ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ آﻣﺎرﻫﺎ در ﻃﻲ ﺳﺎﻟﻬﺎی ۱۳۸۶ ﺗﺎ ۱۳۸۸ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﻬﻢ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ورودی از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺒﺎدی زﻣﻴﻨﻲ جادهای ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﻞ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ورودی از ۵۸/۶ درﺻﺪ در ﺳﺎل ۱۳۸۶ ﺑﻪ ۷۱/۲ درﺻﺪ در ﺳﺎل ۱۳۸۸ اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪاﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ورود ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ ﺑﻪ ﻛﺸﻮر از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺮزﻫﺎی جادهای را ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ.
در ﺳﺎل ۱۳۸۸ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ دﻻﻳﻞ ذﻛﺮ ﺷﺪه ﺧﺼﻮﺻﺎً ﺑﺮوز ﺑﺤﺮان ﻣﺎﻟﻲ در ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن، ورود ﮔﺮدﺷﮕﺮان از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺮزﻫﺎی ﻫﻮاﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻟﻄﺒﻊ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی زﻳﺎدﺗﺮی ﺑﺮای ﮔﺮدﺷﮕﺮان اﺳﺖ، ﺑﺎ اﻓﺘﻲ ﻣﻌﺎدل ۹/۷ درﺻﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺪت ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺳﺎل ﻗﺒﻞ ﻣﻮاﺟﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
در ﻃﻲ ﺳﺎﻟﻬﺎی ۱۳۸۶ ﺗﺎ ۱۳۸۸ ﺳﻬﻢ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ورودی از ﻃﺮﻳﻖ ﻓﺮودﮔﺎﻫﻬﺎی ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﻞ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ورودی از ۴۰/۸ درﺻﺪ در ﺳﺎل ۱۳۸۶ ﺑﻪ ﺣﺪود ۲۷/۹ درﺻﺪ در ﺳﺎل ۱۳۸۸ ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﻲ را در ورود ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ ﺑﻪ ﻛﺸﻮر از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺮزﻫﺎی ﻫﻮاﻳﻲ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ.
در ﺳﺎل ۱۳۸۸ ﺗﻌﺪاد ۱۶ ﻫﺰار و ۷۴۲ ﻧﻔﺮ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺮزﻫﺎی درﻳﺎﻳﻲ وارد ﻛﺸﻮر شدهاند ﻛﻪ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺪت ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺳﺎل ﻗﺒﻞ ۳۴/۱ درﺻﺪ ﻣﻌﺎدل ﺑﺎ ﭼﻬﺎر ﻫﺰار و ۲۵۵ ﻧﻔﺮ اﻓﺰاﻳﺶ و در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﺳﺎل ۱۳۸۶ ﺣﺪود ۴۶ درﺻﺪ ﻣﻌﺎدل ﺑﺎ ﭘﻨﺞ ﻫﺰار و ۲۸۶ ﻧﻔﺮ اﻓﺰاﻳﺶ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ.
ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ آﻣﺎرﻫﺎ در ﻃﻲ ﺳﺎﻟﻬﺎی ۱۳۸۶ ﺗﺎ ۱۳۸۸ ﻧﺸﺎن میدهد ﻛﻪ ﺳﻬﻢ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ورودی از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺒﺎدل درﻳﺎﻳﻲ ﺑﺮﺧﻼف اﻓﺰاﻳﺶ ۲ درﺻﺪی در ﺳﺎل ۱۳۸۸ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ۱۳۸۶ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﺤﺴﻮﺳﻲ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. اﻳﻦ اﻣﺮ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﭘﺬﻳﺮش ﮔﺮدﺷﮕﺮان از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺒﺎدی درﻳﺎﻳﻲ اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ۲۶ ﺑﻨﺪرﮔﺎه در ﺷﻤﺎل و ﺟﻨﻮب ﻛﺸﻮر ﺗﺄﻣﻞ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺰ اﺳﺖ و ﻻزم اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﺎﻣﻞ در زﻣﻴﻨﻪ ﻋﻠﺖ ﻋﺪم رﺷﺪ در ﺟﺬب ﮔﺮدﺷﮕﺮان از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺒﺎدی درﻳﺎﻳﻲ ﺷﻮد.
ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ آﻣﺎرﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ در ﺳﺎل ۱۳۸۸ ﺗﻌﺪاد دو ﻫﺰار و ۲۷۶ ﮔﺮدﺷﮕﺮ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺮز رﻳﻠﻲ وارد ﻛﺸﻮر شدهاند ﻛﻪ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺪت ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺳﺎل ﻗﺒﻞ ﺣﺪود ۶ درﺻﺪ ﻣﻌﺎدل ﺑﺎ ۱۴۳ ﻧﻔﺮ ﻛﺎﻫﺶ و در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﺳﺎل ۸۶ ﺣﺪود دو درﺻﺪ ﻣﻌﺎدل ﺑﺎ ۳۳ ﻧﻔﺮ اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
ﺑﺮرﺳﻲ آﻣﺎر ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه در ﻃﻲ ﺳﺎل ۱۳۸۶ ﺗﺎ ۱۳۸۸ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﻬﻢ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ورودی از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺮزﻫﺎی رﻳﻠﻲ در ﺳﺎل ۱۳۸۸ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﻞ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ورودی در ﻃﻲ ﺳﺎﻟﻬﺎی ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮی ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ وﺗﻨﻬﺎ ۱ درﺻﺪ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺧﻄﻮط راه آﻫﻦ وارد ﻛﺸﻮر شدهاند.
اﻳﻦ اﻣﺮ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﭘﺬﻳﺮش ﮔﺮدﺷﮕﺮان از ﻃﺮﻳﻖ ﺧﻄﻮط راه آﻫﻦ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺑﻨﺪرﮔﺎهﻫﺎی ﻛﺸﻮر اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪاﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻪ در ﺳﺎل ۱۳۸۸ ﺧﻄﻮط راه آﻫﻦ ﻛﺸﻮر ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن ﺑﻪ ﺧﻄﻮط راه آﻫﻦ اﻳﺮان در ﻣﺮز ﻣﻴﺮﺟﺎوه ﻣﺘﺼﻞ ﺷﺪ.
اﻟﺒﺘﻪ ﺷﺎﻳﺪ از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻋﺪم اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدﺷﮕﺮان از اﻳﻦ وﺳﻴﻠﻪ ﺑﺮای ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻣﺎن ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﻴﺎﻓﺘﻦ ﺧﻄﻮط راه آﻫﻦ در ﺳﻄﺢ ﻛﺸﻮرﻧﺪ.
۲-۷ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ روﻧﻖ ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی
ﺳﻔﺮ ﻣﺤﺮک اﺻﻠﻲ در ﭼﺮﺧﻪ اﻗﺘﺼﺎد اﺳﺖ. ﺻﻨﻌﺖ ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻳﻜﻲ از زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎد ﺟﻬﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ آن ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻤﻲ میشود. ﺻﻨﻌﺖ ﺗﻮرﻳﺴﻢ، ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭼﺮﺧﻪ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻓﻘﻴﺮ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﻲ آﻳﺪ.
