کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

گیدنز

گیدنز واقعیت ذهنی را در خودآگاهی و واقعیت عینی را در کنش اجتماعی جست و جو می‌کند بر این اساس هویت را آگاهی شخص،گروه و جامعه به خود می‌داند که در کنش های اجتماعی به صورت تدریجی شکل می‌گیرد(گیدنز، ۸۱:۱۳۸۷).

فردی/جمعی

جنکینز

هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از طرف دیگر درک دیگران از خودشان و افراد دیگر از جمله خودمان چیست(جنکینز، ۸:۱۳۸۱).

فردی/جمعی

هال

هویت را باید محصولی بدانیم که هیچ گاه کامل نمیشود و همواره در حال شدن و تغییر است و در داخل بازنمایی و نه خارج آن ساخته می شود(هال، ۲۲۲:۱۹۹۰ ).

جمعی

برگر

هویت را در برگیرنده همه نقش ها و گرایش های فرد می‌داند که در طول مدت اجتماعی شدن درونی ‌کرده‌است. ‌بنابرین‏ هویت در جریان اجتماعی شدن شکل می‌گیرد، مدت زمانی باقی می­ماند، تغییر می‌کند و یا حتی از نو شکل می‌گیرد .با این رویکرد می توان هویت را حاصل دیالکتیک واقعیت ذهنی و عینی دانست که در برابر ساختارهای اجتماعی معین واکنش نشان داده و موجب حفظ ، تغییر یا شکل گیری مجدد ساختارهای اجتماعی می شود. (لوکمان و برگر، ۲۳۶:۱۳۷۵).

فردی

چارچوب نظری:-۵-۲

پژوهشگر برای تحقیق حاضر از نظریه پیتر برگر استفاده ‌کرده‌است تا بتواند با این نظریه موضوع زندگی خوابگاهی و چگونگی شکل گرفتن و تکوین یافتن هویت را مورد بررسی قرار دهد. در این نظریه که پیتر برگر و همکارانش با بررسی تحلیل رابطه بین مدرنیته و تغییر چارچوب های شناختی و به تبع آن واقعیت های اجتماعی شکل می‌گیرد ‌به این نتیجه می‌رسند که تفاوت چشمگیر و عظیمی مابین سنت (زیست جهان سنتی)و جهان مدرن وجود دارد.

برگر و همکارانش که در ادامه به تفاوت بین زیست جهان کنونی وگذشته و تاثیرات آن بر هویت می پردازد، بیان می‌کنند که به رغم وجود تفاوت های میان بخش های گوناگون زندگی اجتماعی در جوامع پیشین افراد از طریق نوعی نظم معنایی یکپارچه (معمولاَ نظم دینی)که همه بخش‌های متفاوت جامعه را در بر می گرفت، به یکپارچگی رسیده بودند.اما در جامعه تقسیم شده شدیداًَ مدرن بخش های گوناگون زندگی روزمره افراد را به جهان معنایی و تجربی کاملاَ متفاوت و غالباَ ناسازگار مرتبط می‌سازند.

بعد بنیادی این چند گانه شدن بروز دوگانگی در عرصه عمومی و خصوصی است.هویتی که در این نظریه مطرح است هویتی نیست که در روانشناسی علمی توصیف می شود بلکه تجربه واقعی فرد درباره خود در یک موقعیت اجتماعی خاص است که در برنامه ریزی زندگی شخصی فرد اتفاق می افتد.در این نظریهبه ویژگی های هویت مدرن نیز اشاره می شود :

    1. قابل تغییر است:یعنی علی رغم تثبیت برخی خصوصیات فرد مدرن حتی با ورود به مرحله بزرگسالی همچنان مشخصاَ فردی نا تمام است.

    1. تفکیک شدگی: یعنی نظم نهادی تا حدی واقعیت خود را از دست می‌دهند «تأکید واقعیت از نظم عینی نهادها به قلمرو ذهنیت فرد جابجا می شود.»

    1. باز اندیشانه بودن:هویت مدرن نه تنها جهان بیرون بلکه ذهنیت را در بر می‌گیرد.

  1. هویت مدرن فردیت یافته:اهمیت آزادی فرد را بنیادین می‌داند به طوری که این اهمیت را تمام ایدئولوژی های حاکم در جامعه مدرن پذیرفته اند.

فروپاشی جهان یکپارچه سنتی باعث شده است که فرد عمدتاًَ در مخالفت با نقش های نهادینی که تا کنون از طریق آن ها خود را در جامعه بیان می کرد به بازتعریف هویت و اعتبار ذاتی آن بپردازد.در این جامعه نهادها به واقعیت های سرکوبگر که خود فرد را تحریف می‌کنند و بیگانه می‌سازند، بدل می‌شوند و فرد فقط در زندگی خصوصی اجتماعی است که می‌تواند به خویشتن یابی و یا تصریح خویش امید ببندد. به نظر می‌رسد که انسان مدرن تقریباَ محکوم به جست و جوی مداوم برای بازیابی خویشتن است و این همه موجب تشدید از خود بیگانگی و بحران هویت می شود که این مسئله در جوانان شدیدتر است.

