ویژگی وابسته به سن:
این اختلال در کودکان و نوجوانان یکسان است. گرچه داده هایی وجود دارد که نشان میدهد برجستگی نشانه های اختصاصی ممکنه همراه با سن تغییر کند. در نوجوانان اغلب با اختلالات رفتار ایذایی، اختلالات کاستی توجه، اختلالات اضطرابی، اختلالات مربوط با مواد، و اختلالات خوردن همراه باشد. در بزرگترها ممکنه نشانه های شناختی به طور خاصی بارز باشد. (DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۳۱)
ویژگی وابسته به جنس:
زنان در مقایسه با مردا ن در مقاطعی از زندگی خود در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به دوره افسردگی اساسی هستند. بیشترین فرق از این بابت در بررسیهایی که در ایالات متحده آمریکا و اروپا انجام گرفت به دست آمد. بررسیها حاکی از این هسّت که در دوره های افسرده کننده در زنا ن دو برابر مردان هست. (DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۳۱)
دوره یا سیر:
این اختلال معمولاً در طی چند روز تا چند هفته پیدا میشود. دوره پیش بیمارگون که ممکنه نشانه های اضطراب و نشانه های افسردگی خفیف را شامل شود احتمالاً هفتهها تا ماهها پیش از شروع دوره افسردگی عمده کاملاً دوام میآورد. ( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۳۱)
شیوع افسردگی:
مطالعات مربوط به این اختلال نشان داد که خیلی از بزرگترها به این اختلال دچار شدند.( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۶۵)
برای مثال، حداقل پانزده تا بیست برابر بیشتر از اسکیزوفرنی، و تقریباً به همان میزان تمام اختلالات اضطرابی در مجموع. (باچر[۲۴] و دیگران،۲۰۰۷، ترجمه سید محمدی،۱۳۸۸، ص ۶)
خطر کلی ابتلا به این اختلال در نمونه های اجتماعی از ده تا بیست و پنج درصد برای زنان و از پنج تا دوازده درصد برای مردان متغیر هست. شیوع مقطعی این اختلال در بزرگان در نمونه های اجتماعی از پنج تا نه درصد برای زنان و از دو تا سه درصد برای مردان متغیر هست.( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۶۵)
از قرار معلوم اتفاق افتادن آن در چند دهه اخیر بیشتر شدهاست. ( باچر و دیگران،۲۰۰۷، ترجمه سید محمدی،۱۳۸۸، ص ۶)
۲-افسرده خویی
شدت اختلال افسرده خویی که قبلاً روان نژندی ملال انگیز نامیده میشد، کمتر از اختلال افسردگی اساسی است. (کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین،۱۹۹۶).
این اختلال از نظر شدت خفیف تا شدید است، اما شاخص اصلی وِ مزمن شدن آن است.( باچر و دیگران،۲۰۰۷، ترجمه سید محمدی،۱۳۸۸، ص ۱۰) در زنان شدیدتر و متداولتر از مردان هست. شروع آن تدریجی است. اغلب در آنهایی که دارای تاریخچه طولانی استرس یا فقدان ناگهانی هستند روی میدهد. اغلب با اختلالات روان پزشکی دیگری از قبیل سوء مصرف مواد، اختلالات شخصیتی و اختلال وسواسی اجباری همراه هست. عموماً شروع آن در افراد بیست تا سی سالهاست. اگر چه یک نوع زود آغاز قبل از بیست و یک سالگی وجود دارد. در میان بستگان درجه اول با اختلال افسردگی اساسی رواج بیشتری دارد. (کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین،۱۹۹۶)
نشانه های افسرده خویی
۱-وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال.
۲-در حالت افسردگی دو یا چند مورد از نشانه های زیر وجود دارد:
-کم اشتهایی یا پِر اشتهایی.
-بی خوابی یا کم خوابی.
-کمبودنیرو یا احساس خستگی.
-عزت نفس پایین.
-تمرکز کم یا اشکال در تصمیم گیری.
-احساس درماندگی.
