کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



مثلث آموزش
شکل شماره‌ی (۲-۴): یادگیری مادام العمر برای نوآوری اقتباس از (ریجو، ۲۰۰۸)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲-۳-۹-۴-قابلیت جمع آوری اطلاعات[۱۶۱]
در سال‌های اخیر، با ظهور فناوری‌های جدید و پیشرفته و به‎کارگیری آن‌ها در نظام‌های پشتیبانی برنامه‎های آموزشی، جمع آوری صحیح اطلاعات و نیز اطلاعات صحیح، یکی از اصلی ترین ابزارهای یادگیری به حساب می‌آید به نحوی که جمع آوری صحیح اطلاعات و به کارگیری آن موجب وسعت دید و نگاه یادگیرنده می‌گردد (کندی، سربرت و اولیری[۱۶۲]، ۱۹۹۴). در دوران اطلاعات، آشنایی با سیستم‌های جستجوی اطلاعات و تبحر در تمام شیوه‌های کار با منابع اطلاعاتی از قبیل نمایه‌ها و شبکه‌ها برای حفظ تماس با پیشرفت‌های متداول در زمینه مورد مطالعه ضروری است.
از آنجایی که توسعه یادگیرندگان مادام العمر در مرکز و نقطه ثقل رسالت مؤسسات آموزش عالی می‌باشد باید اطمینان حاصل شود که افراد؛ دارای توانایی‌های فکری، استدلال و تفکر انتقادی‌اند و به یادگیرندگان برای ساخت چهارچوب یادگیری چگونه یادگیری کمک شود علاوه بر این دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها باید پایه و اساس رشد مستمر یادگیرندگان را از طریق فرصت‌های شغلی و نیز نقششان به عنوان شهروندی آگاه و عضو جامعه فراهم کنند (کمیسیون آموزش عالی میانه آمریکا[۱۶۳]، انجمن غربی مدارس و دانشکده‌ها[۱۶۴] و انجمن جنوبی مدارس و دانشکده‌ها[۱۶۵]، ۲۰۰۰). علاوه بر این کمیته ریاست جمهوری انجمن کتابخانه‌ای آمریکا[۱۶۶] با مضمون سواد اطلاعاتی توسط (بریوک[۱۶۷] ۱۹۸۹و ۲۰۰۰) شکل گرفت و هسته‌ی دگرگونی در پیدایش و توسعه سواد اطلاعاتی محسوب می‌شود بدین دلیل که در این برهه از زمان در اکثر دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها منابع آنلاین رایج و مرسوم گردید. این کمیته در طی گزارش خود اعلام نمود که سواد اطلاعاتی “مهارت بقا در عصر اطلاعات” به این معناست که افرادی از سواد اطلاعاتی بهره‌مند هستند که یادگرفته‌اند چگونه یادبگیرند. آن‌ها برای یادگیری مادام العمر آماده شده‌اند چرا که می‌توانند اطلاعات مورد نیاز برای هر کار یا تصمیم را بیابند. و بیان داشتند که افرادی‌که از سواد اطلاعاتی برخوردارند و می‌دانند که چگونه دانش را کسب کنند و از آن استفاده نمایند، ارزشمندترین منابع موجود در آمریکا هستند (کمیته ریاست جمهوری انجمن کتابخانه‌ای آمریکا، ۱۹۸۹).
قابلیت جمع آوری اطلاعات و یا سواد اطلاعاتی[۱۶۸] مجموعه‌ای از توانایی‌های افراد در شناسایی اطلاعات، زمانی که اطلاعات، ارزیابی و استفاده مؤثر از اطلاعات مورد نیاز می‌باشد را گویند. همچنین سواد اطلاعاتی مرتبط با مهارت‌های فناوری اطلاعات می‌باشد ولیکن، مفاهیمی گسترده‌تر برای فرد، نظام آموزشی و جامعه را در بردارد. می‌توان اذعان نمود که کسب مهارت جمع آوری اطلاعات می‌تواند فرصت‌ها را برای دانش آموزان چند برابر کرده و افزایش دهد به نحوی که یادگیری خود جهت دهی[۱۶۹] می‌گردد و آنان را در استفاده از طیف گسترده‌ای از منابع اطلاعاتی برای گسترش دانش‌شان، پرسیدن سؤالات آگاهانه و تقویت و غنی سازی تفکر انتقادیشان درگیر می‌سازد (انجمن کتابداری آمریکا[۱۷۰] ، ۱۹۸۹).
استانداردهای قابلیت و یا سواد اطلاعاتی چهارچوبی برای ارزیابی اطلاعات افراد با صلاحیت در آموزش عالی فراهم می‌کند.
در نهایت موسسه کتابداری شیکاگو (۲۰۰۰) اعلام می‌دارد که سواد اطلاعاتی الگوی پایه‌ای برای یادگیری مادام العمر می‌باشد و در تمامی رشته‌ها، محیط‌های یادگیری و در کل سطوح آموزش و پرورش رایج و غالب می‌باشد. همچنین سواد اطلاعاتی قادر است:
میزان اطلاعات مورد نیاز را تعیین کند؛
دسترسی مؤثر و کارآمد به اطلاعات مورد نیاز را فراهم نماید؛
اطلاعات و منابع انتقادی را ارزیابی کرده؛
اطلاعات انتخابی به یک پایگاه دانش اختصاص دهد؛
از اطلاعات برای به انجام رساندن یک هدف خاص استفاده مؤثر نماید؛
مسائل اقتصادی، حقوقی و اجتماعی محیط پیرامون خود را درک کرده و اطلاعات و استفاده از اطلاعات حقوقی و اخلاقی را بکارگیرد.
با گسترش فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی، امروزه برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات، ارزش‌ها و نگرش‌ها بسادگی امکان پذیر است. در نتیجه، به کارگیری این ابزارها به شکلی منطقی و آگاهانه می‌تواند فواید شخصی و اجتماعی بسیار زیادی را به دنبال داشته باشد. برای مثال توانایی دانشجویان در استفاده از فناوری‌های مذکور، اعتماد به نفس آنان را در مورد توانایی یادگیرشان افزایش می‌دهد. همچنین، آنها را تشویق می‌کند تا در طول زندگی فردی و اجتماعی‌شان در هر جا با مسأله‌ای رو به رو شدند، بتوانند پاسخ آن را از طریق مراجعه به منابع اطلاعاتی پیدا کنند و یک عضو فعال جامعه باشند (کریمی، ۱۳۸۳). توجه به این نکته مهم ضروری است که دانش آموختگان باید علاوه بر حفظ کردن مجموعه‌ی محدودی از دانش که بزودی از رده خارج و نامربوط می‌شود، با تسلط بر مهارت‌ها و استراتژی‌های ذخیره، دسترسی، بازیابی، ارزیابی، مدیریت و استفاده از اطلاعات در یکی از رشته‌های علمی، دانشگاه را ترک کنند. بنابراین، امروزه سواد اطلاعاتی یک موضوع کلیدی برای تمامی آموزش‌ها به ویژه آموزش دانشگاهی است (جورج[۱۷۱]، ۲۰۰۰).
۲-۲-۹-۳-۵-قابلیت تصمیم‌گیری
به اعتقاد داکر (۱۹۸۶) به طور کلی در سازمان‌های سنتی و ایستا افراد و سازمان‌ها در مقابل شیوه‌ها و روش‌های‌ جدید عموماً مقاومت می‌کنند و بعلت مانوس شدن با یک سلسله راه حل‌ها از قبول جانشین‌های جدید سرباز می‌زنند. ذهن‌های شکل‌گرفته و سازمان‌های سنتی به سادگی نمی‌توانند از تجربه‌های گذشته چشم پوشیده و راه حل‌های دیگری را پذیرا شوند.
بنابراین برای ایجاد نوآوری و خلاقیت در مؤسسات آموزشی، افراد و گروه‌ها لازم است محتاطانه عمل کنیم و با تدبیر دست به اقدام زنیم که این مهم جز از طریق تصمیم‌گیری به موقع، اصولی و کاربردی امکان پذیر نخواهد بود.
بنا به تعریف، مفهوم‌ اصلی در تصمیم‌گیری، انتخاب و برگزیدن‌ از میان شقوق مختلف‌ است. پس تصمیم گیرنده، باید تصمیم بگیرد که از میان منابعی که در اختیار دارد، چه منابعی را انتخاب و از میان راه و روش‌های مختلفی که برای‌ استفاده از این منابع در نیل به هدف وجود دارد، چه راه و طریقه خاصی را برگزیند. بدین ترتیب به تعریفی از استراتژی نیز می‌رسیم، بدین معنی که‌ هر گاه تصمیم گیرنده برای رسیدن به هدف خاصی، از منابعی که در اختیار دارد به طریق خاص استفاده نماید، می‌توان گفت که او از یک‌ استراتژی خاص استفاده کرده است. در نتیجه تصمیم‌گیری در این حالت‌ به معنای انتخاب یک استراتژی از میان استراتژی‌های موجود خواهد بود.
۲-۲-۳-۹-۶- یادگیری خود تنظیمی
یکی از مفاهیمی اساسی در روانشناسی تربیتی و شناختی معاصر یادگیری خود تنظیمی[۱۷۲] است. از آنجایی که خود تنظیمی در فرآیندها و پیامدهای یادگیری و آموزش نقش مهمی ایفا می‌کند شناخت این مفهوم حائز اهمیت می‌گردد و می‌تواند راهگشای دید ما به یادگیری مادام العمر و ابعاد آن گردد.
نخستین بار این سازه در سال ۱۹۶۷ توسط بندورا مطرح شد بندورا معتقد بود که خود تنظیمی به نقش فرد در فرایند یادگیری توجه دارد (کدیور، ۱۳۸۰).
پس از بندورا نظریه یادگیری خودتنظیمی را پینتریچ[۱۷۳] و دی گروت[۱۷۴] (۱۹۹۰) مطرح کردند. آن‌ها خودکارآمدی[۱۷۵]، ارزشگذاری درونی[۱۷۶] و اضطراب امتحان[۱۷۷] را به عنوان باورهای انگیزشی در نظر گرفتند و راهبردهای شناختی، فراشناختی و تلاش و تدبیر[۱۷۸] دانش آموزان را تحت عنوان یادگیری خود تنظیمی معرفی کردند. همچنین پینتریچ (۱۹۹۹و ۱۹۸۶) یادگیری خود تنظیمی شامل راهبردهایی می دانست که دانش آموزان به کار می برند تا شناخت هایشان را تنظیم کنند و همچنین راهبردهای مدیریت که آن‌ها برای کنترل یادگیرشان به کار می گیرند. وی مهمترین راهبردهای خودتنظیمی را راهبردهای شناختی، راهبردهای فراشناختی و راهبردهای مدیریت منابع می دانست پس از او لموس[۱۷۹] (۱۹۹۹) نیز بیان می دارد که خود تنظیمی یعنی توانایی فرد برای تعدیل رفتارها بر طبق شرایط و تغییرات محیط بیرونی و درونی. وی همچنین خود تنظیمی را شامل ظرفیت فرد برای سازماندهی رفتار بر طبق اهداف و خود مدیریتی فرایندهای گوناگون یادگیری دانسته است.
عده‌ای دیگر در باب تعریف این نظریه و نوع یادگیری خود- تنظیمی را ” مجموعه‌ای از افکار، احساسات و اعمال خود تولیدگر، که به وسیله فرد طراحی می‌شود و به طور مداوم و به منظور رسیدن به اهداف مورد نظر تعدیل می‌گردد” دانسته‌اند (زیمرمن و شانک[۱۸۰]، ۱۹۹۴). و زیمرمن و مارتین پونز[۱۸۱] (۱۹۸۶) معتقد بودند که اساس و پایه خود تنظیمی آن است که دانش آموزان چگونه از نظر فراشناختی، انگیزشی و رفتاری، یادگیری را در خود سازمان می‌دهند.
یادگیری خود تنظیم، بدین معنی است که دانش آموزان مهارت‌هایی برای طراحی، کنترل و هدایت فرایند یادگیری خود کسب می‌کند و برای یادگیری تمایل دارند و قادراند کل فرایند یادگیری خود را مورد ارزیابی قرار دهند و در مورد آن بیاندیشند (بری[۱۸۲]، ۱۹۹۲). همچنین خود تنظیمی در یادگیری از دید اسکراو و بروکس[۱۸۳] (۲۰۰۰) توانایی دانش آموزان برای درک و کنترل یادگیری‌شان است که امری بسیار مهم در موفقیت مواد درسی به حساب می‌آید و آن‌ها را به یادگیرندگانی اثربخش و کارآمد تبدیل می‌کند.
۲-۲-۳-۹-۷-خود کنترلی
خود کنترلی کارکرد اصلی و کلید مهم موفقیت در زندگی به حساب می‌آید و در طول دو دهه گذشته، یادگیری خود کنترلی به عنوان مهم ترین ساختار جدید آموزشی، تحقیقات روانشناختی و جامعه شناختی پدیدار گردید و به عنوان پیش شرط‌ها، مؤلفه‌ها واثربخشی مورد بحث واقع گردید (شانک و زیمرمن[۱۸۴]، ۱۹۹۴؛ شانک[۱۸۵]، ۱۹۸۹، استراکا[۱۸۶]، ۲۰۰۰).
محمدی (۱۳۸۴) بیان می‌دارد که یکی از شیوه‌های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسان‌ها و همینطور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد و شکوفایی اجتماعی، مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره‌ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خود کنترلی کارکنانش وابسته است. خودکنترلی، خودش را در خواست و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش می‌گذارد. مدیران می‌توانند مؤلفه‌های اصلی خلاقیت یعنی تخصص، مهارت‌های تفکر خلاق و انگیزش را تحت تاثیر قرار دهند. اما واقعیت آن است که تاثیرگذاری بر دو مؤلفه اول بسیار دشوارتر و وقت گیرتر از انگیزش است. انگیزش درونی را می‌توان حتی با تغییرات جزیی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش داد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارت‌های تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویت بندی در اقدام مطرح می‌شود. آن‌ها باید بدانند که اقدامات مؤثر بر انگیزش درونی، نتایج فوری‌تری را موجب خواهند شد. معمولاً، در طول تمرین یک مهارت جدید برنامه توسط یک معلم یا آموزش گر کنترل می‌شود به طور مثال مربی نحوه آموزش مهارت‌ها و بازخورد آن را فراهم می‌کند و تصمیم می گیرد که چگونه یادگیرنده وظایف و کارها را انتخاب و به انجام آزمایش بپردازد. در مقابل یادگیری خود کنترلی مستلزم این است که یادگیرنده بر موقعیت تمرین خود کنترل داشته به طوری که یک مشارکت کننده فعال در یادگیری خود شود (زیمرمن، ۱۹۹۰ و ۱۹۹۴) و داسی و لنان[۱۸۷] (۲۰۰۰) بیان می‌دارند که مجموعه ای مجزا از انگیزش‌ها در رفتار منجر به دستیابی به موفقیت‌های مادام العمر، سطح بالا و خلاق می‌شود. این نگرش‌ها و رفتارها شامل موارد زیر می‌باشد: خود کنترلی، کارسخت، پشتکار و استقامت و عزم و اراده.
۲-۲-۳-۱۰- نقش آموزش عالی در یادگیری مادام العمر
