در سال های اخیر مفهوم کار کودک معمولا بر اساس کنوانسیون شماره ۱۳۸ [۳۰] مشخص می گردد که جامع ترین و موثق ترین تعریف بین المللی از حداقل سن برای شروع به کار یا همان فعالیت اقتصادی را مشخص می کند. این کنوانسیون مقرر می دارد که حداقل سن شروع به کار نباید کمتر از سن تکمیل تحصیل اجباری و کمتر از ۱۵ سال باشد. همچنین کنوانسیون شماره ۱۳۸ تصریح می کند که حداقل سن استخدام یا شروع به کار که به احتمال زیاد سلامت، امنیت و اخلاقیات کودکان را به خطر می اندازد نباید کمتر از ۱۸ سال باشد. [۳۱]
یونیسف[۳۲] در سال ۱۹۹۷ در گزارشی راجع به وضعیت کودکان جهان عنوان کرده است: کار کودک باید برروی یک پیوستار در نظر گرفته شود، به طوریکه کار مخرب و بهره کشانه در یک انتها و کار مفیدی که رشد کودکان را بدون مداخله در تحصیل و تفریح آنها ارتقا می دهد در انتهای دیگر قرار دارد. و بین این دو قطب بخش های گسترده کار وجود دارد که به طور منفی بر رشد کودک تاثیر نمی گذارد. [۳۳]
برنامه اطلاعات آماری و نظارت بر کار کودک سازمان بین المللی کار(SIMPOC)[34] که مسئول پیگیری و بررسی کار کودک در سرتاسر جهان است تعریفی از کودکان کارگر ارائه کرده است. طبق تعریف SIMPOC، کودکان کارگر عبارتند از کودکان بین ۵ تا ۱۱ ساله که در هر گونه فعالیت های اقتصادی شرکت می کنند، کودکان ۱۲ تا ۱۴ ساله که در کارهای خطرناک شرکت می کنند و کودکان ۱۵ تا ۱۸ ساله ای که در بدترین اشکال کار کودک شرکت می کنند. به عبارت دیگر، SIMPOC سه نوع کار را به عنوان کار کودک قلمداد می کند:
-
- کاری که توسط یک کودک زیر حداقل سن اشتغال سازمان بین المللی کار انجام می شود و این کار بر تحصیل و رشد آن کودک تاثیر منفی می گذارد.
-
- کار خطرناک یعنی کاری که به علت ماهیت اش سلامت فیزیکی، روانی یا اخلاقی یک کودک را به خطر می اندازد.
-
- کارهایی که بدترین اشکال کار کودک در نظر گرفته می شوند از جمه بردگی، قاچاق، کار اجباری و بندگی، استخدام اجباری کودکان برای مخصمات مسلحانه، فاحشه گری و فعالیت های غیر قانونی.[۳۵]
تفاوت های قابل ملاحظه ای بین انواع کارهایی که کودکان انجام می دهند وجود دارد. برخی از آنها سخت و طاقت فرسا، برخی بسیار خطرناک و برخی دیگر به لحاظ اخلاقی نامناسب هستند. در همین رابطه سازمان بین المللی کار عنوان کرده است که نباید تمام کارهایی را که کودکان انجام می دهند به عنوان کار کودک قلمداد کرد. مشارکت کودکان و نوجوانان در کاری که بر سلامت و رشد فردی آنها تاثیر نمی گذارد یا در تحصیل آنها خللی ایجاد نمی کند، به طور کلی کاری مثبت قلمداد می گردد. این کار که به عنوان “کار سبک”[۳۶] هم از آن یاد می شود شامل فعالیت هایی همچون کمک به والدین در خانه یا انجام کارهای سبک برای کسب پول تو جیبی خارج از ساعات مدرسه یا در تعطیلات تابستانه می شود. این نوع فعالیت ها به رشد کودک و رفاه خانواده کمک می کند و برای آنها مهارت و تجربه به همراه می آورد و همچنین آنها را برای تبدیل شدن به اعضای کارآمد جامعه آماده می سازد.[۳۷]
