کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۵ – روتلدگ[۱۱] (۲۰۰۷) در پژوهشی تحت عنوان «ظهور و پیشرفت اخلاق» بیان داشته است که تکامل اخلاقی ناشی از یک دید فلسفی است. طبیعت انسان یک طبیعت خوب می‌باشد و از این رو انسان تمایل به خوبی دارد و بدیهی و آشکار است که انسان در ذات خود و درکی از خود و تکامل خود دارد. اگر چه هر کسی آن را به مرحله عمل نمی رساند اما آرزو و فهم آن در هر کسی وجود دارد. رشد اخلاقی مانند رشد سایر اعضای انسان خود به خود صورت می‌گیرد حتی با وجود موانع اجتماعی و شخصیت و وجوان اخلاقی صورت می‌گیرد. در حقیقت ظهور اخلاق مظهر و نشانی از وجدان اخلاقی هر شخص می‌باشد اما می توان از خصوصیت انسان در این امر بهره گرفت. ۱ – دلیل و برهان ۲ – خشم ها ۳ – حس شرم و گناه (به نقل از عسکری، ۱۳۸۹، ص ۳۳).

۶ – ای الرود[۱۲] (۲۰۰۹) در پژوهشی تحت عنوان «فلسفه معاصر تربیت اخلاقی در تبیین رویکرد، تبیین ارزش ها» چنین بیان داشته است که : تبیین ارزش ها خواه ارزش ها عینی باشند یا ذهنی مفید می‌باشد و ‌در مورد رفتار مطابق ارزش ها چنین بیان داشته است که ارزش ها زمانی منتسب به انسان می‌شوند که الگوی ثابتی از رفتار را شکل می‌دهند.

۷ – یویسال[۱۳] (۲۰۰۷) در پژوهشی تحت عنوان «تربیت اخلاقی کودکان» چنین نتیجه گیری می کند که والدین نقش مهم و مؤثری در تربیت کودکان دارند ؛ زیرا کودکان دارای طبیعت خالص و پاک می‌باشند که در معرض همه نوع تاثیرات قرار دارند. از این رو در تربیت اخلاقی تأکید بر نقش والدین است.

۸ – استوتل[۱۴] (۱۹۹۷) در مقاله ی خود تحت عنوان «رویکرد فضیلت به تربیت اخلاقی» برخی روشنگری های مفهومی ‌به این نکته اشاره ‌کرده‌است که علی رغم وفور گفته ها و نوشته ها در باب فضایل و تربیت در زمان کنونی، هنوز گزارش شفاف و متقاعد کننده ای راجع به ویژگی های رویکرد فضیلت گر او وجود ندارد. وی پس از طرح و بررسی سه تعریف متفاوت راجع ‌به این رویکرد تمایز قابل شدن میان رویکرد فضیلت گر او چشم اندازهای اصلی دیگر در تربیت اخلاقی (به ویژه رویکرد شناختی – رشدی) را مورد بحث قرار می‌دهد و استدلال می‌کند که تنها تعریفی که قابلیت فرق نهادن مناسبی را داشته باشد به اخلاق فضیلت مدار اشاره خواهد داشت؛ تنها بر اساس این تعریف می توان رویکرد فضیلت را به عنوان یک پژوهش کیفی جدید رشدی، در تربیت اخلاقی مورد نظر قرار داد (صص ۳۹۵ – ۴۰۷).

۹ – هالستید[۱۵] (۲۰۰۷) در پژوهشی تحت عنوان «چارچوب مشخص برای تربیت اخلاقی» چنین بیان دانسته است که برای مسلمانان سه نوع ارزش اساسی وجود دارد که عبارتنداز : ۱ – ادب ۲ – اخلاق ۳ – رفتارهای الگو مانند پیامبر (ص) آنچه سبب تفاوت تربیت اخلاقی غرب و اسلام می شود عبارتنداز : ۱ – وجود اصول و قوانین ازلی و ابدی و نقش قانون در اجرای اخلاق. ۲ – به دلیل درک های مختلف از خوبی، خودمختاری در اخلاق ممنوع است. ۳ – وجود آخرت به عنوان عامل ایجاد انگیزه برای انجام عمل و بازداری از یک عمل. در پایان دو اصل اساسی در تربیت اخلاقی اشاره نموده است. ۱ – اشاعه دانش که مقدمه عمل است ۲ – انگیزه که سبب عمل بر طبق علم و دانش می شود (به نقل از عسکری، ۱۳۸۹، ص ۳۲).

۱۰ – اوسرف و رایشنباخ[۱۶] (۱۹۹۴م) دو متفکر غربی در تحقیقات خود تربیت اخلاقی را این گونه تعریف کرده‌اند که: جامع دو گرایش باشد، یکی پرورش فضائل در دانش آموزان و دیگری آموزش ارزش ها و اصول اخلاقی ؛ آنان در تعریف تربیت اخلاقی گفته اند : «تربیت اخلاقی در صدد است رشد اخلاقی را ارتقاء دهد یا فضائل اخلاقی بیشتری را در دانش آموزان ایجاد کند.

۱۱ – اسکات[۱۷] (۱۹۹۰) در مقاله ای با عنوان «ابعاد تحولی نادیده گرفته شده در تربیت اخلاقی» دیدگاهی را در موردداوری اخلاقی مطرح می‌کند که از موضوعات عدالت و حقوق فراتر می رود و به اخلاق نظر دارد که شامل مسئولیت و غمخواری نسبت به دیگران است. به نظر او، نظریه ی تحول اخلاق باید هم رفتار اخلاقی مانند (رفتار اجتماعی) و هم استدالال اخلاقی را در کانون توجه قرار دهد. وی در نهایت مدلی جامع برای تربیت اخلاقی پیشنهاد نموده است.

