کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



جدول ۱۰- توزیع فراوانی مطالب دارای موضع مثبت نسبت به « خودکفایی علمی و توجه به علم» ۶۹
جدول ۱۱- جدول توافقی روزنامه ـ ارزش ۷۱
جدول ۱۲- توزیع فراوانی مطالب مرتبط با ارزش‌ها به تفکیک روزنامه ۷۳
جدول ۱۳- جدول توافقی سال انتشار ـ ارزش………………………………………………………………………………………………………۷۹
فهرست نمودارها
نمودار ۱- درصد فراوانی کل مطالب بررسی شده و مطالب مرتبط ۵۹
نمودار ۲- درصد فراوانی مطالب دارای موضع مثبت نسبت به ارزش های پنج­گانه تحقیق ۶۱
نمودار ۳- درصد فراوانی مطالب مرتبط با ارزش «ایثارگری و شهادت طلبی» ۶۲
نمودار ۴- درصد فراوانی زیرمقوله های ارزش « ایثارگری و شهادت طلبی » ۶۳
نمودار ۵- درصد فراوانی مطالب مرتبط با ارزش «ساده زیستی و نفی تجمل گرایی » ۶۴
نمودار ۶- درصد فراوانی مطالب مرتبط با ارزش «حفظ کیان خانواده» ۶۵
نمودار ۷- درصد فراوانی مطالب مرتبط با ارزش « خودکفایی علمی و توجه به علم» ۶۶
نمودار ۸- درصد فراوانی زیرمقوله های ارزش «ایثارگری و شهادت طلبی» ۶۷
نمودار ۹- درصد فراوانی زیرمقوله های ارزش « استقلال طلبی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی » ۶۸
نمودار ۱۰- درصد فراوانی زیرمقوله های ارزش « ساده زیستی و نفی تجمل گرایی » ۶۸
نمودار ۱۱- درصد فراوانی زیرمقوله های ارزش «حفظ کیان خانواده» ۷۰
نمودار ۱۲- درصد فراوانی زیرمقوله های ارزش « خودکفایی علمی و توجه به علم» ۷۰

فصل اول؛ طرح تحقیق

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی نظیر اینترنت، ماهواره، روزنامه، رادیو، تلویزیون و سینما با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و مبادله افکار و عقاید عمومی، در راه پیشرفت یا زوال فرهنگ و تمدن بشر، نقش بزرگی به عهده گرفته اند؛ به طوری که بسیاری از دانشمندان، عصر کنونی را «عصر ارتباطات» نام گذاشته اند.
روزنامه­ها در مقایسه با سایر رسانه­های ارتباطی، عمر بیشتری دارند و با اینکه در نیم قرن گذشته انحصار خود را به عنوان تنها وسیله خبررسانی از دست داده­اند و با رقیبان قدرتمندی مواجه هستند ولی برخی ویژگی های مهم آن ها نظیر وسعت، دوام، و تنوع اخبار و دارا بودن قابلیت های ویژه برای تشریح و تفسیر داده ها باعث شده است که با وجود ظهور و فراگیر شدن رسانه های ارتباطی چون رادیو، تلویزیون و شبکه های اطلاع رسانی، در توسعه روزنامه­ها خللی ایجاد نشود و آن­ها همچنان تاثیر زیادی در دادن آگاهی به مردم و شکل­ گیری واقعیت­های اجتماعی، برجسته­سازی پیام­های خبری و تقویت یا تضعیف ارزشهای جامعه دارند. با توجه به توانایی رسانه ها در شکل گیری یا تقویت و تضعیف ارزش های اجتماعی، به نظر میرسد که میتوان با بررسی علمی محتوای انتشار یافته در رسانه ها، تا حدود زیادی پی به ارزش هایی برد که توسط رسانه در جامعه گسترش پیدا می کنند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

انقلاب اسلامی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی ایران، غایت نهایی خود را نه در حوزه اقتصاد یا سیاست بلکه در حوزه فرهنگ دانسته و گسترش و استقرار فرهنگ اسلامی و ارزش های متعالی انسانی را هدف نهایی خودش میداند. یکی از رسالت های مهم نظام جمهوری اسلام ایران، رسالت فرهنگی است که مقام معظم رهبری نیز در دیداری که با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ که از این پس به اختصار “شورا” نامیده میشود ـ در ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ داشتند؛ بر آن تاکید نموده و فرمودند: «روشنفکران جامعه، نخبگان جامعه، علماى دینى، فعالان سیاسى، و در رأس همه، حکومت و دولت - دولت به معناى عام، به معناى حکومت - اینها آن اقطاب تأثیرگذار هستند؛ اینها میتوانند فرهنگ را منحط کنند، یا تضعیف کنند، یا تقویت کنند، یا ترمیم کنند، یا بعکس مجروح کنند و در آن خلل وارد کنند» (خامنه ای: ۱۳۹۰). در این راستا، شورا به عنوان مغز متفکر و نهاد بالادستی مدیریت فرهنگی کشور؛ در یکی از مصوبات خود، ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی را در ۲۱ سرفصل مشخص نموده است که از میان آنها میتوان به ارزش های «استقلال طلبی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی»، «ایثارگری و شهادت طلبی»،«ساده زیستی و نفی تجمل گرایی»، «حفظ کیان خانواده» و « خودکفایی علمی و توجه به علم» اشاره نمود.

طرح مساله تحقیق

اهمیت رسانه ها در دنیای امروز، عمدتا از آنجا ناشی میشود که رسانه ها ضمن آنکه می­توانند تعیین کنند چه موضوعاتی برجسته شده و مورد توجه قرار بگیرند؛ در مرتبه ای بالاتر می‌توانند با برجسته سازی و تکرار رویدادهای خاص از نگاه خودشان، ارزش های مورد نظرشان را تقویت یا تضعیف کنند. این فرایند تقویت یا تضعیف ارزش ها، یکی از محل­های ورود رسانه به حوزه فرهنگ می باشد. به عبارت دیگر، از آنجایی که ارزش­های هر جامعه بخشی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ رسانه ­ها می­توانند از طریق تاثیرگذاری بر ارزش ها، فرهنگ جامعه را تحت تاثیر قرار دهند.
در کتاب «روزنامه­نگاری نوین» نوشته نعیم بدیعی و حسین قندی، اساتید ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تهران، درباره وظایف و عملکرد رسانه­های خبری آمده است: «در سال­های اخیر، تاکید تازه­ای بر مفهوم شکل­ گیری واقعیت­های اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین آثار اجتماعی پیام­های ارتباطی مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. امروزه سوال این نیست که وسایل ارتباط جمعی چگونه بر نگرش­ها، اعتقادات، باورها و رفتارهای مخاطبان تاثیر می­گذارند، بلکه سوال اینست که رسانه ها چه کمکی به تبیین مخاطبان از محیط اطراف خود می­ کنند و چگونه می­توانند مشارکت آنان را در برنامه ­های توسعه جلب کنند. چگونه می­توانند با تاکید و برجسته کردن ارزش­ها، هنجارها و رویدادهای گوناگون، به شکل­ گیری ادراکات و ایجاد انگیزه برای مشارکت همگانی کمک کنند»(بدیعی و قندی، ۱۳۸۵: ۴۱۸).
آنها سپس ضمن مقایسه­ ای که بین سه رسانه تلویزیون، رادیو و روزنامه می­ کنند؛ درباره روزنامه و کارکردهای آن می­نویسند: «مقایسه سه رسانه ـ روزنامه، رادیو و تلویزیون ـ و اهداف پیام دهندگان و پیام­گیران نشان می­دهد که وظائف رسانه ­ها در تامین نیازهای مخاطبان یکسان نیست. روزنامه با ارائه اطلاعات درست می ­تواند آگاهی های لازم را برای شناخت مخاطبان از محیط اطراف خود فراهم کند تا آنان بتوانند تصمیم­های درستی در موارد مختلفی که به زندگیشان مرتبط است؛ اتخاذ کنند. روزنامه می ­تواند با مطرح کردن دیدگاه ­ها، نگرش­ها و دانش­های گوناگون که دایم در حال تغییر هستند؛ وسیله انتطباق مخاطبان را با ارزش­ها و نگرش­های نو فراهم سازد و ضمن پیوند دادن آنان با یکدیگر، علاقه و مشارکت آن­ها را در پیشبرد اهداف ملی برانگیزد»(همان: ۴۱۹)

