کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



نظریه بندورا (یادگیری مشاهده‌ای) چهار مرحله دارد:

    1. مرحله اول توجه: که در آن یادگیرنده یا مشاهده کننده با الگو یا سرمشق که معمولاً یک انسان زنده‌ در حال انجام عمل است توجه می‌کند.

  1. مرحله دوم به یادسپاری: که در آن یادگیرنده رفتار مورد مشاهده را به طور شناختی بازنمایی می‌کند. یعنی آن را به حافظه‌ می‌سپارد.

۳) مرحله سوم بازآفرینی: یعنی اینکه اگر یاد گیرنده توانایی لازم را داشته باشد رفتار مورد مشاهده را تولید و اصلاح می‌کند.

۴) مرحله چهارم انگیزش: یعنی در شرایط مناسب انگیزشی و تشویقی، یادگیرنده رفتاری را که مشاهده ‌کرده‌است یاد گرفته است (سیف، ۱۳۸۹).

بندورا با دیدگاه هایی که به عوامل درونی مؤثر بر رفتار توجه می‌کنند و عوامل محیطی را نادیده می گیرند مخالفت می‌کند و از دیدگاه هایی که انسان را پاسخ دهنده منفعل به رویدادهای محیطی می دانند نیز انتقاد می‌کند. از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص بر هم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمی توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین کننده ی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سه جانبه را جبر متقابل یا تعیین گری متقابل نامیده است (نقل از سیف، ۱۳۸۹).

در دیدگاه «بندورا» رشد، محصول گام‌ های کوچک بی‌شماری است که هیچ تغییر سریع ناگهانی در طول زندگی در آن روی نمی‌دهد و به صورت مرحله‌ای نیست. در عین حال با توصیف مفهوم جبرگرایی تقابلی رشد فرد، یعنی یادگیری شناختی – اجتماعی او را ناشی از تعامل میان فعال بودن شخص، رفتار و محیط می‌داند و معتقد است که فرد تنها پاسخ‌گوی محرک ‌های محیطی نیست بلکه تأثیر گذارنده بر محیط نیز هست (لطف‌آبادی، ۱۳۸۹).

۲- ۸ نظریه های روان‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی

«بولبی»[۳۷] در تئوری پیوستگی خود می‌گوید: « کودکانی که در پرورشگاه و دور از والدین زندگی می‌کنند و رابطه‌ چندانی با والدین خود نداشته‌اند، از رشد اجتماعی پایینی برخوردار هستند». ویگوتسکی نیز بر این باور است که رشد شناختی کودک عمدتاًً به مردمی که در دنیای او زندگی می‌کنند، وابسته است. دانش ‌ها، اندیشه‌ ها، نگرش‌ ها و ارزش‌ های فرد در تعامل با دیگران تحول می‌یابد. از نظر ایشان با توجه ‌به این که والدین با فرزندانشان روابط زیادی دارند، بر رشد اجتماعی آن ها نیز تأثیر فوق‌العاده‌ای دارند (سیف، ۱۳۸۹).

«کولی»[۳۸] در نظریه خود آینه ‌سان معتقد است که رشد اجتماعی از همان ابتدای زندگی آغاز می‌شود. تصویر خود، در نزد کودک از خانواده سرچشمه می‌گیرد و در طول زندگی ضمن تماس با ‌هم‌بازی‌ها و گروه‌ همسالان رشد می‌کند (بروس کوئن، ۱۳۹۲). کولی، اساساً به رشد اجتماعی توجه داشت؛ یعنی کنش متقابل اجتماعی هویت افراد و مفهوم خود را شکل می‌دهد. وی جامعه پذیری را تلاش مشارکتی می‌دانست که در آن فرد در رابطه با دیگران مفهوم خود را گسترش می‌دهد و جامعه به عنوان دیگری عام، دوباره در ذهن خود فرد خلق می‌شود.

« مید » نیز می‌گوید که جامعه عامل اصلی در اجتماعی ساختن فرد به شمار می‌رود و فرد بیشتر بر اثر همکاری و تماس با افراد پیرامون خویش، خود را می‌شناسد و با عهده دار شدن نقش دیگران(افراد خانواده و مباشران و نزدیکان) و به طور کلی همه‌ افراد جامعه که با آنان سروکار دارد، تصویری از خویش در ذهن‌اش رسم می‌کند (گیدنز، ۱۳۹۲).

۲-۹ عوامل مؤثر بر رشد اجتماعی فرزندان

رشد اجتماعی در کودکان تحت تاثیر فاکتورهای زیادی چون وراثت، محیط، فرهنگ، نگرش ها و رفتار والدین، روابط با نژادها و همسالان، رفتار معلمان و برنامه‌ های آموزشی است (سایلان[۳۹]، ۲۰۱۰). به عبارت دیگر می‌توان چنین بیان کرد که: عوامل متعددی بر رشد اجتماعی کودک و نوجوان مؤثرند، که به دو دستۀ عوامل داخل خانواده و عوامل خارج از خانواده تقسیم می‌شوند.

۲-۹-۱عوامل مؤثر بر رشد اجتماعی فرزندان در داخل خانواده

در سال های نوپایی فرزندان، والدین عوامل اصلی اجتماعی شدن آن‌ ها محسوب می‌شوند. آن ها با ابراز محبت، ایجاد محدودیت و آزادی برای کودک و سرکوبی رفتار غیر قابل پذیرش او، سرمشق کودک قرار می‌گیرند لذا فرایند اجتماعی شدن عمل می‌شود (طالبی مرند، ۱۳۸۵).

