کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



هنگامی که بولز وجنتین[۴۰](۱۹۷۶) تأکید می‌کنند مدارس ، قواعد انضباط را به دانش آموزان تحمیل می‌کنند و اقتدار معلمان معطوف به یادگیری آموزشی است. کودکان طبقه پائین هنگامی که وارد مدرسه می‌شوند برخورد فرهنگی بسیار شدید تری را تجربه می‌کنند تا کودکانی که از خانواده های مرفه تری هستند. در واقع گروه اول خود را در یک محیط فرهنگی بیگانه می‌یابند. و نه تنها کمتر احتمال دارد که آن ها در جهت عملکرد آموزشی بهتر برانگیخته شوند بلکه شیوه های گفتار و رفتار عادی آن ها نیز با شیوه های گفتاری و رفتاری معلمان همخوانی ندارد، حتی اگر هر یک منتهی تلاش و کوشش خود را برای برقراری ارتباط به عمل آورند.( همان ماخذ؛ ۴۶۱)

۲-۶-۲- سرمایه فرهنگی و نابرابری های آموزشی

سرمایه فرهنگی نقش عمده ای در زمینه اجتماعی نابرابر و موفقیت تحصیلی دارد. بر اساس تحقیقی در یونان، رابطه موفقیت تحصیلی با پایگاه های اقتصادی و موقعیت طبقات خانواده مطرح شده است. بر اساس این تحلیل هم موقعیت طبقاتی پدر و هم پایگاه های اجتماعی ـ اقتصادی خانواده، سرمایه فرهنگی یک دانش آموز را تعیین می‌کند. البته این مسئله که سرمایه فرهنگی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روی موفقیت تحصیلی مؤثر باشد مدرک وجود ندارد. سعی و توان دانش آموزان در بازتولید سلسله مراتب اجتماعی یونان به واسطه پرورش مکانیزم های عمده و مشروعیت جریان کار هستند. ( کتسیلس[۴۱]، رابینسون[۴۲]؛ ۱۹۹۰: ۲۷۰ به نقل از سمیعی ۱۳۷۹)

سه منبع مختلف در این مطالعه ظاهر می شود:

– تاثیر تحصیل بر روی بازتولید موقعیت طبقه به تعریف طبقه وابسته است: تعریف طبقه با عضویت و روابط اقتدار در محل تحصیل وابسته است: تعریف طبقه با عضویت و وضابط اقتدار در محل تحصیل نتایج متفاوتی را نسبت به زمانی که طبقه به وسیله پرستیژ و موقعیت پایگاه تعریف می شود، به دست می‌دهد.

۲- اختلافات اساسی در تاثیر مکانیزم های اصلی و به ویژه بازتولید آموزشی ظاهر می شود و در کشورهای مختلف نسبت به قشر بندی دوره های تحصیلی از هم متفاوت است.

۳- نقش آموزش در بازتولید اجتماعی و تاثیر مکانیزم های اساسی بازتولید آموزشی مختلف نسبت به جنس دانش آموزان.

برای درک بیشتر بازتولید آموزشی، به چگونگی عمل مکانیزم های ویژه در سیستم های آموزشی ملی و موقعیت های طبقاتی به تفکیک جنس نیاز هست. ( عبید؛ ۲۷۰ به نقل از سمیعی ۱۳۷۹)

در فرضیات سرمایه فرهنگی یافته ها نشان می‌دهند که زمینه‌های خانوادگی در پاداش های متفاوت آکادمیک منعکس می شود که در رابطه بازتولید آموزشی قرار می‌گیرد. یک نظام علی در فرایند بازتولید این است که:

۱- زمینه خانوادگی مستقیماً بر سرمایه فرهنگی اثر می‌گذارد.

۲- سرمایه فرهنگی مستقیماً بر پاداش های آکادمیک اثر می‌گذارد.

۳- زمینه‌های خانوادگی به طور غیر مستقیم ( به واسطه سرمایه فرهنگی) بر پاداش های آکادمیک اثر می‌گذارد که یک نوع رابطه انتقالی را نشان می‌دهد.

شکل ۲-۲ نطام علی و فرایند بازتولید آموزشی را نشان می‌دهد.

خانواده

سرمایه فرهنگی

پاداش آکادمیک

مطالعه” بوردیو” در فرانسه، همبستگی های را بین زمینه‌های خانوادگی دانش آموزان و مالکیت سرمایه فرهنگی آن ها و بین سرمایه فرهنگی و موفقیت تحصیلی نشان می‌دهد.” دیمجیو” نیزیافته‌هایی بر همین اساس در ایالات متحده دست می‌یابد.

” رابینسون” و” گارینر[۴۳]“( ۱۹۸۵ به نقل از سمیعی ۱۳۸۵) در مطالعه ای که با کار بوردیو تناقض بود نتیجه گرفتند که در فرانسه سرمایه فرهنگی تاثیر کمی بر روی بازتولید طبقه دارد حتی اگر خود موفقیت تحصیلی را برای اندازه سرمایه فرهنگی استفاده بکنند.

۱- جریان سرمایه فرهنگی در کشورهای مختلف متفاوت است و در این زمینه نیاز به مطالعات مقایسه ای بیشتری برای نشان دادن اینکه این اختلافات سیستماتیک است یا نه، وجود دارد.

