جدول۴-۱۴٫ خلاصه مدل

مدل

ضریب همبستگی

ضریب تعدیل

ضریب تعدیل تعیین شده

انحراف معیار خطای تخمین زده شده

۱

۷۴/۰

۵۶/۰

۵۱/۰

۲/۱۰

جدول ۴-۱۵، جدول آنوا ‌می‌باشد که معنی­داری کل مدل را مشخص می­سازد. در این جدول مجموع مجذورات، درجه آزادی، میانگین مجذورات، نسبت F و سطح معناداری بیان شده است. همان‌ طور که در جدول ۴-۱۵ مشاهده می­کنیم، F برابر با ۳۶٫۴۴ با سطح معناداری ۰٫۰۰ شده است و چون سطح معناداری از ۰٫۰۵ کمتر است پس نتیجه می­گیریم که مدل وارد شده معنادار است.

جدول۴-۱۵٫ آنوا

مدل

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

معناداری

رگرسیون

۳۶/۶۳۷۰

۲

۱۵/۲۳۸۶

۴۴/۳۶

۰۰/۰

باقیمانده

۱۴/۴۴۹۳

۲۸

۴۴/۲۲

کل

۴/۱۱۸۶۳

۲۹

متغیر وابسته: افسردگی

جدول ۴-۱۶، جدول ضرایب نام دارد که در آن مقدار بتاها گزارش می­ شود. بتا همان ضرایب استاندارد است. در اینجا، ثابت معادله، ۱۲٫۴ است، بتای رهاشدگی(۱٫۲)، بتای محرومیت هیجانی(۱٫۷)، بتای خویشتن داری(۱٫۹۹) و بتای بازداری هیجانی(۲٫۱) است. سطح معناداری برای هردو متغیر معنادار است(P<0.05).

جدول ۴-۱۶٫ جدول ضرایب

مدل

ضرایب غیراستاندارد(B)

ضرایب استاندارد

معناداری

ثابت

۴/۱۲

۰۰/۰

رهاشدگی

۲/۱

۱۷/۰

۰۰/۰

محرومیت هیجانی

۷/۱

۲۹/۰

۰۰/۰

خویشتن داری

۹۹/۱

۴۱/۰

۰۰/۰

بازداری هیجانی

۱/۲

۴۵/۰

۰۰/۰

متغیر وابسته: افسردگی

فصل پنجم : بحث و نتیجه ­گیری

مقدمه

در پژوهش حاضر، در فصل ۱ بر ضرورت و اهمیت پژوهش در رابطه با نقش خشم سرکوب شده در افسردگی و نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در این اختلال بالینی تأکید شد. در فصل دوم مبانی نظری تحقیق در حیطه افسردگی، ابعاد خشم سرکوب شده، طرح­واره درمانی بیان شد. فصل ۳ روش های آزمون و نحوه­ گردآوری آزمودنی‌ها را نشان داد و در فصل ۴ از داده های آماری به نتایجی دست یافته و ارائه کردیم. در ادامه، فرضیه های پژوهش حاضر با نتایج به دست آمده از فصل ۴، مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

فرضیه های پژوهش

فرضیه اول

طرح­واره درمانی، باعث بهبود معنادار افسردگی گروه کنترل نسبت به گروه آزمایش می‌گردد.

فرضیه حاضر از طریق روش آنکوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد گروه آزمایش که مداخله طرحواره درمانی را دریافت کرده بودند، بهبود معناداری در نمرات افسردگی خود نسبت به گروه کنترل داشتند.

با بررسی ادبیات پژوهشی حاضر در رابطه متغیرهای مذکور، پژوهشی که به طور مستقیم مبتنی بر فرضیه حاضر باشد و آن را مورد بررسی قرار داده باشد، یافت نشد. با این حال، در راستای تبیین نتیجه حاضر، می توان اشاره­ به چارچوب های بالینی طرحواره درمانی که برای درمانگر و مراجع به وجود می آورد، اشاره کرد.

