کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



به طور کلی آموزش را می‌توان از دو جنبه‌ی آموزش مطالب جدید و یا اصلاح مطالب قبلاً آموخته شده و یا تأثیرات غلط ایجاد شده‌ی ناشی از برخوردهای محیطی بررسی کرد. واضح و مبرهن است که آموزش و یا تربیت کودکانی که در سنین بسیار پایین هستند و هنوز به طور رسمی در محیط اجتماع حاضر نشده و در معرض ارزش ها و اخلاقیات اکتسابی محیطی قرار نگرفته‌اند به مراتب آسانتر از اصلاح آموخته‌های نادرست، نوجوانان یا جوانانی می‌باشد که مدتهای مدیدی به علت روحیه تأثیر پذیری و یا آموزش نابجا و غلط، صفات ناپسندی را از طریق خانواده، همسالان و یا جامعه کسب نموده‌اند.
در مورد این‌که آیا امکان تغییر این صفات یا اخلاقیات وجود دارد یا خیر؟ نظرات متفاوتی وجود دارد؛ اما دانشمندان تعلیم تربیت اسلامی دو نظر اسلامی درباره امکان تغییر اخلاق اظهار نموده‌اند.
۱٫نظریه سجیه‌های مخفی و پنهان:
این نظریه می‌گوید که کودک دارای سجایا و صفاتی است که بالقوه قابل رشد و نمو و به فعلیت رسیدن است و این امر در صورتی است که شرایط تربیت فراهم باشد. صفات مخفی را در عقل و نهاد کودک به بذری تشبیه کرده‌اند که در زمین، نهان است و زمانی رشد و نمو می کند که محیط مناسبی برای آن فراهم شود. غزالی می‌گوید آنچه خداوند آفریده به دو قسم تقسیم می‌شود قسمی که ما بشر نمی‌توانیم در آن تصرفی نماییم و تغییری در آن ایجاد کنیم مانند آسمان و زمین و قسم دیگر، اخلاق است و در آن قوه و قابلیتی وجود دارد که می‌تواند کمال بعدی را بپذیرد. البته در صورتی که شرایط تربیت فراهم شود. اینگونه تربیت اختیاری است زیرا یک بذر، سیب یا خرما نیست ولی به وسیله‌ی تربیت باغبان ـ هسته خرما ـ خرما می‌شود. و هسته‌ی سیب ، سیب می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲٫نظریه صفحه‌ی پاکیزه از نقش:
مربیان اسلامی این نظریه را اینگونه تفسیر نموده‌اند که کودک دارای هیچ نقشی نیست و بنابراین
قابل است که هر گونه نقشی را بپذیرد وی دارای هیچ رأی و تصمیمی نیست که او را به چیزی و یا از چیزی متمایل سازد (حجتی ،۱۳۶۶«الف»:۲۶۱).
از سوی دیگر، از جهت این که انسان موجودی صاحب اختیار و با اراده خلق شده است و کتاب مقدس ما قرآن نیز به عنوان کتاب هدایت، سرشار از راهنمائی ها و شیو‌ه هایی جهت پرهیز از صفات رذیله و کسب صفات پسندیده جهت نیل به سعادت بشر می‌باشد؛ لذا بدون تردید می‌توان پذیرفت که امکان آموزش ارزش ها و یا حتی اصلاح صفات رذیله در آدمی وجود داشته که اگر چنین نمی‌بود، رسالت انبیاء و نزول کتاب هدایت قابل توجیه نبود. مولای متقیان حضرت علی (ع) در نامۀ ۳۱ نهج البلاغه خطاب به فرزند خود حضرت امام حسن مجتبی می‌فرمایند: «انما قلب الحدیث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیءٍ قبلته فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبّک»: «قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده‌ی پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود پس در تربیت توشتاب کردم پیش از آن که دل تو سخت شود. »
داوودی( ۴۶:۱۳۸۹) به نقل از سجادی ده رویکرد را در تربیت اخلاقی معرفی کرده است بدین شرح:
۱٫رویکرد غیر مستقیم یا رویکرد تلویحی و ضمنی، بدین معنا که عقاید مذهبی و ارزشی باید به
صورت تلویحی و ضمنی در برنامه‌ی درسی گنجانده شود.
