آثار محرومیت از پدر در همانند سازی نقش جنسی
مور و همکارانش(۱۹۶۳) اظهار میکنند که پسران و دختران هر دو ابتدا با مادر همانند سازی میکنند ولی پسران وقتی به ۴ سالگی میرسند در جریان انتقال از همانند سازی با مادر به همانند سازی با پدر قرار می گیرند. پسرهای ۴ ساله تصویر پدر و مادر، هر دو را مهم تلقی میکنند اما در ۶ سالگی تمایل دارند که بیشتر پدر را در تخیلات خود مورد توجه قرار دهند. از سوی دیگر دختران در ۴ سالگی مادر را به عنوان چهره غالب در همه جنبه ها در نظر می گیرند ولی در ۶ سالگی با اینکه چهره مهمی برای مادر قائلند، پدر را به عنوان چهره مقتدر ممتاز تصور میکنند. سن و جنس خواهران و برادران نیز عاملی است که باید به آن توجه داشت. اگر دختر خانواده، برادر بزرگتری داشته باشد، رفتار او را نمونه ای برای رفتار مردانه در نظر میگیرد یا حداقل به نقش های او نیز توجه میکند. هر قدر برادر یا خواهر بزرگتر باشد، کودک بهتر میتواند به تمایز نقشهای جنسی مردانه یا زنانه راه یابد.کودکانی که برادر بزرگتری دارند به طور معنی دار پرخاشگری بیشتر و وابستگی کمتری نشان میدهند تا آنهایی که برادر بزرگ ندارند. وجود داشتن خواهران بزرگتر تأثیرگذاری مذبور را دچار تغییر نمی کند اما در هر حال وجود برادر بزرگتر بیشتر از لحاظ پرخاشگری و استقلال مؤثر واقع می شود تا از لحاظ معیار مردانگی و زنانگی. در مورد همانند سازی در نقش جنسی دختران تحقیقات بسیار اندکی انجام شده است. بوتلر[۴۵](۱۹۸۲ ) با مروری بر سابقه پژوهش تحول جنسی دختران اظهار میکند دخترانی که از ارتباط با پدر محروم شده اند در تحول نقش زنانه خود دچار اشکالاتی میشوند و در ارتباط عادی با افراد مختلف نیز دشواری هایی پیدا میکنند اما در مورد نتایج مذکور باید بگوییم که به دلیل فقر شواهد نمی توان بر اساس آن فرضیه ای معتبر ساخت. از آنجا که متغیرهای مختلفی در امر تحول جنسی دختران دخیل است( که از آن جمله می توان به نوع روابط مادر – پدر روابط برادران – خواهران و نوع روابط مادر – دختر اشاره کرد). از این رو نمی توان به نتیجه گیری ثابت و قالبی پرداخت و اختلالات مربوط به نقش جنسی دختران را ناشی از فقدان پدر دانست (آدامز[۴۶]، ۱۹۹۹).
