کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



گفتار دوم ، مراحل و مراجع تصویب این طرح ها را بیان کرده است، تشخیص ضرورت تدوین طرح جامع، فرم گیری و تهیه طرح جامع، ارائه طرح به شورای شهرسازی استان و تصویب آن توسط منابع صلاحیت دار، ارائه و قرار دادن طرح در دید مردم شهر و دریافت نظریات مردم و استفاده از این نظریات، ارائه طرح به شورای عالی شهرسازی و معماری و تصویب یا رد آن در شورا. طبق بند ۲ مادۀ ۲ قانون تأسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران تصویب طرح جامع از وظایف و اختیارات شورای عالی شهرسازی و معماری است.و قوانین مربوطه به نحوی است که در تصویب این طرح، صاحبان حقوق مالکانه در یک شهر، کمترین اطلاع و دخالت در تصویب این طرح را دارند.
در گفتار سوم این مبحث، طرح کاداستر در ایران را مورد بررسی قرار دادیم، طرح کاداستر کشور از تاریخ ۱۳۶۸ (بعد از انقلاب اسلامی )فاز صفر را شروع نمود ودر تاریخ ۱۳۷۴ فاز ۱را آغاز نمود. و تاکنون موفق به انجام این طرح در ۱۶۸ شهر کشور گردیده است .این طرح ۲۰ساله بوده که تاکنون حدود۱۸ سال از فاز ۱ آن می گذرد حدود۵/۱۳ درصد آن در کشور انجام گردیده است.
در بند اول این گفتار زمینه فعالیت طرح کاداستر را این چنین شرح دادیم؛ ایجاد نظامی دقیق ساده روان و مطمئن و قابل تغییر با زمان برای حاکم بر امور املاک و مستحدثات و اراضی متعلق به افراد حقیقی، حقوقی، دولتی، موقوفه و بازنگری اطلاعات و نقشه ها در طول برنامه و نهایتا تغییر سیستم موجود ثبت به کاداستر، در ادامه اهداف کمی و کیفی این طرح را شرح دادیم. که در این اهداف مقادیر املاک و مستحدثات و اراضی مربوط به افراد حقیقی، حقوقی، دولتی و موقوفه ار تعیین و مشخص می کند. و همچنین این طرح باعث ایجاد گردش کار روان در ایجاد نظامی قابل اطمینان برای صدور سند مالکیت ایجاد اطمینان در انجام معاملات مربوط به املاک و تثبیت مالکیت کاهش فراوان دعاوی ملکی در دادگاهها و کاهش فساد اداری مربوط به بخش املاک در کشور کمک به استقرار سیستم مالیاتی عادلانه در کشور افزایش کارایی طرحهای عمرانی در کشور، بنابراین می توان گفت که طرح کاداستر سیستمی است که در آن اطلاعاتی فنی و اطلاعات حقوقی ضمن تلفیق با یکدیگر، نگهداری و مدیریت می گردد، تا جهت موقعیت جغرافیایی و هندسی املاک(تثبیت املاک) و عملیات ثتبی نظیر تحدید حدود تفکیک، تجمیع، افراز و نیز رفع اختلافات ملکی در دعوی حقوقی مورد استفاده قرار می گیرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در بند دوم این گفتار فوائد طرح کاداستر را شرح دادیم، که اصولاً اجرای طرح کاداستر مزایا و اهدافی را تأمین خواهد کرد که برای پیشرفت هر کشور درتمام زمینه ها لازم و ضروری است هدف کاداستر ایجاد نظامی ساده، روان، دقیق، مطمئن و با قابلیت بروز رسانی سریع و آسان برای کلیه املاک و مستحدثات هر کشور است.
در گفتار چهارم این مبحث فرایند تهیه نقشه کاداستر را توضیح دادیم. که خود با روش های تخصصی انجام می گیرد. که در دو بند این روشها را توضیح دادیم.
در گفتار پنجم، چگونگی ارتباط طرج تفصیلی با طرح جامع و کاداستر ، را شرح دادیم. طرح جامع و طرح تفصیلی دو طرح مهم در برنامه ریزی و مدیریت شهری است. این دو طرح لازم و ملزوم یکدیگرند، اما در عین حال از نظر روش کار، شیوۀ تهیه، مقیاس نقشه ها و نتیجه نهایی، تفاوت هایی با هم دارند. طرح جامع شهری، به منظور تدوین برنامه و تعیین جهات توسعه شهر و تأمین نیازمندی های آن بر مبنای پیش بینی ها و اهداف توسعه شهری در یک دوره ۱۰ ساله و بر اساس طرح جامع ناحیه تهیه می شود. و در واقع طرح جامع، برنامه ای است که به صورت راهنما عمل می کند وخط مشی کلی سیاست های توسعه شهری را تعیین می کند. و اما طرح تفصیلی – چنان که از عنوان آن پیداست – جزئیاتی را شامل می شود که طرح جامع به آن ها به صورت کلی پرداخته است. و مطالعات تهیه طرح تفصیلی، متعاقب طرح جامع صورت می پذیرد و در حقیقت، تنظیم برنامه های مفصل و اقدامات جزئی و دقیق در مناطق و محلات شهری وهمچنین طراحی آن ها را به عهده دارد.
تفاوت طرح تفصیلی با طرح جامع در جزئیات است، بدین صورت که کلیات طرح جامع، متن و نمودارهای آن به شکل نقاط، خطوط و سطوح مشخص برنامه ریزی روی نقشه ترسیم می شوند.
طرح های تفصیلی در درجۀ اول ابزار دقیقی هستند جهت تعیین موقعیت املاک نسبت به طرح های شبکه های شهری و کاربری های خدماتی و در این صورت است که با ورود مالکین املاک و اراضی شهری، فرایند اجرای بافتهای شهری تکوین می یابد.
در مبحث چهارم این بخش قانون نوسازی و عمران شهری مصوب ۷/۹/۱۳۴۷ با اصلاحات مربوطۀ آن را ماده به ماده شرح و توضیح دادیم.
گفتار سوم : خلاصه و نتیجه گیری فصل سوم
مبحث اول: کاربری اراضی
در گفتار اول تعریف کاربری اراضی بدین نحو بیان:« علم تقسیم زمین و مکان برای کاربردها و مصارف مختلف زندگی می باد». و همچنین از تعریف را از زبان چندین حقوقدان بیان کردیم.
در گفتار دوم نظریه های مربوط به کاربری اراضی شهری را بیان کردیم که عبارت بودند از ۱- نظریه نقش اجتماعی زمین، ۲- نظریه نقش اقتصادی زمین، ۳- نظریه نقش کالبدی، ۴- نظریه کارکرد گرایی، ۵- نظریه مدرنیسم، ۶- نظریه فرهنگ گرایی، ۷- نظریه طبیعت گرایی، ۸- نظریه سلامت روان، ۹- نظریه پست مدرنیسم، ۱۰- نظریه توسعۀ پایدار کاربری زمین.
درگفتار سوم، علت توجه به کاربری زمین در پنج بند، بیان کردیم؛ بند اول: اهداف خاص و اصول مربوط به واحدهای مسکونی، تفریحی، آموزشی و استفاده های صنعتی زمین است و استانداردهای موجود برای چنین استفاده های را بر می شمارد. بند دوم: بر ماهیت و الگوی توسعه در داخل مرز های شهر تاکید می کند بند سوم: با دقت بیش تری به ناحیه ای که عمدتاً زمین توسعه نیافته شهر و ناحیه ی نفوذ شهر است نگاه می کند. بند چهارم : تجزیه ، تحلیل و نتایج بخش های قبلی را فراهم می آورد و طرح هماهنگ و جامع استفاده از زمین برای شهر و ناحیه ی نفوذش ، شامل نواحی تفریحی ، آموزشی و سایر ضروریات ، وسائل تفریح و آسایش که برای سرویس دهی مردم تحت تاثیر ، الزامی است را پیشنهاد می کند. بند پنجم: جزء کاربری زمین را کشف و ابزاری که می توانند برای اجرای طرح های پیشنهادی استفاده شوند را می شناسد.
در گفتار چهارم، اهداف برنامه ریزی کاربری اراضی را در دو بند، اهداف کلان و اهداف خرد یا ویژه را توضیح دادیم؛ اهداف کلان: ۱- اهداف زیست محیطی، ۲- اهداف اقتصادی، ۳- اهداف اجتماعی، ۴- اهداف کالبدی – فضایی، و اهداف خرد: ۱- کارایی، ۲- برابری،۳- پایداری، ۴- رفاه عمومی .
درگفتار پنجم؛ معیارهای بهینه در مکان یابی کارکرد های شهری را بدین نحود بیان کردیم؛ ۱- سازگاری: عمده ترین تلاش شهرسازی، مکان یابی برای کاربری های گوناگون در سطح شهر و جداسازی کاربری های ناسازگار از یکدیگر است. کاربرهایی که دود، بو، صدا و شلوغی تولید می کنند باید از کاربری های دیگر، به ویژه کاربری های مسکونی، فرهنگی و اجتماعی جدا شوند. ۲- آسایش: دو مؤلفۀ فاصله و زمان مهم ترین مؤلفه در مکان یابی کاربری ها هستند. نوع دسترسی ها با فاصله و زمان سنجیده می شود . این دو عامل واحد اندازه گیری آسایش محسوب می گردند. چگونگی دسترسی به خدمات شهری مورد نیاز ساکنان و دوری از کاربری های مزاحم و ناسازگار از مؤلفه های مهم آسایش تلقی می گردند.۳- کارایی: الگوی قیمت زمین شهری ، عامل اصلی و معیار اساسی تعیین مکان کاربری زمین است . هر نوع کاربری از لحاظ اقتصادی و سرمایه گذاری برآیند قیمت زمین و وضعیت آن از نظر آمادۀ سازی و مخارج آبادانی است که با روش تحلیل هزینه – منفعت مشخص می شود. ۴- مطلوبیت: مطلوبیت و دلپذیری در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری یعنی تلاش در جهت حفظ و نگهداری عوامل طبیعی ، ایجاد فضاهای باز و دلپذیر ، چگونگی شکل گرفتن راه ها ، ساختمانها و فضاهای شهری. ۵- سلامتی: اعمال ضواب محیطی و بهداشتی مناسب برای کاهش آلودگی حاصل از کاربری های مختلف و رعایت استانداردهای بهداشتی برای تأمین سلامتی محیط زیست انسانی یکی از اهداف مکان یابی کاربری هاست. ۶- استانداردهای ایمنی: هدف از این کار به طور کلی حفاظت شهر در مقابل خطرهای احتمالی است.
درگفتار ششم؛ استانداردهایی برای ایجاد تسهیلات عمومی در سطوح گوناگون شهری را در شش مرحله توضیح دادیم؛ : مرحله اول، شناخت وضع موجود؛ بویژه شناخت اهداف و سیاست هایی که کاربری های متفاوت مسکونی، تجاری ، صنعتی و … مانند آنها در نظر گرفته شده اند.مرحله دوم، پیش بینی وضع آینده ؛ مبنی بر آنکه چه مقدار از توسعۀ شهر در داخل مرز های محدوده موجود شهر متمرکزمی گردد و چه مقدار در خارج از محدودۀ موجود شهر متمرکز می گردد و هم چنین چه تغییراتی در الگوی توسعه باید انجام پذیرد و یا الزاماً در آینده رخ می دهد.مرحله سوم ، بررسی مناطق و نواحی توسعه نیافتۀ ییرامون شهر و مشخص کردن عوامل مؤثر در انتخاب زمین برای توسعه آینده شهر ، براساس استانداردهای پیشنهادی قابل قبول. مرحله پنجم، تدوین طرح کاربری زمین مرحله ششم: تنظیم ابزارهای اجرایی.
چون در مورد فرایند کاربری زمین و در نتیجه شهرسازی نظر واحدی وجود ندارد، اما اگر در چارچوب فوق الذکر انجام گیرد، و در قالب برنامه ریزی باشد. اهداف شهرسازی و ساخت وسازهای مربوطه تقریباً به هم نزدیکتر می شود.
مبحث دوم : انواع کاربری اراضی
در این محبث انواع کاربری را مورد بررسی قرار دادیم که انواع کاربری عبارتند از: ۱- کاربری مسکونی، ۲- کاربری تجاری، ۳- کاربری اداری – انتظامی، ۴- کاربری فضای سبز، ۵- کاربری آموزشی، ۶- کاربری بهداشتی- درمانی، ۷- کاربری اراضی فرهنگی – مذهبی، ۸- کاربری جهانگردی – پذیرایی، ۹- کاربری ورزشی، ۱۰- کاربری صنعتی، که خود شامل منابع طبیعی فیزیکی، منابع طبیعی اکولوژی، منابع مصرفی انسانی، ارشهای کیفی زندگی، ۱۱- کاربری تأسیسات و تجهیزات شهری، ۱۲- کاربری حمل و نقل و شبکه های ارتباطی، ۱۳- کاربری اراضی بایر.
مبحث سوم : حفظ کاربری
در گفتار اول این مبحث تعریف حفظ کاربری اراضی را بدین نحو بیان نمودیم: حفظ کاربری اراضی عبارت است از جلوگیری از تغییر نحوۀ استفاده از زمین های خاص توسط مالکان یا متصرفین آن، در صورتی که تغییر کاربری آنها آثار منفی طبیعی، اقتصادی، سیاسی، علمی یا فرهنگی به دنبال داشته باشد.در ادامه پیشینه تاریخی و مصوبه های در این خصوص ذکر کردیم.
در گفتار دوم مروری بر قانون حفظ کاربری اراضی را مورد بررسی قرار دادیم.که در قوانین قبلی حفظ کاربری اراضی فقط عوارض و جریمه(پرداخت جزای نقدی) را در نظر گرفته بوده، که با این وجود افراد کلاهبردار و سود جو چون منفعت زیادی می بردند، لذا با کمال میل جریمه را پردخت می کردند، حتی به آراء در این خصوص تقاضای تجدیدنظرخواهی نمی کردند. اما در قانون اصلاحی مصوب ۱۳۸۵ مقنن دست همۀ این افراد را کوتاه کرد، و علاوه بر جریمه و عوارض، قلع و قمع بنا را به آن اضافه نمود.لذا افرادی که قصد تغییر کاربری اراضی زراعی و یا باغی خود دارند بایستی از کمیسیون تبصرۀ ۱ مادۀ ۱ تقاضا کنند.که در ادامه ضمانت اجرایی این قانون را توسط سازمان جهادکشاورزی در۸ بند بیان کردیم. که با توجه بند ۷ آن سه برداشت از این قانون و آیین نامه های مربوطه بیان شد، که در این سه برداشت نحوۀ اجرای حکم و یا اجرای دستور در خصوص قلع و قمع بنا است.
در گفتار سوم اجرای صحیح قانون حفظ کاربری اراضی و مقابله با زمین خواری را مورد بررسی قرار دادیم. که براساس بخشنامه شمارۀ ۱۳۹۰۰۵۲۹۱۴۰۸۲۲ مؤرخ ۲۹/۵/۱۳۹۰ معاون رئیس جمهور، دستگاه‌های اجرایی را به اجرای صحیح قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ‌ها به منظور بهره‌برداری بهینه از اراضی کشاورزی، حفاظت از محیط زیست، توسعه پایدار و خودکفایی محصولات کشاورزی و تامین امینت غذایی و برخورد با زمین خواری مکلف کرد.
در گفتار چهارم در ۲۷ بند ضرورت و دلایل توجیه کننده حفظ کاربری اراضی کشاورزی و باغها را بیان کردیم. که با توجه به این دلایل ذکر شده، وجود قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها، برای تداوم حفظ زمین و منابع آن و نحوۀ استفاده آن لازم و ضروری است، که قانونگذار نیز به موارد توجه خاصی داشته، تا این قانون و مقررات مربوطه را تصویب کند.
مبحث چهارم: حفظ اراضی زراعی و باغها
در این مبحث در دو گفتار، حفظ کاربری اراضی و باغها با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی، ضمانت اجراهای قانونی مربوط به تغییر کاربری بلامجوز اراضی کشاورزی و باغها را مورد بررسی قرارر دادیم.
