کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 




۱۰-صفات شخصیت و ابعاد دلبستگی در پیش‌بینی راهبردهای منفی تنظیم هیجان دانش آموزان نقش دارند.

۱-۷- تعاریف مفهومی و عملی متغیر ها

۱-۷-۱-تعریف مفهومی صفات شخصیت:

ویژگی های شخصیتی بیانگر آن دسته از ویژگی های فردی است که الگو های ثابت رفتاری فرد را نشان می‌دهد (پروین[۶۰]، ۱۳۸۹). بر این اساس می توان با توجه به شخصیت افراد، چگونگی واکنش آن ها را در موقعیت های مختلف پیش‌بینی کرد. به عبارت دیگر، شخصیت الگوی نسبتاً پایدار صفات، گرایش ها یا ویژگی هایی است که تا اندازه ای به رفتار ا فراد دوام می بخشد (فیست و فیست[۶۱]، ۱۳۸۶).


۱-۷-۲- تعریف عملیاتی صفات شخصیت:

در این پژوهش منظور از ویژگی‌های شخصیتی یا صفات شخصیت، نمره‌ای است که آزمودنی‌ها در پنج ویژگی شخصیتی ( روان رنجوری، برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و وظیفه‎شناسی به دست می آورند و به وسیله فرم کوتاه پرسشنامه NEO (60 سوالی ) سنجیده می‎شود.

۱-۷-۳-تعریف مفهومی سبک های دلبستگی:

بر من و اسپر لینگ[۶۲] (۱۹۹۴)، دلبستگی بزرگسال را اینگونه تعریف کرده‌اند : تمایل پایدار فرد برای حفظ مجاورت و تماس با یک فرد یا تعدادی افراد معین که می‌توانند برای آرامش و امنیت جسمانی و روانی فرد امکانات ذهنی فراهم سازند (به نقل از برقیان، ۱۳۹۱).


۱-۷-۴- تعریف عملیاتی سبک های دلبستگی:

سبک های دلبستگی در این پژوهش توسط مقیاس دلبستگی بزرگسالان (RAAS)[63] به صورت پرسشنامه بررسی می شود که توسط کولینز ورید[۶۴] (۱۹۹۰) تهیه شده است . افراد بر اساس این پرسشنامه می‌توانند دلبستگی ایمن یا نا ایمن داشته باشند.

۱-۷-۵- تعریف مفهومی راهبرد های تنظیم شناختی هیجان:

تنظیم هیجان به شیوه شناختی مدیریت و دستکاری ورود اطلاعات فراخواننده هیجان اشاره دارد (اوکسنر[۶۵] و گراس، ۲۰۰۴). به عبارت دیگر تنظیم هیجان فرآیندی است که از طریق آن افراد هیجان های خود را به صورت هشیار یا ناهشیار تعدیل می‌کنند (بارق و ویلیامز[۶۶]، ۲۰۰۷).

۱-۷-۶- تعریف عملیاتی راهبرد های تنظیم شناختی هیجان :

راهبرد های مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در پژوهش حاضر از مجموع نمره ای که هر فرد در پاسخ به خرده مقیاس های پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)[67] گارنفسکی و کرایچ به دست می آورد، محاسبه می شود.

فصل دوم:

پیشینه پژوهش

۲-۱- مقدمه

در این فصل به منظور تبیین حقایق و مشاهدات مربوط به موضوع پژوهش، دیدگاه‌ها و نظریه های دانشمندان در خصوص تنظیم هیجان، صفات شخصیت، سبک‌ها و ابعاد دلبستگی مرور گردیده و در ادامه به بررسی پیشینه پژوهشی در رابطه با سه متغیر یادشده پرداخته شده است.

۲-۲- پیشینه نظری

۲-۲-۱- تنظیم هیجان

در این بخش مباحث مربوط به تنظیم هیجان مطرح گردیده است.

۲-۲-۱-۱- مبانی هیجان

سال ها پژوهش ، به وضوح بر نقش مهم هیجان ها در بسیاری از جنبه‌های زندگی روزانه و هم چنین تأثیر آن ها در سازگاری با فشار ها و بحران های زندگی صحه گذاشته است. اساساً، هیجان‌آموزش‌ها واکنش های زیست شناختی هستند که زمانی برانگیخته می‌شوند که فرد موقعیت را حاوی چالش‌آموزش‌ها یا فرصت های مهم ارزیابی می‌کند و پاسخدهی وی را در برابر رویداد های محیطی عمده منسجم می‎سازد (گراس و مونیاس[۶۸]، ۱۹۹۵). از دیدگاه تکاملی هیجانات میراثی است که از انسان های نخستین برای ما باقی مانده است و بدین خاطر هم چنان در گونه ی بشر باقی می ماند که دارای کارکرد است . هیجانات به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم با مشکلات و فرصت هایی که در زندگی با آن روبه رو می‌شویم سازگارانه پاسخ دهیم (لوینسون[۶۹]،۱۹۹۴؛ به نقل از حسین چاری، ۱۳۸۹) . دیدگاه های کارکردی اخیر تأکید دارند که هیجانات نقش مهمی را در آماده سازی فرد برای ارائه واکنش های رفتاری، حرکتی و فیزیولوژیکی، در تسهیل کردن فرایند تصمیم گیری در برابر مسائل و مشکلات زندگی، در ارتقا دادن توان حافظه برای ثبت رویداد های مهم و در تسهیل روابط بین فردی ایفا می‌کنند . ولی متأسفانه ‌در مورد طبیعت هیجان اتفاق نظر وجود ندارد (گراس، ۲۰۰۸؛ به نقل از اعظمی، ۱۳۹۲). به طور کلی هیجانات هم می‌توانند در زندگی به ما کمک کنند و هم می‎توانند به ما آسیب برسانند . زمانی یک هیجان مشکل آفرین و آسیب زا می شود که به سبکی غلط ابراز شود، در بافتی نا متناسب رخ دهد، خیلی شدید باشد و زیاد به طول بیانجامد (ورنر[۷۰] و گراس، ۲۰۱۰).