۱۲ – النر[۱۸] (۱۹۹۶) در مقاله ای تحت عنوان «چگونه می توان مشخص کرد که تربیت اخلاقی کارآمد است ؟» پیشنهاد می‌کند که عرصه ی ارزشیبابی را در تربیت اخلاقی گسترش دهیم. در این مقاله استدلال شده است که پژوهش های پیشین، در ارزشیابی تربیت اخلاقی، عمدتاًً بر شواهد غیر مستقیم تأکید ورزیده اند (به طور مثال پیشرفت در استدلال اخلاقی) و به تغییرات رفتاری توجهی نداشته اند. توصیه شده است بر روابط میان مراقبت فرد نسبت به رتارهای فردی و اجتماعی خود با تربیت اخلاقی تأکید بیشتری صورت پذیرد.

نتیجه گیری

با توجه به تحقیقات داخلی و خارجی بیشتر تحقیقات در زمینه ی تربیت بیان شده بود و در زمینه­ اخلاق بخصوص تربیت اخلاقی از منظر امام علی(ع) کم مورد بررسی قرار گرفته بود ولی در زمینه تربیت دینی، اجتماعی و سیاسی از منظر قرآن یا عالمان یا نهج البلاغه بیشتر مورد تحقیق بوده است و تربیت اخلاقی را به طور کلی بررسی نشده بود یعنی تحقیق در زمینه ی تربیت اخلاقی که اهداف، روش ها، اصول، مبانی و استلزامات تربیتی دقیقاً بررسی شود نبود بلکه یک یا چند مورد تربیت اخلاقی بررسی شده بود. درباره موضوع تا جایی که جستجو شد، مستقلاً اثری با این نام در پایان نامه ها نگاشته نشده، ‌در مورد اخلاق یا انسان کامل یا تربیت در نهج البلاغه و … پایان نامه هایی نگاشته شده است اما با عنوان خاص «تربیت اخلاقی در نهج البلاغه» تاکنون پایان نامه­ای نوشته نشده است؛ که هدف آن بررسی ویژگی های انسان در ارتباط با خدا، خودش و دیگران باشد.

در مجموع می توان گفت در تعریف تربیت اخلاقی از میان متفکران مسلمان دو گرایش است یکی تعریف تربیت اخلاقی با تکیه بر پرورش عادت ها و صفت های اخلاقی مطلوب اسلام و دیگر تعریف تربیت اخلاقی با تکیه بر پرورش شناخت ها گرایش ها و رفتارهای اخلاقی.

در میان متفکران غربی نیز دو گرایش در تعریف تربیت اخلاقی وجود دارد : یکی گرایش که تربیت اخلاقی را پرورش فضائل در دانش آموزان می‌داند؛ و دیگری گرایشی که تربیت اخلاقی را وزش ارزش ها و اصول اخلاقی تلقی می‌کند. پس با توجه به تحقیقات که بررسی شد تربیت اخلاقی را می توان این طور تعریف کرد: تربیت اخلاقی، آموزش اصول و ارزش های اخلاقی و پرورش گرایش ها و فضیلت های اخلاقی است. در تعریف ارائه شده بعد شناختی، عاطفی و رفتاری اخلاق مورد توجه قرار گرفته است پس تربیت اخلاقی فقط تهذیب نفس نیست بلکه تربیت اخلاقی همان به وجود آمدن یک انسان متکامل است.

فصل سوم:

ویژگی های انسان در ارتباط با خداوند و

تربیت اخلاقی متناظر با آن ها (در نهج البلاغه)

مقدمه

اگر بخواهیم تربیت اخلاقی را در یک مفهوم خلاصه کنیم، باید بگوییم تربیت اخلاقی یعنی «حب خدا» و تمام مسائل دیگر در زمینه تربیت اخلاقی یا مقدمه رسیدن به خدا است یا ثمرات و نتایج دوستی خدا است، می توان گفت کسی که دوستدار خداوند باشد او را اطاعت خواهد کرد و قهراً حسادت، بخل، … نخواهد داشت؛ کسی که خداوند را دوست بدارد آثار، افعال و آیات خداوند را نیز دوست خواهد داشت، لذا آن که دوست خداوند باشد که خودش ظلم نمی کند و رابطه اش را با خداوند اصلاح می‌کند. پس می توان گفت انسان که یک موجود الهی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 10:55:00 ب.ظ ]




از این توضیح نتیجه می گیریم که بزهکاری مجموع جنحه ها و جرایم کم اهمیت است و چون اطفال نوعاً مرتکب جرایم خفیف می‌شوند، ‌در مورد اطفال واژه بزهکاری و ‌در مورد بزرگسالان واژه مجرمیت به کار می رود.[۱۵]

سازمان ملل متحد بزهکاری را تعریف ننموده و از واژه جرم استفاده ‌کرده‌است و اذعان داشته که جرم عبارت است از هر گونه عمل (فعل یا ترک فعل) که قانونا در نظام خاص حقوقی قابل مجازات باشد. در صورتی که بزهکاری، یعنی تفسیر بزهکاری به عنوان یک پدیده کلی (مجموع جرایم ارتکابی در زمان و مکان معین.)[۱۶]

ج. طفل بزهکار

با مطالعه کتب حقوقی و جرم شناسی مشاهده می شود بزهکار به مجرمانی اطلاق می شود که کمتر از سن معینی هستند.لفظ طفل بزهکار در اسناد بین‌المللی تعریف نشده و به جای آن واژه مجرم نوجوان به کار رفته که به کودک و فرد جوانی اطلاق می‌گردد که متهم به ارتکاب جرمی شده یا محرز گردیده، که جرمی مرتکب شده است.[۱۷]

بزهکار در برخی موارد به فردی نسبت داده می شود که صرفا مرتکب جرم نشده، بلکه به طور کلی فردی سر کش و ضد اجتماعی است. در کنوانسیون حقوق کودک نیز با به کار بردن واژه کودکان مجرم یا متهم به نقض قانون کیفری بر تعاریف قواعد پکن صحه می‌گذارد.

