کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



پس با دقت در این نظر می توان گفت که به موجب این نظریه هرگاه مبیع قبل از تسلیم به مشتری،در اثر فورس ماژور تلف شود در ملکیت فروشنده تلف شده و مشتری هیچگونه مسوولیتی در برابر بایع نسبت به پرداخت ثمن معامله ندارد؛چون که مثمن یا مبیع با وجود انعقاد عقد همچنان در ملک بایع است و در اثر عدم تسلیم به مشتری انتقال صورت نگرفته است(زنجانی،۱۳۸۲، ص۱۰۲)
۲- مالکیت به صرف انعقاد عقد بیع به خریدار منتقل نمی شود ولی با وجود این ضمان معاوضی یا مسئولیت تلف مبیع قبل از قبض با خریدار است ؛ زیرا به موجب عقد بیع فروشنده باید مبیع را تسلیم خریدار نماید و مشتری هم از سود و منافع احتمالی آن بهره مند می شود باید زیان و ضرر ناشی از تلف را نیز تحمل کند. دراین نظریه اگر چه تا قبض و اقباض انجام نگیرد مالکیت خریدار به طور قطعی محقق نمی شود ولی به لحاظ اینکه در صورت قبض ، خریدار از منافع و نمائات مبیع بهره مند می شود تلف قبل از قبض نیز بر عهده او قرار می گیرد و باید ثمن معامله را به فروشنده تحویل دهد. فقهای عامه با استناد به قاعده” من له الغنم فعلیه الغرم” گفته اند : هر کس از سود چیزی برخوردار شود باید خسارت وارده بر مبیع را هم برعهده بگیرد.(کاتوزیان ،۱۳۷۴،ص ۱۲۴)
۳-نظر سوم که قانون مدنی ایران آن را برگزیده است مقرر می دارد : زمانی که قراردادی بین طرفین ایجاد می شود ، انتقال مالکیت صورت می گیرد و مثمن به مشتری و ثمن به بایع تعلق می یابد لذا قبض کردن همانطوری که در بالا گفته شد شرط صحت عقد بیع نخواهد شد.
اما تا زمانی که تسلیم مبیع حاصل نشده ، خطرات ناشی از نقصان و تلف مبیع (ضمان معاوضی) برعهده مشتری خواهد بود پس به طریق اولی در زمان تلف قبل از تسلیم اگر فروشنده ثمن را به بایع تحویل داده باشد حق استرداد کل آن را خواهد داشت همچنین اگر مشتری ثمن را پرداخت نکرده باشد ، تکلیفی به پرداخت ثمن نخواهد داشت( کاتوزیان ، ۱۳۷۴، ج ۱ ، ص ۱۲۵).
این نظریه ، در بین فقهای امامیه مشهور است و برای همین است که قانونگذار ما در ماده ۳۸۷ قانون مدنی از همین نظر پیروی کرده و مقرر کرده است؛اگر مبیع قبل از تسلیم بدون تقصیر و اهمال از طرف بایع ،تلف شود بیع منفسخ و ثمن باید به مشتری مسترد گردد مگر اینکه بایع برای تسلیم به حاکم یا قائم مقام او رجوع نموده باشد که در این صورت تلف از مال مشتری خواهد بود(امامی ،۱۳۱۰ ، ج۱،ص۵۶۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۲- تلف مبیع قبل از قبض

قاعده تلف مبیع قبل از قبض، از قواعد مشهور فقهی است که در ابواب معاملات بیان شده است. بر اساس این قاعده، اگر مبیع پیش از تسلیم به خریدار، تلف شود، از مال فروشنده است و اگر هم فروشنده، ثمنی از مشتری در برابر آن مال گرفته باشد، باید به وی بازگرداند. « ماده ۳۸۷ ق.م نیز به همین قاعده اشاره دارد. اگر مبیع قبل از تسلیم بدون تقصیر و اهمال از طرف بایع تلف شود،بیع منفسخ، و ثمن بایع به مشتری مسترد گردد مگر اینکه بایع برای تسلیم به حاکم یا قائم مقام او رجوع کرده باشد که در این صورت تلف از مال مشتری است. بر اساس این ماده، چهار شرط برای قاعده تلف مبیع قبل از قبض وجود دارد: ۱٫ مبیع عین معین و خارجی باشد. ۲٫ تلف مبیع ، قبل از تسلیم آن به مشتری باشد. ۳٫ مبیع بدون تقصیر (افراط و تفریط) بایع تلف شود. ۴٫ بایع برای تسلیم مبیع ، به مشتری یا حاکم و قائم مقام او مراجعه نکرده باشد »(موسوی بجنوردی ، ۱۳۷۱ ، ج ۱ ، ص ۲۱۶).

۴-۲-۱- ادله حکم تلف مبیع قبل از قبض

    1. روایات

الف) حدیث نبوی مشهور «کلُ مبیعٍ تلف قبلَ قبضِهِ فَهُوَ مِن مالِ بایعِهِ»[۱]۲ که به دلالت مطابقی، بر قاعده تلف مبیع قبل از قبض دلالت دارد. هرچند این حدیث مرسله است و از حیث سند، معتبر نبوده و ضعیف محسوب می­ شود، ولی مشهور فقهاء به مضمون آن عمل کرده و بر اساس آن فتوی داده­اند. «. بر اساس این حدیث، قبض شرط صحت معامله است و تا زمانی که مبیع به خریدار تسلیم نشده، مسؤلیت ناشی از تلف یا خسارت، بر عهده فروشنده است. »
ب) روایت عقبه بن خالد از امام صادق(ع): از حضرت در مورد شخصی که کالایی را می­خرد ولی آن را تحویل نمی­گیرد، بلکه نزد فروشنده گذارده و می­گوید فردا می­آیم و ان شاء الله آن را می­برم، و در این فاصله هم کالای خریداری شده به سرقت می­رود، سؤال شد که اکنون آنچه را که دزد برده از مال چه کسی محسوب می­ شود؟ امام در پاسخ می­فرمایند: مال مسروقه از اموال فروشنده به سرقت رفته و خسارت آن بر او تحمیل می­ شود؛ زیرا تا هنگامی که آن را به خریدار تحویل نداده و از خانه خود خارج ننموده، تسلیم صورت نپذیرفته است ولی هرگاه فروشنده پس از معامله، مبیع را تسلیم خریدار نماید، مسؤولیت به او منتقل می­ شود و در صورت تلف یا سرقت و مانند آن، باید ثمن را به فروشنده بپردازد. این روایت هرچند از لحاظ سند ضعیف شمرده می­ شود، هم­چنان که حدیث نبوی این­گونه بود، ولی مشهور فقهاء آن را مؤید حدیث نبوی دانسته و بدان عمل کرده ­اند. بر اساس مفاد این روایت، تا زمانی که فروشنده، مبیع را به خریدار تحویل نداده و از خانه خود خارج ننموده (اقباض خارجی)، تسلیم صورت نپذیرفته است، و در نتیجه، مسؤولیت ناشی از تلف یا خسارت هم، بر عهده فروشنده باقی می­ماند( همان منبع).

