موفقیت یک نوآوری، مستلزم آن است که مزیتی عملکردی یا قیمتی را به مصرف کننده ارائه دهد. ترکیب این دو همان چیزی است که به عنوان مزیت نسبی شناخته میشود.
۷-پیچیدگی: هر اندازه که درک و استفاده از نوآوری یک محصول یا خدمت جدید مشکلتر باشد سرعت انتشار آن کندتر خواهد بود. نکته کلیدی در این بعد، در اصل، سادگی استفاده از محصول به جای پیچیدگی آن است.
۸-قابلیت مشاهده: به هر میزان که مصرفکنندگان بتوانند تأثیرات مثبت انتخاب یک محصول را ببینند و در زندگی خود احساس کنند، به همان اندازه نوآوری با سرعت بیشتری گسترش خواهد یافت.
۹-قابلیت آزمایش: هر چقدر که استفاده و تست یک محصول جدید و نوآوری، کم هزینهتر باشد سریعتردر بازار هدف انتشار مییابد.
۱۰- احساس ریسک افراد: سرعت گسترش یک نوآوری در بازار هدف به ریسک مرتبط با استفاده یا تست آن مرتبط است. به عبارت دیگر، هر چه میزان ریسک یا تست یک نوآوری بالاتر باشد سرعت انتشار آن کمتر میشود. این ریسک، شامل ریسک مالی، فیزیکی و اجتماعی است. برداشت افراد از ریسک تابعی از معیارهای زیر است:
الف-احتمال این که نوآوری به عملکرد مورد علاقه افراد منجر شود.
ب-نتایج و اثرات ناشی از عدم عملکرد محصول مطابق با علاقه و تمایل فرد.
ج-قابلیت برگرداندن و از بین بردن تبعات منفی و هزینه های مربوط به آن (هاوکینز، ۱۳۸۵،۱۵۸-۱۵۶).
۲-۵- سیر تحول فناوری اطلاعات در صنعت تلفن بانک:
فناوری بانکها مشتمل بر فناوری پردازش، ثبت، نگهداری، تغذیه وتبادل اطلاعات مشتریان است. این فناوری طی دوره های چهارگانهای به تکامل رسیده است. هر یک از دوره ها بر جنبهای متفاوت از کار دلالت دارند. در هر دوره تا حدی رایانه و نرمافزار جایگزین انسانها و کاغذ شدهاند. هر دوره از تکامل به مدیران سامانه بانکی این امکان را داده است که اوقات تلف شده رادر شرایط کار رقابتی به حداقل برسانند و در گستره بالاتری به ارائه خدمت بپردازند. تحول الگوهای اساسی فناوری در صنعت تلفن بانک در چهار دوره در ذیل تشریح میگردد:
۲-۵-۱- دوره اول: اتوماسیون پشت باجه[۱۴]
این نخستین دوره کاربرد رایانه در صنعت بانک داری بود. با بهره گرفتن از رایانه های مرکزی، اطلاعات و اسناد کاغذی تولید شده در شعب به صورت بستهبندی شده به مرکز، ارسال و پردازش شبانه انجام میشود. در این دوره کاربرد اصلی رایانه محدود به ثبت دفاتر و تبدیل کاغذ به فایلهای رایانهای است. فناوری اتوماسیون پشت باجه که در دهه ۱۹۶۰ رواج داشت این امکان را فراهم نمود تا دفاتر و کارتها از شعب حذف و گردش روزانه حسابهادر پایان وقت هر روز به رایانه های مرکزی برای به روز شدن ارسال گردد. پیشرفت اتوماسیون پشت باجه در دهه ۱۹۷۰ باعث شد که به جای ارسال اسناد کاغذی به مرکز،عملیات روزانه شعب از طریق ثبت آن ها بر روی محیطهای مغناطیسی به مرکز ارسال گردد و پردازش اطلاعات و به روز رسانی حسابها کماکان در اتاقهای رایانه مرکزی صورت میگرفت. در این دوره عملیات اتوماسیون تأثیری در جهت رفاه مشتریان بانکها ایجاد ننمود و تأثیر رقابتی نیز بین بانکها بر جای نگذاشت.
