کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



 
 

T

 

درجه
آزادی

 

عدد
معناداری

 

اختلاف
میانگین

 

درجه اطمینان ۹۵%

 
 
 

حد پایین

 

حد بالا

 
 

رفتار کارآفرینانه

 

۲۱٫۴۲۱

 

۱۳۹

 

۰٫۰۰۰

 

۰٫۸۷۹۲۹

 

۰٫۷۹۸۱

 

۰٫۹۶۰۴

 

مطلوب

 

۴-۳-۵٫ نمودار راداری تحقیق
همانطور که در بخش بررسی وضعیت متغیرهای تحقیق بدان پرداخته شد متغیرهای تحقیق از نظر میانگین، عددی بیشتر از ۳ را به خود اختصاص داده بودند که این موضوع مطلوب می‌باشد چرا که در واقع میانگین های بدست آمده انعکاس دهنده نظرات جامعه آماری تحقیق درباره وضعیت متغیرهای مورد نظر می‌باشد و از سوی دیگر با توجه به اینکه تمامی این متغیرها دارای جنبه مثبت می‌باشند بالاتر بودن آنها از نظر پاسخگویان مساعدتر می باشد.
۴-۷: نمودار راداری متغیرهای تحقیق
همانطور که در نمودار ۴-۵ نیز دیده می شود متغیر رفتار کارآفرینانه و شخصیت کارآفرینی به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین را به خود اختصاص داده اند.
۴-۴٫ آزمون فرضیات تحقیق
یکی از بخش های مهم هر تحقیق علمی استفاده از نرم افزارها و آزمونهای مناسب جهت تایید یا رد فرضیات تحقیق می باشد. البته قبل از این که به رد یا تایید فرضیه ها بپردازیم تعیین روایی متغیرهایی مکنون برونزا و درونزای مدل تحقیق ضروری به نظر می رسد. مدل مفهومی تحقیق حاضر دارای یک متغیر مکنون برونزای شخصیت کارآفرینی و دو متغیر مکنون درونزای عوامل انسانی تسهیم دانش و رفتار کارآفرینانه می‌باشد. ما تعیین روایی را از طریق تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم انجام خواهیم داد و در ادامه نیز از طریق تحلیل مسیر به تایید یا رد فرضیه های تحقیق خواهیم پرداخت.
۴-۴-۱٫ تحلیل عاملی تاییدی
در ابتدا تحلیل عاملی صرفا یک روش آماری اکتشافی بود؛ اما اخیرا این امکان به وجود آمده که بتوان با بهره گرفتن از تحلیل عاملی فرض آزمایی کرد این روش که به وسیله یورس کوگ (۱۹۷۳) ابداع شده، تحلیل تاییدی نامیده می شود. در این روش بر اساس مطالعات قبلی یا بر طبق نظریه مورد بحث، برای متغیرها بارهای عاملی فرض می شود، آنگاه برای برازاندن هر چه دقیق تر بارهای ماتریس هدف، تحلیل عاملی تاییدی انجام می گیرد (پل کلاین، ۱۳۹۱).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۴-۱-۱٫ مدل اندازه گیری مرتبه اول متغیر برونزای شخصیت کارآفرینی
با توجه به اینکه تنها متغیر برونزای تحقیق حاضر یعنی شخصیت کارآفرینی از نوع مرتبه دوم می باشد لذا ما تحلیل را در دو سطح انجام خواهیم داد. لذا در تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که آیا سوالات طراحی شده برای ابعاد این متغیر، توانایی و قابلیت لازم جهت سنجش ابعاد این سازه را دارا می باشند یا خیر؟
شکل ۴-۱ : مدل اندازه گیری مرتبه اول متغیر شخصیت کارآفرینی در حالت تخمین استاندارد
شکل ۴-۲ : مدل اندازه گیری مرتبه اول متغیر شخصیت کارآفرینی در حالت اعداد معناداری
همانطور که در شکل ۴-۱ نیز دیده می شود تمامی سوالات تحقیق به استثنای سوالات هشت، یازده و چهارده از روایی لازم جهت سنجش ابعاد پنج گانه متغیر شخصیت کارآفرینی برخوردارند و سوال اول بعد استقلال با ضریب استاندارد ۰٫۹۴ از بالاترین روایی لازم در بین سوالات مربوط به ابعاد پنج گانه متغیر شخصیت کارآفرینی برخوردار است.
در شکل ۴- ۲ ما مدل اندازه گیری متغیر شخصیت کارآفرینی را در حالت اعداد معناداری آورده ایم. معیار ما در تایید یا رد یک سوال اعداد معناداری می باشد. معیار ما در اعداد معناداری به این صورت می باشد که چنانچه عدد معناداری بزرگتر از مقدار ۱٫۹۶ یا کمتر از مقدار ۱٫۹۶- باشد آن سوال جهت سنجش بعد مورد نظر تایید می شود و چنانچه عدد معناداری در بازه فوق قرار گیرد آن سوال جهت سنجش آن بعد رد خواهد شد. و با توجه به اینکه تمامی سوالات مربوط به ابعاد پنج گانه شخصیت کارآفرینی به استثنای سوالات هشت، یازده و چهارده عددی خلاف بازه فوق را به خود اختصاص داده اند در نتیجه باقی سوالات ابعاد پنج گانه متغیر شخصیت کارآفرینی از روایی لازم برخوردار می باشند و می توان از آنها در تحلیل عاملی تاییدی استفاده کرد. شایان ذکر است سوالات هشت، یازده و چهارده با توجه به روایی پایین از ادامه تحلیل کنار گذاشته می‌شوند.
۴-۴-۱-۲٫ مدل اندازه گیری مرتبه دوم متغیر برونزای شخصیت کارآفرینی
در مدل اندازه‌گیری مرتبه اول، به دنبال آن هستیم که آیا سوالات قابلیت لازم جهت سنجش ابعاد یک متغیر را دارند یا خیر. رویه در تحلیل عاملی مرتبه دوم بدین صورت است که به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که آیا ابعاد مورد نظر توانایی سنجش متغیر مورد نظر را دارند یا خیر. در مدل اندازه‌گیری مرتبه دوم، متغیر اصلی ما که در اینجا شخصیت کارآفرینی می‌باشد نقش متغیر مکنون را به خود می گیرد و ابعاد در نقش متغیر مشاهده گر ظاهر می‌شوند. معیار ما جهت تعیین روایی و همچنین تایید یا رد جهت سنجش همانند تحلیل عاملی مرتبه اول می‌باشد.
شکل ۴- ۳ : مدل اندازه گیری مرتبه دوم متغیر شخصیت کارآفرینی در حالت تخمین استاندارد
شکل ۴- ۴ : مدل اندازه گیری مرتبه دوم متغیر شخصیت کارآفرینی در حالت اعداد معناداری
همانطور که نتایج تحلیلی عاملی تاییدی مرتبه دوم نشان می دهد ابعاد خطر پذیری و توفیق طلبی با توجه به عدد معناداری آنها از روایی لازم جهت سنجش متغیر شخصیت کارآفرینی برخوردار نیستند لذا جهت انجام تحلیل مسیر نمی‌توان از آنها استفاده نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 08:07:00 ب.ظ ]