اﻳﻦ ﺻﻨﻌﺖ اﻣﺮوزه ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﻧﮕﻬﺪاری دارد. ﻫﺘﻞﻫﺎ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﻛﺎرﻛﻨﺎﻧﻲ ﺟﻬﺖ ﺑﺎزﺳﺎزی داﺷﺘﻪ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ارﮔﺎنﻫﺎﻳﻲ ﺑﺎﻳﺪ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺮ آﻧﻬﺎ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺻﻨﻌﺖ ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻫﻤﻮاره ﻧﻮ ﺷﻮد. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﻛﺎﻓﻲﺷﺎپﻫﺎ ﺑﺮای ﺟﺬب ﺑﻴﺸﺘﺮ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻨﻮﻫﺎی ﺧﻮد را ﺗﻐﻴﻴﺮ دﻫﻨﺪ. ﻫﺘﻞﻫﺎ و ﺑﺴﻴﺎری از اﻣﺎﻛﻦ ﮔﺮدﺷﮕﺮی دﻳﮕﺮ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺗﻮرﻳﺴﺘﻲ ﺧﻮد را ﺑﻪروز ﺳﺎزﻧﺪ. ﺑﺎ اﻳﺠﺎد ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ در ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ و ﻳﺎ ﻛﺸﻮر اﺳﺖ ﻛﻪ اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺟﺮﻳﺎن داﺷﺘﻪ و رو ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﺒﺐ اﻓﺰاﻳﺶ درآﻣﺪ اﻓﺮاد و ارﮔﺎﻧﻬﺎﻳﻲ میشود ﻛﻪ در اﻳﻦ راﺳﺘﺎ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ دارﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮای اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻔﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺮ ﻛﺸﻮر، ﺷﻬﺮ و ﻳﺎ ﺣﺘﻲ روﺳﺘﺎ دارای ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞﻫﺎﻳﻲ ﺟﻬﺖ روﻧﻖ اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ. ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻫﻤﭽﻮن ﻳﻚ ﻛﺎر ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﺳﺒﺐ رﻗﺎﺑﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﺷﻮد. ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﻛﻪ در ﺗﺠﺎرت ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪهﻫﺎی ﻛﺎﻻ در ﺻﺪد رﻗﺎﺑﺖ، ﺟﻬﺖ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﺎﻻﻳﻲ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺮ ﻣﻲآﻳﻨﺪ، در ﺻﻨﻌﺖ ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻧﻴﺰ از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮان روز ﺑﻪ روز دﻧﺒﺎل ﺳﺮوﻳﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ رﻗﺎﺑﺖ اﻓﺘﺎده ﺗﺎ ﺟﻬﺖ ﺟﺬب ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮان در ﻛﺸﻮر ﺧﻮد اﻣﻜﺎﻧﺎت و ﺗﺠﻬﻴﺰات ﺑﻴﺸﺘﺮی را ﻓﺮاﻫﻢ آورﻧﺪ. اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻛﺎﻣﻼً ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻈﺎر اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﺑﻪ زور ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻲ را اراﺋﻪ دﻫﻨﺪ. ﺣﺘﻲ ﮔﺎﻫﻲ اراﺋﻪ ﺑﺮﺧﻲ از اﻳﻦ ﺳﺮوﻳﺲﻫﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻋﺪم ﺳﺎزﮔﺎری ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻛﺸﻮر ﻫﻴﭽﮕﺎه ﺻﻮرت ﻧﮕﻴﺮد.
اﻳﺮان ﻛﺸﻮری اﺳﺖ ﺑﺎ ﺟﺎذﺑﻪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن در زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﺨﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ وﺟﻮد اﻗﻮام ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺑﺎ آداب و ﺳﻨﻦ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد، ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﺑﺰرگ، ﭼﻪ از ﻧﻈﺮ وﺳﻌﺖ و ﭼﻪ از ﻧﻈﺮ ﻗﺪﻣﺖ ﺑﺨﺸﻴﺪه اﺳﺖ.
ﻟﻘﺐ اﻳﺮان در ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی «ﺑﻬﺸﺖ ﮔﻤﺸﺪه» اﺳﺖ و ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻧﻜﺮدن ﺑﺴﻴﺎری از ﺟﺎذﺑﻪﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﮔﻤﺸﺪه ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﺪ. ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﺟﻬﺎﻧﮕﺮدی از اﻳﺮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻏﻮل ﺧﻔﺘﻪ اﻳﻦ ﺻﻨﻌﺖ ﻧﺎم ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ.
