کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



بعد احساس استقلال مشخص می‌کند که چگونه فرد فشارهای اجتماعی را مدیریت کند و خودش را چگونه ارزیابی کند .فردی که در این بعد بالا ارزیابی می شود خود تصمیمی و احساس استقلال دارد ،در حالی که افرادی که در این بعد پایین ارزیابی می‌شوند ‌در مورد نظر دیگران ‌در مورد خود نگران هستند .

بعد تسلط بر محیط با توانایی شخص برای اداره محیط مشخص می شود . فردی که احساس بالائی در تسلط بر محیط دارد ، احساس می‌کند که در هدایت محیط و فعالیت‌های خود فردی شایسته است ، در حالی که فردی که احساس پائینی از تسلط بر محیط را گزارش می‌کند ، نمی تواند مشکلات را حل نماید و احساس می‌کند کنترل پائینی بر محیط دارد .

بعد رشد شخصی با احساس فرد از رشد پیوسته مشخص می شود .افرادی که در این بعد بالا ارزیابی می‌شوند احساس می‌کنند پیوسته در طول زندگی در حال رشد هستند ، در حالی که افراد دارای احساس پائین در این بعد ،دچار احساساتی از قبیل خستگی ،عدم علاقه یا رکود در زندگی هستند .

بعد داشتن هدف در زندگی با اهداف فردی در زندگی و چگونگی معنا دادن به زندگی مشخص می‌شود .فرد دارای احساس بالا در این بعد ،احساس قوی از هدف در زندگی دارد ، در حالی که فرد دارای احساس پائین هدف در زندگی ، اهداف کمی در زندگی دارد و احساس می‌کند زندگی اش بدون معنی است .

بعد روابط مثبت با دیگران ، با تعامل شخص با دیگران و اینکه آیا فرد دارای روابط قابل اعتماد است، مشخص می شود . فردی که در این بعد روابط بالا را گزارش می‌کند از رابطه با دیگران رضایت دارد، در حالی که فرد دارای احساس پائین روابط با دیگران ، رابطه اجتماعی با دیگران ندارد و فاقد حس اعتماد به دیگران است .و در نهایت بعد خویشتن پذیری با نگرش فرد در جهت خود و مسیر زندگی مشخص می شود . فرد دارای احساس بالا در این بعد نگرش مثبت و واقعی ای نسبت به خویش دارد و فرد دارای احساس پائین در این بعد احساس نا امیدی در زندگی اش را تجربه می‌کند (دنور[۳۸] ،۲۰۱۰) .

پژوهش روی بهزیستی روان شناختی نشان می‌دهد که بزرگسالان کاهش احساس هدف در زندگی و رشد شخصی را گزارش می‌کنند . همچنین پژوهش‌ها نشان می‌دهند زمانی که از بزرگسالان راجع به انتظارات آن ها ‌در مورد بهزیستی روان شناختی سئوال می‌شود ، آن ها بهزیستی پائین تری را نسبت به جوانان گزارش می‌کنند . علی‌رغم این کاهش در بهزیستی روان شناختی مرتبط با سن ، نظریه های زیادی نشان می‌دهد که بزرگسالان برای مقابله با استرسهای زندگی راه حلهای منفی انتخاب می‌کنند و این منجر به پائین آمدن بهزیستی روان شناختی آنان می شود (وایت بورن[۳۹] ۱۹۹۶/ به نقل از امانتی ،۱۳۸۸).

۲-۴- نظریه های بهزیستی روان شناختی:

۲-۴-۱- مدل تعادل پویا :

بر اساس مدل تعادل پویا پژوهش‌ها در زمینه بهزیستی روان شناختی بر اساس این تفکر به وجود آمده اند که اگر شخص قادر به دنبال کردن و انجام دادن نیازهای اساسی انسان باشد ، خوشحالی را تجربه می‌کند. این پژوهش ها عواملی را مشخص می‌کنند که عبارتند از موقعیتهای بخصوص ، رویدادهای درونی، ویژگی‌های دموگرافیک که بهزیستی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. بر اساس مدل تعادل پویا شخصیت ، قویترین پیش‌بینی کننده بهزیستی است (دینر ، ایشی و لوکاس[۴۰] ،۲۰۰۰) .

این مدل توسط هیدی و ویرینگ[۴۱] (۱۹۹۲) مطرح شده و بیان می‌کند که افراد دارای حد متوسطی از بهزیستی هستند که توسط شخصیت آن ها تعیین می شود .آن ها عقیده دارند که افراد دارای شخصیت برون گرا نسبت به افرادی که درون گرا هستند ، احتمال بیشتری دارد که رویدادهای معینی را تجربه کنند . این رویدادها سطح پایه ی بهزیستی روان شناختی را تحت تاثیر قرار می‌دهند .در حالی که حوادث غیر عادی فرد را در سطوح بالا و پائین بهزیستی قرار می‌دهند نه در حد متوسط . مدل تعادل پویا بیان می‌کند که افراد زمانی که به موقعیتهای بهنجار برخورد می‌کنند به سطح پایه بر می‌گردند (دینر،۲۰۰۳).

۲-۴-۲- الگوی ویسینگ و وان ایدن[۴۲] :

ویسینگ و وان ایدن (۱۹۸۸) یک سازه ی بهزیستی کلی را مطرح کردند که به وسیله ی ” احساس انسجام و پیوستگی ” در زندگی ، تعادل عاطفی و رضایت کلی از زندگی مشخص و اندازه گیری می شود . آن ها تأکید می‌کنند که بهزیستی روانی ، سازه ای چند بعدی یا چند وجهی است و این حیطه ها را در بر می‌گیرد : عاطفه ، شناخت ، رفتار و روابط بین فردی .