    1. اجماع

بسیاری از فقهاء علاوه بر روایات مذکور، اجماع را نیز مستند این قاعده دانسته ­اند. لیکن اجماع را نمی­ توان به عنوان دلیل مستقل در این خصوص پذیرفت؛ زیرا ارزش اجماع به کاشف بودن آن از رأی معصوم علیه السلام است و چنین انتظاری در جایی است که هیچ دلیل دیگری در مساله وجود نداشته باشد، در حالی که در فرض مورد بحث، قبل از اجماع، استناد به روایات مزبور شده است و این نشان می­دهد که اجماع مبتنی بر همان روایات بوده است؛ به بیان دیگر، استناد به روایات در کنار ادعای اجماع، این ظن قوی را ایجاد می­ کند که مدرک و منشاء اجماع نیز، همان روایات باشد. بنابراین اجماع نمی­تواند به عنوان دلیل مستقلی در این موضوع مورد توجه قرار گیرد و ارزش مستقل داشته باشد. « علامه صریحاً در تذکره در این زمینه ادعای اجماع کرده است اما این دسته از اتفاق فقهاء را اجماع مدرکی می­گویند و هم­چنان که در علم اصول دانسته شد، این اجماع از آنجا که کاشفیت قطعیه از رأی معصوم ندارد، حجت نمی ­باشد »( همان منبع)

    1. بناء عقلاء

هرچند با استناد به روایات و اجماع، این قاعده تعبدی به نظر می­رسد و ظاهر حکم عقلاء هم، آن است که باید تلف از مال مشتری باشد، چراکه به محض وقوع عقد، مبیع در ملکیت مشتری وارد شده است؛ اما با دقت نظر، متوجه می شویم که عقلاء در معاوضات و معاملاتی که به نحو معاوضه و داد و ستد انجام می ­دهند، آنچه که می­ دهند، بدون عوض نمی دهند؛ یعنی بنای آنها این است که اگر مثمن دادند، ثمن بگیرند و اگر ثمن دادند، مثمن بگیرند.
* بر اساس بناء عقلاء، قاعده تلف مبیع قبل از قبض، یک مورد تعبدی محض نیست؛ بلکه این قاعده به یک شیوه و روش عقلایی و منطقی اشاره دارد. بنابراین با بناء عقلاء، تعبدی بودن حکم در قاعده را نمی توان اثبات کرد.
** از نظرِ استاد، مهمترین دلیل برای حکم موجود در قاعده تلف مبیع قبل از قبض، بنای عقلاء است. بنابراین از نگاه ایشان، بنای عقلاء در معاوضات این است که هر یکاز متعاقدین، چیزی می دهد که در ازای آن چیزی بگیرد، یعنی هیچ یک تملیک به طور مجانی نمی کنند، بلکه علی نحو العوض است. همچنین در بنای عقلاء، قابلیت نقل و انتقال خارجی با آن خصوصیات و شرایطی که بیع بر آن واقع شده است هم در نظر گرفته می شود.
« بناء عقلاء همان عقل عملی است؛یعنی آنچه که عقلاء عالم در عمل انجام می ­دهند. بناء عقلاء در معاوضات آن است که باید عوض و معوض باشد، پس بنای آنها در معاوضه بر مجانی بودن نیست؛ بلکه هر عوضی، معوضی دارد. همچنین از نظر عقلاء همه آنچه که در معامله تأثیر گذار است؛ نظیر خصوصیات و شرایطی که عوض و معوض بر آن واقع شده­ا­ند، مد نظر است و مورد تأیید می ­باشد. بنابراین در صورت تلف، معامله منفسخ می­ شود »( همان منبع).

