چنانچه بوردیو در عبارت فوق نیز اشاره میکند مصرف به منزله نظامی از نشانه ها و نمادها مطرح است که کارکردهایی چون تمایزگذاری اجتماعی دارد که البته به نظر بوردیو معنایش از همین تفاوت و تمایز ناشی میشود و چیزی جز آن نیست: از این رو، در بحث بوردیو مصرف همانند پاسخ به نیازهای زیستی مطرح نمی شود، بلکه مصرف به منزله استفاده از نظامی از نشانه ها و نمادها مطرح است (بوردیو، ۱۹۸۴: ۶۶)که البته خود این نشانه ها و نمادها از خلال فرایند مصرف تولید میشوند. از این رو، مصرف در اندیشه بوردیو، برخلاف مارکسیسم کلاسیک، صرفاً یک متغیر وابسته نیست.
سبک زندگی متأثر از ذائقه، و ذائقه پیامد منش و منش نیز محصول جایگاه فرد در ساختارهای عینی اجتماعی است. جایگاه فرد در ساختار اجتماعی که مشخص کننده میزان بهره مندی وی از انواع سرمایه است، منش وی را شکل میدهد و منش نیز مولد دو نوع نظام است: یکی نظامی از رویه های ادراک و ارزیابی، یعنی همان ذائقه و دیگری نظامی از رویه های ایجادکننده اعمال قابل طبقه بندی که تعامل این دو نظام سبک زندگی را ایجاد میکند. اما این یک طرف رابطه است؛زیرا ، سبک زندگی و فرآیندهای مصرفی به منزله تجلی آن، هم نظامی از اعمال طبقه بندی شده است و هم نظامی از اعمال طبقه بندی کننده. ازاین رو است که فرآیندهای مصرفی خود به منزله متغیری مستقل در ایجاد سلسله مراتب اجتماعی مطرحاند. نکته مهمتر آنکه رابطه منش و ساختار اجتماعی یک سویه نیست، بلکه بوردیو از رابطه دیالکتیکی شرایط و منش سخن میگوید که سبب تغییر در توزیع سرمایه و توازن رابطه قدرت در جامعه میشود و سیستمی از تفاوت های ادراک شده و دارایی های متمایز ایجاد می کندکه در واقع همان توزیع سرمایه نمادین و سرمایه مشروعی است که حقیقت عینی را تحریف میکند (بوردیو، ۱۹۸۴: ۱۷۲).
چنان که پیشتر گفته شد سرمایه نمادین محصول شناخته شدن و به رسمیت شناخته شدن توسط دیگران است و لذا نیازمند آن است که مقوله های فهم و ادراک دیگران این اعمال و رویه های مصرفی را به عنوان برتر شناسایی کنند.دستهبندی های سبک زندگی که از طریق کاربست الگوهای بوردیویی به دست می آید صرفاً توصیف مجموعه ای از واقعیات نیست، بلکه از آن جهت که اجازه پیشبینی سایر اوصاف وخصایل را میدهد نقش تبیین گر دارد و می تواند قدرت پیشبینی برخوردها، دوستی و امیال را به دست دهد (بوردیو، ۱۳۸۰: ۴۰-۳۹).