۲۹/۱۰/۱۳۸۷-۴۲۱۴
تشکر و قدردانی :
به این وسیله از زحمات بی دریغ استاد گرامی، جناب دکتر نجفی کمال تشکر را به خاطر سعه صدر و راهنمایی هایشان دارم
چکیده
بازار سرمایه، به دلیل داشتن خواص بسیاری از جمله عدم نیاز به سرمایه زیاد و سوددهی بالا به بستر مناسبی برای سرمایه گذاری تبدیل شده است. به همین دلایل، رشد این بازارها با سرعت چشمگیری در حال افزایش است. همین امر باعث تقاضای بالاتر برای اطلاعات، تلاش بیشتر برای پیش بینی و ابداع مدل های جدید برای پیش بینی آینده بازار شده است. پیش بینی بازار سرمایه به دلیل وجود انبوهی از سرمایه گذاران با دیدگاه های متفاوت و اثرگذار بودن تعداد زیادی از متغیرها که عملا بررسی همه آنها ممکن نیست، کاری دشوار و چالش برانگیز می باشد. به همین دلایل، مدل های پیش بینی جدید معرفی شده و مدل های پیش بینی قبلی ارتقا می یابند و یا با یکدیگر ترکیب می شوند. به طور کلی می توان گفت که تلاش های صورت گرفته تا زمان فعلی، در سه دسته برای پیش بینی بازار سرمایه قرار می گیرند. دسته اول از تحلیل تکنیکی، دسته دوم از تحلیل بنیادین و دسته سوم از مدل های ریاضی استفاده می کنند. تلاش برای افزایش قابلیت های مدل های موجود با بهره گرفتن از تلفیق این مدل ها با یکدیگر، روند تازه ای است که نتایج رضایت بخشی را نیز به دنبال داشته است. بیشتر این تلاش ها در جهت پیش بینی قیمت ها برای یک دوره جلوتر با بهره گرفتن از تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی در چارجوب مدل های ریاضی و هوش مصنوعی قرار می گیرند. در همین راستا در پژوهش پیش رو به تلفیق تحلیل تکنیکی، تحلیل به وسیله مدل های سری زمانی و داده کاوی پرداخته و برای اولین بار به پیش بینی دو قیمت برای دوره آینده می پردازیم. مدل های مذکور در قالب شبکه عصبی با یکدیگر تلفیق شده و نتایج نشان دهنده برتری عملکرد شبکه عصبی نسبت به مدل رگرسیون چند متغیره و مدل های سری زمانی دارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کلمات کلیدی : پیش بینی؛ شبکه عصبی؛ داده کاوی؛ سری زمانی؛ تحلیل تکنیکی؛ رگرسیون چند متغیره
فهرست مطالب
فصل اول : کلیات تحقیق ۱
۱-۱- مقدمه ۲
۱-۲- نظریه کارایی بازار سرمایه ۳
۱-۳- ابعاد مختلف بازار سرمایه و ابزارهای پیش بینی ۵
۱-۴- پژوهش‌های مشابه ۹
۱-۵- ضرورت انجام تحقیق و اهمیت تحقیق ۱۳
۱-۶- اهداف تحقیق ۱۴
۱-۷- ساختار تحقیق ۱۴
فصل دوم : ادبیات تحقیق ۱۵
۲-۱- مقدمه ۱۶
۲-۱-۱- تحلیل تکنیکی ۱۷
۲-۱-۲- تحلیل بنیادین ۱۸
۲-۱-۳- تحلیل توسط مدل‌های علمی ۱۹
۲-۲- آیا بازار سرمایه پیش بینی پذیر است؟ ۲۲
۲-۲-۱- نظریه کارایی بازار سرمایه ۲۲
۲-۲-۲- فروض نظریه کارایی بازار ۲۸
۲-۲-۳- انتقادات وارد شده به نظریه کارایی بازار سرمایه ۲۹
۲-۲-۴- پاسخ نظریه کارا ۳۰
۲-۲-۵- نتیجه گیری ۳۱
۲-۳- داده کاوی ۳۲
۲-۳-۱- مقدمه ۳۲
۲-۳-۲- مفهوم داده کاوی ۳۳
۲-۳-۴- اهداف داده کاوی ۳۶
۲-۳-۵- داده کاوی و رابطه آن با علم آمار ۴۱
۲-۴- شبکه عصبی ۴۳
۲-۴-۱- معرفی: ۴۳
۲-۴-۲- کاربرد شبکه های عصبی ۴۴
۲-۴-۳- تعریف پایه شبکه های عصبی ۴۴
۲-۴-۴- ویژگی های شبکه عصبی ۴۶
۲-۵- تحلیل تکنیکال ۵۹
۲-۵-۱- مقدمه: ۵۹
۲-۵-۲- اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ۶۰
۲-۶- مرور پژوهش های مشابه ۶۳
۲-۶-۱- کاربرد شبکه عصبی در پیش بینی قیمت سهام ۶۳
۲-۶-۲- کاربرد شبکه عصبی در تعیین استراتژی مبادله سهام ۷۰
۲-۶-۳- کاربرد داده کاوی در بازار سهام ۷۵
۲-۶-۴- کاربرد شبکه عصبی و داده کاوی در پیش بینی قیمت سهام ۷۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




فرهنگ سازگاری: تاکید این فرهنگ بر محیط درون سازمانی در رابطه با ثبات نسبی محیط است. فرهنگ تداوم از روندهای منظم و پیش ­بینی شده در اداره کسب و کار پشتیبانی می­ کند. نمادها، تشریفات، اسطوره­ها و دیگر عناصر فرهنگی تماماً در سمت تثبیت وضع، ایجاد و همکاری، حفظ سنت و پیروی از خط­مشی­ها و رویه­های برپا شده عمل می­ کنند. این فرهنگ، دخالت و مشارکت انسان­های سازمانی در کارها را در رتبه­ی پایین­تر قرار می­دهد و تلاش اصل سازمان را متوجه افزایش همکاری میان کارکنان در چارچوب­های مشخص و دستیابی به کارایی و یکپارچگی سیستم می­داند.این ویژگی با سه شاخص ارزش­های بنیادی، توافق و هماهنگی و انسجام اندازه ­گیری می­ شود. تحقیقات نشان داده است که سازمان­هایی که اغلب اثربخش هستند با ثبات و یکپارچه بوده و رفتارهای کارکنان از ارزش­های بنیادین نشأت گرفته است. رهبران و پیروان در رسیدن به توافق مهارت یافته­اند و فعالیت سازمانی به خوبی و هماهنگ و پیوسته شده است. سازمان­هایی با چنین ویژگی­هایی دارای فرهنگ و متمایزند و به طور کافی بر رفتار کارکنان نفوذ دارند.
فرهنگ انطباق­پذیری: این نوع فرهنگ که از انعطاف­پذیری زیادی برخوردار است در حالی شکل می­گیرد که تاکید استراتژیک سازمان بر محیط بیرونی است. سازمان نیاز زیادی دارد که با بهره­ گیری از انعطاف پذیری و تغییر در سمت نیازهای مشتری و یا ارباب رجوع حرکت کند. در فرهنگ انطباق پذیری نوعی باورها و هنجارهای رفتاری وجود دارد که می ­تواند سازمان را در کشف، تفسیر و ترجمه نمادهای محیطی در قالب رفتارهای نوین پشتیبانی کند. این نوع سازمان باید به نیازهای محیطی پاسخ شتابنده بدهد. ساختار خود را سریع تعدیل کند و الزام­های نوین را به آسانی به کار گیرد. این ویژگی با سه شاخص ایجاد تغییر، مشتری­گرایی و یادگیری سازمانی اندازه ­گیری می­شوند. سازمان­هایی که به خوبی منسجم هستند به سختی تغییر می­یابند. لذا یکپارچگی درونی و انطباق­پذیری بیرونی را می­توان مزیت و برتری سازمان به حساب آورد. سازمان­ها بوسیله مشتریان سازگار می­شوند؛ ریسک­پذیر هستند و از اشتباه خود پند می­گیرند و ظرفیت و تجربه ایجاد تغییر را دارند. آن­ها به طور مستمر در حال بهبود توانایی سازمان در جهت ارزش قائل شدن برای مشتریان هستند. این سازمان­ها معمولاً رشد فروش و افزایش در سهم بازار را تجربه می­ کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فرهنگ رسالت: در این نوع سازمان­ها به محیط بیرونی توجه می­ شود. اما تغییرهای شتابنده رو در رو نیست. فرهنگ رسالتی تاکید اساسی خود را بر یک دید مشترک نسبت به هدف­های سازمان استوار می­سازد. انتظار این فرهنگ از انسان­های سازمانی، شناخت ژرفی از رسالت و ماموریت سازمان است که گامی فراتر از تبیین نقش­های شغلی وظایف جاری بر می­دارد. تکیه اصلی بر سمت­گیری استراتژیک سازمان، آینده نگری و دستیابی به هدف­های آرمانی دوردست است.این ویژگی با سه شاخص گرایش و جهت­گیری استراتژیک، اهداف و مقاصد و چشم­انداز اندازه ­گیری می­شوند. شاید بتوان گفت مهم­ترین ویژگی فرهنگ سازمانی رسالت و ماموریت آن است.