۴-۲-۲- جریان قاعده در سایر معاوضات

آیا این قاعده اختصاص به بیع دارد یا شامل سایر معاوضات نظیر اجاره و حتی شبه آن نظیر مهر و صداق نیز می شود؟
به طور مثال، اگر زوج مالی را به عنوان مهر زوجه تعیین کند و این مال قبل از قبض، تلف گردد، آیا تلف به حساب زوج محسوب می­ شود یا به حساب زوجه؟، هم­چنین اگر زوجه مالی را به عنوان خلع معین نماید و این مال قبل از قبض زوج تلف شود، آیا تلف به حساب زوجه محسوب می­ شود یا به حساب زوج؟
مرحوم بجنوردی: اگر مدرک قاعده، روایات باشد، مختص به بیع می باشد؛ ‌زیرا با توجه به اصول لفظیه، عنوان بیع در روایات موضوع قرار گرفته است و شامل سایر معاوضات نمی­ شود. اگر مدرک قاعده اجماع باشد؛ بنابر آنچه که مرحوم شیخ انصاری از تذکره نقل کرده ­اند، قاعده در عموم معاوضات جاری است؛ اما همان­طور که دانسته شد، این اجماع، همان اجماع مصطلح اصولی که حجت و دلیل می­باشد، نیست؛ بلکه اجماع مدرکی است. بنابراین اگر مدرک و مستند قاعده، اجماع باشد، نمی­ توان شمول قاعده نسبت به سایر معاوضات را اثبات نمود. اما اگر مدرک قاعده، بنای عقلاء، عرف و عادت (سیره اسلامی) باشد، قاعده تلف مبیع قبل از قبض در همه معاوضات جاری می­ شود. بنابراین تنها در صورتی که مدرک قاعده، بنای عقلاء باشد، این قاعده در کلیه عقود معاوضی جریان خواهد داشت(بجنوردی ، ۱۳۷۱ ،ج۱، ص۲۸۱).
نمائات حاصله بعد از عقد و قبل از تلف مبیع
نمائات حاصل در فاصله میان عقد و تلف مبیع قبل از قبض از آنِ کیست؟
« نمائات به دو دسته متصل و منفصل تقسیم می­شوند. متصل، نمایی است که از عین غیر قابل تفکیک می­باشد نظیر گوشت گوسفند؛ اما منفصل بالعکس متصل، قابل تفکیک بوده و مسثقل از خود عین است نظیر پشم، شیر و بچه گوسفند. حال سؤال اینجاست نمای حاصل در فاصله میان عقد و تلف مبیع قبل از قبض (چه نمای متصل و چه نمای منفصل) از آنِ کیست؟ »
مرحوم بجنوردی: نمای منفصل حاصل بعد از عقد و قبل از تلف مبیع ، متعلق به مشتری است، نه بایع؛ زیرا اولاً به صرف حدوث عقد، همان­طور که مبیع ملک مشتری می­ شود، نماء نیز به تبعِ مبیع در ملک اوست؛« به صرف حدوث عقد، برای هر کدام از متعاوضین، نسبت به عوض مقابل، ملکیت حاصل می­ شود و قبض و اقباض هم شرط حصول ملکیت نیست.»
ثانیاً بر اساس مبنای ما در قاعده، که انفساخ عقد بیع از زمان تلف مبیع می­باشد، نه از زمان وقوع عقد (یعنی انفساخ عقد آنامّا)، نمای حاصله بعد از حدوث عقد و قبل از تلف مبیع، متعلق به مشتری است.
« البته این قضیه، مبتنی بر این است که فسخ بیع از زمان تلف مبیع باشد؛ اما اگر فسخ را از زمان انعقاد و حدوث عقد بدانیم، تردیدی نیست که نمائات حاصله (بعد از انعقاد عقد)، متعلق به بایعاست؛ زیرا در ملک او ایجاد شده است؛ نه در ملک مشتری. »( خمینی، بی تا، ج ۵،ص۳۲۹).
* دکتر عربیان: آیا در مقابل این نمای منفصل، چیزی به بایع بر می­گردد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 04:45:00 ب.ظ ]




شکل ‏۳‑۲۴: نمودار فرکانس طبیعی نانو تیر پیچیده شده بر حسب ضخامت به ازای ضرایب وینکلر مختلف
شکل (۳-۲۵)، اثر پارامترهای مقیاس کوچک بر فرکانس طبیعی سیستم در مقادیر مختلف ضخامت نشان می­دهد. در این نمودار سه پارامتر  ،  و  بصورت  در نظر گرفته شده است. با افزایش پارامترهای مقیاس کوچک طول، سختی نانو تیر افزایش می­یابد. این افزایش سختی در نمودار با افزایش فرکانس طبیعی نمود پیدا کرده است.

 

شکل ۳‑۲۵: اثر پارامتر مقیاس کوچک طول بر فرکانس طبیعی در مقادیر مختلف ضخامت

 

 

 

 

فصل چهارم

نتیجه ­گیری

۴-۱- بحث و نتیجه گیری

در این تحقیق کمانش، ارتعاشات و انتشار موج نانو تیر پیچیده شده بر بستر الاستیک پاسترناک با بهره گرفتن از تئوری­های گرادیان کرنشی و غیر محلی ارینگن مورد مطالعه قرار گرفت.
بر اساس نتایج به دست آمده می­توان بیان کرد:
۱- سرعت فاز در نانو تیر پیچیده شده، با افزایش زاویه پیچش در نانو تیر افزایش می­یابد.
۲- عدد موج با ضخامت نانو تیر رابطه عکس و با فرکانس انتشار موج رابطه مستقیم دارد.
۳- با افزایش ضریب وینکلر در سیستم، فرکانس قطع افزایش یافته است.
۴- افزایش ضخامت، باعث افزایش سرعت گروه و در نتیجه سرعت انتقال انرژی توسط موج
می­ شود. اثر تغییرات نرخ زاویه پیچش بر سرعت گروه در فرکانس­های کم محسوس بوده، ولی با افزایش فرکانس انتشار، نمودارها همگرا می­شوند. هم چنین با افزایش نرخ زاویه پیچش، فرکانس فرار به صورت ناچیز افزایش می­یابد.
۵- با اعمال اثر مقیاس طول و سفت­تر شدن نانو تیر پیچیده شده، سرعت فاز و سرعت گروه در نانو تیر پیچیده شده افزایش می­یابد. مقادیری که از این پارامترها با بهره گرفتن از تئوری گرادیان کرنشی بدست می ­آید بسیار بیشتر از تئوری تنش کوپل اصلاح شده و کلاسیک می­باشد. ولی نتایج بدست آمده با بهره گرفتن از تئوری کلاسیک و تنش کوپل اصلاح شده به یکدیگر نزدیک می­باشد.
۶- بار کمانش بحرانی با ضرایب وینکلر و پاسترناک رابطه مستقیم دارد و هر چه طول تیر افزایش یابد اثرات ضرایب بر نانو تیر افزایش یافته و باعث افزایش بار کمانش بحرانی می­ شود. همچنین با افزایش پارامتر مقیاس کوچک طول در تئوری ارینگن و در نتیجه افزایش سفتی در آن انتظار افزایش بار کمانشی می­رود که نمودارها عکس این مطلب را نشان می­ دهند.
۷- افزایش زاویه پیچش باعث افزایش فرکانس طبیعی سیستم می­ شود که این افزایش در
ضخامت­های بالاتر مشهود­تر است. همچنین با افزایش پارامترهای مقیاس کوچک طول، سختی نانو تیر افزایش یافته ودر نتیجه با افزایش فرکانس طبیعی همراه می­ شود.

