۱٫ در برابر شخص محسن الیه
بایستی گفته در برابر این عمل نیک خود به فرد محسن الیه مراجعه و وی بایستی جبران خسارت کند و این از جلوه های مثبت ضمان بودن احسان است.
۲٫ در برابر شخص ثالث
اگر محسن در مسیر کمک به محسن الیه باعث خسارت و ورود ضرر به شخص ثالث شود سه فرض وجود دارد:
۱-شخص محسن به محسن الیه مراجعه و خسارت خود را بگیرد.
۲٫ شخص ثالث به محسن مراجعه و خسارت خود را بگیرد و شخص محسن هم بتواند به محسن الیه مراجعه و خسارت پرداخت شده را مطالبه نماید و بایستی گفت در نهایت بحث جبران خسارت متوجه شخص محسن الیه می شود.
۳٫ فرض پرداخت خسارت از بیت المال با توجه به اینکه پرداخت خسارت از بیت المال فقط در موارد مصرح و مشخصی صورت میگیرد بعید به نظر میرسد که بتوان چنین کاری کرد مگر با تصریح خود شارع و قانون گذار. بنابرین با توجه به مصادیق مختلفی که گفته شد انگیزه ی احسان علاوه بر اینکه میتواند موجب عدم ضمان شود، از طرف دیگر میتواند مثبت ضمان نیز باشد.
گفتار دوم: نقش شخص محسن به نحو تسبیب
تسبیب عبارت از این است که عمل مسبب مع الواسطه سبب وقوع جنایت یا تلف شود به طوری که اگر نبود جنایت حاصل نمی شد.
در مورد سبب گفته شده، هر چیزی که از وجودش وجود دیگری لازم نیاید ولی از عدمش عدم دیگری لازم بیاید، «سبب» است در مقابل علت بدین نحو که هر گاه رابطه بین دو چیز به گونه ای باشد که از وجود یکی وجود دیگری و از عدم یکی عدم دیگری لازم بیاید، آن «یکی» را علت تامه دیگری میگویند.[۱۹۰]
مسئله ای که در اینجا مطرح می شود این است که مقتضای قاعده ی تسبیب، ضمان است و مقتضای قاعده ی احسان، عدم ضمان است برای روشن شدن این مسئله بایستی به بررسی تعارض بین قاعده ی تسبیب و احسان بپردازیم.
بند اول:تعارض قاعده احسان و قاعده تسبیب
همان طور که گفته شد مقتضای قاعده تسبیب، ضمان است مستند به روایاتی که در این مورد وجود دارد:
۱-صحیحه حلبی از امام صادق (ع) میگوید:
اگر کسی چیزی را در راه دیگری قرار دهد به طوری که مرکب آن شخص در برخورد با آن رم کند و صاحبش را به زمین بزند، حکم قضیه بدین صورت است که «کل شی یضربطریقِ المُسلمینِ فصاحبُه ضامنٌ لِما یُصیبه»[۱۹۱]یعنی صاحب هر چیزی که در راه مسلمین به آن ها ضرر بزند، ضامن پیامدهای آن است.
۲٫ خبر موثق سماعه از امام صادق (ع) که چنین نقل میکند که از آن حضرت سوال کردم حکم کسی که چاهی در خانه خودش حفر میکند و دیگری در آن می افتد چیست؟ حضرت (ع) فرمود: «اگر چاه در ملک خودش باشد موجب ضمان نیست، اما اگر در ملک غیر یا معبر عام حفر شده باشد و دیگری در آن بیفتد موجب ضمان است»[۱۹۲]
۳٫ خبر سکونی از امام صادق (ع) که چنین میگوید: قال رسول الله (ص): «مُن اَخرَج میزاباً او کنیفا اَو اَوتد وتَداً او اوثق دابهً اَو حَفَر شیئاً فی طریق المُسلمین فَاَصابَ فَعَطَب فَهُوله ضامن»[۱۹۳] یعنی پیغمبر (ص) فرمود:هرکس ناودانی یا گودالی در میان راه مسلمین ایجاد کند یا میخ یا افسار مرکبش را بکوبد، یا چاهی در راه مسلمین حفر کند و کسی به آن ها اصابت کند به زمین بیفتد، ضامن است.