از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ اﻣﺮوزه ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﻔﺮﻳﺢ و ﻟﺬت ﺑﺮدن (ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ ﻛﻪ در ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺳﻔﺮ ﻫﻢ ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺘﺎﺑﻬﺎی ﺗﺨﺼﺼﻲ در زﻣﻴﻨﻪ ﺟﻬﺎﻧﮕﺮدی ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻄﻠﺐ را اراﺋﻪ ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻲ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻟﺬت ﺑﺮدن اﻧﺠﺎم میشود) ﺳﻔﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺗﻮﻗﻊ ﺑﻴﺸﺘﺮی از ﻟﺤﺎظ اﻣﻜﺎﻧﺎت از ﻛﺸﻮر ﻣﻴﺰﺑﺎن دارﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﻛﻨﻮن از ﺟﺎذﺑﻪﻫﺎی ﻣﺼﻨﻮﻋﻲ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ دﺳﺖ ﺳﺎز ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، از ﻛﺸﻮرﻫﺎی دﻳﮕﺮ در زﻣﻴﻨﻪ ﺟﺬب ﺗﻮرﻳﺴﺖ ﻣﻮﻓﻖﺗﺮ ﻋﻤﻞ میکنند.
اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺣﺪی اﻣﻨﻴﺖ و ﮔﺎه ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻲ ﻧﺎدرﺳﺖ در ﻛﺸﻮرﻫﺎ و وﺟﻮد ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت ﻣﻨﻔﻲ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻲ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ داﻣﻦ ﺑﺰﻧﺪ.
ﻳﻜﻲ دﻳﮕﺮ از ﻣﻮاردی ﻛﻪ میتواند ﺑﻪ ﻣﺎ در ﺟﻬﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﻳﺎری ﻛﻨﺪ، ﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎزی و آﺷﻨﺎ ﻛﺮدن ﻣﺮدم در ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﺧﺎرﺟﻲ اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل در ﻛﺸﻮر ﭼﻴﻦ در آﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺰاری اﻟﻤﭙﻴﻚ ۲۰۰۸ ﭘﻜﻦ، در ﺣﺎل آﻣﻮزش دادن ﻟﺒﺨﻨﺪ و اﻳﺴﺘﺎدن داﺧﻞ ﺻﻒ ﺑﻪ ﻣﺮدم ﺑﻮدﻧﺪ. ﻛﺎری ﺳﺎده اﻣﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار.
در ﭼﻨﺪ ﺳﺎل اﺧﻴﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎی زﻳﺎدی در زﻣﻴﻨﻪ ﺟﺬب ﺗﻮرﻳﺴﺖ و ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ آﻧﻬﺎ:
ﺑﻴﻤﻪ ﺷﺪن ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﻔﺎﻫﻢﻧﺎﻣﻪﻫﺎﻳﻲ ﺑﻴﻦ ﺑﻴﻤﻪ ﺳﻴﻨﺎ و ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻴﺮاث ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﮔﺮدﺷﮕﺮی.
ﺑﺮﮔﺰاری ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻫﻤﺎﻳﺶ ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ ﻣﺮدم ﺷﻨﺎﺳﻲ در ﻛﺮﻣﺎن.
راهاﻧﺪازی ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻗﻄﺎر ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺟﻨﮕﻞﻫﺎی ﺷﻤﺎﻟﻲ و…. ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ آﻧﻬﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮ ۷۰ درﺻﺪی ورود ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ ﺑﻪ ﻛﺸﻮر ﺑﻮده اﺳﺖ. در روﻧﻖ و ﮔﺴﺘﺮش ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﻧﻘﺶ اﻧﻜﺎرﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت ﻧﻴﺰ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻧﺪﻳﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد.