عاطفه : در افراد بهزیست یا خوشبخت ، احساس مثبت بر احساسات منفی غلبه دارد .

شناخت : این افراد رضایت از زندگی را تجربه می‌کنند به نظر آن ها زندگی قابل درک و قابل کنترل است.

رفتار: این افراد ، چالش‌های زندگی را می‌پذیرند و به کار و فعالیت علاقه دارند .

روابط بین فردی : این افراد به دیگران اعتماد می‌کنند و از تعامل اجتماعی نیز بر خوردارند .

ویسینگ و وان ایدن ، یک عامل بهزیستی روان شناختی کلی را شناسائی کردند و آن را به صورت ترکیبی از کیفیتهای ویژه از قبیل احساس انسجام ، رضایت از زندگی ، تعادل عاطفه و نگرش کلی نسبت به خوش بینی یا جهت گیری مثبت به زندگی تو صیف کردند (ویسینگ و وان ایدن ، ۱۹۸۸/به نقل از بهرامی ، ۱۳۹۰).

۲-۴-۳- نظریه ناهمخوانی رضایت :

نظریه ناهمخوانی رضایت بیان می‌کند که افراد خودشان را با استانداردهای متنوع مقایسه می‌کنند که به سطح اشتیاق افراد، سطح ایده آل رضایت ، اهداف ، نیازها ، موقعیتهای قبلی و دیگر افراد ‌وابسته است . طبق نظریه میکالوس[۴۳] (۱۹۸۵) مردم با مشاهده اطرافشان و مقایسه خود با دوستان و آشنایان و یادآوری گذشته ، اهداف و استانداردهائی را انتخاب می‌کنند. قضاوت شاد کامانه و رضایت بخش فرد به اختلاف بین موقعیتهای اخیر و استانداردهای شخص بستگی دارد . ‌به این معنی که اگر فرد موقعیت اخیر را خوشحال کننده تصور کند واین خوشحالی با استانداردهای شخصی فرد در زمینه شادی و بهزیستی هماهنگ باشد ، فرد احساس رضایت ، بهزیستی و خوشحالی می‌کند.

در حالی که نظریه های ابتدائی مقایسه ی اجتماعی بر اساس این تفکر به وجود آمدند که یک فرد اگر در اطراف او بدترین چیزها وجود داشته باشد ، خوشحال خواهد بود و بر عکس اگر اطراف او خوشحال کننده باشد ، ناشاد خواهد بود ، نظریه های اخیر میزان شادی و ناشادی در افراد را بر اساس نوع اطلاعات دریافتی آن ها از افراد مشخص می‌کند. اگر اطلاعات رضایت بخش باشد فرد موقعیت را رضایت بخش می‌داند و اگر اطلاعات رضایت بخش نباشد ، فرد موقعیت اجتماعی را تهدید کننده می بیند ( میکالوس ،۱۹۸۵ / به نقل از آریا پوران ،۱۳۹۰ ) .

بر اساس نظریه ویلیامز ، ارتباطات متراکم به ویژه در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی همه انسان‌ها را به ‌گروه‌های رقابتی تبدیل ‌کرده‌است . بنا بر این بر اساس نظریه آنان ، در محیط‌های قدیم شانس بهتری برای خوب بودن کاری وجود داشت ، اما امروزه انسان‌ها در حال رقابت و مقایسه خود با فردی هستند که در دنیا جزء ‌بهترین‌ها می‌باشد. از آنجا که افراد نمی توانند به زندگی خیالی که در تلویزیون می بینند برسند ، در آن ها افسردگی افزایش می‌یابد و شادکامی کاهش می‌یابد (یگانه،۱۳۹۲) .

۲-۴-۴- نظریه هدف غایی[۴۴] :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 10:30:00 ب.ظ ]




گرچه بنا بر نظر برخی اساتید حقوق تجارت ماهیت حقوقی دین در ورشکستگی به نحو اخص مطمح نظر است، و آنکه معتقدند منشأ تجاری دیون برای اعلام ورشکستگی ضروری است، گفته شده:بدهی غیر تجاری، چون عدم پرداخت آن موجب اختلال در امر تجارت نیست موجب ورشکستگی نیست.[۱۲] ولی در مقابل برخی دیگر معتقدند:«شرط چهارم[ورشکستگی] این است که عدم پرداخت یک یا چند دین در نتیجه ی ناتوانی از تأدیه ی آن ها باشد والا صرف عدم پرداخت مانند نکول براتی مستلزم ورشکستگی نخواهد بود».[۱۳]

جناب دکتر اسکینی در این خصوص اظهار می‌دارند:

«قانون‌گذار ایران تفکیک میان دین مدنی وتجاری تاجر را متعسر دانسته است؛زیرا:

۱)ماده ۵ قانون تجارت کلیه ی معاملات تاجر را تجاری محسوب ‌کرده‌است، مگر آنکه ثابت شود معامله مربوط به امور تجاری نیست؛

۲)به موجب ماده ی ۷۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی سابق[ماده ۵۱۲ق.آ.د.م. مصوب ۱۱/۲/۱۳۷۹] دادخواست اعسار از بازرگان پذیرفته نمی شود و بازرگانی که مدعی اعسار نسبت به هزینه دادرسی است(دینی که جنبه مدنی دارد) باید طبق مقررات قانون تجارت دادخواست ورشکستگی تقدیم نماید؛

۳)به موجب ماده ی ۲۴۷ قانون امور حسبی، ترکه ی متوفی در صورتی که متوفی بازرگان باشد، تابع مقررات تصفیه ی امور ورشکستگی است.