واژه “کار کودک” اغلب به عنوان کاری تعریف می گردد که:
-
- به لحاظ روانی، فیزیکی، اجتماعی یا اخلاقی برای کودکان خطرناک و مضر است؛ و
-
- در تحصیل کودکان تداخل ایجاد می کند،
-
- آنها را از فرصت حضور در مدرسه محروم می کند،
-
- آنها را وادار به ترک مدرسه می نماید، و یا
-
- آنها را همراه با حضور در مدرسه به انجام کارهای سنگین و طولانی مدت وادار می سازد. [۳۸]
کار کودک در بدترین فرم خود شامل به بردگی گرفتن کودکان، جدا کردن آنها از خانواده هایشان، قرار دادن آنها در معرض خطرات و بیماری و یا رها کردن آنها در خیابان های شهرهای بزرگ – اغلب در سنین بسیار پایین می شود. اینکه آیا فرم های خاص کار را بتوان “کار کودک” نامید به سن کودک، نوع و ساعات کاری که انجام می دهد، شرایطی که تحت آن کار انجام می شود و اهداف ناشی از آن کار بستگی دارد.[۳۹]
سیاست مداران تمایل دارند که کار کودک را به عنوان کاری تعریف کنند که رشد و بهزیستی کودکان را مختل می سازد. اقتصاد دانان یک تعریف عینی تر را ترجیح می دهند، آنها کار کودک را به عنوان فعالیت های اقتصادی در نظر می گیرند که کودکان در آنها شرکت می کنند. این تعریف شامل بردگی و فاحشه گری می شود اما به انواع فعالیت هایی که کودکان به طور معمول در سرتاسر جهان در آنها شرکت می کنند، بسط داده می شود. [۴۰]
با توجه به نکات ذکر شده، می توان کار کودک را به این صورت تعریف کرد: کار کودک کاری است که کودکان را از دوران کودکی شان، پتانسیل و جایگاه انسانی شان محروم می سازد و برای رشد فیزیکی و روانی آن مضر است.
گفتار سوم: تاریخچه ممنوعیت کار کودک
اگرچه کار کودک به عنوان یک مقوله اجتماعی در نتیجه انقلاب صنعتی پدیدار شد، اما کودکان همیشه کار می کرده اند. کار کودک یک مشکل اجتماعی مرتبط با افزایش تولید صنعتی و سرمایه داری می باشد. این مقوله اولین بار در جوامع کشاورزی پدیدار شد اما در طول انقلاب صنعتی قرن ۱۸ در بریتانیای کبیر به طور ویژه پدیدار و مورد مخالفت قرار گرفت. پدیده ی کار کودک یکی از بزرگ ترین رسوایی های قرن ۱۹ می باشد که به دیگر کشورهای در حال صنعتی شدن بسط پیدا کرد. این مشکل زمانی برجسته شد که کودکان زیر ۱۰ سال توسط معادن و کارخانه ها به کار گرفته شدند. آنها مجبور بودند تحت شرایط خطرناک با دستمزد بسیار پایین ساعات طولانی کار کنند. اصلاح گران اجتماعی شروع به محکوم کردن کار کودک به علت تاثیر مخرب آن بر سلامت و رفاه کودکان کردند. همراه با انقلاب صنعتی، ماشین آلات جای بسیاری از فعالیت هایی که با دست انجام می شدند را گرفتند و در کارخانه های بزرگ متمرکز شدند. کودکان اغلب این ماشین آلات را از سن ۵ سالگی مخصوصا در صنعت منسوجات هدایت می کردند. کار کودک همچنین در معادن زغال سنگ یعنی جاییکه کار برای ساعات طولانی در معادن نمناک و تاریک انجام می شدند، رخ می داد. [۴۱]
