سهم بازار

سهم بازار با توجه به درصد کل فروش یک شرکت در یک دوره زمانی خاص به کل کالای فروش رفته در بازار اندازه‌گیری می‌شود. مشخص است که سهم بازار یک کالای خاص در محدوده‌ای که شرکت در آن فعالیت دارد مفهوم پبدا می‌کند. سهم شرکت با توجه ‌به این‌که در چه بازاری فعالیت می‌کند (منطقه‌ای محلی جهانی و…) می‌تواند به صورت پویا تغییر کند. دامنه بازار به طور معمول محدوده ویژه‌ای خواهد بود. اغلب بازار بنا به محدوده‌ای که محققین بازار توانایی جمع‌ آوری اطلاعات فروش و سهم بازار را دارند تعریف می‌شوند. مشکل تاریخی تحقیقات بازار ‌در مورد رقبا بررسی تعداد رقبای موجود در بازار، تراکم سهم بازار (ترکیبی از سهم بازار سه شرکت رقیب) و دارایی‌های مجازی رقبای اصلی دارد. با توجه به پویایی سهم بازار و در مواردی نبودن سرنخ‌های کافی برای به دست آوردن اطلاعات شرکت را در تحقیقات بازار ‌در مورد رقبا دچار سردرگمی و یا عدم تصمیم‌گیری صحیح و کارآمد بر مبنای واقعیت می‌کند. هرچند که سهم بازار تنها معیار برای بررسی رقبا نیست اما همان طور که گفته شده تغییر در سهم بازار شاخص حیاطی برای محیط رقابتی است و در واقع زنگ خطری که شرکت از جانب رقبا احساس می­ کند. (خداداد کاشی،۱۳۷۷).

اقتصاد صنعتی یکی از گرایش‌های علم اقتصاد است که به مطالعه عناصر سه گانه ساختار، رفتار و عملکرد بازارها می ­پردازد چگونگی ارتباط این عناصر سه­گانه و عوامل مؤثر بر آن‌ ها، موضوع مطالعات متعدد نظری و تجربی بوده است. سهم بازاری به عنوان یک متغیر ساختاری بازار مطرح می‌باشد. و میانگین بالای سهم بازار بنگاه‌ها معمولا در صنایع دارای ساختار انحصاری مشاهده می‌شود و برعکس در بازارهای رقابتی شاهد متوسط سهم بازار کمتر برای بنگاه‌ها می باشیم. بدیهی است که هر عاملی که بتواند تغییراتی در اندازه بنگاه و سهم بازار ایجاد نماید، می‌تواند ساختار بازار را نیز تغییر دهد. از جمله متغیرهای اثرگذار بر تغییرات سهم بازار و تغییرات ساختاری بازار می‌توان به هزینه های تحقیق و توسعه، اشاره نمود، که از متغیرهای رفتاری بازار می‌باشند . در حالی که برخی از مطالعات تجربی اثر مستقیم متغیر فوق بر سهم بازار را نتیجه می‌گیرند، در عین حال مطالعات دیگری توسط اقتصاددانان انجام شده‌اند که رابطه مستقیم را نتیجه‌گیری نمی‌نمایند و ارتباط غیرمستقیم و بعضاً ارتباط غیرخطی نتیجه‌گیری شده است. (خداداد کاشی،۱۳۷۷).

