توسعه مسیر شغلی[۴۰]: در این پژوهش منظور از توسعه مسیر شغلی؛ نمره‌ای است که هر یک از آزمودنی‌ها از پاسخگویی به گویه ­های (۲۲-۲۱-۲۰-۱۹-۱۸-۱۷) در پرسشنامه­ توسعه حرفه­ای نوا(۲۰۰۸) کسب می­ کنند.
توسعه روابط بین فردی[۴۱]: در این پژوهش منظور از توسعه روابط بین فردی، نمره‌ای است که هر یک از آزمودنی‌ها از پاسخگویی به گویه ­های (۲۶-۲۵-۲۴-۲۳) در پرسشنامه­ توسعه حرفه­ای نوا(۲۰۰۸) کسب می­ کنند.
ارتباطات[۴۲]: در این پژوهش منظور از ارتباطات؛ نمره‌ای است که هر یک ازآزمودنی‌ها از پاسخگویی به گویه ­های (۳۰-۲۹-۲۸-۲۷) در پرسشنامه­ توسعه حرفه ای نوا(۲۰۰۸) به دست آورند.

فصل دوم : مبانی نظری و
پیشینه پژوهش
فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه پژو
۱-۲ . مقدمه
دانشگاه یک‌ نهاد انسان محور است و زمینه­ ساز پرورش نیروی انسانی ماهر و توانای کشور است. دانشگاه کار تعلیم و تربیت نسل آینده و نقش بنیادی و کلیدی در میزان موفقیت سازمان­ها را بر عهده دارد. در این راستا متغیر مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان نقش به سزایی در میزان موفقیت این نهاد خواهد داشت (گودرزی و همکاران، ۴۸:۱۳۸۹). با توجه به اینکه امروزه فعالیت­های سازمان­ها و تاثیرات آن بر ذی نفعان مختلف اهمیتی روز افزون یافته است، عملکرد اجتماعی و مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان­ها بر عملکرد جامعه، تاثیرات بزرگی دارد (البرزی و یزدان شناس، ۱۵۵:۱۳۷۹). و ازطرفی موجودیت یک سازمان در گرو افرادی است که برای تأمین هدفی مشترک دور هم جمع می­شوند که برای موفقیت در محیط کاری و چالش­هایی که سازمان­ها با آن روبه رو هستند تشکیل تیم­های کاری موثر و کار تیمی برای مقابله با چالش­هایی که سازمان­ها در محیط­های کسب و کار با آن روبرو هستند، ضرورتی انکارناپذیر است(لحافی و همکاران، ۱۵:۱۳۹۰).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در محیط رقابتی سازمان­ها و به خصوص دانشگاه­ها، مهمترین و اصلی ترین عامل رشد و توسعه و پیشرفت فراگیر، نیروی انسانی است که اهمیت آن برای مدیران آشکار است، چرا که هر سازمانی با نیروی انسانی ایجاد و بدون آن هیچ سازمانی قادر به ادامه حیات نخواهد بود، زیرا عمده منابع هر سازمانی برای بقا، منابع انسانی، مالی و فنی آن است که مسلمًًًًًًٌٌٍُآ سرمایه انسانی تعیین کننده سمت و سوی دیگر سرمایه­ها است و با توانایی های خود و با برنامه ریًزی، دیگر منابع خود را به خدمت می گیرند (اردلان و همکاران، ۲:۱۳۹۳). بنابراین می توان به ارائه راهبردهایی در زمینه افزایش توسعه حرفه­ای اعضای هیأت علمی، ماندگاری و کاهش خروج کارکنان و تکیه بر عامل انسانی به عنوان منبع راهبردهای سازمان پرداخت. در چنین شرایطی دانشگاه­ها و مراکز آموزش عالی به عنوان سازمان­های پیچیده­ای هستند که نقش­ها و وظایف پیچیده­ای چون ارتقای دانش، انتقال دانش، تربیت نیروی انسانی فرهیخته(توسعه یافته)، ماهر و متخصص مورد نیاز جامعه و همچنین تحقیق و تتبع و ارائه خدمات علمی و فنی هر کشوری را به عهده دارند، با توجه به نقش حیاتی اعضای هیأت علمی در دانشگاه و مؤثر بودن متغیرهای مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان، کارتیمی و توسعه حرفه ای کارکنان؛ در این فصل به تشریح مبانی نظری و پیشینه­ی پژوهشی پرداخته شده است. هدف از طرح مبانی نظری، مطرح نمودن چارچوب فکری برای پژوهش است. در بخش مبانی نظری، ابتدا در قسمت اول، مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان و سپس در قسمت دوم، کارتیمی و در قسمت سوم توسعه حرفه­ای کارکنان مورد بررسی قرار گرفته است. در قسمت چهارم و قسمت پنجم به ترتیب به بیان پیشینه­ی پژوهش و تحقیقات انجام گرفته در داخل و خارج کشور، در قسمت ششم ارتباط بین سه متغیر مورد مطالعه در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته ودر قسمت هفتم به جمع­بندی مبانی نظری تحقیقات انجام شده پرداخته شده است.