بدین ترتیب، دادگاه برای احراز ورشکستگی تاجر، تکلیفی به تفکیک میان دیون مدنی وتجاری ندارد.برخی از دادگاه ها نیز همین نظر را داده‌اند؛از جمله شعبه ی ۲۶ دادگاه شهرستان تهران که در رأی مورخ ۲۵/۶/۱۳۵۲ به صراحت تفکیک میان دیون مدنی و تجاری تاجر را برای احراز ورشکستگی وی مردود اعلام ‌کرده‌است…سر انجام باید اضافه کرد که علی الاصول، تعداد دیون پرداخت نشده مؤثر در مقام نیست گرچه ماده ی ۴۱۲قانون تجارت لفظ «وجوه» را به کار برده است، مشلم است که عدم پرداخت حتی یک دین نیز، در صورت حاصل بودن شرایط دیگر توقف، برای صدور حکم ورشکستگی تاجر کافی خواهد بود».[۱۴]

علاوه بر موارد فوق الذکر از نظر مدت نیز دارای یک تقسیم بندی دیگر است، ‌به این معنی که، دین از نظر آنکه زمان تأدیه آن فرا رسیده باشد یا خیر، به دین حال و مؤجل تقسیم شده است.

ج-وضعیت های مدیون

از نظر فقهی مدیون نسبت به ادای دین خود به داین، چه این دین اختیاری باشد مانند دین ناشی از صدور سفته وچک، قرض، ثمن معامله وصداق در عقد ونکاح ‌و اجاره وچه از راه غیر اختیاری، مانند ضمانات ونفقه زوجه دائمی، دارای چند حالت است.

۱-مدیون موسر: بدهکاری که قادر به پرداخت دین خود است چه آن دین حال وچه مؤجل بوده وزمان پرداخت آن فرارسیده باشد در این صورت باید دین خود را اداکند وتاخیر در اداء دین بدون رضایت داین جائز نیست.

مدیونی که قادر به پرداخت دین خود می‌باشد چنانچه در صورت مطالبه داین، او را معطل کند و در این راستا اهمال نماید مرتکب گناه شده است، [۱۵] چنان که اگر مدیون قامت برای نماز بسته باشد و در حال فریضه ی واجب باشد وداین اصرار بر مطالبه داشته باد، مدیون می‌تواند نماز خد راشکسته وادای دین نماید.

۲-معسرمطلق: کسی که بطورکلی قادربه پرداخت دین خود نیست حتی اگر اموالی در حدّ اداره کردن زندگی ومستثنیات دین داشته باشد تکلیفی برای ادای دین ندارد، داین نمی تواند از مدیونی که می‌داند معسراست مطالبه دین نموده واو را تحت فشار قراربدهد وباید برای مدیون مهلت بدهد تازمانی که قادر به پرداخت دین گردد وآیه شریفه «واِن کانَ ذُوعسرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلی مَیسَرَهٍ[۱۶] » نیز مقرر نموده است که اگر مدیون دچار عسرت ودلتنگی برای پرداخت دین شده باشد باید به او مهلت داده شد تا زمانی که گشایشی در کار او فراهم آید وقادر به پرداخت دین خد گردد.

۳-معسرنسبی: بدهکاری است که قادر به پرداخت دین خود به وصرت یکجانبوده ولی می‌تواند بطوراقساطی بدهی خودرا بپردازد.این شخص ضمن تأمین مستثنیات دین باید از باقیمانده مال خود، بدهکاری اش را به صورت قسطی بپردازد. شایتن ذکر است که در چنین حالتی، اگر چه معسر می‌تواند در حد توان خود نسبت به پرداخت دین اقدام نماید اما باید در تعیین میزان اقساط برای وی، بدواً مقدار درآمد واموال محکوم علیه وهزینه زندگی وی در نظر گرفته شود وپس از کسرهزینه زندگی از اموال وی مبلغ قسط از باقی مانده اموال او مشخص وتعیین گردد وچنانچه پس از کسر هزینه زندگی مدیون، مالی برای وی باقی نمانده باشد تعیین میزان قسط خلاف شرع است.[۱۷]

۴-مجهول الحال‌: شخص مجهول الحال مدیونی است که حالت عسرویا یسرااو مشخص نمی باشد ودلیل معتبر برای هیچ یک از این دوحالت وجود ندارد، در چنین حالتی برداشت‌های مختلفی صورت گرفته است بدین توضیح که آیا اصل را بر عسراو بدانیم واز خواهان بخواهیم که یُسر وی را ثابت کند ویااینکه اصل رابریُسر او بدانیم واز مدیون خواسته شود که عسر خودرا ثابت کند، سخن برسرآن است که از دیدگاه فقهی اصل بر عُسرمی باشد یایُسر؟ شهید ثانی در صورت مشخص نبودن حالت سابقه مدیون، اعساراورا مقدم دانسته واصل رابرعسر گذاشته است ولی اگر مدیون تاپیش از زمان پرداخت دین، در حالت یسروگشایش بوده و در حال حاضر مدعی اعسار باشد مطابق اصل استصحاب، یقین سابق که حالت یسروگشایش بوده است با شک فعلی که وضعیت مدیون را نمی دانیم، از بین نمی رود وحکم به یُسر مدیون داده می‌شود زیرا یقین قبلی با شک فعلی شکسته نمی شود وبر اساس اصل استصحاب، حالت مدیون، حالت یُسر تلقی می‌شود مگر اینکه مدیون دلیل معتبری بر معسر بودن خود ارائه دهد.[۱۸]

وکذا دروضعیت اعسار، خصوصاًً در معاملات و در مواردی که عوض ومعوضی در بین بوده وقبلاً بین طرفین این عوض ومعوض ردوبدل شده ویا دیونی که مدیون ‌محکوم به آن را قبلاً دریافت کرده واکنون امتناع از پرداخت آن می‌کند، ظاهر برتمکن مالی مدیون می‌باشد چون قبلاً ‌محکوم به آن را دریافت ‌کرده‌است، ولی ‌در مورد دیون ذمه‌ای مثل مهریه به نظر می‌رسد این قاعده قابل اعمال نیست.