ضرورت و اهمیت تحقیق

مطالعه در مورد تغییرات و تحولات فرهنگی، یکی از مهم­ترین اولویت­ها در پژوهش و برنامه­ ریزی کشورهاست که به توسعه، تعمیق و هدفمند ساختن نظام­های برنامه­ ریزی فرهنگی و شناخت اولویت­های کاری آن­ها و سرانجام ارتقاء کارآیی و اثربخشی نظام، نهادها و برنامه ­های فرهنگی کشور کمک می­ کند.
در این بین، مطالعه وضعیت و نقش رسانه ­ها در تصویرسازی و بازنمایی فرهنگی جامعه از اهمیت و اولویت ویژه­ای برخوردار است. رسانه ­ها و وسایل ارتباط­جمعی، بخشی از زندگی ما شده ­اند. آن­ها به ما می­گویند که در مورد چه چیزهایی فکر کنیم. اخبار را به ما منتقل می­ کنند؛ ما را سرگرم می­ کنند؛ و تصویر و تفسیر ما را از زندگی، جهان و محیط پیرامون، شکل می­ دهند. کتاب­ها، مجلات، روزنامه­ها، رادیو، تلویزیون و سینما و دیگر اشکال وسایل ارتباط­جمعی، نقش مهمی را در زندگی ما ایفا می­ کنند و به طور خلاصه، جریان مستمری از اطلاعات و سرگرمی را به ما ارائه می­ کنند. به طور کلی، آن­ها این توانایی را دارند که بگویند تصویر چه کسی باید نشان داده شود و تصویر چه کسی نشان داده نشود. چه سخنی منعکس شود و چه سخنی مسکوت بماند. چه رویدادی اطلاع­رسانی شود و چه رویدادی پنهان بماند. چه کسانی برای مردم چهره شوند و چه کسانی نباید برای مردم الگو شوند. چه چیزهایی را مردم باید خوب بدانند و چیزهایی را بد و ناپسند بدانند. چه ارزش هایی بازنمود شوند و چه ارزش­هایی پنهان بمانند.
این توانایی رسانه ­ها، که در دهه­های اخیر و از جمله در کشور ما، در طی سال­های اخیر از سرعت، پیچیدگی و عمق بیشتری نیز برخوردار شده ­اند؛ نشان می­دهد که مطالعه در مورد وضعیت تغییرات فرهنگی جامعه و آینده­نگری تحولات آن، علاوه بر مطالعات پیمایشی که یکی از گرایش­های مورد علاقه در طرح­های ملی کشورمان در زمینه سنجش تغییرات فرهنگی جامعه است؛ به مطالعات رسانه­ای و مردم­شناختی نیازمند است و لازم است این موضوع در دستور کار نهادهای کلان پژوهشی و سیاست­گذاری کشورمان قرار گیرد. هر چند در این زمینه، به جز پژوهش­هایی که با روش­های پیمایشی صورت گرفته است؛ تاکنون پژوهش درخور توجهی برای مطالعه در مورد سیر گرایش حاکم بر تحولات و بازنمایی­های فرهنگی رسانه­ای که از زمینه ­های مهم برای مطالعه فرهنگ عمومی جامعه است؛ صورت نگرفته است؛ اما به هر حال امید این وجود دارد که در آینده به تدریج این موضوع هم به دستور کار رصد فرهنگی نهادهایی چون شورای فرهنگ عمومی اضافه شود.
در مجموع باید گفت که متون رسانه­ای در کشور ما به تازگی به عنوان زمینه­ای مطالعاتی برای بازشناسی دلالت­ها و کارکردهای فرهنگی، مورد اقبال بیشتری قرار گرفته­اند و پیش از آن، اغلب زمینه­ای برای مطالعات سیاسی بوده ­اند. با وجود این، باید این نکته را در نظر داشت که در مقایسه با ظرفیت قابل ملاحظه رسانه ها برای دلالت فرهنگی، پژوهش­های موجود چندان رضایت بخش نیستند و لازم است در این زمینه کوشش­های بیشتری صورت گیرد.
فرهنگ، به عنوان یکی از عوامل و بازیگران کلیدی پدیده ­های اجتماعی و شاید مهمترین بازیگر این عرصه، نقش کاملا تاثیرگذار در تحولات اجتماعی، پیشرفت­ها و احیانا شکست­ها و عقب­ماندگی­های یک جامعه دارد. این عامل اساسی، دارای زیرمجموعه­هایی متنوع، متعدد و در هم تنیده­ای­ است که باعث می­ شود ارزیابی آن کاری بس مشکل باشد. چرا که از افکار و عقاید و ارزش­ها گرفته تا هنرهای مختلف و آداب و رسوم و … همه را می­توان موضوعاتی فرهنگی دانست. برای بررسی تاثیرات فرهنگی مطبوعات، نباید فقط به بررسی صفحات فرهنگی آنها پرداخت چرا که تک تک مطالب یک روزنامه می تواند بار ارزشی داشته باشد و از آنجایی که ارزش های یک جامعه، بخش مهمی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ همه مطالب روزنامه می­توانند تاثیر فرهنگی داشته باشند. بنابراین برای آنکه متوجه شویم رسانه ها و از آن جمله، مطبوعات، در حال تقویت یا تضعیف چه ارزش­هایی هستند و در نتیجه چه تاثیری بر فرهنگ جامعه دارند؛ لازم است که محتوای منتشر شده در این رسانه ها را به روشی علمی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
با مروری بر پیشینه تحقیق متوجه می شویم در بیشتر تحقیقات انجام شده با موضوع فرهنگ در مطبوعات، مطالب فرهنگی، به مطالبی که در صفحات فرهنگی چاپ شده اند، محدود بوده در حالی که اگر تعریف و نگاه جامعی به مقوله فرهنگ داشته باشیم؛ هر محتوایی می تواند کارکرد و پیام فرهنگی داشته باشد. اساسا به نظر می­رسد یکی از مشکلات مهم و بسیار تاثیرگذار در برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی کشور، همین مساله، یعنی نداشتن نگاه جامع و فرابخشی به فرهنگ است که باعث شده است فرهنگ را صرفا در ابزارهای فرهنگی مانند فیلم، کتاب، آثار هنری، همایش ها و برنامه ­های مرتبط با این مقولات و مواردی از این دست ببینیم در حالی که فرهنگ و دایره وجود و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن بسیار فراتر از این موارد است. فرهنگ اعم از سیاست، اقتصاد، علم و سایر مقولات اینچنینی است. فرهنگ در عرض سیاست و اقتصاد نیست بلکه سیاست و اقتصاد زیرمجموعه فرهنگ بوده و رنگ و بوی آن را داشته و در ذات خود با آن قرابت و اشتراک ماهیتی دارند. هر امر سیاسی یا اقتصادی یا ورزشی یا … دارای بار و کارکرد فرهنگی است؛ بنابراین برای تحلیل صحیح و جامع فرهنگ نباید توجه خود را صرفا به آداب و رسوم و هنرها یا گزاره­های دینی و مذهبی محدود کنیم بلکه باید همه متن ها را دارای بار و کارکرد فرهنگی دانسته تا بتوانیم از خلال تحلیل آنها، به شناختی صحیح و جامع از وضعیت موجود یا تغیرات فرهنگ دست پیدا کنیم.
به لحاظ عملی و کاربردی نیز این تحقیق و تحقیقاتی از این دست می‌توانند دیدگاه های مسئولین رسانه ای کشور و نیز مدیران نشریات و رسانه های کشور را درباره میزان و چگونگی پرداختن نشریه یا روزنامه تحت امرشان به ارزش های نظام جمهوری اسلامی بوده اصلاح یا تکمیل نموده و موجبات اصلاح رویه ها یا سیاست ها را فراهم نماید.

هدف تحقیق

این تحقیق به دنبال بررسی میزان و چگونگی پرداختن مطبوعات کشور به ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در نیمه اول سال های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ و همچنین بررسی میزان تغییر توجه مطبوعات به این ارزش ها در فاصله این دو سال میباشد. علت اصلی انتخاب دو سال ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ به عنوان سال­های مورد بررسی، اتفاقات رخ داده پیرامون انتخابات سال ۱۳۸۸ است. هدف این است که ببینیم اولا هر کدام از این سه روزنامه، به چه میزان به ارزش­های اساسی مورد نظر تحقیق پرداخته اند و ثانیا گذشت زمان و به ویژه، اتفاقات پیرامون انتخابات سال ۱۳۸۸، چه تاثیر معناداری بر میزان پرداختن روزنامه­ها به این ارزش­ها داشته است.
از میان ارزش­های مصوب شورا، پنج ارزش «ایثارگری و شهادت‌طلبی»، «استقلال‌طلبی، ظلم‌ستیزی و استکبار ستیزی»، «نفی تجمل‌گرایی»، «حفظ کیان خانواده» و «خودکفایی علمی و توجه به علم» را مورد بررسی قرار خواهیم داد. لازم به ذکر است که در پژوهشی که در سال ۱۳۹۰ انجام شده است؛ خانم ملک زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه سوره به بررسی بازنمایی این پنج ارزش در فیلم­های برگزیده جشنواره فیلم فجر پرداخته اند و ما هم در این تحقیق، به بررسی همان پنج ارزش مورد بررسی در پژوهش خانم ملک زاده پرداخته­ایم. ضمنا از میان روزنامه های کشور و با توجه به محدودیت های تحقیق، سه روزنامه کیهان، ایران و آفتاب یزد را که تقریبا نماینده جریانات مختلف سیاسی کشور هستند؛ انتخاب کرده­ و قصد داریم با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوا، به بررسی میزان و چگونگی توجه این سه روزنامه به ارزش های مذکور در سال های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ پرداخته و تفاوت های احتمالی در توجه به این ارزش­ها را بین سال های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ بررسی کنیم.

فصل دوم؛ بررسی ادبیات و پیشینه تحقیق

مقدمه

در این فصل، ابتدا نگاهی به ادبیات تحقیق خواهیم انداخت و مقولاتی همچون چیستی فرهنگ و جایگاه آن، نسبت رسانه ­ها و فرهنگ، نسبت ارزش­ها و فرهنگ، جایگاه فرهنگ در انقلاب اسلامی و ارزش­های اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران را به صورت اجمالی مورد بررسی قرار خواهیم داد. پس از آن، به مرور پیشینه تحقیق پرداخته، سپس چارچوب نظری تحقیق را که مشتمل بر دو نظریه «برجسته­سازی» و «بازنمایی» است، بررسی کرده و در انتها پرسش­ها و فرضیه ­های این پژوهش را مطرح می­کنیم.

فرهنگ

در این بخش، پس از اشاره به برخی تعاریف فرهنگ، به تاریخچه مطالعات فرهنگی و مباحث مطرح در این حوزه پرداخته و سپس به بررسی نسبت ارزش ها و فرهنگ، جایگاه فرهنگ در انقلاب اسلامی و نگاه رهبران آن و کارکردها و تاثیرات رسانه ها بر فرهنگ خواهیم پرداخت. همچنین در انتهای این مبحث، توضیحاتی درباره پنج ارزش اساسی که موضوع این پژوهش هستند؛ ارائه شده است.

