متداول ترین وسواس ها در رابطه با افکاری هستند که شامل موارد زیر میباشند:
ناپاکی (مثل کثیف شدن دست هنگام دست زدن به پول)، شک کردن (مثل تردید داشتن در مورد اینکه آیا در را قفل کرده ام و یا آیا در هنگام رانندگی به فردی آسیب زده ام)، پرخاشگری یا ایجاد تکانه های وحشتناک (مثل تمایل به فریاد زدن در کلیسا، یا صدمه زدن به بچه دیگری) و تصورات جنسی (مثل تصور عکس های شهوت آمیز به طور مکرر). وسواس، از دیگر افکار ناخواسته مثل نگرانی متفاوت است (ولز، ۱۹۹۴، ولز و موریسون،۱۹۹۴، به نقل از ولز ۱۳۸۵). بر خلاف افکار منفی مثل نگرانی یا نشخوار فکری افسرده کننده، وسواس به عنوان افکاری مغایر و بیگانه با خود یا به عبارت دیگر خود تضعیف کننده ارزیابی میشوند (ولز،۱۳۸۵).
اجبار، رفتاری تکراری میباشد که آشکار و یا پنهان است. اجبارهای ۀشکار شامل شستن دست، بررسی کردن، تنظیم و نظم دادن به اشیاء هستند. اجبارهای پنهانی، اعمال ذهنی مثل دعا کردن، شمردن یا تکرار لغت را شامل میشوند. هدف این اعمال، پیش گیری یا کاهش اضطراب و پریشانی است. در بعضی موارد، افراد با توجه به قوانین شخصی خودشان اعمال کلیشه ای انجام میدهند بدون اینکه علت آن ها را بدانند (همان ).
۱-۱-۵-۲ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال وسواس فکری – عملی
الف ) داشتن وسواس های فکری یا وسواس های عملی:
وسواس های فکری با چهار مشخصه، تعریف میشوند:
-
- افکار، تکانه ها یا تصاویر ذهنی بازآیند و مقاوم که در دوره ای از اختلال، مزاحم و نامناسب تلقی میشوند و اضطراب و ناراحتی بارزی به وجود آورند.
-
- این افکار، تکانه ها و یا تصاویر ذهنی، صرفا نگرانی های افراطی درباره مسایل زندگی واقعی نباشند.
-
- شخص سعی کند این افکار، تکانه ها یا تصاویر ذهنی را ندیده بگیرد، یا آن ها را فرو بنشاند و یا از طریق یک فکر یا عمل دیگر، آن ها را خنثی سازد.
- شخص تشخیص دهد که افکار، تکانه ها و یا تصاویر ذهنی وسواسی، برخاسته از ذهن خود اوست (از خارج تحمیل نشده اند، آن گونه که در القای فکر، مشاهده می شود).
وسواس های عملی با دو مشخصه زیر تعریف میشوند:
-
- رفتارهای تکراری (مانند شستن دست، رعایت نظم و ترتیب، وارسی) یا اعمال ذهنی (مانند خواندن ورد و دعا، شمارش، تکرار کلمات به طور خاموش) که شخص احساس میکند باید در پاسخ به یک فکر وسواسی یا بر اساس قواعدی که باید به شیوه ای خشک و انعطاف ناپذیر صورت گیرد، از خود نشان دهد.
- رفتارها یا اعمال ذهنی که با هدف جلوگیری یا کاهش ناراحتی یا پیش گیری از وقوع رویداد یا موقعیتی وحشتناک، صورت میگیرد. اما این رفتارها یا اعمال ذهنی یا به طور واقع گرایانه ای با آن چه قرار استمورد خنثی سازی یا پیش گیری قرار گیرد، ارتباط ندارند و یا به طور واضح، بیش از اندازه، انجام می گیرند.
ب) شخص در مرحله ای از روند بیماری ، تشخیص داده است که وسواس های فکری یا عملی او بیش از اندازه و یا غیرمنطقی هستند . توجه : این امر در مورد کودکان صدق نمی کند .
ج) وسواس های فکری و عملی، ناراحتی بارز و قابل توجهی را موجب شوند؛ زمان زیادی صرف آن ها شود (بیش از یک ساعت در روز)، و یا با فعالیت ها و روابط اجتماعی معمولی فرد، به طور جدی در مقام تداخل قرار گیرند.