۲-۹-۱-۱ روابط و تعامل‌ها در خانواده

نوع روابط میان والدین، برادرها و خواهرها و والدین و فرزندان، موقعیت فرزند در خانواده یا به عبارت بهتر، بزرگ‌ترین، میانی، کوچک‌ترین یا یگانه فرزند عوامل مؤثری در سازگاری اجتماعی کودک هستند (احدی و بی جمال، ۱۳۷۳).

۲-۹-۱-۲ شیوه های تربیتی

مهم ترین عامل خانوادگی در تعیین شیوه رفتار اجتماعی کودک، شیوه‌ای است که از سوی والدین برای پرورش فرزند برگزیده می‌شود. روش هایی که والدین برای اجتماعی کردن کودکان به کار می‌برند، به شدت تحت تأثیر محله، مدرسه، خرده فرهنگ و فرهنگ گسترده‌تری است که خانواده در آن زندگی می‌کند. این روش‌ها تحت تأثیر خصوصیات کودک نیز قرار دارند (منشی طوسی، ۱۳۸۸ ).

۲-۹-۱-۳ روابط والدین با فرزندان

به طور کلی، در تعیین کیفیت روابط والدین با فرزندان عوامل متعددی دخالت دارند: عامل فرهنگی از جمله این عوامل است. والدین در جوامع و فرهنگ ‌های مختلف ‌در مورد چگونگی برخورد با فرزندان و میزان توجه و محبت به آن‌ ها نگرش‌ های متفاوتی دارند که ریشۀ آن در باورها و عقاید آنان است. به هر حال، آن چه می‌توان گفت این است که مهر و محبت برای کودک لازم است اما افراط در ابراز آن تا دورۀ نوجوانی موجب عقب ماندگی کودک در تکامل عاطفی و اجتماعی می‌شود واین امر سازگاری وی را با شرایط زندگی بزرگسالی مختل می‌سازد (منشی طوسی، ۱۳۸۸).

۲-۹-۱-۴ شخصیت پدر و مادر

عامل دیگر، شخصیت پدر و مادر است. به نظر می‌رسد ویژگی‌های شخصیتی والدین تأثیر بسزایی بر رشد اجتماعی فرزندان داشته باشد. در شکل‌گیری رفتار و دیدگاه‌های اجتماعی کودک، جنبه‌های عاطفی روابط والدین و فرزندان نقش مهمی دارد. در خانواده هایی که والدین رفتارهای محبت‌آمیز دارند، معمولاً کودکان نیز با رفتارهای اخلاقی مثبت و احترام به دیگران و انگیزه پیشرفت رشد می‌یابند. تأثیر و نفوذ خانواده بر ابعاد مختلف رشد اجتماعی کودکان بی‌شمار است. خویشتن پنداری و احساس ارزشمندی خود در حال شکل‌گیری کودکان به شدت از نگرش‌های اعضای خانواده به خصوص پدر و مادر نسبت به او تأثیر می‌پذیرد. هم چنین میزان پذیرش اجتماعی کودک از سوی همسالان و توانایی برقراری روابط صمیمانه با آن ها از محیط خانوادگی او نشأت می‌گیرد. اگر والدین صادقانه به کودک محبت کنند و به وی اعتماد کنند. او نیز دوست داشتن دیگران و مورد علاقۀ دیگران بودن را یاد می‌گیرد (محبی نورالدین وند و همکاران، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 10:14:00 ب.ظ ]




صداقت: یک زوج موفق از گفتن دروغ خودداری می‌کنند. دروغ موجب ایجاد بی‌اعتمادی و بدبینی زوج ها نسبت به یکدیگر می‌شود. دروغ موجب سطحی شدن روابط بین زوج‌ها و نقش بازی کردن آن ها برای یکدیگر می‌شود. بسیاری از افراد در تشخیص مسایل و موضوعاتی که پیش می‌آید، بسیار زیرک هستند ولی از بیان آن در موقع مناسب خودداری می‌کنند. در میان گذاردن مسایل و مشکلات با همسر و مشورت با او نشان دهنده اهمیت دادن به اوست. با این عمل شریک زندگی احساس می‌کند که همسر او نیاز به هم‌فکری، اظهارنظر، و حمایت او دارد و این امر موجب افزایش صمیمت بین آن دو می‌گردد. همسران موفق، فعالانه، در جهت درک و ارضای نیازهای مهم یکدیگر می‌کوشند. دقت در کلام و رفتارهای غیرکلامی و همدلی و درک نیازهای همسر می‌تواند این هماهنگی را به وجود آورد (شریفی، ۱۳۹۰).

واقع نگری: واقع‌نگری منجر به رضایت از زندگی زناشویی می‌شود. زوج های موفق، با واقعیت‌ گرایی به یکدیگر می‌نگرند و تصویری عینی و نه آرمانی از هم دارند. احساسات،‌ فردی ایده‌ال در ذهنمان می‌سازد که به او عشق می‌ورزیم ولی این تصویر آرمانی، شکننده است، زیرا به زودی نقص‌های همسران مشخص و معین می‌شود. فرد کامل و ایده‌ال، بدون عیب، عاری از خواهش های غیرمنطقی و فاقد اخلاق ناپسند است و چنین فردی تنها در خیال وجود دارد و نه در واقعیت. همسران موفق یکدیگر را برای آنچه هستند و نه برای آنچه می‌خواهند همسرشان باشد، دوست دارند (خزعلی، ۱۳۸۶).

