علل و ریشههای ایجاد سوء تغذیه و گسترش آن در جامعه دامنه وسیعی دارد. از تولید ناکافی مواد غذایی گرفته تا کمبود یا فقر یک ریزمغذی در فرآورده های خوراکی، از کاهش توانایی خردی مواد غذایی تا باورهای گمراه کننده غذایی و از شیوع بیماری های عفونی گرفته تا اسراف در مصرف مواد خوراکی، همگی میتوانند مسبب سوء تغذیه و یا باعث گسترش آن در جامعه و فرد باشند. در حال حاضر برای تبیین علل گرسنگی و سوء تغذیه نمی توان به یک عامل مسلط اشاره نمود و آن را مطلق دانست. این پدیده با مقتضیات اقتصادی و اجتماعی گوناگون مرتبط بوده و از علل بسیار متفاوتی منشاء گرفته است. بی تردید کمبود غذایی و گرسنگی در آفریقا معلول همان عللی نیست که در قرن گذشته، گرسنگی را برای طبقات فقیر اروپا به ارمغان آورده است. بنابرین مجموعه ای از عوامل و شرایط در ظهور این پدیده دخالت دارند. علل گرسنگی و سوء تغذیه به طور کلی عبارتند از عدم دسترسی به غذا و سالم از یک طرف و بیماری زایی محیط و عدم دسترسی به خدمات بهداشتی و درمان از طرف دیگر، همچنین عدم توجه کافی به نیازهای غذایی گروههای آسیب پذیر ( زنان و کودکان ) از جمله علل سوء تغذیه میباشد.
۳- امنیت[۳۸]
مفهوم خطر یا ریسک و پیشگیری از خطر در تعاریف امنیت غذایی جایگاه مهمی دارد. در کنفرانس جهانی غذا در ۱۹۷۴ دو نوع ریسک نا امنی تعریف شد:
-
- ریسک کمبود حاد غذا در اثر افت محصول [۳۹] و سوانح طبیعی و غیر طبیعی
- ریسک نوسانات در تولید و قیمت غذا
۴- زمان
به طور کلی دو نوع نا امنی غذایی میتواند بروز کند که عبارت است از مزمن [۴۰] یا موقت[۴۱] و موسمی. ناامنی مزمن به کمبود غذایی مزمن و مداوم اطلاق می شود که علت آن ناتوانی مستمر خانوار برای تهیه غذایی کافی است ( با فرض اینکه غذا یا از بازار تهیه می شود و یا به وسیله مصرف کننده تولید میگردد). ریشههای ناامنی مزمن را باید در فقر جستجو کرد. نا امنی موقتی، موسمی با وقفه موقت در دسترسی به غذا است. ریشههای نا امنی موقت ممکن است بی ثباتی قیمت در بازار و یا افت تولید و بالاخره وقفه و نوسانات درآمد باشد در بدترین شرایط نا امنی موقت ممکن است به یک قحطی تبدیل شود. به هنگام بروز نا امنی موقت خانوارهایی که دچار نا امنی مزمن هستند بیشتر از دیگران آسیب می بینند. مسائل امنیت غذایی در شهر و روستا تفاوت های عمده دارند. در جوامع شهری امنیت غذایی تابع دستمزد و قیمت غذا و وضع اشتغال است. علاوه بر این شرایط نامطلوب بهداشت محیط در مناطق عقب افتاده شهری باعث و خیم تر شدن مشکلات آنان به صورت بیماری و سوء تغذیه می شود. [۴۲]
بند دوم – استقلال غذایی
با این باور که نابرابری های سیستم تجارت جهانی در زمینه کشاورزی مصیبتی برای ایمنی غذا، به ویژه برای کشورها و افراد فقیر است، سازمان های جامعه مدنی کل پارادیم تجارت آزاد در زمینه کشاورزی را، زیر سوال برده اند. امروزه، در حالی که کشاورزی مبتنی بر صادرات و کشاورزی صنعتی در حال جایگزینی با کشاورزی خانوادگی و رعیتی است، سازمان های مدنی در حال فراخوانی برای تمرکز جدید بر روی حق استقلال غذا هستند که مدنی فعلی تجارت کشاورزی را به چالش می کشد. بنابرین، بررسی و درک مفهوم در حال پیدایش حق استقلال غذا امری ضروری است. این مفهوم ارتباط نزدیکی با مفهوم حق بر تغذیه دارد و در سال ۱۹۹۶ در یکی از جلساتی[۴۳] که توسط سازمانهای غیر دولتی به موازات اجلاس جهانی غذا تشکیل گردید، چنین معرفی شد :
« حق استقلال غذا عبارت است از حق افراد برای تعیین و تعریف غذا و کشاورزی شان، محافظت و کنترل تولید و تجارت محصولات کشاورزی محلی برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار، تعیین اینکه تا چه اندازه ای می خواهند خود اتکا باشند و ممانعت از کاهش قیمت ها در بازارهایشان ».
از سال ۱۹۹۶، این واژه حمایت هایی را از جانب دیگر سازمان های مدنی و کشاورزی به دست آورده است. در مجمع حق استقلال غذا که توسط نمایندگانی از بیش از ۴۰۰ جامعه مدنی و سازمان های کشاورزی برگزار شد،[۴۴] مفهوم استقلال غذا به صورت زیر دوباره تعریف گردید :
« حق استقلال غذا، حق افراد، جوامع یا کشورها برای تعریف سیاست های کشاورزی، کار، ماهیگیری، غذا و زمین شان است که از نظر اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی مناسب شرایط خاص و ویژه شان میباشد و شامل حق واقعی دسترسی به غذا و تولید محصولات غذایی است که بدین معنا میباشد که تمام افراد حق دسترسی به غذای سالم و مغذی و غذایی که در محیط مناسبی کشت شده است و منابع تولید کننده غذا، توانایی برای تقویت و پرورش خود و جامعه شان را دارند. حق استقلال غذا به معنای برتری افراد و حقوق جامعه برای غذا و تولید آن، در موضوعات تجاری است. این واژه شامل حمایت و تقویت بازارهای محلی و تولیدکنندگان برای صادرات و واردات غذا نیز می شود».
حق استقلال غذا نیازمند اولویت بندی تولید غذا برای بازارهای داخلی و محلی، بر اساس سیستم های کشاروزی خانوادگی و رعیتی و یا بر اساس تولید کشاورزی – اکولوژیکی است. قیمت های مناسب برای کشاورزان که بمعنای توان محافظت از بازارهای داخلی در مقابل واردات با قیمت های پایین است نیز باید تضمین شود.
دسترسی به زمین، آب، جنگل، مناطق ماهیگیری و دیگر منابع شناخت و تقویت نقش زنان در تولید غذا و دسترسی برابر و کنترل بر منابع بهره ور نیز مورد نیاز است. در این راستا جامعه باید بر منابع تولیدی، در مقابل ادغام مالکیت زمین، آب و ژنتیک و دیگر منابع کنترل داشته باشد. محافظت از دانه ها، برای تبادل آزاد و استفاده کشاورزان در این حوزه دارای اهمیت است چرا که بدین معنا است که کسی دارای حق ثبت موجودات زنده و محصولاتی که از نظر ژنتیکی اصلاح شده اند، نیست.[۴۵]
آخرین نظرات