تحلیل بوردیویی در دو جنبه دارای جنبه تبیینی است؛ جنبه آشکارتر رابطه جایگاه اجتماعی، منش و سبک زندگی است و جنبه دوم طبقه بندی های سبک زندگی است که به سبب قدرت پیش بینیای که دارد جنبه تبیینی دارد. تبیین بوردیو از سبک زندگی مناسبترین تحلیل برای تحلیل سبک زندگی است. بوردیو جدا از میراث مارکسیستیاش در پرداختن به فرهنگ به مثابه عاملی مستقل و همچنین توجه به مصرف به مثابه عاملی برای تمایزگذاری متأثر از وبر است. از این رو میتوان از مفاهیم وی در سنت وبری نیز بهره گرفت . نکته قوت دیگر نظریه بوردیو رابطه دیالکتیکی است که در نظریه وی میان عاملیت و ساختار برقرار است. این رابطه دیالکتیکی در تحلیل سبک زندگی اهمیت ویژها ی دارد. ساختار نظری منسجم و غنای نظریه بوردیو سبب شده است تا بسیاری از اصحاب مطالعات فرهنگی در تحلیل مصرف و سبک زندگی از این رویکرد نظری استفاده کنند (مک رابی،۷ ۲۰۰: ۶)
۲-۴-۴ تعریف آدلر و کلاکهون، مک کی و ونزل
روانشناس آلمانی، آلفرد آدلر، در مورد سبک زندگی تعابیر متعددی دارد که بر محققان علوم اجتماعی پس از خود تأثیر زیادی گذاشته است. او میگوید سبک زندگی، یعنی کلیت بی همتا و فردی زندگی که همه فرآیندهای عمومی زندگی، ذیل آن قرار دارند(آدلر، ۱۹۵۶ : ۱۹۱). سبک زندگی، طرح و دریافتی اجمالی است از جهان، فرایند در حال گذار و راه است؛ راه یکتا و فردی زندگی و دستیابی به هدف؛ خلاقیتی است حاصل از کنار آمدن با محیط و محدودیت های آن (دادستان، ۱۳۷۶ و محفوظی و دیگران، ۱۳۷۸ ). سبک زندگی رفتار و منش نیست بلکه امری است که همه رفتارها و تجربیات انسانی را برای واحد هدایت میکند(همان : ۱۷۵ ) و خود به واسطه خوی ها و منش فردی شکل میگیرد. (ولمن، ۱۹۸۱)
کلاکهون (۱۹۸۵) سبک زندگی را چنین تعریف میکند : مجموعه ها یا الگوهای خودآگاه و دقیقاً توسعه یافته ترجیحات فردی در رفتار شخصی مصرف کننده(ای.اس.اس:۳۴۹).ویلیام لیزر (۱۹۶۴ ) در یک جا سبک زندگی را طرز مشخص یا متمایز زندگی کردن گروهی از مردم معرفی میکند؛ نظامی که از تأثیر فرهنگ (ارزش ها، منابع، نمادها و قوانین) بر نیروهای زندگی در گروه شکل میگیرد. او با توجه به تمرکزش بر موضوع بازاریابی در جای دیگر سبک زندگی را الگوی رفتاری گروهی میداند که در خریدهای مصرف کننده انبوه و روش های مصرف انعکاس یافته است (یوث، ۱۹۹۶: ۷). مک کی سبک زندگی را الگویی بر آمده از ارزش ها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه میداند که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر میشود. اصطلاحی که در موارد متعدد با پاره فرهنگ مترادف است.(مانند سبک زندگی حومه نشینان (مک کی، ۱۹۶۹: ۸۱) .بوردیو سبک را چنین توصیف میکند:
سبک و شیوه بیشترین توانایی را برای بیان ویژگی هایی دارد که همه دنیای فعالیت ها را در خود خلاصه کردهاست؛ مانند یک معادله که یک منحنی درآن خلاصه شده است(بوردیو، ۱۹۸۴ : ۲۸۵ ). او سبک زندگی را فعالیت های نظام مندی میداند که از ذوق و سلیقه فرد ناشی میشوند و بیشتر جنبه عینی و خارجی دارند و در عین حال به صورت نمادین به فرد هویت میبخشند و میان اقشار مختلف اجتماعی تمایز ایجاد میکنند. معنا یا به عبارتی ارزش های این فعالیت ها از موقعیت های آن در نظام تضادها و ارتباط ها اخذ میشود (همان: ۱۷۳ – ۷۶ )
وی در جای دیگر میگوید: سبک زندگی دارایی هایی است که به وسیله آن، اشغال کنندگان موقعیت های مختلف خودشان را با قصد تمایز یا بدون قصد آن از {دیگران}تمایز میبخشند( همان: ۲۴۹)
آخرین نظرات