    • مدل هندی

در سال ۱۹۷۸ هندی[۱۰]، ایده‌های هریسون را به کار گرفت و چهارگونه فرهنگ را در اشکال ساده توصیف کرد:۱-فرهنگ قدرت(تارعنکبوتی)، ۲-فرهنگ نقش(معبد یونانی)، ۳-فرهنگ وظیفه(شبکه‌ای) و۴- فرهنگ شخص(خوشه‌‌ای) (خلج؛۱۳۹۱)

شکل ۲-۵: مدل هندی(خلج؛۱۳۹۱)

    • مدل میلر

میلر پنج نوع شخصیت را به فرهنگ سازمان ربط داده است(خلج؛۱۳۹۱)
الف)فرهنگ فرهمند در برابر فرهنگ خودکفا: فرهنگ سازمانی فرهمند با شخصیت مدیری پرهیجان و بلندپرواز همراه است و تاکید مبالغه­آمیزی بر فرد سالاری به ویژه افراد رده بالا دارد. در مقابل سازمان­هایی با فرهنگ خودکفا بر استقلال، ابتکار فردی، کامیابی و پیشرفت شغلی و سازمان تاکید دارند.
ب)فرهنگ وسواسی در برابر فرهنگ پر اعتماد: فرهنگ وسواسی یا بی­اعتماد، از سبک شخصیت بدگمان پدید می ­آید. در این نوع فرهنگ­ها، مدیر به پنهان کاری پرداخته و اعتقاد به آن دارد که زیردستان افرادی تنبل، ناتوان و نامطمئن هستند که در صددند تا او را از میان بردارند. در مقابل سازمان­هایی با فرهنگ پراعتماد اعضای مدیریت به آسانی اطلاعات مهمی را در اختیار دیگران گذارده و نسبت به یکدیگر احساس اعتماد، انصاف و گشودگی دارند.
ت)فرهنگ پرهیز­کننده در برابر فرهنگ تعالی خواه و کامیابی جو: تبیین شخصیت افسرده به سوی فرهنگ ایجاد تغییر در استراتژی­ها و ساختار در صورتی که با حمایت فرهنگ سازمانی از تغییرات مورد نظر همراه نباشد، معمولاً با شکست روبه­رو می­شوند.
ج)فرهنگ غالب: عبارتست از فرهنگی که بر ارزش­های بنیادی مشترک بین اعضای سازمان تاکید دارد. هنگامی که در مورد فرهنگ سازمان بحث می­ شود، منظور اصلی فرهنگ غالب سازمان است. این فرهنگ، دیدگاهی کلان از فرهنگ را که شخصیتی مجزا به سازمان می­دهد، ارائه می­ کند. به بیانی دیگر، فرهنگ غالب که در اکثریت قرار دارد، فرهنگی است که توسط اکثریت قریب به اتفاق اعضای سازمان پذیرفته شده و در بردارنده سلسله­ای از هنجارها، ارزش­ها و اعتقادات و نگرش­های خاصی است که نقطه تمایز آن از سایر فرهنگ­ها تلقی می­ شود.
د)خرده­فرهنگ­ها: برخی سازمان­ها از گروه ­های فکری مختلفی تشکیل شده ­اند که هریک، نگرشی خاص به جهان پیرامون دارند و آرزوها و تمایلات متفاوتی را برای سازمان متصور هستند. اینگونه الگوها و باورهای مشترک سازمانی، توسط هنجارها و شیوه ­های عملیاتی مختلف در سازمان حمایت می­شوند. این­گونه تصورات گوناگون، موجب پدید آمدن خرده­فرهنگ­ها در سازمان می­شوند. خرده­فرهنگ­ها معمولاً در سازمان­های بزرگ ایجاد می­شوند و مسائل، موقعیت­ها و تجاربی را منعکس می­ کنند که اعضا با آن­ها مواجه شده ­اند. این خرده فرهنگ­ها می­توانند در دو سطح افقی و عمودی شکل بگیرند.

    • مدل کویین و مک گارت

این دو، چهار فرهنگ را مبتنی بر انتظارات غالب در سازمان شناسایی کرده ­اند. آن­ها فرهنگ را بر حسب مقاصد سازمانی، معیارهای عملکردی، محل و اختیار پایه­ های مشروع قدرت، جهت­گیری­های تصمیم ­گیری، سبک رهبری، ارزش­ها و انگیزش، طراحی کرده ­اند(سعیدی؛۱۳۸۹):
الف)فرهنگ عقلایی: بوسیله تمرکز قدرت، فعالیت­های یکپارچه و تمرکز درونی مشخص می­ شود و با سازمان­های دیگر رقابت می­ کند. کارایی، سودمندی یا اثر مثبت، ارزش­های محوری هستند. اهداف روشن، قضاوت­های فردی و قاطعیت وسایلی هستند که سازمان را در جهت به حداکثر رساندن عملکرد خود قرار می­ دهند.
ب)فرهنگ توسعه­ای: ویژگی این فرهنگ عدم تمرکز قدرت است. در صورت وجود چنین فرهنگی، سازمان به امور رقابتی بیرونی و رشد توجه دارد. مقاصد وسیع و رهبری آن به سازمان قدرت پیشروی و ارزش­های آن، تعهد ایجاد می­ کند. بصیرت، اختراع و ابتکار وسایلی با ارزش هستند که سازمان برای رقابت در اخذ حمایت و کسب منبع بیرونی در جهت گسترش و تغییر و تحولات خود به­کار می­برد.
ج)فرهنگ اجتماعی: به وسیله عدم تمرکز قدرت، تنوع فعالیت­ها و توجه داخلی به حفظ سیستم مشخص می­ شود. تغییر و تحولات، مبتنی بر مسائل شرکت و اتفاق نظر داخلی بوده و روابط نوع دوستانه و تعاونی گروهی، منجر به تقویت کار گروهی، روحیه بالا و اعتماد خواهد شد.
د)فرهنگ سلسله مراتبی: با تمرکز قدرت و فعالیت­های یکپارچه و نیز توجه داخلی برای حفظ سیستم، مشخص می­ شود. رفتارها توسط قوانین رسمی و اجرای مقررات، به پیش میروند. در این فرهنگ، پایداری کنترل، قابلیت پیش ­بینی، هماهنگی و پاسخگویی، صفاتی ارزشمند هستند.

    • مدل سانیفلد

سانیفلد چهار نوع فرهنگ سازمانی ذیل را مشخص کرده است(Valle et al,2011):
الف)فرهنگ علمی: تاکید این نوع سازمان­ها بر استخدام افراد جوان با تمایل به یادگیری، پرورش دادن آن­ها و تقویت شخصیت علمی و تخصصی آن­ها است. بعضی از این سازمان­ها فارغ­ التحصیلان دانشگاه را استخدام و سپس آن­ها را برای کارهای تخصصی و انجام وظایف خاص تربیت می­ کنند.
ب)فرهنگ باشگاهی: در این سازمان­ها بر تناسب روحیه افراد بر وفاداری و تعهد به سازمان تاکید می­ شود. در فرهنگ باشگاهی، ارشدیت، سن و سنوات خدمت، معیارهایی عمده برای اهمیت و ارزش افراد است.
ج)فرهنگ تیمی: در این نوع سازمان­ها، بر نوآفرینی، ریسک­پذیری و آزادی عمل تاکید می­ شود. پاداش­ها بر اساس میزان تولید، تعیین و پرداخت می­ شود. درهای این نوع سازمان­ها به روی داوطلبان پرخاشگر و جاه طلب، باز است.
د)فرهنگ سنگری/ تدافعی: بر عکس فرهنگ تیمی که به اختراع، نوآوری و اکتشاف ارج می­نهد، فرهنگ سنگری بر حفظ و بقای سازمان تاکید دارد. در فرهنگ سنگری، امنیت شغلی حائز اهمیت زیادی است.
بسیاری از سازمان­ها دارای ترکیب یا مجموعه ­ای از این فرهنگ­ها هستند. این پژوهشگر دریافت که این چهار نوع فرهنگ سازمان می­توانند شخصیت­های مختلفی را به خود جذب کنند. توافق بین فرهنگ سازمانی و شخصیت فرد، می ­تواند تعیین کننده مسیر ترقی وی در سلسله مراتب مدیریت باشد.
جدول ۲-۲: : مدل­های فرهنگ سازمانی(کلانتری؛۱۳۹۱)

