کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



تولید هر جامعه و رشد آن، همچنین سطح اشتغال و درآمد سرانه، به‌ویژه در شرایط ثبات اقتصادی از منابع ایجاد سرمایه اجتماعی است.
نظام نهادی اقتصادی و اجتماعی، با رفع نابرابری فرصتهای اصلی زندگی افراد و حذف حقوق اجتماعی تبعیض آمیز، سنگ بنای اعتماد آفرینی و ایجاد همبستگی را می گذارد و ناتوانی نهادها در اعمال این معیارها، باعث سلب اعتماد مردم می‌شود.
عملکرد نهادها، اگر به گونه ای نابرابری ثروت را افزون کند، برقراری ارتباط، مشارکت و صداقت متقابل دشوارتر می‌شود. از سوی دیگر، در جامعه‌ای که مردم آن دارای حس مشارکت متقابل اند، اجازه نمی دهند سیاست هایی شکل گیرد که شکاف بین فقرا و ثروتمندان بیشتر شود. همچنین توزیع درآمد عادلانه به‌عنوان شاخص مهم عدالت در جامعه هرچه بیشتر رعایت شود، به افزایش سرمایه اجتماعی منجر می‌گردد.
به این ترتیب، انسجام جامعه با میزان نابرابری ارتباط مستقیمی دارد؛ به گونه ای که انسجام و نابرابری دو گرایش متضاد در ساختار اجتماعی هستند. افزایش برابری اجتماعی با روابط اجتماعی مبتنی بر همکاری و حمایت از یکدیگر، همخوانی دارند.
درآمد و ثروت شهروندان به عملکرد اقتصاد کلان و درآمد سرانه بستگی دارد که بر دسترسی به آموزش، سلامت جسمانی و فکری و نیز آموزش پذیری اثرگذار است. چنانکه برم (۱۹۹۷) و افه و فوش (۲۰۰۲)، درآمد خانوار و گلیزر (۲۰۰۱) مالکیت منزل مسکونی و پاتنام (۲۰۰۰) دستمزد و رونق اقتصادی را بر شکل‌گیری سرمایه اجتماعی مؤثر دانسته‌اند (ناطق‌پور و فیروزآبادی، ۱۳۸۵).
بر اساس نتیجه مطالعات باولز (۱۳۸۵) در شیکاگو، در اجتماعاتی با میزان مالکیت مسکن بیشتر، همکاری جمعی، بیشتر است. همچنین کارگرانی که مالک سهام کارخانه اند، تلاش جمعی بیشتر دارند و موفق ترند. نتایج یک تحقیق دیگر نیز نشان می‌دهد، در محلات آمریکا که درآمد برابرتر توزیع شده، میزان شرکت در مراسم کلیسا، عرضه خدمات محلی و تعداد گروه‌های سیاسی و دیگر سازمان‌های اجتماعی بیشتر است؛ اما در مناطقی که به لحاظ نژادی و قومی متنوع ترند و درآمدها و خدمات به‌صورت عادلانه توزیع نمی‌گردد، میزان مشارکت به‌طور معنی داری کمتر است (همان).
از طرف دیگر، در جامعه فقر زده، ایجاد، تثبیت و ارتقای سرمایه اجتماعی امری بسیار مشکل و توقع اعتماد ورزی و همیاری از کسانی که از زندگی حداقلی محروم باشند، از عقلانیت به دور است.
۲-۷-۷- نهادهای علمی و ارتباطی
منابع تولید وسیع معرفت، دانش و علم و سطح بالای تولید اطلاعات و گردش آزاد آن‌ ها و دسترسی همگانی به این تولیدات که امروزه یکی از شاخص های توسعه محسوب می‌شود، بر سطح سرمایه اجتماعی نیز تأثیر بسزایی داردهمچنان که برم و همکار (۱۹۷۷)، گلیزر و همکاران (۲۰۰۰) و افه و فوش (۲۰۰۲)، آموزش و پیشرفت های علمی را بر ارتقاء سرمایه اجتماعی بسیار مؤثر دانسته اند. اهمیت سرمایه اجتماعی را درزمینهٔ معرفت و گردش آزادانه آن، بیش از پیش می‌توان در حوزه اقتصاد اطلاعات درک کرد. عدم ارائه اطلاعات توسط کارمندان بی اعتماد، غالباً قوی ترین اهرم این افراد در مقابله با مدیران ارشد است (برداشت از: فوکویاما، ۱۳۸۵). همان گونه که کریشنا و همکار (۲۰۰۲) نیز بر وفور، توزیع و گردش اطلاعات در رشد سرمایه اجتماعی تأکید کرده‌اند (فیروزآبادی و همکار، ۱۳۸۵).
به این ترتیب، هر اندازه که دانش و اطلاعات در جامعه بیشتر توزیع شود، سرمایه اجتماعی را در جامعه افزایش می‌دهد و البته دانشی که تولید می‌شود، می‌باید از طریق شبکه ها و سازمان‌ها، رسانه های همگانی و نهادهای آموزشی، به‌صورت گسترده و یکپارچه توزیع گردد تا توجه و آگاهی اجتماعی و مهارت های شناختی را به گونه ای ارتقا دهد که درباره مشکلات کنشگران، به بهترین نحو پاسخگو باشد (اُفه، ۱۳۸۴).
در سال های اخیر مطالعات متعددی پیرامون نقش آموزش بر روی سرمایه اجتماعی صورت پذیرفته است. شواهد تجربی نیز نقش مثبت آموزش در ایجاد سرمایه اجتماعی را تایید کرده‌اند. مطالعات متعدد نشان دهنده این مسئله است که در مدارسی که آموزش شهروندی در آنجا تدریس می‌شود و دانش آموزان در معرض ارزش‌های مدنی قرار می گیرند، احتمال بیشتری وجود دارد که دانش، مهارتها و ارزش‌های لازم برای ایجاد سرمایه اجتماعی کسب شود. این افراد برای پیوستن به فعالیت‌های داوطلبانه تمایل بیشتری دارند، بیشتر در فعالیت‌های سیاسی مشارکت می‌کنند، اعتماد اجتماعی بیشتری به افراد و سازمان‌ها دارند، می‌توانند بین گروه های مختلف پل بزنند و کلا تعهد مدنی بیشتری دارند. بنابراین می‌توان آموزش شهروندی را به‌عنوان ابزاری در نظر گرفت که به‌طور مستقیم از طریق ایجاد دانش و مهارتهای لازم و به‌طور غیر مستقیم از طریق ایجاد شبکه(سرمایه درون گروهی) و تقویت پیوند بین گروه‌ها(سرمایه بین گروهی) به ذخیره و ایجاد سرمایه اجتماعی کمک کند (Print,2003).
پایان نامه - مقاله - پروژه
گیدنز دو نوع اعتماد را معرفی می‌کند: اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظام های انتزاعی (نظام های تخصصی). ممکن است کنشگر از فردی که اتومبیل او را ساخته شناختی نداشته باشد ولی در خصوص نظام استاندارد، تنظیم قواعد و قوانین، نظارت و کنترل کیفیت دارای میزانی از اعتماد باشد (شارع پور ۱۳۸۰).
پس چنانچه در جامعه‌ای تحصیلات کنشگران بیشتر باشد اعتماد آن‌ ها به نظام های تخصصی و افراد متخصص بیشتر خواهد بود.
ازجمله پژوهش های تجربی که ارتباط بین آموزش و سرمایه اجتماعی را تایید می‌کنند می‌توان موارد زیر را ذکر کرد:
۱- هلیول و پاتنام (۲۰۰۷) کشور آمریکا را موردبررسی قراردادند و به این نتیجه رسیدند که افزایش میانگین سطوح آموزشی، اعتماد را بالا می برد و میزان سطوح مشارکت دومین مؤلفه سرمایه اجتماعی را کاهش نمی‌دهد و در تحقیق دیگری در کشور آمریکا نشان می‌دهند که نسبت آموزش(سطوح آموزشی جامعه) است که بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد و نه مطلق آموزش. اینکه خود فرد چه میزان آموزش دیده باشد تأثیر چندانی بر سرمایه اجتماعی ندارد، ولی اینکه فرد در جامعه با افراد در چه سطح آموزشی و چه میزان تحصیلات در ارتباط است بر کنش فرد تأثیر می گذارد و از این مجرا سرمایه اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
۲- مطالعه جولیا پریس بین زنان متاهل و مسلمان مشغول به تحصیل در مراکز آموزش بزرگسالان در کشور انگلستان نشان داد که آنان از طریق شرکت در این آموزش ها توانسته اند ساخت سرمایه اجتماعی موجود را ارتقاء بخشند (مک نی ایان، ۱۳۸۶).
۳- در مطالعه روسین و هایلند (۲۰۰۳) این نتیجه بدست آمد که سرمایه اجتماعی دانشجویان در گرو ههای یادگیری مشارکت گروهی را به دنبال دارد و تعاملات آن‌ ها را افزایش می‌دهد.
۲-۷-۸- نهادهای مدنی
به مجموعه تشکّل ها و اجتماعات موجود در جامعه که در حدّ فاصل میان توده شهروندان و حکومت قرارگرفته اند، نهادهای مدنی گفته می‌شود.
یکی از امتیازهای اساسی نظام های مردم سالار، وجود نهادهای مدنی در این گونه نظام ها است و به دلیل آن که همه افراد جامعه دارای هر شغل و کاری که باشند می‌توانند به نوعی در این نهادها عضو باشند، نهادهای مدنی به‌عنوان منبعی برای سرمایه اجتماعی، قابل توجه اند.
تعاونی های روستایی و شهری، اتحادیه های صنفی، باشگاه های ورزشی، اجتماعات محلی و انجمن های حرفه ای (مانند انجمن اولیا و مربیان و…) نمونه هایی از نهادهای مدنی به شمار می آیند. هنجارها و ارزش‌های مرتبط با این پیوندها برای مردم و در مقیاس وسیع تر برای جامعه دارای پیامدهای مهمی می‌باشد که هم باعث ایجاد منافع خصوصی و هم عمومی می‌گردد، خصوصاً شبکه‌هایی که اعضاء آن را دوستان، همکاران و همسایگان تشکیل می¬دهند، معمولاً در کلافی از وظایف متقابل، همراه با هنجارهای تقابل عمومی قرار دارند. به نحوی که روابط نزدیک، اوضاع را جهت همکاری و مشارکت و تعاون بین اعضا، بهبود می بخشد.
این نهادهای غیردولتی ضمن ایجاد سرمایه اجتماعی می‌توانند با انتخاب نماینده ای از درون خود، به‌صورت غیر مستقیم با دولت در ارتباط باشند که این خود می‌تواند به وجود آورنده یک سرمایه اجتماعی از نوع اتحاد و همبستگی بین دولت و ملت باشد که درنتیجه، ثبات سیاسی را به دنبال دارد.
۱) احزاب آزاد
احزاب سیاسی آزاد -آزاد از وابستگی به بیگانگان و به اموال عمومی- یکی از دستاوردهای نوین و مهم قرن نوزدهم اند و ازجمله نهادهای مدنی مرتبط با قدرت و حکومت به شمار می روند. احزاب سیاسی، دارای چهره ای دوگانه اند. آن‌ ها به منازعات قانونی در چارچوبی که برای آن‌ ها تعیین شده است، کمک می‌کنند و امکان اظهار نظر در مباحثه های عمومی (مثل: ابراز عقیده) را فراهم می‌کنند و در عین حال، ابزار مناسبی برای کنترل منازعات سیاسی به شمار می آیند. گاهی نیز نقش متعادل کننده اوضاع مخدوش جامعه را به عهده می گیرند.
اما یکی از ویژگی‌های احزاب سیاسی این است که می‌توانند به شکل شعبات محلی و منطقه‌ای توسعه یابند، درنتیجه اعضای بیشتری از جامعه می‌توانند در آن‌ ها عضو شوند و با توجه به ویژگی‌های گروه، این عضوگیری، نوعی نظارت اجتماعی را به وجود می‌آورد که فی نفسه منبع سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود. از طرف دیگر، همه احزاب موجود در یک جامعه به دلیل آن که رابط بین دولت ملت هستند، نقش به سزایی در حفظ امنیت ملی دارند. درواقع، احزاب، با ایجاد اعتماد و وفاداری و حفظ ارزش‌های ملی و مذهبی، می‌توانند حکومت و ملت را در رسیدن به آرمآن‌های خود یاری نمایند و از انحراف حکومت، جلوگیری کنند.