۲-۲-۱-۲- تعاریف هیجان و نظریات مرتبط با آن

ارائه تعریفی از هیجانات تا حد زیادی سخت است، زیرا می توان هیجان را به دامنه وسیعی از پاسخ ها اطلاق کرد. برای مثال ناراحت شدن از دست استاد، کلافگی ناشی از ترافیک، لذت بردن از قدم زدن در پارک، ترس از یک نمره بد، احساس گناه بخاطر عمل نکردن به گفته های والدین و … را می توان به عنوان هیجان در نظر گرفت . این هیجانات در چند بعد قابل بررسی هستند. شدید یا ملایمند، مثبت یا منفی اند، عام یا خاص اند، کوتاه مدت یا بلند مدت اند، اولیه اند یا ثانویه (یعنی هیجانی که در واکنش به یک پاسخ هیجانی ایجاد می شود) (گراس و تامپسون، ۲۰۰۷ ).

افلاطون معتقد بود که هیجان‌ها همانند دارویی هستند که عقلانیت را مختل می‌سازند . این عدم اطمینان در دوره رواقیون نیز مطرح بود که هیجان‌ها بیماری روح است ادامه یافت. مطالعه نوین هیجان ها با داروین[۷۱] شروع شد که در کارش این روش فکری را دنبال کرد . او متوجه شباهت هایی میان تظاهرات احساسی در انسان و دیگر حیوانات و نیز میان افراد بالغ و کودکان شد . او مشاهده کرد که این تظاهرات خواه ذره ای استفاده داشته باشد یا نه روی می‌دهند، او آنگاه توانست استدلال کند که این تظاهرات وقتی در انسان بالغ پدید می‌آید، انعکاسی از تاریخچه تعاملی و سابقه ی تحول ما از دوران کودکی است. به دنبال داروین، ویلیام جیمز[۷۲] مطرح ساخت که هیجان ها عبارتند از ادراک رویداد های بدن و والتر کنن[۷۳] مطرح کرد که آن ها فوران تکانه های مربوط به بخش های پایینی و غیر عقلانی مغز هستند . چنین پیشنهاداتی روند کلی نظریه سازی روانشناسی ‌در مورد هیجان‌آموزش‌ها را تشکیل می‌داد. سنت فکری دیگری درباره ی هیجان‌ها در تاریخ نظریات روانشناسی غرب وجود داشته است. این سنت با ارسطو شروع شد که مطرح کرد که هیجان‌ها بر داوری های شناختی مبتنی اند. او از اصطلاحات مربوط به هیجان‌ها تجزیه و تحلیلی مؤلفه ای به دست داد. ‌بنابرین‏، برای نمونه، او خشم را به عنوان حالتی پدید آمده در نتیجه ی این باور که فردی مورد اهانت قرار گرفته است تحلیل کرد. این شیوه ی تجزیه و تحلیل معنای اصطلاحات مربوط به هیجان از طرف اسپینوزا[۷۴] دنبال شد (آیزنک[۷۵]، ۱۹۹۲؛ به نقل از محمدی، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 09:04:00 ب.ظ ]




۲-۲- تکالیف مصرف ­کننده

در دوران مدرن از همبستگی حق و تکلیف سخن رانده می­ شود. این تطور مفهومی حق ریشه در قرون وسطی و پس از جنگ­های خونینی رخ داد که اساس همگی بر حق و باطل بود. لذا با روشنگری اندیشمندان قرون ۱۷ و ۱۸ و برجسته نمودن اصل غایت بودن انسان، حق داشتن کم کم جایگزین تفکیک میان حق و باطل گردید. از اینرو هر شخص فارغ از نژاد، مذهب، رنگ و… به واسطه انسان بودن دارای کرامت انسانی بوده و از حداقل حقوق انسانی برخوردار است. این حق داشتن در زندگی اجتماعی با حق داشتن دیگران ملازمه دارد. ‌بنابرین‏ شایسته است در کنار حق، تکلیف را جهت تضمین حقوق دیگران و استمرار زندگی مسالمت­آمیز قرار دهیم.