مدل بنیانگذاران عناصر اصلی مدل های فرهنگی
مدل گردن گردن
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




دوک و سانتر ۱۹۸۳، از محققان روابط صمیمی معتقدند «معاشقه زوجین با یکدیگر به اندازه ی سختی تعامل افراد با یکدیگر و به اندازه ی روابط آنان با خانواده و وظایف اجتماعی پیچیده است». یکی از رویکردهای بین فردی مطالعات خود را روی روندی که زوج های مختلف برای ازدواج در آن گام برداشته اند قرار داده است. براساس مطالعات، زوج های بسیاری نقطه نظرات خود را مورد فراز و نشیب های زندگی و تأثیر آن بر روابط آنان توصیف کرده اند. مشخص شد برخی به سرعت روابط خود را با هم مستحکم کرده اند (تحویل شتابان)؛ برخی دیگر به آهستگی و به سختی با همدیگر رابطه برقرار کرده اند (تحویل تأخیری)؛ و برخی دیگر در گام های متوسط رابطه برقرار کرده اند و مشکلات کمی در این راه داشته اند (تحویل متوسط).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نظریه مبادله
در نظریه مبادله کماتی مانند پاداش و ارزش از اهمیت ویژه ای در تحلیل روابط بین افراد برخوردار است. راسبت و دیگران (۱۹۸۳)، الگویی مبتنی بر رویکردهای تبادلی را بنا نهادند: دیدگاه اول این رویکرد عقیده دارد رضایت از روابط، زمانی حاصل می شود که اشخاص پاداش های بزرگ تر و ارزشمندی برحسب آن چه مستحق آن هستند دریافت کنند.
دوم اینکه تعهد افراد به تنهایی با افزایش رضایت از روابط افزایش می یابد و منافع نیروبخش (مانند منابع مالی و هیجانی) از شقوق شایستگی در روابط محسوب می شوند. افرادی که در ایجاد رابطه صمیمی پاداش بیشتری دریافت کرده اند، احساس رضایت و تعهدشان نسبت به همسرشان افزایش یافته است (سورا ۱۹۹۰). با این وجود به نظر نمی رسد پاداش ها پیش بینی کننده های کیفی خوبی باشند. هر اندازه زوجین انرژی و وقت زیادتری را صرف برقراری روابط با یکدیگر کنند (منابع نیروگذاری)، هر دو از این روابط لذت بیشتری می برند (احساس پاداش گرفتن) و رضایت و تعهدشان نسبت به یکدیگر بیش تر می شود.
به نظر می رسد اعتماد، هم یک پدیده ی درون فردی و هم یک پدیده ی بین فردی است. هولمز و رمپل (۱۹۸۹) عقیده دارند زوجینی که از اعتماد بالایی نسبت به هم برخوردارند، به مسائل، ضعف ها و شکست های همدیگر ناآگاه نیستند. بلکه آنان مفهوم بالایی از اعتماد را در نظر دارند و هر کدام می خواهند به حال دیگری مفید و سودمند باشند. اعتماد پایین در روابط زوجین شبیه به نمره ندادن و ایجاد تعامل منفی به جای مثبت است.
تمایلات جنسی
کیفیت رابطه جنس در ایجاد رضایت زناشویی عامل مهمی قلمداد شده است و این کیفیت از ایمنی یا ناایمنی همسران متأثر می باشد. بیشترین لذت فیزیکی متقابل به دلیل خودافشایی های جنسی بالا، در زوج های ایمن دیده می شود. غالب اوقات ایمن ها با هدف نشان دادن علاقه به همسرشان روابط جنسی را طلب کنند (کوپر، ۲۰۰۳). پژوهش ترسی و همکاران (۲۰۰۳) آشکار ساخت که سبک های بی قرار بیش از دیگر سبک ها در پی کسب لذت جنسی از همسرشان می باشند، شاید به این دلیل که بدین واسطه از بی قراری شان کاسته می شود. اسمیت و باس (۲۰۰۰)، می گویند که اجتنابی ها بالاترین نمره منفی را در آزمون «روابط انحصاری» کسب نموده اند (ترجمه بیتا حسینی، ۱۳۸۹، ص ۷۸).
کیفیت زندگی جنسی زوجین، عامل مهم در رضایتمندی ارتباطی و تحت تأثیر دلبستگی ایمن یا ناایمن قرار می گیرد. اگر هر دو زوج ایمن باشند، شروع فعالیت جنسی دو جانبه بوده و نزدیکی و صمیمیت فیزیکی و جسمی لذت بخش است. در ابتدا افراد ایمن آغازگر فعالیت های جنسی می شوند تا عشق خودشان را نسبت به همسرشان نشان دهند (ترسی، شاور، آلبینو و کوپر، ۲۰۰۳).
مکانیسم دلبستگی در روابط زناشویی نوعی از تماس جسمانی است که دلبستگی را از دیگر روابط اجتماعی متمایز می کند. همان گونه که هارلو (۱۹۸۵) ثابت کرد، هم آغوشی یا تماس همراه با آرامش در ایجاد رابطه دلبستگی بسیار مؤثر است. اگر یک رابطه جنسی آزادسازی هورمون را به همراه داشته باشد، که باعث افزایش میل به ایجاد تماس می شود، در نتیجه به طور مؤثری شانس ایجاد دلبستگی هیجانی در رابطه زناشویی را افزایش می دهد (جانسون و ویفن، ۱۳۸۷، ص ۶۵، ۹۷).
بسیاری از افراد مضطرب، ابعاد و جنبه های صمیمیت و محبت جنسی مانند در آغوش گرفتن و نوازش کردن را نسبت به ابعاد و جنبه های صرفاً جنسی آن ترجیح می دهند، در حالی که افراد اجتنابی به اندازه افراد غیر اجتنابی تمایل ندارند از فعالیت جنسی لذت ببرند. تحقیق بر روی افراد در سن بلوغ نشان می دهد که افراد مضطرب از آن جهت آغازگر فعالیت های جنسی می شوند تا همسرانشان را خشنود و راضی کنند، احساس مورد پذیرش و قبول واقع شدن کنند و از طرد و ترک شدن جلوگیری کنند. افراد اجتنابی علی رغم پایین بود لذت و رضایت جنسی شان، نسبت به افراد مضطرب و ایمن، بیشتر طالب فعالیت جنسی ناگهانی و یک شبه هستند (فرالی، ۱۹۹۸). افراد اجتنابی دوست دارند تا در روابط جنسی شان بیشتر غیر انحصاری و به صورت بی قید عمل کنند (اسچانر و شاور، ۲۰۰۲). افراد مضطرب تمایل به ابراز نگرانی در خصوص از دست دادن همسر یا شریک جنسی شان دارند (جانسون و ویفن، ۱۳۸۷، ص ۶۵).
- ویژگی زوج های باثبات
زوج های شاد و باثبات منصفانه می جنگند
زوج های خوشبخت هم همیشه شاد و راضی نیستند. آن ها هم بحث می کنند و نسبت به رابطه احساس ناکامی را تجربه می کنند. تفاوت میان زوج های راضی و ناراضی در «سبک تعارض» آن هاست. روند سبک های منفی حل تعارض به گونه ای است که دو عنصر تفسیرهای منفی و بی اعتمادی همواره در آن ها جریان دارد. سبک های منفی حل تعارض، آن هایی هستند که هر همسر، رفتارها و واکنش های دیگران را به شیوه ای منفی تفسیر می کند و همین تفسیرهای منفی باعث می شود که تفسیرکننده، نسبت به تمام گفته ها و کردارهای دیگری بی اعتماد شود.
سنتلی و همکاران ۱۹۹۹، چهار نوع از مهم ترین رفتارهای تعارضی که باعث فرسایش روابط زوجی می گردند را شناسایی کرده اند:

    1. شدت گیری (تدریجی): سبک محاوره ای رایج در روابط فرسایشی که در آن، جریان تعارض به تدریج شدت می یابد و موجب پیدایی هیجاناتی شدید می گردد.
    1. نامعتبر شماری: زمانی رخ می دهد که یک همسر، تجربه ای ابراز شده توسط دیگری را مورد انکار (نفی)، نادیده انگاری، و یا مقابله گری قرار می دهد. منظور از مقابله گری، واکنش های متقابل و تلافی جویانه ای است که با هدف تلافی انجام می شوند.
    1. تفسیر منفی: وقتی انجام می شود که همسران در کلام نفر دیگر به دنبال انگیزه های منفی او می گردند. عموماً جستجو برای یافتن انگیزه های منفی، براساس تجارب ناخوشایند گذشته صورت می گیرد.
    1. اجتناب: در صورتی که یکی یا هر دوی همسران، بدون احساس شنیده شدن و یا یافتن راه حل، صحنه ی تعارض را ترک می کنند.

شدت یابی، بی اعتباری کردن، برداشت سوءاستفاده و فاصله گزینی (که در بالا به آن ها اشاره شد)، به اصلی ترین رفتارهای فرسایشی در روابط زناشویی نیز معروف اند (حسینی، ۱۳۸۹، ص ۴۴۲).
زوج های شاد و باثبات دوستان یکدیگرند
همسران رضایتمند با یکدیگر با عشق و احترام رفتار می کنند؛ آن ها واقعاً با هم دوستند. آن ها همواره به فرک برآوردن نیازها، خواسته ها، هیجانات، آرزوها و جبران ناکامی های یکدیگرند. این زوج ها برای ارتباط برقرار کردن با هم از مهارت های همدلانه استفاده می کنند. زوج های شاد و باثبات آگاهند که هر انسان متأهل، هم به عنوان یک فرد، نیازهای ویژه ای دارد و هم به عنوان یک همسر. همسران دوست و همتا، نسبت به نیازهای دیگری همدلی می کنند و پاسخ دهی هایشان به گونه ای است که دیگری را دلگرم و بانشا می گرداند. در زمان های تعارض، آن ها برای مذاکره کردن اشتیاق نشان می دهند و بازی «برنده ـ برنده» را سرلوحه ی رابطه شان قرار می دهند. پپر شوارتز ۱۹۴۴، با مفهومی تحت عنوان «ازدواج های همسان» روابط دوستانه ی همسران را توصیف می کند: «در ازدواج های همسان و همتا، همسران رفیق یکدیگرند و با همکاری عشق و تلاش، مشارکتانه صمیمیتی عمیق و احترامی متقابل را خلق می نمایند». این پژوهشگر چهار اصل مهم را در ازدواج های همسان مورد تأکید قرار می دهد:

    1. درک همدلانه همراه با تحمل (صبوری) و احترام
    1. وجود دنیاهای مشترک
    1. توانایی برای مذاکره پیرامون تفاوت ها
    1. قابلیت مستقل بودن از یکدیگر و لذت بردن از تنهایی.

در ازدواج های همسان، زوج ها با نیازهای شخصی خود آگاهند و یکدیگر را به رشد شخصی تشویق می کنند. این همسران برای لذت بردن دیگری، برای او فعالین های لذت بخش و معقول تدارک می بینند. همسان دوست، به نفع بهبود رابطه، مشتاق تغییر کردنند و از آنجا که هر یک احترام عمیقی برای دیگری قائل است، به خود اجازه می دهد که از او تأثیرپذیری کند. آن ها با دیدن نشانه های تخریب در رابطه، تلاش می کنند تا نگرش ها و رفتارهای شخصی شان را تغییر دهند و باور دارند که ناکامی ها، نشانه ای هستند که نیاز به گفتگو را نمایان می کنند. زوج های رضایتمند به این تشخیص رسیده اند که نمی توانند همه چیز را عوض کنند. برخی خصیصه ها آن چنان در شخصیت همسران تثبیت شده اند که واقعاً نمی توان تغییرشان داد. البته میزان برون ریزی خصایصی همچون گستاخی، زیاد اجتماعی بودن، سرخوشی و جسارت، ممکن است که در افراد تعدیل شود اما خودشان عموماً پایدار خواهند ماند (حسینی، ۱۳۸۹، ص ۴۴۷).
زوج های شاد و باثبات قادرند که به جای واکنش نشان دادن، پاسخ دهی کنند
تمام روابط، لحظات تنش زدایی دار که پاسخ های منفی هیجانی یا رفتاری را در همسران برمی انگیزد. واکنش های ناکارساز زوجی، تجارت طغیانگری هستند که خود کنترلی همسران را در خود فرو می برد. زوج های شادمان، با قبول اجتناب ناپذیری تعارضات زناشویی، برای مقابله با هیجانات شدید در پی راهکار برمی آیند. آنها به دنبال تلاش برای رهایی از واکنش دهی و عموماً با مراجعه به حرفه ای ها، به مفهوم پاسخدهی برمی خورند. به گفته گلمن ۱۹۹۵، «چنان چه زوج ها بخواهند تعارضاتشان را در سطح پاسخدهی متوقف نمایند، باید در استفاده از سه راهبرد: خود آرام کردن، زهرزدایی خودگویی های درونی و گفتن و شنیدن غیر دفاعی مهارت پیدا کنند» (همان منبع).
صمیمت هیجانی
زوج هایی که رضایت زناشویی را تجربه کرده اند، نسبت به یکدیگر و نیز رابطه ای که شکل داده اند احساس دلبستگی می کنند. به دلیل وجود همین دلبستگی آن ها از نظر هیجانی باز و نسبت به یکدیگر آسیب پذیرند. این زوج ها از این که موجوداتی اجتماعی هستند، آگاهند و درک کرده اند که وقتی در رابطه ای توأم با دلبستگی قرار داشته باشند و این علاقه مشترک را حس نمایند، بسیار شادمان تر خواهند بود. جانسن (۲۰۰۴)، می گوید: «هدف نهایی زوج درمانی ایجاد پیوندی ایمن و آمیخته با پذیرش در میان همسران است». همسرانی که در کنار یکدیگر احساس آسودگی و امنیت می کنند، قادرند از نظر هیجانی نسبت به هم باز و گشوده باشند و همین گشودگی هیجانی موجب می شود که همدلی و پیوند را احساس کنند. پژوهش میلر و کورالز و واکمن گزارش می دهد: «وقتی دو همسر (زن و شوهر) از سبک های محاوره ای توأم با خودافشایی بالا استفاده می کنند، سطوح بالاتری از رضایت زناشویی گزارش می شود. این رضامندی زمانی بیشتر می شود که هم زن و هم شوهر توانایی درک درست و دقیق دیدگاه های دیگری را داشته باشند». به نظر می رسد «همدلی» کلید گشایش صمیمیت هیجانی باشد. زوج های شاد و رضامند قادرند که تجربه ی درونی یکدیگر را درک و احساس کنند و اگر این احساسات، ظاهری ناخوشایند داشته باشد، باز هم با همدلی به آنها می نگرند. زمانی که همسران به واسطه ی همدلی قادر به تجربه ی خالصانه یکدیگر شوند، رابطه به دگرگونی های زیاد دچار خواهد شد. تغییرات اساسی نه فقط از طریق بینش و نه مذاکرات منطقی، که به واسطه ی تجارب جدید هیجانی و رخدادهای نوین تعاملی شکل می گیرند (حسینی، ص ۴۴۱).
یکی از سازه هایی که تغییرات زیادی را تبیین می کند، فضای هیجانی حاکم بر ازدواج است. منظور از فضای هیجانی حاکم بر ازدواج، وجود ترکیبی از هیجانات مثبت و منفی است که از ازدواج خا را با هم متفاوت می کند. به گفته کریستنسن و والزینسکی (۱۹۹۷)، فضای هیجانی ازدواج می تواند در محوری با دو کرانه «مهرورزی» و «هم ستیزی» خلاصه شود. چهار گوشه این محور نیز نمایانگر «چهار نوع فضای اصلی هیجانی» حاکم بر روابط زناشویی است: گرم (مهرورزی بالا و هم ستیزی بالا)، خصمانه (مهرورزی اندک و هم ستیزی بالا)، ملایم (مهرورزی اندک و هم ستیزی پایین)، جنجالی یا طوفانی (مهرورزی بالا و هم ستیزی شدید) (همان منبع، ص ۶۵۴).
محور ۱-۲: فضای هیجانی حاکم بر ازدواج
تعارض
تعارض عبارت است از یک حالت هیجانی منفی که به علت ناتوانی در انتخاب، دست کم یکی از دو هدف ناسازگار و سازگار به وجود می آید. تعارض زمانی پیش می آید که فرد نتواند دست کم از دو راه سازش ناپذیر، یکی را انتخاب کند. زندگی مشترک همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز می شود و همچنین عدم شناخت کافی، پس از چندی مشکلاتی بروز می کند که همچنین با تدبیر و درایت با آن ها برخورد نشد، می توان بنیان زندگی را به مخاطره بیاندازد. با انتظارات سطح بالایی که افراد از ازدواج دارند، احتمالاً جای تعجبی نیست اگر خیلی از افراد دریابند که روابطشان این انتظارات را برآورده نمی کند (مارکن و هالوگ ۱۹۹۸).
به گفته جاکوبسن و کریستنس (۱۹۹۸)، ایجاد تغییر در تعارضات زناشویی به مرحله ای که خانواده در آن قرار دارد بستگی تام دارد. این محققان معتقدند درمان زوج های جوان تر، آسان تر از کسانی است که سال ها با هم زندگی کنند. به گفته ی بل و بلکنی (۱۹۹۷)، «تعارض زناشویی» یعنی تعاملاتی که در آن ها، همسران اهداف ناسازگارانه ای با یکدیگر داشته باشند. تعارض مجادله ای است بر سر اثبات ارزش ها و ادعاها برای دستیابی به موقعیت، قدرت و منابعی که باعث صدمه، تخریب و حذف طرف مقابل می شود (به نقل از ویلموت و ماکر ۲۰۰۱). تعارض وقتی بروز می کند که یکی از طرفین درگیر نیازمند تغییر باشد، تا ادامه رابطه و رشد امکان پذیر گردد. سطح رضایت زناشویی در اوایل ازدواج بالاست اما کم کم، و با آهنگی ثابت، افت می کند تا اینکه در میانسالی به کمترین حد خود می رسد، و درست در زمانی که فرزندان خانه را ترک می کنند باز هم افزایش می یابد (گاتمن و نوتراریوس، ۲۰۰۲).
عوامل تعارض ساز در روابط زناشویی