تحقق یادگیری مادام العمر، ماموریت محوری موسسات آموزش عالی است. موسسات و دانشگاه ها با اطمینان از این که افراد، توانمندی های فکری لازم را برای استدلال و تفکر انتقادی کسب کرده اند و با کمک به آنان در ساختن چارچوبی برای این که چگونه یادگرفتن را یاد بگیرند، مبانی رشد مستمر در حیات شغلی و نیز ایفای نقش به مثابه شهروندان و اعضای آگاه جامعه را در اختیار آنان می گذارند. امروزه دانشگاه ها و دیگر موسسات آموزش عالی به عنوان حوزه های صلاحیت کلیدی برای رشد و توسعه یادگیری مادام العمر در نظر گرفته می شوند. بنابراین، در بسیاری از کشورها فشارهایی بر چنین موسساتی به منظور گسترش و توسعه آنها وجود دارد. دانشگاه ها باید در جهت تغییر در برنامه های درسی و فن تعلیم و تربیت در راستای آمادگی بیشتر افراد برای حضور در جامعه دانش محور گام بردارند. شواهدی دال بر تغییر برخی از موسسات و دانشگاه ها در راستای ایفای این نقش وجود دارد. تعدادی از مطالعات در خصوص یادگیری مادام العمر درکشورهای مختلف، نشان دهنده چگونگی تغییر نظام های آموزش عالی در جهت برخوردی مناسب با برخی از نیازهای یادگیرندگان مادام العمر است و این تغییرات بر جنبه های گوناگونی همچون سیستم اجرایی دانشگاه، بودجه بندی، منابع، طرح ریزی و ارتباطات اجتماعی مختلف موثر است. نتایج مطالعات نشانگر تغییر محیط آموزش عالی است؛ چنین تغییراتی مشخصه و نقش موسسات آموزش عالی را باز تعریف می نمایند. چنین تغییراتی، تا حدودی، پاسخ به تغییرات سیاست ملی است. همان طور که فیلد حدس زده است مفاهیم و رویکردهای یادگیری مادام العمر، به طور فزاینده ابزاری برای اصلاح و نو سازی آموزش و سیستم های آموزشی است. به ویژه دولتها، مشوق موسسات آموزش عالی برای توسعه یادگیری مادام العمر با ارجاع به سه هدف بنیادی آموزش یعنی توسعه فردی، پیوستگی اجتماعی و رشد اقتصادی هستند.
توسعه نگرش های یادگیری مادام العمر مستلزم توسعه مهارت های جدیدی مانند جمع آوری اطلاعات و رشد نگرش های ویژه و تمایلات مرتبط با یادگیری است. موسسات آموزشی باید به شیوه ای سازماندهی شوند تا یادگیرندگان مهارت های اجتماعی، مهارت های یادگیری، مهارت های زندگی و مهارت های به چنگ آوری فرصت های یادگیری را کسب نمایند و توانمندی سواد کامپیوتری در تلفیق با نیازهای جامعه اطلاعاتی را به دست آورند. به عبارتی، برای دستیابی به این مهارت ها باید برنامه درسی مبتنی بر مهارت و برنامه های آموزشی حمایتی همانند استفاده از نرم افزارهای آموزشی و شبکه های ملی و بین المللی فراهم شود تا یادگیرندگان مادام العمر پرورش یابند.
هدف مهم از رویکرد یادگیری مادام العمر در محیط ها و موسسات آموزشی و دانشگاهی، کاهش شکاف بین یادگیری رسمی (یادگیری مدرسه و دانشگاه) و یادگیری در محیط کار است. برای این منظور باید به ۲ سوال کدام” کدام مهارت های پایه در دنیایی که اطلاعات و مهارت های حرفه ای با گذشت یک دهه منسوخ می شود، مورد نیاز هستند؟” ” و چه تغییری در مدارس و دانشگاه ها داده شود تا یاد گیرندگان برای عمل در محیط هایی که نیازمند مشارکت، خلاقیت، طرح مسایل و دانش توزیع شده است، آماده شوند؟” پاسخ داده شود.
یادگیری رسمی نقش محوری در چارچوب نظری یادگیری مادام العمر ایفا می نماید. تمایلات و گرایشات به سمت یادگیری مادام العمر در ابتدای کودکی آغاز می شود و می تواند از طریق فرایندهای رسمی تحصیل، ‌افزایش یابد یا بازداری شود. اگر چه عبارت یادگیری مادام العمر، به شکل برجسته ای در خیلی از منشورها و بیانیه های ملی مشخص می شود، اما ارتباطات کمی بین عملکرد رایج در آموزش رسمی و درک راهبردها و عوامل پیشبرنده یادگیری مادام العمر وجود دارد. خیلی ها بر این باورند که ضعف شدیدی در سیستم آموزشی برای ایجاد ارتباط و توانایی مشارکت در آموزش مادام العمر وجود دارد. آموزش باید مجذوب یادگیری مادام العمر باشد، اما این موضوع ضمانت کافی نمی دهد که افراد ظرفیت و اشتیاق دنبال کردن یادگیری را از این طریق توسعه دهند.
منحصر به فرد سازی، انعطاف پذیری و تمرکز بر یاد گیرندگان و یادگیری ( به جای تمرکز بر مربیان و تدریس ) ، ایجاد محیط های یادگیری قوی که در آن دانشجویان کاشف و سازندگان دانش هستند از مهمترین نگرش ها در پارادیم یادگیری مادام العمر در آموزش عالی است
آموزش عالی باید هوشیار به این واقعیت باشد که یادگیری مادام العمر برای هر کشوری برای رسیدن به سطح لازم از پایداری، داشتن اقتصاد سالم بومی، توسعه اجتماعی، خلاقیت فرهنگی توسط دانش بهتر، درک میراث فرهنگی، دستیابی به استانداردهای زندگی عالی، توازن داخلی و بین المللی، صلح بر اساس اندیشه های بشری، دموکراسی، تحمل و احترام دوطرفه لازم است.
آموزش عالی طی دهه های اخیر با مزیت قابل توجه وجود اندیشمندان و دسترسی به تجهیزات پیشرفته برای تجربه، تدریس و یادگیری، برتری خود را حفظ نموده و همان طور که کناپر و کروپلی بیان می نمایند، دانشگاه و آموزش عالی به دلیل نقش مهم در کمک به تشکیل سیستم یادگیری مادام العمر، نیازمند توجه و رسیدگی شایسته ای هستند؛ این امر ناشی از آن است که دانشگاه ها، ارزش ها و شیوه های عمل را در بسیاری از ابعاد جامعه تحت تأثیر قرار می دهند. از جمله این تأثیرات آن است که از سویی جوامع به طور فزاینده مبتنی بر دانش شده اند و از سوی دیگر، دانش موضوع اصلی دانشگاه هاست.
دانشگاه ها می توانند و باید عرصه بزرگی برای یادگیری مادام العمر فراهم کنند. با توجه به این ویژگی، اکثر اندیشمندان و دست اندرکاران آموزش عالی تشکیل سیستم یادگیری مادام العمر را پیشنهاد نموده و آن را به صورت سیستم یادگیری کل گرایی تعریف می کنند که به آموزش رسمی مانند آموزش عمومی و آموزش عالی محدود نمی شود. بلکه شامل آموزش بزرگسالان، آموزش جمعی و یادگیری در محل کار نیز می شود. همچنین شامل فرصت هایی برای دسترسی به یادگیری در سایر محیط هایی مانند رسانه ها، کتابخانه ها، گروه های اجتماعی و مذهبی و پایگاه داده های الکترونیکی است که به طور متداول محل یادگیری تلقی نمی شوند. این موسسات، نه تنها می توانند انتقال دهنده دانش باشند بلکه می توانند دانش جدیدی تولید کنند و نخبگان جامعه را برانگیزانند تا به ارائه اندیشه های آگاهانه بپردازند. همچنین، دانشگاه ها می توانند از طریق ارائه دوره ها و آموزش های متنوع، ایجاد کرسی های استادی بین المللی و تبادل استاد و دانشجو میان کشورها، اطمینان دهند که بهترین آموزش به طور گسترده ای در دسترس همگان قرار گیرد. علاوه بر این، دانشگاه ها وظیفه مهمی در تربیت مدرسان بر عهده دارند و اساتید دانشگاه ها می توانند نقش مهمی در بکارگیری استراتژی های تدریسی که برای یادگیری در طول زندگی لازم است، ایفا کنند. در نتیجه، می توان گفت که تجارب یادگیرندگان در آموزش عالی، پیامدهایی برای یاد دهی / یادگیری در تمام سطوح نظام آموزشی به دنبال دارد.
چالش مهم در این زمینه، قطع ارتباط بین موسسات پژوهشی و آموزش عالی با فارغ التحصیلان است. بنابراین دانشگاه ها برای آن که بتوانند نقش فعال و موثری در زمینه یادگیری مادام العمر ایفا نمایند، باید در ایجاد ارتباط با فارغ التحصیلان خود موفق باشند و این امر، باید هدف طرح یادگیری مادام العمر موسسات آموزش عالی و دانشگاه باشد.
یونسکو، مجموعه ویژگی های ۱- پوشش چارچوب فرهنگی / اجتماعی، مالی و تنظیمی؛ مشارکت و ارتباطات راهبردی؛ ۳- پژوهش؛ ۴- فرایندهای تدریس و یادگیری؛‌ ۵- سیاست های مدیریتی و مکانیزم ها؛ و ۶- نظام های حمایت دانشجو و منابع را برای توسعه موسسه یادگیری مادام العمر در آموزش عالی تعیین کرده است.
بسط و توسعه یادگیری، فرصت های زیادی را برای ارزیابی دوباره باورها، ارزش ها، نگرش ها و تمرینات حرفه ای و آکادمیک فراهم می آورد که در موسسات آموزش عالی به شکل سنتی ظاهر شده است. یادگیری مادام العمر به چنین موسساتی فرصتی برای مشارکت گسترده در آموزش عالی، متنوع کردن برنامه درسی، القای عنصر پرسشگری نقادانه به فرآیندهای آموزشی، ارزیابی مجدد نظام های تدریس، سنجش و شناخت یادگیری می بخشد.
یادگیری مادام العمر می تواند به عنوان مجموعه ای از اصول راهنما برای توسعه به جای مسأله ای اضافی برای موسسات آموزش عالی ارائه شود. برای ایجاد و توسعه یادگیری مادام العمر در آموزش عالی، موسسات نیازمند توسعه آگاهی نظام مند و تحلیل ارتباطات داخلی بین سطوح گوناگون سازمان های خود، محیط هایی که در موسسات آموزش عالی عمل می نمایند، زمینه های ساختاری و سازمانی آنها و درک چگونگی وابستگی این عوامل با تعاملات شناختی و عاطفی یادگیری هستند. یادگیری مادام العمر توسط موسسات بین المللی مختلفی با رویکرد و فلسفه آموزش از گهواره تا گور دنبال می شود و تعقیب کننده اهداف عمومی مانند عمومی سازی آموزش هم در کیفیت و هم در کمیّت و اقامه کننده اصل یادگیری واقعی در آموزش اجباری و تسهیل کننده توسعه و پیشرفت از تحصیل به کار است. برای این منظور نیاز به عزم ملی در سطح جامعه و آموزش عالی است و بایستی این نگرش به واقعیت و باور در ذهن افراد جامعه تبدیل شود. (مهر محمدی و همکاران ، ۱۳۹۰)
همچنین می توان فهرستی را بیان کرد که عنوان کننده نقش دانشگاه در تسهیل یادگیری مادام العمر است : اگر دانشگاه بخواهد یادگیری مادام العمر را تسهیل کند، باید تغییراتی در نقش استاد به وجود آورد که عبارتند از:
-حرکت از سمت استاد به عنوان متخصص صاحب اختیار به سمت استاد به عنوان مدل و نمونه یادگیرنده مادام العمر.
-حرکت از استاد به عنوان مدرس اصلی به سمت استاد به عنوان طراح و مجری فنون و محیط های یادگیری مناسب برای بزرگسال.
-حرکت از طبقه بندی و تفکیک دانشجویان توسط استاد به سمت رشد همه استعدادها و توانایی های هر یک از دانشجویان به کمک استاد.
-حرکت از حمایت کارکنان از هیئت علمی و فرایند آموزش به سمت حمایت تمامی کارکنان از فرایند یادگیری و موفقیت دانشجویان.
-حرکت از سمت امکان تدریس توسط هر متخصص به سمت امکان پیشرفت یادگیری از طریق خطر پذیری و شیوه های پیچیده توسط هر فرد.
-حرکت از سمت استاد دارای قدرت مستقل به سمت تقسیم قدرت میان اعضای گروه(محمدی مهر و همکاران ، ۱۳۹۰)
۲-۴-پژوهش‌های کاربردی
در زمینه موضوع مورد مطالعه یعنی بررسی رابطه بین نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری ، با وجود جستجو در تمامی موتورهای جستجو، کتابخانه‌های ملی و بین المللی، کتابخانه‌ها و ژورنال‌های تخصصی دانشگاه‌های معتبر جهانی و همچنین بررسی پایان نامه‌ها و مقالات دانشجویان دانشگاه تهران و علامه طباطبایی مقاله‌ای یافت نشد ولی در مورد بحث کتابخانه‌های نوآوری دانشگاهی ، نوآوری، نوآوری سازمانی در حیطه‌های مختلف با موارد دیگر و مبحث مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری و همچنین در مبحث یادگیری مادام العمر، مقالاتی بطور جداگانه بدست آمد که به تعدادی از آنها اشاره می‌گردد.
۲-۴-۱-پیشینه تحقیقات در زمینه نوآوری دانشگاهی
۲-۴-۱-۱- پژوهش های خارجی
جووان[۱۸۸] ( ۲۰۰۶) در پژوهش خود به بررسی رابطه جو سازمانی با خلاقیت و نوآوری معلمان سه ایالت در آمریکا پرداخت. نتایج پژوهش وی خاطر نشان کرد که: متغیر جو سازمانی تاثیر مثبت و معنی داری بر متغیرهای خلاقیت و نوآوری است. آشیم[۱۸۹] (۲۰۰۶) در پژوهش خود به بررسی رابطه­ یادگیری سازمانی با خلاقیت و نوآوری مدیران مدارس پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان دادکه: متغیر یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معنی داری با متغیرهای خلاقیت و نوآوری دارد. هیند[۱۹۰] (۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی رابطه­ مدیریت دانش با خلاقیت و نوآوری مدیران مراکز آموزش عالی پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان دادکه: متغیر مدیریت رابطه مثبت و معنی داری با متغیرهای خلاقیت و نوآوری دارد. مارتین[۱۹۱] (۲۰۰۹) به بررسی رابطه ساختاری فرهنگ سازمانی با خلاقیت و نوآوری در ۳۴۷۸ معلم شهر توکیو پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان دادکه: متغیر فرهنگ سازمانی با متغیرهای خلاقیت و نوآوری رابطه مثبت و معنی داری را داراست. جورج[۱۹۲] (۲۰۰۹) در پژوهش خود به بررسی رابطه­ یادگیری سازمانی با خلاقیت و نوآوری کارکنان یک کارخانه­ صنعتی ماشین­سازی پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان دادکه: متغیر یادگیری سازمانی دارای اثرات مثبت، مستقیم و معنادار بر متغیرهای خلاقیت و نوآوری است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 11:26:00 ق.ظ ]