درگفتار اول، حفظ کاربری اراضی و باغ ها با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی را بیان کردیم؛ اشاره به افزایش افزون جمعیت، رشد شتابان شهر نشینی، هجوم نیروهای کار روستایی به شهرها و استقرار واحدهای صنعتی در حاشیه شهرها، ازمهمترین عوامل گسترش فضای شهری محسوب گردیده و سبب گرایش متقاضیان زمین به سمت فضای سبز اطراف شهرها،خصوصاً اراضی زراعی و باغها می گردد. و در سالهای اخیر، پدیده ویلاسازی خصوصاً در مناطق ییلاقی شهرها از جمله موضوعاتی است که از شدت بیشتری برخوردار گردیده و موجبات نگرانی مسئولین منطقه را فراهم نموده است. هجوم افراد به مناطق ییلاقی و تبدیل اراضی کشاورزی برای ساخت و ساز ویلاهای تفریحی موجب گردیده تا اراضی زراعی و باغها این مناطق روز به روز کاهش یافته و اثرات جبران ناپذیری را بر جای گذارد.
در گفتار دوم ضمانت اجرای قانونی مربوط به تغییر کاربری بلامجوز اراضی کشاورزی و باغ ها را بدین نحو توضیح دادیم؛ به موجب تبصرۀ ۲ مادۀ ۳ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها، سردفتران متخلف به شش ماه تا دو سال تعلیق از خدمت و در صورت تکرار به شش ماه حبس و محرومیت از سردفتری محکوم می شوند. و قلمرو جرم مطابق مادۀ یک قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها می باشد. مطابق این قانون، کسیکه بدون مجوز تغییر کاربری نماید، محکوم به پرداخت عوارض و جزای نقدی و قلع و قمع بنا و اعاده وضع سابق می گردد. بموجب این قانون سازمان صلاحیت دار صدور مجوز تغییر کاربری، سازمان جهادکشاورزی است، و هر سازمانی دیگری یا بخشداریها و فرمانداریها حق صدور این گونه ها مجوزها را ندارند. و به موجب تبصرۀ ۲ مادۀ ۳ قانون حفظ اراضی زراعی و باغ ها، هریک از کارکنان دولت و شهرداری ها و نهادها که در اجرای این قانون و به تشخیص دادگاه صالحه تخطی نموده باشند، ضمن ابطال مجوز صادره به جزای نقدی از یک تا سه برابر بهای اراضی زراعی و باغ ها به قیمت روز زمین با کاربری جدید که مورد نظر متخلف بوده است و در صورت تکرار علاوه بر جریمه مذکور به انفصال دائم از خدمات دولتی و شهرداری ها محکوم خواهند شد.
مبحث پنجم : تعیین و تغییر کاربری اراضی غیر کشاورزی و باغ ها
نحوه استفاده از زمین و تعیین کاربری، اعمال محدودیت و محرومیتی است، نسبت به حقوق فردی و مالکانه که به علل و انگیزه های گوناگون، از سوی مراجع و منابع قانون گذاری صورت می گیرد و چگونگی بهره برداری از ملک را محدود به حدودی می نماید؛ که مشروعیت آن یقیناً چارچوب و مبنای فقهی مشخصی را طلب می کند. این خود دو نگرش بدنبال دارد؛ ؛ نگرشی که با تمسک به برخی از روایات و قواعد فقهی و تکیه بر حقوق مالکانه و اولویت آن نسبت به حقوق عمومی، محرومیت مالک از تصرفات مالکانه را جایز نمی داند و دسته ای دیگر که با نگاهی متفاوت به قواعد فقهی و روایات در صدد اثبات اولویت حقوق اجتماعی نسبت به حقوق مالکانه است. این اختلاف دیدگاه ها زمانی که با فروض و اشکال دیگری چون تبدیل موضوع شهرنشینی، سکوت یا عدم سکوت شارع در خصوص احکام شهر نشینی مدرن و جایگاه صدور احکام ثانوی، حکومتی تاسیسی و حکومتی مباین با احکام اولیه آمیخته می شود؛ پیچیدگی و دست یافتن به مبنای مشخص را دشوارتر می سازد. نهایت اینکه در بررسی و استخراج احکام مربوط به تعیین کاربری نباید با تمسک به تبدیل و تغییر موضوع و گذرا از احکام اولیه، مسئله را بررسی نمود. این معرکه آراء، پرداختن به مشروعیت این قوانین و دست یافتن به مبنایی مشخص از میان این ابهامات و دیدگاه های متفاوت را با توجه به کارکرد وسیع این مقررات در جامعه فعلی، امری محتوم نموده است.
در گفتار اول این محث تعریف کاربری را بدین گونه بیان کردیم؛ به طور کلی تعیین نحوه استفاده از زمین را کاربری زمین می نامند. این کاربری در مناطق مختلف شهری در طرح جامع یا هادی آن شهر مشخص شده وتغییرات جزئی و یا غیر اساسی آن نیز به وسیله کمیسیون موضوع ماده پنج قانون تاسیس شورای عالی شهرسازی و معماری، به عمل می آید. در خارج از محدوده قانونی شهرها وشهرک ها نیز حفظ کاربری و یا تغییرات احتمالی آن زیر نظر وزارت کشاورزی می باشد. در ادامه در قسمت دوم تاریخچه کاربری را آوردیم، در ایران در تاریخ ۳۱/۴/۱۳۲۱ آیین نامه ساختاری شهر تهران در ۱۱۵ ماده به تصویب رسید و طی ماده اول آن اخذ پروانه از شهرداری برای احداث بنای جدید یا تغییر بناهای موجود ضروری اعلام گردید. سرانجام در ۱۷/۵/۱۳۵۲ تبصره ای در رابطه با ضرورت رعایت کاربری تعیین شده در پروانه های صادره، در شهرهایی که نقشه جامع مصوب داشتند، به بند ۲۴ مادۀ ۵۵ الحاق گردید.
در بند سوم هدف از تعیین کاربری را بیان کردیم؛ اصولاً نوع کاربری زمین در مناطق مختلف شهری در طرح جامع یا هادی شهر تعیین می شود، که هدف از این طرح ها، به نظم درآوردن بافت شهری، حل مسائل و مشکلات موجود شهری، تنظیم و گسترش شهر بر اساس افزایش جمعیت و تحولات اقتصادی- اجتماعی و تقسیم شهر به نواحی مختلف از قبیل مسکونی، تجاری،آموزشی، بهداشتی، اداری و خدماتی و تدوین ضوابط شبکه مواصلاتی اصلی و معابر فرعی و … است.
در گفتار دوم این مبحث تخلفات مربوط به تغییر کاربری را بیان کردیم، که با توجه به آن استفاده از زمین یا ساختمان به نوعی غیر از آنچه در محتوای طرح ها و پروانه ساختمان قیدگردیده و یا استفاده و بهره برداری از اراضی خارج از شهرها و شهرک ها بر خلاف قانون، تخلف تغییرکاربری محسوب می شود.
در گفتار سوم رابطۀ تراکم و کاربری اراضی را این گونه توضیح دادیم؛ مطابق مقررات طرح های مصوب راجع به شهرسازی، در مناطق هر شهر که نوع کاربری زمین در منطقه با سایر مناطق متفاوت است حجم و ارتفاع ساختمان نیز تفاوت پیدا می کند. این تفاوت ها و اعمال محدودیت ها در حجم و ارتفاع ساختمان ها که به گونه ای تحدید تصرفات مالکانه نیز محسوب می شود؛ بر اساس قوانینی صورت می گیرد که منشاء وضع آنان رعایت مصالح اجتماعی در جوانب مختلف است.به این معنا که عدم رعایت و توجه به این موضوع در طراحی ضوابط شهری موجب از بین رفتن باغات و کاهش فضای سبز شهری، پایین آمدن ظرفیت و کشش معا بر، کمبود خدمات شهری و اختلال در تاسیسات زیر بنایی، ایجاد انواع آلودگی های زیست محیطی و بصری و … می گردد.
در گفتار چهارم نقش قوانین در تعیین کاربری اراضی و مراجع مربوطه را شرح دادیم. بر اساس اصل ۷۱، ۷۳، ۸۵، ۱۳۸ قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل به وضع قانون می پردازد و در تفسیر قوانین عادی و نظارت بر مصوبات هیات دولت نقش داشته و هم چنین شورای نگهبان مطابق با اصل چهارم همان قانون با بررسی قوانین و انطباق آنها با موازین اسلامی در اعتبار بخشی یا عدم اعتبار قوانین موثراست و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز مطابق با اصل ۱۱۲ قانون اساسی از طریق رفع اختلاف (بین مجلس و شورای نگهبان) و مشاوره با مقام معظم رهبری نقش خود را در خصوص وضع قوانین ایفا می کند و در این بین هیات وزیران نیز بر اساس اصل ۷۴ و ۱۳۸ قانون اساسی با تهیه و ارائه لوایح قانونی به مجلس و هم چنین تصویب آیین نامه های اجرایی قوانین در بحث قوانین نقش خود را در این خصوص ایفا می نمایند. ، شورای عالی شهرسازی و معماری، کمیسیون ماده پنج قانون تأسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و شورای شهر از مراجع خاص تغییر کاربری اراضی می باشند. براین اساس شورای عالی شهرسازی، مهم ترین مرجع تولیدکننده مقرراتی است که به نحوی باعث تحدید حقوق مالکانه می شود. هدف از تشکیل این شور ا برنامه ریزی شهری و تصمیم گیری های شهرسازی درکشور می باشد.و همچنین کمیسیون مادۀ ۵ نیز با بررسی و تصویب طرح تفصیلی، در تعیین میزان تراکم، سطح اشغال و تعیین کاربری بر حقوق مالکانه افراد اثرگذار می باشد.
در گفتار پنجم نقدی کوتاه بر برخی قوانین و تغییر کاربری اراضی را با توجه به حقوق مالکانه مورد بررسی قرار دادیم.با این توضیح که حیثیت و شرافت حقوق مالکانه و اقبال مشهور به اولویت و بقای این حقوق در تنازع با حقوق عمومی، می طلبد که قبل از هر گونه تغییر و تحدید در این حقوق، با طرحی دقیق و نقشه ای که حد و حدود مالکانه در آن به طور شفاف ترسیم گردیده، سعی نمود تا در عین حفظ مناسبات شهری، کمترین خسارت به حقوق مالکانه تحمیل گردد. که در سه بند( استثنایی به تعیین کاربری اراضی، نگاه های متضاد حقوقی به موضوع تعیین کاربری اراضی، ابهاماتی درخصوص ارزش افزوده ملک بر اثر تغییر کاربری از مسکونی به تجاری) این موضوع را توضیح دادیم. بر اساس تبصره بند۲۴ مادۀ۵۵ قانون شهرداری ها(…دائر کردن دفتر وکالت و مطب و دفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و دفتر روزنامه و مجله و دفتر مهندسی به وسیله مالک، ازنظر این قانون استفاده تجاری محسوب نمی شود.)و ماده واحده مورخ ۲۰/۱۰/۱۳۹۴ قانونگذار با استثناء برخی مشاغل چون مطب پزشکان و حرفه های وابسته به آنها و اعلام غیر تجاری بودن آنها فعالیت این مشاغل در ساختمان های مسکونی و تجاری ملکی و اجاری را بلا مانع دانسته است. از طرفی مالکی که بخواهد در ملک خود مثلاً قسمتی از خانه مسکونی خود را به تجاری تبدیل کند، تخلف کرده و جریمه می شود.اما قانون فقط موارد استثناء در تبصره بند ۲۴ مادۀ ۵۵ قانون شهرداری را پذیرفته است، نه موارد دیگر. و در جای که ملک مالک بر اثر اجرای طرح های عمومی، از مسکونی به تجاری تبدیل می شود، آیا مجری طرح حق دریاف عوارض یا موارد دیگری را دارد یا خیر؟ ؛ در سال۱۳۶۰ تشریک در ارزش افزوده به موجب قانون لغو حق مرغوبیت کاملاً منتفی شد. وزارت کشور در پی احیای حق تشریک در ارزش افزوده در سال۱۳۶۸ بر اساس نامه ای از محضر رهبر انقلاب کسب تکلیف نمود و طی آن سوال نمود که آیا تفاوت ارزش ایجاد شده بالفعل به صورت دارایی(ثروت) یا بالقوه به صورت اجاره بها و سرقفلی متعلق به مالک است یاعموم مردم شهر(شهرداری به نایب منابی مردم که پرداخت کننده تمام هزینه ها بوده اند) با این عنوان که بتواند قسمتی از هزینه ههای مصروفه را جبران کند؟
دفتر مقام معظم رهبری اعلام داشتند در اینکه ارزش افزوده ناشی از عبور خیابان از نزدیکی یک ملک، متعلق به صاحب آن ملک است؛ نباید هیچ شک داشت. دولت یا شهرداری می تواند در صورت تصویب مجلس یا هر مقام قانونی مالیات ببندد، هم بر این ارزش افزوده و هم برای ملکی که خیابان جدیدی از کنار آن عبور کند. و با توجه به اعلام نظر مقام معظم رهبری، وزارت کشور با تلقی این پاسخ به عنوان مجوز شرعی و قانونی، بر اساس بند الف مادۀ ۲۳قانون وصول برخی از درآمدهای دولت ومصرف آن در موارد معین، تعرفه عوارضی حق مشرفیت را تهیه نمود که پس از تصویب. جهت اجرا به شهرداری های سراسر کشور ارسال گردید. اما این پایان ماجرا نبود چرا که برخی از شعب دیوان عدالت اداری اخذ وجوهی تحت عنوان حق تشرف را غیر قانونی تشخیص داد و در نهایت شورای نگهبان نیز این مصوبه را خلاف شرع و قانون دانست.و بطور خلاصه آنچه مسلم و واضح است، شهرداری با بهره گرفتن از این اهرمهای قانونی و مصوبات مجلس و بخشنامه های در این خصوص، اعمال قدرت نموده و حقوق مالکانه را تحت تأثیر خود قرار داده، حتی درجاهای که بحث طرح های عمومی در میان نباشد، شهرداری ها به عنوان نمونه زمین مالکی که در داخل شهر است،و مالک فعلاً نمی تواند آنرا بسازد. از وی عوارضی اخذ می نماید. و مثالهای از این گونه است که اعمال زور شهرداری ها و محدود کردن مالکیت اشخاص نمایان می شود.
مبحث ششم: تغییر کاربری در رویه قضایی
در این مبحث در شش گفتار درخصوص آراء وحدت رویه مربوط به تغییر کاربری اراضی را مورد بررسی قرار دادیم؛ در گفتار اول مانع تراشی دوایر دولتی در مقولۀ تغییر کاربری را باذکر آراء وحدت رویه بشمارۀ ۲۱۰ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و رأی شمارۀ ۴۲ و هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و در گفتار دوم قلع بنای احداث شده در ملک با کاربری زراعی و باغی را با ذکر آراء شمارۀ ۷۰۷ – ۲۱/۱۲/۱۳۸۶ و ۵۱۷ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و در گفتار سوم قلمرو شمول قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها را با آوردن رأی وحدت رویه شمارۀ ۷۲۴ – ۲۲/۱/۱۳۹۱ هیأت عمومی دیوان عالی کشور و در گفتار چهارم قانون حاکم در زمان وقوع تغییر کاربری اراضی زراعی و باغ ها با ذکر رأی وحدت رویه شمارۀ ۷۳۰ – ۲۸/۳/۱۳۹۲ هیأت عمومی دیوان عالی کشور و در گفتار پنجم عدم جواز اخذ عوارض تغییر کاربری در فرض وجود سابقه تصرف مالکانه در ملک، رأی بشماره دادنامه ۸۶/۴۳۷ و ۴۳۸ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و در گفتار ششم جواز تصرف مالک در ملک خود در فرض عدم اجرای طرح دولتی در مهلت مقرر قانونی، که در آراء بشمارۀ ۸۱/۱۶۹ و ۸۶/۱۹۷ و ۵۶۱ هیات عمومی دیوان عدالت اداری مؤید این مطلبند. توضیح دادیم.
مبحث دوم : پیشنهادات