دانشجویان در مرکز فرایند تمایز و تشابه هویتی قرار دارند. علاوه بر جوانی از یک سو، فضای دانشگاه و سایر متعلقات آن که بیشتر موافق تغییر و تحول ویژگی های هویتی است دانشجویان را با ویژگی های هویتی جدید آشنا می‌کند و از سوی دیگر، بدنه فرهنگی جامعه بزرگتر معمولا انتظار این­همانی با فرهنگ سنتی و عناصر هویتی موجود را از آن ها می طلبد. این وضعیت نامتعادل نه تنها منازعات هویتی را می آفریند بلکه در بیشتر اوقات، به بروز هویت های ترکیبی و دورگه منتهی می شود که با هویت مورد انتظار جامعه و حتی خود نظام آموزش عالی متفاوت است. به عبارت بهتر جوان بودن دانشجویان به اضافه چند گانه شدن زیست جهان های آن ها (به قول برگر)، تاثیرات رسانه ای مدرنیته به گفته گیدنز موجبات ترکیب های خاص هویتی دانشجویان را فراهم می آورد. در این موقعیت هویتی پیوندی، عناصر مختلفی از گفتمان های مختلف سنت (مانند مذهب)، مدرنیته (مانند ملی گرایی) و پست مدرنیته (مانند سبک زندگی) دیده می شود که موجب تفاوت هویتی قابل توجه بدنه دانشجویی با بدنه اصلی جامعه می شود. (صدیق سروستانی، ۱۳۸۸: ۳۷)

برای چگونگی پشتیبانی این نظریه از موضوع تحقیق می توان اینگونه توضیح داد که خوابگاه به عنوان یک موقعیت جدید که در ارتباط با موقعیت های دیگر و یا به نوعی امکان ارتباط را در فضای جدید ایجاد می‌کند مورد اهمیت و بررسی قرار گرفته است.افرادی که برای تحصیل و به تبع تحصیل در برنامه ریزی خود وارد دانشگاه ها می‌شوند تا بتوانند با اخذ مدرک و مهارت ها زمینه شغلی مناسب را برای خود ایجاد می‌کند.

زندگی خوابگاهی بر روی سبک زندگی فرد، ارتباطات فرد و همچنین ابزار کنترل اجتماعی و فردی تاثیر می‌گذارد مانند هویت خانوادگی، هویت قومی، هویت معاشران و تغییر شکل در ارتباطات میان فردی

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت



آخرین مطالب


جستجو


 



مدیریت بدهی‌های جاری می‌کوشد تا در ساختار مالی شرکت ،میزان وام‌های کوتاه‌مدت را به حداقل ممکن برساند .برای تهیه دارایی‌های جاری سعی می‌شود تا از وام‌های بلندمدت که نرخ شناور دارند ،استفاده گردد . در پاره‌ای از مواقع به‌جای اخذ این‌گونه وام‌ها از منابع دیگری نظیر صاحبان سهام تأمین مالی می‌شود .ساختار سرمایه شرکتی که مدیران آن از این استراتژی استفاده می‌کنند عبارت است از :حساب‌های پرداختنی و حقوق صاحبان سهام .

علی‌رغم اینکه با اجرای این استراتژی ریسک ورشکستگی به شدت کاهش می‌یابد اما ، با دریافت وام بلندمدت ،هزینه تأمین مالی افزایش می‌یابد و نرخ بازده سهام‌داران کاهش خواهد یافت .(رهنمای رود پشتی و همکاران،۱۳۸۵)

۲-استراتژی جسورانه [۳۳] :

در این رویکرد مدیریت بدهی‌های جاری سعی دارد تا سطح وام‌های کوتاه‌مدت را به حداکثر برساند و دارایی‌های جاری خود را از محل این وام‌ها تأمین کند . در این وضعیت خطر عدم بازپرداخت تعهدات افزایش می‌یابد .‌بنابرین‏ با اجرای استراتژی‌های مناسب دارایی‌های جریان،مدیران واحدهای انتفاعی برای مدیریت سرمایه در گردش باید از استراتژی‌های مناسب تأمین مالی نیز استفاده نمایند . نمودارهای زیر ساختار دارایی‌های جاری را با تأمین مالی کوتاه‌مدت و بلندمدت نشان می‌دهد . (رهنمای رودپشتی و همکاران،۱۳۸۵)

دارایی های جاری موقت

دارایی های جاری دایمی

دارایی های ثابت

زمان

ریال

تامین مالی بلند مدت

[ بدهی ها و حقوق صاحبان ]