قسمت اول: مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان
۲-۲٫تعریف مسؤولیت­پذیری
مسؤولیت­پذیری به تنهایی اشاره به حس وظیفه شناسی، پاسخگو بودن و تعهد دارد (آقابخشی، ۷:۱۳۷۹). واژه مسؤولیت در رشته فلسفه، جامعه شناسی، حقوق و روانشناسی به کار رفته است. در این رابطه جان استوارت میل[۴۳]، از فیلسوفانی است که در مقاله خود با عنوان «در مورد آزادی» از این واژه استفاده کرده است و در ادامه ماکس وبر[۴۴] با مطرح کردن واژه «اخلاق مسؤولیت» زمینه ورود این واژه به جامعه شناسی را فراهم نموده(بیرهورف[۴۵]، ۱۳۸۷: ۲۳۱). در حوزه ارتباطات بین افراد و سازمان ها، مسؤولیت پذیری به پاسخگویی دلالت دارد ؛ پاسخی که چیزی بیش از فرافکنی است، مثلاً پاسخ هایی مانند این روش کار ما است یا عوامل بازار هیچ انتخابی را برای ما باقی نمی گذارند چیزی بیش از توجیه کار نیست(فیشر ونیجهوف، ۲۰۰۵ :۱۵۷). مسؤولیت­پذیری افراد و سازمان­ها درهر جامعه ای، یکی از ارزش های آن جامعه محسوب می شود و از شاخص­ های مهم سلامت روان محسوب می­ شود (مهدوی و همکاران، ۱۱۸:۱۳۸۹). مسؤولیت پذیری به معنی متعلق بودن انتخاب­ها به خودمان و برخورد صادقانه با آزادی است. شامل ملاحظه کردن دیگران و سرزنش نکردن آنان بابت مشکلات شخصی نیز می­باشد ( شارف[۴۶]، ۱۲۷:۱۹۹۶). گروه کار ایالت کالیفرنیا به منظور تعریف مسئولیت­ پذیری با عنایت به عزت نفس بیان نموده که مسئولیت پذیری همان قدردانی از ارزش و اهمیت شخصی و داشتن شخصیت پاسخگو برای خود، و عمل مسئولانه، در ارتباط با سایرین است (فرهادی، ۱۶:۱۳۸۳). دیویس مسؤولیت پذیری اجتماعی را به عنوان آن نوع تصمیمات و اقدامات سازمان ها توصیف کرد که به دلایلی فراسوی منافع مستقیم اقتصادی یا فنی اتخاذ می شوند (دیویس، ۱۹۶۰: ۷۲ ).

