کارهای شگفت اولیای خدا گاه لطیف و گاه سخت و زمخت است. بهمثل نرم شدن آهن در دستان حضرت داوود(علیه السلام) که کاری درشت به نظر می آید و یا اژدهای موسی(علیه السلام) که کاری ترسناک بود.
برخی اعجاب آور ها، به حکم خدا ایجادی و شماری نیز امری عدمیاند. برای نمونه، خلق شتر حضرت صالح(علیه السلام) از دل کوه، کاری ایجادی و مردن برخی اولیای خدا با شگفتی و نیز نبریدن گلوی اسماعیل(علیه السلام) با کارد، رخدادی عدمی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اولیایی که جزو پیامبران و معصومان(علیهم السلام) نیستند ممکن است از امر شگفت خویش از پیش آگاه نباشند از آن رو بترسند که نکند استدراج باشد.
هیچ ولیای در هنگام رخ دادن خارق عادت با ابزار یا کاری گناهآلود، آن کرامت را انجام نداد.
از هیچکدام از گونه های یادشده از معجزات و کرامات در قرآن کریم برنمیآید که دارندهی آن بدان افتخار کرده باشد چرا که آن را از فضل خدا میداند. مانند گفتهی آصف بن برخیا در اینکه این کردهی من از فضل خداست نه نیروی شخصی.
در بیشتر نمونههای یادشده در قرآن کریم بیدرنگ واژهی «باذنه: به دستور و حکم خدا» آمده است و این خود یک اندیشهی مهم در این زمینه است.
همه نمونههای معجزات و کرامات یادشده در قرآن کریم، برای هدفی والا و الهی صورت پذیرفته است.
گر چه شدنی است که ولیای پس از انجام کرامت، به درهی گناه بیفتد مانند بلعم باعورا.
بزرگتر ین رخداد حیرتآور، از برترین ولیّ خداست. مانند عروج رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) به آسمانهای ظاهر و باطن با همین جسم خاکی.
رویکرد دوم: صنفشناسی قرآنی دارندگان امور خارق عادت
در پایان این گفتار تنها فهرستی از کسانی که در قرآن کریم به عنوان مجرای بروز کار خارق عادت آمدهاند. البته این امور اعم از معجزه و کرامت و ارهاص و به طور کلی، امور خارق عادت است و این خرده را برطرف می کند که تنها میبایست کرامات اولیا را میآوردیم چرا که از اساس در پی نشان دادن اموری بودیم که در قرآن کریم به عنوان امری شگفت از یاد شده است. این نکته نیز شایان ذکر است که توضیح تکتک موارد خرق عادت یاد شده، در بخش نخست همین گفتار در ذیل هر نمونه خرق عادت داده شده است و نیازی به بازگویی مطالب نیست.
فهرست صنفشناسی قرآنی دارندگان خوارق:
انسان
-
- پیامبران
۱-۱٫اولوالعزم
۱-۱-۱٫ پیامبران، پیش از برانگیختگی به نبوت
۱-۱-۲٫ پیامبران، پس از برانگیختگی به نبوت
۱-۲٫ غیر اولوالعزم
۱-۲-۱٫ پیامبران، پیش از برانگیختگی به نبوت
۱-۲-۲٫ پیامبران، پس از برانگیختگی به نبوت
-
- جز پیامبران
۲-۱٫ زنان
۲-۱-۱٫ زنان ولیّگونه
۲-۱-۲٫ زنان مؤمن عادی
۲-۲٫ مردان
۲-۲-۱٫ اولیای خدا
۲-۲-۲٫ مردان مؤمن معمولی
غیر انسان
-
- جنیان
-
- حیوانات
-
- نباتات
-
- جمادات
نتیجه و رهآورد گفتار:
آغاز بخش دوم از جستار حاضر ورود به عرصه وحی است. آنجا که لبها بسته و سخنان کوتاه میشود، گوشها و چشمها تیز تا پاسخ پرسشها و بنبست اندیشهها را ببینند. گرچه در قرآن کریم ارزش معرفتیای برای کرامت و امور خارق عادت یاد نشده است اما گونه شناسی آن ما را به وزانی استوار در بررسی کرامات میرساند و نکات کلیدی در این باب دست میدهد. و گرچه انجام این امور را اقناعی دانسته اما در جای خویش کاری به جا بوده است. پرداختن به گونه شناسی قرآنی این رخدادها افزون بر اثبات شدنی بودن آن و انجام شدن آن در فضای بیرون از ذهن، در فرهنگ قرآنی و دین اسلام هر کدام نشانی از توان بالای پیوند خوردگان با حضرت حق است. گونه شناسی موضوعی کرامات و امور خارق عادت سخنی است که دفتری گسترده را فرا میخواند و نگارنده بر این باو راست که این بخش تاب افزایش از نظر کمیت و به لحاظ کیفیت را داراست.