همان طور که بیان شد قواعد بین‌المللی در این رابطه، گاهی لفظ طفل بزهکار و گاهی لفظ مجرم نوجوان را به کار برده است و در مقام تعریف، مجرم نوجوان را فردی می‌داند که قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی مرتکب جرم شده باشد. به عبارت دیگر به جای لفظ طفل بزهکار، لفظ مجرم نوجوان به کار رفته است ولی، دیدگاه این اسناد نسبت به اطفال بزهکار و ناسازگار، یک دیدگاه افتراقی نسبت به بزرگسالان است. طفل بزهکار را گاهی به عنوان مرتکب واقعی و گاهی به عنوان بزه دیده از جرم مورد بررسی قرار داده است و در اصل نوعی تلطیف در مواد مندرج در اسناد بین‌المللی، نسبت به اطفال بزهکار وجود دارد که بیشتر جنبه پیشگیری از بزه، حمایت و اصلاح و درمان این اطفال مد نظر بوده تا جنبه انتقام جویی، تادیب و تحقیر نسبت به آن ها.[۱۸]

بر اساس بند ۲ قسمت الف ماده ۴۰کنوانسیون حقوق کودک، مجرمیت یا اتهام کودک وقتی قابل قبول است که اولا اعمال ارتکابی کودک قبل از انجام آن توسط قانون ملی یا بین‌المللی منع شده باشد و ثانیاً در قسمت ب همین بند مقرر شده است که «تا زمانی که جرم، طبق قانون ثابت نشده، کودک بی گناه شناخته می شود.»[۱۹] و در قواعد پکن امور خاص این گونه تعریف شده است: « هر گونه رفتاری ( فعل یا ترک فعل) که به موجب قانون، تحت نظام های حقوقی ذی ربط قابل مجازات است.»

بدین ترتیب بزهکاری بر اساس مقررات بین‌المللی زمانی محقق می شود که عمل ارتکابی توسط کودک یا نوجوان حتما از قبل توسط قانون منع شده باشد در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به تعریف جرم بر اساس ماده ۲ قانون مجازات اسلامی در تعریف بزهکاری صغار می توان گفت:طفل بزهکار در حقوق ایران کودکی است که مرتکب رفتاری می‌گردد که قانون آن را منع ‌کرده‌است ویا ترک عملی که انجام آن توسط قانون لازم دانسته شده است.

مبحث دوم: مسئولیت کیفری اطفال

در قوانین جزایی چنانچه فردی مرتکب جرمی شود باید پاسخگو باشد و بر او مجازات تحمیل می شود. به اصطلاح مقررات جزایی این شخص مسئولیت کیفری دارد. «به طور کلی مفهوم مجرم بستگی به مفهوم جرم دارد. مجرم بودن مستلزم ارتکاب یک جرم است. در این جا ارتکاب هر نوع عملی زیان آور به جامعه مطرح نیست، بلکه تنها عملی که در قانون به عنوان جرم شناخته شده و قانوناً مستوجب کیفر است، مورد توجه می‌باشد».۲ اما لزوماً هر فرد مرتکب جرم از نظر کیفری مسئول شناخته نمی شود. بلکه برخی از عوامل همچون جنون و مستی، صغر سن، اجبار و اکراه، جهل و اشتباه رافع مسئولیت کیفری هستند و مانع تحقق مسئولیت کیفری مرتکب جرم در این حالت می‌باشند. «با وجود وقوع جرم، گاهی مرتکب به علت صغر سن و یا عارضۀ جنون (در حین ارتکاب جرم) به دلیل عوامل رافع مسئولیت کیفیر عدم قابلیت انتساب جرم به وی قابل مجارات نیست».۳ همان طور که ذکر شد صغر سن به عنوان یکی از عوامل رافع مسئولیت کیفری مانع تحقق این مسئولیت برای کودک مرتکب جرم می شود. اگر چه عدم مسئولیت کیفری اطفال مورد توافق کلیه نظامهای حقوقی است. اما مسئله سن مسئولیت کیفری و مسئولیت کیفری تدریجی همچنان موضوع تضارب آرای می‌باشد. ‌بنابرین‏ در این مبحث ابتدا به تعریف مسئولیت کیفری و سپس مفاهیم مرتبط با آن پرداخته می شود

گفتار اول: مسئولیت کیفری

مسئولیت کیفری مترتب بر حالت و صلاحیت خاصی است که ناشی از ادراک و اراده آگاه در رفتار و کنشهای فردی می‌باشد که وی را سزاوار سرزنش می‌کند. در واقع سرزنش پایه و بنیان ساختار مسئولیت کیفری را تشکیل می‌دهد. از آنجا که ظهور ادراک و اراده آگاه در فرد تدریجی و غیر دفعی است، اهمیت و صلاحیت شخص نیز ‌به‌تدریج‌ در فرد حاصل می شود و دارای مراتب شدت و ضعف است.به عبارت دیگر در مسئولیت جزایی سرزنش به فاعل تحمیل می شود، زیرا رفتارش موجب ضرری شده و در پی آن تبعات جزایی و مسئولیت کیفری نیز از سوی قانون‌گذار به تدریج بر فرد تحمیل می شود ‌بنابرین‏ مسئولیت جزایی در صورتی محقق می شود که بتوان فعل مجرمانه را ناشی از اراده سالم و خاص مجرم دانست که وی با اختیار و اراده آزادخود و با توجه به درک نتایج حاصل ازآن مرتکب جرم شده و قادر به امتناع از انجام است.[۲۰]

‌بنابرین‏ «مسئولیت جزایی عبارت است از الزام شخص به ‌پاسخ‌گویی‌ آثار و نتایج زیان بار جرم انجام داده شده»[۲۱]

گفتار دوم: تعریف اهلیت جنایی

«اهلیت عبارت از حالت یا وصفی در شخص است که با ظهور آن شخص در معرض تحمیل مسئولیت جزایی، تحمل تبعات کیفری و بزه ارتکابی قرار می‌گیرد»۳. در واقع مسئولیت جزایی مترتب در ایجاد صلاحیت و صفات خاص در فرد است که آن نیز به نوبه خود ناشی از ظهور و رشد مراتب قوای ادراکی و فیزیکی وی ‌می‌باشد. لیکن با ایجاد اهلیت و ظهور مراتبی از ادراک و اراده آگاه در رفتار جنایی، لزوماًً مسئولیت جزایی بر فرد تحمیل نمی شود. در واقع اهلیت شرط مسئولیت جزایی است، لذا اگر اهلیت از بین برود، مسئولیت جزایی منتفی است، لکن اگر اهلیت در شخص حاصل شود، ضرورتا وی از نظر جزایی مسئول نیست. ‌بنابرین‏ اهلیت اعتبار صفات و حالت خاص در شخص است که شارع یا قانون گذار آن را اعتبار می‌کند به نحوی که فرد صلاحیت انجام اعمال حقوقی می‌یابد و تبعات جزایی رفتار خویش را می پذیرد.