در دهه ۱۸۳۰ میلادی، پارلمان انگلیس کمیسیونی به منظور بررسی مشکلات کودکان کارگر ترتیب داد. بسیاری از کودکان انگلیسی هیچ والدینی برای اینکه از آنها حمایت کنند نداشتند. به هر حال در ۱۸۹۰ میلادی مبارزه علیه کار کودک در یک کنفرانس دیپلماتیک در برلین وارد عرصه بین المللی شد، اما جنگ جهانی اول به طور موقتی به این تلاش ها خاتمه داد. سپس ILO وارد صحنه شد و در اولین کنفرانس بین المللی کار در سال ۱۹۱۹ میلادی، نمایندگان ۳۹ کشور حداقل سن اشتغال کودکان را در بخش های صنعتی، ۱۴ سال تعیین کردند. در سال ۱۹۲۰ میلادی این حداقل سن برای کار دریایی پذیرفته شد و در سال ۱۹۲۱ میلادی همان استاندارد برای کار در بخش کشاورزی پذیرفته شد. سرعت تصویب این کنوانسیون تا سال ۱۹۷۳ میلادی یعنی زمانیکه کنوانسیون جدید شماره ۱۳۸ راجع به حداقل سن برای پذیرش استخدام به کار پذیرفته شد، کند بود. [۴۲]
با توجه به دغدغه رو به رشد در خصوص اینکه برخی از فرم های کار کودک بسیار خطرناک و غیر انسانی هستند و دیگر نباید تحمل شوند، اجماع نظری در دهه ۱۹۹۰ میلادی دال بر اینکه بیشترین اولویت باید به محو بدترین اشکال کار کودک داده شود، پدیدار شد. بعد از دو سال بررسی جمله بندی دقیق، کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک ۱۹۹۹ (شماره ۱۸۲) به اتفاق آراء توسط کنفرانس بین المللی کار پذیرفته شد. این پذیرش یک مشخصه منحصر به فرد در تاریخچه ILO می باشد. یک مشخصه جدید و مهم وضعیت کار کودک در حال حاضر این است که یک جنبش جهانی برای مقابله با این مشکل در جریان است. این جنبش با ریشه تاریخی اش در ملت های توسعه یافته، در سال ۱۹۸۹ میلادی با پذیرش کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل به نقطه اوج خود رسید و در سال ۱۹۹۲ میلادی با خلق برنامه بین المللی سازمان بین المللی کار در خصوص محو کار کودک (IPEC) یک جایگاه نهادینه پیدا کرد و بوسیله کنفرانس آمستردام[۴۳] راجع به بدترین اشکال کار کودک در سرتاسر جهان در سال ۱۹۹۷ میلادی که منجر به پذیرش کنوانسیون ۱۸۲ شد، تقویت گردید. [۴۴]
در جدیدترین ابتکار جهانی، در ۱۱ می ۲۰۱۰ میلادی نمایندگان ۸۰ کشور در کنفرانس جهانی در لاهه به میزبانی دولت هلند گرد هم آمدند. این کنفرانس توجه ویژه ای به هدف بین المللی محو بدترین اشکال کار کودک تا سال ۲۰۱۶ میلادی معطوف داشته است. [۴۵]
مبحث دوم: انواع و علل کار کودک و پیامد های ناشی از آن
گفتار اول: انواع کار کودک
کودکان کارگر در همه مناطق، مخصوصا در کشورهای در حال توسعه، عمدتا در بخش غیر رسمی[۴۶] اقتصاد متمرکز می باشند. کار آنها رسمی نیست- هیچ آژانس دولتی برای استخدام آنها وجود ندارد که این کودکان کارگر را بشناسد چرا که آنها به طور رسمی استخدام نشده اند. افرادی که این کودکان برای شان کار می کنند در بسیاری از موارد کارفرما قلمداد می گردند که عنوان آن ها رسما ثبت نشده است. کودکان برای برخی از مشاغل هیچ حقوقی دریافت نمی کنند، تنها چیزی که از این کار عاید آنها می شود مقداری غذا و جایی برای خواب است. کودکانی که در بخش غیر