    1. زمینه خانوادگی
    1. هیجان خواهی همسران
    1. مرحله استحاله خانواده
    1. افسردگی: مدیریت ضعف تعارض، خطر افسردگی همسران را افزایش می دهد و این رابطه به طور چرخه ای متقابل، تکرار و قدرتمند می گردد.
    1. فیزیولوژی: همسرانی که هنگام بروز تعارض، میزان بیشتری از هورمون استرس را ترشح می کنند، با احتمال بیشتری در معرض طلاق قرار خواهند داشت (کوهان، بون و گنگر ۲۰۰۳). به گفته لوینسون و گاتمن، پاسخ های فیزیولوژیکی افراد هنگام تعارض ۶۰ درصد از واریانس رضایت زناشویی را آشکار می کند (بیتا حسینی، ۱۳۸۹، ص ۶۶۴).

مهم ترین موانع رفع تعارض در روابط زناشویی
۱) شخصیت: خصایص شخصیت با شیوه های حل تعارض زناشویی در ارتباطند. از مهم ترین عوامل رفع کارساز تعارضات، پاسخ های همدلانه به همسر، تلاش برای درک نقطه نظرات او، تجربه جانشینی هیجانات غالب همسر، استنباط هیجانات درونی همسر از روی رفتارهای آشکار او و رفتار کردن به شیوه ای گرم و پذیرا است. روان شناسی شخصیت به طور کلی سه هدف فراگیر دارد:
* شناسایی جنبه های اساسی شخصیت
* درک ساختار این جنبه های مهم
* مستند کردن روش هایی که این جنبه ها با ساختارشان، بر شیوه تفکر، احساس و رفتار افراد در بافتار مهم اجتماعی تأثیر می گذارند.
۲) شدت استرس
۳) مشکلات اقتصادی دیرپا
۴) تفاوت سبک های مقابله همسران: اکثر مردها هنگام بروز تعارضات زناشویی از راهبردهای اجتناب هیجانی و پناه بردن به کار و دوستان خارج از خانه استفاده می کنند. این در حالی است که اکثر زن ها نگرانی و اضطراب درونی شان زیادتر می شود و برون ریزی هیجانی را بیشتر می کنند.
۵) انتظارات مغایر: وقتی یک نسبت به رابطه خوش بین و دیگری منفی نگر است.
۶) هیجان ها: مثلاً ترس فزاینده و فراگیر عاملی است که شیوه های حل تعارض را از بین می برد. قربانیان خشم و افسردگی شدید به ندرت می توانند برتعارضات زناشویی غلبه کنند.
۷) فشارهای درون زناشویی ناگریز: مواردی چون داشتن فرزند لاعلاج (بودنمن، ۲۰۰۵) (ترجمه بیتا حسینی، ۱۳۸۹، ص ۶۶۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ب.ظ ]




۳) برقراری محدودیت‌هایی در مورد تعداد کل عملیات خدمات یا مقدار کل ستانده خدماتی اعلام شده بر حسب واحدهای عددی تعیین شده، چه به صورت سهمیه یا در قالب الزام ناشی از یک معیار نیازهای اقتصادی
۴) ‌برقراری محدودیت‌هایی در مورد تعداد کل اشخاص حقیقی که می‌توانند در بخش خدماتی خاصی استخدام شده یا یک عرضه‌کننده خدمات می‌تواند آنها را استخدام کند و اشخاص مزبور مستقیماً برای عرضه خدمتی خاص لازم بوده و به آن مرتبط باشند. چه به صورت سهمیه‌های عددی یا در قالب الزام ناشی از یک معیار نیازهای اقتصادی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵) اقداماتی که انواع خاصی از واحدهای حقوقی یا سرمایه‌گذاری مشترک که عرضه‌کننده خدمات می‌تواند از طریق آنها خدمتی عرضه کند، مقرر می‌دارند یا ممنوع می‌کنند.
۶) برقراری محدودیت‌هایی در مورد مشارکت سرمایه خارجی از نظر حداکثر درصد سهام خارجی یا برحسب کل ارزش یکایک یا مجموع سرمایه‌گذاری‌های خارجی.

