با توجه به افزایش و متنوع شدن گونه های گردشگری در جهان، از دهه ۱۹۹۰، گونه ی جدیدی تحت عنوان «گردشگری سیاه» به گونه های رایج گردشگری افزوده شد. در حالی که بخش گسترده ای از مطالعات ادبیات گردشگری پیرامون بازاریابی، مصرف و عرضه ی مقاصد تفریحی، شاد و سرگرم کننده ی گردشگری است، برخی از محققان و نویسندگان گردشگری، در جست‌وجوی آنتی تزهای تراژدی، مرگ و جنگ هستند. در ایران نیز پتانسیل های متعددی از گردشگری سیاه، چه با گرایش گردشگری جنگ (مانند موزه ی عبرت که شکنجه گاه زندانیان سیاسی در دوران پهلوی دوم بوده، موزه ی شهداء، نمایشگاه های دایمی و موقت که تصاویری از شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی را عرضه می‌کنند و چه با گرایش گردشگری مصیبت (نمایشگاه های دایمی و موقت از مصایب غیرعادی مانند سیل گلستان و دره گز و زلزله های شدید مانند طبس، بم و آذربایجان) و مناطقی همراه با شایعه و خرافات، ترس و وحشت، کنجکاوی و اشتیاق وجود دارد(سرداری: ۱۳۹۲، ۲۵).

امروزه گردشگری با توجه به دامنه ی تقاضا و نیازهای فضاهای جغرافیایی رو به توسعه بوده، از اهمیت و جاذبه ی خاص برخوردار است. در سه دهه ی اخیر که اقتصاد سنتی تعدادی از کشورها به رکود سختی دچار گردیده، گردشگری بومی به کمک اقتصادی آن‌ ها شتافته و این امر خود دوام و ادامه ی حیات آن جوامع را به درآمد دیگری وابسته نموده است. مثلاً وقتی قیمت نفت افزایش می‌یابد، اقتصاد صنعتی کشورهای جهان سوم فاقد منابع نفتی دچار خلل می‌گردد. صنایع بسیاری از کشورهای جهان سوم با نفت بشکه ای ۶۰-۷۰ دلار کارایی خود را از دست می‌دهند و برای فرار از بحران اقتصادی به طرف بخش گردشگری که به انرژی کمتری نیاز دارد گرایش پیدا می‌کنند(شاهینی: ۱۳۹۰، ۱۴).

گردشگری سیاه از انواع توریسم است که با تعبیراتی که در چند «دهه اخیر» در ساختار آن ایجاد شده، نقش مهمی در جذب مخاطب در این بخش ایفا ‌کرده‌است. گردشگری سیاه یا تلخ به بازدیدها و سفرهای سازمان دهی شده ای گفته می شود که از مناطق مصیبت دیده و شهرهایی صورت می‌گیرد که در معرض بلاهای طبیعی مانند زلزله، سونامی، سیل و… قرار گرفته یا آثار جنگ، حملات تروریستی و… در آن‌ ها واقع شده است. تجسم پدیده ی مرگ و بحران های طبیعی و انسانی به وسیله سفر به مناطقی که روزی دست‌خوش آسیب و بلا شده و هزاران نفر را به کام مرگ فرو برده است، از اهداف برگزاری چنین تورهایی است. علی‌رغم پیشینه طولانی و افزایش تقاضای سفر به مکان‌های مرتبط با جنگ، مرگ، بدبختی و… تنها در طول چند سال اخیر، توجه دانشگاهی و علمی نسبت به آن جلب شده و تحت عنوان «گردشگری تلخ» مطرح گردیده است. مرگ، مصیبت، جنگ، قساوت، فجایع و… در شکل گردشگری خود، به طور فزاینده ای در بازار گردشگری امروز جهان، افزایش یافته و پتانسیل سفرهای خاص را برای علاقه مندان به بازدید از صحنه های واقعی یا بازسازی شده ای از مرگ و رنج فراهم ‌کرده‌است(غفاری: ۱۳۹۰، ۲۶).