«از لحاظ تاریخی بحث از حقوق انسان بویژه در قالب حقوق طبیعی و اساسی وی، در جنبش­های سیاسی-اجتماعی سده هفدهم در آمریکای شمالی و اروپا تجلی و بروز یافت و پس از آن به تدریج در همه جنبش­های سیاسی- اجتماعی دنیا رخ نمود تا اینکه طی سده بیستم در اسناد بین ­المللی حقوق بشر ظهور و استقرار یافت. به دیگر سخن، در این فرایند حق علاوه بر معنای عینی که از گذشته در نظر گرفته می­شد که برآن اساس، درستی یا نادرستی(حق و باطل) یک ادعا، از یک منظر عینی یا دست کم بین­الاذهانی سنجیده می­شد. در مقایسه حق شخصی به معنای «حق داشتن» بود که قضاوت درباره درستی و نادرستی ادعا را به فرد وامی­نهاد و صرفاً به دنبال حمایت از اصل تصمیم او در گزینش ادعایی از میان ادعاها بود. به دیگر سخن، در حق شخصی از صرف اعمال اراده آزاد فرد حمایت می­ شود ولی در حق عینی از محتوای عملی که بر اثر اعمال این اراده آزاد شکل گرفته است نیز پرسیده می­ شود».[۶۸]

در رابطه میان خودروسازان و مصرف­ کنندگان نیز حق و تکلیف در کنار یکدیگر قرار دارند. همان‌ طور که مصرف ­کننده در ازای خرید خودرو حقوق و انتظاراتی دارد، تکالیفی نیز بر عهده دارد. پایبندی به مفاد قرارداد منعقده میان طرفین از بارزترین تکالیف و تعهدات مصرف­ کنندگان است. همچنین اجرای توصیه­ های تولیدکنندگان خودرو در جهت حفظ و نگهداری بهینه خودرو از دیگر تکالیف مصرف­ کنندگان محسوب می­ شود. در این زمینه بند ح از ماده نخست آیین نامه اجرایی قانون حمایت از مصرف کنندگان خودرو در تعریف استفاده مطلوب از خودرو ذکر می­ کند: «استفاده از هر خودرو مطابق مشخصات اعلام شده از سوی عرضه کننده (رعایت تعداد سرنشین و مقدار بار تا ظرفیت مجاز،‌شیوه نگهداری خودرو و نظایر آن) کهدر ضمانت نامه توضیح داده شده ؛ است».

لذا ‌می‌توان نخستین تکلیف مصرف ­کننده را استفاده مطلوب از خودرو مطابق آنچه در ضمانت­نامه تشریح شده است، دانست. تبصره ۲ ماده ۴ آیین­ نامه مذبور رعایت ضوابطمندرج در کتابچه راهنمای مصرف کننده برای مصرف کننده الزامی می­داند.

همچنین مصرف­ کنندگان بایست به هشدارهایی که تولیدکننده در زمینه ایمنی خودرو متذکر می­ شود، گوش فرا دهد. این هشدارها شامل انواع فراخوان­هایی است که در طول مصرف ممکن است به دلایل ایمنی توسط تولیدکننده صادر شود. برای نمونه فراخوان­هایی که تولیدکننده جهت رفع عیب خودرو صادر می­ کند، مصرف ­کننده مکلف است در مهلت مقرره مراجعه نماید در غیر اینصورت نمی­تواند مطالبه خسارت در اثر عیب و نقص خودرو نماید، مگر آنکه اثبات نماید به نحو مقتضی مطلع نگردیده است. متأسفانه قوانین و مقررات در این زمینه سکوت کرده ­اند. اما منطقی است که در عیوب عمده که به ایمنی خودرو مربوط است، تولیدکننده علاوه بر فراخوان عمومی از طریق رسانه­های گروهی بایست به طور مکتوب یا اختصاصی نیز به مصرف­ کنندگان اطلاع رسانی نماید.

فصل سوم

مسئولیت مدنی تولیدکنندگان خودرو

۳-۱- مسئولیت مدنی ناشی از عیب یا نقص تولید

در این مبحث مسئولیت مدنی تولید کنندگان خودرو مبتنی بر نظریه کلاسیک تقصیر می‌باشد.در نظریه مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر برقراری رابطه سببیّت میان عامل زیان و زیان وارده ضروری است و مستلزم اثبات آن از سوی زیان دیده است.این مسئولیت در قبال دارندگان خودرو مسئولیت قراردادی است که مطابق قرارداد فروش و خدمات پس از فروش تحقق می‌یابد.اما مسئولیت خودرو سازان محدود ‌به این مسئله نمی شود و آنان در قبال زیان های ناشی از نقص عیب خودرو در مقابل ثالث نیز مطابق ضمان قهری مسئول هستند.

۳-۱-۱- مسئولیت مدنی ناشی از عیب تولیددر قبال دارندگان خودرو (نظریه تقصیر)

همان گونه که در فصل نخست بیان کردیم عیب خودرو در سه سطح عیب طراحی،عیب تولید و عیب در بهره برداری قابل بررسی می‌باشد.این عیوب به طور یکسان موجب مسئولیت مدنی خودرو سازان نمی­ شود و با یکدیگر متفاوت است لذا در این بخش به بررسی مسئولیت مدنی ناشی از این سه عیب می­پردازیم.