۲- خود فرایند ممکن است در واقع مهم نباشد ‌بنابرین‏ اهمیت تجربی کافی برای نشان دادن این مطالعات وجود ندارد. ( عبید[۴۴]؛ ۲۷۱ به نقل از سمیعی ۱۳۷۹)

این مطالعات فرضیات سرمایه فرهنگی را با داده های یونان، ارزیابی می‌کند. مطابق نظر بوردیو، سرمایه فرهنگی یک متغیر مداخله ای مهم است و همان گونه که یک جامعه دموکراتیک تر می شود وبه همان نسبت تقاضا برای فرصت های مساوی و افزایش انتخاب شایسته بیشتر می شود. علت این شرایط بازتولید پیشینه خانوادگی به واسطه مکانیزم های سیستم مثل انتقال مالکیت حقوق، ارثیه و ترقی بر اساس امتیاز طبقاتی را از دست می‌دهد و مشروعیت آن را ضرورت مکانیزم های غیر مستقیم بازتولید به ویژع آموزشی، موکول می‌کند.( عبید، ۲۷۲ به نقل از سمیعی ۱۳۷۹)

۲-۷- پیشینه تحقیق:

۲-۷-۱- پیشینه تحقیقات داخلی

سفیری، آراسته و موسوی (۱۳۸۹) در مقاله خود که بر روی ۳۲۴ زن متاهل انجام شده به بررسی موضوع « تبیین رابطه ی سرمایه فرهنگی زنان شاغل، با نوع روابط همسران در خانواده » پرداخته و ‌به این نتایج دست یافته اند که بالا رفتن سرمایه فرهنگی زنان، روابط آن ها با همسر دموکراکتیک تر می شود از میان متغیرهای زمینه ای میان پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی زنان، میزان درآمد شوهر و منزلت شغلی شوهر با نوع روابط همسران رابطه ای معنادار وجود دارد.

نوغانی) ۱۳۸۷) در مقاله خود که بر روی دانش آموزان دختر و پسر مدارس دولتی و غیر دولتی دوره ی پیش دانشگاهی استان خراسان با حجم نمونه ۱۶۶۷ نفر انجام شده به بررسی موضوع «تأثیر نابرابری سرمایه فرهنگی بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی در دستیابی به آموزش عالی»پرداخته ‌به این نتایج رسیده است : در پرتو حضور سرمایه اجتماعی و سر مایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی سهم مثبت و معناداری بر احتمال قبولی و نمره کسب شده داوطلبان دارد تحلیل جامعه شناختی موفقیت در دست یابی به آموزش عالی با تأکید بر نقش سرمایه فرهنگی هدف اصلی این پژوهش را تشکیل می‌دهد. فرضیه اصلی به دنبال بررسی نقش سرمایه فرهنگی بر احتمال قبولی و نمره کسب شده داوطلبان آزمون سراسری ورود به دانشگاه با بهره گرفتن از متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و پیشینه تحصیلی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:45:00 ق.ظ ]




متناسب با سبب‌شناسی این اختلال، درما‌ن‌های گوناگونی پیشنهاد شده‌است. از جمله درمان‌های دارویی که ‌بر اساس رویکرد روانپزشکی انجام می‌گیرد. اما در رویکردهای روان‌شناسی نیز، روش‌های درمانی مختلفی برای این بیماری پیشنهاد شده‌است. از رویکردهای جدیدی که در سبب‌شناسی و درمان این اختلال روانی به کار می‌رود، رویکرد معنوی است.

در راستای این رویکرد، مطالعات معنوی در روان‌شناسی به دنبال ارائه راه‌ حل‌ هایی بوده‌اند و به نیازهای مراجع توجه کرده‌اند. این موضوع در سطح جهان، موضوعی جدی و اساسی است و توجه به آن در بسیاری از کشورها در حال افزایش است.

در مطالعات مختلفی به نقش معنویت در سلامت روان اشاره شده‌است. کوئینگ[۲۵] (۲۰۰۱) به رابطه منفی بین معنویت، مذهب و سلامت روان دست‌ یافت. همچنین مطالعات تجربی نشانگر روابط میان مذهب و معنویت و سلامت هستند. تعالی معنوی از نظر پیدمنت[۲۶] (۱۹۹۹) مؤلفه‌هایی دارد که بعضی از آن ها شامل وحدت در زندگی، جهان شمولی، تحقق دعا، گشودگی و برونگرایی می‌شود. اما بدیهی است که این امر همیشه و ‌در مورد همه انسان‌ها صادق نیست.

اغلب بیماران در یافتن معنا و معنویت در زندگی دچار گم‌گشتگی و سردرگمی می‌شوند و باورهای معنوی مشکل‌زایی را در ارتباط با خود و جهان پیرامون شکل می‌دهند و یا اینکه بعد معنوی را در انسان به کلی نادیده می‌گیرند و بدین ترتیب، با انکار جنبه معنوی انسان، دچار اندیشه‌های پوچ‌گرا و نومیدانه می‌شوند. این امر در نهایت منجر به ایجاد افسردگی و منفی‌نگری به خود، جهان و آینده می‌گردد.

بدین‌ترتیب مفهومی به نام «درد معنوی» در مقابل «سلامت معنوی» قرار می‌گیرد. این مفهوم شامل ناکامی در جستجوی معنایی برای خود، جهان و هستی و مرگ می‌شود و با مشکل در یافتن هدف در زندگی، برقراری ارتباط با جهان پیرامون، ناکامی در جستجوی جواب برای بنیاد هستی و زندگی و سردرگمی در هویت، خود را نمایان می‌سازد. ضرورت پرداختن ‌به این مفهوم، به خصوص، زمانی بیشتر نمایان می‌شود که تأثیر تمدن و تکنولوژی مدرن مورد بررسی قرار گیرد. نمی‌توان این امر را کتمان کرد که تمدن مدرن یکی از عوامل مهم غفلت آدمیان از اصلی‌ترین ساحت وجودی خود یعنی روح ملکوتی بوده است. با گسترش فرهنگ مادی‌گری، شاخص‌های معنوی در جوامع انسانی به خصوص جوانان، کم رنگ شده‌است و در این میان، تعداد فزاینده‌ای از انسان‌ها، در تلاش برای رسیدن به یک زندگی عمیق و معنادار، راه‌های متفاوتی را تجربه می‌کنند (الکینز، به نقل از وست، ترجمه شهیدی و شیرافکن، ۱۳۸۳). اما بسیاری از آن ها در یافتن جواب برای نیازهای فطری خود با شکست مواجه می‌شوند. باورهای دینی جوانان در مواجهه با الگوهای به ظاهر معنوی و معنایی، اما در باطن مادی‌نگر و پوچ‌گرا، به انحراف و نهایتاًً ورطه سقوط کشیده ‌می‌شود. عدم توجه ‌به این امر، مانع رشد و شکوفایی فرد شده و بی‌گمان هم سلامت و بهداشت روانی فرد را تهدید می‌کند و هم باعث فروپاشی اجتماعی و از بین رفتن ارزش‌های معنوی و دینی اصیل می‌شود (اژدری‌فرد، ۱۳۸۹).