رسمی کار می کنند از امنیت شغلی برخوردار نیستند، اگر بیمار شده یا در حین کار آسیب ببینند هیچ پرداختی به آنها صورت نمی گیرد و چنانچه کارفرما با آنها بدرفتاری کند هیچ گونه حمایتی از آنها به عمل نمی آید. حیطه بخش غیر رسمی شامل بخش کشاورزی، بخش خانگی، فعالیت ساخت و ساز غیر رسمی، معدن کاری، دست فروشی و. می شود. برخی دیگر از مشاغل هم هستند که با توجه به ماهیت پنهان، غیر قانونی و مجرمانه شان شناسایی شان دشوار است.[۴۷] مواردی از این قبیل فعالیت های کارهای اجباری، به بندگی گرفتن در ازای بدهی، بهره کشی جنسی تجاری، استفاده از کودکان در قاچاق مواد مخدر و در مخاصمات مسلحانه می باشد.[۴۸]
بند اول: کار کودکان در بخش کشاورزی[۴۹]
کشاورزی یک بخش اقتصادی است که بیشترین تعداد کودکان در آن بخش مشغول به کار می باشند؛ ۶۰ درصد کودکان کارگر در جهان مربوط به بخش کشاورزی می باشند.[۵۰]
بخش کشاورزی به عنوان یکی از خطرناک ترین حیطه های شغلی در نظر گرفته می شود. اما علی رغم خطراتی که در این بخش شایع هستند، قوانین مربوط به کار در این بخش یا به خوبی تنظیم شده نیستند یا معمولا اجرا نمی گردند.[۵۱] از جمله دلایل بی توجهی نسبی به کودکان کارگر در زمین های کشاورزی این است که آنهایی که مشکلات کار کودک را مطالعه می کنند و به دنبال توسعه برنامه هایی برای منع کار کودکان می باشند معمولا در شهرها مستقر هستند و به احتمال زیاد بر شرایط موجود در شهرها نظیر کودکان کارگر در خیابان ها که بسیار مشهود هستند، تمرکز می کنند. نواحی روستایی اغلب به لحاظ فیزیکی و فرهنگی دور هستند که این مانع از پیگیری محققین و برنامه ریزان می گردد. در بسیاری از کشورها معمولا شرایط موجود در شهرها توجه دولت و مقامات مسئول را جلب می کند و اینکه بسیاری از سیاست گذاران ملی و بین المللی تصور می کنند زمین های کشاورزی خانوادگی نمی تواند برای کودکان مضر و خطرناک باشد.
خطراتی که این دسته از کودکان در جوامع فقیر و روستایی با آنها مواجه می شوند شامل قرار گیری در معرض باران و آفتاب سوزان و حیوانات و حشرات خطرناک می باشد. آنها ممکن است بوسیله ابزار و آلات کشاورزی به خود آسیب برسانند. کار در زمین های سرد و نمناک با پاهای برهنه باعث می شود به بیماری هایی نظیر سینه پهلو مبتلا شوند. مشکلات پوستی، تنفسی یا عصبی می توانند بر اثر قرار گیری در معرض این آفت کش ها رخ دهند. [۵۲]
کودکان بسته به گروه سنی شان در فعالیت های مختلفی در بخش کشاورزی شرکت می کنند. آنها معمولا علف های خشک، علف های هرز و نی ها را با بهره گرفتن از ابزار دستی می چینند، از حیواناتی نظیر گاو و گوسفند نگهداری می کنند و همچنین زنبیل های سنگین حاوی محصولات را حمل می کنند. ساعاتی که این کودکان به طور متوسط در زمین های کشاورزی سپری می کنند ۸ تا ۱۰ ساعت می باشد. وظیفه اصلی کودکان کارگر در زمین های بزرگ کشاورزی سم پاشی و کود دهی است. بسیاری از کودکان ۱۲ ساله برروی زمین های کشاورزی ممکن است تراکتورهای بزرگ را بدون نظارت برانند. در استرالیا و آمریکا تقریبا ۳۰ درصد پسران ۷ تا ۹ سال در زمین های کشاورزی راننده تراکتور می باشند. [۵۳]