۲٫رویکرد مبتنی بر تأکید بر جنبه‌های ذهنی اخلاق و ارزش ها. رویکرد پیاژه و نوکانتیان نمودی از این رویکرد است.
۳٫رویکرد اخلاق مراقبتی یا رویکرد مسئولیت اجتماعی
۴٫رویکرد پیامدگرا که به اثر و علت رفتارهای اخلاقی توجه دارد و نه به اصول و قواعد اخلاقی
۵٫رویکرد الهیاتی که رفتارهای اخلاقی را امری فرا انسانی می‌داند.
۶٫رویکرد علمی، این رویکرد به آثار بیرونی و عینی رفتارهای اخلاقی توجه کرده و آن را ملاک داوری می‌داند.
۷٫رویکرد تبیین ارزش ها، این رویکرد نیز معتقد است که تنها باید ارزش ها را برای دانش آموزان تبین کرد و از تلقین آن ها خودداری کرد .
۸٫رویکرد تحلیل ارزش ها ، این رویکرد نیز معتقد است باید دانش آموز بتواند چـرایی ارزش های
اخلاقی را توجیه کند و این بهترین راه برای آموزش اخلاق است.
۹٫روان تحلیل گری، نیز معتقد است رفتارهای انسان ریشه در ناخود آگاه او دارد و باید تحریکات ناشی ا ز آن کنترل شود.

    1. یادگیری اجتماعی، این رویکرد معتقد است انسان از راه مشاهده ی رفتارهای تقویت شده ،انجام رفتارهای اخلاقی را می‌آموزد. بنابراین، آموزش مستقیم، الگو سازی و تقلید و تقویت، نقش مهمی در تربیت اخلاقی دارند.

لطف آبادی(۱۳۸۱) معتقد است که آموزش اخلاقی و دینی باید، همانند هر نوع آموزش دیگری، بر مجموعه‌ای از اصول تعلیم و تربیت متکی باشد تا به نتیجه برسد. اصول شناخته شده ی کلاسیک تعلیم و تربیت (اصل کمال، حریت، سندیت، فعالیت، فردیت، اجتماع و تناسب وضع و عمل) نیز در این آموزش‌ها همچنان دارای اهمیت است. برخی از روان شناسان در سال‌های اخیر کوشیده‌اند اصول تازه‌ای را در آموزش اخلاقی و دینی مطرح سازند. به طور مثال ویلیام دامون (۱۹۸۸، ۱۹۹۵) معتقد است که این آموزش‌ها باید بر اساس یافته‌‌های دقیق علمی درباره طبیعت نوجوانان و جوانان و سطح رشد اخلاقی و دینی آنان ارائه شود. دامون شش اصل اساسی را در برنامه‌های آموزش اخلاقی و دینی پیشنهاد می‌کند:
۱٫رشد آگاهی اخلاقی نوجوانان و جوانان در جریان تجارب آنان با محیط طبیعی ِزندگی اجتماعی ـ فرهنگی خود آنان شکل می‌گیرد. بنابراین، برای بهبود بخشیدن به امور اخلاقی (نظیـر عـدالت و
شجاعت و مروت و صداقت و مسؤولیت و مهربانی و اطاعت) در آنان ،باید از راهنمایی و ارشاد و
تشویق و ترغیب استفاده کرد و به شیوه‌های تنبیهی و اعمال قدرت نیازی نیست.