  • مدل‌سازی فرایند و تعیین رابطه ورودی‌ها و خروجی‌های فرایند.
  • غیرحساس‌نمودن مشخصه‌ های کیفی نسبت به عواملی که امکان کنترل آنها وجود ندارد.
  • تعیین محدوده مجاز عوامل کنترل فرایند، به‌نحوی که مشخصه‌ های کیفی موردنظر همیشه درمحدوده مجاز تعریف شده قرار بگیرند.

با توجه به موارد ذکر شده در بالا، دستاوردهای کلی تکنیک طراحی آزمایش را می‌توان در مباحث زیر خلاصه کرد:

  • بهبود کیفیت
  • کاهش ضایعات
  • کاهش بازرسی
  • کاهش زمان تولید
  • بهبود عملکرد فرایند
  • افزایش بهره‌وری
  • کاهش هزینه

مجهز شدن به این ابزار کاملاً امکان‌پذیر بوده و با توجه به میزان بالای ضایعات در صنایع مختلف، بکارگیری آن کاملاً توجیه‌پذیر و همراه با سودآوری قابل توجه خواهد بود ]۵۰[.
سایر اهداف طراحی آزمایش را می‌توان در قالب کاهش تعداد آزمایش‌ها و در نتیجه کاهش زمان و هزینه‌ آزمایش‌ها، تعیین متغیرهایی که بیشترین تأثیر را در مشخصه‌ های خروجی فرایند دارند، حذف فاکتورهای غیرضروری، محاسبه درصد اهمیت هر متغیر، تعیین میزان خطا و تعیین شرایط بهینه خلاصه کرد ]۵۰[.
۳-۳- مراحل استفاده از تکنیک طراحی آزمایشها
مراحل مختلف استفاده از تکنیک طراحی آزمایش‎ها را می‎توان به شرح ذیل برشمرد]۵۱[:

  • طراحی آزمایش (انتخاب پارامترهای مورد بررسی و سطوح تغییرات آنها و تعیین آرایه یا چهارچوب انجام آزمایش‎ها)
  • انجام آزمایش‎ها (جهت کاهش خطاهای احتمالی، انتخاب تصادفی شماره آزمایش حائز اهمیت می‎باشد.)
  • تحلیل نتایج