تعریف فرهنگ

فرهنگ را می­توان رفتار ویژه نوع بشر نامید که با ابزار مادی جزء لاینفک رفتار شناخته می­ شود. فرهنگ به طور مشخص از زبان، افکار، اعتقادات، سنن، قراردادها، سازمان­ها، ابزارها، روش­های کاری، آثار هنری، مذهبی، مراسم اجتماعی و غیره تشکیل می­ شود و بقا و کارکرد آن بستگی به قابلیتی دارد که انحصارا در اختیار انسان است. این قابلیت با تعابیری مانند استعداد و تفکر منطقی یا ذهنی شناخته می­ شود.
«ریموند ویلیامز»[۱] ، نظریه پرداز فرهنگی اهل ولز، تعاریف فرهنگ را به سه دسته تقسیم ­بندی کرده است:
دسته اول تعاریف ایده­آل و مطلوب از فرهنگ است که در آن­ها فرهنگ به معنای حالت یا فرایند کمال انسانی با هدف محقق ساختن ارزش­های مطلق و جهان­شمول می­باشد. دسته دوم تعاریف اسنادی از فرهنگ است که در آن فرهنگ به عنوان مجموعه آثار فکری و خلاقانه در نظر گرفته می­ شود و دسته سوم تعاریف اجتماعی از فرهنگ (یا همان تعاریف مردم­شناختی فرهنگ) است که در آن فرهنگ به عنوان توصیف شیوه خاصی از زندگی در نظر گرفته می­ شود که نه تنها بیان­کننده­ ارزش­ها و معانی معینی در هنر و علوم انسانی است؛ بلکه نهادهای اجتماعی و رفتارهای متعارف را نیز در بر می­گیرد. (صالحی، ۱۳۸۶: ۱۶)
در خصوص معنی لغوی فرهنگ که در زبان انگلیسی «کولتور» و در عربی«الثقافه» نامیده شده است؛ در کتاب معتبر«فرهنگ حمید» چنین آمده است: «فرهنگ، فرهنج، علم، دانش، ادب، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت.»(حمید، ۱۳۶۳: ۹۱۰). شمس الدین فرهیخته نویسنده کتاب «فرهنگ فرهیخته»، فرهنگ را مجموعه داده ها و رفتار عمومی یک جامعه می داند و می نویسد: « فرهنگ به زبان ساده مجموعه داده ها و رفتار عمومی یک جامعه است که وقتی تقسیم شود یا جزء جزء مورد بررسی قرار گیرد گویای منش خاصی برای گروه بخصوص است که در این حالت گفته می شود مثلاًً فرهنگ اقتصادی یا فرهنگ ادبی و یا فرهنگ سیاسی این جامعه در مقام مقایسه با جامعه دیگر برتر است یا پست تر و غیره »(فرهیخته، ۱۳۷۷: ۵۷۵). داریوش آشوری فرهنگ نویس ایرانی نیز از فرهنگ و مفهوم آن در ادبیات غنی فارسی چنین تعبیر میکند: « فرهنگ مرکب از پیشوند «فر» به معنی پیش و ریشه باستانی تنگ به معنی کشیدن است. کلمات فرهیختن و فریختن در ادبیات فارسی از همین ریشه است که به معنی تربیت کردن، ادب آموختن و تأدیب کردن است. اصطلاح فرهنگ در فرهنگ نامه های مختلف به معنی ادب، عقل، دانش، بزرگی، حکمت، هنر و معرفت آمده است.»(آشوری، ۱۳۷۴: ۱۶). فرهنگ سیاسی «آرش»، فرهنگ را با میراث فرهنگی یا میراث اجتماعی معادل دانسته است و می­نویسد: « مجموعه عناصر عینی و ذهنی که در سازمان های اجتماعی جریان می یابند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند میراث اجتماعی یا میراث فرهنگی و یا فرهنگ نام دارد.»(علی بابایی، ۱۳۷۴: ۴۰۷). دکتر محمد دادگران استاد ارتباطات و ژورنالیسم دانشکده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، از نظر مردم شناسی به تعریف فرهنگ پرداخته است. به باور او «فرهنگ تمامی فعالیت های است که در زندگی می کنیم، از مسواک زدن گرفته تا خانه سازی و از تماشای مسابقات المپیک در تلویزیون گرفته تا شرکت در مراسم ازدواج»(دادگران، ۱۳۸۴: ۱۹۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 10:55:00 ب.ظ ]




۳-۷- علم قرائت
علم قرائت نیز از جمله علومی بود که موالی در آن دست داشتند، این علم که به دوران عباسیان رواج داشت در کار تفسیر قرآن اول قدم بود. هسته این علم در متن قرآن است که از کیفیت قرائت آیات و کلمات سخن می­گوید.[۴۸۷]
عثمان در آغاز سال بیست و چهارم هجرى، خلافت را عهده­دار شد. در آن سال­ها فتوحات اسلام روى به پیش داشت. هر روز هزاران تن روى به اسلام مى‏آوردند و شهرى تازه گشوده مى‏شد. ملل مختلف هر یک با آداب و رسوم خاص خود به اسلام رو کرده بودند. مسلمانان نیز در شهرها و ممالک تازه‏اى متفرق شدند و نشر دعوت اسلامى را تعهد کردند. مردم نومسلمان با عادات کهنه خود، نسل تازه جوان بدون دانش و بصیرت لازم، با تمدنى تازه و بخصوص با قرآن و تعلیمات آن روبرو بودند طبیعی است که نخستین نیاز این نومسلمانها دانستن قرآن باشد. باید قرآن را مى‏آموختند و در نماز مى‏خواندند.
اما زبانشان طى نسل­ها به زبان دیگرى گردیده بود و یاراى تلفّظ کلمات عربى را نداشت. این زبانى بیگانه بود که در تلفّظ، سخت و دشوار مى‏نمود. نیاز به فهم و تدبّر، و درک درست مفاهیم قرآن براى اجراى احکام لازم بود. مى‏گویند براى رفع چنین نیازى، از همان روزهاى صدر اسلام، سلمان «بسمله» را به فارسى «بنام یزدان بخشاینده» ترجمه کرده بود و یا سوره فاتحه را به فارسى برگردانده و حتى به پیامبر اکرم نشان داده بود. سالها بعد که مردم بخارا نمى‏توانستند عربى را تلفظ کنند، اجازه مى‏خواستند که نماز به پارسى بخوانند.
عثمان بن عفّان به حق نگران شده بود. قرآن خواندن عجم‏ و ناتوانى آنها در تلفّظ درست و فهم معنى، آنها را به تکلّف انداخته بود و این او را سخت نگران مى‏داشت. او در نامه‏اى که به فرمانداران خود نوشته تا در مجامع عمومى مسلمانان در شهرها خوانده شود، مى‏نویسد: «قرآن خواندن عرب و عجم‏، کار را به بدعت مى‏کشاند. چه، اگر کارى دشوار شد به بدعت و تکلّف خواهد انجامید».[۴۸۸]
حقیقت این است که این دشوارى منحصر به مردم بیگانه نبود. خود عرب نیز در این رهگذر مصون از لغزش و غلط نبود. عرب بدوى لهجه‏اى خاصّ داشت که در همه عمر بدان عادت کرده بود. او در فرهنگ محدود بیابان، کلمات معدودى آموخته بود که براى زندگى او کافى بود. او هرگز در تمام زندگى خود و طى نسل­ها با سخن تازه و کلمات نوى روبرو نشده بود. تلفظ کلمات تازه براى او سخت دشوار مى‏نمود. گذشته از آن، عرب بیابانى فاقد شعور عمیق در حدّ درک سلیم از مفاهیم قرآنى بود.
از طرف دیگر، قرائت­ها مختلف بود و هر سامان و شهر روى به قرائتى آورده بود. برخى از قاریان مثل عبد اللّه آسان گیر بودند و حتى به کلمات مترادف و معادل که قابل تلفظ باشد اجازه مى‏دادند. روشن است که چنین اجازه‏اى گردونه غلط را به دوران بیشترى مى‏انداخت و اگر چندى بر آن مى‏گذشت دیگر یافتن درست، حتی به مکّه و مدینه دشوار می­نمود.[۴۸۹]
۳-۷-۱-برخی موالی پیشتاز در علم قرائت
۱٫نافع بن عبدالرحمن بن ابی­نعیم
از قراء هفتگانه. کنیه او را ابورویم و ابوعبدالله نیز گفته­اند. وی از موالی جعونه بن شعوب شجعی در مدینه بود. و اصمعی می­گوید:« از نافع شنیدم که گفت اصل من از اصفهان است. وی قرائت را نزد میمونه مولای ام سلمه همسر پیامبر فرا گرفت. مالک بن انس و ورش، قالون از راویان و شاگردان او بوده ­اند که هر سه از قراء مشهور به شمار می­روند؛ بیشتر نویسندگان قرائت وی را موثق دانسته ­اند نافع در ۱۵۹ ق در مدینه درگذشت.
۲٫ابوبکر عاصم بن ابی­النَّجود بن بهدله
مولای بنی­جزیمه بن مالک بن نصر قعین متوفای ۱۲۷ یا ۱۲۸ه.ق از قراء طبقه سوم و از مردم کوفه است و پس از یحیی بن وثاب قرار دارد، عاصم از قراء معروف هفتگانه و شیعی است. قرآن را بر ابوعبدالرحمن بن حبیب سلمی شیعی که یاران علی(ع) بود قرائت کرد.[۴۹۰]
۳٫ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد جشمی
راوی، لغوی و مقری ایرانی تبار است که خاندان او از سجستان بوده ­اند. وی چون در علم قرائت شهرتی به دست آورد به تألیف کتاب القراءه پرداخت که نخستین کتاب در علم قرائت بوده است.
۳-۸- موالی و شعر
۳-۸-۱- برخی از شاعران معروف دوره اموی از موالی
-ابوالعباس اعمی( سائب بن فّروخ آذربایجانی) معاصر و مداح عبدالملک مروان. آقای همایی می­نویسد: « سائب بن فّروخ اصلش از آذربایجان و از شعرای رطب اللسان عربی است. در مکه با حالت نابینایی اقامت داشته و در مدح بنی­امیه و هجاء آل زبیر اشعار غّرا ساخته است. معاصر عمر بن ابی ربیعه شاعر قرشی بوده و با او مناظره و محاجّات شعری داشته است. بنی­امیه، مخصوصا عبدالملک بن مروان، خیلی محترمش می­داشته و احسانش می­کرده ­اند، به طوری که از شام به مکّه برای او صِلات فاخره می­فرستاده­اند. ابوالعباس با مصعب بن زبیر دوستی داشته و پس از قتل او(۷۱ق) به دست عبدالملک، ابیاتی چند در مرثیه­اش گفته است[۴۹۱]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