دختران و پسران کارهای مشابهی را در زمین های کشاورزی انجام می دهند، اما برخی از وظایف خاص بر اساس جنسیت به آنها محول می شود. پسران بیشتر برای کارهای خطرناک تر انتخاب می شوند، اما دختران ممکن است هم در زمین های کشاورزی و هم در کارهای خانگی به کار واداشته شوند. در سرتاسر جهان، تقسیم کار بین زنان و مردان و بین دختران و پسران در بین مناطق مختلف، متغیر است. به لحاظ سنتی، بیشتر کار دختران و زنان در بخش کشاورزی متشکل از کار بدون دستمزد می باشد به این خاطر که اغلب برای خانواده خود در زمین های کشاورزی کار می کنند. [۵۴]
به بردگی گرفتن کودکان توسط یک زمین دار در ازای بدهی والدین[۵۵] یک نوع خاص کار اجباری است که می تواند کودکان را از خانواده های فقیر برای کار در زمین های کشاورزی بدون دستمزد به کار گیرد. اگر والدین بدهی های سنگین داشته باشند، چاره ای جز قرار دادن کودکان در اختیار زمین داران برای کار در زمین های کشاورزی یا کار های خانگی نخواهند داشت. این وضعیت در نهایت کودکان را در اختیار صاحب ملک قرار می دهد، جاییکه باعث می شود کودکان از تحصیل محروم شده و متحمل سختی و مشقت اقتصادی شوند.[۵۶]
طبق گزارش کمیته کارشناسان سازمان بین المللی کار، در منظقه جنوب آسیا میلیون ها کودک ناچارند به خاطر بازپرداخت بدهی خانواده خود تن به کار های سخت و دشوار دهند. اغلب قضیه از این قرار است که خانواده ای مجبور می شود مبلغی وام دریافت کند و در مقابل بازپرداخت آن کار کند، در واقع آنها به هیچ عنوان نمی توانند بدهی خود را به موقع بپردازند بنابراین نه تنها از مبلغ وام کم نمی شود بلکه وام دهندگان بی انصاف با افزایش نرخ بهره و حیله و نیرنگ میزان بدهی را همچنان بالا می برند و همه اعضای خانواده از جمله کودکان به صورت برده در می آیند. [۵۷]
در ذیل به نمونه هایی از کار کودکان در بخش کشاورزی در کشورهای مختلف اشاره می گردد:
در مصر، بسیاری از کودکان معمولا برای برداشت گل یاس استخدام می شوند. بین ماه جولای و اکتبر، زمین داران کودکان را از دهکده های اطراف رود نیل برای جمع آوری گل ها در نیمه شب، استخدام می کنند. زمین داران ترجیح می دهند کودکان کم سن و سال را به کار گیرند به این خاطر که دستان کوچک آنها بهتر قادر به چیدن گل ها می باشد. کودکان با پای برهنه در گل و لای کار می کنند و با توجه به کمبود نور در شب باید از حس لامسه خود برای چیدن گل ها استفاده کنند. کودکان بدون وقفه تا طلوع خورشید ۹ ساعت کار می کنند. چنانچه این کودکان به هر دلیلی از کار باز ایستند، ممکن است توسط زمین دار تنبیه شوند. [۵۸] در زیمباوه، زمین داران چای تعداد زیادی از کودکان ۱۰ تا ۱۲ ساله را استخدام می کنند. آنها معمولا بر طبق میزان چای برداشت کرده دستمزد می گیرند. این کودکان کارگر کار خود را از ۵.۳۰ صبح آغاز می کنند و ۵ تا ۸ کیلومتر را تا رسیدن به زمین های چای پیاده روی می کنند. پس از پایان روز آنها بسته های سنگین حاوی برگ های چای را به انبار اصلی حمل می کنند. [۵۹]
