همزمان اطلاعات بسیار زیادی حس می‌شوند و همه آن ها در حافظه حسی مثبت می‌گردند. ما در هر لحظه اطلاعاتی بسیار فراتر از آنچه بتوانیم به یاد آوریم دریافت می‌نماییم. به سخن دیگر، آن بخش از اطلاعات موجود در حافظه حسی که مورد توجه قرار می گیرند وارد حافظه کوتاه مدت می‌شوند ولی بقیه اطلاعات از این حافظه حذف یا فراموش می‌شوند. پس، نخستین عامل مهم در یادگیری توجه یا دقت است، یعنی تمرکز انتخابی برروی بخشی از اطلاعاتی که به حافظه حسی وارد می‌شوند به طور کلی اطلاعات یا فعالیت‌های تازه و ناآشنا نیاز به توجه بیشتری دارند. (سیف، ۱۳۸۰).

دانش آموزی که به اطلاعات توجه نمی کند توجه کمی درباره نگهداری با یادآوری می‌کند. ‌بنابرین‏ نمی‌تواند اطلاعات را یادآوری کند زیرا هیچ اطلاعاتی کسب نکرده است. ‌بنابرین‏ اهمیت داشتن «توجه» در هر الگوی پردازش اطلاعات مبالغه آمیز نیست. (دمبو، ۲۰۰۴).

همچنین، مطالعه یک متن درسی سنگین و همزمان گوش دادن به رادیو کاری دشوار است، در حالی که خواندن یک مطلب ساده و گوش دادن به رادیو کار چندان دشواری نیست (سیف، ۱۳۸۰).

به طور کلی، ما از طریق توجه کردن به بعضی از امور و بی توجهی امور دیگر تصمیم می‌گیریم که تنها آنچه را که می‌خواهیم ادراک کنیم انتخاب نماییم. ‌بنابرین‏، توجه با دقت در ادراک اطلاعات و انتقال آن ها به حافظه کوتاه مدت و از آنجا به حافظه دراز مدت نقش اساسی به عهده دارد با وجود این ادراک محرک صرفا به یعنی دریافت آن ها نیست، بلکه ادراک تحت تأثیر حالات ذهنی، تجارب قبلی، دانش، انگیزش و بسیاری از ویژگی‌های دیگر ادراک کننده قرار دارد. (همان منبع).

۲-۸-۱- حافظه کوتاه مدت (کار)

حافظه کوتاه مدت نقش مهمی در تفکر دارد. وقتی هوشیارانه می‌کوشیم مسئله ای را حل کنیم حافظه کوتاه مدت، فضای کار ذهنی را تشکیل می‌دهد. یعنی جایی برای ذخیره سازی عناصر مسئله و همچنین اطلاعات دریافتی از حافظه دراز مدت درباره آن مسئله است. (انکیسون و همکاران ترجمه براهنی و دیگران ، ۱۳۷۸).

حافظه کار قسمتی فعال از سیستم حافظه ما است و به صورت مرکز هوشیاری در سیستم پردازش اطلاعات (IPS) توصیف شده است. به هر حال وقتی ما به طور هوشیارانه درباره بعضی چیزها فکر می‌کنیم، و به طور فعالی برای به خاطر آوردن اطلاعات فراموش شده با دوست داشتنی در تخیل تلاش می‌کنیم. ما حافظه کار را مورد استفاده می‌دهیم. (دمبو، ۲۰۰۴).

چنانچه در رابطه با حافظه حسی دیدیم، تنها بخش کوچکی از اطلاعات وارد شده به حافظه حسی که مورد توجه قرار می‌گیرد. به حافظه کوتاه مدت می‌رسد. و بقیه اطلاعات از این حافظه حذف می‌گردد. اطلاعاتی که در حافظه حسی مورد توجه قرار می گیرند. به الگوهای تصویر یا صوتی (یا سایر رمزهای حسی) تبدیل می‌شوند و به حافظه کوتاه مدت انتقال می‌یابند ‌بنابرین‏ برخلاف حافظه حسی که در آن اطلاعات دقیقا مطابق با محرک‌های حسی ذخیره می‌شوند در حافظه کوتاه مدت اطلاعات به صورت رمز در می‌آیند. (رمزگرانی می‌شوند.) (سیف، ۱۳۸۰).