-اسماعیل بن یسار نسائی[۴۹۲]، اصلش از آذربایجان بوده و زبان عربی را خوب یاد گرفته و به عربی شعر می­گفته است. و نخستین کسی که از راه ادبی مخالفت خود را با بنی امیه شروع کرد اسماعیل بن یسار بود. تاریخ تولد او به درستی معلوم نیست، ولی مطابق آنچه روایت کرده ­اند، عمر طولانی داشته و دوران آخرین خلیفه اموی، مروان بن محمد را دیده است[۴۹۳].
اسماعیل از موالی بنی تمیم بود، که با آل زبیر ارتباط نزدیک داشتند. وقتی عبدالملک بن مروان خلیفه شد، اسماعیل او و خلفای بعد از او را مدح می­کرد. اسماعیل بن یسار یک روز به دیدار عمر فرزند یزید بن عبدالملک رفت و گفت: که خودش و پدرش هر دو از ارادتمندان خلفای مروانی هستند. وقتی از پیش عمر آمد، فردی به او گفت: وای بر تو، چگونه شما مروانی شده اید؟ اسماعیل گفت وای بر تو شما چگونه مروانی شدید؟ اسماعیل گفت: « منظورم این بود که دشمن آل مروان هستیم اگر این را دروغ بگویم زنم را طلاق می­دهم. مادرم هر روز صبح زود به جای عبادت خداوند، مروان و آل مروان را لعنت می­فرستد و به پدرم هنگام مرگ گفتند، بگو لا اله الا الله، گفت: خداوند مروان را لعنت کند، و این طور به جای سوگند به وحدانیت خدا، نفرین فرستاد زیرا لعنت بر مروان را کلمه توحید می­دانست».[۴۹۴] اسماعیل بن یسار دو برادر به نام محمد و ابراهیم داشته که هر سه تعصب شدیدی نسبت به عجم و ایرانی بودن داشته اند.[۴۹۵] اما هیچ اشعار یا سخنی از آنها در این امور باقی نمانده است.
زیاد عجم[۴۹۶]
نام اصلی او زیاد بن سلیمان و مولای عبدالقیس بود. زیاد عجم اصلاً اصفهانی است و در آن شهر به دنیا آمده و در همان جا پرورش یافته است. سپس به خراسان رفت و در آنجا تا آخر عمرش ماند.[۴۹۷] تولد او در حدود سال ۷۰ هجری و وفات او در سال ۱۲۰ هجری بوده است.[۴۹۸] زیاد مداح مهلب بن ابی صفره والی خراسان(۷۸- ۸۲ هجری) بوده است. وقتی زیاد به خراسان می­رفت مرتب لباس­های ایرانی می­پوشید تا آنها را به رخ اعراب کشد.[۴۹۹]
۳-۹- پیدایش علم کلام
با گسترش اسلام در خارج از شبه جزیره عربستان و گرویدن افراد دیگر به دین اسلام بحث استدلالی درباره­ اصول اسلامی از خود قرآن کریم آغاز شده است. آیات بسیاری وجود دارد که با پیروان ادیان و عقاید دیگر دارای برخوردی عقلانی و استدلالی است. بنابراین می­توان گفت شیوه­ جدل و احتجاج در اصول عقاید، از بطن قرآن سرچشمه می­گیرد و توصیه­هایی صریح نیز در این­باره در آیات موجود است. در آغاز هر بخش از کتاب «بحارالانوار» علامه مجلسی آیات مربوط به احتجاج در آن زمینه نیز آمده است. از جلدهای ۳و ۴ نیز احتجاج­ها به صورت رسمی آغاز می­گردد.
کتاب «احتجاج» از ابومنصور طبرسی( از علمای قرن ششم) نیز به احتجاج­های رسول اکرم(ص)، صحابه و امامان شیعه از امیرالمومنان(ع) تا امام دوازدهم و سپس چند تن از بزرگان شیعه پس از غیبت اختصاص دارد. بنابراین مشاهده می­ شود که پیشینه بحث­های کلامی به ظهور اسلام پیوند می­خورد و با استمرار اسلام استمرار می­یابد، گر چه نحوه­ استدلال در منابع نخستین گاه با شیوه ­های کلامی قرن­های بعد متفاوت است.
۳-۹-۱- سیر نظرات کلامی
از آغاز ظهور اسلام، مسائلی که مورد شک و تردید بوده و از آیات و اخبار مستفاد می­شده، مورد بحث قرار می­گرفته است. به­ ویژه علمای یهود و نصارا نقض و ایرادهایی به مسائل دینی وارد می­کردند و از سوی رسول(ص) و صحابه و سپس تابعان پاسخ لازم را می­گرفتند. همان­گونه که گفته شد در قرآن آیاتی راجع به توحید، صفات، افعال و اسمای حق و اراده جبر و اختیار وجود دارد که از مهم­ترین مسائل کلامی است این­گونه آیات از همان آغاز مناظرات و مباحثاتی را پیرامون محتوای خویش ایجاد کرده است. ظاهراً نخستین مسئله­ای که در میان مسلمانان مورد بحث و قیل و قال واقع شد، جبر و اختیار بود.
قرآن مجید آیات بسیاری در این زمینه دارد که محرک اندیشه­ها در این مسئله اساس بشری می­گردد. بحث «جبر و اختیار» سوی انسانی این مبحث است و وجهی است که به انسان مربوط می­گردد. سوی دیگر آن که به خدا مربوط است «قضا و قدر» است و همین بحث عدل، بحث حسن و قبح ذاتی افعال، را به میان آورد. بحث اخیر نیز به نوبه­ی خود بحث «مستقلات عقلیه» را به میان کشید. این­ها همه بحث «حکمت» یعنی غایت و غرض حکیمانه داشتن افعال باری را موجب گردید و کم­کم بحث به توحید افعالی و سپس توحید صفاتی کشیده شد.
صف­آرایی میان بحث­های کلامی بعدها توسعه و دامنه یافت و مسائل فلسفی زیادی را از قبیل بحث در جواهر و اعراض و ترکیب جسم از اجزای لایتجزا و مسئله خلا و غیره در برگرفت زیرا متکلمان طرح این مسائل را به عنوان مقدمه­ای برای مباحث مربوط به اصول دین به­ ویژه مسائل مربوط به مبدأ و معاد لازم می­شمردند. از این رو بسیاری از مسائل که در قلمرو فلسفه بود در حوزه علم کلام نیز قرار گرفت. به طور کلی، فلسفه و کلام اسلامی تأثیری بسیار در یکدیگر نهادند، مثلاً کلام برای فلسفه مسائل جدیدی مطرح ساخت و فلسفه نیز موجب شد دایره­ی کلام وسعت یابد، به این معنی که ضرورت طرح بسیاری از مسائل فلسفی در قلمرو کلام لازم شناخته شد.
۳-۹-۲- سابقه علم کلام
با شروع عصر فتوحات در زمان خلیفه دوم وآشنایی مسلمانان با علوم ملل تابعه، ملت اسلام در فهم حقایق دینی و مسائل اعتقادی دقت بیشتری کردند و از برخورد فکری آنان با عناصر بیگانه افکار تازه­ای در میان آنان پیدا شد که مسلمانان را وادار به نظر و استدلال و استمداد از نیروی عقل کرد.
و از سوی دیگر جامعه­ای که کتاب آسمانی­اش­، دلایل و براهینی در اثبات حق یا رد باطل عرضه می­دارد و با صراحت تمام مردم را به تدبر و تأمل در آیات خویش فرا می­خواند هرگز نمی­تواند بدون توجه به این امور و صرفاً بر پایه پاره­ای روایات فهم خود را از کتاب کامل بداند. بدین سبب تفسیر نقلی یگانه راه فهم قرآن تلقی نشد و با پیدایش مذاهب مختلف کلامی وفقهی به تدریج زمینه ­های تفسیر عقلی هم فراهم آمد.
قدیمی­ترین مدرسه­هایی که در حوزه اسلامی، براهین و ادله عقلی را در عقائد دینی وارد ساخت قدریه، معبد جهنی، جبریه، معتزله و اشاعره بوده ­اند. در این میان معتزله سهم بیشتری به عهده داشته اند و شاید بتوان آنها را نخستین کسانی دانست که درصدد برآمدند تا برای دین فلسفه صحیحی پیدا کنند و بدین منظور قواعد کلی وضع کردند و تمام عقائد اسلامی خودرا برپایه همان قواعد استوار ساختند.[۵۰۰]
۳-۹-۳- علل پیدایش علم کلام
عللی که سبب ایجاد علم کلام گشتند، محدود به یک یا دو زمینه نمی­گردد، بلکه در این باب اساساً باید عوامل مختلفی را درنظر گرفت. در کتب کلامی عواملی ذکر شده ­اند که در طیف متنوعی از علل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روانی و … قابل دسته­بندی هستند.
۱-تعصب عربی: دین اسلام بر آن بود که با برتری نژادی مبارزه کند ولی نتوانست این پدیده شوم را ریشه کن سازد. در پایان خلافت عثمان اختلافات میان خاندان بنی­هاشم و بنی­امیه دامن زده شد و مدتی بعد اختلاف بین خوارج و غیر خوارح آشکار گشت. به طور مثال قبایلی که مذهب خوارج در بین آنان منتشر شد از قبیله ربیعه بودند و نه از قییله مضریه واختلاف بین این دو قبیله از قبل از اسلام مشهور است.[۵۰۱]
۲-همزیستی مسلمانان با پیروان ادیان دیگر: بسیاری از افرادی که در اثر همزیستی با مسلمانان پذیرای اسلام شدند نسبت به دین اسلام دارای افکار شک­آلودی بودند که بعد از مسلمان شدن این افکار ذهن آنان رسوخ داشت و تعالیم اسلامی را در سایه همان افکار، تفسیر و توجیه می­کردند عده­ای نیز به ظاهر مسلمان و به دین سابق خود معتقد بودند و افکار انحرافی در میان مسلمانان پخش می­کردند.
۳-ترجمه کتب فلسفی: این امر اثر روشنی در پیدایش فکر فلسفی در جهان اسلام داشت. در دوره بنی­عباس از زمان منصور تا عهد مأمون ترجمه کتب فلسفی رواج داشت مأمون کتابخانه مخصوصی به نام بیت­الحکمه برای امر ترجمه قرار داده بود که بسیاری در آن­جا به تحقیق و ترجمه مشغول بودند[۵۰۲]
۴-برخورد مسلمانان با صاحبان تمدن عظیم در اثر فتوحات: بعد از رحلت پیامبر(ص) مسلمانان توسعه و کشور­گشایی را شروع کردند و چون بین مسلمانان افرادی بودند که به کسب علوم و معارف علاقه نشان می­دادند، این امر موجب شد که آنان به مباحثه و مناظره علمی بپردازند. بنابراین افکار یونانی، ایرانی و هندی در میان مسلمانان نشر یافت و مسلمانان در پی این امر درصدد نشان دادن عقاید اسلامی و دفاع از دین برآمدند.[۵۰۳]
۵-طرح مباحث مشکل اعتقادی: رواج تفکر فلسفی برای اثبات عقاید دینی در بین دانشمندان اسلامی آنان را وادار به مباحثی کرد که عقل انسانی قدرت درک صحیحی از آنها ندارد و نمی­تواند از آنان به نتایج روشنی برسد مانند بحث صفات خدا یا جبر و اختیار.
۶-آیات متشابه قرآن: وجود آیات متشابه در قرآن علمای اسلامی را وادار نمود که برای چنین آیاتی مباحثی مانند جبر و اختیار و یا تشبیه انسانی خداوند از مباحث جنجال برانگیز در قرآن بودند.
۷-جلوگیری از تدوین و نشر حدیث: حاکمان بعد از پیامبر(ص) صلاح خود را در جلوگیری از تدوین و نشر حدیث نبوی دیدند و این کار تا حدود نود سال ادامه یافت. از طرفی علمای مسیحی و یهودی تازه مسلمان از راه­های گوناگون خود را به حاکمان زمانه نزدیک می­کردند و با حمایت آنان به نشر افکار مسیحی و یهودی در بین مسلمانان می­پرداختند و در این میان فقدان بیانات نبوی در میان مسلمانان احساس می­شد چه بسا اگر احادیث پیامبر(ص) در میان علمای اسلامی بود ما شاهد اختلافات کلامی کمتری بودیم.[۵۰۴]
۸-اختلاف در رهبری امت: تا زمانی که پیامبر(ص) زنده بود به واسطه رهبری واحد توسط ایشان امت متحد بود ولی پس از رحلت آن حضرت و اختلاف بر سر جانشینی ایشان، وحدت امت اسلامی از بین رفت. پس از ایشان سه گرایش عمده بوجود آمد: ۱-گرایش بنی­هاشم که در رأس آن حضرت علی(ع) بود.۲- گرایش انصار ۳- گرایش مهاجرین. که بین این سه گروه در امر رهبری جامعه اسلامی اختلافات سیاسی پدید آمد.
۹-گرایش­های فکری افراد: انسان­ها به لحاظ روحیات مختلف و با توجه به تعالیم و تربیت­های متنوع و فرهنگ­های متفاوتی که در آن رشد کرده ­اند، به لحاظ فکری اختلافات قابل توجهی دارند. این علت که در غالب کتب کلامی مورد غفلت واقع شده است در حقیقت نقش مهمی را در اتخاذ دیدگاه­ های مختلف کلامی ایفا می­ کند. به طور مثال داشتن نگاه تعبدی به دین یا نگاه پرسش­گرایانه به آن سبب اختلاف چشم­گیر اهل حدیث و فرقه­ ای چون معتزله به امر دین می­ شود.
۱۰-خواسته­ های نفسانی افراد: با توجه به آنکه مسلمانان در خلوص نیت سطح واحدی نداشتند و برخی از ایشان مطیع اوامر نفسانی خویش بودند به راحتی در مقابل سخن حق سر تسلیم فرود نمی­آوردند و به عناد و لجاجت می­پرداختند و ممکن بود که حتی با پذیرش درونی سخن حق، در مقابل آن سرکشی بیرونی داشته باشند. نمونه این امر در مورد رهبران جامعه پیش از امام علی(ع) است که با وجود علم به افضلیت امام علی(ع) حکومت را به دست گرفتند.
مهم­ترین عامل پیدایش مباحث کلامی و عقلی خود قرآن است که با خرده­­گیری بر اعتقادات نادرست کفار و اهل کتاب، باب تأمل و تعامل را در این زمینه گشوده است. پاره­ای روایات منقول از پیامبر(ص) در مدح یا ذم برخی مواضع کلامی( مانند قول به قدر) و مواجهه­ خلفای اولیه با پرسندگان از این سنخ مسایل، خود بهترین گواه اشتغال ذهن مسلمانان به این نوع مسایل است. گسترش و اشاعه علوم عقلی، عمدتاً از ناحیه ایرانیان صورت می­گرفت.
۳-۱۰- موالی و علم تفسیر
از آن­جا که مرکز ثقل این پژوهش، بررسی علم تفسیر و نقش موالی در آن است، بر خود لازم می­دانیم که کلیاتی را از علم تفسیر و سیر و مراحل مختلف آن تا عصر موالی یادآوری کنیم.
مقدمه
قرآن شگفت­ترین کتاب و بزرگ­ترین معجزه تاریخ است که از آغاز جهان هستی تاکنون بی­نظیر مانده و خواهد ماند. ضرورت تفسیر و فهم قرآن، به ضرورت شناخت آن­که سرچشمه هدایت، دانش­ها و شفای دل­ها است، باز می­گردد.
قرآن به عنوان کتاب هدایت شایسته تأمّل، آگاهی و جست­وجو است تا از رهنمودهایش استفاده کنیم. این کتاب آسمانی دارای معانی کنایی، استعارات و اشارات فراوانی است که وصول به آنها نیازمند تدبّر و تفکّر در آنها است. در اهمیت اندیشیدن و تدّبر در قرآن، خداوند متعال می­فرماید: «کِتاب أَنزَلناهُ إِلَیکَ مُبارَکٌ لِیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیتَذَکَّرَ أُولُوا الأَلبابِ».[۵۰۵] تفسیر قرآن یکی از اشتغال­های علمی مهم و پرسابقه­ای است که مسلمانان از صدر اسلام به آن همت گماشته­اند، این کار در واقع از عصر نزول قرآن و توسط خود پیامبر اکرم(ص) آغاز شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