الگوهای اسنادی:‌ «الگوهای اسنادی» از نظر محققین نظریه های شناختی، در باب تعارض‌ها و کشمکش‌های زناشویی دارای اهمیت فراوانی است. بر اساس این الگو استنباط علی، افراد از مشاهده رفتارهای همسرشان، تا حد زیادی بر سطح رضایت آنان از رابطه زناشویی‌اشان تأثیر می‌گذارد. مخصوصاً جاکوبسن[۵۷]و دیگران (۲۰۰۷؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰) دریافتند که زوج‌های درمانده، رفتارهای منفی و توأم با عدم همکاری همسران خود را به عوامل درونی نسبت می‌دهند و موجبات حداکثر برخورد منفی خود را فراهم می‌سازند. عکس این حالت زمانی است که زوج‌های درمانده، رفتارهای پاداش دهنده و مثبت همسران خود را بیشتر به عوامل درونی نسبت می‌دهند. زوج‌های درمانده بیشتر بر رفتار منفی همسران خود تأکید دارند و رفتار مثبت آنان را به حساب نمی‌آورند، در حالی که زوج های غیردرمانده، بیشتر بر رفتارهای مثبت تأکید دارند و رفتارهای منفی‌ایی را که ممکن است انجام شوند را مورد توجه قرار نمی‌دهند (برنشتاین و برنشتاین، ۱۹۸۹؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰).

رابطه جنسی توأم با رضایت: از ملاک‌های دیگر موفقیت و رضامندی زناشویی، داشتن رابطه جنسی توأم با رضایت با یکدیگر است. بر اساس نتایج به دست آمده هماهنگی جنسی زوج‌ها همچنین، رابطه نزدیکی با علاقه آن ها نسبت به یکدیگر، عدم تعارضات در موضوعات غیرجنسی یا نارضایتی‌های دیگر و زندگی زناشویی دارد. ضمن این که زنان بیشتر از مردان معتقدند رابطه جنسی تنها زمانی قابل پذیرش و میسر است که زمینه عشق و احترام فراهم باشد (خزعلی، ۱۳۸۶).

عدم روابط فرازناشویی: پیمان‌شکنی، یکی از ویرانگرترین عواملی است که یک زوج می‌توانند در زندگی مشترکشان تجربه کنند. حتی کوچک‌ترین پیمان‌شکنی می‌تواند عاملی قوی در ویران‌ سازی یک ازدواج باشد. زوجهای موفق، اختلاف بین خود را در زمانی کوتاه و با روش های مناسب رفع می‌کنند. آنان دانش و مهارت لازم برای حل و فصل اختلافات زناشویی را دارند و برای مقابله با تعارضات زناشویی و فشارهای زندگی، آمادگی لازم را دارا هستند. چنین همسرانی به جای صحبت‌های یأس‌آور منفی، با اعتماد به نفس در جهت رفع اختلاف عمل می‌کنند. پذیرا بودن و سازگاری، موفقیت و رضامندی زناشویی را به دنبال دارد. زوجهای سازگار، ضمن ارزیابی اولیه صحیح از همسرشان، می‌توانند نگرش ها و عادات خود را اصلاح کنند تا بهتر بتوانند با همسر و خانواده او کنار آیند (ملازاده، ۱۳۷۶؛ به نقل از شریفی،‌۱۳۹۰).

عدم جزم اندیشی: از دیدگاه روان شناسی شناختی نیز، طرز تلقی‌های داورانه زن و شوهر و حتی برخی از حکم‌های آن ها مبنی بر این‌که شریک‌شان چگونه «باید» باشد، ممکن است باعث آشفته شدن همسری که به خود اطمینان دارد و از قدرت ابراز وجود بالایی برخوردار است، نشود؛ اما ممکن است چنین حکم‌هایی آشفتگی روحی همسرانی را فراهم کند که در برابر انتقاد حساسیت زیادی دارند و به گونه‌ای غیرمنطقی عقیده دارند که باید کامل و بی‌نقص بوده و همواره در جلب تأیید و حمایت دیگران تلاش نمود. باور غیرمنطقی این همسر حکم کننده و ناسازگار، همسر آسیب‌پذیر را وامی‌دارد تا به صورت تدافعی عمل کرده و حتی بسیار گوشه‌گیر شود(الیس و دیگران، ۱۹۸۹؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰).

تعهد: از جمله موارد دیگری ‌است که موجب رضایت زناشویی بین زن و مرد می‌گردد. در خانواده هایی که رضایت زناشویی بین زن و مرد وجود دارد، چنین نیست که آن ها دوره های دشواری را تجربه نکرده باشند. این خانواده ها در حباب‌هایی که مصون از گزند مشکلات باشد زندگی نمی‌کنند. مشکلات، در دوره های مختلف زندگی گریبانگیر آنان می‌شود، ولی نه تنها در تعهد آنان نسبت به یکدیگر خللی وارد نمی‌سازد بلکه آن ها را مقاومتر و کارآزموده‌تر نیز می‌کند. اعضای چنین خانواده هایی نسبت به یکدیگر متعهدند. صرف وقت برای با هم بودن نیز موجب می‌شود تا خانواده های سعادتمند، برنامه های خود را به گونه‌ای طراحی کنند که اوقات و زمان کافی را با هم بگذرانند و از تفرق و تک‌روی در اوقات فراغت خویش پرهیز کنند. آن ها نیز تحت فشار فعالیت‌های متعدد، از کمبود وقت در رنجند، ولی از نیاز خود به «صرف وقت با یکدیگر» آگاهی دارند (خزعلی، ۱۳۸۶).