در برزیل، ۱۵ درصد از ۷۰۰۰۰ کودکان میوه چین زیر ۱۴ سال می باشند. برخی از کارفرمایان کودکان را استخدام می کنند به این خاطر که آنها سبک وزن هستند و بهتر قادر به بالا رفتن از درخت ها می باشند. آنها برای ۱۴ ساعت کار در روز ۳ دلار دریافت می کنند. [۶۰]
در کشورهای توسعه یافته، کار کودک به چشم می خورد اگرچه در مقیاسی کمتر. برای مثال، گروه های مرتبط با کار کودک برآورد کرده اند که بیش از ۳۰۰۰۰۰ کودک به طور غیر قانونی در آمریکا کار می کنند، بیش از نیمی از آنها در زمین های کشاورزی تجاری مشغول به کار می باشند. [۶۱]
بند دوم: کار کودکان در خیابان ها[۶۲]
کار کودک تقریبا در تمام شهر های بزرگ در کشور های در حال توسعه و همچنین در بسیاری از کشورهای صنعتی رخ می دهد. یک عامل اصلی در دسترس بودن کودکانی است که به علت تورم جمعیت های شهری و به علت مهاجرت مردم از روستا ها به شهرها نیاز به کار کردن دارند. نتیجه فقر شایع در شهرها است.[۶۳]بسیاری از این کودکان کارگر در نواحی فقیر نشین ناسالم زندگی و کار می کنند. از هر ۱۰ کودک شاغل در خیابان ها، ۱ کودک زندگی در خیابان را برای خود بر می گزیند. برخی از این کودکان بیشتر مستعد شرکت در فعالیت های غیر قانونی نظیر کیف زنی می باشند. کودکانی که در خیابان ها مشغول به کار می باشند اغلب دست فروش کالاهای کوچک هستند. برخی دیگر خدماتی از جمله واکس زنی را انجام می دهند. برخی دیگر از کودکان در فروشگاه ها به عنوان باربر فعالیت می کنند. بسیاری از این کودکان در خانه با خانواده های خود زندگی می کنند اما برخی دیگر در خیابان ها بدون هیچ خانه و خانواده ای زندگی می کنند. چنانچه این کودکان تنها باشند می توانند درآمد شان را برای خود نگاه دارند، اما اگر با خانواده زندگی کنند این درآمد صرف مخارج خانواده می گردد.[۶۴]
در کشورهای اروپایی، کار بدون دستمزد کودکان در خانواده و انواع دیگری از کارهای دستمزد بگیر در جامعه به چشم می خورند. درحالیکه تمام کشورهای اروپایی دارای قوانینی برای تضمین آموزش پایه و حمایت از کودک در برابر بهره کشی می باشند، در عمل بهره کشی غیر قابل قبول از کودکان در بیشتر این کشورها رخ می دهند. برای مثال، در بلغارستان، گزارش هایی در خصوص کودکانی که در خیابان های شهر های بزرگ کار می کنند توسط سازمان های حقوق بشر و کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد[۶۵] ارائه شده اند. کودکان خیابانی بلغاری در فعالیت هایی نظیر گدایی، جمع آوری ضایعات و زباله ها، فاحشه گری و دزدی مشغول می باشند. این مثال نشان می دهد که کودکان کارگر در خیابان ها و مشاغل دیگر نسبت به سوء رفتار و جرم آسیب پذیر می باشند به این خاطر که در بخش غیر قانونی و کنترل نشده مشغول می باشند. همچنین، در رومانی، در حدود ۶ درصد کودکان بیش از ۶ ساعت در روز در خیابان ها مشغول به کار می باشند. [۶۶]