گفتار سوم: بلوغ کیفری

با توجه به ظهور تدریجی و غیر دفعی اراده و ادراک و قدرت تمیز در اشخاص، اهلیت و صلاحیت شخص نیز به تدریج حاصل می شود، لذا همراه با این ظهور تدریجی، فرد به تدریج باید با مراتبی از مسئولیت جزایی و تحمل تبعات کیفری رفتار مجرمانه مواجه شود. پس از گذر از این مرحله و ظهور کامل اراده و ادراک در فرد و تحقق کامل تمیز ،بلوغ و رشد به عنوان سه مؤلفه‌ مهم مسئولیت جزایی، فرد ملزم به پاسخ کامل در قبال نتایج زیان بار جرم ارتکابی اش می‌باشد. سنی که شخص پس از رسیدن به آن مشمول مسئولیت تام جزایی و مقررات کیفری بزرگسالان خواهد بود و تفاوتی با آن نخواهد داشت را سن بلوغ کیفری می‌گویند.[۲۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




برخی از حقوق ‌دانان ‌در مورد رکن معنوی تفکیک جالب ‌توجهی بین امید (Hope) و اطمینان (Trust) قائل شده‌اند. راننده‌ای را در نظر بگیرید که قصد عبور از ترافیکی را دارد که در اثر تصادف ایجاد شده است. ممکن است راننده با بررسی ترافیک ایمان داشته باشد که می‌تواند بدون تصادف ترافیک را پشت سر بگذارد و ممکن است امیدوار به پشت سر گذاشتن ترافیک باشد، قطعاً ‌در مورد دوم اگر فرد دست به سبقت بزند بی‌پرواتر خواهد بود و رکن معنوی وی را باید به (بی‌پروایی) نزدیک‌تر دانست. این تفکیک هر چند جالب و دل‌فریب است اما باید اذعان کرد؛ آنقدر شخصی است که به راحتی، قابل ‌شناسایی نیست.

۱-۲-۳-۲-گفتار دوم: رکن مادی

بی‌احتیاطی به معنای اعم، اعم از فعل و ترک فعل است؛ و در معنی اخص همان طور که گفته شد مربوط به انجام عمل است و ترک فعل مصداق مفهوم بی‌مبالاتی است.[۱۱۸] در کامن لا اما بی‌احتیاطی شامل هر نوع فعل و یا ترک فعلی می‌شود که عناصر گفته‌ شده را داشته باشد؛ [۱۱۹] و بی‌احتیاط کسی است که قاعدتاً باید به نتایج ناروای کار خودآگاه باشد، ‌بنابرین‏ وی با فعل یا ترک فعل خود خطری را ایجاد می‌کند.[۱۲۰]

مثلاً کارفرمایی که باید کپسول‌های اطفاء آتش را در محل کار کارگران خود قرار دهد، با ترک فعل خود مرتکب بی‌احتیاطی شده و محکوم ‌به جبران خسارت خواهد شد[۱۲۱]. م ۱۲ ق.م.م نیز کارفرما را مکلف به رعایت احتیاط می‌کند و پرواضح است که عدم رعایت احتیاط­های لازم ( از قبیل تهیه وسایل ایمنی) خود، بی‌احتیاطی است که با ترک فعل ایجاد می‌شود؛ و این مسئله خود صحه‌ای بر این ادعاست که بی‌احتیاطی از دیدگاه ق.م.م اعم از فعل و ترک فعل است.

الف- ترک فعل[۱۲۲]

بی‌احتیاطی ناشی از ترک فعل در مواقعی است که فرد از انجام‌ وظیفه و تکلیف قانونی و یا عرفی خود سرپیچی می‌کند.[۱۲۳] این سرپیچی بسته به‌ قصد فرد نسبت به نتایج آن می‌تواند بی‌احتیاطی، بی‌پروایی و عمد و … لقب بگیرد.[۱۲۴]

ترک تکلیف در پرونده های بسیاری به‌ عنوان بی‌احتیاطی شناخته‌ شده است؛[۱۲۵] اما در برخی پرونده ها تشخیص فعل یا ترک فعل کار ساده‌ای نیست. برای مثال در دعوای دیگری[۱۲۶] خوانده چشمه‌ای را در اطراف خانه خواهان به سمی خطرناک آغشته کرده بود. طبق قانون خوانده مکلف به ارائه گزارش بوده ولی در گزارش خود به مسئولین دولتی حرفی از ریختن سم به چشمه نزده بود. خواهان با نوشیدن آب، مسموم شده و شکایت می­ کند. حالا باید دید این حادثه اثر فعل بوده است و یا ترک فعل؟ رأی بر ترک فعل داده شد. تفاوت فعل و ترک فعل را می‌توان این­گونه بیان کرد؛ فعل شرایط را بدتر می‌کند و ترک فعل قصور در بهبود شرایط است. ‌در مورد بی‌احتیاطی و مسئولیت دولت نیز باید گفت، مسئولیت دولت در این مواقع نیز ناشی از ترک فعل است. مثل عدم قانون‌گزاری به موقع.

ب- فعل

بی‌احتیاطی در حقوق ایران به ‌عنوان انجام فعل جایگاهی برابر مفهوم تقصیر پیدا کرده و از اهمیت بالایی برخوردار است.

در رویه قضایی نیز این رویکرد نمود پیدا ‌کرده‌است:

رأی ۱۳۴۱/ ۵/ ۷ – ۷۲ مربوط به شخصی است که به اتمام ایراد ضرب ‌و جرح «غیرعمدی» منتهی به نقص عضو در اثر بی‌احتیاطی در رانندگی محکوم شده بود.

