۴٫ جذب سرمایه

جریان ثابت سود و در نتیجه ، سطح بالاتر سود تقسیمی ، سبب افزایش تقاضا برای اوراق بهادار شرکت شده ، در نتیجه قیمت اوراق بهادار آن افزایش و ریسک سرمایه ­گذاری در شرکت کاهش می­یابد. ‌بنابرین‏ ، سرمایه ­گذاران و اعتباردهندگان چنین شرکتی را محل امن­تری برای سرمایه ­گذاری و اعطای اعتبار می­دانند و شرکت توانایی بیشتری برای جذب سرمایه خواهد داشت(خدادادی و جان­جانی،۱۳۹۰،ص۸۱).

۲-۵- اندازه­ شرکت

پژوهش­گران حسابداری بر مبنای حدس و گمان اقتصاددانان فرض ‌می‌کنند شرکت­های بزرگ­تر نسبت به شرکت­های کوچک­تر حساسیت سیاسی بالاتری دارند و ‌بنابرین‏ با انگیزه­ های متفاوتی در انتخاب روش­های حسابداری روبه­رو هستند. همان­گونه که «واتز» و «زیمرمن» در فرضیه­ تئوری­های اثباتی خود بیان نمودند ، اغلب اندازه یا بزرگی شرکت منجر به هزینه­ های سیاسی می­ شود. به­ ویژه اگر شرکت­های بزرگ از سودآوری بالایی برخوردار باشند ، این هزینه­ ها به­شدت افزایش می­یابد. در این مواقع مدیران روش­هایی از حسابداری را به کار خواهند گرفت تا سودها را به تعویق اندازند (اسکات، ۱۳۸۶ به نقل از احمدپور و همکاران،۱۳۹۰،ص۴).

از طرف دیگر اندازه­ شرکت به عنوان فاکتوری از میزان دردسترس بودن اطلاعات مورداستفاده قرار ‌می‌گیرد. ‌به این معنا که اطلاعات شرکت­های بزرگ بیش از شرکت­های کوچک در دسترس همگان قرار دارد. این موضوع سبب کاهش مسأله­ اطلاعات نامتقارن در شرکت­های بزرگ شده و می-تواند بر انتخاب نوع مدیریت سود توسط مدیران اثرگذار باشد. بررسی­ها نشان می­ دهند که شرکت­های بزرگ با انگیزه­ کاهش هزینه­ های سیاسی و شرکت­های کوچک با انگیزه­ اجتناب از گزارش زیان اقدام به مدیریت سود ‌می‌کنند (سیرگار، ۲۰۰۸ به نقل از احمدپور و همکاران،۱۳۹۰،ص۴).

۲-۶- مفهوم اندازه شرکت

اندازه شرکت در مطالعات متعدد نمایانگر جنبه­ های مختلفی از شرکت است. اندازه شرکت می ­تواند نمایانگر اهرم شرکت باشد. اهرم عبارت از وجود هزینه­ های ثابت در فهرست هزینه­ های شرکت است. اهرم عملیاتی بر هزینه­ های ثابت عملیاتی شرکت (همه هزینه­ های ثابت غیر از بهره­بدهی­ها) متکی است و اهرم مالی بر هزینه­ های ثابت مالی از قبیل بهره یا سود ثابت وامها متکی است. اهرم عملیاتی و مالی وسیله دستیابی به سود بیشتر است. اندازه شرکت می ­تواند ننمایانگر برتری رقابتی باشد. از آنجایی که سهم بیشتر از بازار نیاز به تولید و فروش بیشتر دارد لذا داشتن منابع مالی کافی و اندازه بزرگتر می ­تواند شرکت را در تولید بیشتر و صرف هزینه­ های تولید و بازاریابی بیشتر یاری کند تا بتواند مزیت‌های رقابتی ایجاد نماید. اندازه شرکت می ­تواند نمایانگر تنپوانایی مدیریت و کیفیت طرح­های حسابداری باشد. توسعه اندازه شرکت نشانگر مدیریت قوی است که با بهره گرفتن از طرحهای حسابداری سعی در افزایش منابع اقتصادی شرکت داشته باشد (پارسائیان ، ۱۳۸۱ به نقل از شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹،ص۷۱).