n آخَر پَس، پایَه، خُوره ، پلاپچَه سَر. در پایان چوب بر سر کدبانوی خانه میخورد.
āxrpəs pāye xorə plāpəčə sər .
- اشاره به دعوای خانوادگی دارد، در جامعه سنتی مرد به عنوان عضو تصمیم گیرنده محسوب میشد، مرد اختیار زن خود را دارد و حتی زن جزو اموال مرد محسوب میشد، زن علاوه بر فرزندزایی در انجام امور منزل باید دوشادوش مرد کار میکرد.
درجامعه مردسالار، زن برای زادن فرزند و تدبیرمنزل خواسته میشود. دراین جامعه مرد شاخص اصلی فرهنگ آن جامعه شناخته میشود. مرد نه تنها مهمترین قدرتها را در اختیارگرفته و بر خانواده حاکم است، بلکه برای تحکیم قدرت خویش مجموعه به هم پیوسته ارزشهایی را نیز الزام میدارد که عدم تعادل و هماهنگی میان دو جنس زن و شوهر را جلوه میدهد. به دیگر سخن این که مرد برجهان و همسرخودش حاکم است. زیرا که او بهترین نماینده خالق هستی است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

زن تا زمانی شوهرش قید حیات داشت هیچ گونه تملکی ازخود نداشت، در این شرایط چنانچه دعوایی بین زوجین صورت میگرفت، خواه ناخواه این زن بود که مورد ضرب و شتم قرار میگرفت و هیچ گونه دفاعی از خود نمیتوانست بکند، بنابراین در عین گناهکار بودن، بیگناهی بود که مورد مؤاخذه قرار میگرفت.
- نشانه مرد سالاری است. - لفظ پایه : چوب
- بعضی وقتها کسی که گناهی مرتکب نشده نیز گرفتار میشود.
- «کِیا حریف ایسی، کِیا حریف نییی، جاقلانه مَارَه[۲۵]
- لفظ پلاپچ : پزنده برنج، در فرهنگ و خانواده سنتی ایران ، زن به مقامی میرسد که حتی بردن نامش نزد دیگران شرمآور تلقی میگردد، و به جای صدا زدن اسم زن، از کلماتی مانند، مادر بچه ها، منزل ، اهل بیت، خانه، پلاپچ، زنای، یا اسم پسر بزرگ خانواده، مثلًا ناصر مَار(مادرِ ناصر) … استفاده میکردند، و یا در خانواده سنتی تالشها با چنین فرهنگی روبرو میشویم. مردان حق ندارند نام همسر خود را نزد دیگران به زبان آورند، از کلماتی مانند «که ka» (خانه)، «که آدمِن ka ādamen» (افراد خانواده) ، «ینک yenak» (زنِ) بکار میبرند.
n این پَسر نَبَه ،تا اَمَرَه، بازار شو بی بی . این پسر، پسری نیست که کار بازار را انجام دهد.
in pasər naba ta amarə bāzār šu bibi .
- پسر در جامعه سنتی، نقش کلیدی و مؤثری را ایفاء میکرد. از آنجایی که در منطقه لشت نشاء مَمَرّ درآمد روستائیان از راه کشاورزی تأمین میگردید. لذا نیرو کار به ویژه پسر یا مرد از اهمیت والایی برخوردار بود، هم چنان که پدرانمان نقل میکنند زنان به خاطر این که فرزند پسر داشته باشند به همه چیز متوسّل میشدند، مانند دخیل بستن، پارچه سبزبستن به بقاع متبرکه و جادو و جمّبل ، همه اینها حکایت از این دارد که بودن پسر در یک خانواده موحب مباهات بود.
وقتی که مادری فرزند پسر میآورد سوال میکردند که چه زاییده ؟ در جواب میگفتند پسر، طرف مقابل میگفت ، احسن و آفرین در مقابل چنانچه دختر میشد، میگفتند جوکُول کُوی، جُوکول: برنج نارس است که هنوز شیره آن خشک نشده است زمانی باید سپری شود تا تبدیل به جو شود. کُو: کوبنده، به عبارت دیگر، دختر توانایی کوبیدن جوکول را دارد و کار زیادی از او برنمیآید. «بررسیضربالمثل ها، روشنگر این واقعیت است که در هر جامعهای میل به داشتن کودک در بین انسانها وجود داشته است و بدین جهت بعد از مراسم ازدواج توجه خانواده به آبستنی متمرکز میگردد و اگر زنی باردار میشد افتخاری نصیب خانواده مینمود، اگر نوزاد پسر بود، موقعیت خود را در خانواده تثبیت میکرد.» (پورافکاری، ۱۳۵۴: ۱۶۱)
فرزنددوستی و انگیزه داشتن فرزند در جامعه روستایی بسیار شدید است، به همین علت در بسیاری از موارد مردانی که زن نازا داشتند، برای این که صاحب فرزند شوند، تن به ازدواج مجدد میدادند.
در مقابل زنان نازا، برای این که فرزند بیآورند، دست به هر کار خرافی میزدند. همه اینها ریشه بسیار کهن دارد که، با وجود همه تحولات اجتماعی و تأثیرات مذاهب و ادیان در جامعه ایران و بیشتر در جوامع روستایی در دوره های مختلف تاریخی هنوز پا برجاست. بنابراین آنچه که از این زبانزد مستفاد میگردد، این است کسی که توان انجام کاری را ندارد، فرجام آن قطع امید کردن از آن شخص است. به نوعی بیاعتمادی نیز معنی میدهد.
۴-۲-۵ زبانزدهای فرهنگی اجتماعی بارویکرد ارزشهای اجتماعی
n اَبرو، میثقالی، هیزار تومن، نِشَأهِئن. آبرو و شرف را با هزار تومان نمیشود خرید.
ābro misqāli, hizār tuman nəšə:hən.
- این زبانزد اهمیت و فلسفه وجودی آبرو و عزت و شرف را بیان میکند، به گونهای که با هیچ چیز قابل معاوضه نیست. گوهری بس نایاب و ارزشمند است چنانچه روزی مورد تعّرض قرار گیرد، انسان برای همیشه آن را از دست داده است.
بنابراین این زبانزد به توصیه و نگهداری آن تأکید دارد، در آموزههای دینیمان نیز بدان تأکید شده است به گونهای که از پیامبر(ص) نقل است که آبروی مؤمن از اعتبار خانه خدا بالاتر است.
- آب رفته به جوی باز نمیگردد، همانطوری که آبروی رفته دو باره بر نمیگردد.
n ایتَه پوچُ مورغانه بَتَرکی ، هفتا مَحل بُو،دَکَفَه.
یک تخم مرغ گندیده بشکند تا هفت محل بوی گندش میرسد.
itə poč morqānə bətarki , hafta mahal bu dakafə .
- پیام پنهانی که این زبانزد در خود دارد، بیان وضعیت جامعه یا منطقهای که عدهای از مردم در کنار یکدیگر زندگی آرام و بدون دغدغهای دارند، به یکباره فردی مفسده جو به محله آنان ورود میکند پس از چندی کُل آن محله آلوده مفسده وی میشوند. درجامعه احساساتیگیلانی، حتی یک م
ورد زشت کاری هم قابل قبول نیست و همگان به آن پی میبرند.
- یک گوسفند گَر، گلهای را مبتلا میکند.
- کمال همنشین درمن اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم.
n اینه تومان، اینه چکره دَرهَ. شلوارش افتاده تا پایین زانو آمده.
. inə tomān inə čakrə darə
- انسان موجود اجتماعی است ، دارای خواسته های گوناگون برای اینکه به خواسته های خود جامع عمل بپوشاند، به ناچار با دیگران باید ارتباط برقرار کند، برای برقراری ارتباط با دیگران گاهی موانعی بر سر راه آدمی قرار میگیرد و انسان را وا میدارد، تا جهت رفع آن مشکل چارهای بیاندیشد، کاربرد این زبانزد زمانی است که شخص دچار دردسر شده باشد.
n داره بی میوه، خوشکه هیمه ره خوبه. درخت بی میوه برای هیزم خشک خوب است.
dārə bi mivə xuškə himə rə xubə.
- پیام تلویحی که این زبانزد دارد آن است که، روحیه تعاون و همکاری باید در وجود شخص باشد، تا بتواند به مردم کمک کند.
- هرچیزی که خداوند به وجود آورده است، از بهرِ حکمتی است، نبات و انسان و حیوان وغیره، تا دیگران از ثمراتشان استفاده نمایند. مثلاً ثمره انسان خوب، فرزند صالح است و بالعکس ثمره انسان بد، وجودش منشاء شّر و بدی است.
- آدمهای به درد نخور.
- آدمهای با صفات منفی.
۴-۲-۶ زبانزدهای فرهنگی اجتماعی بارویکرد فرهنگی
n تی شُو نَشینَه سَر هم، نشینی می . به مجلس شب نشینی تو نیز میآییم.
ti šu nəšinə səram nəšinimi.
- این زبانزد اشاره به آیین کهن ایرانیان از جمله منطقه لشت نشاء دارد. در زمان های قدیم به دلیل نبود وسایل صوتی و تصویری و ارتباط جمعی، مردم برای این که از حال یکدیگر با خبر شوند گاهی اوقات مسافت زیادی را طی میکردند. در فصل زمستان به دلیل درازی شب، خانه یکدیگر به شب نشینی میرفتند. افراد چند خانوار دور هم جمع میشدند و پدربزرگ یا مادر بزرگ یا یکی از اقوام که از نظر سن و سال بزرگتر از همه بود، قصه، یا رویداد تلخ یا شیرینی برای آنان تعریف میکرد و گاهی نیز کتاب شاهنامه و پهلوانیها، رستم و سهراب، اسفندیار وکتاب حافظ و مولانا برایشان میخواندند. از مزایای این شب نشینی این بود که از حال یکدیگر با خبر میشدند و هم، نکتههایی را میآموختند. این زبانزد میخواهد بگوید که نوبت تو هم میرسد، زمان امتحان تو نیز فرا خواهد رسید.
- خواهیم دید که تو چند مَرده حلاّجی.
- امروز مَرا فردا تَرَه. - موقع تو نیز فرا میرسد.
- تغییر و تحولات زمانه و فراز و فرود زندگی نیز میتواند اشاره داشته باشد.
- خوش بود گرمحک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
(دیوان حافظ)
n خَاخُورَه یَ ، مرد وَاستی ، بَرارَکَـ گُوتی: زن نبری؟
خواهره ، دوست داشت شوهر بکند ، به برادر خود می گفت، نمیخواهی زن بگیری؟
xāxurəyə mard vāsti bərārəkə goti zan nəbəri .
آنچه که این زبانزد بیان میکند میل و تمایلات و آرزوی باواسطه است. به بیان دیگر چنان چه شخصی تمایل به چیزی پیدا کرده باشد و قدرت بیان آن را نداشته باشد، و آن را با زبان دیگری بازگو نماید این زبانزد مصداقش است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




 

توجه: منظور از ۱:سطح ۱.تئوری ذهن مقدماتی، ۲.سطح۲: اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی و ۳.سطح۳: جنبه های پیشرفته تئوری ذهن است و ۴. نمره کلی هوش هیجانی است.

 

در جدول ۳-۴ همبستگی متقابل بین نمره کلی هوش هیجانی و سه سطح تئوری ذهن ملاحظه میشود. مقدار ضریب همبستگی سطح۱(تئوری ذهن مقدماتی) با سطح ۲(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی) برابر ۲۳۹/۰ که در سطح ۰۵/۰ معنادار است. ضریب همبستگی سطح ۱(تئوری ذهن مقدماتی) با سطح ۳(جنبه های پیشرفته تئوری ذهن) برابر ۳۴۱/۰ که در سطح ۰۰۱/۰ معنادار است. ضریب همبستگی سطح۲(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی) با سطح۳(جنبه های پیشرفته تئوری ذهن) برابر ۲۲۲/۰ که در سطح ۰۵/۰ معنادار است. این مقادیر ضریب همبستگی بین سه سطح تئوری ذهن با یکدیگر نشان میدهد که با توجه به اینکه بین این سه سطح همبستگی ناچیزی وجود دارد اما مقادیر معنادار هستند.
در ادامه به منظور پاسخ به سؤالهای پژوهش اینکه آیا بین تئوری ذهن مقدماتی(سطح یکم) با هوش هیجانی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟ آیا بین اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی (سطح دوم) با هوش هیجانی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟ آیا بین جنبه های پیشرفته تر تئوری ذهن(سطح سوم) با هوش هیجانی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟ مقادیر ضریب همبستگی بین سه سطح تئوری ذهن با نمره کلی هوش هیجانی در جدول ۳-۴ ارائه شده است.
مقدار ضریب همبستگی سطح ۱(تئوری ذهن مقدماتی) با نمره کلی هوش هیجانی برابر ۰۶۹/۰ است. این مقدار ضریب ناچیز نشان میدهد رابطه معناداری بین تئوری ذهن مقدماتی و نمره کلی هوش هیجانی وجود ندارد. مقدار ضریب همبستگی سطح ۲(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی) با نمره کلی هوش هیجانی برابر ۲۹۹/۰ که در سطح ۰۰۱/۰ معنادار است. مقدار ضریب همبستگی سطح۳(جنبه های پیشرفته تئوری ذهن) با نمره کلی هوش هیجانی برابر ۱۰۳/۰- است. این مقدار نشان میدهد رابطه معناداری بین جنبه های پیشرفته تئوری ذهن و هوش هیجانی دیده نمیشود. همچنین این ضریب منفی نشان میدهد احتمال رابطه معکوسی بین جنبه های پیشرفته تئوری ذهن و نمره کلی هوش هیجانی وجود دارد.
پیش بینی هوش هیجانی بر اساس سطوح تئوری ذهن
به منظور پاسخگویی به سؤال مطرح شده اینکه سهم هریک از سطوح تئوری ذهن در پیش بینی هوش هیجانی دانشآموزان چه میزان است؟ از روش آماری رگرسیون چندمتغیری استفاده شده است.
رگرسیون چندمتغیری یک روش آماری است که رابطه بین یک متغیر ملاک(وابسته) و چند متغیر پیشبین(مستقل)را ارزیابی میکند. تحلیل رگرسیون چند متغیری با برآورد میانگین شرطی یک متغیر تصادفی متغیر ملاک از روی چندین متغیر پیشبین سرو کار دارد، و ضریب همبستگی چند متغیری رابطه بین متغیر ملاک و ترکیبخطی چندین متغیر پیشبین را بیان میکند (هومن، ۱۳۸۴).
برای تحلیل رگرسیون انواع متعددی مانند روش همزمان، گام به گام، پیشرونده و پسرونده وجود دارد که در شیوه ورود متغیرهای مستقل(پیشبین) به معادله رگرسیون با یکدیگر تفاوت دارند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط بین سه سطح تئوری ذهن با هوش هیجانی از روش همزمان استفاده شده است. برای تحلیل داده ها به روش رگرسیون چند متغیری ۱. میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای مورد سنجش برآورد و۲. ماتریس همبستگی بین متغیرهای پیشبین و ملاک (که در بخشهای پیشین گفته شد.) ۳. در نهایت تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش همزمان ارائه شده است. در جدول ۴-۴ خلاصه تحلیل رگرسیون برای پیش بینی هوش هیجانی بر اساس سه سطح تئوری ذهن ارائه شده است.