در رأی ۱۳۲۰/۶/۳۱- ۱۷۵۲ آمده است: «اگر کسی به حال تعرض پاروب یکی از رفتگران را به ‌طرف آنان پرتاب کند (بدون قصد ضرب به او و دیگران) … این خود یک نوع بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی است …»

پیش ‌از این گفتیم قضاوت ‌در مورد فعل و اینکه آیا آن فعل بی‌احتیاطی است یا نه به عهده قانون و عرف است و پس ‌از این نیز به طور مختصر به آن خواهیم پرداخت. در این زمینه می‌توان پرسش جالبی را مطرح کرد. فرض کنیم میشائیل شوماخر که قهرمان هفت دوره فرمول یک جهان است جاده‌ی اتوبان تهران – قم را با سرعت ۴۰۰ کیلومتر در ساعت طی می‌کند. در این هنگام پلیس راهور جلوی او را بگیرد و بگوید شما مرتکب بی‌احتیاطی شده‌اید. شوماخر مدعی شود که نهایت احتیاط را به کار گرفته است و بی‌دقتی و بی‌احتیاطی نکرده. پرسش اینجا است که با این ‌وجود آیا می‌توان او را بی‌احتیاط دانست؟

در حقیقت صفت بی‌احتیاطی گاه ناظر بر عامل و گاهی بر عمل است.[۱۲۷] فردی که از خیابان می­گذرد به هیچ عنوان مرتکب بی‌احتیاطی شده و بی‌احتیاطی بر هدف از خیابان رد شدن بار نمی‌شود، اما ممکن است عابر با بی‌احتیاطی از خیابان شده عبور کند. در این صورت صفت بی‌احتیاطی مربوط به خود عامل است و نه عمل او. ‌در مورد نخست تنها معیارهای عینی به کار گرفته می‌شود و ‌در مورد دوم هم معیارهای عینی و هم معیارهای شخصی کارایی دارند. روشن است که ‌در مورد ترک فعل، تنها عمل مورد بحث است. ‌به این معنی که ترک عمل خود، بی‌احتیاطی است و نوبت به چگونگی ترک نمی‌رسد.

۱-۲-۴-مبحث چهارم: ماهیت بی‌احتیاطی

درباره‌ اینکه بی‌احتیاطی را کدام منابع تعیین می‌کنند، پیش ‌از این سخن گفتیم، اما مرتبط با مبحث پیشین باید بگوییم ماهیت بی‌احتیاطی از دو دیدگاه شکل و بسط می‌یابد، دیدگاه روانی[۱۲۸] و دیگری قانونی یا معیاری[۱۲۹]. پیش از آن باید یادآوری کرد که حقوق مسئولیت مدنی در کشور ما، تاریخچه و مبانی کاملاً متفاوتی از حقوق مغرب زمین دارد. حقوق ایران به ‌تبع فقه امامیه، علی‌الاصول هر شخصی را که مستقیم یا غیرمستقیم، به ‌عمد یا غیر عمد خسارتی به دیگری وارد کند، مسئول می‌داند. در ریشه­ یاندیشه‌ی غرب، اما، خطا مبنا و شرط اساسی مسئولیت بوده که از دیدگاه ارسطو و کانت نشأت می‌گرفت. با این‌ وجود عنصر خطا در سیستم حقوقی ایران عنصری بیگانه نیست، در سببیت شرط مسئولیت ناشی از فعل اشیاء و حیوان، منوط به اثبات تقصیر در نگهداری شده است. این احکام باعث شده است تا در زمینه­ سبب، خطا و تقصیر را شرط بدانیم. از طرف دیگر، نفوذ حقوق غرب در تفکر قانون‌گذار ایران موجب توسعه نظریه خطا شده و مشخصاً در ماده ۱ ق.م.م. مصوب ۱۳۳۹ به عنوان شرط اساسی مسئولیت بدان اشاره ‌شده است. با ذکر این مقدمه به بیان نظرات پیرامون ماهیت بی­احتیاطی می‌پردازیم.

الف-نظریه روانی:

طبق این نظر جوهر و اساس تقصیر عمدی و غیرعمدی را اراده تشکیل می‌دهد. نظریه روانی به‌خوبی از عهده توضیح شکل عمدی تقصیر یعنی قصد مجرمانه بر می‌آید، زیرا که قصد مجرمانه (فعل و نتیجه) از حیطه­ اراده فاعل بیرون نمی‌ماند.

اما آیا این نظر می‌تواند بی‌احتیاطی را هم تفسیر کند. حقوق ‌دانان سعی زیادی را در توجیه بی‌احتیاطی بر این مبنا ‌داشته‌اند. به عقیده کارارا[۱۳۰] حقوقدان برجسته ایتالیایی، تقصیر غیر عمدی یعنی اینکه فاعل به طور ارادی، توان خویش را در ارزیابی و پیش ­بینی پیامدهای ناگوار رفتارش به کار نگیرد. حقوقدان دیگر ایتالیایی، استوپاتو[۱۳۱] تأکید دارد که در خطای جزایی، همچون قصد مجرمانه، اراده تحصیل نتیجه وجود دارد، با این تفاوت که در قصد مجرمانه، اراده به طور مستقیم، ولی در خطای جزایی (تقصیر) به طور غیرمستقیم، معطوف به نتیجه مجرمانه می­ شود. کارنلوتی[۱۳۲] دیگر حقوقدان ایتالیایی، بر آن است که در خطای جزایی اراده وجود دارد، اما معطوف به واقعه­ای غیر از واقعه ممنوع و مجرمانه است. [۱۳۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




۱- نشانگان جسمانی: نگرشی که فرد در این پرسشنامه به وضعیت جسمانی در ارتباط با سلامت یا عدم سلامت آن دارا می‌باشد(اتکینسون ،۱۳۸۹).شامل مواردی درباره احساس افرادنسبت به وضع سلامت خود واحساس خستگی آن ها‌ است.که سوالات،۱ تا۷ را در بر دارد.

۲-اضطراب :هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی مانند: مدل نگرانی و دلشوره وحشت و ترس بیان می شود(اتکینسون،۱۳۸۹) .شامل مواردی که با اضطراب وبی خوابی مرتبط است.‌و سوالات ۸ تا ۱۴ را دربر دارد.