 

    1. سازمان‌های غیردولتی

 

سازمان‌های غیردولتی (NGOها) امروزه در همه جوامع به وجود آمده‌اند و تقریبا تمامی این سازمان‌ها در بدو تأسیس و شکل‌گیری خود، بر اساس اهدافی که مؤسسین آن‌ ها، طبق نیازهای جامعه تعریف می‌کنند، پا به عرصه وجود می نهند. با این مقدمه می‌توان پی برد که تعدادی از افراد که تقریبا در یک رده سنی یا سطح فرهنگی هستند، با اهدافی که برای موجودیت خود تعیین کرده‌اند، اقدام به فعالیت می‌نمایند و موفقیت آنان در گرو همکاری، اعتماد و هم فکری متقابل اعضاء بوجود می‌آید. این سازمان‌ها ازآنجاکه از دل جامعه بر می خیزند، نیازها و بحرآن‌ها را می شناسند و تهدیدها را زودتر از سایر اعضای جامعه تشخیص می‌دهند.
ضمن آن که فعالیت این سازمان‌ها از سرمایه اجتماعی سرچشمه می‌گیرد، به ایجاد سرمایه اجتماعی نیز کمک می‌کنند و به نوعی نقش بهبود و ارتقای سرمایه اجتماعی را ایفاء می‌نمایند. از عمده اهداف مشترکی که NGOها دنبال می‌کنند موارد زیر است:
تقویت و ارتقای هویت دینی و ملی نسل جوان و ایفای نقش های فعال در برنامه های دینی و فرهنگی.
تسهیل هویت یابی اجتماعی از طریق تجربه اندوزی، مسئولیت پذیری و ایفای نقش های فعال اجتماعی
مشارکت و همیاری شهروندان (به‌ویژه زنان و جوانان) در برنامه های توسعه کشور و شکوفایی استعدادها و خلاقیت های آنان در راه سازندگی اجتماع.
برآورده شدن انتظارات و نیازمندی‌های فرهنگی، اجتماعی و صنفی اعضاء در فعالیت‌های گروهی سازمان یافته.
اعتلای نقش و فراهم آوردن فرصت توانمندی اعضا، به‌منظور کسب شایستگی های مدیریتی برای اداره امور کشور در سطوح عالی، میانی و اجرایی.
از آن جا که هر فرد شرکت کننده در این نهادها باید تابع قوانین و مقررات گروه‌های تشکیل یافته باشد و از تکروی پرهیز کند، خود به نوعی به وجود آورنده سرمایه اجتماعی اند؛ چراکه اعضاء می‌دانند اگر نخواهند از ارزش‌های گروهی پیروی نمایند، در بین اعضای دیگر، مورد اعتماد نخواهند بود و جایگاهی نخواهند داشت و ثانیا برای فعالیت‌های گسترده تر و به‌ویژه مدیریت گروه‌های بزرگ تر و مثلاً در سطح ملّی، تجربه اندوزی می‌کنند.

 

    1. رسانه های مستقل

 

روزنامه ها، مجلاّت، رادیوها، تلویزیون ها، شبکه‌های ماهواره ای، پایگاه های اینترنتی، خبرگزاری ها و… همگی به شرط آن که از اموال عمومی ارتزاق نکنند و به دولت ها (چه ملّی و چه بیگانه) وابسته نباشند، نهادهایی مدنی به شمار می روند و توان آن را دارند که وظیفه نظارت اجتماعی (امر به معروف، نهی از منکر، نصیحت حاکمان) را به‌خوبی به انجام برسانند. به علاوه، در نقد عملکرد شهروندان و گروه‌های اجتماعی و نقد و اصلاح و باز تولید سنّت ها و اندیشه ها و باورها و نیز آگاهی بخشی در باب منافع و مصالح جامعه، دین و دنیای مردم، تهدیدهای جهانی، و… نقش فوق العاده مؤثری خواهند داشت (مهر نوروزی، ۱۳۸۴)
۲-۸- بهره‌وری و مؤلفه‌های آن
بهره‌وری به‌عنوان یکی از معیار های سنجش فعالیت ها، با در نظر گرفتن هدف و مقصد مد نظر از دو زاویه مجزا قابل بررسی است. از یک سو، نقش مفید و مؤثر بودن فعالیت در دستیابی به هدف ترسیمی مورد ارزیابی قرارگرفته و از سوی دیگر بـازده فعالیت مطرح می‌شود. براین اسـاس می‌توان بهره‌وری را به دو مؤلفه تجزیه کرد: بر اساس تعاریف استاندارد های مدیریت کیفیت
اثربخشی: میزانی که فعالیت‌های برنامه ریزی شده تحقق یافته و نتایج برنامه ریزی شده به دست آمده است. (کار درست کردن).
کارایی: رابطه بین نتیجه بدست آمده و منابع استفاده شده. (درست کار کردن). (تعاریف برگرفته از ISO9000:2005)
بنابراین (بهره‌وری= اثربخشی×کارایی) به عبارت دیگر بهره‌وری عبارت است از تحقق همزمان اثربخشی و کارایی. بنابراین درست انجام دادن کار درست را می‌توان بهره‌وری قلمداد کرد.
۲-۸-۱- کارایی
کارایی‌ به ‌معنای‌ کمترین‌ زمان‌ یا انرژی‌ مصرفی‌ برای‌ بیشترین‌ کاری‌ که‌ انجام‌شده‌ است. سطح‌ افزایش‌ کارایی‌ مستقیماً‌ به‌دست‌ مدیران‌ سپرده‌ شده‌ است. افزایش‌ کارایی‌ موجب‌ ارتقا بهروری‌ و کمک‌ مؤثر درنیل‌ به‌ اهداف‌ سازمانی‌ خواهد شد. واژه‌ کارایی، مفهوم‌ محدودتری‌ دارد و در رابطه‌ با کارهای‌ درون‌ سازمانی‌ مورداستفاده‌ قرار می‌گیرد. کارایی‌ سازمان‌ عبارت‌ است‌ از مقدار منابعی‌ که‌ برای‌ تولید یک‌ واحد محصول‌ به‌ مصرف‌ رسیده‌ است‌ و می‌توان‌ آنرا برحسب‌ نسبت‌ مصرف‌ به‌ محصول‌ محاسبه‌ کرد. ‌اگر سازمانی‌ بتواند در مقایسه‌ با سازمان‌ دیگر با صرف‌ مقدار کمتری‌ از منابع‌ به‌ هدف‌ مشخص‌ برسد، می‌گویند که‌ کارایی‌ بیشتری‌ دارد. به‌عبارت‌ دیگر کارایی‌ به‌معنای‌ کمترین‌ زمان‌ یا انرژی‌ مصرفی‌ برای‌ بیشترین‌ کار انجام‌شده‌ است. یا درواقع نسبت مقدار کاری که انجام می‌شود به مقدار کاری که باید انجام می‌گیرد.
۲-۸-۲- اثر بخشی
اثربخشی‌ سازمان‌ عبارت‌ است‌ از درجه‌ یا میزانی‌ که‌ سازمان‌ به‌ هدفهای‌ موردنظر خود نائل‌ می‌آید. اثربخشی‌ یک‌ مفهوم‌ کلی‌ دارد. به‌بیان‌ ساده‌تر اثربخشی‌ را می‌توان‌ ( انجام‌ کارهای‌ درست ) نامید.
به بیان دیگر اثربخشی نشان می دهد که تا چه میزان از تلاش انجام‌شده نتایج موردنظر حاصل شده است. در حالیکه نحوه استفاده و بهره برداری از منابع برای نیل به نتایج، مربوط به کارآیی می شود.
در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کارهای درست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کرده اند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد. کارآیی جنبه کمی و اثربخشی جنبه کیفی دارد.
۲-۹- اهمیت بهره‌وری
از اهداف اصلی هر کشوری دستیابی به رشد اقتصادی بالا و رسیدن به سطوح توسعه یافتگی می‌باشد. از ضرورت های دسترسی به این اهداف نیز استفاده بهینه از منابع موجود در کشور و راه کار آن بهبود و ارتقاء بهره‌وری است. از اوایل دهه ۱۹۷۰ بهره‌وری یکی از مهم‌ترین موضوعاتی بوده است که در سطح سازمان‌ها و در کشور ها، توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است. مقدار و نرخ رشد بهره‌وری در هر کشور تأثیر بسزایی بر سطح زندگی، تورم، بیکاری، وضعیت اقتصادی جامعه و رقابت پذیری در سطح جهانی خواهد داشت. در نظرسنجی که از مدیران صنایع آمریکا انجام‌شده، بیش از ۹۰% مدیران بر این باور بوده اند که ارتقاء بهره‌وری یکی از دو یا سه موضوع مهم و جدی است که هر کشوری با آن روبه رو است(سینایی و احمدی، ۱۳۸۲). بنابراین شناسایی و تجزیه‌وتحلیل عوامل مؤثر بر افزایش بهره‌وری یکی از موضوعات اساسی در هر کشور می‌تواند باشد.
در بهبود بهره‌وری، هدف نهایی بهبود کیفیت زندگی مردم است. زیرا بهره‌وری عامل کلیدی است که جامعه را قادر می‌سازد تا از طریق ترکیب بهینه منابع در اختیار یعنی مهارت های انسانی، فناوری و تجهیزات، مواد خام، انژی و سرمایه و خدمات میانی، ارزش افزوده بالا ایجاد کنند. درواقع بدون تلاش و همت مردم در بهبود بهره‌وری، بشر ابزار بقا و رشد را از دست خواهد داد، زیرا نرخ افزایش زمین، نیروی کار و سرمایه فیزیکی- به دلیل نرخ بازده نزول- نمی‌تواند به نرخ رشد پایدار اقتصاد بیانجامد (مجمع تشخیص مصلحت، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-07-27] [ 07:06:00 ب.ظ ]




