کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



استفاده از قرارداد B.O.T فواید بسیار زیادی را به همراه دارد به طوری که با به کار بستن این قرارداد بخش خصوصی می‌تواند در امور زیر بنایی و احداث پروژه ها سرمایه گذاری نماید و این امر به نوعی موجب خصوصی سازی می‌گردد از طرفی، رشد و توسعه اقتصادی تا حد بسیار زیادی از طریق سرمایه گذاری در امور زیر بنایی امکان پذیر است و به کار بردن قرار داد B.O.T موجب جذب سرمایه های خارجی و داخلی می‌شود. (شیروی، ۱۳۸۰، ص ۳۱)

با انعقاد قرار داد B.O.T کنسرسیوم طرف قرارداد مکلف به اجرای تعهداتی می‌باشد که آن ها را می‌توان به سه مرحله تقسیم نمود مرحله اول: که بر طبق آن کنسرسیوم مکلف به ساخت تأسیسات و انجام پروژه در مدت زمان معین است در این مرحله کنسرسیوم ممکن است با پیمان کارانی که در اختیار دارد ساخت پروژه را به عهده بگیرد یا حتی ساخت تأسیسات و انجام پروژه را به پیمان کاران دیگری خارج از کنسرسیوم ارجاع دهد.

مرحله دوم: در این مرحله کنسرسیوم طرف قرار داد اقدام به بهره برداری از پروژه می‌کند در این مرحله همانند مرحله ساخت، کنسرسیوم ممکن است ساخت تأسیسات را شخصاً یا از طریق پیمانکار برعهده بگیرد ولی در نهایت کنسرسیوم در برابر دولت مسئول خواهد بود در این مرحله هزینه های که برای انجام پروژه صرف شده از طریق بهره برداری مستهلک می‌شود (شیروی، پروژه های ساخت، بهربرداری و انتقال (B.O.T)، ص ۳۴)

مرحله سوم: این مرحله آخرین مرحله اجرای تعهدات کنسرسیوم در قبال دولت میزبان است و با انجام واگذاری پروژه از کنسرسیوم به دولت میزبان تعهدات کنسرسیوم به پایان می‌رسد. در این مرحله کنسرسیوم طرف قرارداد مکلف است کلیه حقوق و امتیازات که پس از ساخت پروژه از آن بهره‌مند بود را به دولت میزبان واگذار نماید و علاوه بر انتقال تجهیزات و ماشین‌آلات به دولت میزبان، کلیه روش بهره‌برداری و تولید را به نیروهای انسانی دولت میزبان آموزش دهد (ابراهیمی، ۱۳۸۱، ص ۱۳۷)

قرارداد سفارش ساخت و قرارداد B.O.T در پاره‌ای از موارد به یکدیگر شباهت دارند به طوری که در هر دو قرار داد سفارش ساخت موردی داده می‌شود و سازنده با مصالح و موادی که در اختیار دارد سفارش ساخت را تهیه می‌کند و پروژه ساخته‌شده پس از ساخت به‌طرف مقابل تسلیم می‌کند. ولی با اندکی تأمل و تدبر می‌توان این دو قرارداد را از یکدیگر تفکیک نمود.

اولاً موارد کاربرد و استعمال دو قرارداد باهم تفادت دارند: برای انجام طرح‌ها و پروژه های زیر بنایی از قرارداد B.O.T استفاده می‌شود و متعاقدین آن معمولاً دولت و بخش خصوصی هستند اما موضوع قرارداد سفارش ساخت می‌تواند ساخت اموال منقول (هواپیما، اتومبیل) اموال غیر منقول (ساخت سد و یا انجام پروژه های زیر بنایی) باشد و متعاقدین آن می‌توانند بخش‌های خصوصی، دولتی یا غیر آن باشد. و از این حیث قرا داد سفارش ساخت عام تر از قراداد B.O.T است. ثانیاًً در قراداد B.O.T سازنده پس از ساخت و بهره برداری از پروژه، آن را به صورت رایگان به دولت واگذار می‌کند و دولت و بخش خصوصی برای انجام پروژه ثمن و بهای را به سازنده نمی‌پردازد ولی در قرارداد سفارش ساخت، سازنده و صنعتگر کالای مصنوع را به رایگان نمی‌سازد بلکه در عوض ساخت کالا بهای را از سفارش دهنده دریافت می‌کند و جزء درموارد وجود توافق برخلاف آن، حق بهره برداری و استفاده از کالای مصنوع را پس از ساخت ندارد.

با وجود این گفته شده قرارداد B.O.T در چهارچوب قرارداد سفارش ساخت قابل انعقاد است بدین گونه که طرف دولتی، سفارش ساخت و انجام پروژه ای را بر طبق عقد استصناع (قرارداد سفارش ساخت) بدهد و ضمن عقد شرط گردد که سازنده پس از ساخت پروژه بجای دریافت بها به طور رایگان از پروژه ساخته شده بهره برداری کند (شنیور، ۱۳۸۸)

فصل چهارم

شرایط، احکام و آثار عقد استصناع

شرایط، احکام وآثارعقد استصناع

در این فصل عقد استصناع را از لحاظ آثارمختلفی که بر آن مترتب است مورد بررسی قرار می‌دهیم.

مبحث اول: شرایط صحت عقد استصناع

برای صحت انجام هر معامله ای لازم است شرایطی رعایت گردد که از آن تحت عنواع شرایط اساسی معاملات یاد می‌شود و در صورت ورود هر گوه خدشه ‌به این شرایط معامله باطل و یا غیر نافذ خواهد شد این شرایط در همه معاملات یکسان بوده و تفاوت عنوان معاملاتی تأثیری در اعتبار یا عدم اعتبار آن ندارد.

شرایط عمومی معاملات در حقوق ایران در ماده ۱۹۰ ق.م مدنی بیان‌شده است گرچه در برخی از موارد از حیث جزییات این شرایط در فقه و حقوق تفاوت‌هایی دارد ولیکن در کلیات و عناوین مشترک بوده و در کتب فقهی و حقوقی در ذیل ۴ عنوان بیان‌شده است این عناوین عبارت از:

۱٫ قصد و رضای طرفین

۲٫ اهلیت طرفین

۳٫ مورد معامله

۴٫ مشروعیت جهت معامله

گفتار اول: قصد و رضای طرفین

گرچه دو عنوان قصد و رضا در عبارات فقهی و حقوقی معمولاً در کنار هم و تحت یک عنوان می‌آید ولیکن دو عنوان مجزا داشته و از حیث آثار حقوقی هم متفاوت است برای روشن شدن تفاوت این دو موضوع لازم است ابتدا مراحلی که در یک رابطه حقوقی طی می‌شود تا معامله منعقد می‌شود را تصور نماییم.

در یک معامله فرد طرف معامله ابتدا قرارداد را با همه ارکان و عناصر آن در ذهن مجسم می‌کند و سود و زیان آن را می‌سنجد سپس میل و گرایش باطنی به انجام قرارداد پیدا می‌کند وتصمیم به ایجادان می‌گیرد وسرانجام طرفین با به کار بردن لفظ یا انجام عملی عمل حقوقی را در ذهن و عالم اعتبار ایجاد می‌کنند و با اعلام قصد و توافق طرفین قرارداد منعقد می‌شود

با توجه به مراحل مذکور منظور از رضا در اصطلاحات حقوقی همان میل و گرایش باطنی به انجام عمل حقوقی است و قصد ایجاد عمل حقوقی در عالم ذهن است که گاهی از آن به‌قصد انشاء تعبیر می‌شود (صفایی،۱۳۸۷، ص ۶۲)

در عقود باید طرفین قصد ایجاد معامله را داشته باشند والا معامله باطل خواهد بود اما این اراده علاوه بر این که باید در درون شخص وجود داشته باشد لازم است به نحوی نیز ابراز گردد تا آن را معتبر بدانیم فلذا اراده‌ای که در عالم خارج نشانه‌ای از آن مشاهده نگردد بی‌اعتبار است

برای ابراز اراده لزومی ندارد که حتماً آن را در قالب لفظ بیان کنند بلکه هر عمل یا نشانه یا نوشته‌ای نیز که قصد ایجاد معامله را از سوی طرف معامله نشان دهد کافی است (مواد ۱۹۱ و ۱۹۲ ق.م)