نظریه های موجود در مورد رفتارهای سالم و پر خطر
هنگامی که انسان و رفتارهای او به عنوان موضوع پژوهش و مطالعه انتخاب می شود بنا به صورت دیدگاه ها و رویکردهای مختلفی مطرح میشوند. اگر چه گاهی دیدگاه های موجود درباره رفتار انسان ظاهراًً مجزا از هم می نمایند لیکن برای کسب شناخت صحیح و جامع از رفتار استفاده از دستاوردها و نتایج هر یک از شاخه های علوم و تلفیق منطقی آن ها ضروری به نظر میرسد(ولش[۴۷]، ۱۹۹۱). تئوریهای بسیاری به منظور توصیف اتخاذ رفتارهای تضمین کننده و یا تهدید کننده سلامت توسط افراد ارائه شده اند و پژوهشگران زیادی این تئوریها را با شواهد تجربی و مستدل مورد آزمایش قرار دادهاند اما هنوز نتوانسته اند به توافقی در این زمینه دست یابند که یک تئوری یا مدل میتواند قویتر از سایر تئوریها جلوه نموده و رفتارهای سالم یا پر خطر در افراد را بهتر توجیه نماید(رینینگر[۴۸]، ۲۰۰۵). در بررسی رفتارهای پر خطر نوجوانان نیز دیدگاه ها و مدل های زیادی به وجود آمده است. برخی نظریه ها در تبیین این گونه رفتارها بر جنبه هایی از خود ” شخص ” تمرکز کردهاند و برخی دیگر جنبه هایی از محیط را مورد تأکید قرار دادهاند. تئوریهای دیگری نیز وجود دارند که ترکیب جنبه هایی از شخص و محیط را در رفتارهای پر خطر نوجوانان دخیل می دانند. عوامل شناختی(مثل ادراک خطر)، عوامل زیستی(مثل تغییر هورمونی)، عوامل شخصیتی(مثل گرایشات هیجانی خواهی ) و عوامل و تأثیرات محیطی (مثل والدین و گروه همسالان) همه از مواردی هستند که به منظور درک و چگونگی منفی آن ها در مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. برخی مدل ها نیز تعامل میان این عوامل را مورد توجه قرار دادهاند( جسور[۴۹]، ۱۹۹۲؛ کالیچمان[۵۰]، ۲۰۰۰ ).
تئوریهای زیادی مطرح میکنند که همه ( یا اغلب ) افراد دارای تکانه های منحرف یا میل به اعمال نابهنجار هستند اما همواره سعی آن ها بر این است که این تکانه ها را حداقل در اغلب اوقات تحت کنترل داشته باشند (گاتفرسون[۵۱]، ۱۹۹۴). نظریات گوناگون بر سر روشی که به افراد کمک میکنند تا این تکانه ها را کنترل نمایند با یکدیگر اختلاف دارند :
-
- ولش[۵۲] (۱۹۹۱) معتقد است که تکانه های منحرف که احتمالاً در همه افراد وجود دارد توسط پیوندهای قوی اجتماعی، خانوادگی، تحصیلی، کاری و مذهبی کنترل میشوند.
- آرنت[۵۳] (۱۹۹۲) بیان میکند که فرایند اجتماعی شدن در نوجوانان است که تکانه های منحرف در آنهایی که صفات شخصیتی و مزاجی خاصی دارند را تحت کنترل در می آورد.
تعریف اعتیاد
اعتیاد از جمله مفاهیمی است که تعاریف متعددی ازآن ارائه شده است که در ذیل به برخی ازآنها اشاره میگردد.
اعتیاد یک بیماری مزمن، یک اختلال عودکننده و اکثراً شبیه بیماری قند و بیماری فشارخون میباشد و نمی تواند به طور مؤثردر مدت طولانی با پشتیبانی پیگیرتسکین داده شود(بختیاری، ۱۳۹۰).
به طورمتعارف، اعتیاد برای شناسایی رفتارهای خود مخرب به کار می رود که شامل مؤلفه هایی دارویی است. این واژه مختص کسانی است که گرفتارجسمی به یک یا بیش از یک داروی غیرقانونی هستند. این تعریف شامل هوس کردن شدید به مواد، و نیاز به مواد بیشتر برای کسب همان اثر قبلی است(دی کلمنته[۵۴]، به نقل از دی کلمنته، ۲۰۰۳). اعتیاد عادت اکتسابی است که زمانی ظهورکرده و خاموش کردن آن حتی در مواجهه با پیامدهای بسیارمنفی چشمگیرآن استواراست. و یا “وابستگی”حالتی است که الگوی رفتارشامل کنترل ضعیف قربانی است که با وجود بازخورد منفی ادامه دارد و اغلب به نظر می رسدخارج ازکنترل باشد(دی کلمنته، ۱۹۹۴، به نقل از دی کلمنته، ۲۰۰۳).
مصرف موادمخدر
آخرین نظرات