طلب روزی
﴿ قَالَ عِیسىَ ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَائدَهً مِّنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لّأِوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَایَهً مِّنکَ وَ ارْزُقْنَا وَ أَنتَ خَیرُ الرَّازِقِینَ﴾ (مائده/۱۱۴)
عیسی بن مریم گفت: خداوندا!‌ای پروردگار ما! از آسمان مائده‌ای برای ما بفرست که هم عیدی برای اولین و آخرین ما باشد و هم نشانه‌ای از سوی تو، و به ما روزی بخش که تو بهترین روزی دهندگانی.
پایان نامه
﴿ رَّبَّنَا إِنىّ‏ِ أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتىِ بِوَادٍ غَیرْ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلَوهَ فَاجْعَلْ أَفْدَهً مِّنَ النَّاسِ تهَوِى إِلَیهِمْ وَ ارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴾ (ابراهیم/۳۷)
پروردگارا! من برخی فرزندانم را در دره‌ای بی آب و علف در جوار خانه‌ی مکرم تو اسکان دادم؛ پروردگارا! تا نماز بر پا دارند. پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و از میوه‌ها روزیشان ده تا شکر گذارند.
طلاقت زبان و سخن آوری
﴿ وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ*یَفْقَهُواْ قَوْلىِ‌ ( ‌طه/۲۷-۲۸)
و گره از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند.
طلب حکم
﴿ رَبّ‏ِ هَبْ لىِ حُکْمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِینَ﴾ (شعراء/۸۳)
پروردگارا! مرا حکمتی عطا کن و مرا به نیکان ملحق گردان.
طلب هدایت از خداوند و بازنگشتن به گمراهی
﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ*صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ﴾ (حمد/۶-۷)
ما را به راه راست هدایت فرما * راه آنان که موهبتشان دادی، نه راه غضب شدگان و نه گمراهان.
﴿ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ﴾ (آل عمران/۸)
گویند: بارالها! دل‌های ما را پس از آنکه هدایت‌مان کردی ملغزان، و ما را از نزد خویش رحمتی بخشای که همانا تو بیسار بخشنده‌ای.
طلب نعمت الهی در دنیا و آخرت
﴿ وَ مِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَْخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ (بقره/۲۰۱‌)
و برخی از آنها‌ می‌گویند: پروردگارا! ما را (هم) در دنیا نیکی عطا کن و (هم) در آخرت و ما را از عذاب آتش نگاه دار.
﴿ وَ اکْتُبْ لَنَا فىِ‌هاذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابىِ أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ کلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ فَسَأَکْتُبهُا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَ الَّذِینَ هُم بِایَاتِنَا یُؤْمِنُونَ﴾ (اعراف/۱۵۶)
و در این دنیا و در آخرت برای ما نیکی بنویس، که ما به تو باز گشته ایم. گفت: عذاب خویش را به هر که خواهم‌ می‌رسانم، و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است. پس به زودی آن را برای کسانی که تقوا پیشه‌اند و زکات‌ می‌دهند، و کسانی که به آیات ما ایمان دارند، مقرر خواهم داشت.
فراهم آمدن منزل و مسکن مناسب
﴿ وَ قُل رَّبّ‏ِ أَنزِلْنىِ مُنزَلًا مُّبَارَکاً وَ أَنتَ خَیرُ الْمُنزِلِینَ﴾ (مؤمنون/۲۹)
و بگو: پروردگارا! مرا در جایی پر برکت فرود آور، که تو بهترین فرود آورندگانی.
گرداندن بلا، و شکوه از گرفتاری
﴿ وَ أَیُّوبَ إِذْ نَادَى‏ رَبَّهُ أَنىّ‏ِ مَسَّنىِ‏َ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحمِینَ﴾ (انبیاء/۸۳)
و ایوب را (یاد کن)، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که مرا رنج و عبرت گرفته است و تو از همه‌ی مهربانان مهربان‌تری.
﴿ قَالَ رَبّ‏ِ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلىَ‏َّ مِمَّا یَدْعُونَنىِ إِلَیْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنىّ‏ِ کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهْنَّ وَ أَکُن مِّنَ الجْاهِلِینَ﴾ (یوسف/۳۳)
یوسف گفت: پروردگارا! زندان برای من از آنچه مرا بدان‌ می‌خوانند خوش‌تر است، و اگر مکرشان را از من نگردانی به سوی آنان میل‌ می‌کنم و از نادانان‌ می‌شوم.
قبولی دعا
﴿ رَبّ‏ِ اجْعَلْنىِ مُقِیمَ الصَّلَوهِ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ﴾ (ابراهیم/۴۰)
پروردگارا! مرا به پادارنده نماز کن و فرزندان مرا نیز. پروردگارا! و دعای مرا بپذیر.
قبولی اعمال
﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾ (بقره/۱۲۷)
و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه کعبه را بالا‌ می‌بردند گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تنها تو شنوا و دانایی.
﴿ إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ نَذَرْتُ لَکَ مَا فىِ بَطْنىِ مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنىّ‏ِ إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴾ (آل‌عمران/۳۵)
آنگاه که همسر عمران گفت: پروردگارا! آنچه در شکم دارم نذر تو کردم، آزاد برای (خدمت خانه ی) تو، پس از من بپذیر که تویی شنوای دانا.
مدح الهی
﴿ قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَلِمَ الْغَیْبِ وَ الشهَّدَهِ أَنتَ تحَکمُ‏ُ بَینْ‏َ عِبَادِکَ فىِ مَا کاَنُواْ فِیهِ یخَتَلِفُونَ﴾ (زمر/۴۶)
بگو: بار الها!‌ای پدید آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین!‌ای دانای علم نهان و آشکار! تویی که در میان بندگانت در آنچه بر سرش اختلاف‌ می‌کردند داوری خواهی کرد.
﴿ رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نخُفِى وَ مَا نُعْلِنُ وَ مَا یخَفَى‏ عَلىَ اللَّهِ مِن شىَ‏ْءٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ السَّمَاءِ﴾ (ابراهیم/۳۸)
پروردگارا! بی گمان، هر چه را نهان کنیم یا عیان کنیم تو‌ می‌دانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پنهان نمی‌ماند.
﴿ وَ الَّذِینَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِاخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْایمَانِ وَ لَا تجعَلْ فىِ قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ﴾ (حشر/۱۰)
و کسانی که پس از آنان (و بعد از فتح مکه) آمدند، می‌گویند: پروردگارا! ما و آن برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آورده‌اند(هیچ گونه) کینه‌ای مگذار. پروردگارا! براستی تو رئوف و مهربانی.
مناجات با حق تعالی
﴿ قُلْ إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُکِى وَ محَیَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِینَ﴾ (انعام/۱۶۲)
بگو: بی گمان، نماز و عبادات من، و زندگی و مرگ من همه برای خدا پروردگار جهانیان است.
مسلمان واقعی باشیم
﴿ رَبَّنَا ءَامَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ‌﴾ (آل‌عمران/۵۳)
پروردگارا! به آنچه نازل کرده‌ای ایمان آوردیم و از این پیامبر پیروی کردیم پس ما را در شمار شاهدان بنویس.
﴿ رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَینْ‏ِ لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ وَ أَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَ تُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾ (بقره/۱۲۸)
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود گردان و از نسل ما امتی فرمانبردار خویش پدید آور، و آداب عبادی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای؛ بی‌تردید تویی توبه‌پذیر مهربان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:05:00 ب.ظ ]




اصل هشتم: هر بانک به منظور حفظ تنوع بدهکاران، باید به طور اداوری امور مربوط به ایجاد و حفظ روابط خود با صاحبان بدهی را مورد بررسی قرار دهد و هدفش این باشد که اطمینان یابد که تدابیر اتخاذ شده، امکان فروش دارایی ها را فراهم می کند.
برنامه ریزی اقتضایی
اصل نهم: یک بانک باید برنامه های اقتضایی را تدوین کند که راهکار آن را برای اداره بحران نقدینگی مشخص کند . این برنامه باید ف رآیندهایی را برای جبران کسری ها در موقعیت های اضطراری دربرگیرد.
پایان نامه
مدیریت نقدینگی پول خارجی
اصل دهم: هر بانک باید دارای یک سیستم اندازه گیری، مراقبت و کنترل وضعیت های نقدینگی برحسب پول های عمده ای باشد، که بر مبنای آنها فعالیت می کند . علاوه بر ارزیابی نیازهای کلی نقدینگی ارزی و عدم تطابق های قابل قبول در ترکیب پول خارجی با تعهدات آن برح سب پول محلی، یک بانک باید تجزیه و تحلیل مجزایی از راهکارش برای هر پول داشته باشد.
اصل یازدهم: باتوجه به تجزیه و تحلیل انجام شده براساس اصل ١٠ ، یک بانک باید، هرجا که مناسب است، حدودی را (برای پول های خارجی بطور کلی و برای هر پول که بانک برحسب آن فعا لیت می کند، بطور انفرادی برای اندازه و عدم تطابق جریانات نقد ، طی یک افق زمانی خاص تعیین کند و آن حدود را بطور مرتب مورد بازنگری قرار دهد.
کنترل های داخلی برای مدیریت ریسک نقدینگی
اصل دوازدهم: هر بانک باید یک سیستم مناسب کنترل های داخلی ناظر بر فرایند مد یریت ریسک نقدینگی داشته باشد . ترکیب اساسی سیستم کنترل داخلی مستلزم بازنگری های مستقل منظم و ارزیابی کارآیی سیستم است و هرجا لازم است باید نسبت به انجام تجدیدنظرهای مناسب یا ارتقای کنترل های داخلی اطمینان حاصل شود . نتیجه این بازنگری ها باید در اختیار مقامات نظارتی قرار گیرد.
نقش افشای اطلاعات برای بهبود نقدینگی
اصل سیزدهم: هر بانک برای حصول اطمینان نسبت به کفایت سطح افشای اطلاعات باید به منظور کنترل افکار عمومی نسبت به بانک و اعتبار آن سازوکاری داشته باشد.
نقش ناظرین بانکی
اصل چهاردهم: ناظرین بانکی باید ارزیابی مستقلی از راهکار ها، سیاست ها ، رویه ها و عملکردهای مرتبط با مدیریت نقدینگی داشته باشند و بانک ها را ملزم نمایند که سیستم کارآیی را برای اندازه گیری، مراقبت و کنترل ریسک نقدینگی ایجاد کنند . ناظرین بانکی، همچنین باید از هر بانک اطلاعات کافی و به هنگام را دریافت نمایند تا به کمک آنها سطح ریسک نقدینگی را ارزیابی کنند . آنها باید متقاعد شوند که بانک برای نقدینگی خود برنامه های اقتضایی کافی دارد. (بختیاری، ۲۵ تیر ۱۳۸۸)