غیر از گردشگری سیاه، اصطلاحات دیگری نیز در رابطه با فعالیت‌های گردشگری مرتبط با مرگ، مصیبت، جنگ و… در متون گردشگری به چشم می‌خورد. اما در این میان اصطلاح گردشگری سیاه به دلیل ورود به عرصه ی دانشگاهی و علمی و در پی آن، شکل گیری چارچوب نظری، جزو گونه های رایج گردشگری نو، قرار گرفته است. به گفته ی لنون و فلی، گردشگری سیاه شکلی از توریسم است که هنوز در مرحله ی تحقیق است، به خصوص در آمریکای شمالی. این دو در کتاب خود با نام «جاذبه های مرگ و فاجعه» توضیح می‌دهند که «گردشگری سیاه» تنها بازدید از سایت‌هایی که قساوت در آن‌ ها رخ داده نیست بلکه «هم محصول پیشامدهای دنیای مدرن و هم یک اثر مهم بر روی این پیشامدهاست. اگرچه گردشگری مرگ اخیراًً رایج شده، اما این نوع گردشگری پیشینه ی طولانی دارد. به عنوان نمونه در قرون وسطی و در دوران رمانتیسم قرن ۱۸ و ۱۹ مصادیق آن بسیار است: میدان نبرد واترلو مربوط به سال ۱۸۱۶ و پوپیی که صحنه ی ویرانی اسفناکی به دست طبیعت بود، از مشهورترین مقاصد سفر با موضوع مرگ، در گذشته بوده است(رحمان سرشت، ۱۳۸۴، ۳۲).

در چند سال اخیر، نوعی از گردشگری در دنیا رواج یافته است که هدف گردشگران از پرداختن به آن، تفریح و خوش‌گذرانی نیست، بلکه آن‌ ها مکان‌هایی را برای گردش انتخاب می‌کنند که چندان خوشایند نیستند و حتی گاهی گردشگران را به غم فرو می‌برد. این نوع از گردشگری، «گردشگری سیاه»، تلخ یا غم‌بار نامیده می‌شود. در این نوع سفر، گردشگران به دیدن آثار وقایع تلخی مانند شهرهای زلزله‌زده، مناطق سیل‌زده، بازماندگان جنگ‌ها و حملات شیمیایی می‌روند. هدف از این سفر نیز تجسم بحران‌های طبیعی و انسانی در مناطقی است که دچار آسیب و بلا شده و افرادی را به کام مرگ فرو برده‌اند (رضاییان، ۱۳۹۱، ۱۹).

۲-۱-۱۳-تاریخچه گردشگری سیاه

درباره‌ تاریخ شکل‌گیری این نوع گردشگری، اطلاعات دقیقی در دست نیست، گفته می‌شود تاریخچه آن به یونان باستان برمی‌گردد که در آن زمان، مردم به دیدن شهرهای جنگ‌زده می‌رفتند. آمفی‌تئاتری در رم، یکی از اولین مناطقی است که گردشگری سیاه در آن شکل گرفت. در قرون وسطی، در این مکان اعدام‌هایی انجام می‌شد و افرادی برای تماشای آن جمع می‌شدند. پس از مدتی، این مکان کارکردهای دیگری برای جذب گردشگر پیدا کرد؛ رومی‌ها در استادیومی در محل این آمفی‌تئاتر، مراسمی برپا می‌کردند که تماشاگران در آن می‌توانستند جنگ میان حیوانات و جنگجویان را تماشا کنند. در دوران مدرنیته، گردشگری تلخ رواج بیشتری پیدا کرد و افراد برای دیدن مناطق جنگ‌زده و مکان‌هایی که در آن‌ ها قتل عام و درگیری رخ داده بود، به شهرهای مختلف سفر می‌کردند تا بیشتر با مفهوم مرگ و کشتارهای دسته‌جمعی آشنا شوند. یکی از اتفاق‌هایی که ‌به این گردشگری در عصر حاضر رونق بخشید، دیدن خانه های رها و ویران‌شده‌ توفان «کاترینا» در نیواورلئان آمریکا بود که گردشگران زیادی را جذب کرد(احمدی، فتح اللهی و تاج الدین، ۱۳۸۲، ۳۵).

۲-۱-۱۴-گردشگری سیاه در ایران

در ایران، گردشگری سیاه وجود ندارد؛ ولی بسترهای شکل‌گیری برخی شاخه‌های آن مانند گردشگری مصیبت به‌دلیل وجود مناطق زلزله‌خیز وجود دارد. البته همواره افرادی هستند که مثلا برای دیدن مناطق زلزله‌زده سفر می‌کنند، ولی این اتفاق در سطح وسیعی که بتوان از آن به عنوان گردشگری سیاه در ایران نام برد، رخ نمی‌دهد. این نوع گردشگری که در دنیا در حال گسترش است و روز به روز به تعداد علاقه‌مندانش اضافه می‌شود، می‌تواند از بعد مزایای اقتصادی و جنبه‌های آموزش مورد توجه تصمیم‌ گیرندگان این حوزه در ایران قرار گیرد؛ اما با توجه به وجود قابلیت‌های بالقوه‌ای مانند «گردشگری فرهنگی» و «گردشگری سلامت» در ایران و این‌که هنوز از پتانسیل‌های موجود در این زمینه به‌شکل کامل استفاده‌ نشده است، پرداختن به بحث گردشگری سیاه چندان ضروری به نظر نمی‌رسد(فیض آبادی، ۱۳۸۱، ۳۰).

۲-۱-۱۵-انواع گردشگری سیاه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...