-سردرد، گرفتگی عضلات و یا مشکلات گوارشی.(کاپلان و سادوک،ج ۱)
۳-در طی دو سال اول آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) دوره افسردگی عمده وجود نداشته باشد.
۴-هرگز یک دوره مانیک، یک دوره مختلط، یا یک دوره هیپومانیک وجود نداشته و هرگز ملاکهای تشخیصی اختلال ادواری خویی وجود نداشتهاست.
۵-این اختلال منحصراًً در طی دوره یک اختلال روان پریشی مزمن، مثل اسکیزوفرنیا یا اختلال هذیانی پیدا نمیشود.
۶-نشانه ها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی را در کارکرد اجتماعی، کاری، یا بقیه زمینههای مهم کارکرد،باعث میشوند.( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص۵۷۹)
همه گیری شناسی اختلال افسرده خویی
الگوی خانوادگی:
این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اول مبتلایان به اختلال افسردگی عمده شایعتر از کل جمعیت هست.( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۷۶-۵۷۵)
ویژگی وابسته به سن و جنس:
در کودکان ظاهراًً در هر دو جنس به یک اندازه روی میدهد و اغلب به اختلال در عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی منجر میشود. در سن بالا، احتمال بروز در زنان دو تا سه بار بیشتر از مردان هست.( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۷۶-۵۷۵)
دوره یا سیر:
این اختلال اغلب شروعی زود رس و ناگهانی دارد و همچنین سیر آن مزمن هست.
( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۷۶-۵۷۵)مدت متوسط این اختلال پنج سال هست. اما میتواند بیست سال یا بیشتر به درازا بکشد. (باچر و دیگران،۲۰۰۷، ترجمه سید محمدی،۱۳۸۸، ص ۱۰)اگر این اختلال مقدم بر شروع اختلال اساسی باشد احتمال بهبود خود به خودی کامل دورهای بین دوره های افسردگی عمده کمتر میشود و احتمال بیشتر شدن فراوانی بروز دوره های آینده بیشتر میشود. گرچه میزان خود به خودی این اختلال ممکنه حدود ده درصد در سال باشد، اما شواهد حاکی از این هست که با درمان فعال نتایج بهتِری به دست بیاید.( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۷۶-۵۷۵)
شیوع:
شیوع کلی یا مادام العمر این اختلال تقریباً شش درصد و شیوع نقطهای یا مقطعی تقریباً سه درصد هست.( DSM-IV-TR ترجمه نیک خو و آوادیس یانس،۱۳۸۱، ص ۵۷۶-۵۷۵)
۳- افسردگی ملانکو لیک
بقراط در قرن ۴ پس از میلاد برای توصیف خلق سیاه در افسردگی از آن یاد میکند.
به عنوان افسردگی درون خیز (نوعی افسردگی که در غیاب عوامل استرس زا ی برونی در زندگی یا عوامل تسریع کننده پدید میآید) به کار می رود.
با ویژگی های افسردگی متعارف، اما با علائم آشکارفقدان احساس لذت (عدم علاقه در همه فعالیتها)، عدم واکنش خلق(ناتوانی در داشتن احساس خوب برای مدت کوتاه)، نوسان وارونه در خلق روزانه (احساس افسردگی بیشتر در صبح و بهتر شدن با گذشت ساعات
بعدی). ملانکولیا معمولاً به عنوان یک نوع شدید از افسردگی متعارف ومانند نوعی که ضد افسردگی غیر معمول میباشد تصور شده است. این زیرگروه به ضد افسردگی های سه حلقه ای بهتر پاسخ میدهند تا به بازدارنده های بازجذب سروتونین انتخابی، و بیماران اغلب نیاز به بستری شدن نیز دارند.
نشانه های افسردگی ملانکولیک
A-هر یک از علایم زیر که در اوج شدت دوره جاری روی داده است:
-از دست دادن احساس لذت در همه، یا تقریباً، همه فعالیتها
-فقدان پاسخگویی نسبت به محرک های معمولاً لذت بخش (با وقوع چیزی خوشایند، حتی موقتاً نیز احساس خوشحالی نمی کند)
B-سه (یا بیشتر) از علایم زیر:
آخرین نظرات