامل و همکاری قواو … چه اثراتی را بر دادرسی اساسی دارد، پس از بحث و بررسی پیرامون دولت و نهادهای قوای حاکمه،‌حقوق اساسی و تشریح قانون اساسی، نکته‌ای بسیار مهم می‌باشد.

چه آنکه در یک سیر منطقی تا رسیدن به مفهوم دادرسی اساسی و راه کارها و نهادهای کنترل و نظارت بر حسن اجرای قوانین اساسی در کشورها، مفاهیمی چون دولت در معنایی که گذشت، حقوق اساسی و قانون اساسی در شرحی که حاصل شد و روابط قوا چه به صورت مستقل، منفک و یا در قالب همکاری و تفاهم طرفینی از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای بهره‌مند و برخوردار است.

شناخت و شناسایی نوع رابطه میان قوای حاکمه و این که چه مدل رابطه‌ای بهتر است میان قوای حاکمه وجود داشته باشد تا کنترل و نظارت بر اجرای قانون اساسی و نهاد مجری این کنترل و نظارت بهتر عمل نماید،‌از اصولی‌ترین و محوری‌ترین بررسی‌هائی است که در این بخش به آن خواهیم پرداخت .

مقدمتا باید گفت که نوع و مدل رابطه میان قوای حاکمه از تاریخ و زمانی به وجود آمده است که اساسا قوا در سه شکل اجرائی- تقنینی و قضائی آن در جوامع شکل گرفته است.

هر چند که گروهی از اندیشمندان ماهیت این قوای سه گانه را در دو قوه تقنینی و اجرائی – قضائی خلاصه می نمایند.

ولی از هر دیدگاهی که به موضوع و قضیه بنگریم، خواهیم دید که حتی اگر به قوای دو گانه معتقد هم باشیم یکی از سه مدل تفکیک قوا، همکاری قوا، اختلاط قوا در میان آن ها دیده خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




با توجه به افزایش و متنوع شدن گونه های گردشگری در جهان، از دهه ۱۹۹۰، گونه ی جدیدی تحت عنوان «گردشگری سیاه» به گونه های رایج گردشگری افزوده شد. در حالی که بخش گسترده ای از مطالعات ادبیات گردشگری پیرامون بازاریابی، مصرف و عرضه ی مقاصد تفریحی، شاد و سرگرم کننده ی گردشگری است، برخی از محققان و نویسندگان گردشگری، در جست‌وجوی آنتی تزهای تراژدی، مرگ و جنگ هستند. در ایران نیز پتانسیل های متعددی از گردشگری سیاه، چه با گرایش گردشگری جنگ (مانند موزه ی عبرت که شکنجه گاه زندانیان سیاسی در دوران پهلوی دوم بوده، موزه ی شهداء، نمایشگاه های دایمی و موقت که تصاویری از شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی را عرضه می‌کنند و چه با گرایش گردشگری مصیبت (نمایشگاه های دایمی و موقت از مصایب غیرعادی مانند سیل گلستان و دره گز و زلزله های شدید مانند طبس، بم و آذربایجان) و مناطقی همراه با شایعه و خرافات، ترس و وحشت، کنجکاوی و اشتیاق وجود دارد(سرداری: ۱۳۹۲، ۲۵).

امروزه گردشگری با توجه به دامنه ی تقاضا و نیازهای فضاهای جغرافیایی رو به توسعه بوده، از اهمیت و جاذبه ی خاص برخوردار است. در سه دهه ی اخیر که اقتصاد سنتی تعدادی از کشورها به رکود سختی دچار گردیده، گردشگری بومی به کمک اقتصادی آن‌ ها شتافته و این امر خود دوام و ادامه ی حیات آن جوامع را به درآمد دیگری وابسته نموده است. مثلاً وقتی قیمت نفت افزایش می‌یابد، اقتصاد صنعتی کشورهای جهان سوم فاقد منابع نفتی دچار خلل می‌گردد. صنایع بسیاری از کشورهای جهان سوم با نفت بشکه ای ۶۰-۷۰ دلار کارایی خود را از دست می‌دهند و برای فرار از بحران اقتصادی به طرف بخش گردشگری که به انرژی کمتری نیاز دارد گرایش پیدا می‌کنند(شاهینی: ۱۳۹۰، ۱۴).