بند سوم: کار کودکان در بخش های صنعتی[۶۷]
تقریبا ۷ درصد کودکان کارگر- حدود ۱۴ میلیون از ۲۱۵ میلیون کودک کارگر در بخش صنعتی مشغول به کار می باشند.[۶۸]
در کشور های در حال توسعه، میلیون ها کودک در شرکت های صنعتی کار می کنند که فعالیت هایی نظیر تولید پوشاک، اسباب بازی، کبریت و غیره را انجام می دهند. این واحد های تولید می توانند بسیار بزرگ باشند، اما بیشتر آنها کوچک هستند و نیاز به کار فشرده دارند. برخی از انواع کارهای صنعتی که می تواند کودکان را در معرض مواد شیمیایی خطرناک قرار دارد، کار در صنعت دباغی و یا کارهایی مثل قالی بافی می باشد که کودکان را ساعات طولانی پای دار قالی می نشاند و ممکن است بر رشد موثر ماهیچه و استخوان های آنها تاثیر منفی گذارد. صنعت قالیبافی یکی از صنایعی است که اطفال بویژه دختران زیر ۱۲ سال به صورتی گسترده در این صنعت به کار گرفته می شوند. کارگاه های قالیبافی خصوصی اطفال خردسال در بدترین شرایط بهداشتی و ایمنی محیط کار در هفته بیش از ۷۲ ساعت در ازاء دریافت دستمزدهایی ناچیز کار می کنند. این کودکان بعد از مدتی اشتغال به کار قالیبافی اغلب به بیماری هایی نظیر سلّ، چشم درد و تراخم مبتلا می شوند. [۶۹]
در بسیاری از عملیات های تولید، کودکان در محیط های بسته با تهویه ضعیف کار می کنند و دائما هوا و گرد و غبار آلوده را تنفس می کنند؛ آنها از مواد شیمیایی قوی و خطرناک یا محلول های صنعتی استفاده می کنند یا اینکه نزدیک به آتش بدون هیچ گونه محافظی برای پوست و چشم کار می کنند. حوادث صنعتی که برای کودکان کارگر رخ می دهند بسیار معمول هستند اما هیچ آمار دقیقی در این رابطه وجود ندارد. و چنانچه کودک بر اثر این حوادث جان خود را از دست دهد به خانواده وی هیچ غرامتی پرداخت نخواهد شد. [۷۰]
در کارخانه های شیشه سازی فیروز آباد هند، به نقل از آماری های وزارت کار هند، ۱۳ درصد از ۷۰۰۰۰ کارگری که در این کارخانه مشغول به کار هستند، کودکان ۸ تا ۱۲ ساله و ۱۳ تا ۱۶ ساله می باشند. دامنه دمایی تنورهای این کارخانه بین ۱۴۰۰ تا ۱۸۰۰ درجه سانتی گراد می باشد. این کودکان خردسال زیورآلات را با بهره گرفتن از سینی های عریض در این تنور ها قرار می دهند. آنها قالب های سوزان شیشه های ذوب شده را برروی میله های آهنی بدون دسته حمل می کنند. این کودکان دائما نزدیک شیشه های شکسته، مواد گداخته، دوده و خاکه زغال سنگ کار می کنند. بسیاری از این کودکان شب ها تا دیر وقت کار می کنند تا تمام شب تنورها را روشن نگهداشته و از هزینه خاموش و روشن کردن مجدد آنها اجتناب کنند. [۷۱]
کار کودک در ساختمان سازی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین معمول است. در بسیاری از موارد، کارگر و خانواده اش در ساختمانی که در حال ساخت است زندگی می کنند تا وقتیکه کار کامل شود، با این شرایط کودکان نزدیک والدین خود حضور دارند. کودکان در مقایسه با بزرگسالان، در کارهای سبک مشغول می باشند به این خاطر که کار برروی ساختمان نیاز به مهارت و قدرت بدنی بالا دارد. کودکان کارگر عمدتا در صنایع مرتبط با ساختمان سازی نظیر آجر سازی شرکت می کنند. [۷۲]