استفاده شداز ۴ خرده آزمون تشکیل شده است وهر مقیاس ۷ پرسش دارد که ۴ دسته از اختلالات غیر روانی شامل:

۱- نشانگان جسمانی: نگرشی که فرد در این پرسشنامه به وضعیت جسمانی در ارتباط با سلامت یا عدم سلامت آن دارا می‌باشد(اتکینسون ،۱۳۸۹).شامل مواردی درباره احساس افرادنسبت به وضع سلامت خود واحساس خستگی آن ها‌ است.که سوالات،۱ تا۷ را در بر دارد.

۲-اضطراب :هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی مانند: مدل نگرانی و دلشوره وحشت و ترس بیان می شود(اتکینسون،۱۳۸۹) .شامل مواردی که با اضطراب وبی خوابی مرتبط است.‌و سوالات ۸ تا ۱۴ را دربر دارد.

۳-کارکرد اجتماعی : طرز تفکر فرد در ارتباط با کارکرداجتماعی اش دراجتماع و در ارتباط با افراد دیگر(اتکینسون،۱۳۸۹) این مقیاس گستره توانایی افراد در مقابله با خواسته های حرفه ای ‌و مسائل روزمره را می سنجد واحساسات آن ها رادرباره چگونگی کنارآمدن با موقعیت های متداول زندگی را آشکارمی کند.وشامل سوالات ۱۵ تا ۲۱ است.

۴-افسردگی : یک نوع اختلال خلقی که ۲ مشخصه عمده آن ناامیدی و غمگینی است ودرآن فرد علاوه براین ۲ مشخصه احساس بی کفایتی و بی ارزشی می کند. (اتکینسون، ۱۳۸۹)این مقیاس مواردی که با افسردگی وخیم وگرایش به خودکشی مرتبط اند ، را اندازه گیری می‌کند.‌و سوالات ۲۲ تا ۲۸ را دربر دارد.

روش نمره گذاری

تمام سوالات پرسشنامه سلامت عمومی دارای چهار گزینه هستند.پاسخ آزمودنی به هریک از پرسش ها در یک طیف ۴ درجه ای «خیلی کم»،«کم»،«زیاد»و«خیلی زیاد»مشخص شده است.بهترین ومناسب ترین روش نمره گذاری برای این مقیاس ها استفاده از روش نمره گذاری لیکرت با نمره های ۰،۱،۲ و۳ برای گزینه هاست. ‌در همه ی گزینه هادرجه پایین نشان دهنده سلامتی ‌و درجات بالا حاکی از عدم سلامتی ووجود ناراحتی در فرد است. می توان گفت که نمره ۱۷ به بالا در هر زیر مقیاس و نمره ۴۱ به بالا در کل پرسشنامه ، وخامت وضع آزمودنی را نشان می‌دهد.

اعتبار ‌و روایی پرسشنامه

ضریب اعتبار ‌و روایی این آزمون درتحقیقات مختلف که توسط تقوی(۱۳۸۰،به نقل از مشهدی میقاتی،۱۳۸۴)انجام شد،اعتبار پرسشنامه از سه روش دوباره سنجی ،توصیفی ‌و آلفای کرونباخ به ترتیب ضریب اعتبار۷۰/۰، ۹۳/۰ و ۹۰/۰ حاصل گردیده ‌و روایی پرسشنامه با سه روش روایی همزمان،همبستگی خرده آزمو نها با نمره کل وتحلیل عوامل صورت گرفت که به ترتیب روایی ۵۵/۰، ۷۲/۰ و ۸۷/۰ به دست آمده است.یزدان پناه ومیر محتشمی(۱۳۷۵،به نقل از مشهدی میقاتی،۱۳۸۴)نیز در بررسی جداگانه به ترتیب ضریب اعتبار پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ ۸۴/۰ و ۹۲/۰ گزارش کرده‌اند.یعقوبی و همکاران ، در اعتبار یابی پرسش نامه ۲۸ سوالی سلامت روانی ، نقطه برش ۲۳ را با روش لیکرتی گزارش نمودند وضریب پایایی پرسش نامه (با روش باز آزمایی)۸۸/۰ گزارش شده است.در مطالعه پالاهنگ، بهترین نقطه برش در مردان نمره ۲۲ با حساسیت وویژگی ۸۸ و۷۹/۰ و بهترین نقطه برش در زنان نمره ۲۱ با حساسیت وویژگی ۸۸ و۷۹/۰ به دست آمد که در این بررسی ضریب پایایی این پرسشنامه ۹۱/۰ تعیین شد.

پیشرفت تحصیلی: که در این تحقیق به وسیله معدل نیمسال اول دانش آموزان سنجیده می شود.

روش اجرای پژوهش

پناه ومیر محتشمی(۱۳۷۵،به نقل از مشهدی میقاتی،۱۳۸۴)نیز در بررسی جداگانه به ترتیب ضریب اعتبار پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ ۸۴/۰ و ۹۲/۰ گزارش کرده‌اند.یعقوبی و همکاران ، در اعتبار یابی پرسش نامه ۲۸ سوالی سلامت روانی ، نقطه برش ۲۳ را با روش لیکرتی گزارش نمودند وضریب پایایی پرسش نامه (با روش باز آزمایی)۸۸/۰ گزارش شده است.در مطالعه پالاهنگ، بهترین نقطه برش در مردان نمره ۲۲ با حساسیت وویژگی ۸۸ و۷۹/۰ و بهترین نقطه برش در زنان نمره ۲۱ با حساسیت وویژگی ۸۸ و۷۹/۰ به دست آمد که در این بررسی ضریب پایایی این پرسشنامه ۹۱/۰ تعیین شد.

پیشرفت تحصیلی: که در این تحقیق به وسیله معدل نیمسال اول دانش آموزان سنجیده می شود.