 

            1. مدیریت ریسک و نقدینگی

           

           

       

       

 

هر معامله یا خدمتی که بانکها انجام می دهند، دارای ریسک است. ریسکهایی که بانکها را تحت تاثیر قرار می دهند از کوتاهی در روند امور و ناموفق بودن سیاستها و یا نارسایهای سیستم ناشی میشود.همه اینها ممکن است باعث از دست رفتن مشتریان و فرصتهای تجاری و شاید هم منجر به پرداخت غرامت شود. اگر بانکها در روش های تامین مالی و قیمتگذاری ارزش خدمات اشتباه کنند در معرض ریسک قرار خواهند گرفت.بنابراین بانکها به آگاهی کامل و جامع از بهای تمام شده منابع مالی و خدمات خود نیاز دارند.(بختیاری، ۲۵ تیر۱۳۸۸)

 

            1. ریسک نقدینگی

           

           

       

       

 

ریسک نقدینگی در اثر ناتوانی یک بانک در تادیه و کاهش بدهیها یا تامین منابع برای افزایش داراییها به وجود می آید. در مواقعی که بانک از نقدینگی کافی برخوردار نباشد، نمی تواند با سرعت و هزینه معقول، منابع لا‌زم را از محل افزایش بدهی یا تبدیل دارایی به وجه نقد تامین کند.این امر بر سودآوری بانک اثر می گذارد. در شرایط بحرانی، نداشتن نقدینگی کافی حتی منجر به ورشکستگی بانک می­ شود.
با بهره گرفتن از روش تبدیل به اوراق بهادار کردن داراییهای مالی از طریق صدور اوراق مالی مشتقه همراه با قراردادهای تسهیلا‌ت اعطایی طراحی اختیار فروش در میان قراردادها می­توان ریسک نقدینگی را تا حد زیادی در بانکها مدیریت کرد. یکی از ویژگیهای مهم بانک داشتن توان نقدینگی بالا‌ست و زمانی که از میزان داراییها باتوان نقدینگی بالا‌ کاسته شود بانک با ریسک نقدینگی روبرو می گردد یعنی در پرداخت بدهیها در سررسید، ناتوان می شود. هامپتون دلا‌یل مهم نگهداری نقدینگی در بانکها را نیازهای معاملا‌تی روزانه، نیازهای احتیاطی در موارد غیرمنتظره و نیاز به وجه نقد در شرایط خاص می داند. (بختیاری، ۲۵ تیر ۱۳۸۸)
به دلایل زیر ریسک نقدینگی در بانکهای اسلا‌می بالا به شمار می ­آید:

 

    • ارائه تسهیلات و سرمایه گذاریها با سر رسیدهای نسبتاً درازمدت،

 

    • جذب منابع به صورت سپرده های کوتاهمدت و میانمدت،

 

    • نبود بازار ثانویه فعال (قدرت نقل و انتقال) برای وامها و تسهیلا‌ت اعطایی،

 

    • پایین بودن توان نقدینگی داراییهای مالی اسلا‌می.

 

عواملی که ممکن است به صورت کلی ریسک نقدینگی را افزایش دهند عبارتند از:

 

    • سوء مدیریت اقتصادی ازسوی دولت و شرایط عمومی عدم اطمینان اقتصادی،

 

    • تحلیل رفتن تدریجی اعتماد به سیستم بانکی در یک کشور،

 

    • تحلیل رفتن تدریجی اعتماد به یک بانک،

 

    • وابستگی به یک بازار یا چند طرف تجاری محدود برای دریافت سپرده ها، افزایش وامگیری کوتاهمدت و پرداخت وام درازمدت.

 

جهت کاهش و یا خنثی سازی این عوامل میتوان اقدامات زیر را انجام داد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:04:00 ب.ظ ]