ازاینجاکه در عقود برخلاف ایقاعات عمل حقوقی از دو طرف تشکیل‌شده است ابراز اراده یک‌طرف معامله برای شکل‌گیری آن کافی نیست بلکه مادر عقود به تلاقی دو اراده نیازمندیم که از آن تعبیر به ایجاب قبول می‌شود ایجاب در حقیقت پیشنهاد انجام معامله با شرایط معین است ‌و قبول‌ اعلام پذیرش پیشنهاد مذکور است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 10:41:00 ب.ظ ]




۳-۶-۲-۲-داوری اختلافات اجاره نامه

۳-۶-۲-۲-۱-الزامات ساختاری

هنگامی که طرفین ‌در مورد انتخاب‌های داوری برای دادرسی مورد نظر خودشان تصمیم گرفتند، لازم است پیش نویسی برای بخش‌های قرارداد تنظیم کنیم تا تمام تحریفات گزینه دارسی را حذف نماید. برای اجرای این هدف اجاره نامه نفتی و گازی باید شامل بند داوری گسترده پیش از اختلاف باشد. در تلاشی برای تدوین یک بند داوری امکان پذیر پیش از به وجود آمدن اختلاف ، نویسنده موارد زیر را انتخاب ‌کرده‌است:

طرفین این اجاره نامه نفتی و گازی بر سر داوری برای تمام اختلافات بین‌شان که در خارج، یا به هر طریقی مرتبط با موارد زیر توافق کردند:

    1. مفاد یا عبارات مفهومی اجاره نامه نفت و گاز

    1. رابطه اجاره‌نامه منتج شده، یا

  1. هر توافق ادغامی ، توافق تعیین واحد، دستور بخشی، یا عناوین دیگر، توسعه، یا اسناد بازاریابی مرتبط با بندهای اجاره‌نامه یا روابط اجاره‌نامه.

این موارد، با مواردی که در بخش‌های گذشته درباره آن‌ ها بحث شد پیوند خورده است، باید از انحرافات غیر ضروری در دادگاه اجتناب شود و یک مسئله توسط قواعد و الزامات برای داوری احاطه شده باشد.

۳-۶-۲-۲-۲-شناخت اختلاف

مقررات نمونه در کشورهای مختلف خواست طرف را برای آغاز فرایند داوری برای بررسی دقیق تمام جنبه‌های اختلاف بین آن ها و ارزیابی دقیق اساس حقیقی و حقوقی ادعاهای آن‌ ها مجبور می‌کند. برای آغاز کردن رویه داوری طرف شاکی باید “مقررات داوری” را که شامل موارد زیر می‌شود را فراهم آورد:

الف-توصیفی از اختلاف که نیاز به رسیدگی با داوری دارد

ب-بیانیه‌ای که نشان دهد که چرا این مسئله تحت بند داوری اجاره‌نامه موضوع داوری قرار گرفته است.

ج-بیانیه‌ای برای وقایع مرتبط لازم برای حل و فصل اختلاف

د-بیانیه‌ای ‌در مورد قانون مربوطه برای حل و فصل اختلاف

ه-بیانیه‌ی پیگیری کمک توسط یک طرف (اگر به دنبال مقداری پول هستند، به مقدار مشخصی گفته می‌شود که علت و جزئیات محاسبات را شامل می‌شود) ؛ و

و-ضمیمه‌ ای که شامل نسخه هایی از اسناد مربوطه، موارد ، قوانین ، و سایر مفاد مربوط به تصمیم درباره اختلاف می‌شود.

این مورد بیشتر از یک دفاع قیاسی در برابر یک شکایت است. در عوض ، سند شبیه حرکتی برای حکم خلاصه با یک توضیح مختصر حمایتی خواهد شد. پاسخ مقررات داوری ارائه شده توسط یک طرف پاسخگوی قانون با سطح مشابهی از جزئیات می‌باشد .

برای اطمینان از آمادگی کامل موارد مربوط به طرفین در این مرحله از رویه ، مقررات اینگونه می‌باشد، هنگامی که داور عقیده داشته باشد که مسئله برای بررسی آماده می‌باشد، برای تصمیم گیری انحصاری ‌در مورد اختلاف از طریق اطلاعاتی که در مقررات داوری و پاسخ مقررات داوری وجود دارد طرفین داور را در اختیار می‌گیرند. هدف از مجبور کردن طرفین به فکر کردن و تجمیع مشکلات خود در مراحل اولیه اختلاف این است که برای آن‌ ها اطلاعاتی فراهم شود که به طور مؤثر در مذاکره ساختار یافته و فازهای میانجی‌گری فرایند داوری که با آن‌ ها درگیر می‌باشند به آن‌ ها نیاز خواهند داشت . همواره این اطمینان وجود دارد که میانجی‌گر اطلاعات با کیفیتی ‌در مورد وقایعی که طرفین قادر به مذاکره بر سر راه حل آن‌ ها نیستند دارد. آماده سازی پیش از موعد همچنین داور را قادر به حل کردن اختلاف در زودترین مرحله ممکن می‌سازد. (کتابچه میانجیگری، ۲۰۰۳ :۴۸)

داور کلیدی برای حصول اطمینان از ارائه روش کار به صورت هموار می‌باشد . داور آگاه به موضوع و اموزش دیده درباره قانون ، باید قادر باشد به آسانی تعیین کند که چه وقت آن ها اطلاعات مورد نیاز برای حل عادلانه اختلاف را در دسترس خواهند داشت. در بسیاری از موارد، مشکلات قابل شناسایی مشکلات مربوط به قانون می‌باشند، داور باید قادر باشد تصمیمی را با تکیه بر مقررات ، پاسخ و پژوهش مستقل قانونی خودشان ارائه دهد ، شاید مهم‌تر از آن، شامل فرایند کشف با داور بجای طرفین شوند. پس از ملاحظات و پاسخ اولیه ، حتی فرایند دادخواهی نیز تحت کنترل داور در می‌آیند. به عنوان مثال ، یک طرف ممکن است معادل یک دعوای متقابل را در پاسخ خود به وجود آورد . اگر داور اعتقاد داشته باشد که این موضوع به داشتن پاسخی به دعوای متقابل کمک می‌کند، او می‌تواند مشکلات خاصی را که او می‌خواهد طرف پاسخگو بیان کند را به وجود می‌آورد.

۳-۷-مدیریت فرایند حل اختلاف

مدیریت اختلاف، عبارت است از کنترل اختلاف به شیوه های مختلف، از جمله میانجی گری، مذاکره و اجتناب. ساختار اجتماعی اختلاف، نوع شیوه مدیریت اختلاف را تعیین می‌کند. اصولاً رهیافت مدیریت اختلاف هنگامی اتخاذ می شود که حل و فصل کامل اختلاف، غیرممکن به نظر می‌رسد، اما می توان از حادتر شدن اختلاف جلوگیری نمود. در اختلافات پیچیده و لاینحل با کاربرد این شیوه می‌توان اوضاع را به نحو سازنده ای مدیریت نمود تا بعداً بتوان راه حلی یافت. هدف مدیریت اختلاف، دخالت سازنده، به نحوی است که اختلاف موجود منافع بیشتر و مضرات کمتری را متوجّه طرفین اختلاف نماید. مهمترین تحقیق های علمی ‌در مورد مدیریت اختلاف یا کنترل اجتماعی توسط دونالد بلک صورت گرفته است. وی شکل های ابتدایی مدیریت اختلاف را گروه بندی نمود و از راهبرد جامعه شناسی محض برای توضیح جنبه‌های مختلف این اشکال بهره برد. آلن هرویتز،[۴۲] جیمز تاکر،[۴۳] مارک کانی،[۴۴] بائوم گارتنر،[۴۵] دلاروش،[۴۶] ماریان بورگ،[۴۷] الیز ‌گو دارد،[۴۸] اسکات فیلیپس[۴۹] و برادلی کمپل[۵۰] نیز به پرورش و شکوفایی تئوری مدیریت اختلاف کمک های شایانی نمود. .(سوناراجا، ۱۹۹۰ :۲۳۹)