د) اگر اختلال دیگری از محور ۱ مطرح است، محتوای وسواس ها محدود به آن اختلال نباشد (مانند دل مشغولی درباره غذا در مورد اختلال خورد و خوراک؛ موی کنی در مورد موی کنی وسواسی؛ اندیشناکی درباره ظاهر در اختلال بدریخت انگاری؛ دل مشغولی درباره مواد در اختلال مصرف مواد؛ دل مشغولی درباره ابتلا به بیماری جدی در خودبیمارانگاری؛ دل مشغولی درباره کشش ها یا خیال پروری های جنسی در نابهنجاری های جنسی؛ و یا اندیشناکی های گناه آلود در مورد اختلال افسردگی اساسی).
ه ) اختلال ناشی از آثار فیزیولوژیک مستقیم مواد (مانند سوء استفاده از مواد، یا دارو) یا عارضه پزشکی عمومی نباشد.
مشخص کنید اگر این اختلال همراه باشد با:
فقدان بینش یا بصیرت کافی: اگر در اکثر مواقع در مقطع فعلی اختلال، شخص نمی تواند تشخیص دهد که وسواس های (فکری و عملی) او، زیاده از حد یا غیرمنطقی هستند. ( اسکتکتی، پیگت، ۱۹۵۸).
۲-۱-۵-۲ شیوع اختلال وسواس فکری – عملی
میزان شیوع مادام العمر اختلال وسواسی– فکری در جمعیت عمومی حدود دو تا سه درصد است. طبق تخمین برخی از پژوهشگران، اختلال وسواسی فکری – عملی در بسیاری از بیماران سرپایی مطب ها و درمانگاه های روانپزشکی یعنی در ده درصد از آن ها یافت می شود. با توجه به ارقام مذکور، اختلال وسواسی– جبری چهارمین بیماری روانپزشکی پس از فوبیا، اختلالات مرتبط با مواد و اختلال افسردگی اساسی است. طبق بررسی های همه گیرشناختی انجام شده در اروپا، آسیا و آفریقا ثابت شده که این ارقام در تمام حوزه های فرهنگی یکسان است. در میان بزرگسالان احتمال ابتلای مرد و زن به این اختلال یکسان است، ولی در میان نوجوانان، پسرها بیشتر از دخترها دچار اختلال وسواسی– جبری میشوند (سادوک و کاپلان، ۲۰۰۷).
۳-۱-۵-۲ سن شروع
میانگین سن شروع این اختلال حدود بیست سالگی و البته در مردها مختصری زودتر (حدود نوزده سالگی) و در زن ها کمی دیرتر (حدود بیست و دو سالگی) است. در کل، حدود دوسوم بیماران پیش از بیست و پنج سالگی و تنها کمتر از پانزده درصد آن ها پس از سی و پنج سالگی علایمشان شروع می شود. اختلال وسواسی– جبری میتواند در نوجوانی، کودکی، و حتی در برخی موارد در دو سالگی هم شروع شود (همان).
۴-۱-۵-۲ بیماری های توام
میزان شیوع مادام العمر دو اختلال افسردگی اساسی و جمعیت هراسی در بیماران دچار اختلال وسواسی– جبری به ترتیب حدود شصت و هفت درصد و بیست و پنج درصد است. سایر بیماری های روانپزشکی شایعی که در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی–جبری به صورت همزمان پیدا می شود، عبارت است از اختلالات مصرف الکل، اختلال اضطراب منشر، اختلالات شخصیتی، هراس اختصاصی، اختلال پانیک، و اختلالات غذا خوردن. میزان بروز اختلال توره[۷۶] در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی– جبری ۵ تا ۷ درصد است و سابقه تیک در ۲۰ تا ۳۰ درصد این بیماران وجود دارد(همان).
۵-۱-۵-۲ مفهوم سازی شناختی اختلال وسواس فکری – عملی
نظریه پردازان شناختی معتقدند که افراد وسواسی در توانایی برای سازمان دادن و یکپارچه ساختن اطلاعات، اشکال دارند. آن ها در پاسخ به قراین هیجانی و پردازش آن ها دچار مشکلات و ناراحتی بیش از انتظار میشوند و افکار مزاحم را به گونه ای سوء تفسیر میکنند که به صورت وسواس های فکری در میآیند (استکتی و پیگت[۷۷]، ۲۰۰۶).
آخرین نظرات