پیشنهاد برای ادامه کار

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در پایان موضوعات زیر برای ادامه کار پیشنهاد می­ شود:

    1. آنالیز ارتعاشات و انتشار موج نانو تیر پیچیده شده تحت بارهای الکتروترمومکانیکی بر بستر ویسکو پاسترناک
    1. آنالیز ارتعاشات و انتشار موج نانو تیر کامپوزیتی پیچیده شده بر بستر ویسکو پاسترناک

منابع و ماخذ

Giannakopoulos A.W., Aravas N., A. Papageorgopoulou A. and Vardoulakis I., A structural gradient theory of torsion, the effects of pretwist, and the tension of pre-twisted DNA, International Journal of Solids and Structures, 50, pp. 3922-3933, 2013.

    1. Ho Sh.H., and Chen Ch.K., Free transverse vibration of an axially loaded non-uniform spinning twisted Timoshenko beam using differential transform, International Journal of Mechanical Sciences, 48, pp. 1323-1331, 2006.
    1. Leung A.Y.T., and Fan J., Natural vibration of pre-twisted shear deformable beam systems subject to multiple kinds of initial stresses, Journal of Sound and Vibration, ۳۲۹, pp. 1901–۱۹۲۳, ۲۰۱۰٫
    1. Yu A.M., Yang X.G. and Nie G.H., Generalized coordinate for warping of naturally curved and twisted beams with general cross-sectional shapes. International Journal of Solids and Structures, 43, pp. 2853-2876, 2006.
    1. Wang Q., and Yu W., A refined model for thermoelastic analysis of initially curvedand twisted composite beams, Engineering Structures, 48, pp. 233-244, 2013.
    1. Mustapha K.B., and Zhong Z.W., Wave propagation characteristics of a twisted micro scale beam, International Journal of Engineering Science, 53, pp. 46–۵۷, ۲۰۱۲٫
    1. CˇešarekP., Saje M., and Zupan D., Kinematically exact curved and twisted strain-based beam, International Journal of Solids and Structures, 49, pp. 1802–۱۸۱۷, ۲۰۱۲٫
    1. Rao J.S., and Carnegie W., Solution of the equations of motion of coupled-bending bending torsion vibrations of turbine blades by the method of Ritz-Galerkin,, ۱۲, pp. 875-882, 1970.
    1. Chen W.R., Effect of local Kelvin-Voigt damping on eigenfrequencies of cantilevered twisted Timoshenko beams, Procedia Engineering, 79, pp. 160-165, 2014.
    1. Subrahmanyam K.B., and Rao J.S., Coupled bending-bending vibrations of pretwisted tapered cantilever beams treated by the reissner method, Journal of Sound and Vibration, 82(4), pp.577-592, 1982.
    1. Chen W.R., On the vibration and stability of spinning axially loaded pre-twisted Timoshenko beams, Finite Elements in Analysis and Design, 46, pp. 1037-1047, 2010.
    1. Sinha S.K., and Turner K.E., Natural frequencies of a pre-twisted blade in a centrifugal force field, Journal of Sound and Vibration, 330, pp. 2655-2681, 2011.
    1. Chen W.R., Hsin S.W. and Chu T.H., Vibration analysis of twisted Timoshenko beams with internal Kelvin-Voigt damping, Procedia Engineering, 67, pp. 525-532, 2013.
    1. Banerjee J. R., Free vibration analysis of a twisted beam using the dynamic stiffness method, 38, pp. 6703-6722, 2001.
    1. Sabuncu M., and Evran K., The dynamic stability of a rotating pre-twisted asymmetric cross-section Timoshenko beam subjected to lateral parametric excitation, International Journal of Mechanical Sciences, 48, pp. 878–۸۸۸, ۲۰۰۶٫
    1. Mohammadimehr M., Saidi A.R., Ghorbanpour Arani A., Arefmanesh A. and Han Q.,Torsional buckling of a DWCNT embedded on Winkler
      and Pasternak foundations using nonlocal theory, pp.1289-1299, 2010.
    1. Mohammadimehr M., and Mahmoudian M., Bending and free vibration analysis of nonlocal functioonally graded nanocomposite Timoshenko beam modal reinforced by SWBNNT based on modified coupled stress theory, Journal of Nanostructures, Accepted 1 May 2014.
    1. Ghorbanpour Arani A., Amir S., Shajari A.R. and Mozdianfard M.R.,“Electro-thermo-mechanical buckling of DWBNNTs embedded in bundle of CNTs using nonlocal piezoelasticity cylindrical shell theory”, CompositesPart B: Engineering, 225(12), pp. 195-203, 2011.
  1. Ghannadpour S.A.M., Mohammadi B. and Fazilati J., Bending, buckling and vibration problems of nonlocal Euler beams using Ritz method, Composite Structures, 96, pp. 584–۵۸۹, ۲۰۱۳٫
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