‌بنابرین‏، توجه ‌به این بعد غیر مادی و وجودی و یافتن راهی برای ترمیم آن، یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در زمینه بعد معنوی در همه افراد و به ویژه افرادی است که سلامت روان آن ها متزلزل شده‌است.

امروزه، دیدگاه‌های وجودی و شناختی، نقش مهمی برای هستی‌شناسی، که افراد در نگرش‌ها، باورها و اعتقادات خود دارند، قائل هستند. هستی‌شناسی یا همان فلسفه فرد در زندگی و دید او به پدیده‌های هستی، چارچوبی به باورهای فرد می‌دهد که وی را به سمت رفتارهای خاصی هدایت می‌کند (محمدپور، ۱۳۸۹). هستی‌شناسی علم به وجود است. آگاهی انسان به وجود خود، جهان و مبدأ و مقصد آن. جوامع غربی تعاریف خاص خود از هستی‌شناسی را ارائه کرده‌اند اما واضح است که افراد حتی غیر مسلمانان، تحت تأثیر هستی‌شناسی قرار دارند که باورهای مذهبی خاص، به آن ها می‌دهد. ‌بنابرین‏ تهیه یک برنامه مدون در حوزه هستی‌شناسی و روش‌شناسی مبتنی بر اصول و مبانی فکری معنویت‌گرایانه‌ای که متناسب با بافت مذهبی حاکم بر جامعه باشد و گامی باشد در جهت بومی‌سازی علوم انسانی، ضروری و الزامی است.

آنچه که دیدگاه معنویت‌گرایی بر پایه اسلامی و در نتیجه درمان اسلامی را از سایر دیدگاه‌ها متمایز می‌کند، حضور خداوند متعال به عنوان واجب‌الوجود و نیز «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» بودن نفس، در این دیدگاه است که آن را در مقابل دیدگاه‌های فردگرای غربی قرار می‌دهد.

اسلام، دینی جامع و کامل است و درمان‌هایی که مبتنی بر این دین الهی است نیز ابعاد وجودی انسان را به صورت کامل و جامع در نظر می‌گیرد. توجه به خودآگاهی، درمان ارشادی، رفتاردرمانی، گذشته، حال و آینده به طور همزمان، فقط جلوه‌های کوچکی از دیدگاه اسلام درباره سلامت روان و روان‌درمانگری اسلامی است (بستانی، ۱۳۸۸).

بدین‌ ترتیب، افسردگی یک بیماری شایع روانی است که پیامدهای مخربی برای فرد، خانواده و نیز جامعه در پی دارد و یافتن درمانی مناسب و نتیجه‌بخش برای این بیماری امری ضروری است. در این میان جستجوی معنویت، نیز در زندگی، همیشه به سمت صحیحی هدایت نمی‌شود و سردرگمی در یافتن معنای هستی و وجود و چرایی فلسفه وجودی انسان و مبدأ و مقصد جهان، باعث مفهوم یافتن متغیری جدید به نام «درد معنوی» می‌شود. ضرورت توجه ‌به این بعد از زندگی انسان و یافتن راهی برای تسکین این درد غیرجسمانی، نیازمندی به درمانی متناسب با فطرت انسانی را آشکار می‌سازد. در این میان، فرهنگ اسلامی، به عنوان غنی‌ترین و جامع‌ترین دیدگاه هم‌راستا با فطرت وجودی انسان، در یافتن جواب چرایی‌های ذهن پیچیده انسان است، که این امر، ضرورت پرداختن به درمان مبتنی بر هستی‌شناسی اسلامی را به صورت مدون و منظم مطرح می‌سازد. ضرورت گام برداشتن در مسیر پژوهش‌های داده محور، درباره این مفهوم و تهیه و معرفی ابزاری که تا حد امکان از خصوصیات روان‌سنجی متداول در حوزه پژوهش‌های روان‌شناختی، بر پایه مفاهیم غنی اسلامی، برخوردار باشد، اهمیت این مفهوم از معنویت را در جهان امروز در عرصه‌های مختلف (روان‌درمانی، مشاوره، تعلیم و تربیت و نظایر آن) روشن می‌سازد. این پژوهش حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی در حیطه درمان با پشتوانه غنی فرهنگ ایرانی-اسلامی است که می‌تواند مورد استفاده گروه کثیری از افراد علاقه‌مند واقع گردد. مراکز روان‌درمانی و مشاوره، آموزش و پرورش، محیط‌های دانشگاهی و سایر ارگان‌های مرتبط و همچنین کلیه پژوهشگران در این زمینه، می‌توانند از دستاوردهای این رساله بهره‌مند شوند. سرانجام باز کردن افقی هر چند کوچک در حوزه ادبیات پژوهشی مربوطه را می‌توان از جمله دلایل اهمیت و ضرورت پرداختن به پژوهشی از نوع پژوهش حاضر تلقی کرد.