اما حل اختلاف عبارت است از فرایند حل یک اختلاف با تامین نیازمندی ها و منافع طرف های درگیر به نحو مرضی الطرفین. هدف حل اختلاف پایان دادن به اختلاف پیش از آغاز درگیری است. حل اختلاف از منظر دیگر عبارت است از انجام اقدامات یا کاربرد شیوه های برای حل اختلاف. جهت حل اختلاف. جهت حل اختلاف شیوه های مختلفی وجود دارد، از جمله مذاکره، تهدید و به کار گیری زور و دخالت طرف ثابث. اختلاف در صورتی که از نوع dispute باشد به سادگی قابل حل است، اما برای حل اختلافات از نوع conflict میانجی گران یا مذاکره کنندگان باید ریشه ها و منافع ورای مواضع طرف های اختلاف را شناسایی نمایند و راه حل باثباتی را پیدا کنند. دشواری حل اختلافات پیچیده را می توان در مدل کوه یخی اختلاف که اندیشمندان این حوزه بدان پرداخته‌اند بررسی نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ب.ظ ]




در باره‌ی جلب و نرم کردن قلوب از خود پیامبر نقل شده زمانی که شنید انصار از اینکه عده‌ای به واسطه تألیف قلوب، بیشتر سهم برده‌اند ناراحت شده‌اند آن ها را جمع کرده و فرمود:‌ «ای انصار آیا به خاطر مختصر گیاه سبزی از مال دنیا که من خواستم به وسیله آن، دل جمعی را به دست آ‌ورم تا بلکه ‌به این وسیله اسلام آورند در دل خویش از من گله‌مند شدید؟»[۸۳]

یکی دیگر از راه‌های تألیف قلوب، استفاده از عوامل سیاسی بود. مواردی بود که پیامبر در نامه‌هایش به رؤسای کشورها و یا قبایل ذکر کرده ‌که اگر خود و قبیله یا کشورت مسلمان شوید، ریاست یا پادشاهی را برای تو خواهم گذارد. برای مثال در نامه‌ی پیامبر به هوزه بن علی شیخ یمامه می‌خوانیم: «مسلمان شو تا در امان و سلامت باشی و آنچه در اختیار داری، در تصرفت باقی بگذارم.»[۸۴]

جالب است که او نیز در پاسخ پیامبر می‌نویسد: «چیزی از فرماندهی را در اختیار من بگذار تا از تو پیروی کنم.» و در نامه‌ی ایشان به جیفر و عبد، پیران جلندی (دو تن از شیوخ عمان) آمده است:‌

«شما دو تن اگر به اسلام اقرار کنید، شما را فرمانده قرار می‌دهم و اگر از اقرار به اسلام خودداری کنید، پادشاهی شما نابود خواهد شد و سواران من به سوی شما خواهند آمد و پیامبری من بر پادشاهی شما پیروز خواهد شد.»[۸۵]

ب ـ استراتژی جنگ

اولین استراتژی پیامبر دعوت بود؛ اما هر گاه که دعوت مؤثر نمی‌افتاد، به تناسب موقعیت، پیامبر شیوه‌ای دیگر به کار می‌بست. از جلمه این استراتژی‌ها جنگ بود؛ اما اتخاذ این استراتژی، بستگی به شرایط خاص مکانی و زمانی داشت و پس از حصول شرایط، پیامبر دستور به جنگ می‌داد. پیامبر در طول سیزده سال اول بعثت، چون شرایط جنگ فراهم نبود به دعوت بسنده نمود؛ اما چون کم کم با بیعت انصار و قدرت گرفتن مسلمانان، شرایط فراهم شد، پیامبر از جانب خداوند متعال مأمور به جنگ شد.

دیپلماسی فعال در حین جنگ

پیامبر در جنگ، تنها به مسائل نظامی اکتفا نمی‌نمود؛ در کنار جنگ، دیپلماسی به عنوان یک وسیله در جهت تقویت مواضع و به دست آوردن موفقیت‌های بیشتر مورد استفاده‌ پیامبر بود. بسیاری از حرکات نظامی رسول اکرم(ص)، همراه با تحریکات سیاسی بود که در این قسمت به آن ها اشاره می‌شود:‌

انعقاد پیمان‌های سیاسی با قدرت‌های بی‌طرف

سعی پیامبر این بود تا جایی که مقدور است، در جنگ‌ها از تفرقه‌ی جبهه‌ها جلوگیری شود. بدین سبب پس از هجرت به مدینه و تشریع جهاد، با اینکه تمامی داخل و خارج شبه جزیره هنوز در شرک به سر می‌برد، اما پیامبر متوجه کانون دشمنی (یعنی قریش) شد؛ لذا بیشتر تلاش خویش را مصروف تضعیف و مخالفت با قریش نمود. این سیاست، مستلزم این بود که پیامبر حتی الامکان از ایجاد تنش با قدرت‌های کوچک و بزرگ بی‌طرف بپرهیزد که این پرهیز از تنش، گاه با نمایش قدرت و گاه با صلح و … همراه بود.

بدین خاطر، پیامبر باید با یک دیپلماسی فعال از یک سو مانع همبستگی غیر مسلمانان با قریش می‌شد و از دیگر سو سعی می‌نمود تا از آنان، گر چه هنوز اسلام نیاورده‌اند، به عنوان متحدین خویش در برابر قریش استفاده نماید.

همچنین قبیله‌ی خزاعه از جمله قدرت‌های بی‌طرف بود که پیامبر از آن ها در جنگ و صلح استفاده بسیار نمود. مثلاً پس از جنگ احد، چون معبد خزاعی ‌در راه مکه ابوسفیان ‌را دید که با یارانش در فکر هستند دوباره به مدینه برگردند و کار سپاه پیامبر را یکسره نمایند، به ابوسفیان گفت:‌ «محمد با لشکری جرار که تاکنون نظیرش را در عمرم ندیده‌ام، به تعقیب شما حرکت کرده و می‌خواهند به هر قیمت که شده تلافی شکست خود را بکنند» لذا با این تدبیر، ابوسفیان را از بازگشت به مدینه منصرف کرد.[۸۶]

خنثی کردن نیروهای مخالف

خنثی کردن نیروهای مخالف، یکی از ابعاد سیاست خارجی و دیپلماسی فعال است و یکی از هدف‌های سیاست خارجی، باید بر این محور استوار باشد که مانع اتحاد قدرت‌های دیگر علیه خود گردد. مثلاً با دادن امتیاز با یکی از آن ها، تفاهم کند و در مقابل دیگری روی خوش نشان دهد و یا از دادن کمک یا انجام مذاکره‌ دوستانه با سومی امتناع ورزد؛ به نحوی که نوعی رقابت داخلی بین دشمنان ‌در مورد منافعی که در اتحاد دنبال می‌کنند، به وجود آورد و در نهایت، مانع برقراری اتحاد و تفاهم بین آن ها علیه خود گردد. پیامبر در جنگ‌ها همواره سعی می‌نمود تا از اتحاد مخالفین جلوگیری و یا اتحاد آنان را مضمحل سازد. جلوه‌ی بارز این سیاست، در جنگ خندق مشاهده می‌شود. دیپلماسی فعال و هوشیار پیامبر در کنار فعالیت نظامی، باعث شد تا جنگی که به دلیل اتحاد تمامی مخالفین بر علیه پیامبر، احزاب نامیده شده بود، با پیروزی پیامبر خاتمه یابد. در این جنگ، پیامبر نعیم بن مسعود را که از بزرگان قبیله غطفان و تازه مسلمان شده بود، مأمور ‌ساخت تا ضمن مخفی نگاه داشتن اسلام خود، در صفوف دشمن اختلاف افکند و او با درایت فراوان با یک دیپلماسی مؤثر توانست این مهم را انجام دهد.[۸۷] ویژگی‌های جغرافیایی یک منطقه، در زمره‌ی عوامل ثابتی است که در تدابیر سیاست‌ها نقش عمده‌ای ایفا می‌کنند و آگاهی از عوامل و مشخصه‌ های ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک برای فرد تصمیم گیرنده الزام آور است.[۸۸]

نمونه‌ آن در جنگ طائف بخوبی مشهود است. پیوستن مالک بن عوف رئیس هوازن به قبیله‌ی ثقیف، خطر را در منطقه طائف جدی می‌کرد؛ پس لازم بود تدبیری اندیشیده شود؛ لذا رسول اکرم به مالک بن عوف پیغام داد که اگر تسلیم شود، خانواده وثروتش به همراه صد شتر به او بخشیده خواهد شد.