۳-۴- انواع روش‌های طراحی آزمایش
برخی از روش‌های طراحی آزمایش عبارتند از ]۴۹-۵۰ [:
روش فاکتوریل کامل[۴۳]، روش فاکتوریل جزئی[۴۴] و روش تاگوچی[۴۵]
که در بخش بعد، روش تاگوچی به اختصار توضیح داده می‌شود:
۳-۴-۱- طراحی آزمایش به روش تاگوچی
۳-۴-۱-۱- مقدمه
با آغاز کار بازسازی کشور ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، در شرایطی که این کشور با کمبود شدید مواد خام، تجهیزات با کیفیت و مهندسان ماهر روبه‌رو شد و رقابت برای تولید محصولات با کیفیت بالا و تداوم بهبود کیفیت را تحت آن شرایط آغاز کرد، کار ابداع یک شیوه برای برخورد با مساله رقابت، به دکتر جنیشی تاگوچی که در آن زمان مهندس مسئول توسعه محصولات مخابراتی ویژه در آزمایشگاه‌های ارتباطات الکتریکی[۴۶] بود، واگذار شد. در اواخر سال ۱۹۴۰ میلادی، دکتر تاگوچی مفاهیم آماری جدیدی را مطرح کرد و بعدها ثابت شد که این مفاهیم، ابزارهای با ارزشی در مقوله کنترل و بهبود کیفیت است. روش تاگوچی نسبت به روش‌های متدوال و رایج مهندسی کیفیت کاملاً متفاوت است. روش تاگوچی بر طراحی کیفیت در هنگام طراحی محصولات و فرایند تأکید دارد، درحالیکه روش‌های متداول طراحی آزمایش‌ها، بر مبنای بازرسی و کنترل کیفیت در حین فرایند تولید و یا بعد از تولید محصول می‌باشند ]۵۰[.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تاگوچی با بهره گرفتن از آرایه‌های متعامد[۴۷]، تعداد آزمایش‌ها را بسیار کاهش داد. این آرایه‌ها با ویژگی‌های خاصی از بین تعداد کل آزمایش‌ها در روش فاکتوریل کامل انتخاب می‌شوند.]۵۱[.
۳-۴-۱-۲- مزایای روش تاگوچی
برخی از مزایای روش تاگوچی بشرح زیر است ]۵۰ و ۵۱[:

  • کاهش تعداد آزمایش‌ها و هزینه‌ها
  • امکان بررسی فاکتورهای گسسته (نوع ماده و …)
  • امکان تخمین نتایج در شرایط بهینه
  • امکان تخمین نتایج در سطوح دلخواه
  • تعیین سهم خطا
  • تعیین سطح اثرات متقابل در نظر گرفته شده

۳-۴-۱-۳- ویژگیهای آرایه‌های متعامد
آرایه‌ای که در طراحی آزمایش‌ها به‌کار می‌رود و خصوصیات ویژه‌ای دارد، آرایه متعامد نامیده می‌شود. آرایه‌های متعامد را به صورت نشان می‌دهند که در آن، n بیانگر تعداد آزمایش‌ها، X نشان‌دهنده تعداد سطوح‌ فاکتور و Y بیانگر حداکثر تعداد فاکتورهایی است که با آرایه مورد نظر قابل بررسی است. به عنوان مثال در ، تعداد آزمایش‌ها ۸ می‌باشد و با این آرایه حداکثر ۷ فاکتور دو سطحی قابل بررسی است (البته می‌توان از فاکتورهای کمتری نیز استفاده کرد). یک آرایه متعامد ماتریسی است که سطرهای آن، سطوح فاکتورها در هر آزمایش (سطح‌های ۱ و ۲ برای جدول (۳-۱)) و ستون‌های آن، تعداد فاکتورها (۷ فاکتور) را نشان می‌دهند ]۵۰ و ۵۱[.

 

جدول ۳-۱- آرایه متعامد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ق.ظ ]




بدبینی ایجاد می‏کند روی فکر جوانان ما تاثیر می‏گذارد و فکرشان را مشغول می‏کند.(مورد شماره ۱۴، ۴۳ ساله، خانه‌دار)

بدبینی در مردها

۳

زندگی به هم می‌ریزد. به نظر من زنان نمی‌توانند هم زمان دو نفر را با هم دوست داشته باشند. شاید هم من اینطور باشم ولی من اصلاً نمی‌توانم.(مورد شماره ۱۶، ۴۲ ساله، پرستار، هم چادری و هم مانتویی با آرایش کمرنگ)
ممکنه ارتباط‌های خیلی نزدیک مشکلاتی براش پیش بیاد.
دوستی‌ها به جاهایی برسه که خانواده رو از هم بپاشونه.
مثلا دوست من پسرش رو کلاس استخر میبره و اونجا با آقایی آشنا شده و باهاش دوست شده در حد اس ام اس و بیرون رفتن. من بهش میگم به مشکل بر میخوری ولی میگه نه یک دوستی ساده است.مورد شماره ۱۷، ۴۵ ساله، پرستار، مانتویی با آرایش کم)

به هم ریختن زندگی افراد متأهل

۴

اگر دوطرف جنبه‌اش را نداشته باشند خیلی مشکل پیش می‏اید خیلی وقتها خانم احساس می کند با هرکه رابطه دارد باید ازدواج کند حالا چه همکار چه کس دیگری اگر یک همکار بگوید سلام چطوری فکر می کند باید با او ازدواج کند این بی‌جنبه‌گی خانم است یا آقا فکر می‌کند وقتی دو بار به او سلام کردی باید همه جور در خدمتش باشید این هم می شود بی جنبگی آقا این بی‌جنبه‌گی نباشد مشکلی ندارد حد و حدودشان را بشناسند( مورد شماره۲۰، ۳۰ ساله، کارمند).

ایجاد تخیلات و احساسات غیر قابل کنترل

۵

ممکن است تجاوز بشود در روحیه طرف تاثیر بد بگذارد(مورد شماره ۲۶، ۲۳ ساله، خانه‌دار، مانتویی با آرایش کمرنگ)

تجاوز

۶

ممکن است طرف شکست عشقی بخورد مثلا یکی واقعاً عاشق شده باشد و آن یکی بگذارد برود و از نظر روحی خیلی آسیب ببیند(مورد شماره ۲۶، ۲۳ ساله، خانه‌دار، چادری گاهی آرایش می‌کند).

آسیب‌های روحی

۷

آقایان خیلی راحت برخورد می‏کنند. چون این مسئله را خیلی مهم نمی‏دانند. ولی زنان خیلی ضربه می‏خورند. به خاطر اخلاقی که زنان دارند، دلبستگی پیدا می‏کنند. حتی ممکن است پسر بخواهد او را امتحان کند. ولی دختر ۴-۵تا خواستگارش را رد می‏کند و دلبسته می‏شود و پسر بعد از چندماه ولش می‏کند و می‏گوید به‏درد من نمی‏خوری. شاید آن دختر به خاطر پسر درسش را ول کند، خواستگارش را رد کند و دیگران آنها را چندجا دیده باشند و بعد از مدتی پسر ولش کند. برای آن دختر شکست خیل سختی است ولی پسر خیلی راحت می‏رود و با کس دیگری دوست می‏شود یا ازدواج می‏کند البته پسرهایی هستند که ناراحت هم می‏شوند. بیشترین آسیب برای زنانست (مورد شماره ۳، ۴۸ ساله، خانه‌دار، چادری بدون آرایش).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آسیب دیدن آینده فرد

۸

بچه‏دار شدن، ممکن است بخواهد به‏زور به ازدواج ختم شود. مخصوصاً زنان دوست دارند اگر آقا مردخوبی باشد با او ازدواج کنند ولی ممکن است آقا برای رفع نیاز آن لحظه با او بوده‏باشد که این باید از اول حل و فصل شود و طی بشود که بچه‏دار نشوند و هم اینکه از همون اول بگوید که خانم شما برای مدت موقت برای من خوب هستید ولی برای اینکه مادر بچه‏هایم باشید خوب نیستید. مثلاً از قیافه‏ات خوشم می‏آید یا از اخلاقت ولی دوست دارم طی مدتی با تو باشم(مورد شماره ۱، ۳۵ ساله، پزشک، چادری و هم مانتویی بدون آرایش).

بچه‌دار شدن، ازدواج اجباری

جمع‌بندی سبک‌زندگی و ارتباط با جنس مخالف:

در خصوص نظر افراد در خصوص ارتباط با جنس مخالف و آسیب‌های متصور ایشان در خصوص این ارتباط باید گفت که نظر کلی افراد نسبت به ارتباط با جنس مخالف را می‌توان در انواع سبک‌زندگی دسته‌بندی کرد ولی آسیب‌های ناشی از این ارتباط از نظر نمونه‌های این تحقیق تقریبا در انواع سبک‌زندگی قابل مشاهده است و مرزبندی خیلی دقیقی نمی‌توان برای آن معین کرد ولی به طور محدود می‌توان به شکل ذیل دسته‌بندی کرد:
سبک‌زندگی جسورانه: برخی افراد نمونه در این سبک‌زندگی ارتباط بی قید شرط با جنس مخالف را می پسندیدند و در صحبتهایشان نیز گفته بودند که خودشان هم ارتباطات آزاد دارند. نمونه‌هایی که در این دسته از سبک‌زندگی جای می گرفتند در مشکلات ناشی از روابط آزاد به هم ریختن زندگی افراد متأهل، آسیب‌های روحی، احتمال بارداری و تبعات ناشی از آن مثل سقط جنین اشاره کرده‌اند. به نظر می رسد مورد ازاله بکارت در این سبک‌زندگی خیلی اهمیت نداشته و جزو مشکلات توسط این افراد مطرح نشده‌است.
سبک‌زندگی محافظه‌کارانه: در بین نمونه‌ها افرادی که سبک‌زندگی محافظه‌کارانه داشتند بیشتر معتقد بودند که ارتباط با جنس مخالف باید در حد لزوم باشد و تعداد بسیار کمی از نمونه‌ها هم این ارتباط را برای آشنایی پیش از ازدواج و بسیار کنترل شده توسط والدین بی اشکال می‌دانستند. افرادی که در این نوع سبک‌زندگی دسته‌بندی شده بودند مشکلات ناشی از ارتباط دو جنس مخالف را شامل ازاله بکارت، بدبینی مردها، از هم پاشیدن زندگی افراد متأهل، تجاوز، آسیب دیدن آینده فرد، مشکلات روحی و روانی بارداری و به تبع آن ازدواج اجباری مطرح کرده‌اند.
سبک‌زندگی مصحلت اندیش: در این نوع سبک‌زندگی نمونه‌ها معتقد بودند که به صورت کنترل شده و بدون روابط جنسی خوب است، برخی نیز معتقد بودند به صورت همتراز یعنی در دنیای همکاری وهمکلاسی باید باشد و برخی نیز معتقد بودند برای آشنایی قبل از ازدواج یک امر بدیهی و لازم است. در این دسته از سبک‌زندگی نمونه‌ها تمامی موارد مورد توجه محافظه‌کاران را مطرح کرده و علاوه بر آن به ایجاد تخیلات و احساسات غیر قبل کنترل نیز اشاره کرده‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ق.ظ ]