    1. اهداف پژوهش
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]




در تئوری­های اقتصاد و مدیریت مراحل چرخه عمر شرکت را به طرق مختلف تقسیم ­بندی ‌می‌کنند که در اینجا به اختصار به تشریح این مراحل و الگوهای رفتاری که واحدهای تجاری در هر یک از این مراحل از خود نشان می­ دهند، خواهیم پرداخت(آدیزس،۱۹۸۹).

۲-۳-۲٫ مراحل چرخه عمر

۲-۳-۲-۱٫ مرحله ظهور[۲۲](راه اندازی)

در این مرحله، مهم­ترین مشخصه واحدهای تجاری این است که جوان هستند، توسط مالکان خود اداره می­شوند و ساختار سازمانی غیر رسمی دارند. از این رو، مرحله ظهور به عنوان مرحله کارآفرینی نیز شناخته می­ شود. بنیانگذاران(موسسان) این واحدهای تجاری تمایل به اصول فنی یا کارآفرینی دارند و ترجیح می­ دهند فعالیت مدیریت در حداقل ممکن نگه داشته شود. آن ها ترجیح می­ دهند تلاش­ های خود را به توسعه و فروش محصولات جدید اختصاص دهند و به میزان بسیار پایینی در تصمیم ­گیری از اطلاعات حسابداری استفاده کنند، یا به عبارتی دیگر در این مرحله شرکت­ها اطلاعات زیادی ندارند تا بتوانند از آن ها استفاده کنند(سیلوُلا و کالمکی[۲۳]،۲۰۰۸).

شرکت­ها برای ایجاد آگاهی و افزایش سهم بازار تلاش کرده و از مالکیت موقت بازار لذت می­برند. جوانیک (۱۹۸۱) بیان می­ کند شرکت­ها بهای غیر قابل بازیافتنی را برای ورود به بازار می­پردازند و به محض آغاز عملیات، اطلاعات بسیاری درباره سطوح عملکرد و هزینه­ های واقعی خود کسب ‌می‌کنند. شرکت­ها با آگاهی ناقص درباره کیفیت و کمیت تولید خود وارد بازار می­شوند و با شروع عملیات از طریق بازخوردهای حسابداری و عملیاتی، با توانایی‌های بالقوه و بالفعل خود آشنا می­شوند. هرچه این بازخوردها مبهم­تر باشند سرمایه ­گذاری مجدد برای شرکت پر ریسک­تر ­خواهد بود. لذا شرکت­های با سطح عدم اطمینان بالاتر به دلیل مدیریت ریسک، کمتر سرمایه گذاری ‌می‌کنند. این امر منجر به تفاوت عملکرد شرکت­های یک صنعت مشابه و در نهایت سرعت متفاوت گذر از مراحل چرخه عمر تک تک آن­ها می­ شود.

از ویژگی­های بارز دیگر شرکت در این مرحله ‌می‌توان به پایین بودن میزان دارایی­ ها و جریان­های نقدی حاصل از عملیات اشاره کرد. نسبت سود تقسیمی معمولا صفر یا حداکثر ۱۰ درصد است. و بازده سرمایه ­گذاری یا بازده سرمایه ­گذاری تعدیل شده در قیاس با نرخ میانگین موزون هزینه تامین مالی بعضا ناچیز است. به عبارتی رابطه (IRR≤K↔MIRR≤Ka) برقرار است(دهدار،۱۳۸۶).

در مرحله معرفی، سودآوری منفی یا پایین است. این امر به فروش کم و هزینه­ های توزیع و فعالیت­های پیشبردی بالا مربوط می­ شود (عمرانی و کرمی، ۱۳۸۸).

۲-۳-۲-۲٫ مرحله رشد

مرحله رشد زمانی اتفاق می ­افتد که واحد تجاری قابلیت رقابتی ممتاز ایجاد کرده و به برخی از موفقیت­های محصول بازار اولیه دست یافته باشد. در این مرحله واحدهای تجاری با رشد سریع فروش مواجه می­شوند. واحدهای تجاری در حال رشد، به قوانین و رویه ­های رسمی برای دستیابی به کارایی سازمانی و اداری خیلی تکیه ‌می‌کنند. این به دلیل وسعت فعالیت و محصولات است.

از مقامات به مدیران میانی اختیار داده می­ شود که تلاش بیشتری را برای جمع‌ آوری و پردازش اطلاعات مورد نیاز در فرایند تصمیم ­گیری اختصاص دهند(کالمکی و سیلوُلا،۲۰۰۸). در مرحله رشد نیاز به سرمایه ­گذاری در فرصت­های رشد است و تامین مالی بیشتر صورت ‌می‌گیرد. هرچند هنوز بخش عمده­ای از ارزش کل واحد تجاری را فرصت­های رشد تشکیل می­دهد و هنوز برای دستیابی به تامین مالی مورد نیاز نگرانی وجود دارد(بلاک،۱۹۹۸). به دلیل مواجه شدن با رشد فروش و سودهای غیرقابل پیش ­بینی ناشی از ابهام در میزان تقاضا برای محصولات، واحدهای تجاری در این مرحله، ریسک نسبتا بالایی را متحمل می­شوند. بلاک(۱۹۹۸) بیان می­ کند که واحدهای تجاری معمولا در مرحله رشد به مقدار قابل توجهی عایدی دست می­یابند. در این مرحله واحدهای تجاری اخیراً بر ترس خروج سریع از بازار فائق آمده و با بقا در بازار به میزانی از موفقیت دست یافته­اند.

