برنامه درسی هنر، بایدچهار نوع دانستن در حوزه ی هنر را در چارچوب آموزش عمومی یا آموزش همگانی مورد توجه قرار دهد. البته تأکید برنامه بر دو نوع اول از دانستن، و پرورش ظرفیت های مربوط در دانش آموزان خواهد بود. ترجیح رایمر از نظر سازمان و ساختار برنامه، پیشبینی واحدهای درسی به شکل میان رشته ای با محوریت یک حوزه ی هنری خاص، یک دوره ی خاص تاریخی، یک منطقه خاص جغرافیایی یا … است که طی آن فراگیری دانستن های چهارگانه( با تأکید بردو نوع اول )، به گونه ای در هم تنیده در دستور کار قرار میگیرد. ایجاد تعادل و توازن میان چهار نوع دانستن در برنامه ی درسی هنر اهمیت فراوان دارد. البته این تعادل متناسب با سن دانش آموزان متفاوت خواهد بود. رایمر بر آموزش تخصصی هنر نیز در قالب برنامه های درسی انتخابی با تمرکز بر یکی از انواع دانستن به تناسب علایق ویژه ی یک یا گروهی از دانش آموزان تأکید میکند. نکته ی مهم این است که منظور وی از آموزش تخصصی به هیچ روی آموزش حرفه ای هنر نیست(مهرمحمدی، ۱۳۹۰: ص۱۱۹)۰
پیامدهای هنر
پیامدهای هنر از نظرآیزنر
آیزنر کارکردها و پیامدهای تربیت هنری(آموزش هنر) را به شرح زیر بر می شمارد که در یک نگاه تلفیقی حکایت از ضرورت و اهمیت هنر در فزایندگی آفرینش های هنری، پرورش تفکر و برقراری ارتباط معنادار مفاهیم دارد:
-
- ادراک روابط: هنر به دانش آموزان کمک میکند تأثیرپذیری اشکال و عناصر درون یک اثر را از یکدیگر یا تعامل آن ها را با هم دریابند.
-
- توجه به ظرایف: میزان قابل توجهی از استدلال بصری معطوف به تصمیم گیری درباره تفاوت های جزیی در رنگ و اشکال است.
-
- امکان راه حل های گوناگون: هنر به تقویت این آگاهی می انجامدکه مسایل، راه حل های گوناگون دارند و پرسش ها نیز می توانندپاسخ های متفاوت و متعدد داشته باشند.
-
- تغییر دادن رابطه میان هدف ها و ابزارها: به همان اندازه که ابزارها و روش ها با توجه به هدف ها تعیین میشوند، هدف ها نیز با توجه به ابزارها و روش ها شکل می گیرند و روابط میان این دو، به صورت تعاملی و دو سویه است. هنر در تثبیت حقانیت این معنا نقش مؤثّری ایفا میکند.
-
- توانایی تصمیم گیری در غیاب قانون و قاعده: هنر موجب می شوداین توانایی پرورش یابد. از این رو آن چه را که به نظر درست می آیدحس میکند و در می یابدچه زمانی وظیفه یا تکلیفی را در حد مطلوب انجام دهد.
-
-
- به کارگیری تخیل: یکی از ارزشمندترین قابلیت های انسان توانایی مجسم ساختن موقعیت ها و بررسی میزان صحّت عملیات طراحی شده از طریق چشم ذهن است. هنر از آن جهت که ملازم و قرین با کیفیت هایی چون تخیل و معناسازی شخصی است، مناسب ترین محل برای دستیابی به ذهنیت و قابلیت های عملی متناظر با آن است.
-
-
- نگریستن به جهان از دریچه زیباشناسی: هنر این نوع توانمندی را در دانش آموزان پرورش می دهدتا چیزهای نو و تازه را در آن بیایند.
-
- حسن استفاده از محدودیت ها: هنر توانمندی هنرجویان را برای استفاده بهینه و اصولی از محدودیت ها پرورش میدهد و قابلیت اکتشاف خاص به انسان اعطا میکند.