    1. قاعده تسلیط و مادۀ ۳۰ قانون مدنی، به مالک این اختیار را داده است، که در مایملک خود هرگونه تصرفی اعم از مادی و حقوقی را داشته باشد.از طرفی ضرورت های جامعه شهرسازی ایجاب می کند،که شهرداری ها و سایر دستگاه های اجرایی برای انجام طرح های عمومی و شهرسازی املاک مالکان را تحت تصرف خود قرار دهند. لذا بایستی در این خصوص وارد معامله با مالکان شوند، و رضایت مالکان را بدست آورند، وقتی بحث معامله در میان می آید، بایستی به اراده های طرفین احترام گذاشت و شرایط مادۀ ۱۹۰ قانون مدنی را رعایت نمایند، چون اراده یکی از شرایط صحیح معامله است. وقتی که اراده مخدوش باشد. معامله هم مخدوش و باطل است. لذا اراده مالک بعنوان فروشنده و بایع نیاز اساسی و شرط صحیح معامله است.همانطوریکه در کشورهای خارجی برای انجام چنین طرح های، قیمتی را به مالک پیشنهاد می کنند، که احتمال دوبرابر یا چند برابر قیمت واقعی ملک است، و لذا در اولین قدم توافق مالک را بدست می آورند.اما در حقوق ما و براساس تبصرۀ مادۀ ۳ لایحه قانونی نحوۀ خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت مصوب ۱۳۵۸، روال را طوری دیگر بیان کرده است. و حالت قهری به خود گرفته و مالک را مجبور می کند، که ملک خود را دو دستی و به قیمتی که با آن موافق نیست، تقدیم دستگاه های اجرایی نماید.پیشنهاد این است که این تبصره اصلاح گرددو بجای مفاد آن این گونه مرقوم شود که دستگاه های اجرایی برای انجام طرح های عمومی قیمتی را با توجه به موقعیت و مکان و ارزش واقعی ملک براساس نظریه های کارشناسان متخصص و خبره به مالک پیشنهاد نمایند، که مالک با آن موافقت کند.با این وصف از لحاظ شرعی و قانونی مورد معامله صحیح اجرا می شود.وقتی موافقت مالک حاصل شود، دیگر نیازی به تملک اجباری و قهری نیست. از سوی دیگر اضافه قیمت گذاری ملک براساس مادۀ ۵ قانون مرقوم و بدون لحاظ تأثیر اجرای طرح در برآورد قیمت خود ظلم غیر موجه ای است که بر مالک تحمیل می شود. یعنی املاک مجاور که با اجرای طرح عمومی مرغوبیت پیدا می کنند از ارزش افزوده برخوردار می شوند، لیکن ملک محل اجرای طرح از این مزیت محروم است. که در اینجا قانون باید اصلاح گردد.
    1. در مادۀ ۹ لایحه قانونی نحوۀ خرید و تملک اراضی و املاک، حالتی را بیان می کند که اجرای طرح فوریت داشته باشد و بدون موافقت مالک، ملک در اختیار دستگاه اجرایی قرار می گیرد، که استثناء خلاف اصل است.و می توان گفت چون شرایط معامله صورت نپذیرفته است، معامله هم از لحاظ شرعی و قانونی ایراد دارد.و از طرفی ارادۀ مالک نادیده گرفته شده، بر حقوق مالکانه وی بی عدالتی می شود. لذا پیشنهاد این است که این ماده و تبصره اش حذف شوند.
    1. یکی از مواردی که بر حقوق مالکانه تأثیر زیادی دارد، مصوبات کمیسیون مادۀ ۵ قانون شورای عالی شهرسازی و معماری مصوب ۲۳/۱۲/۱۳۵۱ است.که این کمیسیون ها با توجه به اراده خود و معیارها و اختیاراتی که دارند به نفع خود مصوبه تصویب می نمایند، که بر حقوق مالکانه تأثیر منفی دارد، هرچند که بیشتر این مصوبات با اقامه دعوا در دیوان عدالت اداری ابطال می گردند. و از اعتبار می افتند. پیشنهاد این است که با شناسایی مسئولیت مدنی برای این کمیسیون ها، در مواردی که بدون سبب قانونی و احراز نیاز فوری و واقعی، طرح عمومی را بر روی املاک مردم تعریف می کنند، پیشگیری از وقوع تخلف و سوء استفاده از حق به عمل آید.
  1. همانطوریکه می دانیم در مادۀ ۱۱ قانون نوسازی و عمران شهری مصوب ۷/۹/۱۳۴۷ با اصلاحات بعدی، براساس این ماده اراضی واقع در محدودۀ شهر که فاقد ساختمان اساسی بوده و یا باغ شهری به آن اطلاق نشود، در صورتی که تا یکسال بعد از پایان مهلت مقرر در مادۀ ۵ همان قانون مالکین یا قائم مقام یا نمایندگان قانونی آنان مشخصات و بهای ملک خود را به شهرداری اعلام نکنند، شهرداریهای مشمول مادۀ ۲ این قانون مکلفند اینگونه املاک را بتصرف در آورده و به قایم مقامی مالک از طریق مزایده و با رعایت آیین نامه معاملات شهرداری و بر اساس قیمت منطقه ای بفروش برسانند و… این با عدالت منافات دارد. لذا لازم است در این خصوص اصلاحاتی صورت گیرد، و این مادۀ قانونی با این حالت قهریش حذف گردد. و در این صورت بایستی شهرداری از طریق طرح دعوا و مطالبه عوارض را پیگیری نماید نه سلب مالکیت مالکان را.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 08:34:00 ب.ظ ]