این پیغام باعث شد تا بی‌درنگ به نزد پیامبر آمده و مسلمان شود و پیامبر، او را رئیس قوم خود نمود و از آن پس، او به وسیله قوم خود به جنگ با قبیله‌ی ثقیف برخاست تا سرانجام کار برابر ثقیف نیز تنگ شد. بدین ترتیب، پیامبر با یک دیپلماسی ظریف نیمی از دشمن را به سوی خود کشاند و آنان را بر علیه نیم دیگر به کار گرفت؛‌ و بدین ترتیب، کار قبیله و منطقه طائف را پایان بخشید.

ابتکار عمل و قاطعیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ب.ظ ]




۴) زمان

زمان، به فاصله میان معرفی نوآوری و پذیرش گسترده آن گفته می شود و به فاصله زمانی میان خلق یک نوآوری و انتشار آن، شکاف انتشار نوآوری می‌گویند. این زمان می‌تواند بسیار طولانی باشد. از زمان اختراع یک پمپ ساده در یک معدن اسکاتلندی، صدوپنجاه سال به طول انجامید(لکارد و آبراهام ۱۹۹۷ :۳۷۳، به نقل از حسینی خواه :۱۵۷).

بعد زمان در فرایند اشاعه ی نوآوری شامل: ۱) فرایند تصمیم گیری نوآوری توسط هر فرد از زمان شروع آگاهی ‌در مورد نوآوری تا زمان رد و پذیرش نوآوری ۲) نوگرایی افراد در پذیرش نوآوری یعنی زودتر یا دیرتر پذیرفتن نوآوری در مقایسه با اعضای یک سیستم اجتماعی و ۳) نرخ پذیرش نوآوری که با استفاده تعداد اعضایی که ن.آوری را پذیرفته اند اندازه گیری می شودراجرز، ۱۹۹۵).

فرایند تصمیم گیری نوآوری

فرایند تصمیم گیری نوآوری فرایندی است که هر فرد ار آگاهی آغازین ‌در مورد نوآوری تا شکل دهی نگرش به سمت نوآوری و تصمیم برای رد یا پذیرش تا پیاده سازی ایده ی جدید و تأیید این تصمیم ادامه دارد(راجرز،۱۹۹۵: ۱۴). و در ابتدای بخش درباره ی مراحل آن توضیح داده شد.

۵) ویژگی شخصیتی مصرف کنندگان

نوگرایی مصرف کننده: نوگرایی درجه ای است که شخص زودتر از اعضای سیستم اجتماعی ایده ی جدید را می پذیرد. همه ی افراد جامعه در یک سیتم اجتماعی نوآوری ها را در یک زمان مشابه نمی پذیرند. بر این اساس پذیرندگان به دسته های مختلفی بر اساس زمانی که آن ها تصمیم می گیرند تا محصول جدید را بپذیرند تقسیم می‌شوند. راجرز پذیرندگان را به ۵ دسته تقسیم بندی ‌کرده‌است: ۱) نوگرایان[۵۰] ۲) خریداران اولیه[۵۱] ۳) اکثریت اولیه[۵۲] ۴)اکثریت بعدی[۵۳] ۵) آخرین خریداران[۵۴](غیر نو گرایان)

نمودار۲- ۲طبقه بندی انتخاب کنندگان محصولات و خدمات جدید بر اساس زمان نسبی پذیرش نوآوری( راجرز، ۱۹۹۵)

نوگرایان تنها ۲٫۵% جمعیت کل هستند، تمایل به پذیرش ریسک دارند . نوگرایان همچنین به عنوان مصرف کنندگان پیشرو خوانده می‌شوند کسانی که برای اولین بار محصول جدید را می خرند. نوگرا بودن چندین پیش نیاز دارد این پیش نیاز ها شامل : کنترل منابع مالی قابل توجهی برای جذب نواوری های بی ثمر، توانایی درک و استفاده از دانش فنی پیچیده و یک نوگرا باید قادر به کنار آمدن با درجه ی بالایی از عدم قطعیت یک نوآری باشد. نوگرا باید خواستار پذیرش شکست هایی که ممکن است با پذیرش یک ایده ی جدید ناموفق دارد، باشد. نوگرا ها به دنبال اطلاعات ‌در مورد ایده ی جدیدند وآن ها به رسانه های انبوه توجه می‌کنند و شبکه ی ارتباطات بین فردی را گسترش می‌دهند. آن ها سطوح درآمد و تحصیلات بالاتری دارند و از نظر اجتماعی فعال تر هستند.

نتایج حاصل از تحقیقات نشان می‌دهد که زود پذیرندگان موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به دیرپذیرندگان دارند. موقعیت اجتماعی توسط متغیرهایی همچون درآمد، ثروت، سطوح زندگی، منزلت حرفه ای و مانند این ها اندازه گیری شده است. نوگرایان سمت های اجتماعی بالاتری نسبت به دیر پذیرندگان دارند. شواهد نشان می‌دهد که نوگرایان نه تنها موقعیت اجتماعی بالاتری دارند بلکه همچنین به دنبال حرکت به سمت سطوح بالاتری از موقعیت اجتماعی هستند. نوگرایان جهت گیری های اقتصادی بیشتری نسبت به دیر پذیرندگان دارند. و نوگرایان فعالیت های تخصصی تری نسبت به دیرپذیرندگان دارند. ویژگی های شخصیتی نوگرایان نیز چنین آمده است:

زود پذیرندگان احساس همدلی بیشتری دارند تا دیر پذیرندگان

زود پذیرندگان کمتر متعصب هستند تا دیر پدیرندگان

زود پذیرندگان عقلانیت بیشتری دارند تا دیر پذیرندگان

زود پذیرندگان هوش بیشتری دارند تا دیر پذیرندگان

زود پذیرندگان نگرش مطلوب تری نسبت به تغییرات دارند تا دیر پذیرندگان

زودپذیرندگان با ریسک وعدم قطعیت بیشتری کنار می‌آیند تا دیر پذیرندگان

زود پذیرندگان نگرش مطلوب تری نسبت به تحصیلات دارند تا دیر پذیرندگان

زود پذیرندگان نگرش مطلوب تری نسبت به علم دارند تا دیر پذیرندگان

زودپذیرندگان کمتر جبرگرا هستند تا دیر پذیرندگان

زود پذیرندگان سطوح بالاتری از انگیزه های پیشرفت را دارند تا دیرپذیرندگان

زود پذیرندگان آرمان های بالاتری دارند تا دیر پذیرندگان

زود پذیرندگان مشارکت اجتماعی بالاتری دارند تا دیر پذیرندگان

زودپذیرندگان در یک سیستم اجتماعی بیشتر با هم ارتباط دارند تا دیرپذیرندگان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ب.ظ ]





بالبی روانکاو بریتانیایی (به نقل ازکاپلان و سادوک، ۲۰۰۳ ،ترجمه پور افکاری ،۱۳۸۱) نظریه ای تدوین کرده و وابستگی به هنجار را برای رشد سالم بسیار مهم معرفی ‌کرده‌است به عقیده ی بالبی وابستگی زمانی به وجود می‌آید که « رابطه ای گرم ، صمیمانه و پایا بین کودک و مادرکه برای هر دو رضایت بخش و مایه لذت است » وجود داشته باشد . وابستگی پدیده ای است که به تدریج و درکی که میل دارد با شخصی که مطلوب است ، قوی تر ، عاقل تر و قادر به کاستن اضطراب یا ناراحتی شناخته می شود، رشد می‌یابد دلبستگی احساس ایمنی در طفل شیر خوار به وجود می‌آید .وابستگی فرآیندی است که تعامل بین مادر و کودک را تسهیل می‌کند و میزان فعالیت بین آن دو بیشتر اهمیت دارد تا زمان صرف شده بین آن ها به نظر بالبی اشخاص بر اساس روابط اولیه ی خود مجموعه متفاوتی از تجارب را شکل می‌دهند .بر پایه این تجربیات افراد متفاوت « مدل های تجسمی » متفاوتی از تجارب را شکل می‌دهند . بر پایه این تجربیات افراد متفاوت « مدل های تجسمی » متفاوتی را ایجاد می‌کنند . یعنی مجموعه متفاوتی از عقاید را در باره ی خود ، انتظارات متفاوت از دیگران و مجموعه ی متفاوتی از قوانین هوشیار و ناهوشیار را برای سازماندهی و دسترسی اطلاعات در باره ی احساسات تجربیات و ایده های مرتبط با دلبستگی ، گسترش می‌دهند. در حقیقت بالبی هیجانات و عواطف را به عنوان یک سیستم ارزیابی و یک راهنما برای فهم یک حادثه وانتخاب یک پاسخ توضیح می‌دهند.(کولین[۲۰]،به نقل از مهدی زارعی ، ۱۳۸۶).

