ب- خلاقیت ثانویه: خلاقیت ثانویه ناشی از ضمیر خودآگاه به ­عبارتی مبتنی بر عقل و منطق است. هر چند این دو سطح خلاقیت با هم تفاوت اساسی و واضحی دارند، اما به یکدیگر وابسته و مرتبط­اند. فرد سالم و خلاق کسی است که موفق به پیوند این دو سطح فرایند خودآگاه و ناخودآگاه شود. به نظر محققین و صاحب نظران، خروجی خلاق طیف وسیعی از چیزها را دربر داشته که مهمترین آن ها عبارتند از: ایده­ ها، محصول، راه ­حل، رویه، و خدمت (هاشمی، ۱۳۹۰).

۲-۳-۴) دیدگاه ها ‌در مورد افراد خلاق

به طور کلی ‌در مورد افراد خلاق دو دیدگاه وجود دارد: یکی دیدگاه خلاقیت به عنوان نبوغ و دیگری دیدگاه خلاقیت به عنوان استعدادهای همگانی.

الف) خلاقیت به عنوان نبوغ

از دیدگاه نبوغ، خلاقیت به واسطه فرآیندهای استثنایی تفکر(ضمیر ناخودآگاه) ظهور می­ کند، فرآیندهایی که تا اندازه­ای با تفکر عادی که ما در فعالیت‌های روزانه خود به کار می­بریم، متفاوت­اند. به عبارت دیگر از این دیدگاه نمونه ­های استثنایی ‌در مورد خلاقیت وجود دارد که ظاهراًً ‌می‌توان آن ها را تنها به دخالت نیروهای مافوق طبیعی نسبت داد(Woodman, 2013). از این دیدگاه اولاً خلاقیت محدود به افراد استثنایی است که نابغه به دنیا آمده­اند. لذا خلاقیت قابل اکتساب نبوده و نمی­ توان برای آن بستر­سازی نمود و برای داشتن افراد و محصولات خلاق بایستی به دنبال یافتن نوابغ بود. تنها آثار و محصولات ویژه و برجسته خلاق می‎باشند. ثالثاً عمدتاًً به حوزه هنر محدود شده است.

ب) خلاقیت به عنوان استعداد همگانی

دیسی و کانون بر این عقیده­اند که یک مجموعه مشخص و حائز اهمیتی از ویژگی­ها در طول زندگی باعث سطح بالایی از موفقیت خلاق می­شوند که عبارتنداز:خ ود کنترلی، تحمل کار سخت و استقامت و پشتکار (Malon, 2012).

۲-۳-۵) عوامل مؤثر بر خلاقیت

عوامل مؤثر بر خلاقیت را ‌می‌توان در قالب یک طبقه ­بندی کلی(عوامل فردی و محیطی) و همچنین طبقه ­بندی دیگری (عوامل فردی،گروهی و سازمانی) جای داد(Marianne,Terziorsk, 2011).

الف) عوامل فردی

تحقیقات انجام گرفته در طی سالیان مختلف ‌در مورد افراد خلاق، عوامل مشترک شگفت­انگیزی را نشان می­دهد. مهمترین متغیرهای سطح فردی مؤثر بر خلاقیت شامل: توانمندی، ویژگی‌های شخصیتی، سبک شناسی، هوش و چالش­پذیری ‌می‌باشد.

    • توانمندی : توانمندی متشکل از سه عنصر هوشمندی، دانش و مهارت است. هوشمندی هر فرد، ذاتی و غیر اکتسابی است. اما دانش و مهارت اکتسابی هستند و از طریق تجربه و یادگیری قابل آموختن می­باشند.

    • ویژگی‌های شخصیتی: خلاقیت فرد تابع ویژگی‌های شخصیتی او است (۲۰۱۲؛Yam et al). بعضی از محققین دریافته­اند که وجود بعضی از ویژگی‌های شخصیتی در افراد در مقایسه با دیگران باعث خلاقیت بیشتری می‎شود. از مهمترین صفات مشخصه افراد بسیار خلاق شامل: تصور قوی از خلاق بودن خود، پشتکار و استقامت، ابهام­پذیری، ریسک پذیری، استقلال، نیاز به موفقیت و اعتماد به نفس ‌می‌باشد.

    • سبک شناختی: سبک شناختی عبارت است از روش ترجیحی فرد برای جمع ­آوری، پردازش و ارزیابی اطلاعات(۲۰۱۱؛Holsaple). به عبارت واضح­تر سبک شناختی عبارت است از تفاوت‌های فردی در شیوه درک، تفکر، حل مسائل، یادگیری و مرتبط شدن افراد با یکدیگر. همه این تعاریف بیانگر این است که هر شخصی چگونه به محیط خود برای داشتن اطلاعات نگاه کرده و چگونه این اطلاعات را سازماندهی و تفسیر نموده و چگونه از این تفسیرها برای جهت دهی به اعمال خود استفاده می­ کند.