ب – موافقتنامه جنبه‌های تجاری حقوق مالکیت فکری (تریپس)
علی رغم این که حمایت از حقوق مالکیت فکری، از پدیده‌های کهن جوامع انسانی است، امّا باید به خاطر داشت که این حقوق، عمدتاً مورد حمایت قوای حاکمه جوامع کهن نبوده است. حمایت از این حقوق، وقتی مورد پیگیری قرار گرفت که زمینه سوءاستفاده از این حقوق، بیشتر فراهم شد و شروع این دوران را می‌توان به دوران اختراع صنعت چاپ توسط گوتنبرگ در دهه ۱۴۴۰م، نسبت داد که در پی آن، زمینه‌های تجاوز به آثار علمی، ادبی و هنری نیز فراهم شد.
نیاز به حمایت جدّی بین المللی از مالکیت فکری، زمانی آشکارتر شد که خارجیان از حضور در نمایشگاه بین المللی اختراعات در وین در سال ۱۸۷۳م، خودداری کردند؛ چون از این بابت که امکان داشت، ایده هایشان به سرقت برود و در سایر کشورها در تجارت، مورد بهره برداری قرار بگیرد، شدیداً نگران بودند.
سازمان جهانی مالکیت معنوی در سال ۱۹۷۰م، تأسیس شد و در سال ۱۹۷۴ م، به عنوان یکی از آژانس‌های تخصّصی سازمان ملل متحد درآمد. اهداف این سازمان در چارچوب تأمین حمایت از میراث فکری در سراسر دنیا، با همکاری میان ۱۷۸ کشور عضو، و تضمین همکاری اجرایی و اداری بین اتحادیه‌های تأسیس یافته است .(وکیل، ۱۳۸۳: ۱۱۹)
تعریف حقوق مالکیت فکری
حقوق مالکیت فکری در معنای وسیع کلمه عبارت است از: حقوق ناشی از آفرینش‌ها و خلاقیت‌های فکری در زمینه‌های علمی، صنعتی،‌ ادبی و هنری. حقوق مالکیت فکری معمولاً به دو حوزه تقسیم می‌شود:
۱ – حقوق مالکیت صنعتی
۲ – کپی‌رایت و حقوق جانبی آن.
حقوق مالکیت صنعتی را هم می‌توان به دو بخش عمده تقسیم کرد:
۱ – حقوق مربوط به علائم مثل علائم تجاری و علائم جغرافیایی که در صورت حفظ شکل متمایز آنها می‌توانند تا مدتی نامحدود حمایت شوند.
۲ – حقوق مربوط به اختراع و طراحی صنعتی که شامل اختراعات، طرح‌های صنعتی و اسرار تجاری می‌شود و مدت حمایت از آنها معمولاً محدود است.کپی‌رایت هم که از نظر لغوی به معنای حق نسخه‌برداری یا حق مؤلف است، از نظر اصطلاحی به حقوق پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری و علمی اطلاق می‌شود که می‌تواند طیف گسترده‌ای از آثار مکتوب تا آثار سمعی – بصری و آثار تجسمی و صنایع دستی و نقشه قالی و گلیم و نرم‌افزارهای رایانه‌ای را دربرگیرد.
حقوق مربوط به کپی‌رایت را هم می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:
۱- کپی‌رایت یا حقوق پدیدآورندگان اصلی آثار مذکور
۲- حقوق جانبی یا حقوق اجراکنندگان، تولیدکنندگان آثار صوتی و سازمان‌های پخش رادیو – تلویزیونی.
اهمیت حمایت از حقوق مالکیت فکری
اندیشه و دانش در تجارت بین‌الملل، نقشی روزافزون یافته است. بخش اعظم محصولات مبتنی بر تکنولوژی پیشرفته، مرهون تحقیقات و نوآوری‌های انجام شده است و خرید و فروش فیلم‌ها، نوارهای موسیقی، کتاب‌ها، نرم‌افزارهای رایانه‌ای و سایر کالاهای فرهنگی تا حد زیادی به خاطر اطلاعات و خلاقیت نهفته در آنهاست. فقدان یک نظام حقوقی موثر برای حمایت از حقوق مالکیت فکری، باعث گسترش تولید کالاهای جعلی و تقلبی و تجارت غیرمنصفانه یا مکارانه می‌شود و این امر حقوق و منافع تجاری مشروع صاحبان مالکیت فکری را ضایع و پیشرفت علمی و زندگی فرهنگی را هم مختل می‌کند. بنابراین، برای جلوگیری از تجارت غیرمنصفانه، حمایت از حقوق مالکیت فکری کاملاً ضروری است. گذشته از موضوع تجارت، در متون مختلف روی تأثیر و نقش مثبت حمایت از حقوق مالکیت فکری در فرایند توسعه حتی در مراحل اولیه این فرایند تأکید شده است. ازجمله فوایدی که برای یک نظام حقوقی موثر در حمایت از حقوق مالکیت فکری برشمرده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ – تشویق خلاقیت و نوآوری داخلی و در نتیجه ارتقای سطح توسعه علمی و فنی و اقتصادی و تقویت رقابت کیفی در تولید و تجارت از طریق از میان بردن خطر سرقت و تقلب و تضمین عواید اقتصادی مشروع مخترعان و پدیدآورندگان آثار جدید و جبران هزینه‌های خلق و تولید این آثار.
۲ – تشویق و تسهیل جذب و انتشار اطلاعات فنی یا تکنولوژی از طریق واردات کالاها و دستگاه‌های پیشرفته، جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و خرید امتیاز (لیسانس)
۳ – تشویق سرمایه‌گذاری روی تحقیق و توسعه (R&D) و ایجاد فضای مناسبی برای مبادله تجارت علمی، بدون نگرانی از سرقت و سوءاستفاده غیرمنصفانه از این تجارب و اختراعات.
سابقه حمایت از حقوق مالکیت فکری
تلاش‌های بین‌المللی برای توسعه مقررات ناظر بر حمایت از حقوق مالکیت فکری در بیش از یک قرن عمدتاً تحت عنایت سازمان جهانی مالکیت فکری (وایپو) و سازمان‌های سلف آن انجام شده است. این تلاش‌ها به تصویب تعدادی کنوانسیون و موافقتنامه انجامیده است که تعهدات بین‌المللی برای حمایت از صاحبان حقوق مالکیت فکری را وضع کرده‌اند. اکنون سازمان جهانی مالکیت فکری که یکی از سازمان‌های تخصصی سازمان ملل متحد است، ۱۸۲ عضو از آمریکا تا بنگلادش )ازجمله ایران ) دارد و بر ۲۳ معاهده بین‌المللی نظارت دارد. این معاهدات را به طور کلی می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
اول) معاهدات مربوط به استانداردهای حمایت از مالکیت فکری مانند: کنوانسیون پاریس برای حمایت از مالکیت صنعتی (۱۸۸۳) و کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری (۱۸۸۶(
دوم)‌معاهدات حاوی یک نظام حمایت جهانی مانند: موافقتنامه مادرید درباره ثبت بین‌المللی علائم (۱۸۹۱)، معاهده همکاری در مورد حق اختراع (۱۹۷۰( موافقتنامه لاهه درباره سپرده‌گذاری بین‌المللی طرح‌های صنعتی (۱۹۲۵(، موافقتنامه لیسبون برای حمایت از علائم منبع و ثبت بین‌المللی آنها (۱۹۵۸) و معاهده بوداپست درباره شناسایی بین‌المللی سپرده‌گذاری میکروارگانیسم‌ها در ارتباط با حق اختراع (۱۹۷۷(
سوم) معاهدات مربوط به طبقه‌بندی مانند: موافقتنامه نیس درباره طبقه‌بندی بین‌المللی کالاها و خدمات برای ثبت علائم (۱۹۵۷)، موافقتنامه استراسبورگ درباره طبقه‌بندی بین‌المللی حق اختراع (۱۹۷۱)، موافقتنامه لوکارنو درباره طبقه‌بندی بین‌المللی طرح‌های صنعتی (۱۹۶۸) و موافقتنامه وین درباره طبقه‌بندی بین‌المللی عناصر تصویری علائم (۱۹۷۳).با این حال،‌ نقایص کنوانسیون‌ها و موافقتنامه‌های قبلی و نبود یک ساز و کار اجرایی مؤثر در آنها باعث شد حقوق مالکیت فکری در مذاکرات دور اروگوئه در قالب موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) مطرح شود که سرانجام به تصویب موافقتنامه جنبه‌های تجاری حقوق مالکیت فکری (تریپس) منجر شد. (امانی،۱۳۵۸: ۳۳-۲۶)