عواملی که سازگاری زناشویی را دشوار می‌سازد

زندگی زناشویی متأثر از عوامل و متغیرهای گوناگونی است. پاره‌ای از این عوامل تسهیل کننده سازگاری و رضایت از ازدواج و برخی زندگی زناشویی را دستخوش آسیب‌ها و مشکلاتی می‌سازد.

عوامل اختلال‌زا در سازگاری زناشویی برحسب ویژگی‌های افراد و موقعیت‌ها بسیار گوناگون هستند. در زیر به مواردی از این عوامل به طور اجمال اشاره می‌شود:

    • زن و مرد به فاصله کوتاه پس از یک فقدان عظیم و از دست دادن یک فرد مهم و معنی‌دار در زندگی، اقدام به ازدواج نموده‌اند.

    • ازدواج زن یا مرد با نیت و قصد دور شدن و فاصله گرفتن از خانواده اصلی

    • تفاوت‌های زیاد و معنی‌دار در زمینه‌ها و سوابق خانوادگی زن و شوهر

    • زن و مردی که هر دو از داشتن خواهر و برادر و کانون گرم خانوادگی محروم بوده‌اند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ب.ظ ]




بدیهی است عدم وجود تهاتر در این فرض نیز صرفاً مبتنی بر رعایت مصلحت طلبکاران تاجر ورشکسته است پس چنانچه آنان از حق خود نسبت به آن طلب صرفنظر نماییند مانع بر طرف شده و زمینه برای وقوع تهاتر فراهم می شود. البته کشورهای بسیاری نیز وجود دارند که تهاتر را در فرض ورشکستگی جایز شمرده اند به طور کلی می توان قوانین کشورها را این حیث به دو دسته عمده تقسیم نمود:

۱- کشورهائی که در فرض ورشکستگی مدیون تهاتر را جایز شمرده اند، فرانسه در صدر این کشورها قرار دارد.

مبنای استدلال این گروه این است که تهاتر در این فرض موجب دستیابی یکی از طلبکاران به تمام طلب خود نمی شود و این فرض موجب دستیابی تمام طلب کاران به تمام طلب خود نمی شود و این تخلف آشکار از اصل برابری و مساوات است اصلی که مقررات مربوط به ورشکستگی مبتنی بر آن می‌باشد. [۷۹]

معذالک حق همین کشورها نیز یک مورد را از این قاعده مبتنی نموده اند و آن موردی است که دو دین متقابل ناشی از یک قرار داد هستند و به طور کلی نیز موردی که دو دین متقابل حق مطالبه به یکدیگر مرتبط که غیر قابل تجزیه باشند در این صورت طرف مقابل حق مطالبه را خواهد داشت مانند حساب جاری و جساب وصی و حساب بین موکل و وکیل در این موارد به ارتباط تنگاتنگ دو دین قصد طرفین استفاده شده است.

۲- کشورهایی که تهاتر را در فرض ورشکستگی مدیون جایز و حتی الزامی شمرده اند انگلیس، ایالات متحده، استرالیا، از این دسته اندو در میان نظام های لاتین پاناما، چین( البته به نحو محدود ) و اسکاتلند نیز در این زمره اند.

استدلال این دسته این است که خلاف انصاف و عدالت است که یک مکلف به اجرای کامل تعهدش باشد ولی تعهد مقابل اجرا نشود ویا فقط بخشی از آن اجرا شود. بهرحال، واقعیت این است که فایده تهاتر به عنوان تضمین در این فرض است که می‌تواند خود را به نمایش بگزارد ‌و تضمین واقعی در اینجا است که معنا میابد.

در حقوق انگلیسی به لحاظ اهمیت تهاتر در این فرض، در تقسیم بندی اقسام تهاتر از تهاتر ورشکستگی[۸۰] به عنوان یکی از اقسام تهاتر یاد شده است و در کتب حقوق و مقررات نیز عمده ای به بیان احکام وآثار آن به طور جداگانه اختصاص داده شده است.

در این دسته کشور ها، در فرض ورشکستگی، برای وقوع تهاتر تحقق برخی از شرایط تهاتر نیز ضرورتی ندارد به نحوی که بین دو دین تهاتر می شود حتی در مواردی که قاعدتاَ تهاتر ممکن نیست. [۸۱]

برای مثال در آلمان در فرض ورشکستگی هر گاه در دو دین متقابل از یکدیگر غیرقابل تجزیه باشند مانند حساب جاری، حساب وصی و حساب بین موکل و وکیل، تهاتر حتی بعد از ورشکستگی یکی از دو مدیون نیز واقع می شود. ورشکستگی حوزه وسیعتری را شامل شده و دینی راکه هنوز موعد آن نرسیده است دینی که موضوع آن وجه نقد نیست، و دین معلق و احتمالی را نیز در بر می‌گیرد. ‌در مورد اول، دین موجل تبدیل به دین حال می شود و ‌در مورد دوم پرداخت پول جایگزین دین اصلی می شود. و ‌در مورد دین معلق و احتمالی تنها پس از وقوع معلق علیه می‌باشد که تهاتر واقع می شود.

مع الوصف، مدیونی که مکلف به تأدیه دین خود به نماینده قانونی ورشکسته است. می‌تواند تقاضای دریافت تضمینی را بنماید که در صورت تحقق معلق علیه بتواند تهاتر کند. بدین ترتیب و در زمان پرداخت دین، صریحأ حق تهاتر خود را حفظ ‌کرده‌است. و در صورت تحقق معلق علیه او می‌تواند در آن زمان اعلام تهاتر کند و بموجب آن حق مطالبه پرداخت قبلی را دارد. و چنین طلبی از طریق همان تضمینی که دریافت داشته مورد تصمین فرار گرفته است [۸۲].