۲٫آگاهی اخلاقی نوجوانان و جوانان براساس واکنش‌های عاطفی طبیعی آن‌ها در جریان مشاهدات و برخورد با واقعه‌ها شکل می‌گیرد. برخی از این واکنش‌های عاطفی، مثلاً احساس همدردی ، باعث تقویت احساس و رفتار نوع دوستانه و دلسوزی نسبت به دیگران می‌شود. عواطف دیگری چون شرم، احساس تقصیر و ترس باعث تقویت رفتار اطاعت آمیز و پذیرش قوانین می‌شود. احساس تعلق کودکان و نوجوانان به والدین نیز باعث ایجاد پایه‌های عاطفی رشدِ احترام به مراجع قدرت می‌گردد.

    1. تعامل نوجوانان با والدین و مربیان و سایر بزرگسالان موجب آشنا شـدن نوجوانان بـا هنجارها و

قوانین اجتماعی می‌شود و آگاهی و احترام به نظم اجتماعی ، اصول سازمانی و قدرت قانونی را ایجاد می‌کند. والدین و بزرگسالانی که رابطه‌ی سنجیده و همراه با ابهت با نوجوانان دارند و بده بستانِ کلامی میان آنان جریان دارد و دست به تنبیه نوجوانان دراز نمی‌کنند، ثمر بخشیدن تأثیر را در رشد قضاوت و رفتار اخلاقی آنان به جای می‌گذارند.
۴٫روابط با همسالان باعث آشنایی نوجوانان با هنجارهای تعامل مستقیم و با هنجارهای مشارکت و همکاری و انصاف می‌گردد. در جریان ارتباط با همسالان است که نوجوان با هنجارهای رفتار دو جانبه، برابری، و رعایت دیگران آشنا می‌شوند و این امر باعث تقویت احساس فداکاری در آنان می‌گردد.
۵٫گستردگی و تنوع بیش از حد و تجارب اجتماعی می‌تواند باعث تفاوت‌های اساسی در استدلال اخلاقی گروه‌های مختلف نوجوانان بشود. مثلاً همان طور که تفاوت تجارب و نقش های پسران و دختران باعث تفاوت در رفتارهای اخلاقی آنان می‌شود. نوجوانان هر یک از این دو جنس نیز، اگر با تجارب گسترده متنوعی سر و کار داشته باشند، قضاوت‌ها و رفتارهای اخلاقی متفاوتی نیز پیدا خواهند کرد.
۶٫رشد اخلاقی در مدرسه تابع همان فرآیندهای اجتماعی و شناختی است که در سایر شرایط ملاحظه می‌شود. یعنی از طریق مشارکت در روابط انسانی است که نوجوانان، اخلاقی را می‌‌آموزند. به بیان دیگر، اخلاق نوجوانان را نمی‌توان با تدریس درس اخلاق به آنان آموزش داد. آنان رفتارهای اخلاقی خود را از نوع ارتباطی که با والدین و بزرگسالان و همسالان خود دارند می‌آمـوزنـد؛ بنابـراین، خوشبینی درباره ی نتـایجِ دروس اخلاقی که به نوجـوانـان و جـوانـان داده
می‌شود، مـوردی ندارد؛ زیرا آنان عموماً به منظور انجام وظیفه و به صورت مـوجوداتی منفعل و یا
مجبور در این گونه کلاس‌های درسی حاضر می‌شوند.
با نگاهی کوتاه به نظریه‌ها و تحقیقات موجود در زمینه رشد اخلاقی به خوبی می‌توان به پیچیدگی تحول اخلاقی پی‌برد.
در مورد این که آیا باید ارزش ها آموزش داده شوند می توان گفت که سال هامساله آموزش ارزش ها در میان روانشناسان تربیتی موضوع بحث و تبادل نظربوده است.بعضی معتقدند که مدرسه باید نسبت به ارزش های مذهبی بی طرف بماند و بسیاری معتقدند که آموزش رسمی باید بر آموختن ارزش های اخلاقی و دینی تاکید نماید.درمورد ارزش های دینی هم عده ای گفته اند مدارس باید خود را از آموزش های دینی دور نگه بدارند و به این ترتیب به شاگردان فرصت دهند که خود شخصا به یادگیری دین و اخلاق بپردازند؛اما واقعیت به گونه ای دیگر است در واقع وقتی به شاگردان آموزش های دینی ندهندفرصت را نه تنها در اختیار شاگردان بلکه در اختیاررسانه های جمعی و آموزش های غیر رسمی دیگر می گذارند و این امر امر ممکن است منجر به جایگزینی ارزش های غیر دینی و یا ضد ارزش های غیر دینی گردد ( لطف آبادی ،۱۳۸۱: ۸).