روش اجرای پژوهش

در راستای موضوع پژوهش که بررسی رابطه سبک های فرزندپروری عزت نفس با سلامت روانی وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختردوره متوسطه ‌شهر کرمانشاه است طرح پژوهش مناسب انتخاب گردید ومنابع لازم جمع‌ آوری شد وسپس با مراجعه به اداره آموزش وپرورش کل استان کرمانشاه واخذ مجوز لازم ازاین اداره وسپس مراجعه به نواحی سه گانه آموزش وپرورش شهر کرمانشاه لیست کلیه دبیرستانهای دولتی تهیه واز طریق روش نمونه گیری خوشه ای تعداد دبیرستانها ‌و کلاس ها ودرنهایت تعدادآزمودنی ها انتخاب شدند.وپرسشنامه های عزت نفس کوپراسمیت وسلامت روانی درمورد دانش آموزان وپرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند نیز درمورد والدین دانش آموزان اجراشد.لازم به ذکر است برای اینکه مشخص شود که هرسه پرسشنامه به دانش آموز ‌و والدین همان دانش آموز مربوط می شود پرسشنامه‌ها شماره گذاری شدند به عنوان مثال پرسشنامه های عزت نفس وسلامت روان وسبک های فرزندپروری با شماره ۱ شماره گذاری شدند سپس دوپرسشنامه عزت نفس وسلامت روان به دانش آموز وپرسشنامه سبک های فرزندپروری به والدین او داده شد و در پایان برحسب این شماره گذاری مشخص شد که هریک از پرسشنامه والدین مربوط به دانش آموزخاصی است.در این پژوهش دانش آموزان دختری مد نظر بودند که درهریک ازسه پایه دوره متوسطه دردبیرستان های دولتی دخترانه ‌شهر کرمانشاه مشغول تحصیل بودند،سن آن ها شامل ۱۵ تا۱۸ سالگی بود وهردو والدین آن ها(پدر ومادر)درقیدحیات بودندونیز دارای معلولیت جسمی یاذهنی نبودند.‌بنابرین‏ دانش آموزانی که دردبیرستان های غیردولتی مشغول تحصیل بودند،یا یکی ‌از والدین ایشان درقیدحیات نبودونیز دانش آموزانی که سن آن ها پایین تراز۱۵ سال وبیشتراز۱۸ سال بودوهمچنین دانش آموزانی که دارای معلولیت جسمی یاذهنی بودند درنمونه مورد نظرقرارنگرفته اند.

در زمان اجرای آزمون ها محقق با پاسخ به سوالات آزمودنی ها وتوضیحات لازم ونظارت وجلوگیری از دخالت سایرین در نحوه ی ‌پاسخ‌گویی‌ آزمودنی ها وبیان اینکه نتایج آن محرمانه است درحد امکان ازحضورمتغیرهای مزاحم جلوگیری کرد.

روش تجزیه وتحلیل داده ها

پس ازجمع آوری کلیه پرسشنامه‌ها ازروش های آماری توصیفی واستنباطی(همبستگی پیرسون ورگرسیون چندمتغیره) درقالب نرم افزارآماری SPSS19 برای تحلیل داده ها استفاده شد.

روش تجزیه وتحلیل داده ها

پس ازجمع آوری کلیه پرسشنامه‌ها ازروش های آماری توصیفی واستنباطی(همبستگی پیرسون ورگرسیون چندمتغیره) درقالب نرم افزارآماری SPSS19 برای تحلیل داده ها استفاده شد.

فصل چهارم

فصل چهارم

یافته های پژوهش

الف :یافته های توصیفی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




۲)حاکمیت شرکتی و تاثیر آن بر گزارشگری¸ سمینار گزارشگری مالی و تحولات پیش رو¸ ۸ و ۹ دی ماه۱۳۸۳¸ برگزارکننده انجمن حسابداران خبره ایران.

در کشور ما در چند سال اخیر کوشش هایی برای شناساندن ماهیت نظام حاکمیت شرکت‌ها و اهمیت آن در بعد نظارت بر بنگاه های اقتصادی صورت پذیرفته است.نمونه تلاش مذکور ارائه پیش نویس آیین نامه اصول راهبری شرکت در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نیز تصویب آیین نامه نظام راهبری شرکتی توسط هیئت مدیره شرکت بورس بهادار تهران در تاریخ۱۱/۸/۱۳۸۶ می‌باشد(آقایی¸ ۱۳۸۹).

۲-۵) اصول سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در زمینه حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی مناسب (قواعد و رویه های حاکم بر روابط بین مدیران و سهام‌داران شرکت ها و همچنین ذی‌نفعانی نظیر کارکنان و بستانکاران) از طریق جلب اطمینان بازار، کمک به سلامت بازار و کارایی اقتصادی، ثبات مالی و رشد اقتصادی را به ارمغان می آورد.

اصول حاکمیت شرکتی مطرح شده توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، برای بهبود حاکمیت شرکتی با توجه به رسوایی های شرکت ها (که دولت ها را به فکر اصلاح رویه های حاکمیت شرکتی انداخت)، در سال ۲۰۰۴ مورد بازنگری قرار گرفت. بازبینی این اصول نه تنها انعکاسی از تجربیات کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی است، بلکه تجربیات اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه را نیز شامل می شود. اصول حاکمیت شرکتی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی رهنمودهای خاصی برای سیاست‌گذاران، قانون‌گذاران و افراد بازار ‌در مورد اصلاح چارچوب قانونی، ساختاری و دولتی فراهم می آورد که حاکمیت شرکتی را شکل می‌دهد و تمرکز آن بر شرکت هایی است که سهام آن ها توسط عموم مبادله می‌گردد. همچنین رهنمودها و پیشنهادهای عملی برای بورس های اوراق بهادار، سرمایه گذاران، شرکت ها و دیگر اشخاصی فراهم می آورد که به نحوی در فرایند برقراری حاکمیت شرکتی مناسب ایفای نقش می‌کنند. این اصول به عنوان یکی از ۱۲ استاندارد کلیدی میزگرد ثبات مالی تأیید شده است. اصول سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به عنوان معیار بین‌المللی حاکمیت شرکتی مطرح شده که مبنایی برای ایجاد دستورالعمل‌های اولیه توسط دولت ها یا بخش خصوصی می‌باشد.