د- تاجر

نظربه صراحت ماده ۵۱۲ ق. آ.د.م که مقرر می‌دارد «از تاجر، داخواست اعسار پذیرفته نمی شود. تاجری که مدعی اعسار نسبت به هزینه دادرسی می‌باشد باید برابر مقررات قانون تجارت دادخواست ورشکستگی دهد. کبسه ی جزء مشمول این ماده نخواهند بود »، ونیز قانون اعسار که همین قاعده را تکرار می‌کند، ناگزیراز تعریف تاجر وشناسائی آن هستیم.

اصولاً ‌در مورد تعریف تاجر در سیستم های حقوقی دنیا از سه طریق استفاده شده است، یا اینکه تعریف مبتنی بر یک مفهوم شخصی از تاجراست، ‌به این معنی که قانون‌گذار شخص تاجر را تعریف وشناسایی می‌کند وتمامی اعمال مالی وحقوقی تاجر که در راستای فعالیت‌های تجاری وی است را به عنوان عمل وفعالیات تجاری قلمداد می‌کند ویا اینکه در تعریف وشناسائی تاجر از مفهوم موضوعی حقوق تجارت استفاده می‌کند ‌به این معنی که، قانون‌گذار مجموعه‌ای از اعمال ‌و فعالیت‌ها را نام می‌برد که هرکس این اقدامات را انجام بدهد اعم از اینکه شخص حقیقی باشد یا حقوقی تاجر می‌داند ‌و مشمول قواعد حقوق تجارت خواهد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]




شکل گیری هویت تحت تاثیر عوامل بین فردی است که شامل ظرفیت های ذاتی خود فرد و اکتساب ویژگی های شخصیتی است. ‌بنابرین‏ همان قدر که شخص با افرادی که مورد احترام او هستند و به نصیحت های آن ها گوش می‌دهد همانندسازی می‌کند و همچنین همان قدر که فرد از عوامل فرهنگی که شامل ارزش‌های اجتماعی گسترده بوده و فرد در زمان رشد در معرض آن ها قرار دارد پیروی می‌کند شکل گیری هویت او موفقیت آمیز خواهد بود (آدامز[۶۵] و همکاران، ۲۰۰۰)

دستیابی موفقیت آمیز به هویت موجب اولین تکلیف بزرگسالی یعنی رشد احساس صمیمیت حقیقی می شود. ناکامی در دستیابی به هویت به عدم صمیمیت یا فاصله گذاری منجر می شود. فاصله گذاری به آمادگی برای فاصله گرفتن از مردم و موقعیت هایی که ممکن است به طور مناسبی هویت فرد را نقض کند. اطلاق می شود. ‌بنابرین‏ حل موفقیت آمیز مباحث هویت نه تنها برای سلامت فرد مهم است بلکه برای روابط مهم آن ها نیز اهمیت دارد. طبق نظر اریکسون صمیمت اصل و واقعی تنها بعد از شکل گیری هویت ایجاد می شود. ایجاد مفهومی از خود، شرط لازم و قدم اول برای صمیمیت است که به صورت توانایی داشتن روابط دو جانبه ‌با دیگر افراد تعریف می شود. دوجانبه بودن ‌به این مفهوم است که هر دو شخص باید همزمان نیازها، افکار و احساسات دیگری را آن چنان که به نیازها افکار و احساسات خود توجه دارند مورد توجه قرار دهند و این یک نکته ی کلیدی است تکامل مطالعه ی رشد هویت از اولین نوشته های فروید تا تفسیرهای نظری و نتیجه گیری های اریکسون عملیاتی کردن تجربی مارسیا و در نهایت شش نظریه ی جایگزین (منظور برزونسکی ، گروتوانت[۶۶]، واترمن، کورتینس[۶۷] ،آدامز و کوته[۶۸]) که از ۱۹۸۷ به بعد معرفی شده قابل ردیابی است (شوارتز[۶۹]، ۲۰۰۱)

‌بر اساس نظریه اریکسون (۱۹۶۸) هنگامی که شکل گیری هویت به خوبی پیش برود صمیمیت شکل می‌گیرد. در این حالت فرد توانایی ایجاد روابط صمیمی و پایدار را که بر وابستگی آزاد تعهد عمیق اعتماد محبت و حمایت استوار است به دست می آورد. اریکسون تأکید می‌کند که صمیمیت جنسی، تنها بخشی از مفهومی است که او در نظر دارد. در واقع صمیمت جنسی، اغلب پسایند ظرفیت طرح ریزی یک صمیمیت حقیقی و دو طرفه روانی اجتماعی با فرد دیگر است.