تامین مالی کوتاه مدت

دارایی های جاری موقت

دارایی های جاری دایمی

دارایی های ثابت

زمان

ریال

تامین مالی بلند مدت

[ بدهی ها و حقوق صاحبان ]

تامین مالی کوتاه مدت

دارایی های جاری موقت

دارایی های جاری دایمی

دارایی های ثابت

زمان

ریال

تامین مالی بلند مدت

[ بدهی ها و حقوق صاحبان ]

تامین مالی کوتاه مدت

(شکل ۲-۱-۵) : ساختار دارایی‌های جاری را با تأمین مالی کوتاه‌مدت و بلندمدت

(رهنمای رودپشتی و همکاران،۱۳۸۵)

روش‌های تأمین منابع مالی به لحاظ گستره زمانی با نرخ بهره رابطه مستقیم دارند.‌بنابرین‏ شناخت انواع روش‌های تأمین مالی ،دستیابی به اهداف مدیریت مالی را تسهیل خواهد کرد .آنچه توجه به آن از اهمیت خاصی برخوردار است انتخاب مناسب‌ترین سرمایه در کشور است .در شرایطی ، استراتژی محافظه‌کارانه ، کارآمدتر و اثربخش‌تر است اما در شرایط دیگر ، استراتژی جسورانه می‌تواند مؤثرتر باشد در انتخاب این دو استراتژی و توجه به سایر شرایط هر واحد انتفاعی ،کیفیت مدیریت سرمایه در گردش را ارتقاء خواهد بخشید.توجه به رویکرد اقتضایی و نگرش سیستمی در مدیریت ،در انتخاب مؤثرترین استراتژی مدیریت سرمایه در گردش کارساز خواهد بود .

‌بنابرین‏ شیوه تأمین مالی در مدیریت مالی در سرمایه در گردش بر سود و ثروت سهام‌داران نیز مؤثر می‌باشد .ترکیب مناسب دارایی جاری اعم از موقت و دائمی که متأثر از حجم فروش و تولید خواهد بود با شیوه مناسب تأمین مالی به مدیران سرمایه در گردش کمک خواهد کرد تا آن‌ ها حد مطلوبی از دارایی‌های جاری را از طریق بدهی‌های جاری تأمین نمایند و در شرایط خاص از استراتژی محافظه‌کارانه یا جسورانه استفاده کنند.(رهنمای رود پشتی و همکاران،۱۳۸۵)

۲-۱-۱۵ سیاست‌های مطلوب در مدیریت سرمایه در گردش

سیاست سرمایه در گردش زمانی مطلوب است که ثروت سهام‌داران را به حداکثر برساند ، ‌بنابرین‏ علاوه بر نسبت‌های تحلیل گری سرمایه در گردش ،توجه به عوامل دیگر نیز ضروری است.(رهنمای رود پشتی و همکاران،۱۳۸۵)

سیاستی که یک مدیر در اداره امور سرمایه در گردش شرکت در پیش می‌گیرد ممکن است با توجه به دارایی‌های جاری و بدهی‌های جاری باشد .اگر شرکتی ‌در مورد بدهی‌های جاری یک استراتژی محافظه‌کارانه در پیش گیرد سیاست کلی شرکت متعادل و بین ریسک و بازده نوعی توازن برقرار می‌گردد چنانچه شرکت هم ‌در مورد مدیریت دارایی‌های جاری و هم ‌در مورد مدیریت بدهی‌های جاری سیاست جسورانه اتخاذ کند سیاست کلی شرکت متهورانه و ریسک و بازده افزایش می‌یابد. (رودپشتی وکیائی ، ۱۳۸۷)

جدول زیر رابطه بین دارایی‌های نقد و روش‌های تأمین مالی را با توجه به خطر و بازده و ارتباط آن‌ ها با استراتژی‌های مدیریت سرمایه در گردش را نشان می‌دهد.

تأمین مالی

دارایی‌های نقد

نقدینگی پایین

استراتژی

نقدینگی بالا

استراتژی

کوتاه‌مدت

بازده بالا

خطر بالا

جسورانه

بازده معتدل

خطر معتدل

محافظه‌کارانه

بلندمدت

بازده معتدل

خطر معتدل

محافظه‌کارانه

بازده بالا

خطر بالا

جسورانه

(جدول ۲-۱-۲) : رابطه بین دارایی‌های نقد و روش‌های تأمین مالی (رودپشتی،۱۳۸۵)

زمانی که میزان نقدینگی پایین و استراتژی تأمین مالی کوتاه‌مدت باشد نوع استراتژی مدیریت سرمایه در گردش جسورانه است . ‌بنابرین‏ بازده و خطر بالا است.در مقابل وقتی‌که نقدینگی بالا و برنامه تأمین مالی کوتاه‌مدت،است .نوع استراتژی مدیریت سرمایه در گردش محافظه‌کارانه خواهد بود . (رودپشتی،۱۳۸۵)

مدیران ممکن است دارایی‌های جاری و بدهی‌های جاری سیاست‌های محافظه‌کارانه و یا جسورانه اتخاذ نمایند و در کل می‌توانیم نتایج حاصل از استراتژی‌های مختلف سرمایه در گردش را به شرح زیر خلاصه کنیم:

    1. نتیجه استراتژی محافظه‌کارانه در دارایی جاری و محافظه‌کارانه در بدهی جاری ،(( ریسک و بازده کم )) است .