ﺟﺎﻳﮕﺎه ﮔﺮدﺷﮕﺮی در ﺳﻨﺪ ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز ۲۰ ﺳﺎﻟﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﻪ اﻳﺮان در ﺑﺨﺶ ﺟﺎذﺑﻪﻫﺎی ﻃﺒﻴﻌﻲ واﻛﻮﺗﻮرﻳﺴﻢ رﺗﺒﻪ ﭘﻨﺠﻢ و در ﺑﺨﺶ ﺟﺎذﺑﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﺨﻲ و ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻲ رﺗﺒﻪ دﻫﻢ دﻧﻴﺎ را دارد. ﺑﺮ اﺳﺎس ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲﻫﺎ در ﭘﺎﻳﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﻔﺘﻢ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻛﻪ ﻣﺼﺎدف ﺑﺎ ﭘﺎﻳﺎن ﺳﻨﺪ ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز ۲۰ ﺳﺎﻟﻪ ﻛﺸﻮر اﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺪ اﻳﺮان ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺑﻪ ۲۰ ﻣﻴﻠﻴﺎرد دﻻر درآﻣﺪ ارزی در ﺳﺎل دﺳﺖ ﻳﺎﺑﺪ.
۲-۸ ﻋﻠﻞ ﺿﻌﻒ ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی در اﻳﺮان
از دﻳﺪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی، اﻳﺮان از ﺗﻮﺳﻌﻪای ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ آن اﺳﺖ ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﺒﻮده اﺳﺖ. از دﻻﻳﻞ آن ﻣﻴﺘﻮان ﺑﻪ آﻣﺎده ﻧﺒﻮدن ﺑﺴﺘﺮﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﻨﺎﺳﺐ در اﻳﺮان ﺑﺮای ﺟﺬب ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری در ﺳﺎﺧﺖ ﻫﺘﻞ و ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺟﺎﻧﺒﻲ اﻳﻦ ﺣﻮزه اﺷﺎره ﻛﺮد. ﺑﻲ ﺧﺒﺮ ﺑﻮدن ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران از زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در اﻳﺮان و ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت ﺿﻌﻴﻒ و ﻧﻴﺰ اﻧﺘﺸﺎر اﺧﺒﺎر ﻣﻨﻔﻲ اﻳﺮان، ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺑﺮای ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺗﻨﺶﻫﺎی ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺑﺎ ﺑﺮﺧﻲ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻏﺮﺑﻲ ﻧﻴﺰ از دﻳﮕﺮ ﻣﻮاﻧﻊ در راه رﺷﺪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی در اﻳﺮان اﺳﺖ.
ﺑﺎ وﺟﻮدی ﻛﻪ اﻳﺮان از ﻟﺤﺎظ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺎرﻳﺨﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺟﺰو ۱۰ ﻛﺸﻮر اول دﻧﻴﺎ اﺳﺖ اﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﻤﺘﺮ از ﻳﻚ درﺻﺪ ﺳﻬﻢ درآﻣﺪ ﺟﻬﺎﻧﻲ از ﺻﻨﻌﺖ را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ. بخشی از ﻣﺸﻜﻼت ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﻛﺸﻮرﻣﺎن ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: ﺿﻌﻒ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ، اﻳﺮانﺳﺘﻴﺰی، رﻗﺎﺑﺘﻲ ﻧﺒﻮدن ﻫﺰﻳﻨﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی در اﻳﺮان ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ، ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ ﺑﻮدن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ دوﻟﺖ در ﺑﺨﺶ ﮔﺮدﺷﮕﺮی، ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮدن زﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎی ﮔﺮدﺷﮕﺮی در اﻳﺮان، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺿﻌﻴﻒ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮ، ﻋﺪم ﺛﺒﺎت رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺳﻴﺎﺳﻲ.
ﭘﺲ از ﮔﺬﺷﺖ ﺳﺎﻟﻴﺎن دراز ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی در اﻳﺮان، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻬﻢ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻟﻲ در ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ درآﻣﺪ ﻣﻠﻲ دﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪاﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻬﻢ ﻧﺎﭼﻴﺰ ﻫﻢ ﻫﺮ ﺳﺎل ﺑﺎ اﻓﻮل ﺑﻴﺸﺘﺮی ﻣﻮاﺟﻪ میشود و اﻳﻦ در ﺣﺎﻟﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت آﻣﺎرﻫﺎیﺟﻬﺎﻧﻲ اﻳﺮان ﺟﺰو ۵ ﻛﺸﻮر ﺑﺎﻟﻘﻮه ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ در زﻣﻴﻨﻪ ﺟﺬب ﮔﺮدﺷﮕﺮ ﺧﺎرﺟﻲ اﺳﺖ.
از ﺟﻤﻠﻪ دﻻﻳﻞ ﺿﻌﻒ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ اﻳﻦ ﺻﻨﻌﺖ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺷﺮح زﻳﺮ اﺷﺎره ﻛﺮد:
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻏﻴﺮﺗﺨﺼﺼﻲ:
اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺪﻳﺮان ﻏﻴﺮ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی اﻳﺮان، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﻋﻤﺪه اﻣﺎ ﻣﻌﻤﻮل در ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺑﺨﺸﻬﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ در اﻳﺮان اﺳﺖ. ﻣﺪﻳﺮان ﻏﻴﺮﻣﺘﺨﺼﺺ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻓﻘﺪان آﮔﺎﻫﻲ ﻻزم در زﻣﻴﻨﻪ آﺛﺎر ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻲ و…. ﺑﺎرﻫﺎ و ﺑﺎرﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ شدهاند ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﺗﻮاﻧﻬﺎی ﺟﺬب ﮔﺮدﺷﮕﺮی در اﻳﺮان در ﻣﻌﺮض ﻧﺎﺑﻮدی ﻗﺮار ﮔﻴﺮد.
ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻓﺮاﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻗﺪرت:
ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎ و رواﺑﻂ ﻣﻴﺎن ﻧﻬﺎدﻫﺎی اداری ﻣﺨﺘﻠﻒ در اﻳﺮان ﻫﻨﻮز و ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻗﺎﻧﻮﻧﻤﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﻗﺪرﺗﻬﺎی ﻓﺮاﻗﺎﻧﻮﻧﻲ و ﻧﺎﻣﺮﻳﻲ، ﺑﺎﻧﺪﻫﺎ و ﮔﺮوﻫﻬﺎی ﺳﻴﺎﺳﻲ و ﻧﻔﻮذ و واﺑﺴﺘﮕﻲﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در ﺳﻄﻮح ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻗﺪرت ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
در ﻧﺘﻴﺠﻪ، در ﻧﻘﺎط ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻃﺮﺣﻬﺎ و ﭘﺮوژهﻫﺎ در اﻳﺮان، ﭘﻴﺮوزی از آن ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﺑﺎ ﻧﻔﻮذﺗﺮ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﻴﺎﺳﻲ، اداری ﻣﻮﺟﻮد در ﻛﺸﻮر اﺳﺖ. ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎی ﻣﺘﻮﻟﻲ ﻣﻮﺟﻮد ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی اﻳﺮان ﻫﻢ، از ﺿﻌﻴﻒﺗﺮﻳﻦ و ﺷﻜﻨﻨﺪهﺗﺮﻳﻦ راﺑﻄﻪ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻗﺪرت رﻧﺞ ﻣﻲﺑﺮد و در ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﻨﺎزﻋﺎت ﻋﻤﻮﻣﺎً اﻳﻦ ﮔﺮدﺷﮕﺮی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ درﻳﺎﻓﺖ ﺧﺴﺎرت ﺟﺰﺋﻲ ﻋﻘبﻧﺸﻴﻨﻲ ﻛﻨﺪ.
