۱-۲٫ بیان مسئله

اختلال وسواسی- اجباری (OCD) یک اختلال شدید روانی بسیار ناتوان­کننده است و تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی می­ گذارد (ال-سایق، بعا و اگلپلوس[۲]، ۲۰۰۳). شیوعOCD در ایالات متحده آمریکا در طول زندگی ۲ تا ۳ درصد تخمین زده شده است و شیوع آن در ۱۲ ماه ۲/۱ درصد با توجه به معیارهای DSM- IV-TR ‌می‌باشد (روسکیو ، استین، چیو و کسلر[۳]، ۲۰۱۰).

اختلال وسواسی اجباری (OCD)یکی از اختلال­های اضطرابی، با مشخصه افکار، ایده­ ها، تصاویر یا تکانه­های مزاحم، نامناسب و تکراری است که اضطراب و مقاومت ذهنی (وسواس­ها) را بر می­انگیزد و ‌بنابرین‏ فرد را برای خنثی کردن ترس وسواسی یا عمل بر پایه قواعد انعطاف­ناپذیر، مجبور به انجام رفتارهای آشکار یا پنهان (تشریفات اجباری) می­ کند (فوآ، هاپرت، لی­برگ، لنجنر، کایچک، هاجک و سالکوسکیس[۴]، ۲۰۰۲؛ مک­کی[۵] و همکاران، ۲۰۰۴). شایع­ترین ویژگی­های بالینی افکار وسواسی شک و دو­ دلی، ترس مفرط از چرک و آلودگی، و یا نگرانی درباره نظم­بخشی[۶] یا تقارن[۷] است. دو تا از شایع­ترین رفتارهای اجباری رفتارهای شستشو[۸] و وارسی[۹] است (هندرسون و پولارد[۱۰]، ۱۹۸۸؛ راسموسن و ایسن[۱۱]، ۱۹۹۲؛ به نقل از ایلم و زار، فینبرگ و هرمش[۱۲]، ۲۰۱۲) که شامل میل مقاومت ناپذیر برای شستن (به خصوص دست­ها) و یا تمیز کردن، وارسی کردن درها برای تأیید اینکه آن ها قفل هستند، یا برگشتن مکرر به لوازم خانگی برای اطمینان یافتن از این که آن ها خاموش هستند، لمس کردن، تکرار کردن، شمردن، مرتب کردن و یا ذخیره کردن. پژوهشی در خصوص شیوع نشانه­ های اختلال وسواسی- اجباری در ایران (دادفر، بوالهری، ملکوتی و بیان زاده، ۱۳۸۰) نشان می­دهد که شایع­ترین وسواس­ها شامل آلودگی و نگرانی­های مذهبی؛ و اجبارها شامل شستشو و نظافت، تشریفات تکرار کردن و وارسی است. این رفتارهای اجباری، که به عنوان “تشریفات[۱۳]” به آن ها اشاره شد، ممکن است ساعت­ها انجام شوند و در موارد شدید ممکن است مانع از این شود که شخص بخوابد و یا خانه را ترک کند. برای بیماران مبتلا به OCD، وسواس­ها و یا اجبارها با پریشانی مشخص مرتبط­اند، زمان بر هستند، و با عملکرد شغلی و فعالیت­های اجتماعی و روابط تداخل ‌می‌کنند (نظیراوغلو و یاریارا- توباس[۱۴]، ۱۹۹۱).

به عبارت دیگر، با وجود درک آن ها از اینکه رفتارهای اجباری آن ها غیر­منطقی است، بیماران در کنترل اجبارهایشان ناتوان هستند، و تلاش برای جلوگیری از دسترسی به موقعیت/هدف خاص به وسیله وارسی (برای مثال، با مسدود کردن/ از بین بردن آن) منجر به جانشین سازی اجبارها به موقعیت/هدف جدید می شود (راپاپورت[۱۵]، ۱۹۸۹). در واقع OCDیک بیماری پیچیده و ناهمگن، با تنوع گسترده ­ای در ارائه نشانه­ها، ویژگی­های بالینی همراه و پاسخ به درمان است (کلی، استورچ، مرلو و جفکن[۱۶] ، ۲۰۰۸؛ مک­کی و همکاران، ۲۰۰۴؛ به نقل از استورچ و مک­کی، ۲۰۱۰) و در بیشتر موارد، OCD درمان نشده دوره ­های مزمن و تخریب­کننده به راه می­ اندازد (ایسن و استکتی[۱۷]، ۱۹۹۸).

انواع درمان­های روان­شناختی برای مقابله مؤثر با این اختلال پیشنهاد می­ شود اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد تفاوت این مداخلات از نظر سهولت اجرا و تداوم نتایج درمان است. در حوزه درمان­های جدیدتر روان­شناختی، نخستین بار ولز و متیوز[۱۸] (۱۹۹۴) با ترکیب رویکرد طرحواره[۱۹] و پردازش اطلاعات[۲۰]، الگوی فراشناختی[۲۱] را بر مبنای مدل عملکرد اجرایی خود تنظیمی[۲۲] (S-REF)، جهت تبیین و درمان اختلالات هیجانی معرفی کردند و سپس ولز (۲۰۰۰-۱۹۹۷) آن را اصلاح نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...