۲۸

کیتینگ[۵۶] (۱۹۸۵) مفهوم خلاقیت را توسعۀ بیش­تری بخشیده و برای ایجاد رفتاری خلاق، رشد و تحول چهار دسته از مهارت‌های شناختی را ضروری می‌داند .مهارت نخست توانایی تفکر واگرا در فرد است، تفکری که دامنۀ وسیعی از بدیل­های مختلف را با خلق راه حلهای بسیار متفاوت در نظر می‌گیرد. ویژگی دوم را داشتن معلومات وسیع و تجربۀ مفید در زمینۀ خلاقیت و توانایی برقراری ارتباط با دیگران جهت طرح اندیشۀ نوین را ویژگی سوم می‌داند زیرا به اعتقاد وی خلاقیت در خلأ صورت نمی­گیرد و داشتن معلومات و تجربه و ارتباط متقابل با دیگران جهت تبادل تجارب ضروری است. کیتینگ معتقد است عنصر چهارم شناختی که کمتر مورد توجه قرار گرفته ولی جزء جدایی ناپذیر فرایند خلاقیت است، توانمندی فرد برای تجزیه و تحلیل انتقادی است. فرد درجریان شکل گیری خلاقیت و به دلیل به بارش مغزی راه حلهای متعددی می‌رسد که برای انتخاب راه حل صحیح و کنار گذاشتن راه حل­های دیگر، داشتن قدرت قضاوت و نقادی دقیق ضروری است.

سبک مدیریت نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر بر خلاقیت می‌باشد. مدیریت خلاق نمی­تواند در بند شیوه­ سنتی و معمول باشد، بلکه سبکی را برای مدیریت بر می­گزیند که برای سازمان­های خلاق مناسب باشد. در چنین سازمان­هایی همه افراد به اطلاعات موجود در سازمان دسترسی داشته و افراد از منابع و امکانات کافی جهت آزمودن و اجرای نظریات برخوردار خواهند بود. برنامه ریزی دقیق، کنترل و نظارت شدید، تخصص­گرایی بیش از حد از جمله موانع ظهور و بروز خلاقیت است که مدیر باید در تعدیل این موانع تلاش نماید و با درایت خویش تعادلی در امور فراهم نماید و با بررسی، ارزیابی و تمایز بین زمینه­هایی که به خلاقیت نیاز بیشتری دارد و مواردی که نظم، کنترل و نظارت بر کارایی ضروری­تر است تقویت نماید (حسینی، ۱۳۷۶،ص۵۴).

رابینز[۵۷] نیز معتقد است از نظر گاه مدیریتی ، خلاقیت صرف، کافی نیست . فکر باید به عمل نیز درآید و لازمه این امر به کارگیری فکرهای جدید در برنامه های مدیریتی است. هر برنامه‌ریزی موفق، نیاز به صدها فکر و ایده کاربردی دارد . موفقیت نهایی و در بعضی از موارد ماندگاری خود سازمان، به توانایی برنامه ریز در ایجاد و به کارگیری فکرهای جدید بستگی دارد . اگر شخص نداند که می‌خواهد به کجا برود، هر مسیری را که انتخاب کند به مقصد خواهد رسید. از آنجا که موجودیت سازمان­ها برای تامین ‌هدف‌هاست، پس باید این هدف ها را تعیین کرد و راه ها یا وسایل تأمین آن ها را مشخص ساخت (رابینز ، ۱۳۷۸،ص ۴ ). خلاقیت به سازمان­­ها از جمله کتابخانه­ها امکان می­دهد بیش از آن که فقط بعد از وقع تغییر نسبت به آن واکنش نشان دهند، تغییراتی سازنده را که برای موجودیت­شان ضروری است به وجود آورند. هرکسی در برهه­ای از زمان احساس می‌کند که جامعه با سرعت بیش از حدی در حال تغییر است. از سوی دیگر سازمان­ها مایلند ایستا باشند و از زمان تاثیر نپذیرند. یکی از بهترین راه ها این است که به اعضای سازمان امکان داده شود که خلاقیت خود را به کار اندازند، برخی از فنون کمک می­کند که ظرفیت فرد برای استفاده از این قوه وارائه تعداد زیادی اندیشه جدید در مدتی کوتاه، افزایش یابد. اندیشه خلاق در صورت اجرا به دگرگونی منتهی می­شود. مدیر سازمان نقش بسزایی در به وجود آمدن این قوه در کارکنان دارد. مدیریت باید بخواهد از اندیشه­های ارائه شده استفاده کند. ‌بنابرین‏ برای سود مثبت متقابل فرد و سازمان، باید خلاقیت کارمندان را تشویق و برای آن برنامه ریزی نماید (اوانز[۵۸]،۱۳۸۷، ۹۵-۹۳).