 

جدول ۴-۴
خلاصه تحلیل رگرسیون برای پیش بینی هوش هیجانی بر اساس سطوح تئوری ذهن

 
 

متغیرها

 

R

 

R2

 

خطای معیار SE

 
 

سطح ۱، سطح۲ و سطح ۳ تئوری ذهن

 

۳۷۳/۰

 

۱۴۰/۰

 

۷۵۱/۱۶

 
 

توجه: مقدار همبستگی متغیرهای پیش بین با متغیرملاک = R مقدار مجذور همبستگی متغیرهای پیش بین با متغیر ملاک یا درصد واریانس مشترک(ضریب تبیین) =R2

 

همانطور که در جدول ۴-۴ ملاحظه میشود در ارتباط با نتایج تحلیل رگرسیون همزمان هوش هیجانی برحسب متغیرهای پیش ‌بین(سطوح سه گانه تئوری ذهن)، اندازه R(درصد واریانس مشترک) نشان می‌دهد که با ورود متغیرهای پیش‌بین، یعنی سطح۱(تئوری ذهن مقدماتی)، سطح۲(اظهار اولیه یک تئوری ذهن واقعی ) و سطح۳(جنبه های پیشرفته تئوری ذهن) ۱۴/۰ تغییرات هوش هیجانی را می‌توان تبیین کرد. به منظور بررسی معناداربودن رابطه سطوح سه گانه تئوری ذهن با هوش هیجانی از تحلیل واریانس مرتبط با رگرسیون بر باقی ماندهها استفاده میشود که نتایج آن در جدول ۵-۴ ارائه شده است.

 

جدول ۵-۴
خلاصه تحلیل واریانس مرتبط با رگرسیون بر باقی ماندهها برای پیشبینی هوش هیجانی

 
 

منبع

 

مجموع مجذورات

 

درجه آزادی

 

میانگین مجذورات

 

F

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:54:00 ب.ظ ]