در حقوق انگلیسی نیز تهاتر در فرض ورشکستگی دینی را که هنوز لازم التادیه نشده است و نیز دین نا معین و دین معلق رادر بر می‌گیرد. مضافأ به اینکه وقوع تهاتر در فرض ورشکستگی اجباری است و حتی طرفین با توافق یکدیگر نمی توانند از وقوع آن جلوگیری نمایند. همچنین در فرض ورشکستگی بر خلاف موارد معمولی، از تهاتر عطف به تاریخ توقف می شود و نه زمان صدور حکم تهاتر. [۸۳]

۴-۶- مرور زمان

در خصوص اینکه آیا مرور زمان از موانع تهاتر قهری به شمار می‌آید به دو نحو استدلال می توان کرد:

دینی که مشمول مرور زمان است که در مراجع قضایی قابل مطالبه نیست اما دلیلی مبنی بر اینکه چنین دینی قابل تماتر نمی باشد وجود ندارد. در حقوق ایران با انقضأ مدت مرور زمان، دین ساقط نمی شود بلکه کماکان بر ذمه مدیون باقی خواهند ماند منتهی چنین دینی از طریق اقامه دعوی قابل مطالبه نیست. [۸۴]

‌بنابرین‏ در حقوق ایران و با توجه به مقررات در مرور زمان که قبلأ وجود داشته است مرور زمان صرفأ مانع استماع دعوی و رسیدگی به آن در محاکم دادگستری است و گرنه هیچ اثر دیگری بر آن مترتب نیست.

مرور زمان موجب نمی شود که دین به طور رسمی قابل مطالبه و یا لازم التادیه نباشد بلکه در چنین فرضی دین از طریق دیگری قابل مطالبه و مدیون مکلف به ایفای آن می‌باشد. مانند مرور زمان در چک که در صورت گذشت مواعد قانونی چک از نظر کیفری قابل پیکری نیست ولی کماکان دین از لحاظ حقوقی قابل مطالبه است.

در برخی از نظام ها یک طلب می‌تواند معتبر ولی در مراجع قضایی غیر قابل مطالبه باشد مانند دین مشمول مرور زمان، اما در برخی از نظام ها دین مشمول مرورزمان باطل و ساقط است و نه صرفا غیر قابل مطالبه قضایی، مقررات مربوط به مرور زمان صرفا برهمین مقدار دلالت دارد که دین مشمول مرور زمان از طریق نظام دعوی قابل مطالبه نیست ولی این امر ‌به این معنا نیست که طلب مذبور از طریق دیگری غیر از اقامه دعوی مانند تهاتر قابل مطالبه نباشد.

دین مشمول مرور زمان یک دین معتبر تلقی شده و لذا امکان وصول چنین طلبی از سایر طریق امکان خواهد داشت بر همین اساس طلب کار می‌توانست طلب مشمول مرور زمان خود را که متسند به سند لازم الاجرا بود از طریق اجرا ثبت مطالبه کند. [۸۵]

درحقوق انگلیس نیز بر اساس قابل مطالبه بودن چنین دینی از سایر طرق و رد دعوی v. milburn curwem ‌در سال‌ ۱۸۸۹ چنین اظهار نظر شده است که دین مشمول مرورزمان لازم التادیه است اگر چه از طریق اقامه دعوی نمی توان آن را مطا لبه نمود از این رو طلب کار می‌تواند دین مشمول مرور زمان را از طریق حبس مالی که از مدیون در اختیار دارد وصول نماید.

در حقوق انگلیس با توجه به رویه دادگاه، دینی که مشمول مرور زمان است از طریق دعوی در دادگاه قابل مطالبه نیست. ولی هر دینی برای طلب کار ایجاد شد می‌تواند در مقابل دین مشمول مرور زمان از تادیه آن خودداری ورزد و دین خود را ایفا کند. [۸۶]با توجه به آنچه که بیان شد اصل بر وقوع تهاتر بین دو دین است و تحقق مانع محتاج به دلیل است. [۸۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ب.ظ ]




ـ آیه الله عباسعلی عمید زنجانی:ظاهراًً دیه خسارت است ،ولی جانی مکلف به ادای اکثر الامرین است.ظاهراًً خسارت زاید مستند به ضمان است نه حکومت و در مواردی مانند قطع دست خطائی اگر خسارت اضافه مترتب شود از باب ضمان خواهد بود.

ـ آیه الله عبد الحمید شربیانی:دیه تاوان نقص عضو است و ارتباطی با ضرر و خسارات وارده ندارد و در صورت خسارت ،ضامن اتلاف و خسارت هم است،به عبارتی دیه همان تاوان نقص ثابت و معین است و خسارت امر جنبی است که در صورت بودن آن هم جبران می شود.

همچنین در رأی‌ شماره ۶ مورخه ۵/۴/۷۵ دیوان عالی کشور آمده است:به دلالت اوراق محاکماتی عمل ارتکابی خواندگان ، ایراد ضرب عمدی منتهی به شکستگی استخوان پای مجنی علیه است که علاوه بر صدور حکم دیه در حق مجنی علیه به جهت تقویت قوای کاری خواهان ،دادگاه خواندگان را به پرداخت ضرر و زیان محکوم نموده است.نظر ‌به این که از احکام مربوط به دیات و فحوای مواد قانونی راجع به دیات ، نفی جبران سایر خسارت وارده بر مجنی علیه استنباط نمی ‌شود و با عنایت ‌به این که منظور از خسارت و ضرروزیان وارده همان خسارت و ضرروزیان متداول عرفی می‌باشد،لذا مستفاد ازمواد قانون مسئولیت مدنی و با التفات به قاعده کلی لاضررو همچنین قاعده تسبیب و اتلاف لزوم جبران این گونه خسارات بلااشکال است.بنا به مراتب رأی‌ شعبه پنجم دادگاه حقوقی یک سابق تبریز به اکثریت آرای ابرام[۱۲۲] می‌گردد.