از طرف دیگر حوزه های دو طرف ورودی باهم تلاقی یافته و تا حدی در دل هم نفوذ پیدا می کنند. طرح ورودی میبایستی به گونه ای باشد که این نفوذپذیری را چه به صورت کالبدی و چه به صورت روانی بسته به شرایط دو عرصه بوجود آوردو احساس راه یافتن یکی به دیگری را در فرد ایجاد نماید. در واقع اتمام یک فضا و شروع شدن فضای دیگر را القا نماید. (مسعود خادمی، رضا رفیعی ۱۳۹۰ص ۴۹)
۲-۹-۱ تبدیل پذیری
ورودی در ذهن اکثر شهروندان مکان ویژه ای است که در آن اححاس گذر از جایی و دخول به جای دیگر به آنها دست می دهد. به عبارت دیگر ضمن وابسته بودن به فضاهای دو طرفش، تبدیل آنها به یکدیگر را گوشزد می نماید. لذا شاید یکی از مهمترین توقعاتی که از هر نوع ورودی انتظار می رود، تبدیل پذیری باشد.
با تعمق در این توقع نخستین چیزی که به ذهن بیشتر شهروندان خطور می کند، اینست که ورودی معمولا حریمی را به حریم دیگر تبدیل می نماید. برای مثال یک حریم خصوصی را به یک حریم عمومی وصل می‎کند.
دانلود پایان نامه
به همین لحاظ معمولا در جایی مستقر می گردد که یک حریم ختم و دیگری شروع شود. وجود ورودی زمانی میان دو حریم احساس می شود که در یک نظام سلسله مراتبی به عنوان حد واسط میان دو حریم عمل کند، مثلا ورودی یک خانه نسبت به درون آن عمومی تر و نسبت به بیرونش خصوصی تر است و اگر درون را فضای خصوصی و بیرون را فضایی عمومی فرض نماییم، ورودی فضایی نیمه عمومی و نیمه خصوصی می تواند باشد.
از طرف دیگر در جداسازی این حریمها از یکدیگر معمولا ورودی به صورت یک فیلتر تقریبا یک طرفه عمل می کند. به این معنی که ورود از عرصه خصوصی به عمومی آسانتر از جهت معکوس آن امکان پذیر است. به منظور القا این سهولت شاید ساده ترین ترفند این باشد که فرد به هنگام گذر از ورودی و حرکت از عرصه خصوصی به عمومی، احساس گشادگی نماید. به طوری که از نظر روانی فشار کمتری بر وی وارد شود. این گشادگی می تواند از طریق کالبد فضا تداعی شود. اما در عین حال باز بودن مسیر دید و وسعت یافتن دامنه دید از سمت حریم خصوصی به عمومی، می تواند کمک موثری در این راستا باشد. روان شدن تدریجی حرکت از سمت عرصه خصوصی به عمومی نیز ترفند دیگری است که باعث می شود آسانتر بودن حرکت در این جهت بیشتر احساس شود.
برعکس، گر چه ورودی هر یک از دو حریم را به دیگری تبدیل می نماید، اما انتظار نمی رود به واسطه گذر از آن به راحتی بتوان از عرصه عمومی به خصوصی راه یافت. بلکه برای حفظ ویژگی خصوصی بودن حریم مزبور لازم است حرکت از سمت عرصه عمومی به سوی آن با دشواری بیشتری نسبت به حرکت در جهت معکوس صورت پذیرد. در این راستا می توان از محدود کردن دید و دشوار شدن تدریجی حرکت از سمت عرصه عمومی به خصوصی یاری جستو در کنار آنها با کمک ترفندهای کالبدی، به هنگام حرکت از عرصه عمومی به خصوصی، ذدر ورودی احساس تنگی را به افراد القا نمود.
با شنیدن نام ورودی همیشه این تصور به وجود می آید که بیرون ودرونی هست و ورودی حایل میان آنها می باشد. به همین دلیل معمولا ورودی را زمانی تعریف شده می خوانیم، که بر روی مرز میان بیرون ودرون استقرار یافته باشد. البته لازم به تذکر است که نباید این مرز را یک خط باریک فرض کرد، بلکه بیشتر حالت یک عرصه دارد.
توقع که در خصوص تبدیل پذیری ورودی ها به ذهن اکثر شهروندان خطور می کند، تاثیر ورودی بر تبدیل رفتارهاست. عمدتا انتظار می رود که رفتارها در دو طرف ورودی – هر چند اندک – تغییر یابند. برای مثال سرعت حرکت تند یا کند شود و یا حرکتها به سمت محل ورودی جهت دار گردند و جذب آن شوند. شاید یکی از بارزترین تغییرات رفتاری که پس از گذر از ورودی اتفاق می افتد، تصمیم گیری برای انتخاب مسیر است (همان منبع ص۱۵۳).
۲-۹-۲ نفوذ پذیری
به محض آنکه کلمه ورود گفته می شود، هر کس مکانی را در ذهن خود مجسم می کند که می توان از طریق آن به جای دیگر نفوذ کرد. هیچ کس انتظار ندارد که یک ورودی مسدود و غیر قابل نفوذ باشد. به همین دلیل نفوذ پذیری را می توان یکی از اساسی ترین توقعاتی به شمار آورد که از هر نوع ورودی انتظار می رود.
لازمه نفوذپذیری در یک ورودی اینست که عرصه های دو طرف آن مطلقا از یکدیگر تفکیک نگردند و بتوانند به طور نسبی در هم نفوذ کنن. از این روست که در تصویر ذهنی اکثر شهروندان از یک ورودی به صورت ملایم– و نه ناگهانی– به یکدیگر تبدیل می شوند.
تداوم فعالیتها و عناصر کالبدی از یک عرصه به دیگری، تغییر تدریجی آنها و ورود مظاهری از هر دو عرصه در ورودی در این جهت کمک به سزایی می نماید. بر اساس این توقع ورودی نمی تواند به یک منفذ ساده خالصه گردد و باید مشتمل بر فضا یا مجموعه‎ای از فضاها باشد. به این ترتیب فرصت می یابد که نقش عنصر حد واسطی را از نظر نور و تاریکی، خصوصی و عمومی بودن و… ایفا نماید.
برای اینکه تبدیل ملایم دو عرصه به یکدیگر امکان پذیر باشد، لازمست ارتباط میان دو عرصه توسط ورودی قطع نگردد. یکی از راه های احساس این ارتباط بسته نشدن مسیر دید از یک عرصه به دیگری در برخورد با ورودی است. وجود رابطه بصری هر چند محدود ضمن حفظ حریمها باعث می شود که تداوم یک عرصه در دیگری برای فرد تداعی گردد.
اجتناب از تغییرات ناگهانی در کالبد یا فعالیتها در دو طرف ورودی نیز مانع از جدایی قطعی و یکباره د فضا می شود. اگر حال و هوای فضاهای بلافصل دو طرف ورودی تا حدودی به هم شبیه باشد، فرد با پشت سر گذاشتن یک فضا، گذر از ورودی و رسیدن به فضای بعدی همچنان خود را در محیطی نسبتا آشنا می‎یابد و فرصت خواهد داشت فرایند نفوذ از یک رصه به دیگری را به یاد آورد، زیرا ارتباط آنها برایش محسوس بوده است. (پاکزاد ۱۳۸۶ ص۱۲۵)
اگر این شرط را بپذیریم که ورودی یک فضاست، لازمست خود این فضا نیز نفوذ پذیر باشد، زیرا در غیر این صورت اساسا باتوقع نفوذپذیری از مکانهای وروددی در تعارض قرار میگیرد. برای آنکه بتوانیم فضایی را نفوذ پذیر بخوانیم، باید بتوان در آن به فعالیت پرداخت. ابتدایی ترین فعالیتی که در خصوص ورودی به ذهن هر کس خطور می کند، حرکت است. اما برای ادراک فضای ورودی و فضاهای ماقبل و ما بعد آن، در برخی موارد سکون و فعالیتهایی که واجد این خصلت هستند، نیز ضروری به نظر می رسند. بنابراین ورودی باید در صورت نیاز بستر فضایی لازم برای انجام فعالیتها ی متنوع را فراهم آورد. در این راستا باید رفتارهایی را که در یک ورودی انجام پذیر هستند شناسایی نمد و تسهیلات و امکانات مورد نیاز آنها را مهیا ساخت. بههمین دلیل است که بلوارها و فلکه های وسیع و خالی از فعالیت که حتی به فرد فرصت مکث و انتخاب مسیر را در بدو ورود به شهر نمی دهند، نمی توانند نقش ورودی یک شهر را به عهده گیرند. از طرف دیگر نفوذ پیر بودن یک ورودی در گروی آن است که فضا از گشادگی متناسب با مقتضیات عرصه‎های دو طرفش و میزان فعالیتی که در ان انجام می شود، برخوردار باشد. برای مثال ورودی یک خیابان شهری نمی تواند فضایی تنگ باشد در حالی که شاید تنگ شدن ورودی یک خیابان محلی چندان نامطلوب نبوده، به حفظ حریم خصوصی آن کمک می کند. (همان منبع ص۱۳۰)
۲-۱۰ توقعات موردی از ورودی شهر
در گذشته نخستین اصویری که از هر شهر در ذهن مسافران نقش می بست، ورودی آن بود. پس از مدتها گذر از میان بیابان یا کوهستان، با رسیدن به مزارع و باغات اطراف شهر کم کم احساس نزدیک شدن به یک مجتمع زیستی به فرد دست می داد. با عبئر از بین آنها، مسافر به دروازهای می رسید که چون در میان باروی شهر جای داشت، مدخل شهر محسوب می شد. گاه نیز این دروازه بدون اینکه بارویی در کار باشد، تنها حریمی را تعریف می کرد. در هر حال وجود دروازه بیشتر جنبه نمادین داشت و احساس ورود به شهر از مدتها پیش و به محض نمایان شدن سواد شهر و مزارع و باغات اطراف آن در مسافر بر انگیخته شده بود.
مانند هر ورودی دیگر شخص انتظار دارد که در زمان ورود پذیرفته شود و احساس ناخوشامد بودن به او دست ندهد. بنابراین اولین توقعی که از ورودی شهری می رود پذیرندگی است. خوانایی توقع دیگری است که از ورودی شهر انتظار می رود. حذف موانع دید و تنظیم سکانس بندی ها و سلسله مراتب بر این توانایی می افزاید. از سوی دیگر افراد انتظار دارند که ورودی هر شهر معرف خصوصیات و عناصر شاخص هویتی همان شهر باشد. از این رو تشخص هر ورودی که آن را از ورودی سایر نقاط متمایز کند اهمیت زیادی دارد (همان منبع ص۱۳۶) .
۲-۱۰-۱ پذیرندگی
در زمان ورود به هر شهر اولین توقعی که هر فرد در ذهن خود دارد حس پذیرفته شدن است، یعنی شخص انتظار دارد که در بدو ورود با فضایی مواجه شود که به او خوشامد می گوید. اما مسلما ورود به شهر با ورود به سایر فضاها تفاوتهایی دارد، اولین توقعی که شخص از ورودی یک شهر دارد، دلبازی است. حضور عناصر طبیعی، فضا را دلپذیر کرده و تغییر تدریجی از فضای طبیعی به مصنوع را ممکن می کند. به همین دلیل طرفین جاده می بایست با پوشش گیاهی محصور شود تا هم محصوریت جاده، سرعت افراد را کاهش داده و هم منظر جاده و ورودی را ضمن نزدیک شدن به شهر بهبود بخشد. این پوشش گیاهی حوزه ورودی را به عنوان یک مکان خاص تعریف کرده و به ایجاد سلسله مراتب حرکتی کمک می کند. علاوه بر کاشت پوشش گیاهی، حفظ مناظر و عناصر طبیعی اطراف در طرفین ورودیها اهمیت زیادی دارد.