ترتیبات منطقه ای[۱۱۶] و منشور ملل متحد
قراردادهای منطقه ای عنوان فصل هشتم منشور است که ۳ ماده این فصل از موافقت نامه ها یا مؤسسات منطقه ای سخن می گوید. اگر چه منشور ملل متحد موافقت نامه یا مؤسسات منطقه ای را تعریف نمی کند، اما ماده ۵۲ منشور ضوابطی را مقرر می دارد که می توان بر اساس آنها موافقت نامه و سازمان های منطقه ای موضوع فصل هشتم منشور را شناسایی نمود.
ماده ۵۲ منشور ضوابطی را برای شناسایی موافقت نامه و سازمان های منطقه ای به دست می دهد. در این ماده، بند ۱ حاکی از آن است که:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«هیچ یک از مقررات این منشور مانع وجود موافقت نامه ها یا مؤسسات منطقه ای برای انجام امور مربوط به حفظ صلح و امنیت بین المللی که متناسب برای اقدامات منطقه ای باشد، نیست، مشروط بر اینکه اینگونه موافقت نامه ها یا مؤسسات و فعالیت های آنها با مقاصد و اصول ملل متحد سازگار باشد. »
بنابراین یک موافقت نامه یا مؤسسه منطقه ای در درجه اول باید به موجب موافقت نامه مبتنی بر آن دارای صلاحیت در زمینه حفظ صلح و امنیت بین المللی باشد. صلاحیت مزبور در زمینه اموری است که برای اقدامات منطقه ای مناسب باشد، اما در مورد منطقه ای مناسب باید به بند ۲ ماده ۵۲ منشور مراجعه کرد:
«اعضای ملل متحد که چنین قراردادهایی را منعقد می نمایند یا چنین مؤسساتی را تأسیس می کنند هر گونه کوششی را برای تصفیه مسالمت آمیز اختلافات محلی از طریق این قراردادها یا مؤسسات منطقه ای قبل از مراجعه به شورای امنیت به کار خواهند برد. »
با نگاهی به بند فوق اولویت اقدام منطقه ای نسبت به شورای امنیت در صورتی است که اولا اختلاف محلی وجود داشته باشد، ثانیا اقدام منطقه ای مورد نظر برای حل و فصل مسالمت آمیز آن اختلاف صورت گیرد. یعنی ماهیت مسالمت آمیز داشته باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت آن اختلاف صورت گیرد. یعنی ماهیت مسالمت آنیز داشته باشد.[۱۱۷] بنابراین می توان نتیجه گرفت که موافقت نامه ها و سازمان های منطقه ای در حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات و وضعیت های محلی بر شورای امنیت اولویت دارند. ضابطه دیگری که از بند ۱ ماده ۵۲ منشور می توان برای تشخیص سازمان های منطقه ای استنتاج نمود، موافقت و انطباق موافقت نامه ها یا مؤسسات منطقه ای و فعالیت های آنها با مقاصد و اصول ملل متحد است. چرا که، در هر صورت، اعضای سازمان های منطقه ای به عنوان اعضای سازمان ملل متحد مکلفند مقاصد و اصول ملل متحد را محترم بشمارند. به این ترتیب یک سازمان یا موافقت نامه منطقه ای موضوع فصل هشتم منشور ملل متحد، سازمان یا موافقت نامه ای است که در وهله نخست دارای صلاحیت برای حفظ صلح و امنیت بین المللی از طریق تصفیه مسالمت آمیز اختلافات محلی است.[۱۱۸]
گفتار هفتم:
ماده ۵۱ منشور ملل متحد و اتحادیه های دفاعی
ماده ۵۱ منشور نیز در فصل هفتم در مورد شناسایی حق ذاتی دفاع از خود در برابر یک حمله مسلحانه به طور فردی یا جمعی، مبنای حقوقی تشکیل سازمان ها و پیمان های منطقه ای، همچون سازمان ناتو و پیمان سابق ورشو بوده است. اتحادیه های دفاعی مبتنی بر ماده ۵۱ منشور تنها در برابر یک حمله مسلحانه و تا زمانی که شورای امنیت بتواند اقدام لازم را به عمل آورد، می تواند به اقدام مبادرت نمایند. نکته قابل ذکر این که سازمان ها و موافقت نامه های منطقه ای می توانند اتحادیه دفاعی هم محسوب شوند، چون بر مبنای ماده ۵۱ منشور، دفاع از خود حقی ذاتی است که نمی توان آن را از دولت های عضو سازمان ملل متحد یا از سازمانی مرکب از دولت ها سلب نمود. اما یک پیمان یا سازمان دفاعی مبتنی بر ماده ۵۱ منشور، یک موافقت نامه یا سازمان منطقه ای محسوب نمی شود. زیرا یک شرط برای یک موافقت نامه منطقه ای آن است که باید حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات در منطقه در زمره اهداف آن باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، دو ایراد اساسی در مورد مشروعیت اقدامات ناتو در یوگسلاوی و کوزوو قابل ذکر است. اول آن که ناتو به عنوان یک سازمان نظامی-دفاعی و مبتنی بر ماده ۵۱ منشور است و استفاده شورای امنیت از آن به عنوان بازوی اجرایی خویش، یعنی به مثابه موافقت نامه ها و سازمان های ذیل فصل هشتم، جای سؤال است و بر آن تردید وارد است. البته به نظر نمی رسد که شورای امنیت با اقداماتی از این نوع از حدود اختیارات خود خارج شده باشد. با توسل به نظریه اختیارات ضمنی سازمان ملل متحد که دیوان بین المللی در رأی مشورتی خود در موضوع جبران خسارت وارده در جریان خدمت برای سازمان ملل مطرح کرده بود، می توان خط مشی شورای امنیت را توجیه نمود. در رأی مشورتی دیوان آمده است که به موجب حقوق بین الملل باید این طور تصور نمود سازمان اختیاراتی دارد که اگر چه صریحا در منشور نیامده است، اما به عنوان یک نتیجه قهری به سبب آن که برای اجرای وظایف اش ضرورت دارد، به سازمان ملل اعطا شده است. واگذار کردن اجرای اقدام های قهری توسط شورای امنیت به سازمان های منطقه ای غیر از آنهایی که موضوع فصل هشتم منشور بوده اند، اساسا به این منظور بوده است که شورا به نیروهای نظامی که خود فاقد آن است دسترسی پیدا کند.[۱۱۹] این برداشت گسترده از مفهوم موافقت نامه ها و نهادهای منطقه ای موجب می شود که تفکیکی را که برای مدتی طولانی بین سازمان های منطقه ای تأسیس شده به موجب ماده ۵۱ و سازمان های مربوط به ماده ۵۲ وجود داشت، کنار گذاشته شود. به قول پطروس غالی دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، منشور عمدا تعریف دقیقی از قراردادها و مؤسسات منطقه ای به عمل نمی آورد تا به این ترتیب با ایجاد قابلیت انعطاف، انواع سازمان ها و ترتیبات منطقه ای اعم از آن که برای امنیت و دفاع متقابل به وجود آمده باشند یا برای توسعه منطقه ای بتوانند در حفظ صلخ و امنیت بین المللی مشارکت نمایند. با این تفاسیر، اقدامات نظامی ناتو در یوگسلاوی سابق از آنجا که بر اساس قطعنامه های شورای امنیت بوده است را می توان مشروع تلقی نمود.
راجع به ایراد اساسی دوم یعنی مشروعیت ناتو در کوزوو، به فرض پذیرش عدم تفکیک میان سازمان های منطقه ای فصل هشتم و سازمان های دفاعی مندرج در ماده ۵۱ منشور، مسئله مشروعیت این اقدامات به چه صورت قابل توجیه است؟
در بند ۱ ماده ۵۳ چنین آمده است:
«شورای امنیت در موارد مقتضی از قراردادها یا مؤسسات منطقه ای برای عملیات اجرایی تحت اختیار خود استفاده خواهد کرد، ولی هیچ گونه عملیات اجرایی به موجب قراردادهای منطقه ای یا توسط مؤسسات منطقه ای بدون اجازه شورای امنیت صورت نخواهد گرفت. »
با این تفاسیر، حتی اگر ناتو را به عنوان یک سازمان منطقه ای طبق فصل هشتم منشور ملل متحد به حساب آوریم، از آنجا که اقدامات ناتو در کوزوو بدون مجوز شورای امنیت صورت گرفت، بر اساس منشور فاقد مشروعیت می باشد.
عده ای از حقوقدانان ضمن پذیرش این امر که اقدام ناتو خارج از دایره منشور ملل متحد صورت گرفته است از احتمال ایجاد قاعده ای عرفی سخن می گویند که می تواند به کارگیری زور توسط گروهی از کشورها بدون اجازه شورای امنیت را مجاز نماید.[۱۲۰]
فصل پنجم
شورای امنیت و پرونده هسته ای ایران
گفتار اول
مسأله هسته ای
پیمان منع گسترش هسته ای که به اختصار NPT گفته می شود، پیمانی است که در اول ژوئیه ۱۹۶۸ به امضاء رسید تا بر اساس آن کشورها به سلاح های هسته ای دسترسی پیدا نکنند و آن را محدود نماید.
پیمان NPT پیمانی است که از سه رکن و پایه اصلی تشکیل شده است.
رکن اول: منع تکثیر
رکن دوم: خلع سلاح
رکن سوم: حق دسترسی و استفاده از تکنولوژی صلح آمیز هسته ای
بر اساس رکن منع تکثیر ۵ کشور اجازه دارند تا تحت پیمان سلاح هسته ای داشته باشند. فرانسه، چین، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا. این ها کشورهایی بودند که در زمان عقد پیمان NPT به سلاح هسته ای دست یافته بودند. این ۵ دولت اعضای ثابت و دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز هستند. دولتهای مجاز برای داشتن سلاح هسته ای با توجه به این رکن، موافق ارائه سلاح هایشان به کشورهای دیگر نیستند و کشورهای غیرمجاز نیز اجازه دسترسی به این سلاح را ندارند و نباید به این نوع سلاح های دست پیدا کنند و هر جند در مفاد این پیمان به صورت شفاف و به صراحت این موضوع اشاره شده است. و از طرف دیگر در مفاد پیمان NPT در رکن اول به صراحت آورده شده که کشورهای مجاز نیز اجازه استفاده از این سلاح ها دربرابر کشورهای دیکر را نیز ندارند مگر اینکه کشوری که به آنها حمله کرده است از سلاح هسته ای استفاده کرده باشد.