گردشگری سیاه از انواع توریسم است که با تعبیراتی که در چند «دهه اخیر» در ساختار آن ایجاد شده، نقش مهمی در جذب مخاطب در این بخش ایفا ‌کرده‌است. گردشگری سیاه یا تلخ به بازدیدها و سفرهای سازمان دهی شده ای گفته می شود که از مناطق مصیبت دیده و شهرهایی صورت می‌گیرد که در معرض بلاهای طبیعی مانند زلزله، سونامی، سیل و… قرار گرفته یا آثار جنگ، حملات تروریستی و… در آن‌ ها واقع شده است. تجسم پدیده ی مرگ و بحران های طبیعی و انسانی به وسیله سفر به مناطقی که روزی دست‌خوش آسیب و بلا شده و هزاران نفر را به کام مرگ فرو برده است، از اهداف برگزاری چنین تورهایی است. علی‌رغم پیشینه طولانی و افزایش تقاضای سفر به مکان‌های مرتبط با جنگ، مرگ، بدبختی و… تنها در طول چند سال اخیر، توجه دانشگاهی و علمی نسبت به آن جلب شده و تحت عنوان «گردشگری تلخ» مطرح گردیده است. مرگ، مصیبت، جنگ، قساوت، فجایع و… در شکل گردشگری خود، به طور فزاینده ای در بازار گردشگری امروز جهان، افزایش یافته و پتانسیل سفرهای خاص را برای علاقه مندان به بازدید از صحنه های واقعی یا بازسازی شده ای از مرگ و رنج فراهم ‌کرده‌است(غفاری: ۱۳۹۰، ۲۶).

غیر از گردشگری سیاه، اصطلاحات دیگری نیز در رابطه با فعالیت‌های گردشگری مرتبط با مرگ، مصیبت، جنگ و… در متون گردشگری به چشم می‌خورد. اما در این میان اصطلاح گردشگری سیاه به دلیل ورود به عرصه ی دانشگاهی و علمی و در پی آن، شکل گیری چارچوب نظری، جزو گونه های رایج گردشگری نو، قرار گرفته است. به گفته ی لنون و فلی، گردشگری سیاه شکلی از توریسم است که هنوز در مرحله ی تحقیق است، به خصوص در آمریکای شمالی. این دو در کتاب خود با نام «جاذبه های مرگ و فاجعه» توضیح می‌دهند که «گردشگری سیاه» تنها بازدید از سایت‌هایی که قساوت در آن‌ ها رخ داده نیست بلکه «هم محصول پیشامدهای دنیای مدرن و هم یک اثر مهم بر روی این پیشامدهاست. اگرچه گردشگری مرگ اخیراًً رایج شده، اما این نوع گردشگری پیشینه ی طولانی دارد. به عنوان نمونه در قرون وسطی و در دوران رمانتیسم قرن ۱۸ و ۱۹ مصادیق آن بسیار است: میدان نبرد واترلو مربوط به سال ۱۸۱۶ و پوپیی که صحنه ی ویرانی اسفناکی به دست طبیعت بود، از مشهورترین مقاصد سفر با موضوع مرگ، در گذشته بوده است(رحمان سرشت، ۱۳۸۴، ۳۲).

در چند سال اخیر، نوعی از گردشگری در دنیا رواج یافته است که هدف گردشگران از پرداختن به آن، تفریح و خوش‌گذرانی نیست، بلکه آن‌ ها مکان‌هایی را برای گردش انتخاب می‌کنند که چندان خوشایند نیستند و حتی گاهی گردشگران را به غم فرو می‌برد. این نوع از گردشگری، «گردشگری سیاه»، تلخ یا غم‌بار نامیده می‌شود. در این نوع سفر، گردشگران به دیدن آثار وقایع تلخی مانند شهرهای زلزله‌زده، مناطق سیل‌زده، بازماندگان جنگ‌ها و حملات شیمیایی می‌روند. هدف از این سفر نیز تجسم بحران‌های طبیعی و انسانی در مناطقی است که دچار آسیب و بلا شده و افرادی را به کام مرگ فرو برده‌اند (رضاییان، ۱۳۹۱، ۱۹).

۲-۱-۱۳-تاریخچه گردشگری سیاه

درباره‌ تاریخ شکل‌گیری این نوع گردشگری، اطلاعات دقیقی در دست نیست، گفته می‌شود تاریخچه آن به یونان باستان برمی‌گردد که در آن زمان، مردم به دیدن شهرهای جنگ‌زده می‌رفتند. آمفی‌تئاتری در رم، یکی از اولین مناطقی است که گردشگری سیاه در آن شکل گرفت. در قرون وسطی، در این مکان اعدام‌هایی انجام می‌شد و افرادی برای تماشای آن جمع می‌شدند. پس از مدتی، این مکان کارکردهای دیگری برای جذب گردشگر پیدا کرد؛ رومی‌ها در استادیومی در محل این آمفی‌تئاتر، مراسمی برپا می‌کردند که تماشاگران در آن می‌توانستند جنگ میان حیوانات و جنگجویان را تماشا کنند. در دوران مدرنیته، گردشگری تلخ رواج بیشتری پیدا کرد و افراد برای دیدن مناطق جنگ‌زده و مکان‌هایی که در آن‌ ها قتل عام و درگیری رخ داده بود، به شهرهای مختلف سفر می‌کردند تا بیشتر با مفهوم مرگ و کشتارهای دسته‌جمعی آشنا شوند. یکی از اتفاق‌هایی که ‌به این گردشگری در عصر حاضر رونق بخشید، دیدن خانه های رها و ویران‌شده‌ توفان «کاترینا» در نیواورلئان آمریکا بود که گردشگران زیادی را جذب کرد(احمدی، فتح اللهی و تاج الدین، ۱۳۸۲، ۳۵).