پنمن[۲۴] )۲۰۰۱) ‌به این نتیجه دست یافت که جریان وجه نقد حاصل از فعالیت عملیاتی معمولا تا مورد قبول واقع شدن محصولات توسط بازار کم ‌می‌باشد. ‌بنابرین‏ نسبتا به جریان وجه نقد حاصل از تامین مالی بیشتری برای تحقق فرصت­های رشد نیاز خواهد بود. از سوی دیگر، واحدهای تجاری در این مرحله به پیشرفت در تغییرات فناوری تکیه ‌می‌کنند، اما باید اظهار داشت که سرمایه ­گذاری بالا و مخارج تحقیق و توسعه برای ایجاد محصولات جدید موفقیت این محصولات را تضمین نمی­کند. اسپنس (۱۹۷۹) بیان می­ کند که شرکت­ها در این مرحله به دلیل انتظارات خوش­بینانه در ارتباط با توانایی­هایشان (از قبیل ساختار هزینه و مزیت رقابتی) سرمایه ­گذاری­های زیادی انجام می­ دهند. این سرمایه ­گذاری­ها (اولیه و مازاد) فقط دارایی­ های مشهود و مالی را شامل نمی­ شود، بلکه سرمایه سازمانی از قبیل سرمایه گذاری در سیستم توزیعی، زیربنای تولیدی و توانایی تکنولوژیکی را هم دربر ‌می‌گیرد. از این روشرکت­ها می ­توانند منافع انحصاری موقتی را کسب کنند.

همچنین در این مرحله اندازه شرکت بیش از اندازه شرکت­های در حال ظهور بوده و رشد فروش و درآمدها نیز نسبت به مرحله ظهور بیشتر است. نسبت سود تقسیمی نیز در این طیف از شرکت­ها بین ۱۰% و ۵۰% در نوسان است. بازده سرمایه ­گذاری یا بازده سرمایه گذاری تعدیل شده نیزدر اغلب موارد بر نرخ موزون هزینه سرمایه فزونی دارد، به عبارتی رابطه (IRR˃K↔MIRR˃Ka) برقرار است(دهدار،۱۳۸۶).

۲-۳-۲-۳٫ مرحله بلوغ

مرحله بلوغ به دنبال مرحله رشد می ­آید، به طوری که سطوح فروش، تثبیت شده و سطح نوآوری پایین می ­آید. در این مرحله وظایف اداری واحد تجاری بسیار پیچیده می­ شود به طوری که منجر به ساختارهای رسمی و دیوان سالارانه می­گردد. واحدهای تجاری بالغ تأکید زیادی بر کارایی و سودآوری دارند(سیلوُلا و کالمکی،۲۰۰۸). در مرحله بلوغ بیشتر ارزش واحد تجاری را دارایی­ های شرکت تشکیل می­دهد. واحدهای تجاری در این مرحله، رشد محدود یا اندکی دارند و اغلب نیازهای نقدی توسط منابع داخلی تامین می­ شود(بلاک،۱۹۹۸). پنمن(۲۰۰۱) بیان می­دارد که ظرفیت سرمایه ­گذاری اولیه برای ‌پاسخ‌گویی‌ به تقاضای بالای بازار در مرحله بلوغ کافی بوده و واحد تجاری جریان نقد ورودی بیشتری ایجاد خواهد کرد.ءمسئولیت

شرکت­ها فروش با ثبات و متعادلی را تجربه نموده و دارایی­ های اولیه منسوخ می­ شود. البته سرعت از کار افتادگی به میزان تغییرات تکنولوژی صنعت بستگی دارد و ناتوانی شرکت در کنار آمدن با تغییر شرایط رقابتی، پیشرفت چرخه عمر را تحت تاثیر قرار می­دهد(گُرت و کلِپر[۲۵]،۱۹۸۲).

جوانیک (۱۹۸۲) نیز بیان می­ کند در این مرحله سرمایه ­های اولیه و سرمایه ­گذاری­های مجدد منسوخ می­شوند. سرعت منسوخ شدن آن ها بستگی به قدرت تکنولوژیکی صنعت دارد. هنگامی که شرکت­ها بالغ می­شوند، منسوخ شدن نسبت به سرمایه ­گذاری جدید افزایش می­یا­بد، تا ‌جایی که خالص سرمایه ­گذاری در نهایت منفی می­ شود.(بلاک،۱۹۹۸). واحدهای تجاری در این مرحله معمولا تجارب مدیریتی بهتری داشته و ریسک ورشکستگی کمتری خواهند داشت، لذا ریسک تجاری مرحله بلوغ از دیگر مراحل چرخه عمر نسبتا کمتر ‌می‌باشد(فرانسیس[۲۶]،۱۹۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]




مفهوم ولع و اشتیاق مصرف مواد، یکی از مهمترین زیر­ساخت های شناختی مورد توجه در دانش اعتیاد است. ولع­ی مصرف، هسته مرکزی پدیده اعتیاد را تشکیل می‌دهد(اختیاری و دیگران، ۱۳۸۹).ولع­ی مصرف در واقع عامل ادامه سوء مصرف مواد و همچنین بازگشت به اعتیاد پس از دوره های درمانی است. ‌بنابرین‏، بررسی عوامل ایجاد کننده ولع­ی مصرف در جهت اتخاذ شرایطی برای دوری از آن ها یا تضعیف آن ها یکی از مهم ترین نقاط مورد توجه در پژوهش‌های حیطه اعتیاد می‌باشد (دبیرنیا و دیگران، ۱۳۸۷). ‌بنابرین‏، برخی از محققین(مکری، اختیاری، عدالتی و گنجگاهی، الف۱۳۸۷)، مهم ترین عامل بازگشت پس از ترک سوء مصرف مواد را، ولع­ی مصرف دانسته اند و بیان کرده‌اند، شناسایی هر چه بیشتر این پدیده و سایر عوامل مرتبط با آن از اهمیت ویژه درمانی برخوردار است.