در طول چهار دهه گذشته تحقیقات پیرامون هویت نوجوان ‌بر اساس پارادیم پایگاه هویت مارسیا مفهوم سازی شد لیکن اخیراً بعضی محققان به فرایندهای شکل گیری هویت توجه کرده‌اند و بر جهت گیری پردازش شناختی- اجتماعی یا سبک هایی که نوجوانان با پایگاه های هویتی مختلف به کار می گیرند تمرکز می‌کنند سبک پردازش هویت عبارت است از اینکه افراد چگونه اطلاعات مربوط به خود را پردازش می‌کنند چگونه درباره اطلاعات مربوط به خود و موضوعات هویتی بحث و گفتگو می‌کنند و تصمیم می گیرند(برزونسکی، ۱۹۸۹)

رانانسب و فونیکس[۷۰] (۱۹۹۷ نقل در بزونسکی ۲۰۰۵) با رویکردی پسامدرن نسبت به هویت آن را غیرمتمرکز ، پویا، متعدد، وابسته به بافت، نسبی سیال و چندبخشی می دانند. مفهوم هویت های چندگانه با در نظرگرفتن مؤلفه‌ های یک هویت واحد تفاوت می‌کند. هویت ساختار مفهومی سطح بالایی است که کوشش می‌کند مؤلفه‌ های جدای از هم را به صورتی پرمعنا و قابل درک وحدت بخشد و سازمان بدهد. ساختار هویت خصوصاً مفروضه های ضمنی، معیارها و تعهدات ارزشی که «هسته سخت» آن را ایجاد می‌کنند احساسی از یگانگی و تداوم خود را برای افراد فراهم می آورند. و به عنوان یک «دیدگاه شخصی» در دنیای پسا مدرن عمل می‌کنند(همان منبع).

برزونسکی (۱۹۹۰) نقش فرض های معرفت شناسی شخص در فرایند شکل گیری هویت را بررسی کرده و نتیجه گرفت که افراد از فرایندهای شناختی – اجتماعی مختلفی برای حل مسائل شخصی تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات مرتبط با خود و در نهایت شکل گیری هویت خود استفاده می‌کنند. او معتقد است که افراد هویت خود را ‌بر اساس سه جهت گیری پردازش شناختی مختلف بنیان می نهند که آن ها را سبک های پردازش هویت نامید(شامل سبک اطلاعاتی، سبک هنجاری، و سبک سردرگم – اجتنابی)

۲-۲-۲-۱- عوامل مؤثر بر شکل‌گیری هویت

رشد هویت نوجوانی تحت عوامل مختلفی است که چند مورد مهم‌تر را می‌توان به شرح زیر نام برد:

    1. رشد شناختی

    1. عوامل مربوط به والدین و چگونگی ارتباط آن ها با فرزند

    1. عوامل مربوط به مدرسه و تحصیلات تکمیلی

    1. عوامل اجتماعی ـ فرهنگی، شاید بتوان گفت بیشتر از سایر موارد در رشد هویت مؤثر است.

    1. ترتیب تولد و فاصله سنی فرزندان در خانواده

    1. رفتار نوجوان و تاثیر آن بر واکنش اطرافیان

    1. گفتگو در جریان تعارضات، که باعث کسب اطلاعات بیشتر نوجوان و رشد تفکر انتزاعی و معرفی خود به عنوان یک فرد متفاوت به بزرگسالان می‌شود.

  1. خیال‌پردازی نوجوان، منبع دیگری برای ایفای نقش‌ها و رفتارهای آنان است(کریمی، ۱۳۷۸).

۲-۲-۳- نظریه های مربوط به هویت

دیدگاه های متعددی در باب هویت تدوین شده است که به مهمترین آن ها اشاره می‌گردد.

۲-۲-۳-۱- نظریه اریکسون

در چند دهه ی گذشته حجم وسیعی از تحقیقات روان شناسی اجتماعی و روان شناسی شخصیت به بررسی هویت تمرکز ‌کرده‌است. اریکسون (۱۹۶۳) نخستین فردی است که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی معرفی کرد و مهم ترین نظریه درباره ی هویت را توصیف کرد. (برک[۷۱]، ۱۳۸۱) بعد از ارائه این نظریه بنیادین محققان فراوانی هویت را بررسی کرده‌اند مطرح شدن نظریه های جدید دستاورد این تلاش گسترده ی علمی بود.

شاید هیچ نظریه‌پرداز دیگری بیش از اریکسون بر ادارک ما از رشد شخصیت نوجوان اثر نگذاشته باشد. اریکسون در کتاب «هویت، جوان و بحران» که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، یک چارچوب نظری در زمینه شکل‌گیری هویت و سنجش آن ارائه می‌کند (آدامز، ۱۹۹۹، ص ۲). در نظریه اریکسون هویت من احساسی است که هشیارانه تجربه می‌شود. احساسی که از تبادل فرد با واقعیت اجتماعی خویش ناشی می‌شود و در حال تغییر و تبدیل در پاسخ به تغییرات، در محیط اجتماعی است(اریکسون، ۱۹۶۳).

در این دوره نسبتا طولانی است که نوجوان خود را متعلق به سرزمین‌های بی‌نام و نشان می‌داند. گاه حالت کودکان را و گاه حالت بزرگسالان را به خود می‌گیرد. در همین زمان است که او خود و زندگی و وظایف مختلف را تجربه می‌کند. در جریان همین تجربه‌هاست که او خود را با قهرمانان مختلفی مانند می‌کند. این همانندسازی‌ها دیگر جنبه سمبلیک ندارد، بلکه عملا نقشهای مختلف را به تجربه شخصی درمی‌آورد. بیشتر این نقش‌ها حالت افراطی دارد. در اجرای همین نقشهای مختلف، نوجوان به تدریج هویت فعلی خود را با گذشته‌هایش پیوند می‌زند(سیف و همکاران، ۱۳۷۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]




آموزش نیز از دیدگاه‌های مختلف تعاریف گوناگونی دارد. به عنوان مثال دوبوا آموزش را مرتب کردن دقیق محیط فراگیر به منظور دست‌یابی به نتایج مورد نظر در وضعیت‌های مشخص تعریف ‌کرده‌است. گانیه آموزش را روند حل مسئله می‌داند. (فردانش،۱۳۷۲، ۵۰، ص۱۱) نکته قابل توجه این است که دیگر آموزش محدود به انتقال دانش نیست بلکه به معنایی وسیع شامل:« فراهم کردن زمینه برای یادگیری و یاد دادن، برای کاربرد، برای ایجاد تغییرو به منظور ارتقاء فرد و جامعه می‌گردد.» (رووف،۱۳۷۸، ۳۹، ص۷)