برای رمزگردانی اطلاعات در حافظه کوتاه مدت نخست باید توجه ما بر آن اطلاعات متمرکز شود. از آنجا که توجه به امری انتخابی است تنها آنچه انتخاب شود. به حافظه کوتاه مدت راه می‌یابد. این بدان معنی است نه بخش عمده آنچه در معرض حواس قرار می‌گیرد. هرگز به حافظه کوتاه مدت راه نمی یابد. مسلماً برای بازیابی بعدی نیز در دسترسی ما نیست در واقع بخش عمده «ناتوانی حافظه ناشی از کم توجهی است برای مثال، اگر از فروشگاهی خرید کردیه باشید. و از شمار رنگ چشم صندقدار را بپرسند ممکن است نتوانید جواب درستی بدهید. این امر نه به خاطر ناتوانی حافظه شما، بلکه ‌به این دلیل است که شما اصلا به رنگ چشمان صندوقدار توجه نداشته اید (سبحانی فر، ۱۳۸۱).

در حافظه کوتاه مدت، اطلاعات کوتاه مدت به شکل صوتی یا شنیداری رمز گردانی می‌شوند. اما این حافظه از رمزهای دیگری چون رمزهای دیداری و معنایی نیز استفاده می‌کند. رمز شنیداری وابسته به صدا یا تلفظ محرک است، رمز دیداری مبتنی بر نوعی تصویر ذهنی از محرک است و رمز معنایی متکی بر معنی محرک (مثلا نوعی تداعی میان آن محرک یا محرک‌های دیگر است) برای نمونه، وقتی که ما به شماره تلفنی نگاه می‌کنیم. و تا لحظه گرفتن شماره آن را حفظ می‌نماییم یکی از کارهای زیر را انجام می‌دهیم؛ با یک تصویر ذهنی از آن شماره به خاطر می سپاریم (رمز دیداری) با صدای ارقام را حفظ می‌کنیم (رمز شنیداری) یا نوعی معنی به آن شماره می‌دهیم مثلا آن را با یک شماره آشنا تداعی می‌کنیم (رمز معنای). علاوه بر این ها، رمزهای مربوط به سایر حواس مانند لامه و بویایی نیز در حافظه کوتاه مدت ذخیره می‌شوند مثلا بوی شیر ترشیده تا چند ثانیه پس از تجربه کردن آن در یاد ما می‌ماند (سیف ،۱۳۸۰).

وجود رمزهای شنیداری و دیداری، پژوهشگران را ‌به این نتیجه رسانده که حافظه کوتاه مدت دو انباره موقت دارد: انباره موقت شنیداری که اطلاعات را برای مدتی کوتاه به شکل رمز صوتی ذخیره می‌کند. و دیگری انباره موقت دیداری – فضایی که اطلاعات را برای مدتی کوتاه به صورت رمز دیداری یا فضایی ذخیره می‌سازد. (بادلی، ۱۹۸۶). اخیراً برخی پژوهش‌ها با بهره گرفتن از اسکن مغزی نشان داده که این دو انبارۀ موقت، ساختارهای مغزی مجزایی دارند (سبحانی فر، ۱۳۸۱).

عامل پردازش اطلاعات حافظه کار به طریق ظرفیت و طول مدت محدود شده است. اول در هر یک دوره، حافظه کار یک بزرگسال می‌تواند تنها ۵تا۹ ماده از اطلاعات را نگهداری کند. این شرایط به صورت (۲+۷) عدد سحرآمیز باز می‌گردد (میلر[۱۸]، ۲۰۰۱).

شاید بارزترین مشخصه حافظه کوتاه مدت، گنجایش بسیار محدود آن باشد که به طور متوسط برای با هفت ماده به اضافه یا منهای دو ماده است.

بعضی از افراد تنها ۵ ماده و عده ای تا به ماده را می‌توانند در حافظه نگهدارند با توجه به اینکه آدمیان از نظر توانایی حافظه تفاوت‌های زیادی با هم دارند مشخص کردن چنین رقم دقیقی که قابل اطلاق به همه آدمیان باشد شگفت انگیز به نظر می‌آید، اما این تفاوت‌ها در درجه اینکه آدمیان از توانایی حافظه تفاوت‌های زیادی با هم دارند، مشخص کردن چنین رقم دقیقی که قابل اطلاق به همه آدمیان باشد شگفت انگیز به نظر می‌آید، اما این تفاوت‌ها در درجه اول مربوط به حافظه دراز مدت است. گنجایش حافظه کوتاه مدت اکثر بزرگسالان برابر با ۲+۷ ماده است. این رقم از نخستین روزهای آغاز روانشناسی آزمایشی تا کنون ثبت مانده است. هرمان ابینگهاوس که بررسی آزمایشی حافظه را در ۱۸۸۵ آغاز کرد، گزارش داده است که گنجایش حافظه کوتاه مدت خودش هفت ماده بوده است. حدود ۷۰ سال بعد، جورج میلر (۱۹۶۵) چنان تحت تأثیری ثبات این رقم قرار گرفت که آن را «هفت سحرآمیز» نام نهاد و اکنون می‌دانیم که این حد در تمامی فرهنگ‌ها، چه غیر و چه غربی صادق است (سبحانی فر، ۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...