۲-۳-۴- کیفیت اقلام تعهدی
با توجه به اجزای تشکیل دهنده سود و بحث های مطروحه در بالا،بایستی کیفیت اقلام تعهدی موجود در داخل سود، موجود توجه قرار گیرد."کیفیت اقلام تعهدی “در تحقیقات قبلی تعریف متعددی دارد که در این تحقیق سعی می شود عمده ترین تعاریف و روش های ارزیابی آن طبقه بندی و سپس از بین روش های متفاوت سنجش آن، بهترین و پرکاربرد ترین مدل انتخاب شود.
فرانسیس و همکاران[۳۸] (۲۰۰۴) در مطالعات خود تحت عنوان اثرات قیمت گذاری کیفیت اقلام تعهدی،پایداری اقلام تعهدی ، و قابلیت پیش بینی آن ها را دلیل کیفیت این اقلام می دانند.پایداری اقلام تعهدی به معنی استمرار و تکرار آن ها در سود سال های بعد می باشد و در جایی دیگر ازهمین تحقیق مربوط بودن ارزش اقلام تعهدی و به موقع بودن این اقلام را عوامل موثر بر کیفیت اقلام تعهدی عنوان می کنند.
۲-۳-۶-اقلام تعهدی غیر اختیاری و اختیاری
اقلام تعهدی به دو دسته تقسیم می شوند،آن دسته از اقلام تعهدی را که در مدل تجاری شرکت ها۳و محیط عملیاتی[۳۹] آن هابوجود می آید و مدیریت واحد تجاری در پیدایش آنها دخالتی نداشته است و در حین انجام فعالیت های تجاری شرکت ایجاد شده باشند ،را اقلام تعهدی غیر اختیاری می نامیم .دسته ای دیگر از اقلام تعهدی به خاطر انتخاب روش های حسابداری ،تخصیص های اختیاری ،تصمیمات مدیریتی و قضاوتها و برآوردها بوجود می آیند.به عبارت دیگر از هر شرکت به شرکت دیگر مقدار ونوع این اقلام می‌تواند متفاوت باشد چون تحت تاثیر رویه و خط مشی انتخابی شرکت قرار داردوهرچقدر مدیر یک شرکت آزادی عمل بیشتری برای بوجود آوردن آنها داشته باشد.احتمال بیشتر داردکه از این اقلام برای تاثیرگذاری روی سود استفاده کندکه این عمل به پدیده مدیریت سود[۴۰] معروف است (شربتی، ۱۳۸۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۳-۷-مفهوم مدیریت سود
هیلی و والن[۴۱] تعریف زیر را از مدیریت سود ارائه کرده اند:
مدیریت سود هنگامی رخ می‌دهد که مدیران از قضاوت‌های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده می‌کنند وساختار معاملات را برای تغییر گزارشگری مالی دست کاری می‌نمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سود درباره عملکرد اقتصادی شرکت یا تأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آنها منوط به دستیابی سود شخصی می‌باشد، صورت می‌گیرد(مشایخی و صفری، ۱۳۸۵).
مدیریت سود، دخالت عمدی درفرآیند گزارشگری مالی خارجی با قصد بدست آوردن سود است. انعطاف‌پذیری در حسابداری به این حرفه اجازه می‌دهد که فرآوری‌هایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامی رخ می‌دهد که افراد از این انعطاف پذیری سوء استفاده می‌نمایند و از این انحرافات برای پوشش نوسان‌های مالی واقعی استفاده می‌شود. این مهم، باعث می‌شود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود. این عبارت، براین دلالت دارد که در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری، اگر تصمیمات حسابداری برای دگرگون‌سازی یا پنهان نمودن عملکرد اقتصادی واقعی شرکت مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند مدیریت سود تلقی شود(نوروش و همکاران، ۱۳۸۵).
فلسفه مدیریت سود، بهره‌گیری از انعطاف روش استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می‌باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که می‌توان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود می‌باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش‌های حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطاف‌پذیر است، یکپارچگی داده‌های ارائه شده در صورت‌های مالی کمتر می‌شود. اصل تطابق و محافظه کاری نیز می‌تواند باعث مدیریت سود شود. بنابرگفته گتشو[۴۲] (۱۹۸۶)، شرکت کارباید[۴۳]، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با بهره گرفتن از روش تعهدی حسابداری استهلاک، معافیت‌های مالیاتی سرمایه‌گذاری‌ها و به حساب دارایی بودن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تأکید کرده‌اند که این کار برای ارائه‌ صورت‌های مالی واقعی‌تر و قابل مقایسه کردن صورت‌های مالی شرکت، با سایر شرکت‌های در صنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیل‌گران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام می‌برند. این در حالی است که تمامی این اقدامات در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است(همان منبع).
به طور کلی می‌توان گفت که مدیریت سود یعنی اقدامات آگاهانه بعمل آمده توسط مدیریت در خصوص چگونگی گزارش سود جهت رسیدن به اهداف خاص به گونه ای که منطبق با اصول و رویه های حسابداری می باشد. هرچند که این تعریف ها در سطح وسیع مورد پذیرش است، اما کاربرد عملیاتی این تعریف ها، کمی دشوار است، زیرا قصد و نیت مدیریت، شواهد عینی در اختیار نمی‌گذارد. در ادبیات حسابداری ارائه‌ تعریف روشن از مدیریت سود مشکل است، زیرا مرز میان مدیریت سود و تقلب‌های مالی مشخص نمی باشد. تقلب مالی، حذف یا دستکاری عمدی واقعیات اصلی یا داده‌های حسابداری است که در کنار سایر داده‌های موجود، باعث تغییر قضاوت و یا تصمیم‌گیری استفاده‌کننده از داده‌ها خواهد شد. جهت تعیین خط مشی کمیسیون بورس اوراق بهادار در خصوص مدیریت سود، نظرهای اخیر کمیسیون بورس اوراق بهادار مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. در حالی که بیشتر این منابع به واژه مدیریت سود اشاره داشتند، ولی هیچ کدام از این منابع تعریف روشنی از مدیریت سود ارائه نداده‌اند. هرچند که لویت[۴۴] (۱۹۹۸) خاطرنشان می‌سازد که انعطاف‌پذیری در حسابداری به این حرفه اجازه می‌دهد که نوآوری‌هایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامی رخ می‌دهد که افراد از این انعطاف‌پذیری سوء استفاده می‌نمایند و از این انحرافات جهت پوشش نوسان‌های مالی واقعی استفاده می‌شود. این مهم باعث می‌شود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود(نوروش و همکاران، ۱۳۸۵).
بطور وضوح، مطالعات تئوری نمایندگی بارها تحت طبقه‌بندی مدیریت سود قرار گرفته از اینرو، مدیریت شرکت تلاش دارد تا سود را تحت تأثیر قرار دهد برای :
۱- ماکزیمم نمودن پاداش ها.
۲- اجتناب از نقص شروط بدهیهای اوراق قرضه که از پرداخت سود سهام جلوگیری می‌کند.
۳- حداقل نمودن گزارش درآمد برای به حداقل رساندن دخالت دولت اگر مؤسسه قابلیت سیاسی بالائی داشته باشد.
۲-۳-۸- اندازه گیری مدیریت سود
مطالعات موجود درباره مدیریت سود عموماً متوجه اقلام تعهدی بوده است. اقلام تعهدی از تفاوت بین سود و وجوه نقد حاصل از عملیات حاصل می‌گردد، که شامل هزینه استهلاک، تغییرات در دارایی‌ها وبدهی‌های جاری به غیراز وجه نقد(ازقبیل حساب های دریافتنی، موجودی کالاوحساب‌های پرداختنی) می‌باشد. درنتیجه، با این فرض که جریان وجه نقد دستکاری نمی‌شود، تنها راه باقیمانده برای دستکاری سود، افزایش یا کاهش اقلام تعهدی است(مشایخی، صفری ، ۱۳۸۵).
اما سؤال این است که : افزایش یا کاهش تا چه میزان است وسطح نرمال اقلام تعهدی چقدر است؟
بسیاری از مطالعات دهه ۹۰ به بعد، از روش شناسی جونز(۱۹۹۱) برای تخمین اقلام تعهدی اختیاری وغیر اختیاری استفاده کرده‌اند. اولین مشکل این است که کدام قسمت ازاقلام تعهدی، مربوط به سطح فعالیت است(غیراختیاری) و کدام قسمت می‌تواند به دستکاری مربوط باشد( اختیاری ). مطالعات پیشین برروی اقلام تعهدی خاصی که بیشتر از بقیه درمعرض استفاده برای اهداف مدیریت سود بودند ، متمرکز شده است. درابتدا، پژوهش های زیادی تلاش کردند اقلام تعهدی اختیاری رابراساس ارتباط بین کل اقلام تعهدی و متغیرهای توضیحی، اندازه گیری کنند. در این پژوهش ها که اولین بار توسط هیلی ودی آنجلو انجام شدند، کل اقلام تعهدی و تغییرات درآن را به عنوان مقیاس اختیار مدیریت درمورد سود به کار بردند.
درواقع فرض مدل جونز این است که اقلام تعهدی تابعی از فعالیت تجاری واقعی شرکت می باشد ومعیار فعالیت تجاری هرشرکت از طریق فروش آن شرکت تعیین می شود. جونز برخلاف هیلی ودی آنجلو فرض ثابت بودن اقلام تعهدی غیر اختیاری در طول زمان راکنار گذاشت وتلاش کرد اثرتغییر در شرایط اقتصادی براقلام تعهدی غیر اختیاری را کنترل کند .اما دراین مدل، فرض براین است که درآمد فروش غیر اختیاری است واگر سود از طریق درآمدهای اختیاری مدیریت شود، مدل جونز بخشی از سودهای مدیریت شده را حذف می‌کند که محدودیت مدل جونز به شمار می رود.
۲-۳-۸-۱-مدلهای اندازه گیری مدیریت سود
از آنجایی که مدیریت سود به طور مستقیم قابل اندازه گیری نیست، ادبیات مدیریت سود چند روش برآوردکننده مدیریت سود بالقوه را پیشنهاد میکنند. این روشها شامل روش اقلام تعهدی اختیاری، روش اقلام تعهدی یگانه، روش جمع اقلام تعهدی و روش توزیعی است که در ادامه بهتفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند.
۱-مدل جمع اقلام تعهدی اختیاری(مدل جونز،۱۹۹۱)[۴۵]
عمومیترین روش مورد استفاده، روش اقلام تعهدی اختیاری است؛ که فرض می کند مدیران برای مدیریت سود اساساً به اختیارهای خود در خصوص اقلام تعهدی حسابداری تکیه می کنند (همان منبع). اقلام تعهدی شامل اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری است. اقلام تعهدی اختیاری توسط مدیریت تعیین میشود، اما اقلام تعهدی غیراختیاری بطور اقتصادی تعیین میشوند و در اختیار مدیریت نمی‌باشند.
مدیران از توانایی اعمال اختیارهای خود برای گزینش روش های حسابداری و برآوردهای مربوط به اقلام اختیاری و تعیین زمان شناسایی این اقلام تعهدی برخوردارند. لذا، این روش مستلزم تفکیک اقلام تعهدی به اجزای اختیاری و غیراختیاری است، سپس اقلام تعهدی بعنوان نمادی برای مدیریت سود استفاده می شوند. همچنین روش اقلام تعهدی اختیاری با توجه به اقلام تعهدی خاص مورد بررسی ممکن است به دو روش مجزا تفکیک شود. روش اول اصطلاحاً روش جمع اقلام تعهدی اختیاری نامیده میشود. بر اساس این روش، جمع اقلام تعهدی به اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری تفکیک میشود. مدلهایی که بصورت مکرر برای انجام این جداسازی استفاده شدهاند شامل مدل جونز(جونز، ۱۹۹۱) و مدل تعدیل شده جونز[۴۶] (دچاو و همکاران،۱۹۹۵) [۴۷] است. روش کل اقلام تعهدی اختیاری به طور وسیع جهت آزمون فرضیه های مدیریت بکار گرفته شده است. مشکل عمده مربوط به استفاده از این روش، نیاز به تشخیص و تفکیک کل اقلام تعهدی به اجزای مدیریت نشده و مدیریت شده است. به عبارت دیگر، انتظار می رود شرکت مورد نظر به جای اقلام تعهدی اختیاری دارای اقلام تعهدی غیراختیاری عمده باشد. شمول این اقلام تعهدی در محاسبات مدیریت سود منجر به ایجاد اختلالاتی در معیار اندازه گیری مدیریت سود میشود. بنابراین، اقلام تعهدی غیراختیاری یا مورد انتظار باید برای برآورد معقول اقلام تعهدی اختیاری از جمع اقلام تعهدی کنار گذاشته شوند. مدلهایی که بطور مکرر برای تفکیک اقلام تعهدی مورد انتظار(غیراختیاری) و اختیاری استفاده شده‌اند شامل مدل جونزو مدل تعدیل شده جونز (همان منبع) هستند. در مدل جونز، فرض بر این است که برای محاسبه میزان اقلام تعهدی مدیریت نشده ناشی از معاملات اقتصادی شرکت، دو متغیر شامل مبلغ ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات و تغییرات درآمد، در نظر گرفته میشود. مبلغ ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات میزان هزینه استهلاک را تعیین می‌کند، در حالیکه تغییر درآمد بیانگر تغییرات حسابهای سرمایه در گردش است. مدل جونز جمع اقلام تعهدی را بر روی مبلغ ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات و تغییرات درآمد رگرسیون می کند. این رگرسیون منجر به ضرایبی می‌شود که برای برآورد اقلام تعهدی مدیریت نشده مورد استفاده قرار می‌گیرند. باقیماندههای رگرسیون مذکور به عنوان اقلام تعهدی اختیاری در نظر گرفته می‌شوند(بولو و حسینی، ۱۳۸۶).
با فرض اینکه تغیرات در فروشهای اعتباری نیز می‌تواند منبع مدیریت سود باشد، دچاو و همکارانش (۱۹۹۵) مدل جونز را با کسر نمودن تغیرات در حسابها و اسناد دریافتنی از تغییرات درآمد، تعدیل نمودند. مدل تعدیل شده جونز، هم معاملات اقتصادی و هم خط مشی اعتباری شرکت را کنترل می کند. دچاو و‌همکارانش شواهدی را ارائه نمودند که نشان میداد مدل تعدیل شده جونز در کشف موارد دستکاری درآمد بسیار قویتر از مدل استاندارد جونز است. بر اساس مدل تعدیل شده جونز، جمع اقلام تعهدی بر روی مبلغ ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات و تغیرات درآمدها پس از تعدیل بابت تغییرات حسابها و اسناد دریافتنی رگرسیون میشود. آزمونهای اولیه مدل جونز ومدل تعدیل شده جونز برای یک دوره طولانی روی شرکتهایی با داده های سری زمانی کافی برای برآورد ضرایب خاص شرکت انجام شد. سپس ضرایب بدست آمده برای برآورد اقلام تعهدی اختیاری استفاده شدند. متعاقباً، بسیاری از پژوهشها، این مدل را به صورت مقطعی(توح و همکاران،۱۹۹۸)[۴۸]، (دوچارم و همکاران، ۲۰۰۱) [۴۹] برآورد نمودند(بولو و حسینی، ۱۳۸۶).
مدل تعدیل شده جونز بیانگر آن است که هر شرکت نمونه ابتدا با تمام شرکتهای همان صنعت مطابقت داده می شود. جمع اقلام تعهدی روی مبلغ ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات و تغییرات تعدیل شده درآمد برای هر گروه از شرکتهای کنترل مطابقت یافته و با شرکت نمونه مورد نظر رگرسیون می‌شود. داده های این رگرسیون از سال مالی قبل از سالهای نمونه برگرفته شده و تمام متغیرها بر حسب جمع داراییهای ابتدای دوره استاندارد شده اند.
رابطه(۱-۲)

