توجه به این واقعیت که در همه معاهدات حقوق بشری و تقریبا تمام اعلامیه های مربوط به حقوق بینالمللی بشر که از سال ۱۹۴۸ تا کنون به تصویب سازمان ملل رسیده ،به اعلامیه جهانی استناد شده است ، دلیلی کافی بر پذیرش حق بر سلامتی به عنوان قاعده ای از حقوق بینالمللی عرفی است و بر همه کشورها الزامی میباشد .
گفتار سوم : مفهوم حق بر سلامتی
برای پی بردن به گستره مفهومی ، قلمرو و محتوی حق بر سلامتی ،لازم است نگاهی از نزدیک به اسناد بینالمللی اصلی مربوط به این حق بیافکنیم . شناسایی جهانی حق بر سلامتی به معنای روشن بودن مفهوم و محتوی این حق به طور کامل نیست . در واقع تبیین حق بر سلامتی کاری بسیار دشوار و پیچیده است . این دشواری از عوامل گوناگون تغذیه می شود . دراینجا به دو عامل مهم به طور جداگانه می پردازیم .
بند اول : نارسایی تعبیر حق بر سلامتی
تعبیر رایج حق بر سلامتی علاوه بر اینکه در اسناد حقوقی بینالمللی یافت نمیشود ، از نارسایی درونی رنج میبرد . سلامتی در معنای لغوی محدود به کارکرد عادی و بهینه یک ارگانیزم در حالتی فارغ از مریضی یا ناهنجاری اطلاق می شود . اما در معنایی گسترده تر ، سلامتی عبارت است از وضعیت رفاه کامل جسمی ،روانی ،و اجتماعی و نه صرفا فقدان بیماری یا ناتوانی . این معنای گسترده جنبه آرمانی دارد و شاید هرگز قابل تحقق نباشد . از این گذشته ،سلامتی مسئله ای است که جنبه نسبی و اضافی دارد . یعنی نسبت به اشخاص و محیط زندگی و نوع فعالیت و کار آنان ممکن است کاملا تفاوت کند . سلامتی برای مثلا کتابدار ،هنرمند ،یا فروشنده مغازه ،ممکن است با سلامتی برای چوب بر ،کشاورز یا آهنگر ،کاملا فرق داشته باشد . هر کدام از این اشخاص هم ممکن است در محیط زندگی و کار خود سالم باشند . ولی وقتی به شغل یا محیط دیگر وارد میشوند ممکن است از لحاظ سلامتی آسیب ببینند . مثلا کتابدار پس از پارو کردن برفی سنگین ممکن است دچار حمله قلبی شود . یا فرد ساکن در منطقه هم سطح دریا وقتی به منزلی در کوهستان نقل مکان میکند ممکن است به دلیل کم بودن اکسیژن و تا زمانی که مقدار سلولهای قرمز خون او با این ارتفاع متناسب شود از تنگی نفس یا آنمی (کم خونی )رنج ببرد . از طرف دیگر سلامتی را نمیتوان به فقدان بیماری تعریف کرد . نمیتوان گفت شخصی که به بیماری مبتلا می شود سلامتی خود را از دست داده است .
بیماری هم ممکن است جنبه موقت یا ناپایدار داشته باشد . و یا خود امری طبیعی در برخی شرایط و نسبت به برخی افراد باشد . مثلا نمیتوان گفت فردی که به حمله ناگهانی دریا زدگی دچار می شود سلامتی خود را از دست داده است . [۷۵] البته میتوان گفت سلامتی یعنی فقدان بیماری مستمر . روشن است که سلامتی وضعیت و حالتی است که نمیتوان آن را تضمین کرد . به عبارت دیگر ،سلامتی چیزی نیست که بتوان آن را به کسی داد . وانگهی از دست دادن سلامتی گاه با اعمال ارادی خود فرد صورت میگیرد . مثل استعمال دخانیات ، مصرف الکل ،و غیره . و گاه خارج از اراده انسانی است و گاهی دیگر نتیجه اعمال دیگران . از این رو وقتی سخن از حق بر سلامتی می رود نباید آن را به حق بر سالم بودن ،مریض بودن ،ناتوان شدن ،و امثال آن تعریف کرد .