مدل درونکاری [۲۱]:


از طریق روابط متقابل مداوم یک مدل درونکاری یا مدل ذهنی در کودک به وجود می‌آید که عقاید و انتظارات وی را ‌در مورد مراقبت تحت تأثیر قرار می‌دهد . این مدل درونکاری سپس در داخل روابط جدید تعمیم می‌یابد و انتظارات دو ادراک و رفتار وی را راهنمایی می‌کند . ‌بنابرین‏ ، مدل درونکاری مکانیزمی را در طول سال‌های مداوم در سبک دلبستگی فراهم می آورد و در فهم نقشی که روابط اولیه در تعیین روابط بزرگسالان دارد، مهم است متغیرهایی که به وسیله ی الگوی دلبستگی اولیه تحت تأثیر قرار می گیرند عبارتند از:

    1. اعتماد اساسی کودک

    1. توانایی و تمایلات کودک به روابط اجتماعی

  1. راحت بودن کودک برای وارد شدن در روابط جدید

۴-توانایی کودک برای منطبق کردن رفتارش با افراد دیگر ، در نتیجه ممکن است اثرخاص سبک های دلبستگی را در روابط طولانی مدت کودکان و بزرگسالان انتظار داشته باشیم ( کولین ۱۹۹۶ ، به نقل از مهدی زراعی ، ۱۳۸۶ )

پژوهش ‌در مورد سازمان یابی و سیر تحولی مدل روانکاری نشان می‌دهد که این مدل در یک سالگی و با شکل گیری مفهوم پایداری شئ به دنبال آن می‌گردد . و می‌داند که وجود دارد ، در غیاب منبع دلبستگی نیز همان گونه است . کودک می‌تواند منبع دلبستگی را از طریق مدل ‌درون‌کاوی خود باز نمایی کند . بر این اساس در مرحله نوجوانی و نیز اوایل بزرگسالی است که شخص توانایی انتزاعی ‌در مورد خود پیدا می‌کند و می‌تواند از یک دید فراتر به سیستم دلبستگی خود نگاه کند ، در نتیجه این امکان به وجود می‌آید که مدل ‌درون‌کاوی او از یک ارتباط با افراد دیگر تغییر کند . ( حسنی ، ۱۳۸۴ )

نظریه مری اینزورث ‌در مورد دلبستگی :


مری اینزورث دریافت که تعامل بین مادر و کودک او در دوره ی وابستگی تأثیر عمیقی در رفتار جاری و آینده کودک دارد، و ‌به این مشاهدات بالبی را گسترش داد. الگوهای وابستگی در بچه ها متفاوت است. مثلاً بعضی از کودکان نسبت به کودکان دیگر کمتر گریه می‌کنند . واکنش حساس سینگال ، کودک،مثلاً با در آغوش گرفتن او هنگام گریه کردن ، موجب می شود که با پیشرفت رشد کودک اعتماد به نفس او بالاتر رود. مادرانی که در واکنش های خود کند هستند، کودکان مضطرب تری به وجود می آورند این مادران با بهره ی هوشی پایین تر ، ناپختگی های هیجانی و سن پایین تر ، از مادرانی حساس واکنش نشان دهنده ، مشخص هستند . اینزورث همچنین تأکید نمود که وابستگی ها در کاهش اضطراب مؤثر است. چیزی که او آن را اثر پایگاه ایمن نا ایمن نامید و بچه را توانا می‌سازد که از حضور نماد وابستگی خود دور شده و محیط را جستجو کند کند (کاپلان و سادوک ۲۰۰۳ نقل از پور افکاری ، ۱۳۸۲).

سبک های دلبستگی :


اینزورث و همکاران (۱۹۷۸ ، به نقل از ای برک ، ۲۰۰۱ ، ترجمه سید محمدی ، ۱۳۸۴) بازتاب تجربیات کودک- مادر را در سه سبک دلبستگی نشان دادند که از مشاهده ی رفتارهای نوزاد در آزمون موقعیت غریب ( نا آشنا ) ناشی می‌گردد.

این سه سبک عبارتند از : ایمن ، نا ایمن ، و دو سوگرا .

  1. دلبستگی ایمن

بزرگسالان دارای دلبستگی ایمن ، قادرند درباره ی کیفیت و اثرات روابط دلبستگی خود و مثبت یا منفی بودن این ارتباط به طور منطقی بحث کنند. آن ها اهمیت رابطه ی دلبستگی در دوران کودکی را تأیید می‌کنند. بزرگسالان ایمن تجسمی مثبت و جهان گیر از منبع دلبستگی دارند . این تجسم مثبت ، احساسی خود ارزشمندی و تسلط را در این افرار افزایش داده و خود را قادر می‌سازد که عواطف منفی را به شیوه ای سازنده تعدیل کند. ( به نقل از مهدی زراعی ، ۱۳۸۶).

ایمنی در بزرگسالان با قابلیت دسترسی به والدین بستگی ندارد ، بلکه اعتمادی که بزرگسالان به مسئولیت پذیری والدین خود دارند بسیار مهم است . بزرگسالانی که ایمن هستند یادآوری و بحث ‌در مورد تجارب دلبستگی خود را آسان ارزیابی می‌کنند . این افراد برای روابط دلبستگی خودشان ارزش قائلند و معتقدند که دلبستگی ها و تجارب مرتبط با آن ها شخصیت آن ها را تحت تأثیر قرار داده است و نیز در توصیف یک رابطه ی خاص عینی هستند و به راحتی جنبه‌های مثبت و منفی یک احساس را در نظر می گیرند(شریفی، ۱۳۷۹).

این نوباوگان ، از والد خود به عنوان پایگاهی امن برای کاوش محیط استفاده می‌کنند. وقتی آن ها تنها می مانند ممکن است گریه کنند یا نکنند اما اگر گریه کنند به علت غیبت والد است، زیرا او را به فرد غریبه ترجیح می‌دهند وقتی که والد بر می‌گردد . فعالانه تماس با او را می جویند و گریه ی آن ها فوراً کاهش می‌یابد . (لورای برگ ، ۲۰۰۱ ، ترجمه سید محمدی ، ۱۳۸۴).

  1. سبک دلبستگی نا ایمن :

به نظر می‌رسد که این نوباوگان ، هنگام حضور والد نسبت به او بی اعتنا هستند. وقتی والد آن ها را ترک می‌کند معمولاً ناراحت نمی شوند. و به فرد غریبه خیلی بیشتر از والد خود واکنش نشان می‌دهند . هنگام پیوند مجدد آن ها از استقبال کردن والد دوری می جویند یا در این زمینه کند هستند وقتی والد آن ها را بلند می‌کند معمولاً به او نمی چسبند . این گونه افراد به دیگران اعتماد ندارند و همیشه یک نوع فاصله ی هیجانی را از دیگران حفظ می‌کنند و اغلب تنها و منحاصم هستند . خصوصیت زیاد آن ها محصول نیاز دلبستگی نا کام شده همراه با انتظار طرد از سوی دیگران است. بزرگسالان اجتنابی از ایجاد در روابط صمیمانه با دیگران اجتناب کرده و در مقیاس هایی که در روابط عاشقانه و رمانتیک را بررسی می‌کنند . نمرات پایین تری به دست می آورند.

(زراعی ، ۱۳۸۶).