همچنین در رأی‌ مشورتی شماره۶۷۳۳/ مورخه۳۲/۸/۶۲ اداره حقوقی قوه قضائیه آمده است:در صورتی که متهم قصاص شود یا حکم به پرداخت دیه صادر گردد،دیگر مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم مورد نخواهد داشت؛ولی در مواردی که ضرروزیان مورد مطالبه به نفس یا عضو نباشد،مطالبه آن بلااشکال است.و در نظریه دیگر اداره حقوقی به شماره آمده است:در صورتی که حکم به پرداخت دیه صادر گردد دیگر موردی از برای مطالبه ضرروزیان بر نفس یا عضو نیست؛زیرا قانونگذارمقدارآن را در حد دیه تعیین ‌کرده‌است و زائدبرآن قابل مطالبه نمی باشد؛ولی در صورتی که ضرروزیان مورد مطالبه مربوط به نفس یا عضو نباشد،بلکه راجع به خسارت مالی باشد،مطالبه آن بلااشکال است.

مستفاد از نظریه های مزبورو آراءوفتاوای ذکر شده،این نکته ثابت می ‌گردد که نظریات سه گانه مذبور قابل تعدیل و جمع بین آن ها ممکن می‌باشد.بدین توضیح که بر اساس نظریه اول که جبران هر گونه خسارتی را مازاد بر دیه غیر مشروع می‌داند،می توان به موردی حمل نمودکه مطالبه خسارت های مازاد بر دیه بابت هزینه درمان و معالجه صدمه های وارده بر مجنی علیه کافی باشد و عنوان نمودیم که شارع مقدس تمامی ضرروزیان های ناشی از صدمه های وارده بابت هزینه درمان و معالجه را مد نظر قرار داده است وهمچنین بر اساس نظریه دوم که جبران خسارت های مازاد بر دیه را مشروع می دانند ، به موردی حمل نماییم که پرداخت دیه تکافوی خسارت های ناشی از صدمات وارده جهت درمان و معالجه کافی نباشد .نظریه سوم نیز به موردی حمل می شود که کلیه خسارت های مالی ناشی از صدمات وارده علاوه بر دیه پرداخت می شود.

نظریه حقوق ‌دانان و مطالبه مازاد بر دیه زبان

در میان حقوق ‌دانان نظری که قائل به عدم جبران خسارت های زائد بر دیه زبان باشد ، چه در میان آنهایی که ماهیت دیه را کیفر می دانند و چه دیگران وجود ندارد.

حقوق ‌دانان که ماهیتی دو گانه برای دیه تصور می نمایند معتقدند که « دیه همیشه نمی تواند تمام ضرر های ناشی از جرم را جبران نماید و گاه بخش مهمی از آن جبران نشده باقی می ماند . بویژه در نظام دیه ، تفاوت هایی ناشی از شخصیت زیان دیده و رنج و لطمه های روحی و صدمه به سرمایه او نادیده گرفته شده است » و قول به اینکه « دیه واجد هر دو خصیصه است به دلیل سودمندی که هر یک در بردارد سزاوارتر می‌باشد » [۱۲۳]

نتیجه این عقاید لزوم جبران کلیه خسارت های زائد بر دیه می‌باشد . استناد حقوق ‌دانان علاوه بر ادله شرعی مذکور تمسک به قانون می‌باشد . برای جبران خسارت های زائد بر دیه مواد قانونی خاص که صراحتاً به موضوع اشاره شده باشد وجود ندارد . اما بعضی از قوانین لزوم جبران خسارت مذبور استفاده می شود .

نتیجه بحث:

چنانچه بر اثر جنایت عمدی یا غیر عمدی آسیبی به زبان کسی وارد که موجب دیه شود در صورتی که دیه تعیین شده از طرف شارع بیشتر از هزینه صدمات وارده و یا تکافوی هزینه های وارد شده را بنماید و خسارت های دیگری به مجنی علیه وارد نشده باشد جانی صرفاً ملزم به پرداخت دیه می‌باشد و علاوه بر پرداخت دیه مذبور مسئولیتی ندارد. و چنانچه بر اثر صدمات وارده به مجنی علیه، دیه تعیین شده جبران هزینه های انجام شده را نداشته باشد جانی مکلف به پرداخت کلیه هزینه ها خواهد بود و چنانچه علاوه بر پرداخت دیه به مجنی علیه خسارت های مالی دیگری مانند خسارت های ناشی از بیکاری ،باز ماندگی از کسب و کار و ضررهای کاهش دارایی مثبت و افزایش دارایی منفی و تقویت منافع ممکن الحصول ،وارد شود.به دلائل قاعده لاضرر ، بناء عقلا و قاعده تسبیب و قاعده لاحرج و آراو نظریات فقها، جانی مکلف به پرداخت خسارت های مالی می‌باشد. ‌بنابرین‏ خسارات مازاد بر دیه زبان قابل مطالبه است البته توجه به دو نکته نیز لازم و ضروری است.