رکن دوم: در آغاز پیمان NPT و بند ۶ آن به این نکته اشاره شده که انبارهای نظامی هسته ای و سلاح های کشورهای مجاز برای استفاده از این سلاح ها مورد بازرسی قرار می گیرند تا از تکثیر غیرمجاز ان جلوگیری گردد و همواره فعالیتها و سلاح های آنان تحت نظارت بوده تا مبادا تکثیر غیر مجاز داشته باشند و علاوه بر آن کشورهای غیر محاز نیز مورد بازرسی و بازدید به عمل خواهند آمد تا به طور مخفیانه به تولید سلاح های هسته ای اقدام نکنند.
در رکن سوم: پیمان NPT برای کشورهای غیر مجاز نیز این حق قائل شده که به تکنولوژی صلح آمیز هسته ای با نظارت و کنترل و مطابق ضوابط NPT دسترسی پیدا کنند.[۱۲۱] فعالیتی که منجر به کسب انرژی و تولید سوخت می باشد. برابر مفاد رکن سوم NPT هیچ کشوری جهت انجام فعالیت صلح آمیز هسته ای مستثنی نبوده و نیستند. مشروط بر اینکه فعالیت آنها مطابق ضوابط و مقررات مندرج در مفاد پیمان منع سلاح های هسته ای باشد و بر این اساس تمامی کشورهایی که پیمان منع سلاح های هسته ای را امضا کرده اند و موردی که بیانگر خطا و زیر پا گذاردن اصول پیمان NPT در پرونده آنها نباشد و صرفا هدف و انگیزه آنها استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای باشد، حق غنی سازی برای تولید سوخت هسته ای را می دهد.
در حال حاضر اکثر کشورها و دولت های بزرگ جهان در این پیمان عضویت دارند در اصل پیمان NPT را کشورهای ایرلند و فنلاند پیشنهاد داده اند و این دو کشور اولین کشورهایی بودند که این پیمان را امضاء کرده اند. برخی از کشورها از جمله کشور هند پیمان NPT را یک معاهده تبعیض آمیز می دانند چرا که معتقدند با توجه به اینکه کشور چین دارای سلاح هسته ای است این کشور هم باید حق اختیار سلاح هسته ای را داشته باشد.[۱۲۲]
گفتار دوم:
مروری بر تاریخچه ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت
در مهر ماه سال ۱۳۸۴ آمریکا و چند کشور اروپایی، اعلام احراز سیاسی پایبند نبودن ایران به تعهدات خود را کردند، در حالی که طبق ماده ۱۲ اساسنامه آژانس، احراز پایبند نبودن یک کشور عضو بر عهده بازرسان آژانس گذاشته شده که باید آن را به مدیرکل آژانس گزارش نمایند. این در حالی است که در هیچ یک از گزارش‌های آژانس به پایبند نبودن ایران حتی اشاره ای نیز نشده است.
در دی ماه ۸۴ بیانیه برلین توسط وزرای خارجه سه کشور اروپایی صادر و در آن اعلام شد که زمان برای درگیر شدن شورای امنیت در موضوع هسته‌ای ایران فرا رسیده و خواستار برگزاری اجلاس اضطراری شورای حکام شدند. در بهمن ماه ۸۴ این اجلاس تشکیل و نهمین قطعنامه شورای حکام مبنی بر فرستادن پرونده ایران به شورای امنیت تصویب گردید و دو ماه بعد بیانیه رئیس شورای امنیت مبنی بر لزوم تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران و ضرورت ادامه کار آژانس برای روشن کردن همه موضوعات باقیمانده صادر گرید.
در مرداد ماه ۱۳۸۵ قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت با هدف اجبار کردن تعلیق تحت ماده ۴۰ فصل ۷ منشور ملل متحد صادر گردید[۱۲۳]. در دی ماه ۸۵ قطعنامه ۱۷۳۷ شورای امنیت ذیل ماده ۴۱ فصل ۷ منشور برای وضع برخی تحریم‌های نظامی و اقتصادی و ایجاد محدودیت تردد فرماندهان سپاه صادر شد. در فروردین ۸۶ قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران ذیل ماده ۴۱ فصل ۷ منشور با اشاره به منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای (خاورمیانه) تصویب شد. در تیر ماه ۸۶ ایران و آژانس در وین درباره تهیه چارچوب حل و فصل موضوعات باقی مانده تفاهم کردند و در آبان ماه بسته شدن دو موضوع سانتریفوژهای P1 و P2 و سند اورانیوم فلزی توسط مدیرکل آژانس اعلام گردید.
در اسفند ماه ۸۶ مدیرکل آژانس طی گزارشی تمامی موضوعات باقیمانده را مختومه اعلام نمود، با این وجود، ده روز بعد، شورای امنیت قطعنامه ۱۸۰۳ را تصویب کرد. در مهر ماه ۱۳۸۷ قطعنامه ۱۸۳۵ حاوی تحریم‌های بیشتر علیه ایران توسط شورای امنیت تصویب گردید، در حالیکه در طی ماه‌های گذشته، مذاکرات شش کشور با ایران در جریان بود.
در خرداد ماه ۱۳۸۹ قطعنامه جدید تحریمی ۱۹۲۹ که بیشتر به سندی جهت محکومیت ایران شباهت داشت توسط شورای امنیت تصویب شد. در خرداد ماه ۱۳۹۰ قطعنامه ۱۹۸۴ شورای امنیت مبنی بر ادامه مأموریت کارشناسان کمیته تحریم سازمان ملل تصویب شد که در حال حاضر آخرین قطعنامه تصویبی شورای امنیت می باشد.
لازم به توضیح می باشد که در خلال سال‌های ۸۹ و ۹۰ تحریم‌های جداگانه ای توسط دولت ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران وضع شده، در حالی که در طول این سال‌ها مذاکرات مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با نمایندگان ایران در جریان بوده است.[۱۲۴]
گفتار سوم:
نگاهی به موضوع هسته‌ای ایران
برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۰۲ رنگ و بوی خاصی گرفت و تاکنون نیز ادامه دارد.[۱۲۵]
برنامه هسته‌ای ایران در سال۱۳۵۳ با تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر شکل جدی به خود گرفت. ایران در سال ۱۹۵۸، به عضویت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (I.A.E.A) درآمده بود و در سال ۱۹۶۸، پیمان عدم تکثیر سلاح‌های هسته‌ای ان،پی،تی را امضا کرده و در سال ۱۹۷۰ آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رسانده‌بود.
در سال ۲۰۰۲ میلادی، گروهک تروریستی منافقین دو مرکز هسته‌ای جدید در ایران را که طبق قرارداد پادمان ایران وظیفه‌ای برای افشای آن‌ها نداشت، فاش کرد و پس از آن در دستور کار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفته و به بروز بحران‌هایی در روابط ایران و جامعه بین‌المللی منجر شد.
در تاریخ ۹ فوریه سال ۲۰۰۳ میلادی محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران، از تهیه سوخت هسته‌ای توسط متخصصین ایرانی برای نیروگاه‌های هسته‌ای ایران خبر داد و در آوریل سال ۲۰۰۶ جناب آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور محترم ایران، اعلام کرد که ایران موفق به غنی‌سازی اورانیوم به میزان ۳٫۵ درصد شده‌است. در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ایران از ساخت میله سوخت هسته‌ای ۲۰ درصد غنی شده و بارگذاری آن در رآکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی تهران خبر داد.
استفاده از انرژی هسته‌ای در دوران طاغوت مطرح شد و با ایجاد سازمان انرژی اتمی ایران پروژه راکتور اتمی بوشهر و مشارکت مالی ایران در طرح‌های فناوری سوخت اتمی فرانسه آغاز شد.
برنامه ایران در سال ۱۹۷۴ این بود که در عرض بیست سال، چرخه کامل سوخت را بومی کرده و بیست و سه هزار مگاوات برق را از طریق ۲۲ نیروگاه هسته‌ای تامین نماید.
ساخت نیروگاه اتمی بوشهر:
قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر در آذر و دی ۱۳۵۳منعقد و کار به وسیله شرکت آلمانی آغاز شد[۱۲۶]، محل ساخت آن در اردیبهشت و خرداد ۱۳۵۴در ۱۸ کیلومتری جنوب بندر بوشهر بین دو روستای هلیله و بندرگاه انتخاب شد،در تیر و مرداد ۱۳۵۴کار ساختمانی آن آغاز شد و در ۱۴ تیر ۱۳۵۵قرارداد فی مابین به امضای نهایی رسید.
در تاریخ ۱۸ دی ماه ۱۳۷۳ قرارداد تکمیل و راه‌اندازی واحد یک نیروگاه اتمی بوشهر به صورت مشارکتی بین ایران و روسیه منعقد گردید و در مرداد ۱۳۷۷ بار دیگر این قرارداد مورد بازبینی کلی قرار گرفت و ساخت نیروگاه به صورت کلید در دست به شرکت روسیه محول شد[۱۲۷] و قرار بود تا آغاز سال ۲۰۰۰ به پایان برسد. این موعد نزدیک به ۱۰ سال است که به طور مداوم و به دلایل مختلف به تاخیر می‌افتد. بنا به گفته مقامات رسمی ایران قرار بود این نیروگاه در میانه سال ۲۰۰۹ به بهره برداری صنعتی برسد.
اولین راکتور تحقیقاتی ایران:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:52:00 ب.ظ ]