موافقتنامه جنبه‌های تجاری حقوق مالکیت فکری (تریپس)
موافقتنامه تریپس که از ۷ قسمت و ۷۳ ماده تشکیل می‌شود، یکی از اجزای تفکیک‌ناپذیر سند نهایی دور اروگوئه و یکی از سه رکن موافقتنامه‌های سازمان جهانی تجارت (شامل موافقتنامه‌های مربوط به تجارت کالا، خدمات و مالکیت فکری) است. این موافقتنامه، جامع‌ترین سند بین‌المللی در مورد حقوق مالکیت فکری است و حوزه‌هایی مثل حق نسخه‌برداری (کپی‌رایت) و حقوق جانبی، علائم تجاری، علائم جغرافیایی، طرح‌های صنعتی، حق اختراع، طرح‌های ساخت مدارهای یکپارچه و اطلاعات افشا نشده یا اسرار تجاری را دربرمی‌گیرد. این موافقتنامه:
۱ – اصول اساسی گات مثل شفافیت، رفتار ملی و دولت کامله ‌الوداد را به حقوق مالکیت فکری گسترش می‌دهد.
۲ – استانداردهای حداقل را برای حمایت از حقوق حوزه‌های فوق تعیین می‌کند.
۳ – اصلاحات و رویه‌های لازم برای اجرای حقوق مالکیت فکری در کشورهای عضو را تجویز می‌کند.
۴ – نظام عمومی حل اختلاف در سازمان جهانی تجارت را برای رسیدگی به اختلافات مربوط به موافقتنامه تریپس نیز قابل دسترسی می‌کند.
برای اینکه کشورهای عضو، در قوانین ملی خود تغییر لازم را به وجود آورده و برای اجرای مفاد موافقتنامه تریپس آماده باشند به این کشورها مهلت‌ها یا دوره‌های انتقالی زیر اعطا شده است که این دوره‌ها براساس سطح توسعه کشورها با هم فرق می‌کنند (مواد ۶۵ و ۶۶)
۱ – کشورهای توسعه یافته: یک سال، یعنی تا اول ژانویه ۱۹۹۶
۲ – کشورهای در حال توسعه: پنج سال، یعنی تا اول ژانویه ۲۰۰۰ که این مهلت تا پنج سال دیگر در مورد حمایت از حق اختراع در مورد محصولات (و نه فرایندها) قابل تمدید است.
۳ – نظام‌های اقتصادی در حال گذار: پنج سال، یعنی تا اول ژانویه ۲۰۰۰ در صورتی که در اصلاح قانون مالکیت فکری خود با مشکلاتی رو به رو باشند.
۴ – کشورهایی با کمترین درجه توسعه‌یافتگی (LDCs) : یازده سال، یعنی تا اول ژانویه ۲۰۰۶، که این مهلت قابل تمدید است. در خلال این دوره‌های انتقالی، کشورهای عضو مکلف هستند تحت هیچ شرایطی باعث تنزل سطح حمایت آن کشور از حقوق مالکیت فکری نشوند.
۵ – استثنائات و محدودیت‌های مجاز
در موافقتنامه‌های سازمان جهانی تجارت از جمله موافقتنامه تریپس، برای تعدیل آثار منفی اجرای این موافقتنامه‌ها به ویژه برای کشورهای در حال توسعه مفادی گنجانده شده است. برای مثال، در مواد ۱۲-۱۱ و ۲۱-۱۸ گات ۱۹۹۴ و ماده ۲ موافقتنامه اقدامات حفاظتی اشاره شده است که کشورهای عضو در مواردی مثل به هم خوردن موازنه پرداخت‌ها، ورود لطمه جدی به تولیدکنندگان داخلی، یا بروز کمبود مواد غذایی، می‌توانند واردات را محدود کنند و به برنامه‌های توسعه‌ای، منافع امنیتی، اخلاق عمومی، بهداشت عمومی و منابع طبیعی تمام شدنی اعضا نباید لطمه‌ای وارد کنند. در خود موافقتنامه تریپس هم با وجود فشارهایی که این موافقتنامه بر کشورهای در حال توسعه وارد می‌کند، مفادی وجود دارد که می‌تواند به تعدیل این فشارها و ایجاد توازنی بین منافع مالکان حقوق مالکیت فکری و منافع مصرف‌کنندگان کمک کند. برخی از این مفاد عبارتند از:در مقدمه و مواد ۷ و ۸ موافقتنامه بر لزوم توجه به توسعه اقتصادی و تکنولوژیک کشورهای در حال توسعه و کشورهایی با کمترین درجه توسعه یافتگی تاکید شده است. در ماده ۶۵ مهلت‌های طولانی‌تری برای اجرای موافقتنامه تریپس در کشورهای در حال توسعه و کشورهایی با کمترین درجه توسعه یافتگی در نظر گرفته شده است. در مواد ۸ و ۳۱ و ۳۷ و ۴۰ بر لزوم جلوگیری از سوء‌استفاده از حقوق مالکیت فکری به شکلی که تجارت مشروع و رقابت اقتصادی و انتقال تکنولوژی را محدود کند تأکید شده و صدور مجوزهای اجباری برای استفاده از یک اختراع با وجود مخالفت مخترع جایز دانسته شده است.در مواد ۶۶ و ۶۷ به لزوم اعطای کمک‌های فنی و مالی به کشورهای در حال توسعه و کشورهایی با کمترین درجه توسعه‌یافتگی اشاره شده است. در ماده ۷۳ نیز صریحاً اشاره شده که هیچ‌چیز در این موافقتنامه نباید به گونه‌ای تفسیر شود که به منافع امنیتی اساسی یک عضو لطمه بزند. ضمناً در ماده ۷۱ هم به حق تجدیدنظر در کل موافقتنامه براساس شرایط و تحولات جدید اشاره شده است. و در پایان باید اشاره کرد که طبق مفاد گوناگون موافقتنامه تریپس و سایر موافقتنامه‌های مربوط به حقوق مالکیت فکری، فقط استفاده تجاری غیرمجاز از دارایی‌های فکری دیگران ممنوع شده و استفاده‌های شخصی، پژوهشی و آموزشی از آثار فکری دیگران مجاز است.
گفتار چهارم: موافقت نامه تعیین ارزش سازمان جهانی تجارت:
این موافقت نامه شامل یک مقدمه و ۲۴ ماده و ۳ ضمیمه است.مواد ۱ تا ۸ ان ارزش گمرکی کالا را تعریف میکند و قواعد روشها و شیوه‌های مختلف محاسبه آن را ارائه میدهد.مواد ۹ تا ۱۷ به موضوعاتی که  غیر مستقیم به تعیین ارزش ارتباط دارد اشاره می‌کنند.مواد ۱۸ تا ۲۴ به جنبه‌های حقوقی ،اداری و تجاری تعیین ارزش و نحوه عضویت و اجرا و انصراف می‌پردازد.ضمیمه یک یادداشت‌های توضیحی است که اصطلاحات بکار رفته در موافقتنامه را تفسیر میکند و توضیحات کامل را ارائه می‌کند.ضمیمه دو اختصاص به وظایف و تشکیلات و طرز کار کمیته فنی ارزش دارد.ضمیمه سه مشتمل بر رفتار ویژه و برقراری امتیازات خاص در مقابل کشورهای درحال توسعه است .(طارم سری، ۱۳۸۶: ۱۸)
بررسی مواد ۱ تا ۸ موافقت نامه :
ماده اول (ارزش معاملاتی کالای وارده)
ارزش گمرکی کالاهای وارده باید ارزش معاملاتی بعنی ارزش واقعا پرداخت شده یا قابل پرداخت برای کالاهای فروخته شده جهت صدور به کشور محل ورود باشد، مشروط بر این که بر طبق مقررات ماده ۸ این موافقت نامه تعدیلات لازم انجام و شرایط چهارگانه زیر رعایت شده باشد:
الف)هیچ نوع محدودیتی در خصوص تملک یا استفاده از کالا برای خریدار وجود نداشته باشد،به جز محدودیت هایی که:
۱-توسط قانون یا مقامات دولتی در کشور محل ورود کالا وضع یا مقرر می‌شود.
۲-منطقه جغرافیایی که فروش مجدد کالا را محدود میکند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ب.ظ ]