مدارس امروز متأسفانه به دلیل پیشرفتهای علوم و فنون و بر اساس بعضی از رویکردهای روان شناختی، توجه خود را بیشتر به انتقال اطلاعات و حقایق معطوف کرده و از تربیت انسانهای متفکر و خلاق فاصله
گرفتهاند.(شعبانی، ۱۳۸۲).
این در حالی که درآیات قرآن مجید با الفاظ و تعابیر متفاوت کلام به سبب آیات متعدد با مضامین گوناگون انسان را به تعقل و تدبر و در یک کلام به عقل گرایی و خرد ورزی دعوت میکنند. بنابرین تربیت انسان را با مبنا و اساس تعقل و تفکر پایه ریزی میکنند.
برای مثال، در سوره های حج، آیه ۴۶؛ بقره، آیه ۱۶۴؛ آل عمران، آیه۱۹۰؛ رعد، آیه ۳ وانعام آیه ۵؛ ناظر به تشویق، ترغیب و توجه دادن افراد به خردورزی است در باب پرورش عقلانی از پیشوایان معصوم(ع) نیز سخنان گهرباری در این موردثبت شده است.
متأسفانه عمل برای تشویق دانش آموزان در جهت تفکر و به ویژه به کارگیری تفکر انتقادی اراده و انگیزۀ کافی وجود ندارد.
معلمان نیز با وجود اظهاراتی که حاکی از پذیرفتن این فرض میباشد که تفکر انتقادی راه را برای آموزش بیشتر و بهتر به همراه میکند، همواره با شیوه های قالب و حذف حقایق و ایجاد محیط خشک انضباطی، زمینه رابرای حفظ کردن اطلاعات درسی فراهم میکنند. آنان این نکته را فراموش کرده اند که فقط حفظ کردن مطالب و انباشتن ذهن دانش آموزان از اطلاعات مرتبط و نامرتبط با زندگی واقعی سبب به هدر رفتن هزینه ها، و امکانات و قابلیتهای افراد می شود.
برای آنکه نسلی پویا و تلاشگر داشته باشیم، باید شیوه های قضاوت دربارۀ جامعه و تفکر در مورد زندگی خویش و دیگران را بیاموزند(شعبانی ،۱۳۸۱).
در فرایند آموزش می بایست ضمن تقویت روحیۀ انتقاد پذیری زمینه را برای پرورش توانایی استفاده از منابع معنوی برای حل مشکلات در زندگی آماده کرده و آموزش و پرورش هر کشور نباید از این امر مهم غافل بماند.
اگر چه در مطالعات پیشین به بررسی رابطه هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی پرداختهاند اما به نقش تفکر انتقادی با هوش معنوی توجهی نکرده اند. که در این مطالعه به دنبال پر کردن این خلأ پژوهشی هستیم یکی از نارساییهای اصلی این مطالعات عدم توجه به شناسایی متغیرهای مؤثر بر پیشرفت تحصیلی هستند که بتوان آن ها را با کمک آموزش و تغییر محتوا کتابها دستکاری و عملکرد تحصیلی را ارتقا بخشید.
بیان مسئله
یکی از نظام های مهم در جهان امروز و آینده، نظام آموزش و پرورش هر کشور است که محور اصلی آن انسان و تعلیم تربیت وی است. نظامی که از یکسو تربیت انسانهای سالم و متعادل را بر عهده دارد و از سوی دیگر به تربیت و تعلیم نیروی مورد نیاز جامعه می پردازد. در این نهاد گسترده و عظیم، امروزه میلیونها کودک نوجوان و حتی بزرگسال، بهترین زمان حیات خود در فضای مدارس به یادگیری و یاددهی میپردازند. هرنظام آموزش و پرورش به جهت حصول بهترین نتایج و رفع کمبودها درسراسر فرآیندهای آموزشی وپرورشی و استفاده بهینه از دروندادها، همواره مورد ارزیابی متخصصان مربوطه قرار می گیرند و در نهایت محصول نظام های تربیتی نیز دانش آموختگانی هستند که واجد برخی از ویژگی ها شده اند. پیشرفت تحصیلی می تواند یکی از مهم ترین و عینیترین معیارها برای بررسی ارزیابی کارایی و اثر بخشی نظامهای آموزشی و پرورشی باشد.