ﻧﮕﺎه ارزﺷﻲ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی:
ﺷﻴﻮهﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی در اﻳﺮان ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ ﻛﻪ اوﻟﻮﻳﺖﻫﺎی اﻳﻦ ﺻﻨﻌﺖ در اﻳﺮان، ﻧﻪ اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ و ﻧﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺑﻠﻜﻪ اوﻟﻮﻳﺖ اﺻﻠﻲ ﺣﻔﻆ ارزﺷﻬﺎﺳﺖ. ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺮای ﮔﺮدﺷﮕﺮان، ﺑﺮ ﺧﻼف اﻛﺜﺮ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺟﻬﺎن ﺑﺮای اﻳﺠﺎد راﺣﺘﻲ و ﺟﺬاﺑﻴﺖ ﺑﺮای ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﻴﺶ از ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﺣﻔﻆ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻮﺟﻮد از ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﺳﺖ.
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪون ﺑﻮدﺟﻪ، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﺎﺗﻮان:
واﻗﻌﻴﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﺠﺎد ﺣﻮزه اﻛﺘﺸﺎﻓﺎت ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﻲ و ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻣﺆﺛﺮ از آﺛﺎر ﺗﺎرﻳﺨﻲ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﺑﺮای ﺟﺬبﮔﺮدﺷﮕﺮ اﻣﻜﺎﻧﺎت و ﺑﻮدﺟﻪ ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ. ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻛﻼن ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻳﻚ ﺻﻨﻌﺖ ﻧﮕﺎه نکردهاند و از ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬارﻳﻬﺎی ﻻزم ﺳﺮﺑﺎز زدهاند و ﻫﻤﭽﻨﺎن واﺑﺴﺘﻪ درآﻣﺪ ﻓﺮش و ﭘﺴﺘﻪ و ﻧﻔﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
فصل سوم
توریسم آموزشی
۳-۱ ادبیات و نظریههای توریسم آموزشی
۳-۱-۱ ظهور آموزش عالی به مثابه یک کسب و کار
از دهه ۱۹۷۰ به بعد به تدریج شاهد پدیده تجاری شدن و کالایی شدن آموزش عالی ظهور ارزشهای مبادلهای و اقتصادی آموزش عالی و وابستگی روز افزون نظامهای اقتصادی- تکنولوژیک به همدیگر به دلیل امواج فراگیر انقلاب صنعتی هستیم. همچنین نیرومند شدن هر دو بعد عرضه و تقاضای آموزش عالی، کنشگران این عرصه و نهادها و سازمانهای ذینفع را به میدان کشانده است. از این تحول به تکامل بلوکهای سازنده بازار آموزش عالی میتوان یاد کرد. این تحولات موجب ورود فعال بخش خصوصی به صنعت آموزش عالی در عرصه بین المللی شده است. همچنین عوامل زیر به کسب وکار آموزش عالی رونق داده وآن را به بازاری بین المللی تبدیل نموده است :
انقلاب در فنآوری اطلاعات و ارتباطات و سهولت مبادله آموزش
ابزاری شدن نگرش نسبت به علم (علم و حکمت برای خود شکوفایی فردی، تبدیل به: بنگاه دانش)
تبدیل دانشگاه نخبهگرا به دانشگاه تودهای، دانشگاه سبک
روندهای عام جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد و تکنولوژی
تبدیل روند خطی دانش به شبکههای دانش، جریانات دانش که ماهیت جهانی دارند.
۳-۱-۲ عامل تغییر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی
نویسنده کتاب “آموزش بین المللی در یک زمینه جهانی” معتقد است که آموزش بین المللی بسیار فراتر از برنامههای تحصیل در خارج از کشور است. چرا که آموزش بین المللی عوامل متغیر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراوانی را شامل میشود که نه تنها بر مراکز آموزشی تأثیر میگذارند بلکه بر روی جوامع جهانی در فضایی که نگرانی و بلاتکلیفی همه دنیا را فراگرفته است تأثیر میگذارند. (Urias,2008)
پژوهش های انجام شده با موضوع مدیریت و برنامه ریزی توسعه گردشگری در تهران با تاکید ...
آخرین نظرات