اهمیت تجربه ی ولع­ی مصرف در تداوم اعتیاد به مواد، در پژوهش های بسیاری مورد تأیید قرار گرفته است. ولع­ی مصرف مواد، یک موقعیت انگیزشی قدرتمند یا گرایش شدید به مصرف در فرد معتاد است. با وجود اهمیت پدیده “ولع­ی مصرف” در ادامه فرایند سوء مصرف، تا کنون سازوکارهای روانشناختی و عاطفی مرتبط با این پدیده هنوز به طور کامل شناخته نشده اند. پژوهش ها نشان داده‌اند که نشانه های محیطی مربوط به مواد (مانند وسایل مصرف)، می‌توانند به ایجاد ولع­ی مصرف در معتادان ‌بینجامد(چایلدرس و دیگران، ۱۹۹۲ به نقل از اختیاری و همکاران، ۱۳۸۷ج ). سازمان جهانی بهداشت، ولع را به عنوان زیربنای شروع وابستگی به مواد، از دست دادن کنترل و عود دانسته است (به نقل از رحمانیان و همکاران ۱۳۸۵). از میان عوامل مؤثر در سوء مصرف مواد، ولع­ی مصرف، نقش مهم تری در پدیده بازگشت و حفظ موقعیت سوء مصرف و وابستگی به مواد دارد. ولع­ مصرف در نتیجه تغییراتی که مواد مخدر در مغز ایجاد می‌کنند باعث ناراحتی های فیزیکی در ارتباط با پرهیز از مواد می شود. ولع­ مصرف مواد نیز ممکن است توسط عوامل خارجی، محیطی مانند مناظر، صداها، و شرایط اجتماعی در ارتباط با بهره گرفتن از مواد باعث شده است(زیکلر[۷۸]، ۲۰۰۵).

خلاصه این که، ولع مصرف را می توان به یک میل شدید و مقاوم برای مصرف مواد تعریف کرد. میلی که اگر برآورده نشود رنج های روان شناختی و بدنی فراوانی هم چون ضعف[۷۹]، بی اشتهایی، اضطراب، بی خوابی، پرخاشگری و افسردگی را در پی دارد(آدولوراتو[۸۰]، لگیو[۸۱]، آبن آولی[۸۲] و گاسبارینی[۸۳]، ۲۰۰۵؛ انستیتوت ملی سوء مصرف مواد[۸۴]، ۱۹۹۶). ‌بنابرین‏، یکی از مهم ترین گام ها در درمان اختلال وابستگی به مواد، تلاش در بهبود ولع مصرف مواد در بیماران است (دهقانی آرانی و رستمی، ۱۳۸۹).این که چه عواملی در شدت تجربه ولع­ی مصرف دخالت دارند، ذهن بسیاری از متخصصانی را که در زمینه اعتیاد مشغول به کار هستند، مشغول ‌کرده‌است(مکری و همکاران، الف ۱۳۸۷).

مبانی نظری ولع مصرف مواد

تعریف ولع

تاکنون تعاریف گوناگونی از ولع مصرف مواد مطرح شده است و این پدیده ی شناختی را با رویکردهای متفاوتی مورد بررسی قرار داده‌اند .پژوهشگران و متخصصین بالینی از این واژه در جایگاه های متفاوتی برای نشان دادن احساس دوست داشتن، خواستن، ضرورت، تمایل، احتیاج، قصد یا اجبار به استفاده از مواد،استفاده می‌کنند(دراموند[۸۵]،۲۰۰۱).

“دراموند معتقد است که ولع “تجربه ی آگاهانه ی میل به استفاده از مواد ” است این در حالی است که نظریه پردازان دیگری با این عقیده مخالفند و ابعاد ناآگاهانه ی انگیزشی رفتارهای تأمین و مصرف مواد را نیز یکی از ابعاد ولع مصرف می‌دانند(اسکینر[۸۶] و اوبین[۸۷]،۲۰۱۰). به هر حال ولع مصرف مواد را میتوان یک تجربه ی شخصی و یک پدیده چند بعدی آمیخته با میل و هوس به دست آوردن یک احساس خوشایند و یا غلبه بر یک احساس ناخوشایند دانست(اختیاری،۲۰۰۸).

ابزارهای اندازه گیری ولع مصرف مواد با توجه به رویکرد تبیین کننده

به نظر می‌رسد طراحان ابزارهای سنجش ولع مصرف مواد با توجه به رویکردشان نسبت به ولع و فرایندهای بروز آن، به تهیه ابزارهای مختلف پرداخته‌اند.

رویکرد پدیدار شناختی

بیشتر به توصیف ولع پرداخته می شود. و تمرکز اصلی بر تجربیات هر فرد است. شباهت‌های نشانهای بین اعتیاد و اختلال وسواسی اجباری در این مدل مورد توجه قرار دارد. این مدل کاملاً کیفی است. معمولاً اطلاعات مربوط به ولع مصرف از طریق مصاحبه و مشاهده افراد معتاد به دست می‌آیند. اظهارات مصاحبه شونده و مشاهده عکس العمل های او مبنای اظهار نظر ‌در مورد ولع مصرف قرار می‌گیرد(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱). ابزارهای سنجش کمی مانند پرسشنامه با سئوالهای بسته را نمی توان برای آن به کار برد. احتمالاً بیان عاطفه در چهره می‌تواند بخشی از اطلاعات مربوط به ولع مصرف را در این مدل به دست دهد.