دید به این عناصر از قبیل دشت یا جنگل، کوه یا دریا و مانند آن ضمن اینکه برای فرد مطلوب و لذت بخش است به او حس ورودد به محدوده شهر با خصوصیات خاص اقلیمی و طبیعی خود را می دهد. حفظ و تقویت دیدها و مناظر در تقویت دلبازی و مفرح بودن حوزه وزودیها نقش مهمی دارند. به همین دلیل باید دقت شود که دیدها توسط عناصر کالبدی و احجام مصنوع بسته نشوند. عرض مسیر و طول هر قطعه از آن می بایستی در هر قوس و انحناء به گونه ای باند که مانع از دیده شدن این عناصر و نشانه ها نشوند. به همین جهت باید در ناطی که این عناصر دیده می شوند، دیدها گشوده شوند.
مسئله دیگر در ایجاد حس مطلوب برای افرادی که به شهر وارد می شوند، راحتی است. از این جهت، ایجاد باندهای تندرو و کندرو در مسیر ورودیها اهمیت زیادی داردتا خودروهای عبوری بتوانند به مسیر خود ادامه داده و خودروهایی که قصد استفاده از خدمات بین راهی یا مراجعه به بناهای اطراف ورودی را دارند بتوانند بدون مزاحمت به کار خود بپردازند. دسترسیهای سریع و آسان به این نقاط اعم از رستوران، فروشگاه مواد غذایی یا سوغاتی و مانند آنها می بایست به راحتی ممکن باشد. بررسی و پیش بینی نیازهای مسافرین و نیز ساکنین محل و بقیه کاربری های لازم برای آنها می بایست در کناره ورودیها در نظر گرفته شود. (همان منبع ص۱۳۹)
۲-۱۰-۲ خوانایی
نکته دیگری که بخصوص به دلیل حاکمیت سواره در ورودی شهرها اهمیت زیادی دارد، خوانایی است که به افزایش ایمنی و راحتی مسافرین کمک زیاد می کند. برای اینکه مسیری خوانا باشد ابتدا میبایست دارای وضوح کافی بوده و به راحتی رانندگان را هدایت کند. ادامه مسیر میبایست در روز و شب کاملا قابل رویت بوده و خالی از هر گونه مانع مزاحم برای دید باشد تا ایجاد مشکل و خطر نکند. به همین دلیل تنظیم شیبها و انحناء مسیر جاده طبق اصول طراحی راه ها به نحوی که دید و منظر را مخدوش ننماید، اهمیت زیادی دارد. پارک خودروها در حاشیه باند تندرو و بخصوص تقاطعها و خروجی ها و تغییرات ناگهانی در مسیر چه در عرض و چه در پستی و بلندیها کف مسیر باعث اختلال در حرکت می شود. عناصر موجود در اطراف و بعضا در میان جاده از جدول گرفته تا تابلوهای راهنما یا تبلیغاتی نمیبایست باعث مخدوش نمودن دید رانندگان شوند. یک نکته دیگر در خوانایی مسیرها مسئله راهبر ی است تا افراد بتوانند مسیر خود را به راحتی دنبال کرده و در جهت یابی خود هنگام ورود به شهر دچار مشکل نشوند. به همین جهت نشانه های شاخص شهر چه طبیعی و چه مصنوع میبایست قابل رویت باشند تا فرد بتواند موقعیت خود را با آن ارزیابی کند. به همین دلیل تابلوهای راهنمای تعیین مسیر می بایست در فاصله مناسب قرار داشته و خروجی ها نیز از فاصله مناسبی قابل رویت باشد. در این راستا، با ایجاد تمایز و تفاوت در جداره‎ها می‎بایست فرد را متوجه نزدیک شدن به نقطه تصمیم گیری کرد. برای اینکه دید فرد به نقطه مقصد هدایت شود لازمست که زاویه دید به تدریج به سمت مقصد کاهش یابد. در هر سکانس میبایست حدالقل یک عنصر یا نشانه شاخص از شهر دیده شود این سکانس ها می توانند به دلیل وجود پیچ و خم و انحناء مسیر و یا تغیییرات کالبدی و یا عملکردی د رمسیر باشند. در هر صورت تمی بایست انحناء دید رها شده و خالی باشد.
عامل دیگری که به خوانایی محل کمک می کند نظم است، ایجاد تقارن نسبی در طرفین و محصوریت یکسان در حوزه ورودی به منظم بودن این بخش کمک می کند.
وجود یک سلسله مراتب مشخص چه در ریتم حرکت و چه در جزئیات بدنه ها شخص را متوجه حرکت تدریجی از طبیعت به سمت محیط مصنوع می کند. به همین دلیل ترکیب تدریجی آنها و ظهور تدریجی سیلوئت و نشانه های شهر که به تدریج قوت می گیرندفرد را آماده ورود به شهر می کند. (همان منبع ۱۴۱)
۲-۱۰-۳ تشخص
نکته کیفی مهمی که مشکل اصلی ورودی شهرهای ما است عدم تشخص آنها می باشد. الگوی بی ماخذی که در تمام شهرهای ما چه ساحلی، چه کویری و چه کوهستانی تقلید می گرددجوابگوی نیازهای این شهرها نیست. ورودی شهر نشانگر هویت و شخصیت یک شهر است و نمی توانبا ایجاد فلکه و بلوار، چند تابلو و مجسمه آن را تعریف کرد.
نمی‎توان از اینک شهر، توریستی یا مذهبی یا صنعتی باشد صرفنظر کرد. برای تحق تشخص خاص هر ورودی لازم است که ورودی نماد چهره و شخصیت شهر باشد.
به همین دلیل از تقلید ورودی سایر شهرها جدا باید پرهیز شود و مسیر ورودی منطبق با تپوگرافی و کاراکتر طبیعی محل باشد. ورودی هر شهر می بایست سبک و مصالح بومی معماری در محل را معرفی کرده، صنعتی و توریستی بودن شهر را نشان دهد. سیلوئت هر شهر دارای نشانه ها و عناصر خاصی چه طبیعی و چه مصنوع است که در قدیم سواد شهر خوانده می شده و به مسافر اطلاع می داد که به آن شهر خاص رسیده است.
مسافرین و ساکنین شهر هنگام ورود توقع دارند که از شهر آن چیزی را در ذهن خود دارند، ببینند از این رو، این همانی و تطبیق چهره ورودی با تصویر ذهنی افراداهمیت زیادی دارد. به همین جهت حفظ نقاط خاطره انگیز اعم از بناها یا عرصه های طیبعی مانند تپه، آبگیر، چشمه و مانند آن به تقویت تصویر ذهنی آنان کمک زیادی کند. نیز حفظ نحوه ساخت و سازها به روش های سنتی و بومی محل تاثیر بسیاری در حفظ این همانی با فضا دارد. حفظ خطوط تپوگرافی و پوشش گیاهی بومی و حال و هوای طبیعی محل نیز برای ارضاء حفظ این همانی افراد اهمیت زیادی دارد.
در این مورد همانگونه که قبلا هم اشاره شد می بایست تصویر ذهنی افراد از هر شهر و توقعات آنها چه توسط ساکنین و چه توسط مسافرین و گردشگران شناسایی شده و در طراحی ورودی مورد توجه قرار گیرد.
نکته مهم دیگری که اغلب ار آن غفلت می شود این است که با توسعه شهر، ورودی به بخشی از داخل شهر تبدیل می شود و محل جدیدی نقش ورودی را می یابد. این انعطاف و تبدیل پذیری می بایست در طراحی ورودیها به گونه ای اعمال شود تا زمانی که این بخش به شهر می پیونددضمن اینکه قابلیت ادغام با بافت را داشته باشد شخصیت و خاطره آن از میان نرود. کاربریها و کالبد جداره ها و احجام می بایست قابل تبدیل در جهت رفع نیازهای داخل شهر را داشته باشند و در صورت نیاز به ایجاد تغییرات در آنه، دانه های شاخص و کاربری های خاص محل برای حفظ هویت و خاطره آن حفظ شوند. (همان منبع ص۱۵۰۴۷)
۲ –۱۱ نظریه پردازان جهانی
نظریه های مربوط به ساماندهی ورودی هاابعاد گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهد، که در آن میان دو بعد فرهنگی و اقتصادی اساسی ترین ابعاد می باشند که در معاصر سازی اثر موثر می افتد. نظریه‎های مربوط به ساماندهی ورودی در نیمه دوم قرن نوزدهم بوجود آمده که نظریه پردازی در این مورد تا کنون نیز ادامه دارد.
۲-۱۱-۱ جان راسکین (۱۹۰۰-۱۸۱۸)
راسکین حقوقدان اینگلیسی بود که با روی آوردن به هنر، ابتدا به نقد فلسفه هنر پرداخت و سپس روی به فلسفه اجتماعی آورد. «مطالعات عمیق زاسکین به او ثابت کرد که هنر و آثار هنری به طور چشمگیری از عوامل اجتماعی و اقتصادی تاثیر می پذیرد راسکین علت انحطاط هنر زمان خویش را در وضعیت اجتماعی – اقتصادی زمان صنعتی می بیند و در این مورد روابط و مناسبات تولید صنعتی را مقصر میداند» (مهندسان مشاور تالش ۱۳۷۳، پیشگفتار و حناچی ۱۳۷۸ ص ۴۷) راسکین دو نظریه داشت که به قرار زیر است:
۱ – منظر سازی : شهرها و بافت تاریخی مربوط به آنها در محیط طبیعی زیبایی قرار گرفته اندکه بنا به گفته راسکین به یکباره خلق نشده اند، بلکه از تعامل فضایی انسان ساخت و فضای طبیعی بوجود آمده اند.
۲ – نظم اندامواره یا سازمند : به عقیده راسکین آنچه باعث زیبایی بافت های کهن شهری شده است، برخوردار بودن آنها از یک نظم اندامواره است، این نظم از قدرت خلاقه انسان و هستی سرچشمه گرفته است که هرچه پیشرفته تر باشد، نشان دهنده هوش برتر انسان است و بلعکس هر جه به بی نظمی صنعتی نزدیکتر باشد نشان دهنده از میان رفتن هنر ساختن است.
۲ -۱۱-۲ کامیلو بویی تو (۱۹۱۴ – ۱۸۳۶)
محقق و معمار ایتالیایی، تفکر جدید ساماندهی شهری را در قرن بیستم پایه ریزی کرد. وی را پدر ساماندهی شهری جدید مینامند. نظریات ساماندهی شهری از دیدگاه بویی تو را می توان در دو نظریه عمده زیر مطرح ساخت:
الف) جایگزینی مفاهیم عماری به جای ویژگیهای شکلی و سبکی :بر اساس این نظریه مفهوم معماری مهم است نه شکل و سبک آن. اگر مفهوم شناخته شود شکل و سبک نیز شناخته می شود. در ساماندهی شهری نیازی به تقلید شکلی نیست بلکه مهم اینست که مفهوم در قالب مکان بیان گردد.
ب) فراتر از زمان بودن بناها و مجموعه های تاریخی : بر اساس این نظریه، دمیدن روح جدید در کالبدقدیم، سبب می شود تا بناها و مجموعه های تاریخی زنده گردد.
بر اساس نظریه های فوق اصول زیر مطرح می شود : الف) ایجاد عملکرد جدید در کالبد قدیم. ب) تعیین دوره مداخله در هر دوره. ج) تداوم مبانی اقدام. د) عدم تقلید از سبکهای معماری در گذشته. (حبیبی ومقصودی ۱۳۸۱ص ۷۹)
۲-۱۱-۳ کامیلو سیت (۱۹۰۳ _ ۱۸۴۳)
سیت معمار اتریشی بود که مهمترین اثر وی کتاب «هنر ساختن شهرها »به سال ۱۸۸۹ می باشد. وی در این کتاب برداشتی کاملا زیبا شناسانه از شهرهای قرون وسطی و رنسانس دارد. نظریه های ساماندهی سیت شامل چهار نظریه عمده است که در زیر به آنها اشاره می شود : الف) جست و جوی الفبای شهرسازی کهن به منظور کاربست در شهرسازی جدید. ب) ارزش بناهای تاریخی در ارتباط و هماهنگی فضایی موجود بین بنا و محیط اطراف. ج) نظریه تداوم شهرسازی. د) نظریه هویت تاریخی شهرها.
که اصولی تحت عنوان سلسله مراتب مکانی یا فضایی، هویت، تلفیق و انطباق، توازن، عملکرد گرایی، تعادل و مقیاس انسانی را در بر می گیرد. ۰ (همان منبع ص۸۵)
۲-۱۱-۴ کنسانتین دوکسیادیس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:03:00 ب.ظ ]