از این رو در یک معنای لغوی می‌توان «تکنولوژی آموزشی» را شناخت فن و روش یا جنبه‌های نظری و عملی فرایند آموزش معرفی نمود. معادل این واژه در زبان فارسی “فناوری آموزشی” و یا “علم عمل جریان آموزش” است. البته تکنولوژی آموزشی در طول سال‌هایی که کارشناسان آن را به کار برده‌اند، دستخوش تغییراتی شده است که علاوه بر تغییر در جنبه ظاهری، در محتوا و معنای آن نیز تغییراتی رخ داده است. برای درک بهتر تعریف ‌و معنای کامل تکنولوژی آموزشی، به بررسی تعاریف ارائه شده می‌پردازیم.

تعاریف تکنولوژی آموزشی

تعاریف متفاوتی از تکنولوژی آموزشی شده است گاهی این مفهوم را بسیار جامع و فراگیر معرفی کرده‌اند.مانند این تعاریف: «فناوری آموزشی یک فرایند پیچیده و منسجمی است که شامل افراد، فرایندها، ایده ها،‌ ابزارها و سازمان‌ها که برای تجزیه و تحلیل مشکلات و ایجاد، اجرا، ارزش‌یابی و کنترل راه‌حل مشکلاتی که در تمامی جنبه‌های یادگیری انسان دخالت دارند، به کار می‌رود.»

در بعضی تعاریف به نتیجه کار توجه شده است:

    • نظریه و عمل طراحی، تهیه، اجرا، مدیریت و ارزشیابی فرایند و منابع به منظور یادگیری موثرتر.

  • مطالعه و عمل اخلاقی به منظور تسهیل یادگیری و بهسازی عملکرد به وسیله ایجاد، کاربرد و مدیریت ‌فرآیندها و منابع فناورانه‌ی مناسب.

ویگر (۱۹۹۷) ضمن تأکید بر توسعه مفهوم تکنولوژی اعتقاد دارد، تکنولوژی آموزشی اثرگذار در مجموعه سیستم آموزشی، صرفاَ سخت‌افزار نیست، بلکه شامل فرایند طراحی آموزشی مؤثر و جامعی است که در آن همه اجزاء سیستم مورد توجه هستند. و فناوری رایانه و رسانه های دیگر نیز به درستی به کار برده می‌شوند. در همین راستا هیئت فناوری تدریس آکادمی ملی مهندسان[۶] فناوری آموزشی را ‌به این صورت تعریف می‌کند: مجموعه‌ای علمی که از به کارگیری علم تدریس و یادگیری در دنیای واقعی کلاسی، همراه با ابزار و روش‌هایی که برای کمک ‌به این کاربردها گسترش یافته‌اند، به دست آمده است. (Dieuzeide, H. ,1971, 69)

تکنولوژی آموزشی بر مبنای تعریفی جامع از جیمز براون عبارت است از طراحی، اجرا، ارزشیابی سیستماتیک تمامی فرایند یادگیری و آموزش، با تعیین هدف‌های مشخص و بهره‌گیری از تمام منابع مادی و انسانی و یافته های روانشناسی یادگیری و ارتباط جمعی به منظور فراهم آوردن شرایط آموزشی و یادگیری مؤثر. (علی‌آبادی ،۱۳۸۰، ۴۹، ص ۲۳)

فرهنگ و بستر[۷] تکنولوژی را زبان استفاده از دانش برای مقاصد علمی یا علم کاربردی می‌داند که حالت ظریف و دقیقی بخود گرفته و از جمله تکنولوژی‌های مختلف تکنولوژی آموزشی است که به ‌عنوان دانش نظری و عملی در نظام آموزش و پرورش ساخته شده است. (http:visual.merriam-webster.com, 103)

‌فرهنگ نامه جهانی آموزش و پرورش (۱۹۸۹) تکنولوژی آموزشی را دانش و حرفه‌ای معرفی می‌کند که دارای سه جنبه یا مرحله است: ۱- وسایل شنیداری و دیداری، ۲- آموزش برنامه‌ای، ۳- استفاده از دیدگاه‌های جدید روانشناسی و تحقیقات انجام شده به منظور تجزیه و تحلیل مشکلات آموزشی و یافتن راه‌ حل ‌های آن.

در یک جمع بندی دکتر فردانش تکنولوژی آموزشی را مجموعه روش‌ها و دستورالعمل‌هایی معرفی می‌کند که با بهره گرفتن از یافته های علمی برای حل مسائل آموزشی اعم از طرح، اجرا و ارزشیابی، در برنامه های آموزشی به کارگرفته می‌شود. (فردانش،۱۳۷۲، ۵۰، ص ۱۶)

سیر تحول تکنولوژی آموزشی در ایران و جهان

سیر تکنولوژی در جهان: از لحاظ تاریخی، تکنولوژی آموزشی با خاتمه یافتن جنگ جهانی دوم متولد شد و در واقع محصولی از دنیای مدرنیسم است. هنگامی که جهان در آستانه‌ی مدرنیته قرار می‌گیرد، دنیایی را پیش‌رو می‌بیند که در آن، فناوری زیربنای تولیدات انبوه برای ارزان‌سازی، آسان‌سازی و راحت‌سازی همه‌ کارها و پدیده‌ها است. فناوری از این زمان به بعد و با این هدف‌ها به تغییر دادن تمدن انسانی می‌پردازد که از جمله دستاوردهای آن، امکان دسترسی به اطلاعات برای توده‌ی انبوهی از مردم است. فناوری، با سرو کار پیدا کردن با انتقال و تبادل اطلاعات، وارد حیطه‌های آموزشی شد و ‌به این ترتیب، سطح کارکردی نهاد آموزش و پرورش که آینده ساز نسل بعدی است، از سطح جامعه و محیط‌های کاری که در انتظار نسل پرورش یافته در این نهاد بودع عقب نماند. نهاد آموزش و پرورش نیز توانست هم چون سایر ارکان جامعه از فناوری بهره‌مند شود تا با بهره گرفتن از تکنولوژی آموزشی در آموزش و تدریس بتواند نسلی در خور را برای جامعه تکنولوژیک آماده کند.