چرا که مهمترین و اصلیترین نشانه موفقیت سیستم تعلیم و تربیت در وصول به اهداف، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است کودک با کسب موفقیت تحصیلی مورد تأیید و پذیرش والدین و همسالان قرار میگیرد و حرمت خود او زیادتر می شود و احساس کفایت و لیاقت میکند. و در صورت شکست در امر تحصیل، در توانایی و کفایت خود شک میکند و درمقایسه با دانش آموزان موفق، احساس بی کفایتی، بی لیاقتی و حقارت میکند و از ادامه تحصیل و یادگیری باز می ماند(احمدی،۱۳۹۱ ).
نتایج پژوهش(جانایتان، به نقل از وحدت، زینالی، احمدی دویران، ۱۳۹۰) نشان دادند که همبستگی معنی داری بین نمرات دانشجویان و نمرات تفکر انتقادی آن ها وجود دارد و ایشان این رابطه را به صورت همبستگی و معنیدار توصیف کرده اند. از نتایج ایشان میتوان برداشت که فرآیندهای آموزشی و یادگیری باید به سمت افزایش و تقویت قوای تفکر و نقادی موشکافانه هر چه بیشتر سوق داده شود. متأسفانه علی رغم، تأکید و توجه به مسئله تفکر در اهداف آموزش و پرورش و ادعاهای مسئولان و مجریان آموزش در عمل برای تشویق دانش آموزان در جهت تفکر و به ویژه تفکر انتقادی اراده و انگیزه کافی وجود ندارد. معلمان نیز با وجود اظهاراتی که حاکی از پذیرش این فرض است که تفکر انتقادی راه را برای آموزش بیشتر و بهتر فراهم میکند. همواره به شیوه قالبی و حذف حقایق و ایجاد محیط خشک انضباطی، زمینه را برای حفظ کردن اطلاعات درسی فراهم میکنند.
و این نکته را فراموش کرده اند که صرفا ًانباشتن اطلاعات در ذهن دانش آموز سبب هدر رفتن هزینه ها، امکانات و قابلیتهای افراد می شود. برای اینکه نسلی پویا و تلاشگر داشته باشیم. دانش آموزان باید شیوه های قضاوت درباره جامعه و تفکر در مورد زندگی خویش و دیگران را بیاموزند (ملکی ،حبیبی پور ،١٣٨۶ ).
واقعیت این است که در عصر کنونی کتابهای درسی قبل از چاپ شدن کهنه میشوند و بیشتر مشاغل، سریعاً تغییر میکنند، پس وقت آن رسیده است که تعلیم و تربیت نیز شرایطی دیگر پیدا کند و به پرورش تفکر انتقادی در افراد به منزله یکی از هدفهای اصلی تعلیم و تربیت بیشتر توجه شود. در فرایند آموزش می بایست ضمن تقویت روحیه انتقاد پذیری درمعلمان زمینه بررسی و تحقیق این روحیه را در شاگردان نیز به وجودآورد، چون موفقیت هر نظامی به توانایی افراد در تحلیل و تصمیم گیری متفکرانه بستگی دارد (شعبانی،١٣۷۸). وآموزش و پرورش هر کشور نباید از این امر مهم غافل بماند.
وحدت(۱۳۹٠، به نقل از تایواری و همکاران) در بررسی گرایش تفکر انتقادی و دانشجویان پرستاری هنگ کنگ و استرالیا نشان میدهد که تفاوت معنیداری در گرایش تفکر انتقادی بین دو گروه از دانشجویان وجود دارد و نمره دانشجویان هنگکنگ در آزمون مهارتهای انتقادی کالیفرنیا متوسط شناسایی شده در حالی که دانشجویان استرالیایی وضع بهتر و مثبتتری داشتند.
آخرین نظرات