-
- پرورش قابلیت های شناختی و ذهنی: زمانی که در برنامه درسی اشکال مختلف بازنمایی دانش مانند موسیقی، نقاشی، طراحی، سفالگری، ادبیات و… گنجانده می شود، نظام آموزشی نه تنهادر جهت تحقق بخشیدن به اشکال مختلف و متنوع سواد – متناسب با نظریه هوش چندگانه گاردنر- عمل کردهاست بلکه در جهت پرورش تواناییهای خاص ذهن گام برداشته است.
-
- تفکر درباره ی آثارهنری: این ویژگی ممتاز موجب تمرین و تقویت عادات چهارگانه می شود مانند تأمّل و تأنّی، وسعت و ماجراجویی فکر، شفافیت و عمق بخشیدن به فکر، تفکّر سازمان یافته و متمرکز. به این ترتیب به امکانات وجودی خویش وقوف بیشتری مییابند.
-
- تثبیت گرایش های خاص مانندسخت کوشی: توصیف و نقد مهم ترین مطالعاتی که مدّعی ثبت رابطه علت و معلولی میان آموزش هنر و پیشرفت تحصیلی در حوزه های آکادمیک ( خواندن و ریاضیات و… ) هستند، به این نکته اشاره میکند که شاید وجود رابطه، مهارت هایی که ار طریق درس هنر پرورش مییابند، نبوده است ولی می باید پرورش گرایش های خاص، که از طریق درس هنرثبیت می شود مانند خطرپذیری و نظایر آن را به عنوان علت شناسایی کرد.
-
- سنجش نقاط قوت و ضعف: تمرین قضاوت وتصمیم گیری در جریان ساخت آثار هنری با قابلیت هایی نظیر کنارآمدن با موقعیت های مهم، درک و دریافت ظرایف و ریزه کاری ها و نقد و ارزیابی شیوه های ممکن عمل و اقدام سر و کار دارد. این مهارت ها دقیقاً همان مهارت هایی است که در جریان رویارویی با پیچیده ترین تکالیف، در زندگی بزرگسالی به آن ها نیازمند هستیم.
-
- ابزارما فی الضمیر و فرآیندیاد دادن چگونه ساختن: تعلیم وتربیت را می توان ترغیب و تسهیل رشد دانست، امّا به جز رشد و تکامل فیزیکی می توان آن را در جریان خود ابزاری رؤیت کرد. به طور مثال کسی که بتواند در ساختن موفّق عمل کند و تصاویر و انگاره های خوب خلق کندیک نقّاش خوب است و نظایر آن. پس می توان نتیجه گرفت که غایت تعلیم و تربیت، خلق و تربیت هنرمند است یعنی افرادی که شایستگی های لازم در به کارگیری اشکال مختلف ابزار ما فی الضمیر را داشته باشند.
-
- اشتیاق به فهمیدن: هنر به عنوان مظهر ناشکیبایی انسان برای دستیابی به حقیقت با علوم و اکتشافات علمی قابل مقایسه و همانند است. همان گونه که کاوش علمی میل وافر به فهمیدن را در انسان بیدار میکند، هنر هم در همین وادی سیر میکند.
-
- رغبت بیشتردریادگیری دروس: توجه جدی به هنر موجب هر چه لذّت بخش تر شدن تجربه ی مدرسه ای به طورعام شده است و دانش آموزان شوق بیشتری به یادگیری سایر دروس از خود نشان میدهند. از این رو تجربه در حوزه هنر میتواند به بهبود پیشرفت تحصیلی در حوزه های علمی منجر شود.
-
- قابلیت زیباشناختی: داوری انسان درباره ی بسیاری از وقایع تاریخی و قضاوت درباره صحت و سقم روایت های معارض بستگی به کیفیت های زیباشناختی مستتر در پردازش از وقایع به دست آمده است. از این رو شناخت توأم با احساس عمیق یا احساس توأم با شناخت را برای فرد به ارمغان می آورد(برودی، ۱۹۸۴).
-
- شکل گیری بینش: طی طریق در وادی هنر مسیری است که از قبل شناخته شده نیست و ناگزیر با گام نهادن در این راه شناخت و بصیرت درباره چگونگی در ادامه مسیر شکل میگیرد.
- پیشبینی امور غیرمتعین مانند:
الف – تمایل به تصوّر امور ممکن که در حال حاضر وجود خارجی ندارد امّا می توان پدید آورد.
آخرین نظرات