۱۱/۰±۰۱/۰

۹۴/۰-±۰۱/۰

فسفریله

۸

۲۲۴±۷/۲

۴/۴۸±۸/۰

۴/۳۶±۶/۰

۲۲/۰±۰۱/۰

۸۸/۰-±۰۱/۰

۱۲

۲۲۶±۹/۰

۱۲۲±۳/۱

۸/۴۰±۴/۰

۵۴/۰±۰۱/۰

۸۵/۰-±۰۱/۰

تمام نمونه های ژل مورد مطالعه رفتار جریان وابسته به تنش برشی را از خود نشان دادند و میزان ویسکوزیته دینامیک کمپلکس (*η) با افزایش فرکانس به صورت خطی (در مقیاس لگاریتمی دوگانه) کاهش یافت (شکل های ۴-۲۴ و ۴-۲۵). بنابراین می توان نتیجه گرفت که نمونه های ژل نشاسته ها دارای رفتار غیرنیوتونی تضعیف شونده با برش بودند. این نتایج با نتایج بیان شده در بررسی رفتار جریان برشی پایای نمونه ها مطابقت داشت. نتایج مشابهی در این زمینه در مورد سایر محلول های هیدروکلوئیدی گزارش شده است (چانگ و همکاران، ۲۰۰۱؛ کورس و همکاران، ۲۰۰۴؛ کیم و یو، ۲۰۰۶). با افزایش غلظت میزان این پارامتر برای نمونه های نشاسته ی طبیعی، فسفریله و هیدروکسی پروپیله به ترتیب ۹۷/۱۴۴، ۰۹/۱۲ و ۲۴/۳۲۲ درصد افزایش یافت، که نشان داد نشاسته هیدروکسی پروپیله بیشترین افزایش را داشته است. این تغییر ناگهانی در ویسکوزیته کمپلکس نشاسته هیدروکسی پروپیله با افزایش غلظت با نتایج بدست آمده در مورد ویسکوزیته برشی آن در تطابق کامل بود. نتایج بدست آمده نشان داد که نشاسته های مورد مطالعه پتانسیل خوبی برای کاربرد به عنوان تغلیظ کننده و پایدارکننده در سیستم های غذایی دارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

موریس (۱۹۹۰) فرض کرد که ویسکوزیته کمپلکس با شیب نزدیک به ۷۶/۰- نشان دهنده خصوصیات “ژل ضعیف” ژل های پلی ساکاریدی است که به وسیله روی هم افتادن[۸۵] و گیر کردن[۸۶] زنجیره های منعطف دارای پیچش اتفاقی[۸۷] تشکیل می شود. مقادیر بدست آمده برای شیب ویسکوزیته کمپلکس نمونه ها (۹۴/۰-۸۵/۰) حدود این مقدار(۷۶/۰-) بودند.

شکل ۴-۲۴٫ اثر فرکانس بر ویسکوزیته کمپلکس نمونه های ژل نشاسته (غلظت ۸ درصد، دما ۲۵ درجه سانتیگراد).
شکل ۴-۲۵٫ اثر فرکانس بر ویسکوزیته کمپلکس نمونه های ژل نشاسته (غلظت ۱۲ درصد، دما ۲۵ درجه سانتیگراد).

از نقطه نظر ساختار، در مورد ژل های حقیقی نمودار لگاریتم G′ در مقابل لگاریتم سرعت زاویه ای (ω) دارای شیب صفر است، در حالی که در مورد ژل های ضعیف و دیسپرسیون های بسیار غلیظ این نمودار دارای شیب مثبت بوده و G′ دارای مقدار بالاتری نسبت به G″ دارد (کلارک و رز-مورفی، ۱۹۸۷؛ رز-مورفی، ۱۹۸۴). بر اساس تئوری دینامیک پلیمر ها، برای سیالات مایع-مانند وابستگی به فرکانس مقادیر G′ رابطه ای قانون توانی را نشان می دهد (فری، ۱۹۸۰). بنابراین پارامتر های قانون توان استفاده شده برای مدل سازی وابستگی به فرکانس G′ بر اساس معادله ۴-۱ ارزیابی شد:
۴-۱
که در این معادله G′ مدول ذخیره، ω فرکانس نوسانی و k′ یک ثابت است. پارامتر a شیب نمودار در مقیاس لگاریتمی-لگاریتمی نمودار G′ در برابر ω می باشد. برای یک ژل کووالانت و حقیقی مقدار a برابر صفر است، در حالی که برای یک ژل فیزیکی مقدار a بالاتر از صفر می باشد. مقدار a کمتر نشان دهنده ژل های الاستیک است در حالی که مقادیر نزدیک به ۱ برای این پارامتر مربوط به سیستم های دارای رفتار ویسکوز می باشد. در مقادیر نزدیک به صفر، G′ با فرکانس تغییر نمی کند. همانطور که نتایج جدول ۴-۲۱ نشان می دهد، وابستگی به فرکانس تمام نمونه های نشاسته با افزایش غلظت کاهش یافت. کمترین مقدار پارامتر a مربوط به نمونه های ژل نشاسته هیدروکسی پروپیله با غلظت ۱۲ درصد بود (۰۶/۰) که نشان داد این ژل خصوصیاتی نزدیک به یک ژل حقیقی را داشته و دارای کمترین وابستگی به فرکانس است. مقادیر نزدیک به ۱ بدست آمده برای نمونه ها در غلظت ۸ درصد (۶۱/۱-۹۳/۰) نشان داد که تمام نمونه ها در این غلظت رفتار ویسکوز دارند، در حالی که با افزایش غلظت، رفتار ژل های الاستیک در مورد آن ها مشاهده شد (۱۸/۰-۰۶/۰a =). در مورد اثر فسفریله کردن (۰۹۶/۰ درصد) نیز برای نشاسته های فسفریله مطابق با نتایج به ترتیب کاهش ۴۲/۱۸ و ۲۲/۲۲ درصدی در وابستگی به فرکانس در غلظت های ۸ و ۱۲ درصد در مقایسه با نمونه های نشاسته طبیعی مشاهده شد.
سینگ و همکاران (۲۰۰۷) بیان کردند که ژل نشاسته فسفریله شده دارای مقاومت برشی بالاتری نسبت به ژل نشاسته طبیعی است. نتایج به دست آمده توسط سئو و توامالار (۱۹۹۳)، ووتن و ماناتساتین (۱۹۸۳)، هیرش و کوکینی (۲۰۰۲) نیز این مساله را تائید کردند. بر اساس پارامتر های k′ و k″ بدست آمده، مشاهده می شود که این دو پارامتر با افزایش غلظت افزایش یافتند، که نشان می دهد شبکه قوی تری در غلظت بالاتر تشکیل شده است (ترکووا و همکاران، ۲۰۰۴).
جدول۴-۲۱٫ پارامترهای معادله توانی برای مدول ذخیره نمونه های ژل نشاسته در غلظت های مختلف (دمای ۲۵ درجه سانتیگراد و کرنش ۵/۰ درصد)

نوع نشاسته

غلظت (٪)

G′=k′ (ω)a

k′(Pa)

a

R2

طبیعی

۸

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ب.ظ ]




دیوان داوری سرانجام چنین تشخیص داد که اساسا دولت ایران طرف قرارداد نبوده، و لذا مخاطب شرط ثبات هم (به فرض که وجود داشته باشد) نیست.
همانطور که ملاحظه می‌شود، این که شرط ثبات (به فرض وجود) به منزله گزینش منفی قانون داخلی است و قرارداد را مشمول حقوق بین‌المللی می‌کند، مورد قبول دیوان قرار نگرفته است. در هر حال، دیوان ادعای سلب مالکیت را پذیرفت منتهی آن را از نوع مشروع مطابق قانون داخلی و حق حاکمیت دولت دانست.
«شرط ثبات درست آن روی سکه‌ای است که بلافاصله پیش از این بحث درباره حق حاکمیت و اختیار دولت برای تغییر یا فسخ قرادادها مورد بررسی قرار دادیم. می‌گویند اگر دولت می‌تواند قرارداد را عوض کند یا ملغی سازد، همان دولت نیز باید بتواند بگوید که این قرارداد معین را عوض نخواهم کرد و آن را تا پایان مدت معتبر خواهم شمرد. می‌گویند التزام دولت به عدم تغییر قرارداد را نیز می‌توان از مظاهر حق حاکمیت دانست.» این گونه شرط ها چنانکه به جای خود آورده‌ایم، بعداز سال ۱۹۳۳ در قراردادهای نفتی بطور مکرر و روزافزون راه یافته و امروزه در بسیاری از قراردادهای سرمایه‌گذاری غیرنفتی جاپیدا کرده است.[۱۸۰]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