با توجه به این مطلب در انتخاب تعبیر درست برای چنین حقی و به کار بردن مناسب ترین واژه برای آن ،اختلاف نظر وجود دارد . با این که عبارت ” حق بر سلامتی ” کاربرد وسیع تری دارد ،تعابیری چون ” حق بر مراقبت سلامتی ” ،” حق بر مراقبت پزشکی ” ، . ” حق بر حمایت از سلامتی” هم مورد استفاده قرار میگیرد .
به نظر ما با آنکه تعبیر حق بر سلامتی دارای نارسایی است ، علاوه بر اینکه فهم متعارف از آن ، حق بر مریض نشدن ، ناتوان و پیر نشدن ، و امثال آن نیست ، مفهومی بسیار گسترده تر از حق بر مراقبت پزشکی و مراقبت سلامتی و حتی حمایت از سلامتی دارد و به همین دلیل کاربردی عمومی تر به خصوص در سطح بینالمللی یافته است . به بیان دیگر ، تعبیر حق برسلامتی ، عبارت کوتاه شده ای است که محتوی وسیعتر از اصطلاحات یاد شده دارد و از این جهت بر آنان ترجیح دارد .
بند دوم : تنوع ابعاد و حوزه های مربوط به سلامتی
عامل دیگری که به دشواری تعریف حق بر سلامتی می افزاید ، وجود ابعاد گوناگون برای سلامتی و حوزه های متنوعی است که به سلامتی ارتباط میابند . در اسنادی که مورد اشاره قرار گرفته ،عموما از سلامتی جسمی و روانی و بعضا در کنار این دو از سلامتی معنوی و اجتماعی سخن رفته است . اگر هم توافقی نسبی در مورد سلامتی جسمی وجود داشته باشد ، یافتن توافق بر سر سایر ابعاد سلامتی بسیار دشوار است . کافی است که به سلامتی روحی یا روانی اشاره کنیم . منظور از این بعد از سلامتی دقیقا چیست ؟ فردی که از نظر روانی سالم تلقی می شود چه خصوصیاتی دارد ؟ البته این مقدار شاید محل اختلاف نباشد که شخص ممکن است از نظر جسمی فردی قوی مقاوم در برابر ابتلاء به بیماری و توانا در کنار آمدن با مشکلات جسمی و دیگرابعاد محیط فیزیکی خود باشد و در عین حال از نظر وضعیت روحی ناسالم به حساب آید ولی معیار واحد و روشنی برای سلامتی روانی وجود ندارد . مثلا برخی گفته اند فرد در صورتی از نظر روانی سالم است که کارکرد و رفتار منطقی خوبی داشته باشد . برخی دیگر معتقدند فرد سالم به لحاظ روانی کسی است که رفتار او همانند اکثر همگنان خود باشد . برخی هم چنین فردی را با وضعیتی ایده آل مقایسه میکنند که میتوان به آن نزدیک شد ولی دستیابی به آن ممکن نیست .
حوزه های بسیار متنوعی در تحقق و تداوم این وضعیت و توانایی از یک سو و متاثر ساختن و تهدید آن از سوی دیگر دخیل میباشند . اولا این وضعیت انسانی وابسته به پیش شرط هایی برای حفظ و تداوم است . محیط زیست سالم ، آب سالم آشامیدنی ، تغذیه سالم ، شرایط سالم کاری و حرفه ای ، نظافت و بهداشت ، با حقهای بشری دیگری ارتباط پیدا میکند : حق حیات ، حق بر غذا ، مسکن و پوشاک ، حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات ، حق بر شغل و حق بر آموزش و پرورش . ثانیاً سلامتی وضعیتی بسیار شکننده و لرزان است که همواره در معرض تهدید و آسیب میباشد . این مسئله خود مستلزم جلوگیری یا کاستن از عوامل تهدید کننده مثل آلودگی زیست محیطی است . از سوی دیگر نیاز به باز گرداندن سلامتی پس از ابتلا به عوامل تهدید کننده ، وجود امکانات و مراقبت های پزشکی را ضروری میسازد . بنا بر این تعریف حق بر سلامتی به گونه ای که از حق های همجوار و مرتبط متمایز گردد و حوزه هایی را که مستقیما به سلامتی مربوط می شود در بر گیرد ، مشکل تر خواهد بود .
آخرین نظرات