    1. نتیجه استراتژی محافظه‌کارانه در دارایی جاری و جسورانه در بدهی جاری ، (( ریسک و بازده متوسط )) است.

  1. نتیجه استراتژی جسورانه در دارایی جاری و جسورانه در بدهی جاری ،((ریسک و بازده زیاد )) است .

شکل (۲-۵) نتایج استراتژی‌های جسورانه و محافظه‌کارانه در دارایی جاری و بدهی جاری را نشان می‌دهد :

ریسک و بازده

زیاد

ریسک و بازده

متوسط

جسورانه

استراتژی بدهی‌های جاری

ریسک و بازده

متوسط

ریسک و بازده

کم

محافظه‌کارانه

جسورانه

محافظه‌کارانه

استراتژی دارایی‌های جاری

شکل (۲-۱-۶) : نتایج استراتژی های جسورانه و محافظه (رودپشتی،۱۳۸۵)

سیاستی که یک مدیر مالی ‌در مورد اداره امور سرمایه در گردش شرکت در پیش می‌گیرد ممکن است با توجه به دارایی‌های جاری و بدهی‌های جاری باشد مثلاً امکان دارد که مدیری هم ‌در مورد بدهی‌های جاری و هم ‌در مورد دارایی‌های جاری محافظه‌کارانه عمل کند و شرکت دیگری ، ‌در مورد هر دو ،سیاست جسورانه در پیش بگیرد ، ولی اکثر شرکت‌ها سیاست‌هایی را اتخاذ می‌کنند که ازنظر ریسک و بازده در وضعی نسبتاً متعادل قرار گیرند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 11:08:00 ق.ظ ]




    1. – اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفًا وَشَیبَهً یخْلُقُ مَا یشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ(الروم/۵۴) ↑

    1. – وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَکَّرُونَ(الواقعه/۶۲) ↑

    1. – أَوَلَمْ یرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ(یس/۷۷) ↑

    1. – هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئًا مَذْکُورًا(الإنسان/۱) ↑

    1. – إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا(الإنسان/۲) ↑

    1. -إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا(الإنسان/۳) ↑

    1. – مِنْ أَی شَیءٍ خَلَقَهُ (عبس/۱۸) ↑

    1. – الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ(الإنفطار/۷) ↑

    1. – بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ(القیامه/۱۴) ↑

    1. – وَ فی أَنْفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ(الذاریات/۲۱) ↑

    1. -اِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(المائده/۱۰۵) ↑

    1. – وَجَعَلْنَا اللَّیلَ وَالنَّهَارَ آیتَینِ فَمَحَوْنَا آیهَ اللَّیلِ وَجَعَلْنَا آیهَ النَّهَارِ مُبْصِرَهً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلًا(الإسراء/۱۲) ↑

    1. – وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(القصص/۷۳) ↑

    1. – فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(الجمعه/۱۰) ↑

    1. – وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَهَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا(الإسراء/۱۹) ↑

    1. – وَأَنْ لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى(النجم/۳۹) ↑

    1. – یا أَیهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ(الانشقاق/۶) ↑

    1. – مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طَیبَهً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یعْمَلُونَ(النحل/۹۷) ↑

    1. – وَمِنْ آیاتِهِ مَنَامُکُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یسْمَعُونَ(الروم/۲۳) ↑

    1. – إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکُمُ الْمَیتَهَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ(البقره/۱۷۳) ↑

    1. – فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ (عبس/۲۴) ↑

    1. – حُرِّمَتْ عَلَیکُمُ الْمَیتَهُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالْمُتَرَدِّیهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ (المائده/۳) ↑

    1. – أُحِلَّ لَکُمْ صَیدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَکُمْ (المائده/۹۶) ↑

    1. – وَمَا لَکُمْ أَلَّا تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیکُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیهِ (الأنعام/۱۱۹) ↑

    1. – وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیهً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ (النحل/۱۴) ↑

    1. – إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکُمُ الْمَیتَهَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ(النحل/۱۱۵) ↑

    1. – ُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ(الأعراف/۳۱) ↑

    1. – فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیبًا وَاشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ(النحل/۱۱۴) ↑

    1. – َلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا(النساء/۲۹) ↑

    1. – َلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا و َبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا (الأنعام/۱۵۱) ↑

    1. – وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا(الإسراء/۲۳) ↑

    1. – وَ وَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ حُسْنًا (العنکبوت/۸) ↑