TACit : جمع اقلام تعهدی در سال t برای شرکت کنترل i
TAit-1 : جمع دارائیها در ابتدای سال t (آخر سال t-1 ) برای شرکت کنترل i
∆REVit : تغیرات درآمد طی سال t-1 تا t برای شرکت کنترل i
PPEit : مبلغ ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات در سال t برای شرکت کنترل i
eit : مجموع خطای رگرسیون، فرض بر این است که بصورت مقطعی ناهمبسته و دارای توزیع نرمال با میانگین صفر هستند.
سپس این ضرایب برآوردی حاصل از رگرسیونهای شرکت کنترل برای برآورد میزان اقلام تعهدی مدیریت شده برای هر شرکت نمونه از طریق کسر نمودن اقلام تعهدی مدیریت نشده از جمع اقلام تعهدی به شرح زیر بدست می آید:
رابطه(۲-۲)

TAEMj,t: اجزای مدیریت شده اقلام تعهدی شرکت نمونه i در سال t که معادل جمع اقلام تعهدی اختیاری است.
∆RECjt : تغیرات حسابها و اسناد دریافتنی طی سال t-1 تا t برای شرکت کنترل i
بحث قابل توجهی در خصوص کارایی مدل تعدیل شده جونز در خصوص کشف مدیرت سود انجام شده است(کنگ و همکاران[۵۰]، ۱۹۹۵، گای و همکاران[۵۱]، ۱۹۹۶، پیزنل و همکاران[۵۲] ، ۱۹۹۸). پیزنل و همکاران نشان دادند که مدل تعدیل شده جونز صرفاً مبلغ اندکی از اقلام تعهدی عادی سرمایه در گردش را کنترل می کند. بنابراین، پژوهشهای اخیر روش جایگزینی را برای اقلام تعهدی اختیاری تدوین کردند.
این روش اصطلاحاً روش اقلام تعهدی اختیاری سرمایه در گردش نامیده می شود. براساس این روش، تنها اقلام تعهدی سرمایه در گردش به اجزای اختیاری و غیراختیاری تفکیک می شوند. منطق پشتوانه این روش این است که در مقایسه با اقلام تعهدی بلند مدت، مدیران نسبت به اقلام تعهدی جاری از آزادی عمل بیشتری برخوردار هستند و بنابراین، اجزای اختیاری اقلام تعهدی سرمایه در گردش می‌تواند نمادی برتر نسبت به جمع اقلام تعهدی باشد(توح و همکاران، ۱۹۹۸) [۵۳]. این مدل که توسط توح و همکاران برای شناسایی اجزای اختیاری اقلام تعهدی سرمایه در گردش تدوین شد، بر همان منطق مدلهای جونز مبتنی است. برای یکنواختی مدل جمع اقلام تعهدی اختیاری با مدل سرمایه درگردش، تغییر در درآمدها بابت تغییرات حسابها و اسناد دریافتنی تعدیل شده است.
ضرایب اقلام تعهدی مدیریت نشده از رگرسیون اقلام تعهدی سرمایه در گردش روی تغییرات درآمدها، به صورت مقطعی، برای هر گروه از شرکتهای کنترل مطابقت یافته با شرکت نمونه مورد نظر به دست میآید. رگرسیون شرکت کنترل به شرح زیر است:
رابطه(۳-۲)

: اقلام تعهدی سرمایه در گردش(جمع تغییرات موجودی کالا، حسابها و اسناد دریافتنی و سایر دارائیهای جاری منهای تغییرات حسابها و اسناد پرداختنی، مالیات بر درآمد پرداختنی و سایر بدهیهای جاری) در سال t برای شرکت کنترلi.
سپس این ضرایب برآوردی حاصل از رگرسیونهای شرکت کنترل، برای برآورد میزان اقلام تعهدی مدیریت شده سرمایه در گردش هر شرکت نمونه با کسر نمودن اقلام تعهدی مدیریت نشده سرمایه در گردش از جمع اقلام تعهدی سرمایه در گردش به شرح زیر استفاده می‌شود:
رابطه(۴-۲)

: اقلام تعهدی مدیریت شده سرمایه در گردش شرکتj در سالt، که معادل اقلام تعهدی اختیاری سرمایه در گردش است(بولو و حسینی،۱۳۸۶).
۲-مدل اقلام تعهدی یگانه
برخی پژوهشها تنها با بهره گرفتن از اقلام تعهدی یگانه نظیر ذخیره مطالبات مشکوک الوصول(مک نیکولز و ویلسون،۱۹۸۸)[۵۴]، برآوردهای استهلاک (توح و همکاران ۱۹۹۹)[۵۵] یا ذخایر ارزیابی تخصیصهای مالیاتی به آزمون مدیریت سود پرداخته اند.
کوشش برای کشف مدیریت سود با بهره گرفتن از اقلام تعهدی یگانه دارای معایبی است. نخست اینکه، صرفاً در صورتی مدیریت سود میتواند بر اساس روش اقلام تعهدی یگانه کشف شود که اقلام تعهدی مورد آزمون مدیریت شده باشند که معمولاً تشخیص این امر دشوار است. حتی چنانچه اقلام تعهدی مناسبی مورد آزمون واقع شده باشند، تأثیر مدیریت هر یک از اقلام تعهدی به تنهایی ممکن است از لحاظ آماری با اهمیت نباشند. ثانیاً، این فرض منطقی است که مدیران برای مدیریت سود، بیش از یک اقلام تعهدی را استفاده میکنند. بنابراین، ضمن اینکه روش اقلام تعهدی یگانه در برخی شرایط برای کشف مدیریت سود موثر است، اما در اغلب موارد منجر به کشف مدیریت سود نمی شود(نیکولز و ویلسون، ۱۹۸۸).[۵۶] علاوه براین، اعتبار سازه برای روش اقلام تعهدی یگانه کمتر از روش جمع اقلام تعهدی است، زیرا اقلام تعهدی واحد به سهولت می تواند تحت تأثیر متغیرهای مختلف قرار گیرد. به عنوان مثال، یک تغییر افزاینده سود در ذخیره مطالبات مشکوک الوصول شرکت می تواند نتیجه مدیریت سود باشد. با این حال، همچنین تغییر مذکور میتواند ناشی از تغییر در سیاستهای اعتباری شرکت یا تغییر در وضعیت اقتصادی باشد(بولو و حسینی،۱۳۸۶(.
۳-مدل جمع اقلام تعهدی[۵۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]