منابع و قابلیت هایی که برای تقلید مشکل باشند. – مشکل تر یا هزینه برتر بودن یک منبع قابلیت عاملی بسیار با ارزش در ایجاد مزیت رقابتی پایدار است. در مورد یک مارک تجاری یا یک حقامتیاز ، شرکتهای رقیب با عدم مزیت هزینه به طور مستقل مواجه هستند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
منابع[۳۷]– منابعی که در بعضی جاها به جای آن از واژه دارایی ها (Assets) استفاده نموده اند عبارتند از فاکتور های تولید یک شرکت که بوسیله آن ها کالاها و خدمات با ارزشی را برای مشتریانش تولید می نماید. در نگرش منبع مدار دسته بندیهای گوناگونی از منابع شرکتها صورت گرفته است.
جی بارنی (jay barney) منابع را اینگونه تعریف کرده است ، منابع عبارتند از دارایی ها ، دانش ، اطلاعات ، قابلیت ها ، خصوصیات سازمانی و رویه های سازمانی.
از نظر او منابع و قابلیت های یک شرکت شامل دارایی های مالی ، فیزیکی ، انسانی و سازمانی آن است که توسط آن شرکت برای تولید و ارائه خدمات به مشتریانش به کار می برد. او طیف وسیع منابع نام برده شده در بالا را در چهار گروه کلی قرار می دهد: (بارنی[۳۸] ،۲۰۰۱،ص۱۴)
منابع مالی[۳۹] : شامل مطالبات ، قدرت تامین اعتبار از بانک ها ، جریان نقدی و … است.
منابع فیزیکی[۴۰] : شامل ماشین آلات تولید و ساختمانهایی که شرکت در عملیاتش استفاده می کند.
منابع انسانی[۴۱] : شامل تمام تجربیات ، دانش ، قدرت قضاوت ، قدرت پذیرش ریسک و خرد افراد درگیر در شرکت است.
منابع سازمان[۴۲] : شامل تاریخچه ، روابط ، اعتماد و فرهنگ سازمانی است که به خصوصیات افراد درگیر در شرکت در طول ساختار گزارش دهی رسمی شرکت ، سیستم های آشکار کنترل مدیریتی و سیاست های جبران خدمت مربوطه است.
قابلیت ها[۴۳]: در نگرش منبع مدار قابلیت ها عبارتند از مهارتهای یک شرکت برای کسب مزیت کامل از منابعی که در اختیارش می باشد. به زبان دیگر قابلیت ها عبارتند از: مهارتهای یک شرکت در هماهنگ سازی منابع و استفاده بهره ور از آنها. این مهارتها در رویه های یک سازمان نهفته هستند که شامل روشی می شود که یک شرکت بدان طریق تصمیماتش را اخذ می نمایدو فرایند های درونی را به منظور دستیابی به اهداف سازمانی مدیریت می نماید. اگرخواسته شود کلی تر بیان شود،قابلیت های یک سازمان محصول ساختارسازمانی و سیستم های کنترل آن هستند که بر اساس تعریف ، نا ملموس هستند.(هیل و جونز[۴۴] ، ۲۰۰۰)
نگرش مبتنی بر بازار
این نگرش بر این اصل استوار است که بنگاه ها به منظور کسب مزیت رقابتی پایدار ، باید مشتری گرا یا بازار گرا و کارآفرین و نیز گرایش بالایی به یادگیری داشته باشند. بر اساس این دیدگاه گرایش به بازار ، منبعی مهم برای بدست آوردن مزیت رقابتی و حتی مزیت رقابتی پایدار به حساب می آید. (لیو و همکاران ،۲۰۰۳) در این نگرش ، ساختار صنعت عاملی موثر بر کسب توان رقابتی آن محسوب می شود. این ساختار ، ارزش ایجاد شده توسط فعالیت های اقتصادی اعضای صنعت و نیز توان آن ها برای سهیم شدن در ثروت ایجاد شده راتوصیف می کند(هکس و ویلد[۴۵] ،۲۰۰۷، ص۱۳۹).
همچنین این نگرش با بهره گرفتن از چارچوب هایی مانند ساختار صنعت ، زنجیره ارزش و استراتژی های عمومی ، پایه و اساس تعیین مزیت رقابتی و طراحی استراتژی ها خارج از سازمان است. منابع مبتنی بر بازار نیز از تنوع بالایی برخوردارند عبارتند از : قابلیت ارتباط با مشتری ، دارایی های مبتنی بر شهرت ،منابع انسانی و توان نوآوری موفقیت آمیز در بازار ( هولی و همکاران[۴۶] ، ۲۰۰۳، ص۱۸).
بر اساس این نگرش ، محیط مورد نظر شرکت یا بازار آنها از ارتباطات بلند مدت بین مشتریان ، عرضه کنندگان و سایر گروه های ذینفع تشکیل شده است. تعامل بین شرکت ها در یک صنعت ، غالبا الگوی پیچیده ای را به وجود می آورد و برای کسب موقعیت رقابتی استراتژیک،عملیات تجاری تنها محدود به خریدو فروش نیست بلکه تمامی فعالیت های تدارکاتی،تولیدی ، کیفیت و … درایجاد موقعیت رقابتی دخالت دارند. مهارت ها و قابلیت های رقابتی سازمان عموما در یک شبکه تجاری رخ می دهد نه در شرکت. فعالیت های همکاری بین چند شرکت یعنی تعامل بین منابع اداری ، تولیدی ،تدارکاتی ، تحقیقاتی و … و تطابق آن ها با یکدیگر می تواند موجب خلق مزایای رقابتی شود این تطابق به معنای فراهم شدن فرایندها، سیستم­ها و رویه های غیر قابل تقلید در سطح یک شبکه فرا شرکتی است. پورتراین مفهوم را زنجیره ارزش می نامد. بر اساس دیدگاه پورتر ، هر بنگاه مجموعه ای از فعالیت هاست و بنگاه این فعالیت ها را برای طراحی ، تولید ، بازاریابی ، تحویل و پشتیبانی محصول انجام می دهد. جدول شماره ۲-۲ ، زنجیره ارزش پورتر را نشان می دهدپورتر مدل زنجیره ارزش را به عنوان ابزاری برای تحلیل این که کدام فعالیت ها بر مزیت رقابتی موثرند توسعه داد. (پورتر و میلر ، ۱۹۸۵، ص۱۱۸)
جدول ۲-۲: زنجیره ارزش پورتر
زیر ساخت های بنگاه
مدیریت منابع انسانی
توسعه تکنولوژی
تدارکات
فعالیتهای اولیه
بازاریابی و فروش
خدمات
سازماندهی برون سازمان
عملکرد
سازماندهی درون سازمان
فعالیتهای حمایتی
سود ناویژه
علاوه بر زنجیره ارزش ، چارچوب دیگری که پورتر برای ایجاد مزیت رقابتی با نگرش مبتنی بر بازار ارائه نموده ، در قالب استراتژی های عمومی شناخته شده است از نظر پورتر هر کسب و کاری به دو روش می تواند مزیت رقابتی ایجاد کرده و سود آور شود. برای آنکه سازمان بتواند دارای مزیت رقابتی شود یا باید عملیات ارزش آفرین خود را با هزینه ای کمتر از هزینه رقبا برای انجام همان عملیات انجام دهد یا باید کالا یا خدماتی را که عرضه می کند نسبت به کالا یا خدمات رقبا دارای کیفیتی برتر و یا وجوه متمایز بارز باشد( رحمان سرشت ، ۱۳۸۴، ص۲۰).
هدف این رویکرد شناسایی نیاز ها و خواسته های مشتری و سپس ارائه کالاها و خدمات برای برآوردن آن نیاز ها و خواسته ها به گونه ای بهتر از شرکت های رقیب است. حرکت فعالیت ها از محیط بیرون (بازار) به محیط درون ( کسب سود و رضایت مشتری ) جریان می یابد. نقطه آغاز بازار ، تمرکز فعالیت ها بر نیاز های مشتری ، ابزار بر آوردن نیاز آنان ، بازاریابی منسجم و سودآوری از مجرای رضایت مشتری است. در این رویکرد ، شرکت کالاها و خدماتی را تولید می کند که مورد در خواست مشتریان است و بدین وسیله رضایت مشتریان را تامین کرده ، به سود دست می یابد. امروزه ، استراتژی بسیاری از شرکت های موفق بر پایه مشتری گراییاستوار است و مشتری گرایی همانند فرهنگ سازمانی و برنامه ریزی استراتژیک از شرکت جدا نیست.(رضایی دولت آبادی ، ۱۳۹۰،ص۱۲۹)
نگرش مبتنی بر دانش
نگرش مبتنی بر دانش در مقایسه با رویکردهای پیشین تلاش دارد عوامل موثر بر ارتقا ، عملکرد رقابتی شرکت را از منظر دانش ، تفسیر و تحلیل نماید. عملکرد حاصل از دانش از دهه ۱۹۶۰ مورد توجه قرار گرفته است مطالعات در بخش های مختلف مدیریت دانش بیانگر این است که دانش دارای مشخصات بسیاری از قبیل ابعاد ضمنی و آشکار می باشد. سازمان ها باید به دنبال دانشی باشند که آنها را قادر سازد تا ارزش ایجاد نمایند.در واقع نوآوری و رقابت پذیری ، کارکردی از مدیریت دانش محسوب می شوند هرچند به نظر می رسد که هر فعالیتی در ایجاد ارزش برای یک سازمان از طریق بهره وری ، چابکی ، شهرت و نوآوری بهبود یافته ، باعث افزایش رقابت پذیری می گردد؛ اما فعالیتهای شناسایی شده تنها عوامل تعیین کننده ای نیستند که به رقابت پذیری منجر می شوند ؛ بلکه نیرو های دیگری وجود دارند که بر چگونگی انجام فعالیتهای مدیریت دانش در سازمان تاثیر می گذارند. که عبارتند از : اثرات منابع و اثرات محیطی (کارنیرو[۴۷] ، ۲۰۰۵ ، ص۸۷).تشخیص مزیت رقابتی برای تعریف زنجیره ارزش شرکت­ها به منظور رقابت در یک صنعت خاص ، ضروری است. تفاوت در زنجیره ارزش رقبا ، منبع کلیدی مزیت رقابتی است. «مدل زنجیره ارزش دانش» از روش تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش برای نشان دادن نحوه ایجاد ارزش از طریق دانش بهره می گیرد. مزیت رقابتی شرکت­ها ناشی از روش سازماندهی فعالیتهای مشخص و خاص آن ها در زنجیره ارزش دانش آنهاست که از طریق شایستگی محوری شرکت اندازه گیری می شود(لی[۴۸] ، ۲۰۰۹، ص۲۹۹). به خاطر ابعاد خاص دانش ، کاپلن و همکارانش بیان نموده اند که دانش باید مجزا از سایر منابع مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار دارد. (کاپلن و همکاران[۴۹] ، ۲۰۰۱ ،ص۶۷). اسویبی اظهار می دارد که دانش ؛ پویا ، مجزا و به طور شفاف متفاوت از داده و اطلاعات است. (اسویبی[۵۰] ،۲۰۰۶ ،ص۳۲) گرانت ، دانش را به عنوان یک داده راهبردی مهم در تولید که منجر به ارزش افزوده می گردد در نظر می گیرد. بر طبق نظر وی مزیت رقابتی قابل حصول است اگر دانش ضمنی به طور گسترده ای در سازمان یکپارچه شود و در درون سازمان منعکس گردد (گرانت[۵۱] ، ۲۰۰۵، ص۱۰۹). رویکرد مبتنی بر دانش ، اهمیت منابع انسانی ، شایستگی ها و سرمایه های معنوی را در رقابت پذیری درک کرده است. این رویکرد تاکید می کند که ارتباطات فعال و اثر گذار منجر به کیفیت بهتر خدمات می شود. دیدگاه مبتنی بر دانش در قیاس با نگرش های قبل ، دارای ویژگی های منحصر بفردی است که مهمترین آن ها عبارتند از:
اولا دیدگاه مبتنی بر دانش ، اساسا از دیگر تئوری های بنگاه همچون تئوری های رفتار گرایی بنگاه (کاوت و زندر[۵۲] ، ۱۹۹۵) ، تئوری منبع مدار (بارنی ، ۲۰۰۱) و رویکرد اقتصاد هزینه مبادله الهام گرفته شده است.