۳-۱-۱-۱- مسئولیت مدنی خودرو سازان در اثر عیبدر طراحی خودرو

عیب در طراحی خودرو شامل عیوب ایرودینامیکی، سازه­ای، کنترلی و … می‌باشد که به فناوری و تجهیزات تولید مرتبط نبوده و ضعف اولیه در طراحی نخستین موجب بروز این مشکل می‌باشد در واقع فقدان دانش طراحی مهندسان و یا در قصور آنان در پیش‌بینی تمام جهات کاربری خودرو منجر به بروز ضعف طراحی می شود.اما چه عیوبی در طراحی،مؤثر در تحقق مسئولیت مدنی می‌گردد؟

به طور مثال وجود کیسه هوا و طراحی آن در خودرو موجب ایمنی بیشتر خودرو می شود و خریداران را در انتخاب آن ترغیب می کند اما چنانچه در تصادفی که کیسه هوا عادتا بایست عمل می نموده به درستی کار نکرده و موجب خسارات جانی شود چنانچه عیب طراحی اثبات گردد مسئولیت مدنی قابل اثبات می‌باشد. یا ضعف عملکرد ترمز ها که می‌تواند بیشترین خسارات را در پی داشته باشد،چنانچه ناشی از ضعف طراحی باشد موجب مسئولیت خودروساز می‌گردد.

‌بنابرین‏ می توان گفت در زمینه اشکالاتی که موجب بروز خطر شده است چنانچه ناشی از طراحی اولیه بوده باشد تولیدکننده به دلیل قصور در ارتقای فناوری و همگام نشدن با طراحی علمی و یا ضعف در کنترل کیفیت مسئول می‌باشد اما معیار هایی برای تشخیص عیب طراحی خودرو وجود دارد که دادگاه می‌تواند در رسیدگی به ادعاهای خواهان به آن توجه نماید.چرا که اگر خواهان مدعی عیب در طراحی خودرو باشد بایست بار اثبات را به دوش بکشد.

۱- معیار انتظار مشروع مصرف کننده[۶۹] :

انتظار مشروع مقوله­ایست نوین که در اثر توسعه حقوقی مورد توجه قرار گرفته است. انتظار مشروع اگرچه در ذیل دامنه حق نمی­گنجد اما در کشورهای پیشرفته در رویه قضایی جایی برای خود باز ‌کرده‌است.

در این زمینه نیز حداقل انتظار مصرف ­کننده، انتظار دریافت خدماتی متناسب با هزینه­ پرداختی ضمن رعایت استانداردهای لازم جهت ایمنی ‌می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ب.ظ ]




مقایسه تفکر انتقادی و تفکر عادی

لیپمن (۱۹۹۱) میان تفکر عادی و تفکر انتقادی تمیز قائل می شود. تفکر عادی، ساده وفاقد ملاک است اما تفکر انتقادی، پیچیده تر و بر پایۀ ملاک های عینی است. اواز معلمان می‌خواهد تا تغییرات زیر را (از تفکر عادی به سمت تفکر انتقادی) در دانش آموزان پدید آورند .

می‌توانیم تفاوت های میان تفکر عادی و تفکر انتقادی را از دیدگاه لیپمن را در جدول زیر مشخص و آن

ها را با هم مقایسه کنیم:

جدول۲-۳:مقایسۀ تفکر عادی و تفکر انتقادی از دیدگاه لیپمن

تفکر عادی

تفکر انتقادی

حدس زدن

ترجیح دادن

گروه بندی

باور کردن

استنتاج

مفاهیم هم خوان

توجۀ به ارتبا­­ طات

تصور کردن پیشنهاد بدون دلیل

قضاوت بدون معیار

تخمین زدن

ارزشیابی کردن

طبقه بندی

فرض کردن

استنتاج منطقی

اصول درک شده

توجه به روا­بط متقابل

پیشنهاد یا دلیل

قضاوت یا معیار

تفکر نقادانه ازدیدگاه قرآن واسلام

این مهارت مخصوص انسان‌های باهوش و دارای حکمت الهی است که فکری نقادانه دارند و هیچ نظر و عقیده­ای را بدون نقد و بررسی نمی‌پذیرند، همچون حضرت ابراهیم (ع) که از پدرش به جهت پرستش معبودانی بی خاصیت انتقاد کرد و چه زیبا و محترمانه انتقاد می‌کند آنجا که می فرماید: ای پدر چرا چیزی را که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه هیچ نیازی از تو بر می‌آورد، می‌پرستی؟ ای پدر مرا دانشی داده‌اند، پس از من پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت کنم (مریم ۴۲ و ۴۳).