وجود شرط ثبات در برخی از داوریهای نفتی به عنوان قرینه گزینش منفی درباره قانون حاکم تلقی گردیده است و ما درا ین مقام به نقل شواهدی می‌پردازیم. مثلا در دعوی تکزاکو این سوال مطرح شده است که آیا قرارداد امتیاز از نوع قراردادهای اداری است؟ به این معنی که دولت می‌تواند مقررات آن را در جهت منافع عامه مورد تجدیدنظر قراردهد. چنانچه پیشتر آورده‌ایم داور پاسخ منفی به این سوال داد و اظهار نظر کرد که قرارداد امتیاز موضوعا از قراردادهای مربوط به خدمات عامه جدا است و دولت نمی‌تواند یک طرفه مقررات آنرا تغییر دهد. داور علاوه بر این متذکر شد که قرارداد تکزاکو متضمن شرط ثبات است و شرط مزبور مانع از ان است که دولت بتواند در مقررات آن بدون رضایت طرف دیگر تجدیدنظر کند، حال آنکه داشتن چنین اختیاری صفت ممیزه یک قرارداد اداری است.[۱۸۱]
مضمون شرط ثبات مندرج در قرارداد تکزاکو به شرح زیر بود: «دولت لیبی کلیه اقدامات لازم را به عمل خواهد آورد تا شرکت مطمئنا از همه حقوق خود به موجب این امتیاز بهره‌مند گردد. حقوق قراردادی که صریحا به موجب این امتیاز مقرر گردیده است، جز با تراضی طرفین قابل تغییر نخواهد بود. تفسیر و تعبیر امتیاز در تمام مدت اعتبار آن تابع قانون نفت و سایر مقررات کشور لیبی است که در تاریخ اعطای امتیاز موجود بوده است. هیچگونه اصلاح یا الغای مقررات مزبور نمی‌تواند بدون رضایت شرکت در حقوق قراردادی او خدشه وارد کند
دولت با امضای یک قرارداد بین‌المللی شده در برابر یک طرف خصوصی این حق را از خود سلب کرده باشد، از این لحاظ تفاوتی بین معاهده و قرارداد بین‌المللی شده وجود ندارد خلاصه آنکه به نظر دوپوی «ملی کردن نمی‌تواند در قرارداد بین‌المللی شده که دارای شرط ثبات باشد موثر افتد»
- تفصیل این مناقشات و توجیه آن در تحت عنوان «مفهوم حاکمیت و ماهیت ملی کردن» از بند ۵۸ تا ۸۰ از رای تاپکو مندرج است.» این رای دوپوی بارها از سوی صاحب‌نظران و مراجع معتبر حقوق بین‌الملل مورد انتقاد قرار گرفته است، از جمله «پروفسور ریگو» در مقاله‌ای تحت عنوان «خدایان و قهرمانان» بر این رای سخت می‌تازد که چگونه یک قرارداد خصوصی که محصول توافق دولت با یک شخص خصوصی است می‌تواند حق مسلمی را که به لحاظ حقوق بین‌المللی برای دولت مقرر شده است از بین ببرد؟ و چگونه قراردادی را که لااقل یک طرف آن یک شخص خصوصی است می‌توان در حوزه حقوق بین‌الملل جای داد؟ به نظر پروفسور ریگو این یک نوع مصادره به مطلوب است که گفته شود قرارداد بین دولت و یک فرد خصوصی بین‌الملل صرفا به لحاظ تمایل و خواست طرفین آن می‌تواند در حوزه حقوقی بین‌الملل جای گیرد، چه اولا اصل آزادی اراده طرفین قرارداد خود از اصول عمومی حقوق است، یعنی از سیستمهای حقوق ملی گرفته شده، ولی این آزادی در هیچ سیستم حقوق مطلق و بی‌قید و شرط نیست و همواره استثناهائی بر ان وارد می‌شود. ثانیا چطور یک فرد خصوصی که طرف قرارداد است تصمیم می‌گیرد که روابط خود را با دولت به حوزه حقوق بین‌الملل ارتقا دهد؟ به عبارت دیگر قدرت الزام آور قراردادی که افراد منعقد می‌کنند ماخوذ از سیستم حقوق ملی است و این حرف که گفته شود چنین قراردادی تابع حقوق بین‌الملل خواهد بود تناقض گوئی بیش نیست[۱۸۲]
- در دعوی بی پی علیه لیبی، کارشناس قوانین لیبی اظهارنظر کرده بود که قرارداد امتیاز را باید جزو قراردادهای اداری به شمار آورد. نظر کارشناس بر آن بود که دولت لیبی حق تغییر و یا الغای این قراردادها را دارد منتهی اقدام دولت در این زمینه باید صرفا بر مبنای حفظ مصالح عمومی باشد و دادگاه می‌تواند این جنبه از امر را مورد رسیدگی قرار دهد و مشخص کند که آیا انگیزه دولت واقعا حفظ مصالح عمومی بوده یا از حق و اختیار قانونی خود سوء استفاده کرده است؟ قاضی لاگرگرن که رسیدگی به دعوی را برعهده داشت، از ورود در این ماجرا خودداری نموده و در رای خود به همین اندازه اقتصار کرده است که امتیازنامه را «رابطه قراردادی مستقیم» بین خواهان و خوانده تلقی می‌کند.[۱۸۳]
- شرط ثبات و آثار حقوقی آن در دعوی امین اویل به تفصیل بیشتری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و یافته‌های دادگاه در این باره از اهمیت و اعتباری فراوان برخوردار می‌باشد. در ماده ۱۷ امتیازنامه‌ای که دعوی مزبور مستند به آن بود شرط ثباتی به مضمون زیر پیش‌بینی شده بود: «شیخ نه از راه وضع قوانین عمومی یا خصوصی و نه از طریق اقدامات اداری یا وسائل دیگر (جز آنچه در ماده ۱۱پیش‌بینی گردیده) قرارداد را ملغی نخواهد ساخت. هرگونه تغییر در مقررات قرارداد، یا حذف مقررات موجود، یا اضافه کردن مقررات تازه بر آن، تنها در صورتی میسر خواهد بود که طرفین چنین امری را به ملاحظه منافع خود لازم بدانند و نسبت به آن توافق کنند.»
معذلک در سپتامبر ۱۹۷۷ دولت کویت به موجب تصویب نامه‌ای قرارداد امیتاز را ملغی کرد و مقرر داشت که کمیته‌ای برای رسیدگی به دعاوی متقابل طرفین و تعیین میزان غرامت تشکیل شود. امین اویل در مقام اعتراض برآمد و سرانجام اختلاف به داوری ارجاع شد. بحث از شرط ثبات و آثار حقوقی آن از مهمترین بخشهای حکمی است که درنتیجه این دعوی صادر گردید. در بند ۸۸ حاکم داوری آمده است که شرط ثبات در نظر اول این معنی را در ذهن القا می‌کند که دولت نمی‌تواند قرارداد را پایان دهد. دادگاه در بندهای دیگر از این رای به تجزیه و تحلیل مواضع طرفین می‌پردازد و استدلالهای آنها را به محک نقد می‌زند، از جمله در بند ۹۰ می‌گوید: «دولت مدعی شده است که اصل حاکمیت دائمی بر منابع ثروت طبیعی بصورت یکی از قواعد آمره حقوقی (jus cogens) درآمده و این اصل مانع از آن است که دولت در ضمن قرارداد یا به موجب معاهده تضمیناتی منافی اختیارات خود در زمینه ثروتهای طبیعی بدهد. این ادعا اساس درستی ندارد.[۱۸۴] حتی اگر قطعنامه شماره ۱۸۰۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورخ ۱۹۶۲ را با توجه به اوضاع و احوالی که در تصویب آن ملحوظ می‌باشد، منعکس کننده وضع موجود حقوق بین‌الملل بدانیم، باید متذکر شویم که قطعنامه‌های بعد، از درجه اعتبار برخوردار نبوده‌اند. حتی اگر برخی از مقررات قطعنامه ۱۹۶۲ را به مثابه اقدامی در تدوین قواعد متداول بین‌الملل تلقی کنیم نمی‌توان به این نتیجه رسید که دولت نتواند خود را متعهد سازد که در طول مدت محدودی از اقدام به ملی کردن خودداری خواهد نمود
معذلک به نظر هیات داوری شرط ثبات مندرج در قرارداد امین اویل مانع از اقدام دولت کویت برای ملی کردن آن نمی‌شد، زیرا که شرط ثبات مزبور فاقد صراحت لازم در این باره بود. به گفته هیات داوری محدود کردن حق حاکمیت دولت، مطلبی بسیار مهم است که محتاج تصریح می‌باشد.[۱۸۵] و لحن کلی شرط ثباتی که در قرارداد آمده وافی به این مقصود نیست.
در رای امین اویل آمده است: شرط ثباتی که جنبه کلی دارد این اندازه می‌تواند موثر باشد که دولت را از اقداماتی که صرفا جنبه مصادره و ضبط اموال (confiscation) داشته باشد بازدارد و لزوم پرداخت غرامت را دربرابر ملی کردن تقویت می‌کند. خلاصه آنکه ملی کردن که توام با پرداخت غرامت است از مصادره جدا می‌باشد و شرط ثبات کلی منافاتی با ملی کردن ندارد.
نکته جالب توجه‌تر، در رای امین اویل آن است که جنبه دینامیک و متحول روابط قراردادی در زمینه نفت مورد تاکید خاص دادگاه قرار گرفته و تصریح شده است که شرط ثبات مندرج در قراردادها را باید در چهارچوب شرایط موجود بررسی کرد. یعنی این شرط در روزیکه قرارداد تنظیم می‌شد یک مفهوم داشت و در این تاریخ که سالها بر آن سپری گشته و قرارداد دستخوش تغییرات شده مفهومی دیگر پیدا کرده است. هیات داوری می‌گوید: تغییرات حاصل در قراردادهای نفتی را نباید با مساله rebus sicstantibus در هم آمیخت، زیرا آنچه در اینجا مطرح هست، تخلف از مقررات قرارداد نیست، بلکه تغییر و تحولی است که در خود قرارداد پیدا شده و آن را از صورت اولیه خارج ساخته است.[۱۸۶] بنابراین شرط ثباتهایی که در قراردادها پیش‌بینی شده‌اند خصوصیت و معنی مطلقی را که در سابق داشته‌اند از دست داده‌اند.
در دعوی «خمکو» بین شرکت آموکوفاینانس و شرکت ملی نفت ایران، خواهان مدعی شده بود که قرارداد متضمن دو شرط ثبات بوده است. خواهان مفاد بند ۲ از ماده ۲۱ و بند ۲ از ماده ۳۰ قرارداد را بعنوان شرط ثبات معرفی کرده بود بند ۲ ماده ۲۱ مقرر می‌داشت: «هرگونه اقدام از هر قبیل برای کان لم یکن کردن یا اصلاح یا تغییر مقررات این قرارداد فقط با رضایت متقابل «پتروشیمی» و «آموکو» ممکن خواهد بود.»[۱۸۷]
مبحث دوم : روش رسیدگی به اختلافات ناشی از سلب مالکیت و ملی کردن
گفتار اولمفهوم و اقسام سلب مالکیت
صرف‌نظر از مبانی تاریخی، فلسفی، حاکمیت و اینکه آیا سلب مالکیت مبتنی بر عمل ارادی دولت یا همبستگی و نیاز اجتماعی است؟ آنچه که مسلم است وجود دولتهای مستقل با حاکمیت برابر در جامعه امروز و سلب مالکیت از بیگانگان واقعیت‌های عینی هستند که بدون استدلال و به صورت بدیهی می‌توان آنرا پذیرفت. در حقوق بین‌الملل نوین از جمله اسنادی که بر این دونکته یعنی حاکمیت از یک سو و مالکیت از سوی دیگر صحه می‌گذارد و مبنای استدلال های حقوقی و آراء محاکم بین‌المللی قرار گرفته، دو قطعنامه سازمان ملل متحد درباره حاکمیت دائم بر منابع طبیعی[۱۸۸] و حقوق و تکالیف اقتصادی دولتهاست.[۱۸۹] در این مبحث آثار حقوقی این دو قطعنامه‌های سرنوشت‌ساز مدنظر می‌باشد.
اینکه آیا این دوقطعنامه درصدد تغییر حقوق بین‌الملل عرفی در این خصوص بوده‌اند یا خیر؟ محل بحث و نظر بسیاری از اصحاب فن بوده و هست. اصولا می‌توان ماحصل محتوای این دو قطعنامه و حقوق بین‌الملل عرفی را دراین باره به شرح زیر جمع‌بندی کرد:
۱- دولتها در تنظیم مقررات سرمایه‌گذاری و شرکتهای تجاری و مالیات‌بندی بر آنها در قلمروی سرزمینی خود آزادند.
۲- دولتها مجاز به ملی کردن استهلاک یا انتقال مالکیت اموال بیگانه درقلمروی سرزمینی خود به شرط وجود نفع عمومی و پرداخت خسارت عادلانه می‌باشند.
۳- نظریه حاکمیت بر منابع بر این اصل که اخذ مال برای مقاصد عمومی مجاز و قانونی است صحه می‌گذارد و نیز اصول جبران خسارت را هم می‌پذیرد.
۴- شرکتهای خارجی از نظرفعالیتهای خود در قلمروی هر دولت مشمول قانون داخلی همان دولت هستند[۱۹۰]
بند اول: سلب مالکیت و مصادیق آن
الفسلب مالکیت در حالت اضطرار به شرط پرداخت غرامت (ضبط اموال)
«ضبط مال یک مسئله درون کشوری است و شامل اخذ اجباری مال از طرف دولت به خاطر منفعت عمومی می‌شود و پس از انجام عمل، غرامت کامل و عادلانه باید پرداخت شود[۱۹۱]
اساساً در فرانسه ضبط مال به خاطر احتیاجات نظامی در تمرینات و مانورها و در زمان جنگ بود که تکوین یافت و سپس صورت بیع‌اجباری، استقراض و اجاره اجباری هم به خود گرفت.
«ضبط مال به خاطر احتیاجات غیرنظامی سابقه تاریخی طولانی در فرانسه دارد و در خلال انقلاب فرانسه، جنگ فرانسه با پروس و جنگ جهانی اول مصادیق زیادی داشته است[۱۹۲] طبق قانون ۱۱ ژوئیه ۱۹۳۸ ضبط مال به صورت متن قانونی مدون در حقوق فرانسه عینیت یافت و رویه قضایی آن سامان در مورد پرداخت غرامت کامل و عادلانه در «ماده ۲۳ همین قانون جلوه‌گر است که پرداخت غرامت را بابت خسارت اصلی بدون احتساب عدم‌النفع بخاطر وضعیت جنگی تجویز می‌کند[۱۹۳]
«در انگلستان نخستین نمودهای ضبط مال نه به صورت ضبط عین بلکه ضبط منفعت در اسکان سربازان خارج از پادگانها و به خانه‌های شهروندان غیرنظامی دیده می‌شود که هر سال قانون آن از سوی پارلمان تصویب می‌شد.درکامن لا ضبط مال یک امتیاز ویژه سلطنتی»[۱۹۴] است که در حال اضطرار در صورت نبودن چاره دیگر بموجب قانون مصوب پارلمان اعمال می‌شود در رای دعوای سالتپتر ۱۶۰۶ که متفقا توسط تمامی «قضات کامن لا» صادر شده آمده، آنچه که در حالت عادی جرم تلقی می‌شود در حالت اضطرار توجیه‌پذیر است.[۱۹۵] «بموجب» رای دعوای دادستان کل انگلیس با هتل دوکایزر ۱۹۲۰، دولت اختیارات وسیعی در تملک اجباری اراضی وابنیه بدست آورد و البته جبران خسارت هم بابت این تملکات مورد تائید و تاکید قرار گرفت[۱۹۶] در ۲۴ اوت ۱۹۳۹ در آستانه جنگ جهانی دوم، پارلمان انگلیس قانون اختیارات اضطراری[۱۹۷] را تصویب کرد و به موجب اصلاحیه سال بعد آن تمامی اشخاص و اموال موجود در کشور به کنترل بالقوه دولت در می‌آمد و باز به موجب قانون جبران خسارت[۱۹۸] ۱۹۳۹ غرامت تملک اراضی به صاحبان آن پرداخت می‌شد.
چشایر، حقوقدان انگلیسی ماهیت ضبط مال را مبتنی بر اضطراری و موقتی بودن آن می‌داند ولی بی‌ثباتیهای اوضاع کشورها در قرن بیستم باعث تصویب قوانین دفاعی و اقتصادی به شکلی گردیده که ضبط مال را از خصوصیت اضطراری و موقتی بودن عاری ساخته به آن رنگی دائمی می‌بخشد[۱۹۹] به عقیده دکتر ورتلی، بخاطر اوضاع خاص کشورها این امر اجتناب‌ناپذیر است ولی اگر غرامت لازم فورا پرداخت شود آنرا در قالب سنتی سلب مالکیت در می‌آورد.
همچنین «در حالت جنگ کشورهای متخاصم می‌توانند در قلمروهای دریایی خودکشتی‌های تجاری بی‌طرف را به شرط پرداخت غرامت ضبط نمایند[۲۰۰]
ب : سلب مالکیت بدون جبران خسارت (مصادره اموال)
سلب مالکیت به عنوان مجازات را مصادره می‌نامند و تفاوت اصلی آن با سایر اقسام سلب مالکیت در آنست که هیچ جبران خسارتی در مورد آن، صورت نمی‌گیرد.
بند دومسلب مالکیت غیرمستقیم و ملی کردن
الف : سلب مالکیت غیر مستقیم
این نوع سلب مالکیت که بدان سلب مالکیت پنهانی و خزنده هم می‌گویند، هنگامی رخ می‌دهد که به موجب قوانین ملی آثار سلب مالکیت رسمی و مستقیم نسبت به مال حاصل شود و در نهایت موجب دست کشیدن صاحب مال از آن شود.[۲۰۱] زیرا ادامه وضع موجود برای او مقرون به صرفه نخواهد بود و به طور کلی تمتع و استیفای حقوق مالکانه نسبت به مال غیرممکن می‌شود. سلب مالکیت خزنده مصادیق زیادی می‌تواند داشته باشد که از جمله آنها می‌توان به محدودیتهای ارزی، تورم، رکود، کنترل مدیریت و محدودیتهای استفاده از مال اشاره نمود.
از جمله محدودیتهای استفاده از مال ممنوعیت‌های بهداشتی است از قبیل منع فعالیتهای کارخانه‌هایی که محیط زیست و بهداشت عمومی را به خطر بی اندازد و یا تجارت پاره‌ای کالاها که از نظر قانون ملی برای سلامت جامعه مضر باشند. «مثلا در دعوای “آیم الان” چون ورود مشروب الکلی به آمریکا ممنوع بود رای به جبران خسارت مالکان داده نشد[۲۰۲]
باید توجه داشت که تمامی موارد بالا: اولا مشمول حقوق ملی دولت سرزمینی هستند و ثانیا اعمالی هستند که فی نفسه مشروعند واز اصل حاکمیت سرزمینی دولت سرچشمه می‌گیرند و تا آنجا که خلاف آن ثابت نشده و سوء استفاده دولت از حق یا تبعیض و خودسری در اعمال دستگاه های دولتی به اثبات نرسیده، نمی‌تواند مطمح نظر حقوق بین‌المللی قرار گیرد. «هر چند که نسبت به اتباع بیگانه در قلمروی دولت دیگر اعمال شود ولی بطور کلی بنا به گفته پروفسور براونلی ایجاد وضع خاص و اعمال محدودیت مشمول احکام سلب مالکیت (در مفهوم بین‌المللی آن) نیست[۲۰۳]
ب : ملی کردن موضوع مالکیت
«سلب مالکیت از طریق ملی کردن مبتنی بر دو اصل است:
۱). نظام مالکیت خصوصی قادرنباشد منابع یا فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی معینی را اداره کرده و آنرا با مقتضیات منافع و مصالح عمومی وفق دهد.
۲). وقتی که یک منبع یا ثروت ملی یا یک فعالیت اقتصادی، در اقتصاد ملی اهمیت قابل ملاحظه‌ای پیدا کرده و نقش اساسی در اقتصاد کشور ایفا می‌نمایند.
اصل بر این است که منابع و اموال مذکور متعلق به عموم جامعه می‌باشند
توضیح اینکه در گذشته ابتدا اصل کلی، آزادی مالکیت خصوصی افراد بر این منابع بود، اما به خاطر اینکه این اموال متعلق به عموم افراد جامعه بوده و زندگی اجتماعی افراد و ضروریات جامعه اقتضاء می‌کند، این منابع در دست عده‌ای خاص نباشد. «زیرا در نظام مالکیت خصوصی منافع عامه مردم جامعه مورد توجه قرار نمی‌گیرد و موسسات خصوصی حذف رقیب و ایجاد انحصار در خصوص فعالیت خاصی برای خود منافعی زیادی تحصیل می‌نمایند و از این‌رو بخش مهمی از اقتصاد کشور در دست آنهاست»[۲۰۴] و درنتیجه با در اختیار داشتن اکثر فعالیت‌های اقتصادی، بر دستگاه حاکم، اعمال نفوذ نموده که این عامل تهدیدکننده‌ای برای حکومت محسوب می‌گردد.
بنابراین برای جلوگیری از چنین وضعیتی و تامین مصالح و منافع عمومی و نیز خارج کردن منابع و ثروت‌های ملی از دست عده‌ای خاص، ملی کردن و در نتیجه سلب مالکیت خصوصی و متعلق نمودن آنها به عموم ملت، راه‌حل مناسبی می‌باشند.
باتوجه به اصول فقهی و حقوقی و مطابق اصل قانون اساسی[۲۰۵]، انفال و ثروت‌های ملی مشمول حکم واحد قرارگرفته و در اختیار حکومت اسلامی گذشته شده تا طبق مصالح عامه به مصرف برسد، زیرا متعلق به عموم بوده و قابل تملک خصوصی نمی‌باشند.
به موجب حقوق بین‌الملل هم این حق برای دولت پذیرفته شده است از جمله: «طی بند ۲
قطعنامه ۶۲۶ سال ۱۹۵۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به موجب آن هرگاه مردم و
دولت‌ها مطلوب یا لازم تشخیص دهند، بتوانند آن گونه فعالیت‌ها را مجاز به شمارند یا محدود کنند و یا به کلی متوقف سازند و نیز همچنین است قطعنامه شماره ۱۸۰۳، سال ۱۹۶۲ مجمع مذکور که به موجب آن «حق حاکمیت دائم ملت‌ها بر ثروت‌ها و منابع طبیعی خود، باید در جهت توسعه ملی و رفاه آن مردم اعمال شود»[۲۰۶]
ج : پرداخت غرامت به صاحب امتیاز
هر چند که عمل ملی کردن جزء اعمال حاکمیت و حق انکارناپذیر، دولت شناخته شده و به منظور رفاه عامه و منافع عمومی عمل می‌گردد، اما این عمل برای دولت ملی کننده یک تعهد حقوقی به وجود می‌آورد و آن پرداخت غرامت به صاحب امتیاز می‌باشد.
همانطور که عمل ملی کردن با تجویز و تصویب قوه قانون‌گذاری صورت می‌گیرد، مسئله تعیین میزان غرامت هم از طرف قانونگذار تعیین می‌گردد. البته بر خلاف سایر موارد سلب مالکیت (مصادره، ضبط و. . . ) که سلب مالکیت بعد از تعیین بهای عادله امکان‌پذیر می‌باشد. اما در ملی کردن ممکن است بهای قیمت عادله نباشد. زیرا قانونگذار با بررسی قضیه و در نظر گرفتن منافع و مصالح عمومی جامعه (که هدف ملی کردن هم همین است) میزان غرامت را به صورتی که نه صاحب امتیاز (طرف قرارداد) متضرر گردد و نه به آن حد و اندازه‌ای که زیاده‌روی شده و به ضرر منافع عمومی تمام شود تعیین می‌کند، درغیر این صورت نقض غرض خواهد بود، به هر حال طوری باشد که حقی از کسی تضییع نگردد، یعنی قانونگذار میزان غرامت را مناسب تعیین کند.[۲۰۷]
اینکه طرف قرارداد تبعه خارجی باشد یا داخلی به عقیده عده ای مسئله پرداخت غرامت فرق می‌کند. بدین‌معنی که اگر از اتباع داخلی باشند و دولت موضوع قرارداد را ملی اعلام کند، اگر غرامت پرداخت نشده یا خیلی کم پرداخت گردد حقش تضییع نمی‌گردد، زیرا او از عمل ملی کردن همانند عموم مردم جامعه منتفع خواهدشد، «اما اگر طرف قرارداد اتباع خارجی باشند و موضوع امتیاز ملی شود، اگر غرامت مناسب پرداخت نگردد. عادلانه نیست، زیرا اینجا وضعیت فرق دارد و اتباع خارجی طرف قرارداد اصولا از نتیجه ملی کردن همانند سایر افراد جامعه منتفع نخواهند شد، بنابراین دلیلی برای عدم پرداخت غرامت عادلانه وجود ندارد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ب.ظ ]