Koenker, R. and Hallock, K. (2001). Quantile regression. Journal of Economic Perspectives 15, 143-156.
Koenker, R., Ng, P. and Portnoy, S. (1994). Quantile smoothing splines. Biometrika 81, 673-680.
Li, Y., Liu, Y. and Zhu, J. (2007). Quantile regression in reproducing kernel Hilbert spaces. J.
Amer. Statist. Assoc., 102, 255-268.
Li, Y. and Zhu, J. (2005). l1-norm quantile regressions. J. Comput. Graph. Statist. To appear.
Liu, S., Shen, X. and Wong, W. (2005a). Computational development of -learning. In The SIAM 2005 International Data Mining Conf., 1-12.
Liu, Y., Shen, X. and Doss, H. (2005b). Multicategory -learning and support vector machine: computational tools. J. Comput. Graph. Statist., 14, 219-236.
Liu, Y. and Wu, Y. (2007). Variable selection via a combination of the L0 and L1 penalties. J. Comput. Graph. Statist., 16, 782-798.
Pollard, D. (1991). Asymptotics for least absolute deviation regression estimators. Econometric Theory 7, 186-199
Tibshirani, R. J. (1996). Regression shrinkage and selection via the lasso. J. Roy. Statist. Soc. Ser. B 58, 267-288.
Wang, H. and He, X. (2007). Detecting differential expressions in genechip microarray studies: A quantile approach. J. Amer. Statist. Assoc. 102, 104-112.
Wang, H., Li, G. and Jiang, G. (2007). Robust regression shrinkage and consistent variable selection through the lad-lasso. J. Business & Economic Statistics 25, 347-355.
Wei, Y. and He, X. (2006). Conditional growth charts (with discussions). Ann. Statist. 34, 2069-2031.
Wei, Y., Pere, A., Koenker, R. and He, X. (2006). Quantile regression methods for reference growth curves. Statist. Medicine 25, 1369-1382.
Wu, Y. and Liu, Y. (2007). Robust truncated-hinge-loss support vector machines. J. Amer. Statist. Assoc. 102, 974-983.
Yang, S. (1999). Censored median regression using weighted empirical survival and hazard functions. J. Amer. Statist. Assoc. 94, 137–۱۴۵٫
Yichao Wu and Yufeng Liu (2009). Variable selection in quantile regression. Statistica Sinica 19, 801-817
Yuan, M. and Lin, Y. (2007). On the nonnegative garrote estimator. J. Roy. Statist. Soc. Ser. B 69, 143–۱۶۱٫
Zhang, H. H., Ahn, J., Lin, X. and Park, C. (2006). Gene selection using support vector machines with nonconvex penalty. Bioinformatics 22, 88–۹۵٫
Zhang, H. H. and Lu, W. (2007). Adaptive-lasso for Cox’s proportional hazard model. Biometrika. 94, 691–۷۰۳٫
Zhao, P. and Yu, B. (2006). On model selection consistency of lasso. J. Machince Learning Research 7, 2541-2563.
Zou, H. (2006). The adaptive lasso and its oracle properties. J. Amer. Statist. Assoc., 101, 1418-1429.
Zou, H. and Li, R. (2007). One-step Sparse Estimates in Nonconcave Penalized Likelihood Models. Ann. Statist. To appear.
پیوست
پیوست۱
اثبات قضایا و لم­ها
برای اثبات قضایای پایان نامه از یک قضیه و لم معروف به نام لم تحدب (convexity lemma) استفاده می­کنیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

لم ۲ (لم تحدب): فرض کنید یک دنباله از توابع تصادفی محدب تعریف شده روی یک زیر­مجموعه­ محدب و باز از باشد. هم­چنین فرض کنید یک تابع حقیقی مقدار روی باشد به طوری که برای هر داشته باشیم . آن­گاه برای هر زیرمجموعه فشرده k از داریم:
تابع ضرورتاً روی ، محدب است.
چندین اثبات برای لم تحدب وجود دارد. خوانندگان علاقه­مند می­توانند به (۱۹۹۱)Pollard مراجعه کنند.
تقریب خطی را با مشخص می­کنیم. یک تعبییر از این است که به عنوان مشتق اول در t=0 می ­تواند در نظر گرفته شود. به علاوه، این شرط که دارای چندک ام، صفر است این مطلب را بیان می­ کند که است. تعریف می­کنیم:
در این صورت داریم:
لم ۳: برای مدل (۱-۴) با پارامتر حقیقی ، را به صورت
مشخص می­کنیم، جائی که است. تحت شرایط (i) و (ii) برای هر ثابت داریم:
(۱)
اثبات لم ۳: شرط (i)، این مطلب را بیان می­ کند که تابع دارای مینیمم یکتا در صفر است. بسط تیلور آن در مبدأ فرم را دارد. بنابراین برای nهای بزرگ داریم:
تحت شرط (ii) داریم
بنابراین داریم:
با محسبات معمولی داریم
برای ثابت، با توجه به حذف جمله­ ضرب داخلی داریم:
(۲)
همان­طور که در (۱۹۹۱) Pollard داریم، جائی که ، عملگر نرم اقلیدسی را مشخص می­ کند.
از طرفی در مرحله­ آخر داریم:
به این دلیل که ، داریم . رابطه­ (۲) دلالت بر این موضوع دارد که
و این اثبات را کامل می­ کند
قبل از شروع اثبات قضیه­ی ۱، این نکته را بیان می­کنیم که
و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




        • لازم به ذکر است، این تراشه مخصوص ترموکوپل­های نوع K طراحی شده است.

       

۱-۴-۲-۲-۴-۱- پایه­ های تراشه

MAX6675 تنها در پکیج کوچک SO8 تولید می­ شود (شکل ۱-۱۹) و پایه­ های آن به قرار زیر هستند.

شکل ۱-۱۹: نمای بسته­بندی SO8 برای MAX6675

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    • GND: زمین تراشه است.
    • T-: سیمی از جنس آلومل (پایه منفی ترموکوپل نوع K)، به این پایه متصل می­ شود؛ این پایه باید خود بطور جداگانه به زمین اتصال یابد.
    • T+: سیمی از جنس کرومل (پایه مثبت ترموکوپل نوع K)، به این پایه اتصال می­یابد.
    • VCC: ولتاژ تغذیه تراشه است که این پایه توسط یک خازن به زمین متصل می­ شود تا از نویز منبع تغذیه جلوگیری شود.
    • SCK: کلاک SPI به این پایه متصل می­ شود؛ بدیهی است که این تراشه نقش Slave و میکروکنترلر نقش Master را بازی می­ کنند.
    • CS: همان Chip select است که با Low شدن این پایه، ارتباط SPI با این تراشه آغاز می­گردد.
    • SO: از طریق این پایه، خروجی تراشه به میکروکنترلر ارسال می­گردد.
    • N.C: این پایه استفاده­ای ندارد و به جایی متصل نیست.