بند چهارم: کار کودکان در معادن [۷۳]
کار کودکان در معادن به علت میزان و شدت خطر مرگ، آسیب دیدگی و بیماری بدترین فرم کار کودک در نظر گرفته می شود. [۷۴]
در بسیاری از کشورها، اطفالی دیده می شوند که در معادن مختلف کار می کنند. کودکان کارگر در معادن کوچک ممکن است در برخی از مناطق آفریقا، آمریکای لاتین و اروپای مرکزی یافت شوند. حداقل سن برای کار در معادن در بیشتر کشورها بین ۱۴ تا ۱۸ سال می باشد. هرچند، در برخی از کشورها مجوز به کار گیری کودکان در معادن در سن ۷ سالگی داده می شود. [۷۵]
کودکان همچنین در معادن سنگ زیر زمینی مشغول به کار می باشند و در برخی از فعالیت ها به والدین خود کمک می کنند. در بیشتر موارد، درآمد کارگران معدن برای حمایت از خانواده کافی نمی باشند، بنابراین کودکان هم مجبور می شوند در کنار والدین خود مشغول به کار شوند. در معادن کوچک، هیچ محدودیتی در رابطه با ساعات کار روزانه یا امنیت شغلی و سلامتی وجود ندارد. در بسیاری از موارد، کمک های اولیه نزدیک محل کار در دسترس نمی باشند و کارگران هیچ دسترسی به تسهیلات بهداشت همگانی ندارند. تحت این شرایط، کودکان ۱۲ ساعت در روز با تنها ۳۰ تا ۶۰ دقیقه استراحت و بدون هیچ گونه نظارتی بر تجهیزاتی که به کار برده می شوند، کار می کنند. آنها همچنین در معرض رطوبت بسیار زیاد، دماهای بسیار بالا یا بسیار پایین قرار می گیرند، بعضی اوقات اگر درون معدن مشغول به کار شوند، مجبور هستند شرایط بد کار نظیر خم شدن، زانو زدن یا دراز کشیدن را بپذیرند. [۷۶]
در معادن زغال سنگ کلمبیا، کودکان کارگر را می توان در تونل های بدون پایه در عمق ۲۸۰ متری زیر زمین مشاهده کرد، در این تونل ها تهویه ای وجود ندارد و روشنایی آنها به وسیله شمع هایی که در قوطی های خالی کنسرو قرار گرفته و در شکاف دیوار ها جا داده شده اند تامین می گردد، این کودکان به مدرسه نمی روند و زندگی را همانگونه که در معادن آغاز کرده اند در همان جا نیز به پایان می رسانند.[۷۷]
مطالعه انجام شده در تانزانیا نشان می دهد که کار در معادن بسیار شایع می باشد. کودکان زیر ۱۸ سال به فعالیت های مختلفی در معادن مشغول می باشند و بزرگ ترین گروه مشغول در معادن گروه سنی ۱۴ تا ۱۷ سال می باشد که تقریبا ۵۹ درصد از کارکنان معادن را به خود اختصاص داده اند. علت عمده کار این کودکان در معادن این است که شانس دستیابی به تحصیلات بالاتر از مقطع ابتدایی برای آنها وجود ندارد. [۷۸]
بند پنجم: کار کودکان به عنوان مستخدمین خانگی[۷۹]
کار کودکان به عنوان مستخدمین خانگی به موقعیت هایی مربوط می شود که در آن کودکان فعالیت هایی را در خانه یک شخص ثالث یا کارفرما در شرایط نامساعدی همچون ساعات کار طولانی، دستمزد بسیار پایین یا زیر حداقل سن اشتغال انجام می دهند. [۸۰]
آخرین نظرات