    1. – وَ وَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ إِحْسَانًا (الأحقاف/۱۵) ↑

    1. – رَبَّنَا اغْفِرْلِی و لِوَالِدَی وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یوْمَ یقُومُ الْحِسَابُ(الإبراهیم/۴۱) ↑

    1. – رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَی وَلِمَنْ دَخَلَ بَیتِی مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا(نوح/۲۸) ↑

    1. – وَوَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ (لقمان/۱۴) ↑

    1. – َآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَرِیئًا(النساء/۴) ↑

    1. – وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ(الروم/۲۱) ↑

    1. – وَالْوَالِدَاتُ یرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَینِ کَامِلَینِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یتِمَّ الرَّضَاعَهَ (البقره/۲۳۳) ↑

    1. – وَهِی تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَی ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ(هود/۴۲) ↑

    1. – وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ(لقمان/۱۳) ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ق.ظ ]




۲-۲-۲-۳- رویکرد ذینفعان استراتژیک

جدیدترین دیدگاه ارائه شده در خصوص اثربخشی سازمانی رویکرد ذینفعان استراتژیک است. از این دیدگاه سازمانی اثربخش است که خواسته های عوامل محیطی خود را که تداوم حیات سازمان مستلزم حمایت آن ها‌ است، برآورده کند. این رویکرد شبیه به نظریه سیستمی است، ولی تأکیدات متفاوتی را در بر دارد. هر دو رویکرد وابستگی متقابل بین فعالیت های سازمان را مد نظر داشته ولی نظریه دینفعان استراتژیک بر همه سازمان تأکید ندارد. این دیدگاه صرفاً می‌خواهد خواسته های کسانی را که در محیط سازمان قرار داشته و می‌توانند بقاء سازمان را تهدید کنند، ارضاء نماید (رابینز ،۱۹۸۹).

– پیش فرض های رویکرد ذینفعان استراتژیک:

رویکرد نیل به هدف سازمان ها را پدیده هایی عقلائی و هدف گرا فرض می کرد. رویکرد عوامل استراتژیک سازمان ها را خیلی متفاوت تر می پندارد. جائی که صاحبان منافع برای تسلط بر منابع با هم رقابت می‌کنند، سازمان ها عرصه های سیاسی قلمداد می‌شوند. در چنین حالتی اثربخشی سازمانی عبارت است از ارزیابی یک سازمان در خصوص اینکه چگونه به طور موفقیت آمیزی خواسته های این افراد کلیدی را که بقاء سازمان متکی به آن ها‌ است برآورده می‌کند. علاوه بر این، استعاره عرصه سیاسی چنین فرض می‌کند که هر سازمان ذینفع های متعددی دارد که هر کدام از درجات مختلفی از قدرت برخوردار بوده و همچنین هر کدام از آن ها برای رسیدن به خواسته های خود تلاش می‌کنند. هر ذینفعی یک سلسله ارزش های منحصر به فرد خود داشته و احتمال خیلی کمی وجود دارد که علائق و ترجیحات آن ها با هم سازگار باشند. نهایتاًً اینکه رویکرد ذینفع های استراتژیک چنین فرض می‌کند که مدیران مجموعه اهدافی را دنبال می‌کنند که این مجموعه اهداف انتخابی، خواسته ای همه ذینفع هایی که منابع مورد نیاز جهت بقاء سازمان ‌را کنترل می‌کنند، در بر دارد. هیچ کدام از اهدافی که مدیران انتخاب می‌کنند عاری از ارزش نیستند. خواه این اهداف به طور دقیق تعیین شده یا به طور ضمنی به منافع برخی از ذینفع های نسبت به برخی دیگر توجه بیشتری معطوف خواهند داشت (رابینز ،۱۹۸۹).

۲-۲-۲-۴- رویکرد ارزش های رقابتی

اگر خواهان درک جامعی از اثربخشی سازمانی هستیم، شناسایی همه متغیرهای کلیدی در حیطه اثربخشی و سپس تعیین اینکه چگونه این متغیرها بهم مرتبط می‌شوند ارزشمند است. رویکرد ارزش های رقابتی یک چنین چارچوب منسجمی به منظور تحقق این مهم ارائه می‌دهد. موضوع اصلی مورد تأکید رویکرد ارزش های رقابتی این است که معیارهایی که شما در ارزیابی اثربخشی سازمان برای آن ها ارزش قائل بوده و مورد استفاده قرار می دهید متکی ‌به این است که شما چه کسی بوده و چه منافعی را مد نظر دارید.