۲-۶) اصول منتشر شده سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سطح جهانی به شرح زیر است:

الف- تامین مبنایی برای چارچوب مؤثر حاکمیت شرکتی

چارچوب حاکمیت شرکتی باید حمایت کننده بازارهای کارا و شفاف بوده و با قوانین هماهنگ و به طور واضح، تقسیم مسئولیت ها را در میان مقامات مختلف اجرایی، قانونی و نظارتی بیان کند. باید تاثیرات تدوین چارچوب حاکمیت شرکتی بر عملکرد اقتصادی و یکپارچگی بازار در نظر گرفته شود و تدوین آن باعث ایجاد و ارتقای بازارهای کارا و شفاف گردد. تقسیم مسئولیت ها در میان مقامات مختلف در حدود اختیارات قانونی باید به طور واضح بیان و حافظ منابع عمومی به کار گرفته شده باشد. مقامات نظارتی، قانونی و اجرایی باید دارای اختیارات قانونی، صداقت و منابع مالی لازم به منظور تحقق وظایف خود به شیوه ای بی طرفانه و حرفه‌ای باشند.

ب- حقوق سهام‌داران و کارکردهای اصلی مالکیتی

چارچوب حاکمیت شرکتی باید از حقوق سهام‌داران محافظت کرده و اعمال آن ها را تسهیل بخشد. سرمایه گذاران دارای حقوق مالکیت معینی هستند. مثلا هر سهم از هر شرکت پذیرفته شده در بورس، می‌تواند خرید و فروش یا منتقل شود. همچنین داشتن هر سهم، به سرمایه گذار حق می‌دهد که در سود شرکت سهم سهیم باشد، در حالی که مسئولیت او به میزان سرمایه گذاریش محدود می شود

ج- رفتار یکسان با سهام‌داران (رعایت مساوات و عدالت در برخورد با سهام‌داران)

چارچوب حاکمیت شرکتی باید حامی برخوردی یکسان با کلیه سهام‌داران اعم از جزء و خارجی باشد. سهام موجود در هر طبقه باید حقوق مشابهی داشته باشند. کلیه سرمایه گذاران باید قبل از خرید سهام، قادر به کسب اطلاعاتی در خصوص حقوق متعلق به کلیه مجموعه ها و طبقات سهام باشند. هر گونه تغییر در حق‌رأی‌ سهام باید منوط به تصویب سهامدارانی باشد که سهام آنان تحت تاثیر منفی این تغییر قرار می‌گیرد

د- نقش ذی نفعان در حاکمیت شرکتی

چارچوب حاکمیت شرکتی باید حقوق ذی نفعان را به رسمیت بشناسد. این حقوق معمولاً به وسیله قانون یا از طریق توافقات متقابل تعیین می شود. همچنین این چارچوب باید، همکاری فعال بین شرکت‌ها و ذی‌نفعان در ایجاد رفاه، تولید محصولات و تداوم‌پذیری واحدهای تجاری با سیستم‌های مالی صحیح را ترغیب کند. به حقوق سهام‌داران باید احترام گذاشته شود و امکان توسعه سازوکارهای بهبود عملکرد باید در خصوص افراد وجود داشته باشد.

و- افشا و شفافیت

ارائه اطلاعات در قالب دو دسته انجام می‌گیرد. یکی، ارائه اطلاعات به مدیران و سهام‌داران اصلی و دیگری ارائه اطلاعات به بخش‌های خارج از سازمان یا ذی‌نفعان که افشای اطلاعات نامیده می‌شود. این دو شیوه ارائه اطلاعات از نظر ماهیت متفاوت است و باید به صورت دو مفهوم کاملاً مجزا سازمان‌دهی شود. هیات‌مدیره باید به سیستم‌های اطلاعاتی جامع، مجهز باشد تا بتواند اطلاعات صحیح و بنیادی را برای سهام‌داران ارائه کند. ارائه اطلاعات به سهام‌داران نه تنها از طریق گزارش های رسمی انجام می‌گیرد، بلکه در زمان‌های مورد نیاز باید از راه‌های مختلف افشای سریع اطلاعاتی انجام گیرد که ممکن است منافع سهام‌داران را تحت تاثیر قرار دهد.

هیات مدیره باید تلاش کند که کیفیت اطلاعات را برای سهام‌داران ارتقاء بخشد. کانال های انتشار اطلاعات باید امکان دسترسی یکسان، به موقع و مقرون به صرفه، به اطلاعات مرتبط را، برای کلیه استفاده کنندگان فراهم نماید. چارچوب حاکمیت شرکتی، باید این اطمینان را ایجاد کند که کلیه موضوعات با اهمیت راجع به شرکت به گونه ای درست و به موقع افشا می‌شوند.

الزامات افشا نباید به گونه ای باشد که اقدامات و هزینه های اجرایی نامعقولی به شرکت ها تحمیل کند. همچنین انتظار نمی رود که شرکت ها اطلاعاتی راافشا کنند که موقعیت رقابتی آن ها را به خطر اندازد، مگر آنکه اطلاعات کامل برای اتخاذ تصمیم برای سرمایه گذاری و اجتناب از گمراه کردن سرمایه گذاران ضرورت داشته باشد. بسیاری از کشورها مفهوم اهمیت را به عنوان معیار تعیین حداقل اطلاعاتی که باید افشا شود در نظر می گیرند. اطلاعات با اهمیت را می توان اطلاعاتی تعریف کرد که حذف یا مخدوش کردن آن ها ممکن است بر تصمیمات اقتصادی استفاده کنندگان از اطلاعات مؤثر باشد.

ز- مسئولیت های هیات مدیره

شرکت باید توسط هیات مدیره ای کارا هدایت شود که مسئول موفقیت شرکت است. نقش هیات مدیره، هدایت شرکت در چارچوبی از کنترل های اثربخش و سنجیده می‌باشد، که او را قادر به ارزیابی و مدیریت ریسک می‌کند. هیات‌مدیره باید اهداف راهبردی شرکت را تعیین و اطمینان یابد که منابع انسانی و مالی لازم به منظور تحقق اهداف شرکت وجود دارد(کرد لویی و جعفرپور‚ ۱۳۹۳).

۲-۷) انواع سیستم های حاکمیت شرکتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]