۲-۱-۱۴-گردشگری سیاه در ایران

در ایران، گردشگری سیاه وجود ندارد؛ ولی بسترهای شکل‌گیری برخی شاخه‌های آن مانند گردشگری مصیبت به‌دلیل وجود مناطق زلزله‌خیز وجود دارد. البته همواره افرادی هستند که مثلا برای دیدن مناطق زلزله‌زده سفر می‌کنند، ولی این اتفاق در سطح وسیعی که بتوان از آن به عنوان گردشگری سیاه در ایران نام برد، رخ نمی‌دهد. این نوع گردشگری که در دنیا در حال گسترش است و روز به روز به تعداد علاقه‌مندانش اضافه می‌شود، می‌تواند از بعد مزایای اقتصادی و جنبه‌های آموزش مورد توجه تصمیم‌ گیرندگان این حوزه در ایران قرار گیرد؛ اما با توجه به وجود قابلیت‌های بالقوه‌ای مانند «گردشگری فرهنگی» و «گردشگری سلامت» در ایران و این‌که هنوز از پتانسیل‌های موجود در این زمینه به‌شکل کامل استفاده‌ نشده است، پرداختن به بحث گردشگری سیاه چندان ضروری به نظر نمی‌رسد(فیض آبادی، ۱۳۸۱، ۳۰).

۲-۱-۱۵-انواع گردشگری سیاه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




  • ضرورت استفاده از مدل معادلات ساختاری در پژوهش حاضر

یکی از قویترین و مناسب ترین روش های تجزیه و تحلیل در تحقیقات علوم رفتاری و علوم اجتماعی تجزیه و تحلیل چند متغیره است. زیرا ماهیت این گونه موضوعات، چند متغیره بوده و نمی توان آن ها را با شیوه دو متغیری (که هر بار تنها یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظر گرفته می شود) حل نمود.

متغیر مستقل و N تجزیه و تحلیل چند متغیره به یک سری روش های تجزیه و تحلیل متغیر وابسته اطلاق می شود که ویژگی اصلی آن ها، تجزیه و تحلیل همزمان است. تجزیه و تحلیل ساختارهای K کوواریانس یا مدل سازی علّی یا مدل معادلات ساختاری یکی از اصلی ترین روش های تجزیه و تحلیل ساختارهای داد ههای پیچیده است. ‌بنابرین‏ از آنجایی که در تحقیق حاضر چند متغیر مستقل وجود دارد که می بایستی اثر آن ها بر روی متغیر وابسته مورد بررسی قرار گیرد استفاده از مدل معادلات ساختاری ضرورت می‌یابد.

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل داده ها

۴-۱) مقدمه

تجزیه و تحلیل داده های آماری یکی از گام‌های اساسی در تحقیقات می‌باشند ونتایج تحقیقات به آن بستگی دارد. در این فصل که جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع‌ آوری شده طراحی گردیده است، در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها نخست پرسشنامه های تکمیل شده، جمع‌ آوری و داده های خام مورد نیاز جهت آزمون فرضیه‌ها به کمک رایانه و نرم افزار ثبت گردیدند. سپس این داده ها از طریق نرم افزار spss19 و Lisrel 8 تجزیه و تحلیل شده و در دو مرحله به اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق، تبدیل شدند. در مرحله اول که تجزیه و تحلیل توصیفی می‌باشد، داده های جمع‌ آوری شده به صورت جداول آمارتوصیفی و نمودار هیستوگرام ارائه شده و در مرحله دوم که تجزیه و تحلیل استنباطی می‌باشد به کمک نرم افزار Lisrel 8 مدل مفهومی پژوهش به جهت آزمون فرضیه های پژوهش و تحلیل مسیرهای موجود، مورد آزمون قرار گرفته و شاخص‌های برازش آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.

آمار توصیفی:

۴-۲) توصیف متغیرهای جمعیت شناختی

۴-۲-۱) جنسیت پاسخگویان: با توجه به شکل و نمودار ارائه شده مشاهده می شود که از ۳۸۴ نمونه انتخاب شده ۲۲۳ نفر (۱/۵۸ درصد) زن و ۱۶۱ نفر (۹/۴۱ درصد) مرد بوده اند. نتایج مربوطه در جدول (۴-۱) و نمودار (۴-۱) ارائه شده است.