البته بررسی تاریخچه تکنولوژی آموزشی با تأکید بر سه جنبه آن در سه مبحث قابل ارائه است: – مرحله اول: بر وسایل شنیداری و دیداری تأکید دارد که استفاده از آن ها امر آموزش و یادگیری را آسانتر می‌کند این مرحله از سال ۱۹۰۰ میلادی، هنگامی که برای اولین بار در مدارس آمریکا، اسلایدهایی پیرامون موضوعات مختلف مورد استفاده قرار گرفت؛ شروع شد. در حدود ۱۹۱۰ اولین فهرست فیلم‌های آموزشی برای استفاده منظم در مدارس منتشر شد. (گانیه، ۱۹۸۷، ۷۱، ص۱۴-۱۱)

همراه با اختراع و ساخت وسایل سمعی و بصری جدید و ارائه آن به محافل آموزشی، این تفکر نیز همچنان به قوت خود باقی بود که وسایل سمعی و بصری موجب تغییرات زیربنایی و اساسی در آموزش می‌شود.از سال‌های ۱۹۲۰ به بعد، کتابهایی در زمینه‌ی آموزش بصری نوشته شد که به طور کلی منظور اصلی در این کتابها این بود که درجه واقع نمایی وسایل، نقش اصلی را در آموزش بازی می‌کند؛ به عبارت دیگر، هر قدر نمایش موضوعات به صورت عینی‌تر و ملموس‌تر انجام شود، میزان یادگیری بیشتر خواهد شد.

با شروع جنگ جهانی دوم، کانون فعالیت‌ها در زمینه‌ی وسایل سمعی و بصری از محافل تعلیم و تربیت به ارتش امریکا منتقل شد و در دوران جنگ، بسیاری از وسایل مانند پروژکتور و اورهد برای اولین بار ساخته شد و در کنار وسایل دیگری مانند پروژکتورهای اسلاید، لابراتوارهای زبان و شبیه سازیهای آموزش خلبانی در آموزش نظامیان به کار گرفته شد. در این دوران که تا اواسط دهه ۱۹۴۰ به طول انجامید از نظر سرمایه‌گذاری در تولید فیلم‌های آموزشی و وسایل سمعی و بصری رشد بی‌سابقه‌ای صورت گرفت تا حدی که بسیاری از کارشناسان نقش آن را در نتایج جنگ دوم جهانی قابل توجه شمرده‌اند. (فردانش،۱۳۷۲، ۵۰، صص ۱۸-۱۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]




گفتار سوم : حمایت از کودکان بی سرپرست پس از انقلاب

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار جمهوری اسلامی بر پایه آموزه های تعالیم دینی، سیاست های دولتی تغییر کرد. از نظر اسلام، هیچ محیطی برای اطفال، مناسب تر از محیط طبیعی آن ها یعنی خانواده نیست. محیط پرورشگاه ها تحت تاثیر فرهنگ دوره قبل از انقلاب و بی بند و باری آسیب پذیر شده بود. فرزندانی که در این محیط ها رشد می‌کردند از ضعف هایی برخوردار بودند که آثار مخرب آن، در شخصیت آن ها تاثیر می گذاشت.[۴۵] سیستم گسترش پرورشگاه که اختراعی غربی است و مورد توجه اسلام نبوده، در صورتی که مسلمانان از سرپرستی اطفال غفلت نمایند، جهت فسادی که از بی سرپرستی اطفال به جامعه می‌رسد آن را تجویز می کند. به همین جهت سیاست های دولت شروع به ادغام و جمع‌ آوری تشکیلات گسترده حمایت از کودکان بی سرپرست، در قبل از انقلاب نمود و حمایت از این اطفال را در کانون های خانواده و شبه خانواده مورد توجه قرار داد.

با توجه به سیاست های کلی دولت، پرورشگاه ها در سال های پس از انقلاب برچیده شد و بعضی از آن ها مخل و مابقی درهم ادغام گشتند. به طوری که هم اکنون چند واحد کوچک در غالب شاخه خدماتی حمایتی سازمان بهزیستی کشور باقی می ماند.[۴۶]با توجه به وظایف قانونی دولت، در حمایت از کودکان بی سرپرست، که حضانت این گونه اطفال را بر عهده دارد، وجود این گونه مراکز را اعلام می نمایاند. از این رو پرورشگاه ها، به طور کامل جمع‌ آوری نشده است و به طور محدود وجود دارد. وجود اطفال بی سرپرست واقعیتی انکار ناپذیر است و جمع‌ آوری مراکز نگهداری این اطفال، موجب برچیده شدن معضلات نخواهد شد. برای حل این مشکل، تنها برچیدن زمینه‌های نگهداری از اطفال کافی نیست و روش های جایگزینی از جمله نگهداری از کودکان در کانون خانواده و تحت حمایت دولت و قوانین نام برد، که فرزند خواندگی یکی از این روش ها است. البته غیر از فرزند خواندگی، مکانیسم دیگری، از قبیل شبه خانواده و ایستگاه موقت فرزندان و … هم وجود دارند. شبه خانواده به خانواده هایی گفته می شود که به صورت موقت، پذیرای کودکانند، و علاوه بر نگهداری کودکان خود، مراقبت و پرورش یک تا چند کودک را می‌پذیرند.[۴۷] کودکان مشمول این طرح، در چارچوب کودکان واجد شرایط فرزندخواندگی نیستند و علاوه بر کودکان بی سرپرست شامل کودکان بد سرپرست می‌شوند.[۴۸]