اول آنکه اثبات میزان خسارات مازاد بر دیه زبان باید اثبات شود،

دوم آنکه دادگاه مکلف است در صورت اثبات میزان خسارات مازاد بر دیه زبان بنابر تقاضای مدعی خصوصی حکم خسارات مازاد بر دیه را صادر کند، در مواردی هم که دادگاه عمومی کیفری در این خصوص حکمی صادر نکند خواهان می‌تواند برای مطالبه مازاد بر دیه با تسلیم دادخواست به دادگاه حقوقی مراجعه کند و ادعای اعتبار امر مختومه به واسطه رسیدگی آن دعوا در دادگاه کیفری صحیح نیست چرا که در دادگاه کیفری صرفا برای مطالبه دیه حکم صادر شده است نه مازاد بر آن.

ارش

با توجه به کلیاتی که در ابتدا ارائه گردید ثابت شد که ارش جزء قوانین اسلامی و قانونی فقه امامیه بوده است . اما اگر بخواهیم در ابتدا به صورت کلی نتیجه آن را بیان کنیم باید بدانیم که برخی جنایت ها که در شرع مشخص شده است یا به دست ما نرسیده است و چون حق مجنی علیه هدر نمی رود ، باید آن را جبران کرد ، میزان جبران را ارش می‌گویند اما معنای این حرف این نیست که ارش به دست آمده همان میزان معین شرعی باشد ؛ به عبارت دیگر ما در مقام نظر نمی دانیم دیه آن ها چقدر است ، اما چون در مقام عمل نمی توانیم متوقف بمانیم ، ناگزیریم که با ارش ، آن ها را جبران کنیم . [۱۲۴]

        1. شیوه محاسبه ارش خسارت های وارده بر زبان در فقه و پزشکی قانونی

در فقه امامیه چهار شیوه برای تعیین ارش بیان شده است :

عبدانگاری :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ب.ظ ]




با بیان این مطلب می توان اصول اساسی حاکم جریان وحدت متعالی ادیان را بر سه پایه ترسیم کرد:

الف . همه ادیان عمده از منبعی الهی برخوردارند.

ب . این ادیان در باطن یکسان و در ظاهر متفاوت هستند.

ج . رد پای حکمت جاودان اصیل را می توان در این ادیان پیداکرد. (همان، ص. ۴۱ ).

۲-۳- وحدت باطنی و کثرت ظاهری ادیان

تمایز بین ابعاد یا وجوه ظاهر و باطن دین، موضوع بحث عرفان شوآن را تشکیل می‌دهد. به نظر شوآن دین از سرچشمه حقیقی نشأت می‌گیرد که از یک سو، متعالی و کاملاً در فراسوی موجودات است و از سوی دیگر، در مرکز موجودات قرارگرفته است. ایشان شریعت را به لحاظ باطنی، یا از حیث گوهر مطلق می‌داند، اما از حیث ظاهر یا صدف، تبدیل مجموعه ای از احساسات به مجموعه ای دیگر است که ضرورتاً درسطح عالم انسانی نسبی می‌باشد. خداوند، ادیان مختلف و متعددی به وجود آورده است تا ‌به این طریق ابعاد مختلف اسماء و صفات خویش را نمایان سازد. هر سنت و جنبه ای از الوهیت تأکید می‌کند. ‌بنابرین‏ کثرت ادیان نتیجه مستقیم غنای نا متناهی وجود الهی است. (قزی،حسنی،۱۳۹۱، ص. ۱۱۸ ).

۲-۴- حکمت جاویدان اصیل

کثرتی که در عالم هستی و ادیان مشاهده می‌کنیم، کثرتی صوری است که متعلق به موجودات این عالم و ظاهر ادیان است. اما در واقع حیقت الحقایق که همه مراتب دیگر واقعیت تجلی اویند، واحد است. شوآن معتقد است که حقی فوق حق حقیقت وجود ندارد. اختلافات سنت ها شک و تردیدهایی را دامن می زند، حکمت جاویدان به کسانی که ایمانشان متزلزل است، امکان می‌دهد که ظرف وجودشان ظرفیت اعتقاد به خدا و تمام برکات حاصل از آن را بازیابد. (همان، ص. ۱۱۸ ).

از دید شوآن، ادیان در امر مطلق که همان رأس هرم هستی است، در کنار یکدیگرند و با دور شدن از رأس هرم، فاصله ها و اختلاف‌ها نیز بروز می‌کنند. ادیان از لحاظ باطنی، حقیقی تلقی می‌شوند؛ ولی از لحاظ ظاهری، هیچ دینی اعتبار مطلق ندارد. در نگاه سنت‌گرایان، هر دین برای پیروان آن دین، مطلق است و باید چنین باشد. اما پیروان هر دین، نباید دچار حصرگرایی شوند. شوآن در این‌باره می‌گوید:

«ادعای ظاهرگرا، مبنی بر داشتن انحصاری حقیقت واحد یا حقیقت صرف، خطایی محض و آشکار است و در واقع هر حقیقت ضرورتاً صورتی مفروض دارد که متعلق به جلوه خاص خود است و همچنین از جهت متافیزیکی ممتنع است که هر صورتی از ارزش بی‌همتایی برخوردار باشد که بتواند سایر صور را طرد کند؛ زیرا هر صورتی، محدودیت را همراه با خود دارد و نمی‌تواند تنها جلوه ممکن از آنچه جلوه‌گر می‌شود، باشد». (شوآن، ۱۹۸۴، ص. ۱۷ ).