عقل و نیروی های عقلانی یکی از جنبه هایی است که در تعلیم وتربیت اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. اگر عقل معلومات خارجی را تجزیه و تحلیل نکند و آن را به مشابه مواد خام برای دستیابی به معلومات جدید به کار نگیرد، باز دهی چندانی نخواهد داشت. یعنی علم ، آن زمان ثمر بخش است که در سایه عقل و استنباط حرکت کند و به مقصود برسد. در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، توجه به عقل و پرورش آن از جایگاه والایی برخوردار است. آیات قرآن مجید با الفاظ و تعابیر متفاوت،کلام به سبب آیات متعدد با مضامین گوناگون انسان را به تعقل و تدّبر و در یک کلام به عقل گرایی و خرد ورزی دعوت می‌کنند. ‌بنابرین‏ ، تربیت انسان را با مبنا و اساس تعقل واساس و تفکر پایه ریزی می‌کنند. برای مثال، در سوره های حج، آیه ۴۶؛ بقره، آیه ۱۶۴؛ آل عمران، آیه ۱۹۰؛ رعد، آیه ۳ و انعام آیه ۵ ؛ ناظر به تشویق، ترغیب وتوجه دادن افراد به خرد ورزی است. در باب پرورش عقلانی از پیشوایان معصوم (ع) نیز سخنان گهرباری در این مورد ثبت شده است(سلطان القرائی ۱۳۸۴، ص ۱۳۹).

برای نمونه در قرآن خداوند می فرماید:

” کَذَلِکَ یُبیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ” (بقره ،آیه ۲۱۹).

“خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید”

“قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ”(انعام ،آیه ۱۰۱)

بگو آیا فرد کور و بینا یکسان هستند؟ چرا فکر نمی کنید؟

“قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ …”(یونس آیه ۱۰۱)

بگو با چشم عقل بنگرید به آنچه که در آسمان ها و زمین است.

نتیجه چنین مشاهده دقیقی شکفته شدن عقل است و به همین علت روش فوق یکی از روش های پیاده شدن اصل تعقل می‌باشد:

نظر و نگاهت با دقت، عقل را باز و شکفته می‌کند. (کافی ، ۱۳۷۰ص ۳۸۰).

ظاهری بدون تفکر نمی باشد ، زیرا چنین دیدنی هرگز موجب شکفتن عقل نخواهد شد.

آیات زیادی در قرآن وجود دارند که مردم را به تفکر، تشویق و ترغیب می‌کند. علاوه بر آیات قرآن احادیث نیز مردم را به تفکر دعوت می کند، حتی تفکر را به عنوان یک عبادت بلکه بهترین عبادت ها معرفی می کند: از جمله:

حضرت علی (ع) می فرماید: به وسیله تفکر قلبت را بیدار کن و در شب پهلویت را از بستر جدا سازد و تقوای پروردگارت را پیشه ساز (طباطبایی بروجردی، ۱۴۰۷ق، چ ۱۹،ص ۳۱۹).

حضرت موسی بن جعفر (ع) به هشام فرمود: یا هشام! برای هر چیز دلیل و راهنمایی وجود دارد و دلیل عقل تفکر است و دلیل تفکر سکوت می‌باشد.(طباطبایی بروجردی ، ۱۴۰۷ ق،ج ۱۳، ص ۲۸۶)

نظریه های یادگیری همسو با تفکر انتقادی

نظریه شناختی

نظریه های شناختی ابعاد مختلف تفکر را تبیین می‌کنند. طبق این نظریه ها در فرایند یادگیری، فراگیران مانند پردازش کنندگان فعال اطلاعات عمل می‌کنند، کسانی که خود تجربه کرده و در جهت حل مسائل، اطلاعات مورد نیاز را جستجو می‌کنند و آنچه را برای حل مسئله جدید کاربرد دارد، تشخیص داده، آن ها را به کار می گیرند. و اطلاعات اضافی را حذف می‌کنند و به عبارتی به طور فعال انتخاب، تمدن یا توجه ویا چشم پوشی می‌کنند و این تئوری ها یاد گیرنده را در رابطه با چگونگی کسب اطلاعات و تجزیه وتحلیل درونی یا پردازش اطلاعات ملاحظه می‌کنند و مراحل رشد شناختی فراگیر، هوش، حل مسئله، تفکر (تفکر انتقادی و خلاق) و مفهوم آفرینندگی یا خلاقیت را مورد توجه قراد می‌دهند(هانکیز ، ۱۹۹۳؛ نقل از هاشمیان ، ۱۳۸۳).

نظریه ساخت گرایی

یکی دیگر از نظریه های مرتبط، با تفکر انتقادی، نظریه ساخت گرایی است که ریشه در تفکر شناختی دارد. ساخت گرایان موقعیت یادگیری را یکی از مهمترین عوامل مؤثر در فرایند یادگیری می دانند و بر این اساس مراحل خطا پذیری معرفت انسان معتقدند، ‌به این دلیل که با توجه به سنتی بودن ادراک انسان، همه ی معرفت ها و شناخت های او خطاپذیر ند(کوپر ۱۹۹۲ ؛ نقل از هاشمیان ، ۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




شواهد بسیاری ثابت می‌کنند افرادی که مهارت هیجانی دارند در هر حیطه‌ای از زندگی ممتازند؛ خواه در روابط عاطفی و صمیمانه، خواه در فهم قواعد ناگفته‌ای که در خط مشی سازمانی به پیشرفت می‌ انجامد، و چه در آموزش، تربیت فرزند و مسائل خانواده و چه در بخش سلامت روان و شخصیت(همان منبع ).