  1. سبک دلبستگی مضطرب – دوسوگرایی:

این نوباوگان ، قبل از جدایی ، نزدیکی به والد را می جویند و اغلب به کاوش محیط نمی پردازند وقتی والد آن ها بر می‌گردد، خشم ، رفتار خصمانه و گاهی کتک زدن ، نشان می‌دهند. خیلی از آن ها حتی بعد از بلند کردن توسط مادر همچنان به گریه ادامه می‌دهند و نمی توان به راحتی آن ها را آرام کرد. ( بالبی ، ۱۹۶۹).

این کودکان هنگام جدایی، بسیار پریشان و تند خو بوده و در تجدید دیدار ، احساس تشویش و به هم ریختگی می‌کنند . نسبت به تماس های مادی بی علاقه اند و احساس تردید و دو دلی می‌کنند. و کاوشگری ندارند و فقط علاقه مند به پرداختن به امور آشنا مثل اسباب بازی های آشنا و یا مادر خود هستند و خود را به صورت کاملاً منفی توصیف می‌کنند و به شدت احساس اضطراب می‌کنند. (اینزورث و همکاران ، ۱۹۸۷ ، به نقل از رضازاده ، ۱۳۸۱).

نقش پدر در دلبستگی :


در حال حاضر پژوهشگران زیادی متقاعد شده اند که مردان به اندازه ی زنان توانایی رسیدگی و مراقبت از کودکان را بالقوه دارند. پارک [۲۲]و همکارانش،در بیمارستان ها رفتار والدین را مطالعه کردند . پدران در مقابل صدهای آوایی و حرکات کودکان خود به اندازه مادران واکنش نشان می‌دهند پدران به شیوه ی مادران به کودکان خود دست می‌زنند . نگاه می‌کند. با او حرف می‌زنند او را تکان می‌دهند و می بوسند . با این همه در واکنش نسبت به صداهای آوایی کودک خود پدران وقتی کودک خود تنها می‌شوند خود را بیش از مادران فداکار و حامی و معشوق نشان می‌دهند . پدران بیشتر از مادران تمایل دارند کودک خود را بغل بگیرند و به او نگاه می‌کنند . به علاوه پدران نیز به اندازه ی مادران می‌توانند تغییرات ناگهانی رفتار کودک را درست تفسیر کنند و نسبت به آن ها واکنش نشان می‌دهند . همچنین آن ها می‌توانند به اندازه ی مادران در تقابل ملایم ناراحتی ، مثل عطسه ، سرفه و استفراغ ، واکنش سریع نشان دهند. در این موارد پدران مانند مادران کودک را ودار می‌کنند و با او حرف می‌زنند. با این همه وقتی پدر و مادر هر دو حضور دارند. پدر دوست دارد مراقبت بچه را بر عهده ی مادر بگذارند . ( زندن ، به نقل از گنجی ، ۱۳۷۶).

دلبستگی در بزرگسالان :


اگر چه نظریه ی بالبی در اصل درباره ی پیوند عاطفی بین کودک یا جانشین وی ارائه شده است ولی پژوهش های انجام شده از اوایل دهه ی ۱۹۸۰ به بعد ( مثلاً اینزورث ۱۹۸۵ ، کوبک و اسکیری[۲۳] ۱۹۸۸ به نقل از رضا زاده ، ۱۳۸۱).

دلایلی برای ارتباط بین اصول وابستگی با روابط نزدیک بزرگسالان ارائه دادند و این دلایل بر تحلیل کنش های رابطه ی دلبستگی متمرکز است . پیوند دلبستگی به طور خاص ، شامل حفظ نزدیکی ، پایگاه امن و اعتراض جدایی است. ‌بر اساس نظر بسیاری از جمله این ویژگی های رابطه کودک – مراقب قابل تعمیم به بسیاری از روابط بزرگسالان با نزدیکان خود ، اعم از خویشان ‌و دوستان صمیمی است. دردوران بزرگسالی دلبستگی های قدیمی باقی مانده و وابستگی های جدیدی ایجاد می شود. روابط دلبستگی بزرگسالی دارای کیفیت دو جانبه اند که دلبستگی های نا متقارن کودکی هرگز واجد آن نبودند هدف از نظام دلبستگی حتی برای بزرگسالان دسترسی به چهره ی دلبستگی است. البته برای بزرگسالان ممکن است تماس بدنی واقعی غالباً ضروری نباشد. ( مهدی زارعی، ۱۳۸۶).

به نظر اینزورث ( ۱۹۹۱، به نقل از رضا زاده ، ۱۳۸۱، با این سه معیار می توان به وجود رابطه ی دلبستگی پی برد.

اول : شخص به خصوص وقتی که دچار تنیدگی است می‌خواهد که در کنار چهره با چهره های دلبستگی خود باشد.

دوم: وی در ارتباط به دنبال راحتی و ایمن است.

سوم: وقتی چهره ی دلبستگی دور از دسترس می شود، اعتراض می‌کند و اگر چهرۀ دلبستگی از دست رفته باشد، فرد به عزاداری می پردازد . پژوهش ها با مردان و زنان همسر از دست داده آشکار ساخت که نشانگان اعتراض در بزرگسالان ، بسیار شبیه نشانگان در اعتراض کودکان است و شامل صدا زدن ، گریه کردن ، جستجوی دائم و گاهی دیوانه وار، توجه دائم به خاطرات و یادآوری فرد از دست رفته ، بیقراری و نهایتاًً نا امیدی است . برای بزرگسالان همانند کودکان ، دلبستگی به افراد خاصی است و هر چهره ی دلبستگی اهمیتی یگانه و غیر قابل جایگزین سازی دارد. وقتی شخص چهره ی دلبستگی خود را مانند والدین یا همه از دست می‌دهد ، احساس تنهایی می‌کند به عزاداری می پردازد. این حالت وقتی خویشان و دوستان حمایت کننده نیز هستند به وقوع می پیوندند. یک شبکه ی قوی از افراد حمایت کننده ممکن است اندوه شخص را تخفیف دهند واین می‌توانند خلاء عاطفی ایجاد شده را پر کنند ( حسنی ، ۱۳۸۴).

کیفیت واکنش های شخص به مرگ والدین یا همسر را می توان در ماهیت وابستگی او به شخص از دست رفته در زمان گذشته و حال جستجو کرد. در مواردی که واکنش سوگ در شخص ظاهر نمی شود ممکن است علت آن احساس طرد واقعی و فقدان صمیمیت در روابط باشد . اگر چه شکلی ایده آل در شخص از دست رفته ارائه شود . چنین افرادی معمولاً خود را تیپ « خاصی» معرفی می‌کنند که صمیمیت و وابستگی برای آن ها مفهوم ناچیزی دارد . معهذا ، وابستگی ها و گسستن آن ها می‌تواند کاملاً ترومانیک باشد. مرگ والدین یا همسر می‌تواند زمینه ساز اختلال افسردگی شده و در بعضی از بیماران خطر اقدام به خودکشی را پیش می آورد . همچنین مرگ همسر احتمال همسر داغ دیده را برای ابتلا به بیماری جسمی و روانی در یک سال پیش از فقدان بالا می‌برد . شروع افسردگی و سایر حالات ملال غالباً با طرد شدن از جانب فرد مهم در زندگی شخص رابطه دارد. ( کاپلان و سادوک ۲۰۰۳ به نقل از پور افکاری، ۱۳۸۲).