۴٫ صحیحه زُراره که چنین میگوید که به حضرت امام صادق (ع) عرض کردم حکم کسی که چاهی در غیر ملک خویش حفر کند و عابری در حین عبور در آن بیفتد، چنین است که «عَلیهِ ضمانُ لِاَنَّ کُلَّ مَن حَفَرَ بئرِاً فی غیر ملِکِه کانَ عَلَیهِ ضمان»[۱۹۴]
یعنی برحفر کننده چاه ضمان است، زیرا هر کس چاهی در غیر ملک خود حفر کند، ضامن است. مقتضای قاعده احسان، عدم ضمان است در این تعارض مشهور، فقها قاعده ی احسان را حاکم بر ادله ی ضمان دانسته اند مشروط بر اینکه فعلی که شخص انجام داده است، مصداق عرفی احسان باشد و اقدام وی عرفاً عدوانی نباشد مثلاً اگر شخصی برای مصلحت عابرین چاهی را در طریق آنان حفر کند تا از آب آن استفاده شود در صورت حصول خسارت یا جرح و قتل وی ضامن نیست زیرا تصرف عدوانی نیست و موضوع «ما عَلی المُحسنینِ من سَبیل» محقق است.[۱۹۵]
بند دوم اقدامات انسان دوستانه شخص محسن
در اینجا بایستی به بررسی این موضوع بپردازیم که در مواردی که اقدامات شخص برای جلب منفعت یا دفع ضرر از دیگری نیست بلکه شخص محسن به جهت حفظ مصلحت عمومی کاری انجام میدهد آیا در اینجا هم قاعده ی احسان جاری است؟
در کتب فقها در مورد حفر چاه در مسیر مردم نظریات مختلفی ارائه گردیده که برای بررسی و آشنا شدن با مسائلی که هریک از فقها در مورد این مسئله ابراز کردهاند باید نظریات آن ها در این مورد بررسی شود که در ذیل بدین صورت آمده است.
۱٫آیت اله خویی در این مورد چنین میگوید:
اگر در مسیر مردم چیزی را حفر کند، چیزی که در آن مصلحت عابرین است و به صورت اتفاقی شخصی در آن بیفتد و بمیرد گفته شده است که حفر کننده ضامن نیست.[۱۹۶]
۲٫در تحریرالوسیله امام خمینی آماده است:
اگر سنگی را در ملکش یا در ملک مباح قراردهد یا چاهی را حفر نماید یا میخی را به زمین بکوبد یا چیزهای لغزنده را پرت کند و مانند این ها دیه کسی را که افتاده ضامن نیست و اگر در راه مسلمین یا در ملک دیگری بدون اذن او باشد بر او در مالش ضامن است و اگر در ملک دیگری حفر نماید و مالک راضی به آن باشد پس ظاهر سقوط ضمان از حفر کننده است و اگر این را به خاطر مصلحت رهگذرها انجام دهد ظاهر عدم ضمان است مانند کسی که جهت دفع حرارت یا پخش شدن غبار، راه را آب پاشی کند و مانند این ها.[۱۹۷]
۳٫محقق حلی نیز چنین میگوید:
«اگر بگذارد سنگی را در ملک خود یا در مکان مباحی ضامن نیست دیه لغزنده را، و اگربوده باشد در ملک غیرش یا در راهی که راه میروند در آن ضامن است دیه را در مالش و هم چنین اگر نصب کند کاردی را، پس بمیرد به سبب آن و هم چنین اگر بکند چاهی را یا بیندازد سنگی را و اگر بکند چاه را در ملک غیر خودش و مالک راضی شود از کننده ی چاه ضمان ساقط می شودو اگر حفر کند چاه را در راهی که تردد می شود به خاطر مصلحت مسلمانان بعضی گفته اند که ضامن نیست به جهت آنکه کندن چاه برای آن جایز است و این نیکو است»[۱۹۸]
شهیدثانی وشیخ محمد حسن نجفی نیز نظرات مشابهی دارند که بدین ترتیب است:
۴٫کسی که سنگی را در ملک دیگری قرار میدهد، چنانچه در اثر آن جنایاتی وارد آید در هر صورت ضامن است هم چنین اگر فردی سنگی را بدون دلیل برای تأمین مصلحت خود یا برای ضرر زدن به عابرین در راه عمومی قرار دهد، ضامن است ولی اگر سنگ را برای تأمین مصالح عمومی قرار دهد مثل اینکه آن را بر روی گل و لای قرار دهد تا دیگران پای خود را روی آن بگذارند و عبور کنند ضامن نیست چرا که مصداق احسان است.[۱۹۹]
۵٫اگر سیل بیاید و با خود سنگ هایی را بیاورد و در راه مسلمانان قرار دهد پس بر هیچ کس ضمانتی نیست و در این هیچ گونه اختلافی وجود ندارد و همین طور است در مواردی که کسی آن را به جای دیگری از راه منتقل کند مثلاً آن را سر جای اول خود بگذارد و در قسمتی بگذارد که در آن رفت و آمد کم تر است، و گفته شده علت آن اطلاق نصوص مزبوره است.
آخرین نظرات