همان‌ طور که ریسیو و همکاران (۲۰۰۷) بیان می‌کنند، مفهوم طرحواره نقشی مهم را در درمان و پژوهش ‌در مورد افسردگی اساسی ایفا می‌کند. مفهوم طرحواره چارچوب مفیدی را برای فهمیدن ایجاد، تداوم و میزان بالای عود افسردگی فراهم می‌کند و به تدوین ابزارهای بالینی و تکنیک‌های متعددی برای درمان افسردگی از طریق تغیر طرحواره منجر شده است. در رابطه با تأثیر طرحواره درمانی بر اختلال افسردگی پژوهش‌های زیادی انجام نشده ولی برخی تحقیقات انجام شده ‌در مورد درمان شناختی رفتاری دارای مفاهیمی ضمنی برای طرحواره درمانی است. برای مثال دیرابیس، گل فاند، تانگ و سایمونز(۱۹۹۹؛ به نقل از ریسیو و همکاران، ۲۰۰۷) بیان می‌کنند که درمان شناختی در درمان دوره های حاد افسردگی به اندازه دارو درمانی مؤثر است و در جلوگیری از عود دوره ها موثرتر از دارو درمانی است. این یافته ها با این نظریه که مکانیزم‌های فعال درمان شناختی، مداخله‌هایی هستند که طرحواره‌های بنیادین را مورد هدف قرار می‌دهند و تغیر این طرحواره‌ها خطر عود افسردگی را کاهش می‌دهد، همخوانی دارد. در واقع طرحواره درمانی در چارچوب درمانی که برای افسردگی پیش‌بینی ‌کرده‌است، آن قسمت از افسردگی را نشانه گیری می‌کند که فرد را دچار خمودگی نموده و از فعالیت های روزمره اش باز داشته است. افسردگی اگر زمینه زیستی نداشته باشد، در زمینه بین فردی شکل گرفته و مسائل مختلفی را برای فرد پیش می آورد. در ادبیات روان تحلیلگری، این مسئله بین فردی را به خشم سرکوب شده ای نسبت می‌دهند که در آن فرد، ناتوان از ابراز بیرونی آن است و به درون آن را بازگشت داده و سبب از هم پاشیدگی ایگو می شود. ‌بنابرین‏ اتفاقی که در طرحواره درمانی می افتد، پرداختن و احیای آن قسمت از شخصیت فرد است که از خشم به درون برگشته شده، دچار زوال و آشفتگی شده است، و همچنین فرصت ابراز و بیان آن خشم و فرصت حل و فصل آن را در چارچوبی امن و سازنده برای فرد افسرده پیش می آورد. طرحواره درمانی به زبان خاص خود، خشم سرکوب شده را در غالب طرحواره های ناسازگار اولیه رهاشدگی، محرومیت هیجانی، خویشتن­داری و بازداری هیجانی جستجو می‌کند(آرنتز و جیکوبسون، ۲۰۱۳). ‌بنابرین‏ پرداختن ‌به این طرحواره ها به طور غیرمستقیم، به خشم سرکوب شده افراد افسرده نسبت داده می شود و به حل و فصل آن نائل می‌آید.

فرضیه دوم

مؤلفه‌ طرح واره های ناسازگار اولیه ، به طور معناداری افسردگی دانشجویان افسرده را پیش‌بینی می‌کند.

برای آزمون فرضیه فوق از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که چهار طرحواره رهاشدگی، محرومیت هیجانی، خویشتن داری و بازداری هیجانی، سهمی معنادار در پیش‌بینی نمره افسردگی دارند. در این بین، به ترتیب، بازداری هیجانی، خویشتن داری، محرومیت هیجانی و رهاشدگی سهم بیشتری در تبیین واریانس متغیر وابسته یعنی نمره افسردگی داشتند.

نتایج به دست آمده مطابق با پژوهش محققیتی چون کمپل، فستر و فنیکل(۲۰۰۲) و باتمن و فوناگی(۲۰۰۴)، آرنتز و جیکوبسون(۲۰۰۳) بود.

طرح­واره­­های ناسازگار اولیه طرح­واره­هایی ناکارآمد هستند که شکل­ گیری آنان موجب بروز هیجانات و رفتارهایی ناکارآمد می شود که فرد را در داشتن روابطی سازنده، ناتوان می­سازد. چنین است که شناسایی و کار بر روی این طرح­واره موجب بهبود تجریه هیجانی و بروز رفتارهای سازنده فرد می شود و ناکارآمدی بسیار در این حوزه، اختلال شخصیت را برای فرد به بار ‌می‌آورد. دور از نظر نیست، فردی با به همراه کشیدن این طرح­واره­ها احساسات یاس و ناامیدی تا سر حد افسردگی را تحربه کند و تشخیص افسردگی را در کنار طرح­واره­های ناسازگار اولیه خود داشته باشد(نیوچن و ویدک، ۲۰۱۳). در این میان چنانچه بخواهیم هریک از طرحواره های وارد شده در رگرسیون را مورد بررسی قرار دهیم، با تبیین های زیر مواجه خواهیم بود.

افراد دارای طرح­واره بازداری هیجانی، احساس­ها، ارتباط­ها و رفتارهای خودانگیخته خود را محدود می­ کند، تا بتوانند ‌به این ترتیب از عدم تأیید دیگران، احساس شرم یا از دست دادن کنترل اجتناب ورزند. شایع ترین جنبه­ های این بازداری شامل موارد زیر است:

۱-بازداری از خشم و پرخاشگری ؛

۲- بازداری تکانه های مثبت؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...