۳-۲٫ تعریف مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان
مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان بر گرفته از انتظارات جامعه از سازمان­ها برای کسب و کار و اتخاذ رفتار مناسب کسب و کار و نتایج مناسب است (وود[۴۷]، ۷۱۰:۱۹۹۱). برخی از جامعه­شناسان مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان را به عنوان یک شکل از مشروعیت و یک مدل کسب و کار در مقابل قدرت مهار نشدنی سازمان­ها وشرکت­های بزرگ تعریف کرده ­اند (شامیر[۴۸]، ۲۰۱۱). استوارت و سالمون[۴۹] (۱۹۹۷) مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان را شیوه­ای ازمدیریت تعریف کردند که طبق آن سازمان­ها فعالیت هایی را انجام می دهند که اثر مثبتی بر جامعه و ترفیع کالاهای عمومی داشته باشد. در واقع نگرش استوارت و سالمون(۱۹۹۷) بر این مبنا بود که خواهان حذف آثار منفی سازمان بر جامعه هستند وسعی بر آن داشتند که بتوانند تغیر نگرش و رفتار مصرف کنندگان را در پی­داشته باشد (رویایی، مهر دوست، ۴۷:۱۳۸۸). درک فرنچ و هینر ساورد[۵۰](۱۹۹۲)؛ مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان را این چنین تعریف می­ کنند که وظیفه ­ای است بر عهده موسسات خصوصی، این بدین معنا است که تاثیر سوئی بر زندگی اجتماعی که در آن کار می کند، نگذارند. دیویس[۵۱] (۱۹۶۰) مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان را به عنوان آن نوع تصمیمات و اقدامات سازمان­ها توصیف کرد که به دلایلی فراسوی منافع مستقیم اقتصادی یا فنی اتخاذ می­شوند(یزدان شناس، ایزدی، ۱۲:۱۳۸۵).
خوری و همکاران[۵۲](۱۹۹۵) مروجان نقش سهامدارن در حمایت از کارکنان و اجتماع؛ مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان را چنین تعریف می­ کنند؛ مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان ارتباط مسؤولیت­پذیرانه شرکت با کلیه ذی­نفعان­شان می باشد، که این شامل مشتریان، کارکنان، صاحبان یا سرمایه گذارن، دولت، تأمین کنندگان و رقبا هم می­ شود عناصر مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان شامل سرمایه گذازی در توسعه جامعه، روابط کارکنان، ایجاد و نگهداری اشتغال، نظارت زیست محیطی وعملکرد مالی می­ شود (تقوی، حقیقی کفاش، ۱۰:۱۳۹۰). لرنر و فریکل[۵۳](۱۹۸۸) در یک تعریف کلی تر، مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان به عنوان روش هایی تعریف می­ شود که در آن یک کسب و کار به دنبال همسو کردن ارزش­ها و رفتار خود با ارزش و رفتار ذی­نفعان مختلف خود است (کاتریج و همکاران[۵۴]، ۷۲۷:۲۰۰۹). در سال ۱۹۷۱ کمیته توسعه
اقتصادی در تعریفی مشابه، مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان را به صورت زیر تشریح نمود: امروزه روشن است که مفهوم تعامل بین جامعه و تجارت و کسب و کار به طرق گوناگون در حال تغییر است . کسب و کار باید مسؤولیت های گسترده تری را در خصوص جامعه نسبت به قبل بپذیرد و بایستی محدوده گسترده تری از ارزش های انسانی را مورد نظر داشته باشد(کمیسیون توسعه اقتصادی، ۵:۱۹۷۱)
۴-۲٫ تاریخچه مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان
نگرش و نظریات مربوط به مسؤولیت­پذیری اجتماعی­سازمان سابقه چندانی ندارد. قبل از سال­های حدود ۱۸۰۰، هنجارها و نگرش­های اجتماعی، اثر بسیار کمی براعمال مدیریت داشته است در دهه آخر قرن نوزدهم در زمانی که سازمان­ها و شرکت­های بزرگ و عظیم در حال شکل گیری بودند و صنایع بزرگ، روز به روز قوی­تر می شدند، توجه جامعه به ضرورت­های مسؤولیت­پذیری سازمان ها بیشتر معطوف گردید. در ابتدای قرن حاضر، بسیاری از صاحب نظران نیاز به مسؤولیت­پذیری­اجتماعی سازمان را مورد تاکید قرار دادند. و بالاخره در ۱۹۱۹ محققان رشته بازرگانی برای اولین بار هشدار داده­اند که اگر بنگاهای اقتصادی در خصوص انجام مسؤولیت­پذیری خود اهمال کاری کنند جامعه بایستی به هر نحو ممکن اختیارات آنها را در خصوص فعالیت های اقتصادی شان سلب کرده وکنترل آنها در دست گیرد. از اوایل دهه۱۹۲۰ سایر محققین مدیریت در نوشته های خود به مسؤولیت­پذیری بنگاهای­اقتصادی تاکید کردند (الوانی، قاسمی، ۷۸:۱۳۷۷). تفکر جدید پیرامون سازمان­ها ومسؤولیت ­پذیری اجتماعی آنها توسط بوون[۵۵] در سال ۱۹۵۳ مطرح گردید، وی مسؤولیت جدیدی را برای شرکت و مدیران بیان کرد. در دهه ۱۹۶۰ برای اولین بار مسائل سیاسی در مقررات گزارش شرکت­ها در نظر گرفته شد. این تحولات باعث ظهور مسؤولیت پذیری سازمان در اوائل دهه ۱۹۷۰ شد در دهه۱۹۷۰ تغیرات مهمی در قوانین کار کشورهایی همچون انگلستان وآمریکا در جهت افزایش قدرت کارکنان واتحادیه­های کارگری به وجود آمد. در این دهه ارتباطات میان کارکنان وکار فرمایان بهبود یافت. در دهه ۱۹۷۰ شرکت های انگلیسی گزارش­هایی درزمینه مسؤولیت­پذیری خود منتشر کردند که می توان از جمله آنها به گزارش در مورد مشتریان و اجتماع­ که بیشتر توسط بخش دولتی انگلستان منشتر می گردید. گزارش مربوط به کارکنان که شامل حسابداری منابع انسانی می­شد و گزارش در مورد محیط زیست اشاره کرد. ­دهه ۱۹۸۰­ و۱۹۹۰ مسائل محیطی مورد توجه دولتمردان قرارگرفت (پوردهقان، حمیدیان پور، ۱۶:۱۳۹۱).
موضوع مسؤولیت­ پذیری اجتماعی در سازمان­ها در دهه آغازین قرن بیستم و هنگامی که شرکت هایی همچون فورد و کارینج[۵۶] شروع به ایجاد موسسات غیر انتفاعی در جهت توسعه اجتماعی نمودند باز می­گردد. تکلیف اجتماعی شرکت ها در دهه های پنجاه و شصت میلادی مورد توجه بیشتری واقع گردید هنگامی که شرکت ها با سولاتی در زمینه نقش خود در جامعه مواجه شدند و چندین تئوری در این زمینه در این دهه ارائه گردید (برجی[۵۷]، ۳۹۳:۲۰۰۸). قدیمی­ترین توجهات مدرن به مسؤولیت­پذیری در سازمان­های مربوط به دهه ۱۹۵۳ می­باشد که آربوون[۵۸] در کتاب (مسؤولیت ­های اجتماعی تجاری) یک تعریف اولیه از مسؤولیت­پذیری فراهم کرد؛ تعهدات کسب و کار و افراد تجاری به پیگیری آن دسته از سیاست­ها، تصمیم گیری­ها و فعالیت هایی که از نظر اهداف و ارزش­های جامعه مطلوب هستند. نظریه مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان شکل گیری خود را مرهون یک اقدام ابتکاری در آمریکا، کمیسیون آزادی مطبوعات است. این کمیسیون برای یافتن راحل­های پیرامون چند معضل اساسی شکل گرفته بود:
۱٫ بازارآزاد نتوانسته بود وعده مطبوعات آزاد را جامه عمل بپوشاند و منافعی را که جامعه انتظار داشت، عاید آن کند .