MAX6675 یک مبدل پیشرفتۀ دیجیتال است، که در آن یک مبدل ۱۲ بیتی آنالوگ به دیجیتال به کار رفته است. علاوه بر این، MAX6675 قابلیت جبران­سازی اتصال سرد توسط یک حسگر دمایی داخلی را نیز دارا می­باشد (شکل ۱-۲۰).

شکل ۱-۲۰: نمای داخلی آی­سی MAX6675

۱-۴-۲-۲-۴-۲- تبدیل سیگنال به دما

MAX6675 دارای یک بخش مبدل سیگنال است که می ­تواند سیگنال ولتاژ ناشی از ترموکوپل را به ولتاژی سازگار با بخش آنالوگ به دیجیتال تبدیل نماید. پس از آن نوبت به جبران­سازی اتصال سرد می­رسد؛ هدف این بخش، تشخیص دمای محیط و تفاوت آن با دمای صفر درجه تعریف شده در تراشه است. کلیه مقایسه­ها با سیگنال­های ولتاژ انجام می­ شود، ضمن اینکه دما و تفاوت دمایی صفر درجه سانتی ­گراد، معادل صفر ولت در نظر گرفته شده است.
جبران­سازی اتصال سرد MAX6675: همان طور که می­دانید، ترموکوپل اختلاف دمای بین اتصال سرد و گرم را تشخیص داده و به صورت ولتاژ به ما می­دهد. در هنگام استفاده از ترموکوپل نوعK و تراشه MAX6675، دمای اتصال سرد همان دمای محیط است که با توجه به ویژگی­های تراشه از ۲۰- تا ۸۵ درجه سانتی ­گراد می ­تواند تغییر کند. اگر دمای محیط تغییر کند، تراشه با اندازه ­گیری دمای، همچنان خروجی درست را به ما می­دهد.

    • اندازه ­گیری دمای محیط توسط یک دیود حساس به دما درون تراشه انجام می­ شود.

تا کنون ۲ ولتاژ در اختیار تراشه قرار گرفته است؛ یک ولتاژ مربوط به پایانه ­های T+ و T- است که اختلاف دمای نقطۀ اتصال گرم و سرد ترموکوپل را نشان می­دهد و ولتاژ دوم ولتاژ اندازه ­گیری شده توسط دیود حساس به دما است. این دو ولتاژ به مدار مبدل تراشه و سپس به بخش آنالوگ به دیجیتال (ADC) اعمال می­شوند تا دمای واقعی نقطه اتصال گرم بدست آید. در ADC این دو ولتاژ جمع زده می­شوند و در یک بسته ۱۲ بیتی گنجانده می­شوند.

    • در این آی­سی، مدت زمان تولید یک بسته دمایی جدید از روی ولتاژ ترموکوپل، ۲۲۰ میلی ثانیه است.
۱-۴-۲-۲-۴-۳- واسط سریال (SPI)

برای راه ­اندازی SPI و دریافت اطلاعات دمایی از تراشه، باید به پایۀ CS صفر اعمال شود. به محض صفر شدن این پایه، عملیات ارسال آغاز می­ شود و اگر احیاناً در آن لحظه تراشه در حال تبدیل ولتاژ به دمای جدید بود، این عملیات متوقف می­ شود. در طی یک بار ارسال، یک بسته ۱۶ بیتی فرستاده می­ شود که همان­طور که در شکل (۱-۲۱) دیده می­ شود، ۱۶ سیکل کلاک برای آن لازم است. پس از اتمام ارسال، پایۀ CS مجدداً می­بایست High شود تا عملیات تبدیل ولتاژ به دما از سر گرفته شود.

    • لازم به یادآوری است که ترتیب ارسال بیت­ها، از پرارزش به کم­ارزش است.

شکل ۱-۲۱: Timing ارسال بیت­های Data و وضعیت CS=0

۱-۴-۲-۲-۴-۴- بسته داده خروجی

اکنون به بررسی بیت­های دادۀ خروجی می­پردازیم (شکل ۱-۲۲).

    • بیت D15 یا بیت Dummy Sign، همواره مقدار صفر دارد.
    • بیت­های D3 تا D14 همان ۱۲ بیتی هستند که توسط بخش ADC تولید شده و نشان دهنده دما می­باشند. دمای خروجی، همواره مقداری بین صفر تا ۱۰۲۳.۷۵ درجه سانتی ­گراد، با دقت و میزان تفکیک ۰.۲۵ درجه است. در واقع این تراشه مقدار ۴ برابر دمای اندازه ­گیری شده را توسط ۱۲ بیت ارسال می­ کند؛ لذا برنامه­نویسی که با این تراشه کار می­ کند، موظف است برای در اختیار داشتن مقدار دما، این عدد باینری ۱۲ بیتی را بر ۴ تقسیم کند. به عنوان مثال اگر دمای اندازه ­گیری شده توسط MAX6675 برابر با ۱۰.۲۵ درجه سانتی ­گراد باشد، خروجی تراشه برابر با ۴۱ (۰۰۰۰۰۰۱۰۱۰۰۱ باینری) خواهد بود.
    • بیت D2 در حالت عادی Low است. اگر ترموکوپلی به تراشه متصل نباشد و پایۀ T- تراشه به زمین وصل شود، D2 به وضعیت High می­رود. از این بیت می­توان برای تشخیص حالت Open Thermocouple استفاده نمود.
    • بیت D1 را شناسه دستگاه می­گویند که همیشه صفر است.
    • بیت D0 همیشه Three-state است.