اگر انسان از هوش هیجانی بالایی بهره‌مند باشد، می‌تواند با چالش‌های زندگی فردی و اجتماعی خود، بهتر سازگار شود و هیجان‌های خود را به گونه‌ای مؤثر مدیریت کند و در نتیجه، زمینه افزایش سلامت جسم و روان خود را فراهم آورد(علم الهدایی ،۱۳۸۵). از مجموع مطالب بالا می‌توان نتیجه گرفت که امروزه تأثیر شگفت‌انگیز هوش هیجانی، بر حوزه هایی، مثل سلامت جسمانی و روانی افراد، سلامت و کمال شخصیت آن ها، سلامت و استحکام روابط درون‌فردی و برون‌فردی، تقویت یادگیری و تسهیل آموزش، توفیق و پیشرفت در شغل و مدیریت سازمانی، اداره بهتر خانواده و تربیت مؤثر فرزند، قابل تردید نیست.

۲-۱-۱۰ حیطه‌های کاربرد هوش هیجانی:

تحقیقات روان‌شناسانی، مثل گاردنر، سالوی، مایر، بار آن، گلمن و … نشان می‌دهد که هوش هیجانی در حیطه‌های زیادی کارایی دارد. از جمله‌ این حیطه‌ها می‌توان به حیطه‌های روابط درون‌فردی (خودشناسی و خودشکوفایی)، روابط برون فردی (روابط اجتماعی) ازدواج، خانه و روابط خانوادگی، تربیت فرزند، آموزش و یادگیری، سلامت فکر و شخصیت (بهداشت روانی و اختلالات روانی)، روان‌شناسی، پزشکی و سلامت جسمانی، روان‌پزشکی، مشاوره و راهنمایی، کار و اشتغال، مدیریت سازمانی و صنعتی، پیشرفت اقتصادی، رهبری جامعه و … اشاره کرد. در ادامه به یادآوری و توضیح چند حیطه کلی پرداخته می‌شود:

۲-۱-۱۰ -۱هوش هیجانی و ارتباطات:

هوش هیجانی اساساً در ارتباطات، تجلی پیدا می‌کند. این ارتباطات از سویی، حوزه درون‌فردی و از سوی دیگر، حوزه میان فردی را در برمی‌گیرند. ‌بنابرین‏، می‌توان از دو دسته شایستگی‌های کلی در دو حوزه شخصی و اجتماعی، سخن گفت. در حوزه شخصی، هوش هیجانی به قابلیت‌‌ها، شایستگی‌ها و توانمندی‌هایی می‌پردازد که ارتباط فرد را با خود تنظیم می‌کند. در این حوزه ها با مؤلفه‌هایی، چون آگاهی به خود، اعتماد به نفس، مدیریت هیجان‌ها و ابتکار عمل سر و کار داریم. شایستگی‌های این بخش در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا می‌کنند و تقویت کننده یکدیگر به شمار می‌آیند. برای مثال، آگاهی دقیق از خود، زمینه‌ساز بستر مناسبی برای افزایش اعتماد به نفس است و مدیریت هیجان‌ها نقش برجسته‌ای در افزایش اعتماد به نفس ایفا می‌کند. به هر میزان که هیجان‌ها در عمل بهتر مدیریت شوند و موفقیت در این زمینه شکل عملی پیدا کند، باور فرد به خود افزایش می‌یابد. در حوزه اجتماعی، هوش هیجانی به قابلیت‌ها، شایستگی‌ها و توانمندی‌هایی می‌پردازد که ارتباط فرد را با دیگران تنظیم می‌کنند. مؤلفه‌هایی، چون همدلی، آگاهی سازمانی، مدیریت تضاد و تعارض، کار گروهی، نفوذ، پرورش دیگران و ارتباط با دیگران در این حوزه قرار می‌گیرند(فاطمی ،۱۳۸۵).

۲-۱-۱۰ -۲هوش هیجانی و خانواده:

جان گاتمن و گروهش با زیر نظر گرفتن تنها پنج دقیقه از صحبت‌های یک زوج و اینکه آن ها چگونه مخالفت‌های خود را ابراز می‌کنند، حدس می‌زدند که این زوج در آینده، طلاق خواهند گرفت یا نه؟ دقت یافته های گاتمن و همکارانش ۹۳ درصد بود. بعضی از این زوج‌ها تا چهارده سال زیر نظر او و گروهش بودند و پیش‌بینی آن ها درست درآمده بود. این پژوهش نشان می‌دهد که تعداد مخالفت‌های یک زوج مهم نیست، بلکه تلاشی که هر دوی آن ها برای حل مشکل به صورت دوستانه به کار می‌برند و تعمیر [و تغییر] وضعیت که بر موفقیت رابطه آن ها تأثیر می‌گذارد، مهم است. زمانی گفته می‌شود که رابطه، از لحاظ هوش هیجانی، در سطح بالایی قرار دارد که زن و شوهر انرژی خود را برای تعمیر اختلاف‌ها [و اصلاح و تقویت شباهت‌ها] صرف کنند. تعمیر، یعنی نشان‌دادن عشق و محبت زن و شوهر به یکدیگر بدون توجه به تعارض و کشمکشی که دارند. تعمیرات، بیانگر این واقعیت هستند که از مهارت‌های هوش هیجانی در درون رابطه، استفاده می‌‌شود. تعمیر، یعنی پشت سر گذاشتن خشم، خشونت و دشمنی با همسر. اولین امید به تعمیر موفق، از خود آگاهی فرد ریشه می‌گیرد(برادبری ۱۳۸۴).