    • هوش: طبق نظریه استرنبرگ یکی از عوامل متمایزکننده افراد خلاق از غیر خلاق هوش می­باشدهوش، بخشی از مجموعه فرایندهای ذهنی است که برای درون داد، فرایند و برون­داد اطلاعات به کار گرفته می‎شود. هوش یکی از پیش نیازهای خلاقیت است و پایین بودن درجه هوش فرد معمولاًٌ به پایین قرار گرفتن خلاقیت منجر می­ شود. اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن فرد نمی­کند (۲۰۱۰؛Teece).

  • چالش­پذیری: یکی از مهمترین عوامل تمایز افراد بسیار خلاق از افراد کمتر خلاق، پذیرش فعالیت چالش­انگیز توسط این افراد ‌می‌باشد. بدین معنی که تقریباًٌ توانمندی فرد و چالش فعالیتش برابر و هر دو در اوج می­باشند. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین کارها برای تحریک خلاقیت، برقراری تناسب بین توانمندی و چالش­کاری مستلزم آن است که مدیران اطلاعات جامع و کاملی درباره کارکنان و جایگاه های در دسترس خود، داشته باشند.

ب) عوامل محیطی

سیکزنتمی­هالی صاحب نظر سیستمی خلاقیت بر نقش محیط در شکل­ گیری خلاقیت تأکید کرده و بیان می‎کند که نمی­توانیم به افراد و کارهای خلاق آن ها جدای از محیطی که در آن فعالیت می‎کنند بپردازیم (Dacey & Lennon, 2011). زیرا خلاقیت هرگز نتیجه عملی فرد به­تنهایی نیست. برخی از صاحب‌نظران ‌بر اساس دیدگاه اکولوژی در زیست­شناسی، نظریه اجتماعی خلاقیت را ارائه می­نمایند. به­ عقیده آن ها خلاقیت محصول فردی و شخصی منفک از محیط نیست. بلکه خلاقیت یک اکوسیستم است. همان طوری که در یک اکوسیستم موجودات زنده با یکدیگر مرتبط­اند، در اکوسیستم خلاقیت نیز همه اعضاء یا جنبه­ های محیطی در تعامل با یکدیگر بوده تا اینکه خلاقیت شکل بگیرد.

پ) عوامل گروهی

گروه­ ها محلی برای ارضای نیازهای مختلف فردی و سازمانی می­باشند. بر اساس یکی از نظریه­ های اساسی درباره خلاقیت، یکی از مهمترین کارکردهای گروه، سینرژی خلاق ‌می‌باشد. چنانچه فعالیت­های خلاق در گروه­ ها انجام می­ شود به صورت متزاد درآمده و حالت سینرژیکی به خود ‌می‌گیرد. زیرا اعضاء گروه به واسطه تفاوت‌های فردی، ایده­ ها و راه ­حل­های بیشتر و بهتری ارائه خواهند کرد. بر این اساس ‌می‌توان مهمترین متغیرهای گروهی­ مؤثر بر خلاقیت را اندازه گروه، تنوع گروه، انسجام گروه و سیستم ارتباطات گروه نامید (۲۰۱۱؛Marianne ,Terziorsk).

    • اندازه گروه: تردیدی نیست که اندازه گروه بر رفتار گروه­ ها اثر می­ گذارد. تحقیقات نشان می­دهد که برای انجام دادن کارهای تخصصی گروه ­های کوچکتر(پنج تا هفت) اثر بخش­تر از گروه ­های بزرگتر عمل می‎کنند. چنین گروه­هایی از عمده مزایای گروه ­های کوچک و بزرگ برخوردارند. این گروه­ ها به اندازه­ای بزرگ هستند که می ­توانند داده ­های مختلف و متنوعی تولید کنند و به اندازه­ای کوچک هستند که به همه افراد برای مشارکت در فعالیت­های گروه فرصت داده می­ شود.

    • تنوع گروه: بیشتر فعالیت­های گروهی به تنوعی از مهارت،تخصص و دانش نیاز دارد. با عنایت به چنین نیازی ‌می‌توان یک نتیجه منطقی گرفت مبنی بر اینکه گروه ­های متنوع موثرتر می­باشند. لذا چنانچه گروه از تنوع برخوردار باشد احتمال زیادی وجود دارد که از عهده کار تخصصی مربوطه به خوبی برآید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...