همیشه زمانی که قیمت تنها عامل بیرونی موجود بوده، کیفیت درک شده ارتباط مثبتی با قیمت پیدا کرده است . زمانی که عوامل خارجی دیگری جز قیمت وجود داشته باشد، تاثیر قیمت بر کیفیت درک شده کمتر شده است. قیمت رقابتی برای محصولاتی با برند شناخته شده و معروف تاثیر به سزایی دارد.(قافله باشی،۲:۱۳۸۹). در ادامه تحقیقات داخلی وخارجی مرتبط باموضوع آورده میشود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲پیشینه تحقیق
۲-۲-۱تحقیقات داخلی
در تحقیقی که با عنوان ” تاثیر مسئولیت اجتماعی بر نوآوری در بنگاها: دیدگاه مبنی بر منابع ” که محیط پژوهش آن صنعت فولاد ایران بوده و با هدف یافتن تاثیر گذارترین عوامل برنوآوری سازمان انجام شد این پژوهش تاثیر هم زمان مسئولیت اجتماعی و یادگیری را بر نوآوری در سازمان مورد برررسی قرار می دهد. بر اساس نتایج این پژوهش ، اگر چه مسئولیت اجتماعی و یادگیری هر دو با نوآوری در ارتباط می باشند، یادگیری تاثیر مستقیم بیشتری بر نوآوری در سازمان دارد(کرمانشاه وهمکارانش، ۲۰:۱۳۸۷).
مشبکی و خلیلی شجاعی(۱۳۸۹) به بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و مسئولیت اجتماعی سازمان ها می پردازند که وزارت نیرو به عنوان مورد تحقیقاتی انتخاب شده است. در این مقاله مباحث به دو بخش تقسیم شده اند. نخست مباحث مربوط به فرهنگ سازمانی و مدیریت فرهنگ سازمانی عنوان می شود و سپس تاثیر مولفه های فرهنگ سازمانی بر پیاده سازی مسئولیت اجتماعی سازمان ها بررسی می شود. در این پژوهش، ابتدا مباحث مربوط به ادبیات تحقیق با استناد به مقالات و مدل های معتبر بررسی شده است، که فهرست اولیه مربوط به معیارهای فرهنگ سازمانی از مدل بارون و گرینبرگ و معیارها مسئولیت اجتماعی سازمان ها از مدل دنیسون استفاده گردید است و اصلاحات لازم در این فهرست، از طریق انجام مصاحبه گروه کانون با کارشناسان و صاحبنظران شکل گرفت. همچنین برمبنای این معیارها، پرسشنامه ای طراحی شد که با بهره گرفتن از روش های آزمون تحلیل واریانس فریدمن و آزمون دوجمله ای، فرضیه های تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. از یافته های این مقاله می توان به این نتیجه رسید که بین مولفه های فرهنگ سازمان و مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان همبستگی مثبت و بالایی وجود دارد و اینکه مدل ذهنی کارکنان، اصلی ترین مولفه موثر بر مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان می باشد.
در تحقیقی که با عنوان بررسی تاثیر اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکتی بر ترجیح برند در صنعت بانکداری و با هدف بررسی تاثیر اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکتی بر ترجیح برند در صنعت بانکداری بود، ‌و با روش تنظیم پرسشنامه و نمونه گیری استفاده شده که توسط ۷۶۸ نفر از مشتریان بانکهای ملت و رفاه در سطح شهر تهران بصورت تصادفی جمع آوری شده و از آزمونهای t استفاده شده است.یافته ها نشان می دهد که نوع برنامه مسئولیت اجتماعی شرکتی و کیفیت ادراک شده برند تاثیر قابل توجهی بر ترجیح برند مشتریان دارند، همچنین تاثیر هرکدام از متغیرهای مورد بررسی با توجه به سن و ارزشهای فرهنگی ، گرایش به مسئولیت اجتماعی شرکتی متفاوت بوده است(راه چمنی ،لاجوردی،۱۰:۱۳۹۰)
حمیدی زاده و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان “مدل مفهومی بررسی روابط ابعاد شخصیت و ارزش ویژه برند و نقش تعدیلگری صفات اخلاقی” به بررسی رابطه ابعاد شخصیت، ارزش ویژه برند و نقش تعدیل گری صفات اخلاقی با بهره گرفتن از رگرسیون سلسله مراتبی و نیز معادلات ساختاری پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که دو بعد مسئولیتپذیری و پویایی بر ارزش ویژه برند اثر معنادار دارد و متغیر صفات اخلاقی بر رابطه متغیرهای مسئولیت پذیری و پویایی با ارزش ویژه برند، نقش تعدیل گر را بازی می کند؛ اما تنها رابطه و اثر آن روی رابطه پویایی و ارزش ویژه برند معنادار است.
جوشیار نجف آبادی و همکاران به بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکتی، بر وفاداری برند از طریق نقش میانجی گری تصویر برند پرداخته است. این پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و از دید روش توصیفی پیمایشی بر پایه مدل سازی معادلات ساختاری است . جامعه آماری پژوهش مشتریان بانک شهر در شهر اصفهان هستند که ۱۳۰ نفر به روش تصادفی، متناسب با حجم انتخاب شدند. نتیجه این پژوهش، نشان می دهد که مسئولیت های قانونی، اخلاقی و وفاداری مشتریان با پل ارتباطی تصاویر عملکردی و نمادین به هم متصل می شوند. به بیان رساتر و دقیق تر، ارتباط وفاداری با تصویر نمادین ادارک شده مشتریان، مستحکم تر از تصویر عملکردی تشخیص داده شد. از این رو، این بانک می تواند با استحکام کردن این سازه های ذهنی، مشتریان وفادارتری داشته باشد (جوشیارنجف آبادی،۸۳:۱۳۹۲).
در پژوهشی با عنوان ” اهمیت مسئولیت اجتماعی شرکتها بر رفتار مصرف کنندگان در ایران” که بر روی ۲۲۰ نفر از مصرف کنندگان در سراسر ایران (‌بدون رعایت طبقه خاصی از مصرف کنندگان) و با روش پرسشنامه انجام شد با هدف سنجش اهمیت CSR بر رفتار مصرف کنندگان ،‌ به این نتایج دست یافت. مسئولیت پذیری اقتصادی بیشترین تاثیر را بر رفتار مصرف کننده دارد و به دنبال آن به ترتیب، فعالیتهای خیریه،‌مسئولیت پذیری اخلاقی و نهایتاً‌ مسئولیت پذیری قانونی بر رفتار مصرف کننده تاثیر می گذارد(احتشام نیا، ۱۴:۱۳۹۲).
پژوهش دیگری که تحت عنوان ” بررسی اثرات فردی و سازمانی مسئولیت اجتماعی شرکتها ” صورت گرفت با هدف بررسی مفهومی اثرات فردی و سازمانی مسئولیت اجتماعی شرکتها، با بهره گرفتن از متغیرهای ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکتها به عنوان متغیر مستقل و اثرات فردی و سازمانی آنها به عنوان متغیر وابسته به مدل تحقیق شکل گرفته است. این تحقیق یک مطالعه مروری بوده است. در این پژوهش تحقیقات مرتبط از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ را مورد بررسی قرار داده و به جای فرضیه اقدام به ارائه پیشنهاداتی برگرفته از روابط مورد آزمون در خصوص متغیرهای تحقیق کرده است. نتایج نشان می دهد که بین ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکتها و رفتارهای تاثیرگذار رو به بالا رابطه معناداری وجود دارد. و اخلاق CSR بر رفتار سازمانی مفید،‌رفتار سازنده یا رفتار مخرب و تحول فرایند شیمی اثر دارد(میرجلیلی،۹:۱۳۹۲).
در تحقیق دیگری تحت عنوان ” بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر عملکرد آن” که در صدد پاسخ به این سوال است که آیا در شرایط رقابتیی تاکنون که ممکن است از دست دادن فرصتهای سودآوری به شکست شرکت منجر شود،‌به میان کشیدن موضوع مسئولیت اجتماعی منطق به نظر می رسد؟و به این نتیجه منجر گردید که : شرکتها به جامعه ای که در آن فعالیت می کنند وابسته و نیازمندند، ‌بنابراین کسب حداکثر سود برای سهامداران نباید هدف یک کسب و کار باشد و شرکتها علاوه بر هدف اقتصادی، ‌باید به هدف های اجتماعی نیز توجه کنند. روابط میان اهداف سودآور و اهداف اجتماعی، برای بقا و موفقیت سازمان بسیار مهم می باشد. اگر چه مطالعات نتوانستند رابطه مستقیمی و پایداری میان مسئولیت اجتماعی و عملکرد نشان دهند. با این حال چنین فعالیت هایی روی سایر حوزه ها مانند رضایتمندی کارکنان و مشتریان اثر می گذارد و باعث افزایش میزان اعتبار شرکت از طرف مشتریان شده که این به نوبه خود باعث فروش بیشتر می شود(حمیدیان پور،‌پور دهقان،‌۷:۱۳۹۲).
احمدوند و ابوالحسنی رنجبر در تحقیق خود به تبیین مفهوم مسئولیت اجتماعی و نقش مدیران مالی در جهت ارتقاء آن پرداختند. چارچوب نظری تحقیق برگرفته از نظریات فلمینگ درباره مسئولیت اجتماعی می باشد و ۴ بعد اقتصادی، قانونی، اخلاقی و عمومی و ملی در نظر گرفته شد. جامعه آماری شامل ذیحسابان و معاونین ذیحساب اداره های کل استان تهران می باشد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته که روایی محتوایی آن را اساتید مدیریت و پایایی آن به وسیله ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت، جمع آوری شد. با توجه به سوال اصلی تحقیق که مدیران مالی چگونه می توانند ارتقاء مسئولیت اجتماعی را در سازمان محقق سازند؟، یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی تنظیم گردیده و جهت تجزیه و تحلیل آنها از آزمون کایسکور، ضریب همبستگی C و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد ذیحسابان در ارتقای مسئولیت اجتماعی سازمان نقش موثری دارند و همچنین بین نقش ذیحسابان در اهداف اقتصادی، قانونی، اخلاقی، عمومی و ملی و ارتقاء مسئولیت اجتماعی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نقش ذیحسابان در اهداف اخلاقی از بین ابعاد مذکور، بیشترین اثر مستقیم را بر ارتقاء مسئولیت اجتماعی دارد(احمدوندوابوالحسنی رنجبر،۷:۱۳۹۲).
بررسی های دیگری که در قالب مقاله ای با عنوان ” تاثیر مسئولیت اجتماعی بشر دوستانه بر وفاداری خریدار صنعتی میانجی گری ارزش ویژه برند و شهرت شرکت ” در شرکتهای مواد غذایی فعال در شهرکهای صنعتی تهران و جامعه آماری مدیران خرید ۹۲ شرکت انجام شد و از روش حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار PLS2-Smart استفاده گردید، نتایج نشان داد: مسئولیت اجتماعی بشر دوستانه شرکت با شهرت شرکت و ارزش ویژه برند اثر معنادار دارد، همچنین شهرت شرکت بر ارزش افزوده برند و وفاداری اثر معنادار دارد و ارزش ویژه برند به وفاداری اثر معنادار دارد. همچنین با تعیین اثر کل، مسئولیت اجتماعی بیشترین اثر و ارزش ویژه برند شرکتی کمترین اثر را بر وفاداری دارند(رضایی،۱:۱۳۹۲).
۲-۲-۲تحقیقات بین المللی
درپژوهشی باعنوان"انتظارات مشتری از CSR ، کیفیت خدمات درک شده و تاثیر نام تجاری در بانکداری تایلندی” که توسط ماندهاچیتاراوهمکارانش در سال ۲۰۰۹ صورت گرفت معلوم شددر بازار که در آن وجود تعداد زیاد محصولات / خدمات، افتراق یک نام تجاری از دیگری را مشکل می سازد،‌ اگر بقیه عوامل مشابه باشند،‌سطح مسئولیت اجتماعی شرکتها،‌می تواند باعث جذب بیشتر مشتری گردد(ماندهاچیتیرا[۱۵]،۲۰۰۹).
در پژوهشی که توسط کومویلا لرک وباچر(۲۰۱۰) در تایلند برروی مشتریان سه بانک انجام شد ۲۱۹ پرسشنامه تکمیل شد.نتایج نشان دادند متغیرهایCSR به طور قابل ملاحظه ای در اولویت نام تجاری، بسته به خصوصیات مشتری تاثیر گذار است. همچنین اقدامات گسترده CSR توسط این گروه بسیار مورد علاقه واقع شده و افراد با قدرت های مالی متفاوت سلایق متفاوتی دارند. همچنین در جوامعی که قدرت خرید مشتریان کمتر است مردم بیشتر به کیفیت برند علاقه دارند تا اقدامات. CSR به طور خلاصه این مطالعه نشان داده است که تحت شرایط خاصی طرح های CSR می تواند اثرات قابل ملاحظه ای داشته باشد( کومویلا لرک [۱۶]،باچر،۴۰۷:۲۰۱۰).
تورس و همکاران[۱۷](۲۰۱۲) در تحقیق خود به بررسی این موضوع پرداختند که مسئولیت اجتماعی شرکت به ذینفعان مختلف چون مشتریان، کارکنان، عرضه کنندگان و جامعه تأثیر مثبتی بر ارزش برند جهانی دارد. علاوه بر این، سیاست منافع جامعه رضایت بخش به تقویت اعتبار سیاست های مسئولیت اجتماعی سایر ذینفعان کمک میکند. داده های تحقیق از کشورهای ایالات متحده آمریکا، ژاپن، کره جنوبی، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، آلمان، فنلاند، سوئیس و هلند جمع آوری شده است. این داده ها در بازه زمانی سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ و با بهره گرفتن از روش پنل دیتا با مقایسه ۵۷ برند جهانی مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های تحقیق مبین این است که مسئولیت اجتماعی شرکت به هر یک از ذینفعان تأثیر مثبتی بر ارزش ویژه برند جهانی دارد. به علاوه، برندهای جهانی از خط مشی های محلی مسئولیت اجتماعی شرکت پیروی میکنند بر ایجاد ارزش ویژه برند تأثیر خیلی بهتری دارد و مسئولیت اجتماعی شرکت به ذینفعان خصوصاً مشتریان را تقویت میکند.
در پژوهش دیگری با عنوان “‌ تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکتها در زمان بحران و آسیب محصول در صنایع غذایی ” که توسط آسیوراس و همکارانش در سال ۲۰۱۳ انجام شد (بین سه گروه مصرف کننده:یک گروه دربرخورد بامسئولیت اجتماعی مثبت،گروه دوم منفی وگروه سوم بی اطلاع)نتایجی به شرح ذیل بیان گردید:رفتارمسئولیت اجتماعی شرکتهاممکن است درمکانهای مختلف به افرادمختلف ودرزمانهای مختلف معانی مختلفی داشته باشدبنابراین مابایدمراقب باشیم چگونه ازمفهوم استفاده وچگونه آن راتعریف میکنیم .ونتیجه میگیردکه درک عناصرمختلف درساختارcsrکه برپردازش مصرف کننده وپاسخ تاثیرمیگذاردبرای فعالان وسیاستگذاران مهم است(آسیاروس[۱۸]،۲۰۱۳).
پژوهش دیگری که با عنوان ” بررسی تاثیر CSR ،‌ کیفیت خدمات و هویت شرکتی بر مشتریان"‌ ۲۴۲از نفر از مشتریان بانک در سال ۲۰۱۳ توسط آریکان و گونر انجام شد،‌به این نتایج مهم برای مدیران دست یافت: اول اینکه CSR و [۱۹]CCI تعیین هویت شرکت مشتری، عواملی هستند برای افزایش وفاداری مشتریان علاوه بر اثر مستقیم CSR و CCI بر وفاداری مشتری، ‌بر رضایت مشتریان ،‌اثر گذاشته و بطور غیر مستقیم منجر به وفاداری بیشتر می شود و این نشان می دهد مدیران بیشتر باید روی طرحهای اجتماعی سرمایه گذاری کنند.دوم با توجه به این کهCSR اثر قویتری از کیفیت خدمات در تمام نتایج در مورد مشتریان دانسته است،‌مدیران باید منابع استراتژیک خود را بیشتر به اقدامات CSR اختصاص دهند ولی باید توجه داشت که هنوز هم کیفیت خدمات است که ویژگی مهم برای ایجاد رضایت در مشتری است لذا مدیران باید در اختصاص سرمایه به CSR و کیفیت خدمات توازن ایجاد کنند(آریکان[۲۰]،۲۰۱۳).
در تحقیقاتی که نهمه و دیگران با عنوان “‌ تاثیر csr بر رفتار مشتری در بانکداری لبنان"‌ در سال ۲۰۱۳ انجام شد به این نتایج دست یافتند: تاثیر فعالیتهای CSR در بخش بانکداری لبنان نه تنها باعث افزایش یا کاهش مشتری می شود بلکه باعث ایجاد تصویری از بانک نزد مشتری می شود، در واقع CSR (‌با توجه به نتایج آماری کافی)‌ این اطمینان را به بانکها می دهد که تصویر بهتری در میان مشتریان داشته باشند. نتیجه دیگر این که ثابت شده که میزان فعالیت CSR یک بانک به اندازه رابطه نسبت دارد هرچه بانک بزرگتر،‌فعالیت CSR ،‌ بیشتر و در نتیجه باعث افزایش و حفظ مشتری بیشتری شده است(نهمه و همکاران[۲۱]،۲۰۱۳).
در پژوهشی که توسط دابیگا و همکارانش با عنوان بررسی تجربی در مورد تاثیر خدمات،‌ارتباطات و CSR بر تصویر مارکهای تجاری در خرده فروشی رومانیایی “‌ که در سال ۲۰۱۴ با هدف ارائه مدلی جهت معرفی روشی که در آن خدمات و ارتباطات ، به ایجاد درک صحیح مصرف کنندگان از اقدامات CSR و کمک به توسعه تصویر و درک بهتر مشتری از فروشگاه نماید،‌انجام شد به این نتایج دست یافتند در مورد اقدامات CSR که توسط خرده فروشها انجام می شود ارزش بسیار زیادی از طرف پاسخ دهندگان (مشتری)‌دریافت نمود که این ممکن است افزایش آگاهی از اثر CSR در میان مصرف کنندگان به دو دلیل باشد یکی اینکه برخی از فروشندگان کمپین های تبلیغاتی شدید در تلویزیون و یا در رسانه ها براه انداختند و یا اینکه حمایت و پشتیبانی از عوامل اجتماعی توسط خرده فروشان و ارتباطات مناسب از طریق رسانه و … با این وقایع بوده است(دابیجا و همکاران[۲۲]،۲۰۱۴).
طی بررسی هایی که توسط بیل با عنوان “‌بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر کیفیت نام تجاری و اولویت نام تجاری"‌ در سال ۲۰۱۴ با هدف رسیدن به جواب این سوال که آیا درک مشتریان از عملکرد CSR توسط ارائه دهندگان خدمت اولویت نام تجاری تحت تاثیر قرار می دهد یا خیر؟‌به این نتایج دست یافتند : در میان سه عامل در حوزه CSR ،‌عملکرد سهامداران قویترین اثر را بر اولویت نام تجاری داشته و CSR محیط زیست کمترین اثر را دارا می باشد. و نیز مشخص شد کیفیت نام تجاری می تواند عامل واسطه ای برای اثر CSR بر ترجیح نام تجاری باشد(بیل و همکاران[۲۳]،۲۰۱۴).
در تحقیق دیگری که توسط کیم وهمکارانش انجام شد با عنوان “‌مسئولیت های اجتماعی فروشندگان:‌اثرات مشروعیت و سرمایه اجتماعی"‌ با هدف بررسی ادراک مصرف کننده CSR از فروشندگان جامعه مدار و کارمند مدار و نیز بررسی چگونگی تاثیر فعالیتهای CSR خرده فروشان که منجر به مشروعیت و حمایت مالی از آنها می شود به این یافته ها رسیدند: زمانی که خرده فروشان هنگام رعایت هنجارهای اجتماعی درک شده از طریق اقدامات CSR ،‌ باعث کسب مشروعیت و حمایت از طرف مصرف کنند گان شده و علاوه بر این مصرف کنندگان با سرمایه اجتماعی متوسط ،ارتباط بین csrدرک شده ومشروعیت خرده فروش رابیشتردرک میکردند(کیم و همکاران[۲۴]،۲۰۱۴).
در تحقیق دیگری که توسط بیل در سال ۲۰۱۴ در جامعه آماری مربوط به میهمانان هتل در چین، انجام شد رابطه بین عملکرد CSR و ( مولفه های آن: مسئولیت اجتماعی محیط زیستی ،‌مسئولیت های اجتماعی جامعه و مسئولیت های اجتماعی سهامداران) با درک کیفیت برند و نیز ارتباط عملکرد CSR با ترجیح برند،‌ بررسی گردید. نتایج این تحقیقات به شرح ذیل بیان می شود o- ارائه دهندگان خدمات می توانند با انجام شیوه های اجرای CSR ترجیح نام تجاری را افزایش دهند و در مورد خدمات مشتری و کیفیت محصول فقط از اطلاعات منفی درباره شرکت جلوگیری می کند.