– پیش فرض های رویکرد رقابتی

رویکرد ارزش های رقابتی با این فرض شروع می شود که برای ارزیابی اثربخشی سازمانی بهترین معیار وجود ندارد. نه هدف واحدی وجود دارد که افراد بتوانند روی آن توافق کنند و نه بر اهداف مرجح بر سایر اهداف اجماع کلی وجود دارد. مفهوم اثربخشی فی النفسه مفهومی ذهنی است و اهدافی که یک ارزیابی انتخاب می‌کند متکی به ارزش های شخصی، ترجیحات و منافع فردی است. رویکرد ارزش های رقابتی صرفاً تنوع در علائق و ترجیحات ارزیابی کنندگان را مد نظر قرار نداده بلکه به موضوعاتی فراتر از این اشاره می‌کند. رویکرد ارزش های رقابتی استدلال می‌کند که عناصر مشترکی وجود دارند که در فهرستی از معیارهای اثربخشی قرار گرفته و می‌توانند به شیوه ای با هم ترکیب شده و مجموعه ای از ارزش های رقابتی ایجاد کنند. هر کدام از این مجموعه ارزش ها، مدل اثربخشی منحصر به فردی را تعریف می‌کند.

۲-۲-۳- مقایسه رویکردهای چهارگانه اثربخشی

رویکرد

تعریف

( یک سازمان به اندازه ای اثربخش است که … )

چه موقع مفید است

( وقتی این رویکرد ترجیح داده می شود که … )

نیل به هدف

اهداف از پیش تعیین شده را محقق سازد.

اهداف روشن، دارای زمان معین و سنجش پذیرند.

سیستمی

منابع لازم را کسب کند.

پیوند روشنی بین داده و ستاده وجود دارد.

ذینفعان استراتژیک

خواسته های همه عوامل کلیدی را تا حدودی برآورده کند.

عوامل کلیدی تأثیر زیادی روی سازمان داشته و سازمان باید خواسته های آن ها را جامه عمل بپوشاند.

ارزش های رقابتی

با علائق عوامل کلیدی متناسب باشد.

آنچه باید سازمان تأکید کند مبهم بوده و تغییر در معیارها در طی زمان به نفع سازمان است.

جدول (۲-۲) مقایسه رویکردهای چهارگانه اثربخشی (الوانی،۱۳۹۰)

۲-۲-۴- معیارها و مقیاس‌های اثربخشی سازمانی

در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ تحقیقات وسیعی ‌در مورد اثربخشی سازمانی صورت گرفت؛ که منجر به ارائه معیارهای سی‌گانه متفاوتی شد. این معیارها عبارتند از:

۱٫ اثربخشی کلی؛ یک نوع ارزیابی کلی است که تا حد زیادی از معیارهای متعددی بهره می‌جوید. معمولا از طریق ترکیب نمودن اسناد عملکرد گذشته یا به دست آوردن ارزیابی‌های کلی و یا از طریق قضاوت‌های اشخاص بصیر و مطلع نسبت به عملکرد سازمان، اندازه‌گیری می‌شود.

۲٫ بهره‌وری؛ بهره‌وری یعنی توانایی در به‌کارگیری مقدار کمتری از نیروی کار و سایر مواد مصرفی و تولید یا ارائه خدمات بیشتر است.

۳٫ کارایی؛ نسبتی است که مقایسه‌ای را بین برخی از جنبه‌های عملکرد واحد با هزینه های متحمل شده جهت تحقق آن نشان می‌دهد.

۴٫ سود؛ مبلغ درآمد حاصل از فروش منهای کل هزینه و تعهدات، ایجاد شده است. معمولا نرخ برگشت سرمایه و درصد بازدهی فروش کل را می‌توان معادل سود دانست.

۵٫ کیفیت؛ کیفیت عبارت است از آماده بودن خدمت یا کالا برای استفاده‌کننده که خود نیازمند کیفیت طراحی، انطباق، در دسترس بودن و مناسب بودن مکان ارائه خدمت است.

۶٫ حوادث؛ میزان سوانحی که حین کار اتفاق می‌افتد و اتلاف وقت را موجب می‌شود.

۷٫ رشد؛ به وسیله افزایش در ‌متغیرهایی نظیر کل نیروی کار، ظرفیّت کارخانه، دارایی‌ها، میزان فروش و سود و سهم بازار نشان داده می‌شود.

۸٫ میزان غیبت در کار؛ تعریف معمولی از غیبت، اشاره به غیبت‌های غیر موجه دارد؛ اما علاوه‌بر این، تعاریف متعددی از غیبت وجود دارد.

۹٫ جابه‌جایی در کار (ترک خدمت)؛ عبارت است از ترک خدمت اختیاری کارکنان از سازمان.

۱۰٫ رضامندی شغلی؛ شامل احساس‌ها و نگرش‌های هرکس نسبت به شغلش می‌شود.

۱۱٫ انگیزش؛ حالتی درونی است که انسان را به انجام فعالیت خاصی ترغیب می‌کند.

۱۲٫ روحیه؛ به عنوان پدیده‌ای گروهی که متضمن تلاش مضاعف، یکی شدن اهداف فرد و سازمان و ایجاد تعهد و احساس تعلق است، مدنظر قرار می‌گیرد.