۲٫ پیشرفت فناورانه و تجاری مطبوعات منجر به کاهش امکان دسترسی افراد و گروه های گوناگون شده و کیفیت عملکرد مطبوعات در زمینه پاسخ گویی به نیازهای اطلاعاتی، اجتماعی، اخلاقی جامعه را پایین آورده است.
۳٫ ظهور رسانه­های نو و به ظاهر قدرتمند رادیو و تلویزیون نیاز به نوعی کنترل عمومی و ایجاد مسؤولیت پذیری را برای آن ابزارهایی که مناسب مطبوعات دیرینه و حرفه ای چاپی بودند، آشکار کرده است (مک کوایل[۵۹]، ۱۶۳۹). شکل گیری مسؤولیت اجتماعی در سازمان­ها به واسطه منطق دیالکتیک نظریه لیبرالی بود اولین نتیجه نظریه مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمانی این بود که کارکنان سازمان به وسیله اصول اخلاقی آموزش­های حرفه­ای و فضای خود تنظیمی به وضع حرفه­ای ارتقا داده شدند (بورق[۶۰]، ۶۶:۲۰۰۰).
۵-۲٫ انواع مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان
موسسات بازرگانی در جامعه­ای کار می­ کنند که آن جامعه برای آنها فرصت­های مختلفی را ایجاد کرده است که آنها به کسب سود می­پردازند، در عوض سازمان­های مذکور باید متعهد باشند که نیازها و خواسته­ های جامعه را برآورده کنند، این تعهد را مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان می­نامند (چانگ[۶۱]، ۱۹۸۸ :۲۹۴). در یک دسته بندی کلی می­توان مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمانی در سازمان را به انواع زیر تقسیم بندی کرد:
۱-۵-۲٫ مسؤولیت­پذیری در برابر خود
در این منظر هرفردی یا سازمانی لازم است تا نسبت به سلامت روح و جسم خود ارزش قائل شده و نسبت به آن مسئول باشد. این بعد از مسؤولیت­پذیری بیشتر مورد مطالعه روانشناسان و دانشمندان علوم سلامت است. مسئله اصلی در این نوع مسؤولیت­پذیری سلامت و منفعت فردی است (خوشبین و همکاران، ۲۱۵:۱۳۹۱).
۲-۵-۲٫ مسؤولیت­پذیری در برابر دیگران
انسان به عنوان موجودی اجتماعی در زندگی جمعی خویش در برابر دیگران مسئول است و می بایست برای حقوق دیگران احترام قائل شود. دیگرانی که در نوع خاص و عام قابل تفکیک می­باشند. مسؤولیت­پذیری خاص ناظر بر تعهد و مسؤولیت در قبال دیگرانی است که کنشگر رابطه عاطفی با آنها دارد مانند پدر، مادر. اما مسؤولیت پذیری عام به دیگری عام اشاره دارد که رابطه کنشگر با آنها قرار دادی و غیر عاطفی است.
۳-۵-۲٫ مسؤولیت­پذیری در قابل طبیعت و محیط زیست
محیط زیست و عناصر تشکیل دهنده آن چون منابع آبی، خاکی، هوای سالم، و غیره همگی متعلق به همه انسان ها هستند و از این رو احساس مسؤولیت و تعهد نسبت به سالم نگه داشتن آن ها برای همگان ضروری است.
۴-۵-۲ . مسؤولیت­پذیری در برابرخدا
غالباً مباحث این بعد از مسؤولیت­پذیری اجتماعی حوضه مطالعاتی معارف و الهیات می­باشد. از این نوع مسؤولیت­پذیری می توان به عنوان مسؤولیت پذیری الهی نام برد (خوشبین و همکاران، ۲۱۸:۱۳۹۱). بررسی و تحلیل مسؤولیت­پذیری اجتماعی از منظر جامعه شناسی در سه سطح خرد، میانی و کلان قابل مطالعه می باشد. در سطح خرد مسؤولیت پذیری به عنوان احساس تعهد و کنشی که تک تک افراد در قالب نقش های خود نسبت به یکدیگر دارند، در بر گرفته می شود. مسؤولیت پذیری جوانان در سطح خرد می باشد. در سطح میانی مسؤولیت پذیری در ارتباط با گروه، سازمان و مانند آن مطرح می گردد. در سطح کلان نیز مسؤولیت­پذیری­دولت ملت­ها در نظام جهانی مطرح می گردد (اسکلر و میلر[۶۲]، ۲۰۱۰: ۴۸۶-۴۷۵، ترجمه خوشبین ­و طالبی، ۲۲۰:۱۳۹۱).