پیوند شعر و ادبیات کهن فارسی با عربی مبین کاری است که نگارنده در بخش انجامین از نامهی پایانی خویش آن را بررسیده است. گرچه عارف و حکیم بزرگ، جلالالدین بلخی در جایجای مثنوی معنوی خویش به یادکرد معجزات پیامبران(علیهم السلام) و کرامات اولیای الهی شعر سروده است اما خواست او از این نظم حکیمانهاش بهره گیری از آن برای تمثیلات انسانشناسانهی او در حوزه دین است. او خود، بارها به آزمون بودن این رخدادها سخن کرده است. نا گفته نماند که ارتباط این امور قرآنی با شعر و ادب پارسی در نوشته های به نظم در آمدهای چون سرودههای عطار و جز او نیز جای کار باقی است و بر این اندیشه نیستیم که همه کار را حتی در مثنوی، به انجام رسانیده باشیم.
بیشترین کرامات و رخدادهای خارق عادت و حتی معجزات یاد شده در کتاب آسمانی اسلام، در برابر درخواست دیگران به ویژه بیایمانان ناسپاس بود. شماری نیز در جریان دستگیری خداوند از مؤمنان است و اندکی هم جهت اطمینان قلبی برخی پیامآوران وحی صورت پذیرفت. از بیایمانان هم امور بهظاهر، خارق عادت برمیآید اما کرامت نیست چرا که راه یادگیری دارد، هر چند همان هم بیخواست خدا توان انجامش نیست.
ضرورت و امکان و وقوع جانشینی خدا در میان اولیای الهی حرفی است که از آبشخور اساسی دین بر میآید.
نکته ای که گستردگی فرهنگ عرفانی قرآن را بیش از پیش میرساند این است که بارها با توصیف دلایل و داستانهای پیامبرانی چون موسای کلیم و عیسای مسیح(علیهما السلام) از تولد و کودکی، بانوانی مانند مادران ایشان را دارای کرامت میداند و یا ولی بودن ایشان را به ثبت میرساند. و این نشان میدهد که راه ولایت ویژه مردان نیست.
وقوع اموری همچون سحر به عنوان خوارق عادات از سوی منبع وحیانی اسلام سخنی است که از یافته های قرآنی در این زمینه است.
نجات اولیای الهی با انجام کرامات و رخدادهای اعجاب انگیز امری است که قرآن از آن پرده برداشته و نشان داده که دوستان خدا هماره در پناه پشتیبانی حضرت حق اند گرچه به پشتوانه کارهای حیرت آور و دستهای غیب.
و سخن پایانی اینکه: از آیات قرآن کریم بهره میگیریم که کرامات آزمون است و نه افتخار. اما همان هم به اذن خدا، به اراده او، به فضل او، با یاری او، با دستگیری او، با ابزار حق، در فضای حق، برای حق، به هدف حق، به دست انسان داراندهی حق، و خود حق است. در برخی از موارد، حقِ وصفی و در اندکی، منظور حق اسمی است. تمامی بزرگان اهل معنا از عارفان و صوفیان و نیز حکیمان و متکلمان همین سخن را بازگو میکنند اما نگارنده، به دنبال تحقیق این یافتهها در قرآن کریم بوده که به اندازه توان خویش، از آن بهره جسته است.
گفتار دوم:
بازیابی مفهومی و بررسیهایی دربارهی
مفهوم کرامت و ولیّ در قرآن
- واژهشناسی کرامت در قرآن
آخرین نظرات