۱۳٫ کنترل؛ کنترل، فعالیتی است که ضمن آن، عملیات پیش‌بینی شده با عملیات انجام‌شده مقایسه می‌شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست، به رفع و اصلاح آن ها اقدام می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ق.ظ ]




۲٫۲٫۲٫ اولین خودپرداز

محققانی چون سیمجیان[۱۸] متوجه شد که بانک‌ها تمایل چندانی ‌به این نوع تکنولوژی جدید نشان نمی دهند، با این وجود برای ۲۰ مدل از ماشین هایش تقاضای مجوز کرد و در نهایت موفق شد سیتی بانک نیویورک را متقاعد به نصب ۶ ماهه یک نمونه آزمایشی بانکوگراف در این بانک کند. بانکوگراف می‌توانست سکه، چک و پول نقد دریافت کند اما قادر به پرداخت پول نقد نبود. برای اطمینان بخشیدن به مشتریان و اینکه آن ها دوباره به پول خود دسترسی خواهند داشت یک دوربین بسیار کوچک درون بانکوگراف نصب شده بود که از هر عملیات پرداخت عکس می گرفت و به عنوان رسید یک کپی از آن عکس را در اختیار مشتریان قرار می‌داد. اما طبق گفته سیمجیان تنها افرادی که از این دستگاه استفاده می‌کردند، قماربازها و افراد شروری بودند که از برخورد رو در رو با متصدی بانک امتناع داشتند. در پایان این دوره، عدم اطمینان مشتری ها ‌به این تکنولوژی جدید و تردید در سپردن پول های خود ‌به این دستگاه منجر به بلا استفاده ماندن بانکوگراف و انتقال آن از بانک شد و سیمچیان نیز به سراغ اختراعات دیگری رفت.

۳٫۲٫۲٫ خودپردازها در دهه ۱۹۶۰

در اواخر دهه ۶۰ شرایط تغییر کرد و عده بیشتری از مردم به استفاده از بانکداری اتوماتیک، آزمایش آن و اعتماد به تکنولوژی های ناآشنا تمایل پیدا کرده و بانک‌ها نیز به ارزش دستگاه های خودپرداز پی بردند. اولین دستگاه خودپرداز در سال ۱۹۶۶ در توکیو مورد استفاده قرار گرفت. اگرچه اطلاعات کمی از این دستگاه موجود است، به نظر می‌رسد این خودپرداز با یک کارت شناسایی کار می ‌کرده‌است. مهندسان در سوئد و انگلیس نیز به طور جداگانه و همزمان در حال فعالیت بودند و در اویل دهه ۶۰ دستگاه های خودپرداز خود را ساختند. اولین دستگاه خودپردازی انگلیسی را بانک ‌بار کلی‌ در لندن شمالی مورد استفاده قرار داد. در سال ۱۹۶۷ هنگامی که جان شِفِرد بارُون[۱۹]، مخترع انگلیسی، درون وام حمام نشسته بود ایده ای به ذهنش رسید؛ اگر دستگاه های فروش می توانستند بسته شکلات تحویل دهند چرا نتوانند پول نقد تحویل دهند؟ او یک دستگاه خودپرداز پول نقد اختراع کرد و ایده خود را به صنایع دِلارو[۲۰] فروخت؛ دِلارو این ماشین را DACS[21]نامید. اولین دستگاه آزمایشیDACS در بانک بارکِلِی لندن نصب شد؛ ‌بار کلی‌ در یک بیانیه خبری اعلام کرد که کمدین معروف رِگ وارنِی، ستاره برنامه کمدی تلویزیونی، اولین فردی در کشور بوده که در ۲۷ ژوئن سال ۱۹۶۷ از یک دستگاه پرداخت کننده پول نقد در بارکِلِی اِنفیلد استفاده ‌کرده‌است. در آن زمان کارت های خودپرداز پلاستیکی وجود نداشتند و دستگاه شفرد بارُون از قبض های کاغذی استفاده می کرد که با کربن ۱۴(یک جوهر رادیواکتیو ضعیف) چاپ شده بودند. بدین ترتیب دستگاه می‌توانست قبض را خوانده، شناسه کربن ۱۴ روی آن را شناسایی کند و آن را با یک شماره شناسایی شخصی یا همان پین، مطابقت دهد. ایده استفاده از یک شماره شناسایی شخصی یا پین توسط جان شفرد بارُون مطرح شد و همسرش کاروُلین ایده او را تکمیل کرد؛ او به منظور به خاطر سپردن آسان تر، شماره شش رقمی پیشنهادی جان را، به شماره ای چهار رقمی تغییر داد. این قبض ها باید از متصدیان بانک خریداری می شد و چند ساعت بعد از خرید قبض، مشتریان به بانک برگشته و برای دریافت پول نقد، قبض های خود را وارد ماشین DACS می‌کردند؛ سپس مشتری کد شناسایی را وارد و پول نقد خود را که در هر بار استفاده حداکثر ۱۰ پوند بود دریافت می کرد. در سال ۱۹۶۸ بارکِلی و چند بانک دیگر دستگاهی را معرفی کردند که به جای قبض های کاغذی از کارت های پلاستیکی استفاده می کرد. ایراد این ماشین ها این بود که همیشه کارت را می بلعیدند و مشتریان برای رسیدگی به سایر امور خود مجبور به خرید یک کارت دیگر بودند[۳۲].