۲۹

۲-۲-۳- ویژگی سازمان­های خلاق

مهمترین ویژگی­های سازمان­ های موفق در شرایط محیطی همواره پیچیده و متغیر، عبارتند از: درک و پیش­بینی تغییر و تحول و واکنش سریع و همگانی مناسب با تغییر و تحول. این دو مورد، از ویژگی سازمان­های خلاق است که در آن فرایندهای خلاقیت نهادینه شده و به طور مستمر و فراگیر جریان دارد. خلاقیت و نوآوری تقریباً شامل تمامی جنبه­های حیات سازمان، سازوکارها، فرایندها، فعالیت‌ها و جنبه­های خرد و کلان سازمان می شود. خلاقیت موجب رشد، توسعه و بالندگی شده و قابلیت­ها، و فرصت­های جدیدی را برای فعالیت­ها و برنامه­های سازمانی، همچنین ارتقای کیفیت و بهبود حیات کاری سازمان فراهم می‌کند. پیآمدهای مثبت و سازنده فرایندهای خلاقیت، موجب افزایش انعطاف پذیری، ارتقای سطح توانایی­ها و قابلیت­های یادگیری سازمان می شود( گلستان هاشمی، ۱۳۸۰،ص ۲-۱). همچنین دریک سازمان خلاق به چند عنصر اساسی باید توجه شود این عناصر عبارتند از: ساختارخلاق، محیط خلاق، افراد خلاق، گروه خلاق و رهبر خلاق. سازمان‌های خلاق خصوصیات ویژه­ای دارند که می توان گفت مهمترین آن ها انعطاف پذیری در رویارویی بابحران هاست( مشبکی،۱۳۸۰، ص ۸).

عابدی (۱۳۸۶) در مقاله خود با عنوان ” ویژگی سازمان خلاق “به برخی از ویژگی­های سازمان خلاق اشاره نمود. وی در این مقاله آورده است، در یک سازمان درصورتی خلاقیت صورت می‌پذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛ هدف نهایی در این سازمان‌ها توجه به نیازمندی‌های جامعه و جلب رضایت آحاد مردم است. در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛ سازمان‌های خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می‌توانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند، آن ها مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می­دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی­کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه ‌به این باور رسیده­اند که تغییر یک ارزش مثبت است.

۳۰

از دیگر خصوصیات یک سازمان خلاق وجود افراد خلاقی است که ضمن برخورداری از ویژگی­ خاص بتوانند در مواقع بحرانی با تفکر خلاق و ارائه اندیشه­های پویا جوابگوی نیازها باشند. داشتن رهبر خلاق نیز از خصوصیات یک سازمان خلاق است که با توانایی­های خاص خود می­تواند محیطی خلاق به وجود آورد و ایده­های بدیع را ارج نهد. همچنین وجود محیط خلاق نیز می‌تواند شرایط خلاقیت و نوآوری را فراهم سازد و فضای روانی مناسب را برای شکوفایی خلاقیت به وجود آورد(شهرآرای، مدنی،۱۳۷۵، ص ۴۷).

حقایق(۱۳۸۰) در مقاله خود تحت عنوان” ویژگی های سازمان صنعتی خلاق و نوآور” در خصوص نیازهای یک سازمان­های خلاق می­نویسد: و از مهمترین نیازها، به اطلاعات به موقع، اخذ سریع نتیجه کار، نیاز به آموزش، در اختیاز داشتن منابع آزاد و بدون کنترل جهت استفاده در طرحها و ایده های نو، آزادی انتخاب نقش خود و انتخاب همکاران در سازمان، و نیز ارتباط سریع با خارج از سازمان اشاره می کند.

جمع بندی مبحث فوق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...