رضایت زناشویی


برای رضایت مندی زناشویی تعریف های مختلفی ارائه شده است کلوور[۲۴] ( ۲۰۰۰ ) معتقد است که رضایت مندی زناشویی، به مسرت بخشی زناشویی، سازگاری و تفاهم زناشویی اطلاق می شود که به طور کلی در زیر مجموعه کیفیت زناشویی قرار می‌گیرد. بک عقیده دارد که رضایت مندی زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبه‌های مختلف روابط زناشویی دارند (بک، بی تا) وایت وی ( نقل از مرادی ، ۱۳۸۶ ) نیز رضایت مندی زناشویی را نگرش مثبت به رابطه ی زناشویی
می‌داند که می‌تواند دامنه ای از مطلوب تا نا مطلوب را در بر گیرد . در تعریف دیگری رضایت مندی زناشویی به احساس رضایت هر یک از زوجین از هماهنگی و مطابقت با همسر خود در زمینه ی چگونگی سازمان دادن زندگی مشترک، مثل هماهنگی در نحوه ی گذراندن اوقات فراغت، تقسیم کارهای خانه ، تعامل و ارتباط با یکدیگر، روابط جنسی و ابراز عواطف و احساسات به یکدیگر اشاره شده است ( برازرتن و یوگمن [۲۵]، ۱۹۸۶ ) . رضایت مندی و سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن ، زن و شوهر در بیشتر مواقع احساسی ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند و روابط رضایت بخش در بین زوجین ، از طریق علاقه ی متقابل ، میزان مراقبت از همدیگر ، پذیرش و تفاهم با یکدیگر قابل ارزیابی است ( سینها و موکرجک[۲۶] ، ۱۹۹۰ )

یافته های پژوهشی ، نشانگر آن است که عوامل متعددی در رضایت مندی زناشویی تاثیر دارد از جمله : شخصیت ( اسچورمن – کروک[۲۷] ، ۲۰۰۱ ) تحصیلات و طبقه اجتماعی ( جلیلی ، ۱۳۷۵ ؛مرادی ، ۱۳۸۶ )عقاید مذهبی ( اعرافی ، ۱۳۸۵ ؛ هاشمی ،گلشن آبادی ، ۱۳۸۶ ) مسایل مالی ، علاقه ، توجه ، حمایت درک همسر، اشتغال زنان ، تعداد فرزندان ( ترک ، ۱۳۸۵ ) طول مدت ازدواج ( هیوستون و همکاران ، ۱۹۸۶ ) روحیه همکاری ( گاتمن ، ۱۹۹۴ ) مسایل جنسی ( فرانکن ، ۱۹۹۸ ؛ شاملو، ۱۳۸۱ ) وابستگی شدید زوجین به خویشان و دوستان ( ترمن به نقل از سلیمانیان ، ۱۳۷۳ ) صرف اوقات فراغت باهم ( هیوستون و همکاران ، ۱۹۸۶ ) و بالاخره سبک‌های دلبستگی ( بانز[۲۸] ، ۲۰۰۴) و راهبردهای حل تعارض در زوجین ( گاتمن[۲۹] ، ۱۹۹۴ ، ۱۹۹۸ ) .

بالبی ، معتقد بود که رفتار انسان را تنها از طریق بررسی محیط انطباقی آن یعنی محیط بنیادی که این رفتار در آن محیط تکامل یافته است ، می‌توانیم درک کنیم . در واقع ، کودکان در طی مراحل دلبستگی ، پیوند عاطفی با ثباتی با مراقبت کننده برقرار می‌کنند که در غیاب والدین می‌توانند از آن به عنوان یک پایگاه امن استفاده کنند. این بازنمایی درونی، جز مهمی از شخصیت های دلبستگی و احتمال فراهم آوردن حمایت در مواقع استرس ، عمل می‌کند . این تصویر ذهنی، الگو یا راهنمایی برای روابط صمیمی در آینده می شود ( برک ، ۲۰۰۱ ) .

( استیوبر [۳۰]، ۲۰۰۵ ). به طور کلی ، دلبستگی ایمن با رضایتمندی زناشویی بیشتر و دلبستگی غیر ایمن هستند با رضایتمندی زناشویی کمتر ، رابطه دارد ( بانز ، ۲۰۰۴ ) .

گاتمن ( ۱۹۹۴ ، ۱۹۹۸ ) بیان کرد که سبک روابط زوجها بخصوص هنگامی که به تعارض می پردازند ، می‌تواند در طول مدت ازدواج به عنوان شاخص قوی برای احساس رضایت مندی زوجین در ازدواج مطرح شود ، وی همچنین اذعان کرد که طبقه بندی در زیر مجموعه ی تعارض از آنچه که آن ها جروبحث می‌کنند ، ناشی نمی شود بلکه از اینکه چطور وقتی جرو بحث می‌کنند واکنش نشان می‌دهند ، ناشی می شود ( استیوبر ، ۲۰۰۵ ). اختلاف و گفتگو طبیعی است و راهبردهای حل تعارض ((CTS )) تاثیر مثبتی بر روابط دارند .

راهبردهای کلامی سازگارانه و مستقیم به زوجها کمک می‌کند تا موضع گیری مثبتی داشته باشند احساسات و موقعیت ها را نشان دهند ، در جستجوی موافقت طرف مقابل باشند ،با هم بر روی مسایل به توافق برسند و به یکدیگر اعتماد کنند ( کاناری و کاپچ[۳۱] ، ۱۹۸۸ ) و در نتیجه آن ها قادرند احساس موفقیت حاکی از تسلط بر مشکلات را به یاری هم و در حالی که در یک تیم قرار گرفته اند ، تجزیه کنند ( کلترن[۳۲] ، ۱۹۹۰، گیلبرت[۳۳] ، ۱۹۸۵ ).مهارت‌های ارتباطی خوب یکی از مهمترین عوامل رضایت و خشنودی در روابط زناشویی است (گاتمن ، ۱۹۹۸) . در واقع اگر زوجها یاد بگیرند که چطور ارتباط مؤثر بر قرار کنند ، شانس بیشتری دارند که رضایت مندی را تجربه کنند .

افرادی که رفتارها و واکنش‌های مثبت را هنگام گفتگوها و در حین پرسیدن جزییات گفتگو نشان می‌دهند ، نگرانی شان واقعی است . واکنش‌های مثبت ، معمولا موجب سر زندگی ، شادابی و هیجان و جذابیت و جالب بودن روابط می شود ( کاناری و استافورد[۳۴] ۱۹۹۴ ) . ارتباطات مؤثر ، موجب شکوفایی هویت و کمال انسان و مبنای اولیه ی پیوند وی با دیگران و بهبود کیفیت روابط افراد می شود در حالی که ارتباطات غیر مؤثر مانع شکوفایی انسان را همین ارتباطهای میان فردی تشکیل می‌دهد ( وود[۳۵] ، ۱۹۹۸ ) ارتباط دلپذیر زوجین این امکان را می‌دهد که با یکدیگر به بحث و تبادل نظربپردازند ( یانگ و لانگ[۳۶] ، ۱۹۹۸ ).

پژوهشگرانی که ‌در مورد سبک‌های ارتباطی تحقیق می‌کنند به سه الگوی انتقاد – دفاع – کمرو- سلطه پذیر و مسلط – کنترل کننده دست یافته اند ( باس و همکاران[۳۷] ، ۱۹۸). نتایج تحقیقات نشان می‌دهد زوجهای سازگاری که به اعمال مثبت همسران خود ارج می نهادند راحت تر می توانستند اعمال منفی آن ها را تحمل کنند ؛ در مقابل زوجهای ناسازگار بیشتر به موارد منفی فکر می‌کردند و زمان زیادی را صرف توجه به جنبه‌های ناخوشایند همسران خود می‌کردند و در درک ویژگی های جبران کننده و مثبت آنان ، مشکل داشتند . این مطالعات نشان داد ، افرادی که دارای روابط خوب هستند می دانند که چگونه به نکات مثبت طرف مقابل خود ارج نهند ( برادبوری ، فینچام و بیچ[۳۸] ۲۰۰۰ ) . اگر زوجها گفتگوهای مستقیم و سازگارانه داشته باشند ، بهترین برآیند کیفیت ازدواج را دارند، نتایج بهتری را تجربه کرده و قادرند که احساس موفقیت و تسلط بر مشکلات به یاری هم و در حالی که در یک تیم قرار گرفته اند درک کنند. چنین گفتگوهایی، مثبت یا منفی می‌تواند در کیفیت ازدواج مؤثر باشد ( اسچورمن و کروک ، ۲۰۰۱ ) .