اندازه شرکت می ­تواند نمایانگر کارائی اطلاعاتی باشد. معمولاً شرکت‌های بزرگتر توجه بیشتری از تحلیلگران و سرمایه ­گذاران می­باشند به همین جهت اطلاعات حسابداری فرایند کاراتری در شرکت‌های بزرگتر دارند. بالاخره اندازه شرکت می ­تواند نمایانگر میزان ریسک کلی شرکت باشد. توان کالی بیشتر می ­تواند سبب کاهش ریسک کلی شرکت شود زیرا شرکت‌های بزرگتر در معرض ایمنی عمومی بیشتری می­باشند ، زیرا از نظر تحلیلگران مالی ، شناخته­شده تر هستند (موسس ، ۱۹۸۷ به نقل از شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹،ص۷۱).

مشارکت بین مدیریت سود و اندازه شرکت موردتوجه برخی از تحلیلگران حسابداری بوده است. موسس اعتقاد دارد با توجه به ابهام­هایی که پیش ­بینی سود را دربرگرفته است فقط مدیرانی می ­توانند موفق باشند که کیفیت سود آن ها بالا باشد. همچنین در آژمون خود نتیجه ­گیری می­ کند که شرکت‌های بزرگتر به علت این که نزد تحلیلگران شناخته شده­تر هستند انگیزه کمتری جهت هموارسازی سود دارند. آلبرت و ریچاردسون نیز اندازه شرکت را همراه با نوع صنعت (محوری و پیرامونی) در رابطه با مدیریت سود مورد آزمون قرار داده و نتیجه می­ گیرند که شرکت‌های صنایع بخش محوری که اندازه بزرگتری دارند سود هموارتری نسبت به شرکت‌های بزرگ بخش صنایع پیرامونی دارند. به­طورکلی محققینی که روی اندازه شرکت تمرکز کرده ­اند سؤالشان این بود که آیا شرکت‌ها با اندازه­ های مختلف عکس­العمل­های متفاوتی را نسبت به هموارسازی و مدیریت سود نشان می­ دهند(شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹،ص۷۲).

۲-۷- انگیزه­ های هموارسازی سود

هموارسازی سود که ادبیات جدید حسابداری از آن تحت مدیریت سود بحث می­ کند ، عبارت است از انجام اقداماتی برای کاهش نوسانات سودهای گزارش شده حسابداری. میزان سود و نوسات آن از دیدگاه سهام‌داران شرکت حائزاهمیت است و بر ارزش سهام شرکت تأثیر می­ گذارد. مدیران تصور ‌می‌کنند ، برای شرکت‌های دارای جریان هموار سود بهای بیشتری پرداخت می­ شود. مدیر با هموارسازی سود فرصت پیش ­بینی را برای مدعیان اصلی شرکت فراهم می­سازد و این کار ارزشمندی است زیرا هزینه استقراض شرکت را کاهش می­دهد و بر روابط تجاری بین شرکت و مشتریان ، فروشندگان و کارکنانش اثر مساعد دارد(شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹،ص۷۲).

ترومن و وینستمن[۲] در تشریح فایده هموارسازی سود برای شرکت‌ها آورده­اند: هموارسازی ، واریانس سودهای مشاهده شده را می­کاهد و بدین­ترتیب هزینه استقراض شرکت را کاهش می­دهد و بر روابط میان شرکت و مشتریان ، فروشندگان و کارکنان اثر مساعد دارد آنان نشان داده ­اند که اگر مدیری بتواند سود یکی از دو دوره گزارشگری را تعیین کند ، گزینه­ای را ترجیح می­دهد که به یک جریان هموار سود منتهی شود این عمل را هموارسازی موقت سود می­نامند(شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹،ص۷۳).

معیار مدیران برای گزینش از میان روش های گوناگون حسابداری ، حداکثر نمودن مطلوبیت یا رفاه مدیریت است. مطلوبیت یا رفاه مدیران تابعی از امنیت شغلی ، سطح و نرخ رشد اندازه شرکت است. مطلوبیت یا رفاه مدیران به رضایت سهام‌داران از عملکرد شرکت بستگی دارد به­ طوری که با فرض ثبات سایر عوامل ، هرچه سهام‌داران راضی­تر باشند ، امنیت شغلی ، مقام ، پاداش مدیران بیشتر خواهد بود. رضایت سهام‌داران شرکت به ثبات نرخ رشد سود بستگی دارد. با فرض استحکام قضایای فوق ‌می‌توان استنباط نمود که مدیران سود سالانه را به منظور موقعیتشان هموار می­سازد. ‌بنابرین‏ ممکن است زمانی که سود شرکت زیاد است مدیران با دستکاری آن را تغییر دهند تا سال آینده با کاهش نسبی سود روبرو نشوند و یا زمانی که سود کمتر از گذشته است با دستکاری آن را افزایش دهند(شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹،ص۷۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...