تفکرحقانیت و وحدت درونی تمام ادیان و بهره همه آن ها از یک حقیقت و حقانیت، اولین بار به صورت تفکری منسجم و نظام مند توسط فریتیوف شوآن مطرح شد که حاصل آن، نظریه «وحدت متعالی ادیان» است که درکتاب وی ترسیم شده است. این جریان در دوران معاصر در آمریکا، بیشتر به «سنت گرایی» و در فرانسه به «حکمت جاویدان» شهرت دارد. (قزی،حسنی،۱۳۹۱، ص. ۱۰۶ ).

تمایز میان ظاهر و باطن دین، در واقع همان تمایز میان شریعت ظاهری و طریقت باطنی است که به خوبی بیانگر دیدگاه شوآن در باب تعدد و وحدت ادیان است و مرز اختلاف و اشتراک ادیان را از نظر او نشان می‌دهد. ‌به این معنا که شوآن در نظریه اش، مرز اختلاف و اشتراک یا مرز کثرت و وحدت ادیان را با تفکیک میان شریعت و طریقت در هر دین نشان می‌دهد از نظر او ادیانی همچون دین هندو، دین بودا، یهودیت، اسلام و… را یک خط عمودی از یکدیگر جدا نمی کند بلکه خط افقی، هر کدام از این ادیان را به دو بخش تقسیم می‌کند: یکی طریقت باطنی آن دین که در بالای خط افقی قرار می‌گیرد و وجه اشتراک آن دین با ادیان دیگر است و دیگری شریعت ظاهری آن دین که در زیر خط افقی قرار دارد و بیانگر وجه اختلاف آن دین با ادیان دیگر است. (قربانی، ۱۳۹۲، ص. ۲۶۶ ).

شوآن در این باره معتقد است که تصوف، کامل‌ترین تأیید بر آن حکمت جاودانی است که در قلب تمامی ادیان جای دارد. شوآن در این‌باره می‌گوید:

طبیعت بشری به‌ طور عام و عقل انسانی به‌ طور خاص را نمی‌توان جدای از پدیده دین درک کرد؛ چراکه دین، به کامل‌ترین و مستقیم‌ترین طریق، ویژگی‌های آن ها را نشان می‌دهد. اگر ما بتوانیم سرشت متعالی وجود انسانی را درک کنیم، از آن طریق می‌توانیم ذاتیات وحی، دین و سنت را دریابیم و در این‌صورت، امکانات، ضرورت و حقیقت آن ها را می‌فهمیم. ما نمی‌توانیم دین خاص را فقط از راه ظواهر (تعالیم و شعائر) یا متون مقدس آن درک کنیم؛ بلکه با درک ذاتیات بی‌صورت آن، به کنه آن دین پی می‌بریم و به‌عبارتی دیگر، معنای تکثر و اختلافات آن ها را در می‌یابیم. این عرصه عرفان «دین خالد» است که در آنجا تعالیم «جدلی ‌الطرفین» (تناقضات عارضی عقاید دینی) تشریح شده، حل می‌شوند. (شوآن، ۱۹۶۵، ص. ۱۴۲ ).

۳- سید حسین نصر

سیدحسین نصر در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. پدرش سید ولی‏اللّه نصر پزشکی مشهور، نماینده مجلس، وزیر فرهنگ و رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود. مادر وی از نوادگان شیخ فضل‏اللّه نوری بود که در تنها مدرسه متوسطه دختران آن زمان که بالاترین سطح آموزشی برای زنان به شمار می‏آمد تحصیل‏کرده بود و در مؤسسات اجتماعی مربوط به امور زنان فعالیت داشت. نصر از سال ۱۹۸۴ تاکنون استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج واشنگتن بوده است و به عنوان فیلسوفی سنّت‏گرا شناخته می‏ شود که در کشورهای مختلف به ایراد سخن می‏ پردازد و قریب ۵۰ کتاب و ۴۰۰ مقاله به زبان‏های فارسی، انگلیسی، فرانسه و عربی نگاشته است. البته تعداد قابل توجهی از مهم‏ترین آثار دکتر نصر به فارسی ترجمه شده و برخی از آن ها نیز مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. (نصر، ۱۳۸۳، ص. ۸۸ ).

۳-۱- سنت گرایی علم دینی سیدحسین نصر

آرای نصر پیرامون سبک زندگی مدرن به شکل عام و سبک زندگی جوانان به شکل خاص، بر آرای دین شناسانه او استوار است. نصر به عنوان یکی از سنت گرایان معاصر امکان هر گونه جمعی بین دین و مدرنیته (تجدد) را نفی می‌کند. از منظر وی این دو اساساً به دو ساحت متفاوت تعلق دارند و جمع بین آن دو در هیچ حوزه ای ممکن نیست. این تقابل به دلیل تعریف خاص از سنت و نسبت آن با دین از نگاه سنت گرایان است. (عالم زاده، ۱۳۸۹، ص. ۶۰ ).

نصر ‌در مورد سنت و به ویژه سنت در فلسفه اسلامی اینگونه بیان می‌کند که : «سنت در فلسفه اسلامی شامل عناصر وابسته به عرفان و تصوف است علاوه بر این عناصر شامل عناصر منطقی و عقلانی نیز می شود. نصر اینگونه بیان می‌دارد که فلسفه در شرق فقط یک مکتب فکری و یک رشته دانشگاهی نیست بلکه یک تحول درونی در وجود انسان است، که از طریق روشنایی(اشراق) و شهود می توان بدان دست یافت. (سوری، پرس، ۱۹۹۶، ص . ۲ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ب.ظ ]