۴٫۲٫۲٫ اولین کارت های خودپرداز مغناطیسی

بعد از اروپا، دستگاه های خودپرداز در آمریکا، دالاس و تگزاس روی کار آمدند. در سال ۱۹۶۹ شرکت آمریکایی دُوکاتل اولین دستگاه خودپرداز را در آمریکا ساخت. این دستگاه که مشابه دستگاه DACS انگلیسی ها بود، دُوکاتِلِر نام گرفت و در بانک کِمیکال نیویورک نصب شد. بانک کِمیکال در اعلانی تبلیغاتی خود گفت: «در ساعت ۹ صبح سوم سپتامبر سال ۱۹۶۹ شعبه این بانک درهای خود را به روی مشتریان خواهد گشود، درهایی که هیچ گاه بسته نخواهد شد». دِوکاتِلِر اولین دستگاهی بود که به مشتریان امکان استفاده از کارت های پلاستیکی قابل استفاده مجدد را می‌داد. کارت ها از یک نوار مغناطیسی کدگذاری شده استفاده می‌کردند که علاوه بر ایمنی بیشتر آن ها را دوباره قابل استفاده می کرد. اگرچه دُوکاتِلِر مشابه دستگاه خودپرداز اولیه سیمجیان بود و سایر تولیدکنندگان نیز در این عرصه گام هایی برداشته بودند، این شرکت اولین شرکتی بود که تقاضای ثبت اختراع این دستگاه را داد و در نتیجه موزه اِسمیت سونیان[۲۲]، شرکت دُوکاتل را به عنوان مخترع اولین دستگاه خودپرداز مغناطیسی (تحت شبکه) به رسمیت شناخت. دُونالد وِتزِل، که در آن زمان نائب رئیس بخش برنامه ریزی محصولات شرکت دُوکاتلر بود، مخترع اصلی این دستگاه است. طبق گفته وِتزِل ایده ساخت این دستگاه هنگام انتظار در صف بانک دالاس به ذهنش خطور کرد. توسعه و ساخت این خودپرداز در حدود پنج میلیون دلار هزینه داشته است[۳۲].

۵٫۲٫۲٫ رایج شدن خودپردازها

خودپردازهای اولیه آن چنان گران بودند که سالانه در حدود ۸۰۰۰ دلار بیشتر از یک کارمند معمولی برای بانک‌ها هزینه داشتند. هنگامی که مشتریان به استفاده از دستگاه های خودپرداز تمایل نشان دادند، بسیاری از بانک‌ها شروع به خریداری دستگاه های خودپرداز داکُوتل کردند تا مانع مراجعه مشتریان خود به سایر بانک‌ها شوند. تا سال ۱۹۷۰، بسیاری از بانک های آمریکا به دستگاه های خودپرداز روی آوردند. در سال ۱۹۷۱ داکُوتل تُوتال تِلِر، اولین خودپرداز بانکی با عملکرد کامل بود، به بازار عرضه کرد. در همین زمان دایبُلد اولین دستگاه TABS خود را در شعبه یکی از بانک های آمریکا نصب و فوجیتسو نیز خودپردازی در ژاپن نصب کرد. در سال ۱۹۷۳، حدود چهار سال بعد از ساخت اولین محصول، با وجود بالا بودن قیمت خودپردازها (هر خودپرداز حدود ۳۰۰۰۰ دلار)، بیشتر از ۲۰۰۰ خودپرداز، که بیشترشان ساخت داکُوتل و دایبُلد بودند، در ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفتند. بانک‌ها برای معرفی این دستگاه جدید به مشتریان خود، از هر نوع فن تبلیغاتی استفاده کردند. به طور مثال یک بانک در اُوهایُو، برای جلب توجه مشتریان خانم، پشتیبانی مالی ساخت یک فیلم شش ساعته تلویزیونی را در یک کانال محلی به عهده گرفت. آگهی های بازرگانی بانک در طول فیلم، هر بیست و پنج دقیقه یک بار مزیت های دستگاه خودپرداز جدید خود را شرح می‌دادند[۳۲].

۶٫۲٫۲٫ ورود خودپردازهای متصل به شبکه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ق.ظ ]




  1. جدول شماره ۲-۲- تعاریف هویّت از دیدگاه صاحب­نظران

نظریه‌پرداز تعریف هویت سطح فردی/جمعی
 [ 11:07:00 ق.ظ ]