بنا به گفته ی لرنر[۶] «خواهی نخواهی ،آموزش و پرورش سیراب کردن ارزش هاست».گیجر [۷] نیزبا همین شدت بر همین نکته تاکید می ورزد.پدر و مادران نیز از مدرسه انتظار دارند که ارزش ها رابیاموزند ؛چنان که والت[۸]می گوید: بر اساس نظر موسسه ی گاتوپ در آخرین گزارش سالانه خود راجع به آموزش و پرورش آمریکا، ۷۹درصد مردم مصاحبه شده طرفدار «آموزشی در مدارس هستند که با اخلاقیات و رفتار اخلاقی سر و کار داشته باشد(گریز،ترجمه شعبانی ورکی،عابدی،موسی پورو همکاران،۱۳۸۳ :۳۲۳-۳۲۲).
از دیدگاه اسلام می توان گفت که با توجه به فلسفه ی بعثت پیامبران و نزول کتاب آسمانی به عنوان راهنمایان بشریت می توان قطع به یقین چنین بیان کرد که ارزش ها را هم می توان آموزش داد و هم بایدآموزش داده شوندو نکته مهم در این جا چگونگی آموزش ارزش هاست.
با توجه به وضوح و اهمیت مبحث ارزش ها بایستی روش ها وراهکارهایی جهت آموزش صحیح آن‌ها ارائه شود. هر فردی نظام ارزشی خاصی دارد و بعضی از ارزش ها را به ارزش های دیگر ترجیح می‌دهد. همه ما دارای ارزش های زیربنایی هستیم. منشاءاین ارزش ها ممکن است در بعضی از افراد عبارت از وحی، شرافت و اخلاق باشد و در بعضی دیگر رفاقت. ممکن است کسی به خاطر رفاقت دروغ بگوید،گر چه اخلاق هم در نظرش مهم باشد. علت آن این است که در سلسله مراتب ارزش های این فرد رفاقت در رده‌ای بالاتر از اخلاقیات قرار دارد. ممکن است موقعیت‌های شغلی برای شما اهمیت داشته باشدودر عین حال به روابط خانوادگی هم اهمیت بدهید. ارزش ها جملگی در یک رده نیستند و سطوح ارزشی با هم فرق می کنند. سطوح ارزش ها
بستگی به نظر اشخاص ارائه دهنده و مکاتب، با هم متفاوتند(علی احمدی ،۱۳۸۳ : ۱۱).
غزالی و سایر علماء اخلاق، فضایل اخلاقی را با مایه‌هایی از مضامین و مفاهیم دینی اشباع نموده و به آن، مجموعه‌ای از ارزش های اقتباس شده‌ی از روح تعالیم اسلامی را افزودند؛ زیرا در حقیقت اخلاق از دین ریشه می‌گیرد و دین و اخلاق دو حقیقتی هستند که در دیانت اسلامی و در سایر ادیان دیگر از هم جدایی ندارند. اسلام منطق خود را در مسائل اخلاقی گسترش داده و از بنیادهای اخلاقی برای رفتار انسانی و انگیزه‌های آن بحث کرده است.