للوید[۳۹] ( ۱۹۸۷ ) بر سبک های کلامی سازنده تأکید ‌کرده‌است . در مطالعه ای که توسط کاناری و کاپچ ( ۱۹۸۸ ) انجام گرفت نشان داده شد که راهبردهای کلامی سازنده ، به زوج ها کمک می‌کند تا موضع گیری مثبت داشته باشند ، احساسات خود را ابراز کنند ، در جستجوی موافقت طرف مقابل باشند ، با هم بر روی مسایل به توافق برسند و به یکدیگر اعتماد داشته باشند . سیمپسون ( ۱۹۹۰ ) اعلام کرد که زوج های ایمن به غیر ایمن نسبت به هم اعتماد بیشتری دارند و سطوح بالاتری از رضایتمندی روابط ، اعم از همبستگی تقابلی ( قابلیت اتکای متقابل ) و تعهد بین آنان دیده می شود . کوباک و هازان[۴۰] ( ۱۹۹۱ ) و کوباک ، کل[۴۱] و همکاران ( ۱۹۹۳ ) اعلام کردند که افراد ایمن تعارض های هیجانی شان را در طی تعارض به طور سازنده ، بیشتر از افراد غیر ایمن نشان می‌دهند خواهان ازدواج هستند ، بحث غیر سازنده کمتر می‌کنند و هنگام عصبانیت و خشم ،جوش و خروش وفوران کمتری نسبت به همتایان غیر ایمن خود نشان می‌دهند فینی[۴۲] ( ۱۹۹۸ ). اعلام کرد که بزرگسالان ایمنی که همسرانی دارای تاریخچه دلبستگی ایمن ، انتخاب می‌کنند راهبردهای حل تعارض سازنده تری دارند و روابط زناشویی آن ها رضایت بخش تر و بادوام تر است. بانز ( ۲۰۰۴ ).اعلام کرد که دلبستگی ایمن با رضایتمندی زناشویی بیشتر و دلبستگی غیر ایمن با رضایتمندی زناشویی کمتر ، رابطه دارد .

کریدر و فیلدز[۴۳] (۲۰۰۱). دریافتند نخستین ازدواج هایی که به طلاق منجر می‌شوند ۷ تا ۸ سال طول می کشند . به طور ‌میانگین در تمام ازدواج هایی که به طلاق منتهی می‌شوند ، فرایند طلاق تقریبا۸ سال به طول می‌ انجامد . ‌بنابرین‏ ، باید نسبت به مراحل اولیه ی ازدواج توجه دقیقی شود و همچنین ، به مداخلات پیشگیرانه و دقیق نیز پرداخته شود . برگزاری جلسه های درمانی مشترک با زوج ها برای تغییر روابط میان همسران را «زوج درمانی » می‌گویند . زوج درمانی بر تغییر در جهت فرآیندهای سازگارانه زناشویی متمرکز است ، که عبارتند از : تعامل قابل مشاهده و افزایش نتایج مثبت تر حاصل از رابطه هالفورد[۴۴] (۲۰۰۰) .کرمی (۱۳۸۷ ). به پزوهش درباره ی اثر بخشی تحریف های شناختی زوج ها بر افزایش رضایت زناشویی آنان بر اساس سبک شناخت درمانی بک در بین زوج های شهرستان بانه پرداخت که نتیجه ی پژوهش فرضیه های پژوهش را مبنی بر اینکه این شیوه رضایت زناشویی زوج ها را افزایش داده است را تأیید کرد.

رحمانی و همکاران(۱۳۸۹ ). طی مطالعه ای بر روی ۲۹۲ مرد و زن که بین ۱۹- ۵۸ سال سن داشتند، رابطه معناداری را بین رضایت از رابطه ی جنسی به مرور زمان کاهش می‌یابد ، به طوری که زوج هایی که کمتر از ۱۵ سال از ازدواج شان می گذشت رضایت بیش تری را از رابطه جنسی نسبت به زوج هایی نشان دادند که بیش از این مدت زمان از ازدواج شان می گذشت .

هرمن[۴۵] (۱۹۹۸ ). پژوهشی در شیوه ی زوج درمانی به روش چند وجهی انجام داده است . در این پزوهش ۶۵ زوج ( جمعا ۱۳۵ نفر) به وسیله پرسشنامه ی ساختارمند چند وجهی و پرسشنامه رضایت زناشویی به منظور یافتن حمایت های تجربی از شیوه زوج درمانی چند وجهی مورد ارزیابی قرار گرفتند . همگام با دیگر پژوهش هایی که در زمینه نظریه شباهت در ازدواج ( زوجین شبیه به هم ) در مقابل تفاوت در ازدواج زوجین مکمل ) صورت گرفته ، این پژوهش از شباهت زوج ها حمایت می‌کند . شباهت به طور کلی با نمره های بالای رضایت زناشویی در پرسشنامه بالا وابسته است . البته نمره های افراد شبیه ( زوج های شبیه به هم ) در بخش های متفاوت پرسشنامه ساختارمند چند وجهی ، نمی تواند همه ی خرده آزمون های پرسشنامه رضایت زناشویی را پیش‌بینی کند و همه متغییرهای موجود در پرسشنامه چندوجهی نیز ، رضایت زناشویی را پیش‌بینی نمی کند و همه متغییرهای موجود در پرسشنامه چند وجهی نیز ، رضایت زناشویی را پیش‌بینی نمی کنند . در نهایت شیوه زوج درمانی چند وجهی به وسیله این داده ها حمایت می شود ؛ اگرچه برای کار بالینی بر اساس این نتایج به پژوهش های بیش تری نیاز است .

اسگاربی و هالفورد[۴۶] (۲۰۰۰).در پژوهشی با اندازه گیری رضایت زناشویی در ابتدای هفته وقایع مثبت و منفی و یاد آوری و بازگویی آن ها ،نشان دادند که زوج ها درباره بازگویی وقایع ، سوگیری هایی دارند . افرادی که بیش تر موارد منفی را به خاطر می آوردند ، همان کسانی بودند که رضایت کمتری را نشان داده بودند .

یکی از ارتباطات بین یک زن و مرد ازدواج است ازدواج تعهدی قانونی و عاطفی است که در زندگی هر بزرگسالی بسیار مهم است علاوه بر این ، انتخاب یک شریک زندگی و وارد شدن به یک تعامل زناشویی به عنوان نقطه عطف بلوغ و موفقیت فردی تلقی می‌گردد . تردیدی وجود ندارد که انتخاب شریک زندگی یکی از مهمترین تصمیماتی است که فرد در طول زندگی اش می‌گیرد . افراد به دلایل متفاوتی ازدواج می‌کنند . به عنوان مثال : عشق ، خوشبختی ، مصاحبت ، میل به داشتن فرزند ، تمایل جنسی و یا میل به فرار از موقعیت های ناخوشایند ( برنار[۴۷]۱۹۸۴ ).

ازدواج ، تعهدی همراه با عشق و مسئولیت برای آرامش ، خوشبختی و توسعه ارتباط خانوادگی قوی است . ازدواج به عنوان یک پیوند جنسی مشروع و اجتماعی ، همراه بایک اعلام عمومی شروع می‌گردد و با یک سری نظرات ‌در مورد عملکرد پذیرفته و به عهده گرفته می شود و در واقع قراردادی است که حقوق متقابل و تعهدات بین زوجین و فرزندان آینده را با دقت توضیح می‌دهد . ( دالاک [۴۸]۱۹۹۰ )

سازگاری زناشویی به عنوان حالتی است که در آن زن و شوهر احساس خوشبختی و رضایت نسبت به ازدواج و یکدیگر دارند . ( توماس [۴۹]۱۹۹۰ ).

هدف همه ازدواج ها خوشبختی است . ازدواج اکثر زوج ها لبریز از انتظارات و توقعات است بعضی از انتظارت واقعی و بعضی دیگر غیر واقعی هستند . و این به طبیعت پیچیده ازدواج بستگی دارد هر فرد به پیچیدگی یک دنیا‌ است . ‌بنابرین‏ در ازدواج دو دنیای متفاوت به یکدیگر نزدیک می‌شوند . سازگاری زناشویی به بلوغ نیازمند است که موجب رشد و توسعه زوجین است .

اگر این رشد به طور کامل تجربه و فهمیده نشود مرگ ارتباط زناشویی حتمی است . ارتباط بین یکی زوج یک پیشرفت کند است و به سرعت انجام نمی پذیرد ، همانند سرطان پنهانی است که به آرامی و بدون درد موجب مرگ می شود ( ون بوون[۵۰] ۱۹۸۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ب.ظ ]