پژوهش انجام شده در دانشگاه اِموری نشان داد که هوش هیجانی کودک، محصول نمایش مهارت‌های هوش هیجانی والدین است و نه تجربه‌ شخصی آن ها از استرس هیجانی. کودکان، مهارت‌های هوش هیجانی را از والدین خود یاد می‌گیرند. اگر آن ها الگو و مثال والدین خود را نداشته باشند، در حقیقت، بهترین منبع یادگیری را از دست خواهند داد. والدینی که هوش هیجانی را با کودکانشان تمرین می‌کنند و به عمل در می‌آورند، پسران و دخترانی بزرگ می‌کنند که شادتر هستند، سازگاری اجتماعی بیشتری دارند، نمره‌های بهتری می‌آورند و در بزرگسالی موفقیت‌های حرفه‌ای بیشتری کسب می‌کنند. بچه هایی که مهارت‌های هوش هیجانی خود را افزایش می‌دهند، میزان مکتب‌گریزی، تنبلی، و رفتار بزهکارانه خود را کاهش می‌دهند. کودک از هر جا که شروع کند، افزایش هوش هیجانی او باعث خواهد شد تا روابطش با هم‌کلاسی‌هایش بهبود یابد. اگر از نظر هوش هیجانی الگوی فرزندان باشید، آن ها مهارت‌های مورد نیاز خود را برای کنار آمدن با دیگران رشد خواهند داد و موفقیت بیشتری را تجربه خواهند کرد؛ موفقیتی که در بزرگسالی نیز نیز ادامه خواهد داشت(برادبری ۱۳۸۴).

در جوامع دموکراتیک، تربیت فرزندانی خوشبخت، مهم‌ترین مسئولیت والدین به شمار می‌رود. برای خوشبختی کودک، عاملی حیاتی‌تر از پدر و مادری خوشبخت وجود ندارد و برای موفقیت جامعه‌ای دموکراتیک، عاملی حیاتی‌تر از وجود شهروندانی خوشبخت نمی‌توان یافت. کودکان خوشبخت در آینده به شهروندانی خوب بدل می‌شوند، چرا که هرگز به رفتارهای ضداجتماعی‌ که موجب تخریب جامعه می‌شود، روی نخواهند آورد(هین ،۱۳۸۴).

۲-۱-۱۰ -۳هوش هیجانی و سلامت:

هوش هیجانی رابطه بسیار نزدیکی با سلامت روانی و سلامت جسمانی دارد. به همین علت که هوش هیجانی در حوزه هایی، مثل روان‌شناسی، مشاوره و راهنمایی، پزشکی و روان پزشکی، سخت مورد علاقه، تحقیق و مطالعه قرار گرفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




به طوری که اولین مطلبی که با مطالعه عنوان این ماده و صدر آن جلب توجه می‌کند این است که این ماده همچون سایر مواد این کنوانسیون و پروتکل های الحاقی ـ رأسا عنوان مجرمانه، ایجاد نمی کند، بلکه دولت های متعاهد را ملزم به تصویب قوانین و « سایر اقدامات » مقتضی می‌کند. با مطالعه کارهای مقدماتی این معاهده و مذاکرات مربوطه متوجه می‌شویم که منظور از «سایر اقدامات» مندرج در مواد ۵،۶،۸و۲۳ این کنوانسیون اقداماتی علاوه بر اقدامات قانونگذاری و در جهت تکمیل آن می‌باشند.

(سلیمی، ۱۳۹۰؛UN.COC.A/383/55/Add.1,3)

از این رو علی‌رغم تاثیرات مخرب جرایم اقتصادی بر سلامت جامعه دولت ها و جامعه بین الملل، متاسفانه در این کنوانسیون ، سازگار حقوقی در سطح بین الملل برای مبارزه با این گونه جرایم تعیین نشده است. بعضی از ویژگی های جرم شناسی که در مواد ۹، ۳، ۲۳ و ۲۴و ۲۵ کنوانسیون پالرمو بیان شده است، عبارتند از:

    • ماده ۹ : موانع اخلاقی شخصی و فردی را به عنوان پیشگیری غیرکیفری، مؤثر در ارتکاب جرم می‌داند.

    • ماده ۳ پیشگیری غیرکیفری فنی مد نظر قرار داده است که با تقویت افراد در معرض بزه دیدگی امکان ارتکاب جرم را از بین می‌برد. همچنین این ماده به بازپروی محکومین اشاره شده است.