۲-۵-۲- دوره دوم: اتوماسیون جلوی باجه
این دوره از زمانی آغاز میشود که کارمند شعبه در حضور مشتری عملیات بانکی را به صورت فناوری اطلاعات ثبت و دنبال میکند. از اواخر دهه ۱۹۷۰ امکان انتقال لحظهای از طریق به کارگیری ترمینالها در جلوی باجه فراهم آمد. این ترمینالها که به ظاهر شبیه به رایانه های شخصی امروزی بودند، از طریق خطوط مخابراتی به رایانه های بزرگ مرکزی متصل میشدند و امکان انتقال اطلاعات به صورت مؤثر در بین شبکه های بزرگ رایانهای و ترمینالهای ورودی و خروجی به وجود آمد. در این دوره کارمندان شعب قادر شدند به صورت لحظهای به حسابهای جاری دسترسی داشته باشند. اما کماکان به روز رسانی حسابها و تهیه گزارشهای مربوط،به صورت شبانه و توسط پردازشگرهای مرکزی انجام میشد. در این دوره بانکها مجبور بودند برای نیل به اتوماسیون جلوی باجه، شبکه های مخابراتی اختصاصی داشته باشند در حالی که شبکه های مخابراتی موجود در اختیار و انحصار شرکتهای دولتی بود و استفاده از آن ها نه تنها از نظر فناوری محدود، بلکه بسیار گران و پر هزینه بود. در این دوره یعنی دهه ۱۹۸۰ بدون شک سرعت دسترسی کارکنان بانکها به حسابهای مشتریان و سرعت انتقال اطلاعات افزایش یافت و ارائه خدمت به مشتریان بهبود پیدا کرد. در این دوره نمیتوان کارکنان بانکها را کاهش داد چرا که هنوز نیاز به افرادی که پاسخگوی مراجعین به بانکها باشند وجود دارد.
۲-۵-۳- دوره سوم: متصل کردن مشتریان به حسابهایشان
در این دوره که از اواسط دهه ۱۹۸۰ آغاز شد امکان دسترسی مشتریان به حسابهایشان فراهم میگردد. یعنی مشتری از طریق تلفن یا مراجعه به دستگاه خودپرداز و استفاده از کارت هوشمند یا کارت مغناطیسی یا رایانه شخصی به حسابش دسترسی پیدا میکند و ضمن انجام عملیات دریافت و پرداخت، نقل و انتقال وجه را به صورت فناوری اطلاعات انجام میدهد. سالن بانکها به مرور خالی از صفهای طولانی مراجعین میشود. آن دسته از کارکنانی که در جلوی باجه به امور دریافت و پرداخت از حسابها اشتغال دارند، به بخشهای دیگر نظیر بازاریابی و سیستم مشتریان منتقل میشوند. به طور کلی میتوان گفت در این دوره وجود نیروی انسانی در شعب بانکها هنوز الزام است و مشتریان احساس میکنند که سیستم بهتری را دریافت میکنند. زیرا خود شاهد کار خود هستند. پول کاغذی هنوز در جریان است و از این رو دریافت پول هنوز یکی از فشارهای کاری است.سامانههای تلفنی امکان استفاده ۲۴ ساعته مشتریان را فراهم میسازد و محدودیت ساعت کار بانکها تنگنای جدی مشتریان نیست. متصل شدن مشتریان به حسابهای بانکی همان قدر که برای مشتریان سودمند است برای بانک نیز میتواند مفید باشد. زیرا حذف کاغذ و صرفه جویی در کارکنان امکانپذیر میگردد. در این دوره مشتری کماکان برای دریافت دیگر سیستم بانکی مثل وام، سیستم بیمهای و غیره باید به شعب مراجعه کند و فقط عملیات تلفن بانک شعبهای شامل دریافتهای مشتریان بدون مراجعه به بانک انجام میشود.
میتوان گفت در این دوره عملیات بانکی نیمه فناوری اطلاعات شده است. دو مشکل اساسی در این دوره به چشم میخورد.یکی عدم یکپارچگی سامانههای مکانیزه، جزیرهای بودن و ناهماهنگی آن ها برای ارائه سیستم به مشتریان و دیگری عدم وجود و تکامل خطوط مخابراتی مطمئن و پروتکلهای ارتباطی مربوط به متصل نمودن مشتری به شعب و شعب بانکها به یکدیگر.
۲-۵-۴- دوره چهارم: یکپارچهسازی سامانهها و مرتبط کردن مشتریان با کل عملیات بانکی
آخرین نظرات