        • حجم فروش بیشتر: شرکت های آمریکایی که نیمی از مشتریان خود را از دست میدهند، سالانه ۱۳۰ درصد ضرر و خسارت ناشی از کاهش مشتریان خود را می بینند. این آمار نشان دهنده چالش هایی است که شرکت ها برای رشد در محیط رقابتی با آن رو به رو هستند. رسیدن به رشد سالانه یک درصد، نیاز به افزایش فروش به مشتریان فعلی و جدید به میزان ۱۴ درصد است. کاهش خسارات مشتریان می تواند به صورت فزاینده، رشد تجاری و وفاداری به برند را بهبود بخشد.

      ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    • توانایی افزایش قیمت: مطالعه نشان میدهد که همان اندازه که وفاداری به برند افزایش می یابد، مشتریان کمتر به تغییر قیمت حساسیت نشان میدهند. عموماٌ مشتریان حاضر به پرداخت قیمت بیشتر برای برند تجاری دلخواه خود هستند. زیرا آنها ارزش بی نظیری در آن برند تجاری مشاهده کرده اند که گزینه های دیگر فاقد آن هستند.
    • حفظ مشتری قبلی بهتر از جستجوی مشتری جدید است: وفاداران به برند مایل به جستجوی برند مطلوب خود هستند و کمتر به مزیت های رقابت حساس هستند. نتیجه این کار هزینه کمتر برای توزیع، رقابت و بازاریابی است.مشتریان باید از ارزش خریدشان آگاهی یابند تا تشویق شوند که خرید محصول را در آینده ادامه دهند.به منظورتشویق خریدهای تکراری، تبلیغات صورت گرفته نگرش مشتریان را تقویت می کند تا این نگرشها به صورت اعتقادات مشتری تکامل یابند و سر انجام به وفاداری تبدیل شوند. باید به خاطر داشت که تقویت رفتارها از تغییرآنها آسانتر است و فروش زمانی شروع می شود که یک خریدار رابه یک مشتری وفادار تبدیل کند.(تقی پوریان،۷۶:۱۳۸۸)

۲-۳-۲. نقش برند در وفاداری مشتریان
شاید بارزترین مهارت بازاریاب حرفه ای این باشد که بتواند برند تجاری قدرتمندی به وجود آورد، از آن پاسداری کند، مصونش بدارد و آن را تقویت نماید. امروزه، هدف از بازاریابی مدیریت تقاضا از طریق رشد دادن و سوق دادن مشتری تا حد بلوغ در نردبان وفاداری به سازمان ها است. در این پارادایم، هدف، برقراری روابط بلند مدت و متقابل گروهای ذی نفع و مهمتر از همه مشتری به طوری است که مشتریان بیشتری را حفظ و مشتریان کمتری را از دست داده و به این ترتیب در بلند مدت منافعی حاصل شود که در نتیجه سهم بازار و سود آوری شرکت افزایش یابد.
در آنالیز محصول سه سطح وجود دارد:

    1. خود محصول که شامل ابعاد قابل لمس و فیزیکی نظیر طراحی،شکل، بسته بندی و ….. می شود.
    1. میزان خدمات اضافی مانند گارانتی، مالی، خدمات پس از فروش و …..
    1. ابعاد چشم گیر تر نظیر: برند، کیفیت، ادراکات، اعتبار و ……