رویکرد روان-زیست شناختی

آثار طولانی مدت مصرف مواد بر سیستم و ‌ناقل‌های عصبی به عنوان زمینه ساز بروز ولع مصرف مورد توجه قرار می گیرند. ‌به این ترتیب بررسی پاسخهای عصبی و شدت آن ها در زمان بروز ولع مصرف می‌تواند مبنای سنجش ولع مصرف باشد. بررسی پاسخدهی سایکو-فیزیولوژیک و پاسخدهی نورو-بیولوژیک ،بررسی تغییرات عملکرد مغز به وسیله تصویربرداری مغزی عملکردی با ERPوMRIاز ابزارهای مورد استفاده بر اساس این رویکرد می‌باشد(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

رویکرد شرطی سازی

محرک‌های بی اثر موجود در محیط در طول دورهای که فرد شدیداًً با مواد در ارتباط است طی فرایند یادگیری شرطی به ایجاد پاسخهای شرطی منجر می‌شوند. پاسخهای شرطی که توسط نشانه ها(دیدن سوزن و سرنگ، یا مکانی که قبلا در آن مواد تزریق میشده است)ایجاد می‌شوند، به شرایط محرومیت شباهت دارند . این محرومیت شرطی به نوبه خود بواسطه تمایل معتاد به رهایی از تجربه نامطبوع محرومیت شرطی موجب بازگشت به استفاده از دارو می شود . بررسی نوع و شدت پاسخ های شرطی بیمار در مواجهه با نشانه ها مبنای سنجش ولع خواهد بود. القای ولع مصرف به وسیله نشانه و سنجش ولع خودگزارشگر یا شاخص‌های فیزیولوژیک بر اساس این رویکرد شکل گرفته اند(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

رویکرد انگیزشی

ولع بخشی از ساختار انگیزشی در دو سطح است: تکانه ها/بازدارنده ها و انگیزه ها. ‌کشش‌های قدرتمند از اختلالی ناشی می‌شوند که در اثر تغییرات ایجاد شده توسط مواد در ساختار انگیزشی به وجود می‌آید. نشانه های محیطی، انتظارات، شرطی شدن، اختلال هیجانی، حساس سازی مغز و رویدادها و پیشامدهای لحظه ای می‌توانند زمینه ساز ولع باشند. معادل گزاری برای ارزش تقویتی مواد، آزمون‌های تصمیم گیری مخاطره در این رویکرد قرار دارند(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]




۲-۱-۴- مشکلات رفتاری

۲-۱-۴-۱- تعریف دولت فدرال

یکی از تعاریفی که ‌در مورد اختلال رفتاری باید مورد توجه قرار گیرد، تعریفی است که قوانین و مقررات دولت فدرال حاکم در اجرای قوانین آموزش افراد با ناتوانی به شرح زیر مطرح ‌کرده‌است:

“منظور از این اصطلاح وجود شرایطی است که دارای یک یا چند مورد از ویژگی­های زیر بوده و به طور طولانی­مدت و با شدت ظهور کنند و بر عملکرد تحصیلی کودک تأثیر منفی بگذارند:

    • نارسایی یادگیری که از عوامل هوشی، حسی یا جسمی ناشی نمی­ شود

    • ناتوانی در ایجاد یا حفظ روابط رضایت­بخش با معلمان و همسالان

    • وجود انواع رفتارها و احساسات نامناسب تحت شرایط عادی زندگی

    • خلق غمگین و افسردگی فراگیر

  • نشان دادن علائمی نظیر ترس یا علائم بدنی در مواجهه با مسائل شخصی و تحصیلی”(وستوود، ۲۰۰۹؛ ترجمه همتی علمدارلو و شجاعی، ۱۳۹۱).

۲-۱-۴-۲- تعریف شورای کودکان استثنایی

شورای کودکان استثنایی نیز تعریف زیر را ارائه می­ کند که فراتر از تعریف موجود در قانون آموزش افراد با ناتوانی­هاست:

اختلال­های هیجانی یا رفتاری به شرایطی گفته می­ شود که در آن پاسخ­های رفتاری یا هیجانی فرد در مدرسه با هنجارهای پذیرفته شده و ‌بر اساس سن، قومیت یا فرهنگ، تفاوت زیادی دارد، به­گونه ­ای که بر عملکرد تحصیلی آن ها در زمینه ­های مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری شخصی، پیشرفت تحصیلی، رفتار کلاسی یا سازگاری شغلی اثر می­ گذارد.

اختلال­های هیجانی یا رفتاری شرایطی فراتر از پاسخ­های موقتی به فشارهای روانی موجود در محیط کودک یا نوجوان است که با وجود مداخله­های فردی همچون بازخورد به فرد، مشاوره با والدین یا خانواده و یا اصلاح محیط آموزشی، همچنان پایدار می­ماند. تصمیم ­گیری در این رابطه نیز ‌بر اساس منابع چندگانه درمورد کارکرد رفتاری یا هیجانی فرد صورت ‌می‌گیرد. اختلال­های هیجانی یا رفتاری باید دست­کم در دو موقعیت متفاوت مشاهده شود که، حداقل یکی از این دو موقعیت باید به مدرسه مربوط شود.

اختلال­های هیجانی یا رفتاری ممکن است با سایر شرایط معلول­کننده که در جای دیگر این قانون به آن ها اشاره شده است، همراه باشند. این طبقه ممکن است شامل کودکان و نوجوانان با اسکیزوفرنی، اختلال­های عاطفی یا دیگر اختلال­های پایدار سلوک، توجه، یا سازگاری شود (به نقل از هاردمن و همکاران، ۲۰۰۲؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۱-۵- طبقه ­بندی

نظام طبقه ­بندی روانپزشکی و نظام طبقه ­بندی ابعادی دو روش عمده جهت تشخیص و طبقه‌بندی مشکلات رفتاری کودکان می­باشند که در زیر به توصیف مختصری از آن ها می‌پردازیم.