شکل ۱-۲۲: بیت­های بستۀ Data

۱-۴-۲-۲-۵- اصول حاکم بر ترموکوپل­ها[۱]

شکل ۱-۲۳: اصول حاکم بر ترموکوپل­ها
شکل (۱-۲۳) پنج قانون مربوط به رفتار ترموکوپل را که در اندازه ­گیری درجۀ حرارت بسیار مهم می­باشد، خلاصه کرده است. در زیر به توضیح هر قانون بطور مختصر پرداخته می­ شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:39:00 ب.ظ ]




 

روش حل معادلات مقدار مرزی[۵۱] در متلب

حضور جملات غیر خطی در معادلات تعادل استاتیک، انتخاب روش حل مسأله را بسیار سخت می‌کند. عوامل غیر خطی هم از حاصلضرب جابجایی در خودش و هم در مشتقاتش پدید آمده‌است. آنچه که مسلم است، و پیشتر در مرور کارهای گذشته بررسی شد، استفاده از روش‌های حل دقیق و تحلیلی برای حل معادلات دیفرانسیلی با حضور جملات کسری غیرخطی امکان پذیر نیست و از روش‌های نیمه‌تحلیلی و عددی بایستی استفاده کرد. روش‌های حل عددی گسترده‌ای در حوزه حل معادلات دیفرانسیل غیرخطی وجود دارد، که اکثریت آن‌ها بر پایه اختلاف محدود بوجود ‌آمده‌‌اند. اما انتخاب روش ‌‌حل عددی درست، هم به معادله دیفرانسیل و هم به ارضا شدن شروط لازم در آنالیز معادلات اختلاف محدود بستگی دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معادله اختلاف محدود از نوع مقدار مرزی، با معلوم بودن مقدار یک نقطه از اجزای آن، در یک سمت مرز، و جهتگیری به طرف مرز دیگر، یک مسأله مقدار اولیه[۵۲] (IVP) را تعریف می‌کند. IVP ها حل منحصربه‌فردی دارند. اما برای مسائل‌مقدار‌مرزی (BVPs) اینطور نیست و مانند دستگاه‌های معادلات جبری خطی، ممکن است اصلاً حلی نداشته یا دارای حل یکتایی بوده، و یا ممکن است بیش از یک حل داشته باشد. به همین دلیل روش‌های حل عددی مسائل مقدار مرزی و همچنین روش‌های کدنویسی شده بر پایه آنها در نرم‌افزارهای محاسباتی، مانند روش bvp4c در متلب، نیاز به حدس اولیه‌ای برای جواب مدنظر دارند[۶۴].

نتایج و نمودارهای تحلیل استاتیک

کلیه نتایج این بخش از حل معادله ‏۳‑۱ و شرایط مرزی ‏۳‑۲ و ‏۳‑۳ بدست آمده است.
ابعاد هندسی، خواص مکانیکی نانولوله کربنی و ثابت ‌های نیرویی در جدول زیر آمده است.
جدول ‏۳‑۱: پارامترهای هندسی و خواص مکانیکی نانولوله کربنی وثابت‌های نیرویی

 
 
 

نمودار اعتبارسنجی: شکل ‏۳‑۱ برای بررسی صحت کار حاضر و مقایسه با مدل نانوسوییچ کربنی یکسرگیردار روتکین [۲۱] رسم شده است(تصویر نمودار مقاله داخل شکل قرار گرفته‌است). ولتاژ پولین استاتیک حدوداً ۱٫۰۲ بدست‌ آمده است. رفتار دو نمودار کاملاً شبیه هستند و ناپایدارشدن و ریزش هر دو نانولوله نزدیکی نقطه ۱ اتفاق می‌افتد. در این مقاله ولتاژ پولین با صرف‌نظر از اثر نیروی واندروالس ۰٫۹۸گزراش شده است. اختلاف ناچیز می‌تواند به خاطر مدل ریاضی متفاوت نیروی الکتریکی روی نانولوله استوانه‌ای در این مقاله با کار حاضر باشد.

شکل ‏۳‑۱: منحنی اعتبار سنجی. جابجایی ماکزیمم برحسب ولتاژ- مقایسه کار حاضر با مدل روتکین ]۲۱[
اثر پارامتر غیر موضعی روی ولتاژ ناپایداری استاتیکی: در شکل ‏۳‑۲ اثر پارامتر غیرموضعی در غیاب نیروی واندروالس نشان داده شده است. به خاطر اختلاف نسبتاً زیاد ولتاژ پولین از جهت حضور و عدم‌ حضور اثر پارامتر غیرموضعی بالا در معادلات، مقدار آن ۰٫۰۵ فرض می‌شود. در نزدیکی نقطه ناپایداری اختلاف رفتار دو منحنی محسوس‌تر است. منطقه بزرگنمایی ناپایداری نانولوله را با زیاد شدن اندک ولتاژ بخوبی نشان می‌دهد. با نزدیکی به ولتاژ پولین (قبل از ناپایداری)، روند افزایش جابجایی‌ها شدت می‌یابد تا جایی‌که به نقطه ناپایداری رسیده و ریزش می‌کند و بعد از ناپایداری با زیاد کردن ولتاژ رفتار تیر بهم ریخته و نظم صعودی پیشین خود را از دست می‌دهد. در پاسخ به علت چنین رفتاری می‌توان به چند دلیل اشاره کرد.
همانطور که پیشتر گفته‌ شد روش حل دقیق برای بدست آوردن نقطه دقیق ناپایداری وجود ندارد[۴۳]. از اینرو پیدا کردن الگوریتم و روش حل عددی مناسب برای حساب کردن خیز استاتیک در نزدیکی پولین و از اینرو تعیین محل دقیق ولتاژ پولین استاتیک بسیار سخت است. با نزدیکی به پولین الگوریتم‌های عددی قادر به همگرایی معادلات نیستند و جواب‌ها واگرا خواهند شد.
علت دیگر ذاتِ سختی[۵۳] معادله دیفرانسیل به خاطر ترم‌های غیرخطی است. با افزایش ولتاژ و نزدیک شدن به نقطه ناپایداری ارضای شرایط مرزی همگن معادله دیفرانسیل و مشکل می‌شود، و مسأله مقدار مرزی به اصطلاح سختتر[۵۴] می‌‌شود.
به همین خاطر بدست آوردن نقطه ناپایداری با دقت بالا در حد یک‌هزارم، با افزایش ۰٫۰۱ امی ولتاژ در کار حاضر امکان پذیر نیست.