در میان ابعاد قابل لمس یک محصول، برند مهم ترین چیزی است که اکثر استراتژی های بازاریابی معطوف به آن است و همچنین شرکت های برتری استراتژیک به واسطه آن در تجارت به دست می آید. بدیهی است در دنیای کسب و کار امروز، هر کسب به اهمیت انتخاب برند مناسب برای شرکت و محصولات و خدمات ارائه شده در بازار، پی برده است. برند مناسب برای محصول می تواند بر موضع گیری محصول در بازار تاثیر داشته باشد که این به نوبه خود می تواند بر میزان موفقیت محصول و به دست آوردن سهم بیشتر بازار، اثر گذار باشد. شرکت ها در بازاریابی جدید، برای ایجاد تمایز میان محصولات خود و رقبا از استراتژی ها و روش های گوناگونی استفاده می کنند.
برنامه‌های وفادارسازی مشتریان روش‌هایی در بازاریابی هستند که موجب بالارفتن شخصیت حقیقی و اعتباری مشتری می گردند و درنهایت به تکرار خرید مشتری منتهی می‌شوند. برنامه‌های وفادارسازی مشتریان سالهاست که به یکی از روش‌های ثابت وپرکابرد جهت افزایش دفعات مراجعه خریدار به محل خرید تبدیل شده و از همین رو بسیاری از مراکز فروش کالا به استفاده از آن روی آورده‌اند. (هومن،۹۲:۱۳۸۴)
وفاداری واژه ای مثبت است . وفاداری، اصولاً دو طرفه و مبتنی برهمکاری است . در بیشتر موارد وفاداری به مردم، شرکتها، ومحصولات نسبت داده می‌شود . ولی وقتی که وفاداری در رابطه با مشتری مطرح می‌شود، تعریف سنتی، معتبر نیست. تئوری وفاداری مشتری، در ادبیات فروش و بازاریابی نسبتاً جدید است . خدمت به مشتری وظیفه تک تک کارمندان یک سازمان است. این خدمت با ایجاد روابط مثبت بین مشتری و فروشنده در یک زمان حاصل می شود. ایجاد رابطه دیرپا با مشتریان موجود بسیار سودمندتر از تغییر پیاپی آنها است. جذب یک مشتری جدید هزینه اش ۵ برابر بیشتر از حفظ یک مشتری موجود است و رساندن یک مشتری جدید به همان سطح سود دهی هزینه اش ۶ برابر بیشتر است. امروزه بیشتر شرکت ها وظیفه محوراند تا رابطه محور. یعنی، کارمندان برحسب حجم تماس هایی که دارند پاداش می گیرند نه برحسب کیفیت تماسها. مردم کسب وکارپیشه آنچنان روی کارهای خود (همه چیزهایی که لازم است روزانه انجام دهند ) متمرکز می شوند که ایجاد رابطه با همان کسانی که کسب وکارشان را سرپا نگه می دارد را فراموش می کنند.
۲-۳-۳.طبقه بندی مقیاس های وفاداری به نام تجاری
وفاداری به نام تجاری بر مبنای نوع بازار به سه گروه تقسیم می شود،یعنی بازار کالاهای مصرفی شامل مصرف شدنی ها،بازار کالاهای بادوام، بازار خدمات .بازارها هم بر اساس ارزش معامله،تکرار خرید و استفاده ،سطح درگیری،منابع عرضه کنندگان و فرایند خرید طبقه بندی می شوند.
۱)بازارکالاهای مصرفی
بازار کالاهای مصرفی شامل کالاهای پر مصرف مانند خمیردندان، مواد ظرف شویی،غلات وبازارهایی که کالاها مصرف می شوند مانند نوشت افزارها.مطالعات زیادی برای آزمون تعیین وفاداری در کالاها انجام شده و موثرترین راه ایجاد وفاداری به کالاهاست.تحقیق وفاداری به نام تجاری در بازارهای مصرفی نوعا برمقیاس های رفتاری تمرکز می کند چون سهم طبقه بندی نیازها و وفاداری به قراردادها با نام تجاری.
وفاداری رفتاری دربازار کالاهای مصرفی بیشتر اوقات نتیجه رفتار عادتی و نوعا نتیجه درگیری در خرید محصول است، هنگامی که تبدیل به عادت می شود.
بازار کالاهای بادوام
کالاهای بادوام محصولات ساخته شده با کاربرد طولانی مدت سودمند برای زندگی هستند.کالاهای بادوام کالاهایی هستند که برای استفاده زیاد ماندگاری بالایی دارند.در بازار کالاهای بادوام مطابق با مشخصات زیر بدل به عادت می شود:
۱-خریداران:خرید خود را از میان نام های تجاری رقیب با یکدیگر انجام می دهند و به طور مداوم این نام ها را تکرار می کنند.
۲-خریداران وفادار به یک نام تجاری هستند و نام های تجاری با توجه به نیاز آنها از خریدشان اطمینان دارند.
اگر درمدت طولانی ،اطلاعات کافی جمع آوری شود بازار کالاهای بادوام می تواند مانند کالاهای پرمصرف به نظر آید(بنت،۳۰:۲۰۰۱).
بازارخدمات
با توجه به این که در بخش خدمات روابط بین فردی گسترده ای بین ارائه دهنده خدمات و مشتریان وجود دارد نقش وفاداری در این بخش اهمیت ویژه ای دارد.با مقایسه تحقیقات وفاداری بر روی کالاها، مطالعات بر روی وفاداری نام تجاری در بازار خدمات کمتر است.بازار خدمات شامل خدمت به نقش احساسات در وفاداری نام تجاری بسیار مهم است به ویژه ایجاد رضایت(بنت،۳۱:۲۰۰۱).
دربازار خدمات نسبت به بازار کالاهای پر مصرف درجه بالایی از وفاداری انحصاری وجود دارد.درک روابط بین انواع بازار تضمین می کند که بازاریابان نباید منابع را دربازاری که دست یابی به هدف غیر ممکن است اختصاص دهند(بنت،۳۰:۲۰۰۱).
۲-۳-۴.نقش اعتبار و پرستیژ در تصمیم‌گیری‌خرید
بر اساس تحقیقات اردم و اسویت (۱۹۹۸) اعتبار نام و نشان تجاری از طریق افزایش کیفیت ادراک شده ، کاهش میزان ریسک و کاهش هزینه اطلاعات بر خرید مصرف‌کننده تاثیر گذار می‌باشد. طبق اطلاعات بدست آمده، کیفیت همان قضاوت مصرف کننده در خصوص برتری کالا یا خدمات ارائه شده می‌باشد. اعتبار نشان تجاری سبب ادراک بیشتر مصرف کننده از کیفیت کالا گردید زیرا احتمالاً از نظر مصرف کنندگان هر چه نام‌های تجاری معتبرتر باشند، کیفیت بالاتر می‌رود. از طرف دیگر، صرفه‌جویی در هزینه اطلاعات سبب می‌شود تا اطلاعات کمتری جمع‌ آوری شود.
مصرف کنندگان در شرایط عدم اطمینان، قبل از تصمیم‌گیری نهایی به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در خصوص کیفیت کالا یا خدمات می‌باشند و احتمالاً نام‌های معتبر، منبع اطلاعاتی خوبی برای صرفه‌جویی در جمع‌ آوری اطلاعات می‌باشند.براساس تحقیقات انجام شده، مفهوم هزینه اطلاعات به طور مثبت با میزان ریسک مرتبط می‌باشد که آن‌هم تا اندازه‌های به عدم اطمینان مصرف کنندگان وابسته است البته وقتی که نتوانند نتایج حاصله از خریدشان را پیش‌بینی نمایند(شیفمن[۷]،۲۰۰۳)
مسلماً میزان ریسک بالا سبب می‌شود تا مصرف کنندگان درصد جمع‌ آوری اطلاعات بیشتر برآیند زیرا سطح کسب اطلاعات به میزان ریسک وابسته است . یعنی، میزان ریسک باعث افزایش کسب اطلاعات می‌شود زیرا با کسب اطلاعات بیشتر می‌توان عدم اطمینان و میزان ریسک را کاهش داد.پریستیژ برند ارتباط تنگاتنگی با مصرف تجملی دارد. در حقیقت مصرف تجملی به دلیل مطرح شدن در اجتماع می‌باشد. با در نظر گرفتن این موضوع ، پریستیژ نام تجاری زمانی بیشترین تاثیر را بر خرید خواهد داشت مصرف کننده بخواهد در جامعه، با مصرف نام بخصوصی ابراز وجود نماید .(بیک،۲۰۱۰)
طبق نظریه بیک پریستیژ نام تجاری شاید گاهی از طریق بروز شخصیت افراد بیان می شود. برای مثال افراد اجتماعی چون به نظر افراد دیگر درباره‌ی خودشان اهمیت می‌دهند پس احتمالاً به دنبال خرید نام های تجاری معتبر می‌باشند و برعکس افرادی که گوشه گیر هستند بیشتر بر افکار و احساسات درونیشان متمرکز شده و لذا توجه چندانی به خرید نام های تجاری معتبر ندارند .نتایج بدست آمده بر اساس تحقیقات بیک و هماران(۲۰۱۰) نشان می دهد که اعتبار و پریستیژ نام تجاری جزء سازه های معنادار مرتبط با خرید از سوی مصرف کننده می باشند. در خصوص محصولات مشهور که باعث ابراز وجود بالا می شوند، گفته شده که پریستیژ نسبت به اعتبار، تأثیر بیشتری بر قصد خرید از سوی مشتری می گذارد بطوریکه سبب استفاده مکرر از آن نام بخصوص می شود. علاوه بر این مشخص گردید که نقش متعادل اعتبار نام تجاری و پریستیژ در خصوص محصولات شناخته شده، بر قصد خرید تأثیر می گذارد. نتایج نشان می دهد که مصرف کنندگان به هنگام خرید این محصولات به هر دو مورد توجه می کنند. توضیح آن احتمالاً مربوط به رابطه بین این دو گزینه است. به عبارت دیگر، پریستیژ محصولات شناخته شده احتمالاً با اعتماد به آن مرتبط است. هر چند باید توجه داشته باشید که این بدان معنی نیست که اعتبار نام تجاری لزوماً بیانگر وجود پریستیژ است. به همین ترتیب اعتبار نام تجاری تأثیر مهمتری بر خرید در محصولات نه چندان معروف را دارد از آنجا که این دسته محصولات نهایتاً باید مورد استفاده قرار گیرند، لذا مصرف کنندگان بیشتر به اعتبار نام تجاری توجه می کنند که از این طریق مزایای آن تأمین می گردد.(هومن،۱۲۰:۱۳۸۴)
رویکردهای رفتاری نسبت به وفاداری به نام تجاری رفتار واقعی خرید مصرف کننده راجع به محصول را اندازه گیری می کند. رفتار مشتریان از لحاظ تکرار خرید و علاقمند شدن به یک محصول در طی زمان بعد رفتاری و وفاداری را شکل می دهد.مشکل سنجه های رفتاری به نام تجاری این است که سنجه های مزبور نمی توانند دلایل خرید یک نام تجاری از سوی مصرف کننده را مشخص کنند. نام تجاری خاصی ممکن است به دلیل عوامل موقعیتی از قبیل راحتی، در دسترس بودن و قیمت خریداری شود و اگر هر یک از این عوامل تغییر کنند، مصرف کننده ممکن است به سرعت به نام تجاری دیگر رجوع کند. رویکرد رفتاری روشن می کند که وفاداری به علامت تجاری پدیده ای به شکل هر یا هیچ است. در حالی که وفاداری باید پیوستاری در نظر گرفته شود که از وفاداری کامل تا بی تفاوتی کامل به نام تجاری گسترده است( اردستانی و سعدی،۱۳۸۲ :۳۴۵ ).
۲-۳-۵. رضایت مشتری
تا مراحل پایانی توسعه استاندارد بازبینی شده، به نظر میرسید تنها چیزی که از سازمانها خواسته شده است کنترل «رضایت یا عدم رضایت مشتریان» است. با این طرز بیان ضعیف، به نظر میرسید به استاندارد قدیمی تنها «کنترل شکایات مشتریان» اضافه شده است و تغییر دیگری حاصل نشده است. اما خوشبختانه، در ویرایش نهایی استاندارد جدید، این عدم الزام آوری بر راضی ساختن مشتریان اصلاح شد. استاندارد هماکنون به گونه زیر است:
«سازمان باید به عنوان بخشی از سنجش عملکرد نظام مدیریت کیفیت، اطلاعات مربوط به درک مشتری از اینکه آیا سازمان خواسته های مشتریان را برآورده میسازد یا خیر را، پایش و نظارت نماید
این استاندارد «رضایت مشتری» را بدین صورت تعریف میکند: «ادراک مشتری از میزان برآورده ساختن خواسته های مشتریان.»(محمدی،۲۰:۱۳۸۲).
نکته ۱: اعتراضات مشتری نشان دهنده سطح پایین رضایت مشتری است، اما نبود اعتراضات لزوماً به معنای سطح بالای رضایت مشتری نیست.
نکته ۲: حتی زمانی که خواسته های مشتری توسط وی تأیی و سپس برآورده میشوند، نمیتوان یقین داشت که سطح بالای رضایت مشتری حاصل میشود».
کنترل اعتراضات مشتری و معیارهای درونی دیگر نظیر قابلیت اطمینان تحویل و زمان های پاسخگویی تلفن، که همگی شواهدی ملموس از قابلیت سازمان در برآورده ساختن خواسته های مشتریان فراهم میآورند، کاملاً مفید و معتبر به نظر میرسد. دو نکتهای که از ایزو ۲۰۰۰: ۹۰۰۰ آمده است، در هر حال، کاملاً صحیح هستند. اعتراضات کم و عملکرد سازمانی خوب لزوماً به معنای رضایت مشتری نیست. تنها یک فراگرد سنجش رضایت مشتری عینی میتواند تصویری مورد اعتماد از میزان رضایتمندی مشتریان ارائه دهد.سازمان باید داده های مناسب را جهت نشان دادن مناسب بودن و همچنین اثربخش بودن نظام مدیریت کیفیت، و نیز ارزیابی نواحی که میتواند بهبود مستمر اثربخشی نظام مدیریت کیفیت را به همراه داشته باشد، تعیین، جمعآوری و تحلیل نماید. این داده ها، داده های حاصل از کنترل و سنجش و دیگر منابع مرتبط را شامل میشود.(محمدی،۲۷:۱۳۸۲)
تحلیل داده ها در زمینه های زیر اطلاعات فراهم میکند:

    1. رضایت مشتری
    1. سازگاری با الزامات محصول

سازمان باید برای کنترل، سنجش، تجزیه و تحلیل و بهبود فراگردهای لازم برنامه ریزی کرده و آنها را بکار گیرد تا:

    1. سازگاری محصول را نشان دهد،
    1. سازگاری نظام مدیریت کیفیت را بصورت مستمر بهبود بخشد.

این امر تعیین شیوه های کاربردی مثل تکنیکهای آماری و همچنین میزان استفاده از آنها را شامل میشود.(برسلر[۸]،۳۲:۲۰۰۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]




«تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی (فیس بوک )بر هویت اجتماعی»

روش

از طریق پیمایش(پرسشنامه محقق ساخته وپرسشنامه استاندارد با حجم نمونه ۳۶۴ نفراز جوانان ۲۹-۱۵ ساله پسر شهرستان خلخال به صورت مقطعی پرداخته است

پیمایش (پرسشنامه) که بین ۲۵۰ نفر از دانشجویان بصورت کاملا تصادفی توزیع گردید .

یافته

میزان استفاده از اینترنت بر ابعاد هویت گروهی ، فردی ،ملی ، خانوادگی اثر می گذارد و تنها اثر معنی داری برهویت دینی ندارد .همچنین پا یگاه اجتماعی واقتصادی استفاده کنندگان از اینترنت بر هویت فردی و خانوادگی اثر می گذارد و بالا رفتن پایگاه ها موجب بالا رفتن حس تعلقات فردی وخانوادگی می شود وبالعکس

هر یک از ابعاد چهار گانه هویت (قومی،ملی، جهانی ودینی) به جز هویت دینی به تناسب نوع استفاده ای که کاربران از فیس بوک دارند، دستخوش تغییر و تحول می شود و استفاده از فیس بوک به منظور جستجو ی اطلاعات علمی زمینه تقویت هویت قومی و استفاده به منظور چت وسرگرمی سبب تضعیف هویت ملی و استفاده از آن به منظور تبادل اطلاعات با گروه های مختلف، سبب تقویت هویت جهانی می شود.

ردیف

۱۷

۱۸

نویسنده

زی هورجاناتان جی

جان برق و کاتلین

سال

۲۰۰۱

۲۰۰۴

عنوان

« تاثیر اینترنت در زمینه اجتماعی از سه بعد کارکرد خانواده،فعالیت های اوقات فراغت، آزادی های فردی و پنهان کاری»

« اینترنت و زندگی اجتماعی»

یافته

.در مورد اوقات فراغت سه متغیر از پنج متغیر که مربوط به روزنامه خواندن،گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، ارتباط با دوستان ، در بین استفاده کنندگان وکسانی که از اینترنت استفاده می کنند تفاوت معنی داری وجود دارد ،تاثیر بر آزادی های مدنی مربوط به خشونت ومحتوی وقیح و بدست آوردن دوستان است

مردم منفعلانه توسط فن آوری تحت تاثیر قرار نمی گیرند بلکه به واسطه ویژگی های منحصر به فرد اینترنت داردو جذابیت های خاص می تواندهمچون خاک حاصلخیز برای شکل دادن به روابط جدید و منافع مشترک و تسهیل در ارتباطات وبه احتمال زیاد برای تولید تغیرات اساسی در زندگی روزانه ما است که البته باید به درستی هشدارهایی درمورد نقش مهمی که در جنایت و تروریست و تجاورز به حریم خصوصی می تواند داشته باشد؛ داده شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ردیف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]