ثانیا دیدگاه مبتنی بر دانش ، تعاملات بین افراد و گروه های سازمان را در حوزه به اشتراک گذاری تجربیات و خلق دانش و نیز تاثیر این تعاملات بر مزیت رقابتی بنگاه را مورد توجه قرار می دهد.(گرانت ، ۲۰۰۴ ، ص۳۷۵)
ثالثا ، دیدگاه مبتنی بر دانش ابزارهای تحلیلی و رویکرد های جدیدی را برای درک بهتر عملکرد بنگاه ها در اقتصاد نوین ارائه نموده است. (تیس و همکاران[۵۳] ، ۲۰۰۵ ،ص۵۰۹)
۲-۱-۸-۳عوامل ایجاد ارزش ادراکی
بر اساس دیدگاه بازاریابی ارزش محور ، ارزش مشتری به تفاوت بین ادراکات مشتری از منافع حاصل از خرید و استفاده از کالا و خدمات و ادراکات مشتری از هزینه ناشی از این مبادله اطلاق می شود ارائه بهترین ارزش ممکن به مشتریان بی شک امری مهم برای بنگاه­های خدماتی موجود دربازاررقابتی کنونی می­باشد.شرکت­هایی که توانایی فراهم­آوری محصولات خدماتی ارزشمندازنظر مشتریان را دارامی­باشند به مزیت رقابتی مهمی دست خواهند یافت. نگرش ارزش محور،تنها نگرشی است که به گونه ­ای همزمان به مطلوبیتهای مشتری،قیمت وسایرهزینه برای مشتری و هزینه برای تولیدکننده( منافع سهامدار )توجه کرده است.این نگرش نه تنها می تواند برای مشتری ارزش بیافریند بلکه تازمانی که منافع سهامدارتامین نشود،سازمان را درجهت وتوسعه این ارزش تشویق وهدایت خواهد کرد.(برو[۵۴] ، ۲۰۰۸، ص۱۷)
در ادبیات رقابت ،ارزش عبارت است از میزان تمایل مشتری به پرداخت برای خرید کالا و خدمات شرکت. ارزش را بامعیاردرآمد کل اندازه می گیرندکه شاخص قیمت محصول بنگاه است یک بنگاه زمانی سودآور است که ارزش محصولاتش بیشتراز هزینه تولید آن ها باشد. این مطلب نشان می دهد که کسب و کار برای تحلیلموقعیت رقابتی خود به جای هزینه باید از تحلیل ارزش استفاده کنند ، به ویژه زمانی که هزینه های آنها برای ایجاد تمایز افزایش پیدا می کند (لی ، ۲۰۰۹، ص۲۹۹).
اهمیت ارزش ادراک شده در آثار متعددی در طول سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. ارائه بهترین ارزش ممکن به مشتریان بی شک امری مهم برای بنگاه های خدماتی موجود در بازار رقابتی کنونی می باشد. شرکت­هایی که توانایی فراهم آوری محصولات خدماتی ارزشمند از نظر مشتریان را دارا می باشند به مزیت رقابتی مهمی دست خواهند یافت. بنابراین هم مدیران و هم محققین باید در مورد نحوه ی ارزیابی و تاکید مشتریان بریک خدمت ارائه شده اهمیت قائل شوند.یافته­های بدست آمده ازتحقیقات حول محور ارزش ادراک شده می تواند به صورت بهتری استراتژی های بازاریابی،ترفیعی و بخش­بندی بازاررا بازگو کندزیرا ادراکات مصرف کننده منبع مناسبی برای توسعه خدمات محسوب می شود.با بهره گیری از معیارهای توسعه یافته و تعدیل شده مفهوم ارزش ادراک شده ، خدمات دهندگان این فرصت راخواهند داشت تا ارزش برنامه هاو محصولات مختلف خودرا مورد مقایسه قراردهند بعلاوه این امر ظرفیت و توانایی خدمات دهندگان را درشناسایی ابعاد ارزش ادراک شده بعنوان ویژگی های مثبت یا منفی محصولات خود بهبود می بخشد. در واقع ارزش ادراک شده باید در مرکز ثقل تلاش های بازاریابان در درک رفتار مصرف کننده باشد. جوانب مورد تاکید در این رویکرد ؛ شامل ارزش ادراکی بازار ، ارزش ادراکی مشتری ، ارزش ادراکی رقبا می باشد. ارزش ادراکی مشتری از بنگاه ، ایجاد ارزش از نگاه مشتری می باشد که همان ارزش مابه تفاوت منافع و هزینه های مشتری عنوان می شود. ارزش ادراکی رقبا و بازار از بنگاه یعنی ارزشی که از نظر مشتریان و بازار بهتر از ارزش ایجاد شده توسط رقبا باشد. (سانچز و همکاران[۵۵] ،۲۰۰۶ ، ص ۳۹۴).
ایجاد ارزش برای مشتریان ، کارکنان و سرمایه گذاران یک چرخه تقویت کننده است و بهبود عملکرد را شکل می دهد. اخیرا در بین محققان مدیریت گرایش عمده ای به سمت ارزش از دید مشتری به چشم می­خوردو این مساله ازجنبه­های متعددی مورد تجزیه­وتحلیل قرارگرفته است.مفهوم ارزش یکی ازپرکاربردترین مفاهیم درعلوم اجتماعی به طورعام و در ادبیات مدیریت به طورخاص است.این مفهوم درمتون حسابداری و مالی،اقتصاد،مدیریت،سیستمهای اطلاعاتی،علم اخلاق و…هم مورد استفاده قرارگرفته استمساله مهم این است که ارزش ازدید مشتری در بازار و به وسیله ادراک مشتری ازآنچه می پردازدو آنچه دریافت می­ کند، تعیین می شود و نه درکارخانه و ازطریق تمایلات و مفروضات عرضه کننده.ارزش آنچه تولید می­ شود نیست بلکه آن چیزی است که مشتری به دست می آورد. (کاپلن و نورتون[۵۶] ،۲۰۰۴ ،ص۲۴۳).
۲-۲ معرفی صنعت بیمه
۲-۲-۱ پیدایش بیمه
بشر از بدو خلقت همواره دستخوش حوادث گوناگون بوده و امراض گوناگون ، سرما، گرما، دشمنان، حیوانات و قهر طبیعت او را تهدید می نموده است.انسان اولیه چون از وقوع بسیاری از خطرات همچون سیل ، زلزله ، طوفان و آتشفشان آگاهی نداشت ، بروز این خطرها را ناشی از خشم خدایان می دانست و چون قدرت مقابله با آن ها را در خود نمی­دید،ناگزیر به جادو و تشریفاتی چون تقدیم قربانی توسّل می­جست تا از این طریق ،قدرت­های مافوق را راضی و قهر و خشمشان رافرو نشاند.تلاش و کوشش بشر درطول تاریخ ایران بوده که راه­های مبارزه با حوادث و مشکلات را بیابد و از زندگی پر از ترس وهراس نجات یافته و آسایش و امنیت خاطررا که اساس زندگی است بدست آورد. با گذشت زمان ، هر دانش و فنی به نوبه خود ، بخشی از آلام و مصائب انسان را بر طرف نموده و به وی آرامش و آسایش بخشیده است. یکی از موجبات سلب امنیت و آسایش انسان ، حوادثی است که جان یا مال او را تهدید می کند.حادثه ای که در اثر آن انسانی نابود می شود،در بسیاری از موارد زندگی بازماندگان او را ناگوار و غیرقابل تحمل می­نماید وقایعی این چنین،منجربه ازبین رفتن ثروت فردی از افراد جامعه شده و می ­تواند خانواده ای را تهیدست و متلاشی سازد. عواقب چنین وضعی نه تنها گریبانگیر آن خانواده خواهد شد ، بلکه جامعه نیز به طور غیر مستقیم از آثار سوء آن مصون نخواهد ماند. پس انداز ، یکی از تدابیر اولیه ای بود که بشر برای مقابله ، با این گونه حوادث اندیشید.شخصی که خود را در مقابل مخاطرات می دید ، مقداری از درآمد خود را پس انداز می کرد اما پس اندازبه میزانی که درهنگام حوادث جوابگو باشد برای همه مقدور نبود،و دراکثر موارد فرد نمی­توانست در هنگامی که واقعه دشواری پیش می آمد ، خود را نجات دهد.(کریمی ،۱۳۹۲،ص۱۴)
احتیاط و پیشگیری از وقوع خسارت، گرچه وسیله موثری است و از تعداد و میزان خسارت می کاهد ، اما وسیله ای کافی به شمار نمی آید، زیرا با وجود همه تدابیری که اندیشیده می شود، از وقوع یک حادثه غم انگیز نمی توان جلوگیری کرد. بنابراین، علاوه بر پیشگیری باید وسیله ترمیمی نیز وجود داشته باشد تا در صورت وقوع حوادث ناگوار ، شخص زیان دیده بتواند وضع اولیه خود را بازیابد و صدماتی را که به او رسیده ، جبران نماید.
یکی از راه های ترمیم خسارت شخص زیان دیده ، کمک افراد یا دولت است ، اما این راه خود دارای دو اشکال عمده است:
اول اینکه ، به طور قطع مشخص نیست که دولت ، افراد ، کسی را که خسارت دیده به طور کامل مورد حمایت قرار داده و زیان او را جبران کنند و دیگر اینکه ، مشخص نیست که کمک به موقع برسد.
بنابراین باید وسیله مطمئن تری در اختیار باشد تا کسانیکه دچار حوادث ناگوار می شوند ، به طور قطع و به موقع از گرفتاری رهایی یابند. نیاز به اطمینان و جبران به موقع خسارت را می توان علت اصلی و اولیه پیدایش فکر بیمه در جهان دانست. (کریمی ،۱۳۹۲،ص۱۴)
۲-۲-۲ مفهوم بیمه
واژه بیمه در زبان فرانسه Assurance و درزبان انگلیسی Insurance نامیده می شودو لغت شناسان معتقدند که این واژه انگلیسی و فرانسه از ریشه لاتینی Securus که به معنای اطمینان است گرفته شده و علاوه بر عقد بیمه درمانی تضمین ، تامین، اعتماد یا اطمینان به کار رفته است. ریشه اصلی ای واژه در فارسی همان “بیم” است. زیرا عمل اصلی انعقاد عقد بیمه ، ترس و گریز از خطر است. (کریمی ، ۱۳۹۲،ص۱۵)
«ژان فوراستیک[۵۷]» ، دانشمند فرانسوی ، بیمه را چنین تعریف می کند:
« بیمه عملی است که به موجب آن یک شخص در ازای پرداخت وجهی ، تهعد جبران خسارت در صورت تحقق خطری رابه دست می­آورد و این جبران خسارت توسط موسسه یاسازمانی تعهد می­ شود که مجموعه ای از خطرات را قبول کرده و آثار آن ها را با بهره گرفتن از قوانین آماری تعدیل می کند».
از دید « استیوِنز[۵۸]» بیمه قراردادی است که خسارتی را که ممکن است در صورت وقوع پیشامدی وارد شود جبران کند، یا اینکه در صورت وقوع پیشامد ، مبلغی را به شخص بیمه شده بپردازد. سندی که حاوی قرارداد است بیمه نامه و شخصی که بیمه می کند بیمه گر نامیده می شود.( کریمی ، ۱۳۹۲،ص۱۵)
در ماده اول قانون بیمه ایران (مصوب اردیبهشت ۱۳۱۶) ، بیمه اینگونه تعریف شده است:
« بیمه عقدی است که به موجب آن یک طرف تعهد می کند که در ازای پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر ، در صورت وقوع ، بروز حادثه یا خسارت وارده بر او را جبران نموده یا وجه معینی بپردازد.
متعهد را بیمه گر، طرف تعهد را بیمه گذار، وجهی که بیمه گذار به بیمه گر می پردازد حق بیمه و آنچه را که بیمه می شود ، موضوع بیمه نامند».
تعاریف ارائه شده ، دارای اشکالاتی است که مهمترین آن ها عبارت است از:
این تعاریف شامل همه انواع بیمه نمی شود.
بیمه تنها شامل قراردادهای بین دو نفر نیست، بلکه دارای جنبه های فنی نیز می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ب.ظ ]