شرکت‌ها به منظور کسب مزیت رقابتی، از منابع خود در جهت بهبود موقعیت نسبی خویش نسبت به رقبا استفاده ‌می‌کنند و ارتقای موقعیت شرکت سبب شکل‌گیری فرصت‌های بهتری در آینده می‌شود. در مطالعات سازماندهی صنعتی، سهم بازار و رشد آن به عنوان شاخص‌های مهم عملکردی شرکت شناخته شده‌اند و همچنین رابطه‌ مثبت بین سهم بازار و سود اقتصادی به اثبات رسیده است. در پارادایم ساختار- رفتار- عملکرد ، دو رویکرد رقابتی برای توضیح این رابطه ارائه شده است. اولین رویکرد، نظریه اثبانی است که بر مبنای آن، با متمرکز شدن سهم بازار در میان تعداد معدودی از شرکت‌های مقتدر، آنان قیمت محصول را بالاتر از سطح قیمت بازار رقابت کامل تعیین می‌کنند و در نتیجه به سود متعارف بالاتری دست می‌یابند. ‌بر اساس دومین رویکرد که دیدگاه کارایی است، کسب سهم بازار ناشی از افزایش کارایی شرکت و نوآوری بوده و صرفه‌جویی‌های ناشی از مقیاس آن سودهای اقتصادی را برای شرکت به همراه می‌آورد. صرف ‌نظر از این دو رویکرد، اگر هدف مطلوب شرکت‌ها، کسب سهم بازار بیشتر باشد و انتظار رود که در آینده افزایش سودآوری و فرصت‌های رشد از آن شرکت‌هایی باشد که سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده‌اند، آن‌گاه تغییر در سهم بازار نشان دهنده عملکرد آتی و فرصت‌های رشد است. برخلاف اهمیت سهم بازار به عنوان شاخصی از محیط رقابتی شرکت، نقش آن در مدل‌های ارزش‌گذاری مبتنی بر اطلاعات حسابداری کم‌رنگ بوده و در بسیاری از پژوهش‌های حسابداری مبتنی بر بازار از سود شرکت به عنوان نشانگر عملکرد جاری و آتی مورد انتظار شرکت‌ها یاد می‌شود و به نقش سهم بازار توجه کمتری شده است(خداداد کاشی،۱۳۷۷).

مبانی نظری سهم بازار

سهم بازار یکی از جنبه‌ها و ابعاد مهم ساختار بازار است و شاید مهم‌ترین متغیر ساختاری باشد .در تعریف این واژه می‌توان گفت تمرکز، چگونگی و نحوه تقسیم بازار بین بنگاه‌ها را اندازه‌گیری می‌کند. دراندازه‌گیری تمرکز با اندازه نسبی بنگاه‌ها سروکار داریم و پژوهشگران علاقه‌مندند بدانند بازار چگونه بین بنگاه‌های موجود توزیع شده و سهم هر یک از آن‌ ها چقدر است .هرچه بازار ناعادلانه‌تر بین بنگاه‌ها توزیع شده باشد، تمرکز بیشتر و در صورت ثابت بودن تمامی شرایط هرچه تعداد بنگاه‌ها بیشتر باشد تمرکز کمتر خواهد بود. اندازه تمرکز با تعداد بنگاه ر ابطه معکوس و با توزیع سهم بازار بنگاه ارتباط مستقیم دارد. ‌بنابرین‏، تمرکز بنگاه را ‌می‌توان به صورت معادله زیر تعریف نمود:

C=f(N,I),

در این معادله I نابرابری در توزیع اندازه بنگاه است n. تعداد بنگاه ها و C اندازه تمرکز ،

شاخص‌های متعددی برای اندازه‌گیری نسبت تمرکز وجود دارد : معکوس تعداد بنگاه‌های صنعت و هرفیندال هیرشمن، شاخص کی شاخص آنتروپی ازجمله شناخته‌ترین شاخص‌های تمرکز هستند. جهت علیت تأثیر عناصر سه گانه بازار( ساختار و عملکرد، رفتار بنگاه) بر یکدیگر ارتباط عناصر سه گانه بازار در چهار نظریه شکل گرفته زیر تشریح می‌گردد (پیرویان و زراءنژاد،۱۳۹۱).

الف) نظریه ساختارگرایی

اصول اساس این مکتب توسط میسن و شاگردانش شکل گرفت. ساختارگرایان معتقدند جهت علیت از ساختار به رفتار و سپس به عملکرد ختم می‌شود. از نظر این مکتب، رفتار بنگاه‌ها و تصمیم آن‌ ها مبنی بر ائتلاف و همکاری و یا رقابت با یکدیگر، متأثر از ساختار بازار است .نظری ساختارگرایان را می‌توان به شکل معادله زیر نمایش داد:

عملکرد = F (شرایط خارجی، سازمان داخلی، رفتار، ساختار )

ب) مکتب شیکاگو یو. سی. ال. ای.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...