    • ماده ۲۳ پیشگیری از پرداخت هزینه توسط مجرمین را مطرح می کند.

  • ماده ۲۴و ۲۵ از بزه دیدگان جرایم سازمان یافته حمایت می‌کند.

کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با فساد (مریدا) مصوب۲۰۰۳ نیزضمن توجه به مجموعۀ گسترده ای از تدابیر مندرج در کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی (پالرمو) به هر ماده، اختصاصِ یک عنوان کیفری و ضمانت اجراهایِ اداری و انظباطی و صنفی … داده شده است ماده ی ۵ کنوانسیون تدابیر پیشگیری از فساد را مطرح می‌کند و ماده ۶ تشکیل نهادهایی برای مبارزه با فساد و امکان اجرای تدابیر مذکور را به وجود آورده است. در ماده ی ۷ نیز تأکید شده که افراد واجد صلاحیت اخلاقی و توانایی علمی و عملی لازم برای این منظور انتخاب شوند. ماده ۸ از اهمیت پیشگیری غافل نبوده است و به طور مفصل توصیه هایی را برای به وجود آمدن اسناد مربوط به اخلاق حرفه ای در کشورهای ارائه نموده است. همچنین در این کنوانسیون از طریق توسل به نظام ضمانت اجراها (ماده ۱۲)، امکان مشارکت عمومی در اعلام جرم (ماده ۱۳) و اصلاح و بازپروری بزهکاران ( ماده ۲۰) صورت می‌گیرد. ( پیشگیری کیفری)

‌به این ترتیب اگرچه امروزه کنوانسیون های بین‌المللی در جهت افزایش همکاری ها در زمینه دفاع از منافع مشترک و مقابله با مشکلات مشترک جهانی، از قبیل فسادو… عامل اصلی تنظیم کننده بسیاری از روابط بین‌المللی هستند، اما همچنان این «سیاست جنایی»[۴۵] و قوانین داخلی است که از طریق حقوق کیفری کشورها و ‌بر اساس نظم اخلاقی یا تاثیر جریان های فکری غالب به تعیین مجازات می پردازد. به عنوان نمونه مفاد اصول اعلامیه ۱۹۸۵ از یک سو فرایند های غیر رسمی رسیدگی به اختلاف های ناشی از ارتکاب جرم را، مطرح می کند و به طور ضمنی از قضا زدایی در قلمرو کیفری حمایت می‌کند و از سوی دیگر مصالحه و سازش میان بزهکار و بزه دیده و جبران خسارات وارد بر بزه دیده توسط بزهکار و در صورت عدم دسترسی به بزهکار یا عدم توانایی وی در پرداخت غرامت، توسط دولت را توصیه می‌کند. همچنین است اسناد بین‌المللی مبارزه با جرایم و مفاسد اقتصادی ، که اگرچه این اسناد با ارائه تدابیر بازدارنده، سیاست ها و روش های پیشگیری (غیرکیفری) در فساد مالی، خواهان جلوگیری از فراهم شدن زمینه برای سوء استفاده مجرمین می‌باشند، اما با اختصاص ضمانت اجراهای اداری و انظباطی و صنفی و… برای مقابله با جرایم اقتصادی، الزامی دانستن حرم انگاری و اعطای اختیارات تحقیق و تعقیب به دست اندرکاران مبارزه با فساد، در واقع جرم انگاری و برخورد با این جرایم را بعهده حاکمیت ها واگذارمی نماید و خود به طور ویژه برای برخورد با جرایم اقتصادی معیار دقیقی ارائه نمی نماید. چرا که این اصول صرفاً جنبه ارشادی و اخلاقی برای حقوق کیفری داخلی خواهد داشت و در شمار اسناد غیرالزام آور بین‌المللی می‌باشند.

به عبارت دیگر اگرچه جامعه بین الملل پذیرفته است که مطلوب ترین راه مقابله با جرم و جنایت بین‌المللی برون مرزی بویژه جرایم اقتصادی از طریق موافقت نامه ها و کنوانسیون های بین‌المللی خواهد بود، لیکن اسناد بین‌المللی مربوطه در حالی است که هیچ گونه الزام قانونی و حقوقی برای دولت های عضو در اجرای راهبردهای مورد ذکرایجاد ننموده است، تنها به ارائه راهبردهای کلی پرداخته است و چگونگی قانونگذاری تفصیلی را با توجه به ویژگی های حقوق کیفری داخلی هرکشور به عهده دولت ها گذارده است. ازاین رو این اقدامات از لحاظ قانونی، اثر محدودی دارد و همچنان دست کشورها در قبال این جرایم، هر چند که شدید باشد باز گذاشته شده است، مگر اینکه به طور کامل در قوانین داخلی مندرج و اجرا شوند.

بخش چهارم – مجازات مجرمان اقتصادی

بی شک زمانی که ساترلند اصطلاح مجرمین یقه سفید را به کار برد به درستی متوجه این نکته شده بود که به دلیل نفوذ، اعتبار و اتصال مجرمین یقه سفید به لایه‌های بالای قدرت، تعقیب و محاکمۀ این طیف از مجرمین کار چندان ساده‌ای نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]