جدول ۴-۱) توزیع فراوانی و درصد جنسیت پاسخگویان

درصد تجمعی

درصد مقادیر معتبر

درصد

فراوانی

۵۸٫ ۱

۵۸٫ ۱

۵۸٫ ۱

۲۲۳

زن

داده های معتبر

۰/۱۰۰

۴۱٫ ۹

۴۱٫ ۹

۱۶۱

مرد

۰/۱۰۰

۱۰۰

۳۸۴

جمع

۰۰/۰

۰

سیستم

داده های نامعتبر

۰/۱۰۰

۳۸۴

جمع کل

زن مرد

نمودار ۴-۱) هیستوگرام جنسیت پاسخگویان

۴-۲-۲) سن پاسخگویان: با توجه به شکل و نمودار ارائه شده مشاهده می شود که از ۳۸۴ نمونه انتخاب شده ۴۹ نفر (۸/۱۲ درصد) بین ۱۸ تا ۲۳ سال؛ ۱۲۸ نفر(۳/۳۳ درصد) بین ۲۳ تا۲۸ سال ؛ ۱۲۰ نفر(۳/ ۳۳ درصد) بین ۲۸ تا ۳۲ سال و ۶۳ نفر (۴/۱۶ درصد) بین ۳۲ تا ۳۸ سال و ۲۴ نفر (۳/۶ درصد) بیش از ۳۸ سال بوده اند. نتایج مربوطه در جدول (۴-۲) و نمودار (۴-۲) ارائه شده است

جدول ۴-۲) توزیع فراوانی و درصد سن پاسخگویان

درصد تجمعی

درصد مقادیر معتبر

درصد

فراوانی

۱۲٫ ۸

۱۲٫ ۸

۱۲٫ ۸

۴۹

۱۸ تا ۲۳ سال

داده های معتبر

۴۶٫ ۱

۳۳٫ ۳

۳۳٫ ۳

۱۲۸

۲۳ تا ۲۸ سال

۷۷٫ ۳

۳۱٫ ۳

۳۱٫ ۳

۱۲۰

۲۸ تا ۳۲ سال

۹۳٫ ۸

۱۶٫ ۴

۱۶٫ ۴

۶۳

۳۲ تا ۳۸ سال

۰/۱۰۰

۶٫ ۳

۶٫ ۳

۲۴

بیشتر از ۳۸ سال

۰/۱۰۰

۰/۱۰۰

۳۸۴

جمع

۰

۰

سیستم

داده های نامعتبر

۰/۱۰۰

۳۸۴

جمع کل

بالای۳۸ سال ۳۲ تا ۳۸ ۲۸ تا ۳۲ ۲۳ تا ۲۸ ۱۸ تا ۲۳

نمودار ۴-۲) هیستوگرام سن پاسخگویان

۴-۲-۳) میزان تحصیلات پاسخگویان: با توجه به شکل و نمودار ارائه شده مشاهده می شود که از ۳۸۴ نمونه انتخاب شده ۲۶ نفر (۸/۶ درصد) زیر دیپلم، ۹۲ نفر(۲۴ درصد) دیپلم، ۱۱۸ نفر (۷/۳۰ درصد) فوق دیپلم ؛ ۱۱۳ نفر (۴/۲۹ درصد) لیسانس و ۳۵ نفر(۱/۹ درصد) دارای مدرک فوق لیسانس و بالاتر بوده اند. نتایج مربوطه در جدول (۴-۳) و نمودار (۴-۳) ارائه شده است.

جدول ۴-۳) توزیع فراوانی و درصد میزان تحصیلات پاسخگویان

درصد تجمعی

درصد مقادیر معتبر

درصد

فراوانی

۶٫ ۸

۶٫ ۸

۶٫ ۸

۲۶

زیردیپلم

داده های معتبر

۳۰٫ ۷

۲۴

۲۴

۹۲

دیپلم

۶۱٫ ۵

۳۰٫ ۷

۳۰٫ ۷

۱۱۸

کاردانی

۹۰٫ ۹

۲۹٫ ۴

۲۹٫ ۴

۱۱۳

کارشناسی

۰/۱۰۰

۹٫ ۱

۹٫ ۱

۳۵

ارشد و بالاتر

۰/۱۰۰

۰/۱۰۰

۳۸۴

جمع

۰

۰

سیستم

داده های نامعتبر

۰/۱۰۰

۳۸۴

جمع کل

ارشد و بالاتر کارشناسی کاردانی دیپلم زیر دیپلم

نمودار ۴-۳) هیستوگرام میزان تحصیلات پاسخگویان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]