شکل ‏۳‑۲: اثر پارامترغیرموضعی روی ولتاژ ناپایداری استاتیکی
با انتخاب مقدار ۰٫۱ برای پارامتر غیرموضعی، افزایش چشمگیر ۰٫۵امی ولتاژ پولین در تصویر کاملا واضح است(شکل ‏۳‑۳). البته حضور پارامتر غیرموضعی رفتار منحنی جابجایی را تغییر می‌دهد که در ادامه علت آن توضیح داده خواهد شد.

شکل ‏۳‑۳: نمودار جابجایی سر آزاد تیر- برحسب ولتاژ به ازای پارامتر غیر موضعی (۰٫۱)
اثر نیروی واندروالس روی ولتاژ ناپایداری استاتیکی: دو منحنی شکل ‏۳‑۴ حضور و عدم حضور نیروی واندروالس روی جابجایی سر نانولوله یکسرگیردار را در گپ[۵۵] اولیه ۴ نانومتر نشان می‌دهند، هرچه نانولوله حین افزایش ولتاژ به طرف صفحه زیرین کشیده می‌شود و فاصله آن با صفحه کمتر و کمتر می‌شود، اثر نیروی واندروالس در نقش یک نیروی جاذب کششی روی تیر قویتر می‌شود. جدا شدن دو منحنی گویای چنین پدیده‌ای است. افزایش فاصله بین آن دو تا نزدیکی‌های پولین ادامه می‌یابد تا یکی از نانولوله ها در ولتاژ ۱٫۵۲ و دیگری در ۱٫۶۰ ریزش ‌کنند.

شکل ‏۳‑۴: اثر نیروی واندروالس روی ولتاژ ناپایداری استاتیکی
تاثیر گپ(فاصله اولیه) بین نانولوله و صفحه زیرین: در بخش قبل اشاره‌ای به شکل رفتار منحنی جابجایی تیرها با فرض تئوری تنش غیرمحلی شد. پیش‌بینی جابجایی تیرها با شرایط مرزی معین از روی ظاهر مسأله، مشابه با همان تابع جابجایی ‌است که با فرض تئوری تنش محلی از معادله دیفرانسیل حاکم بر تیر بدست می‌آید. ولیکن با درنظرگرفتن تئوری تنش غیرمحلی، معادله دیفرانسیل حاکم و همچنین شرایط مرزی طبیعی آن تغییر می‌کند. با حل معادلات و رسم تابع جابجایی تیر، تغییر رفتار خیز تیر به خاطر پارامتر غیرموضعی علیرغم آنچه که از ظاهر فیزیکی مسأله انتظار می‌رود قابل توجه خواهد بود().

شکل ‏۳‑۵: اثر پارامتر غیرموضعی در تغییر رفتار تیریکسرگیردار تحت بارگذاری سهموی
به عنوان مثال برای تیر یکسرگیردار، سر آزاد تیر حین بارگذاری همیشه بیشترین جابجایی را دارد، ولی فرض تئوری غیرمحلی می‌تواند، مکان نقطه ماکزیمم جابجایی را در طول تیر عوض کند(). شاید علت رفتار منحنی‌ها در شکل ‏۳‑۶ را بتوان در پارامتر غیرموضعی جستجو کرد. آنچه که از نمودار شکل ‏۳‑۶ و نمودارهای قبلی برداشت می‌شود، بدین شرح است: در منحنی با گپ ۱ نانومتر نقطه عطف منحنی(عوض شدن تقعر) که افزایش جابجایی در آن آشکار است(ولتاژ ۰٫۲۲)، در نبود اثر غیرموضعی به عنوان ولتاژ پولین معرفی شد(). ولی با فرض ، تیر در آن ولتاژ ناپایدار نمی‌شود و افزایش ولتاژ تا ۰٫۳۱ برای رسیدن به نقطه پولین ادامه می‌یابد. دلیل اصلی تغییر در رفتار نمودار و تاخیر قابل توجه در پولین حین زیاد کردن ولتاژ، حضور پارامتر غیرموضعی نسبتاً بزرگ در شرط مرزی انتهای تیر یکسرگیردار است.

شکل ‏۳‑۶: تغییر رفتار نمودار جابجایی انتهای تیریکسرگیردار برحسب ولتاژ با () در ازای گپ‌های ۱و۲و۳ نانومتری قبل از پولین
نیروی‌های واندروالسی در حالت‌های خاص غالب و تأثیرگذار هستند و در سایر حالت می‌توانند قابل‌صرف نظرکردن باشند. اهمیت نیروهای واندروالس به فاصله گپ بین نانولوله و صفحه زیرین بستگی دارد. مثلاً برای تیر دوسرگیردار در گپ‌های حدود ۲ تا ۳ نانومتر، صرف‌نظر کردن از نیروی واندروالس منجر به چند برابر شدن ولتاژ پولین استاتیک می‌شود. ولی در گپ‌های بالاتر از ۴ نانومتر، نیروهای واندروالس در در پدیده پولین چندان تأثیرگذار نیستند. ولی استفاده از تئوری غیر محلی می‌تواند مانند قبل نقش پارامتر غیرموضعی را در اختلاف میان ولتاژهای پولین در مسأله ای که حضور و عدم حضور نیروی واندروالس را بررسی می‌کند آشکارتر سازد. چناچه که در شکل ‏۳‑۷ مشاهده می‌شود، به ازای پارامتر غیرموضعی مشخص، ولتاژ پولین در نموداری که نیروی واندروالس حضور دارد، نسبت به نمودار مجاورش (بدون حضور این نیرو) تغییر قابل ملاحظه‌ای داشته ‌است. این درحالی است، که در دو نمودار رسم شده با پارامتر غیرموضعی صفر(تئوری کلاسیک) ولتاژ پولین تغییر چندانی نکرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ب.ظ ]