۶-۲٫ آثار مثبت رعایت مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان بر عملکرد و موفقیت سازمان
مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان نیز از راه افزایش مشروعیت سازمان و اقدامات آن، التزام اخلاقی درتوجه به اهمیت ذی‌نفعان، افزایش درآمد، سودآوری و بهبود مزیت رقابتی، و…، توفیق سازمانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در ادامه به تشریح این آثار مثبت رعایت مسؤولیت­پذیری اجتمای سازمان و شواهد موید آن می پردازیم (رحمانسرشت و همکاران، ۳:۱۳۸۹).
۱-۶-۲٫ افزایش مشروعیت سازمان و اقدامات­آن
امروزه در شرایط جهانی شدن و شبکه‌های گسترده اطلاعاتی از سازمان­ها، انتظار می‌رود در برابر مسائل محیط زیست، رعایت منافع جامعه، حقوق اقلیت­ها و … حساسیت داشته، واکنش نشان دهند. به علاوه این شبکه گسترده، تمام فعالیت­های سازمان­ها را زیرنظر دارد و به راحتی می‌تواند از راه انجمن­ها و مجامع مختلف، چهره سازمان­ها را در انظار عمومی خراب کند، بنابراین سازمان­ها ناچار به انجام اقدامات وسیع و گسترده برای جلب افکار عمومی هستند که وجه غالب آنها نشان دادن وجهه اخلاقی کارهای سازمان است. گفتنی است که هر چه سازمان­ها بزرگتر باشند، باید حساسیت آن­ها هم نسبت به این مسائل بیشتر باشد(باسکلی[۶۳]، ۲۰۰۱٫ ترجمه پارسائیان و اعرابی، ۲۳:۱۳۷۴).
۲-۶-۲٫ التزام اخلاقی در توجه به اهمیت ذی‌نفعان
علاوه بر سهامداران، گروه ­های دیگری نیز وجود دارند که از اقدامات سازمان تأثیر می‌پذیرند و دارای منافع مشروعی از سازمان‌اند. ازجمله این گروه­ ها می‌توان به مشتریان، تامین­کنندگان مواد اولیه، دولت و جامعه اشاره کرد .
۳-۶-۲٫ افزایش درآمد، سودآوری و بهبود مزیت رقابتی
توجه به تمام افراد و گروه­هایی که ذی‌نفع هستند، میزان سود شرکت­ها را در بلند مدت افزایش خواهد داد، زیرا موجب انگیزش نیروی انسانی، افزایش حسن نیت اجتماعی و اعتماد مردم به یکدیگر و نیز کاهش جریمه‌ها می‌شود. دیوید[۶۴] براین باور است که: «روز به روز باور سازمان­ها در این مورد راسخ‌­تر می‌شود که ترویج اصول اخلاقی و تقویت فرهنگ مسؤولیت پذیری در سازمان موجب ایجاد مزیت­های استراتژیک خواهد شد (ترجمه اعرابی و پارسائیان، ۶۰:۱۳۹۳). مسؤولیت­پذیری، مزایای بیشماری برای یک سازمان در پی دارد از جمله:
۱٫ ترغیب به تصمیم گیری آگاهانه بر اساس شناخت بهتراز انتظارات و توقعات جامعه، فرصت های مرتبط با مسؤولیت­پذیری (نظیر مدیریت بهترخطرات و تهدیدهای قانونی) وتهدیدها و خطرات مرتبط با عدم مسؤولیت پذیری.
۲٫ بهبود اقدامات مدیریت بحران در سازمان.
۳٫ افزایش شهرت سازمان و افزایش اعتماد عمومی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...