گفتار چهارم : ماهیت حقوقی فرزند خواندگی

وقتی از ماهیت حق.قی بحث می شود منظور ذات تشکیل دهنده آن موضوع می‌باشد، اینکه عمل حقوقی عقد است یا ایقاع و یا واقعه حقوقی است؟ یا نهادی مستقل است که به منظور حمایت از کودکان تأسيس شده است؟

ماده ۱ قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مقرر داشته است: هر زن و شوهر مقیم ایران می‌توانند، با توافق یکدیگر طفلی را با تصویب دادگاه طبق مقررات این قانون سرپرستی نمایند. طبق این ماده زن و شوهر با توافق و تمایل یکدیگر طفلی را می‌پذیرند. پس قبول سرپرستی نه تحمیل از سوی قانون‌گذار است و یا نه امری طبیعی و خارج از اراده است تا آن را واقعه حقوقی بدانیم.

برخی[۴۹] فرزندخواندگی را سازمان ویژه ای دانسته اند که، هیچگونه اثر حقوقی برای توافق زن و شوهر پذیرنده با خانواده یا طفل قائل نشده و فقط رأی‌ دادگاه را منشاء اثر حقوقی تلقی نموده اند. همچنین با توجه به مواد قانون حمایت از کودکان بی سرپرست رضایت فرزند خوانده شرط برقراری این رابطه نیست و فرزند نمی تواند قصد انشا کند یا از اراده ی کامل برخوردار نیست فرض عقد و قراردادی بودن آن نیز منتفی به نظر می‌رسد. همچنین فرض ایقاع بودن نیز قابل دفاع نمی باشد زیرا ایقاع برای گسیختن و قطع رابطه است نه ایجاد رابطه. ‌بنابرین‏، این نتیجه به دست می‌آید که رابطه ایجاد شده، نه عقد است و نه ایقاع، بلکه تأسيس و نهادی است که شزایطی برای تامین منافع مادی و معنوی طفل تحت سرپرستی ایجاد شده و متقاضیان می‌توانند تقاضای خود را مطرح و دادگاه پس از بررسی صلاحیت مالی و اخلاقی آن ها و مصلحت طفل نیز ایجاب نماید، حکم سرپرستی طفل را مناد به پیروی از نظر دکتر امامی باید گفت قبول فرزندخواندگی تقبل تعهدی است که دادگاه می تواندبا توجه به موقعیت خاص این نهاد، تقاضا را تأیید یا رد کند.[۵۰] به نظر می‌رسد فرزندخواندگی در ایران نوعی قرارداد است که یک طرف دادگاه از طرف طفل بدون سرپرست و طرف دیگر متقاضیان سرپرستی می‌باشد.

مبحث چهارم : قانون حاکم بر فرزند خواندگی

دانستیم که فرزندخواندگی در دسته ارتباطی احوال شخصیه در حقوق ایران می‌باشد و از این طریق می توان قوانین حاکم بر فرزندخواندگی را مشخص کرد که ما در دو گفتار مورد بررسی قرار می‌دهیم:

گفتار اول : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان شیعه

گفتار دوم : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان غیر شیعه

گفتار اول : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان شیعه

همان‌ طور که در مباحث گذشته بیان نمودیم، در حقوق اسلام فرزندخواندگی به رسمیت شناخته نشده است. در بین مسلمانان این تأسيس با شرایط و آثاری دیگر تحت عنوان سرپرستی مورد قبول قرار گرفته است.

اصل ۲۱ قانون اساسی دولت را موظف به حمایت از مادران و کودکان بی سرپرست می‌داند.

همچنین قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب ۱۳۵۳، به منظور تامین منافع مادی و معنوی کودکان بدون سرپرست، شرایط خاصی را برای خانواده هایی که می خواهند سرپرستی اطفال بدون سرپرست را بر عهده بگیرند، وضع نموده است.[۵۱]

مواد۳و۴ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و سرپرست مصوب ۹۲، بیانگر همین مطلب است.

ماده۳ لایحه مذکور: ((کلیه اتباع ایرانی مقیم ایران می‌توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان مشمول این قانون با رعایت مقررات مندرج در آن و با حکم دادگاه صالح برعهده گیرند.))

ماده۴ لایحه مذکور: (( ایرانیان مقیم خارج از کشور می‌توانند تقاضای سرپرستی خود را از طریق سفارتخانه یا دفاتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران به سازمان تقدیم نمایند. سفارتخانه یا دفاتر یادشده موظفند در اجرای این قانون، با سازمان همکاری نمایند و سازمان موظف است با حکم دادگاه صالح به در خواست متقاضی رسیدگی کنند.))

گفتار دوم : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان غیر شیعه

اقلیت های دینی غیر مسلمان ایرانی از جمله مسیحی، زرتشتی، کلیمی که به موجب اصل ۱۳ قانون اساسی به رسمیت شناخته شده اند فرزند خواندگی را پذیرفته اند. در خصوص اقلیت های دینی می توان به قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکم مصوب ۱۳۱۲، اشاره نمود. در بند ۳ قانون مذکور، در مسایل مربوط به فرزند خواندگی، عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی که پدرخوانده یا مادرخوانده پیرو آن است، رعایت می شود.[۵۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]