۲-۱-۵-۱- نظام طبقه ­بندی روانپزشکی

نظام طبقه ­بندی روانپزشکی که بیشتر مورد توجه روانشناسان و روانپزشکان قرار گرفته است، راهنمای تشخیصی و آماری اختلال­های روانی[۳۲] است که توسط انجمن روانپزشکی امریکا تهیه شده است و اختلال­های مربوط به کودکان و نوجوانان را به هفت گروه تقسیم ‌کرده‌است:

    1. اختلال­های رشدی فراگیر

    1. اختلال­های نارسایی توجه و آزاررسانی[۳۳]

    1. اختلال­های اضطرابی

    1. اختلال­های خوردن و تغذیه

    1. اختلال­های تیک

    1. اختلال­های دفع

  1. سایر اختلال­های شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی(هاردمن و همکاران، ۲۰۰۲؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۱-۵-۲- نظام طبقه ­بندی ابعادی

نظام طبقه ­بندی ابعادی میزانی از رفتار است که کودکان از خود نشان می­ دهند و رفتار کودکان به صورت پیوستاری است که رفتار عادی را از غیرعادی جدا می­ کند. نمره ­های افراد با نمره ­های هنجار گروه مقایسه می­ شود و درک رفتار کودک آسان­تر است(شهائیان و همکاران، ۱۳۸۶). افرادی چون کوای[۳۴] و پترسون[۳۵](۱۹۸۷)، آخنباخ[۳۶] و ادلبروک[۳۷](۱۹۷۷) و کانرز، گویت و اولریچ(۱۹۷۸؛ به نقل از شهائیان و همکاران، ۱۳۸۶) برای طبقه ­بندی رفتار کودکان از نظام طبقه ­بندی ابعادی استفاده کردند.

کوای و پترسون(۱۹۸۷) با بهره­ گیری از مقیاس­های درجه­بندی رفتاری که با کمک آموزگاران و پدر و مادران تهیه شدند، ویژگی­هایی که کودکان در شرح­حال خود نوشته­اند و پاسخ­هایی که به پرسشنامه ­ها داده ­اند، شش بعد رفتاری مرتبط با یکدیگر را تشخیص دادند که عبارتند از: ۱) اختلال سلوک، ۲) اضطراب- انفعال[۳۸]، ۳) مشکلات توجه- ناپختگی، ۴) پرخاشگری اجتماعی، ۵) رفتار روان­پریشی[۳۹]، ۶) حرکات اضافی[۴۰].

“آخنباخ و ادلبروک(۱۹۷۷) نیز ابعاد متفاوتی از اختلال­های رفتاری را برای کودکان ارائه داده ­اند. آن ها به دو بعد کلی با عنوان برون­نمود و درون­نمود دست یافتند(به نقل از شهیم، یوسفی، قنبری مزیدی، ۱۳۸۶).”مشکلات برون­نمود وابسته به بیرون است و شامل برون­ریزی، بی­اعتنایی و رفتارهای تخلف از قانون ‌می‌باشد. مشکلات درون­نمود بیشتر وابسته به درون است و شامل پس­کشیدن یا عقب­نشینی، افسردگی و اضطراب ‌می‌باشد(گیمپل و هالند[۴۱]، ۲۰۰۳).

کودکانی که دارای ویژگی برون­نمود هستند، رفتارهای تهاجمی و پرخاشگرانه دارند و رفتارشان با آنچه کوای و پترسون(۱۹۸۷) از اختلال سلوک و پرخاشگری­های اجتماعی توصیف کرده ­اند، نزدیک است. کودکانی که به عنوان درون­نمود طبقه ­بندی می­شوند، دارای رفتاری ناپخته هستند و اغلب گوشه­گیر می­باشند. رفتار این گروه از کودکان همانند کودکانی است که کوای و پترسون در ابعاد اضطراب- انفعال و ناپختگی توصیف کرده ­اند(به نقل از شهیم، یوسفی، قنبری مزیدی، ۱۳۸۶).

کانرز هم اختلال رفتاری را به پنج بعد مشکلات سلوک، مشکلات یادگیری، مشکلات روان‌تنی، بیش­فعالی تکانشگری، اضطراب­خجالتی تقسیم ‌کرده‌است(شهائیان، ۱۳۸۶).

۲-۱-۵-۲-۱-اضطراب

اختلال­های اضطرابی شایع­ترین اختلال­های هیجانی می­باشند. وقتی از کودک خواسته می­ شود فعالیت اجتماعی را انجام دهد، در کلاس به سؤال­های معلم پاسخ دهد و با دوستانش ورزش کند، ممکن است دچار اضطراب شود. این ترس و اضطراب­ها در دوران کودکی زمانی اختلال محسوب می­ شود که شدید، طولانی و مشکل­آفرین باشد. نشانه­ های اختلال اضطرابی شامل دل‌درد، سردرد، تنش عضلانی، تعریق، رفتار وحشت­زدگی یا احساس خفگی می‌باشد(یارمحمدیان، ۱۳۸۹).

اختلال­های اضطراب فراگیر، وحشت­زدگی و فوبی مکان­های باز جزء اختلال­های اضطرابی می­باشند و اختلال­های فوبیک و استرس پس از سانحه جزء دسته­ اختلال­های ترس محسوب می­شوند. فردی­که اختلال ترس دارد در واقع از یک موضوع ویژه و خطرناکی می­ترسد ولی در اختلال­های اضطرابی موضوع ویژه­ای فرد را تهدید نمی­کند اما فرد همیشه مضطرب است(یارمحمدیان، ۱۳۸۹). در اختلال یادگیری، مشکلات اضطرابی هم مشاهده می­ شود و این افراد تحمل هیچ رابطه سازگاری را ندارند. فوبی ویژه در افراد با اختلال یادگیری رایج می‌باشد(تیاگاراجا[۴۲]، ۲۰۰۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]