    • یافته های این تحقیق با تحقیقات مشابه در کشورهای اروپایی مشابه می باشد و نشان می دهد که مصرف کنندگان چینی شروع به استفاده از اطلاعات CSR و حمایت از ترجیح برند نموده اند .
    • یافته ها نشان دادند که علاوه بر ثانیه CSR بر ترجیح نام تجاری، بر روی کیفیت درک شده توسط مشتری نیز موثر است.
    • این تحقیق ثابت کرد که CSR در برابر سهامداران بیشترین ثاثیر را بر ترجیح نام تجاری نبست به دو مولفه دیگر CSR دارد و این دو حوزه به دلیل فقدان اطلاعات مصرف کنندگان و داشتن ماهیت پیچیده برای مهمانان هتل، کمتر شناخته شده است.
    • مشتریان در بازارهای نوظهور، بیشتر به کیفیت برند توجه دارند تا ترجیح نام تجاری ارائه کنندگان خدمات
    • اگر چه عملکرد Csr یک عامل مهم در ترجیح برند است ،‌رابطه علت و معلول قوی بین کیفیت نام تجاری درک شده به عنوان یک میانجی و ترجیح نام تجار وجود دارد(بیل و همکاران،۲۰۱۴).

جدول۲-۱ خلاصه پیشینه داخلی و خارجی

نتایج تحقیق روش تحقیق متغیرهای تحقیق جامعه آماری سال چاپ مقاله محقق
مسئولیت اجتماعی و یادگیری هر دو با نوآوری در ارتباط می باشند و یادگیری تاثیر مستقیم بیشتری بر نوآوری در سازمان دارد مصاحبه عمیق بامدیران وبررسی تعاملات پویامیان متغیرها مسئولیت اجتماعی ،نوآوری مدیران صنعت فولاد ۱۳۸۷ کرمانشاه ،هندیجانی،مهلوجی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ق.ظ ]