نخستین کسی که به معنای علمی، از اخلاق سخن به میان آورده سقراط است و همو صریحاً گفته است که اخلاق به دو اصل متکی است:
۱٫قوانین مکتوب (یعنی قوانین حکومت و دولت)
۲٫قوانین غیر مکتوب (یعنی قوانین الهی)
هابس نیز از کسانی است که برای دین و مسائل اخلاقی جای وسیعی گشوده است و معتقد است که دین یک عامل خارجی است که منبع تشریع اخلاقی می‌باشد و ما عمل اخلاقی را از آن جهت نیک می‌دانیم که خداوند آن را می‌خواهد و به این جهت ،عمل اخلاقی با اراده خداوند هماهنگ و متحد است. اخلاق بر دو قسم است: نظری و عملی. اسلام به اخلاق نظری جدای از اخلاق عملی تصریحی ندارد. تعالیم اخلاقی اسلام قواعد اعمال نیک را ارائه داده است و مرجع مردم در اعمال نیک ،قرآن کریم و سپس احادیث و سنن می‌باشد. روی هم رفته قرآن کریم مشحون از قواعد عملی است که جامعه‌ی انسانی در حیات فردی و اجتماعی بدان ها نیازمند است (حجتی «الف» ۱۳۶۶: ۲۳۲-۲۳۱).
داوودی( ۱۳۸۵ :۲۵ ) به نقل از مطهری( ۱۳۶۲ )رایج‌ترین دسته بندی تعالیم اسلام را به سه بخش تقسیم می‌کند: اعتقادات، اخلاقیات و احکام. «اصول عقاید یعنی چیزهایی که وظیفه‌ی هر فرد کوشش برای تحصیل عقیده درباره‌ی آن‌هاست. اخلاقیات یعنی فضیلت‌هایی که وظیفه هر فرد مسلمان است که خویشتن را به آن فضیلت‌ها و خوبی‌ها بیاراید و از اضداد آن‌ها را دور نگه دارد و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 08:16:00 ب.ظ ]




  • . محمد خواجوی، ترجمه اسرارالآیات(رازهای آیات قرآن)، ص ۷۶. ↑
  • . ابی جعفر محمّدبن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، (ترجمه: جواد مصطفوی)، (تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹)، روایه۳، ج۱، صص ۱۱۷-۱۱۸. ↑
  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص ۵۹۹. ↑
  • . همو، المظاهر الالهیه، (محقق: محمد خواجوی)، ص ۱۷. ↑
  • ۱. همو، المظاهر الالهیه، (ترجمه: سید حمید طبیبیان)، صص ۱۷-۱۸. ↑
  • ۲. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص۳۵۱. ↑
  • . الرحمن، ۷۸. «بزرگ است نام پروردگارت که دارای جلال و اکرام(عظمت و ارجمندی) است». ↑
  • ۴. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰؛ عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص ۱۲۰. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص۳۳۳. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰؛ عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ص ۱۲۰. ↑
  • . همان. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰ ↑
  • ۳. حسن حسن زاده آملی، کلمه علیا در توقیفیت اسما،، ص۹. ↑
  • ۴. نهج البلاغه، خطبه ی ۱۷۷. ↑
  • . احمد بن علی طبرسی، احتجاج، (مصحح: سیّد محمّد باقر خرسان )، (مشهد: نشر المرتضی، ۱۳۶۱)، ج۱، ص ۲۰۱. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، صص۳۳۵ -۳۳۶. ↑
      • . در توضیح اسمای اسمای الهی، علامه طباطبایی قائل به دو نوع اسم است: ۱- حقیقت اسم که در نزد ذات است و لفظ از آن حکایت می کند.۲- همین لفظی که بر زبان انسان ها برای افاده معنای مقصود به کار می‌رود و هیچ شأنی جز دلالت بر معنا و کشف آن ندارد. این الفاظ در حقیقت بر همان اسمی دلالت می کند که در نزد ذات است، نه این که خود این الفاظ، اسم باشند. بنابراین، «حی» و همینطور «عالم» اسم برای اسم واقعی هستند نه خود آن، اگر چه با توجّه به فرض اول، دو اسم یاد‌‌شده خود اسم خواهند بود نه اسم آن. پس اسم اسم غیر از خود اسم است؛ اسم همان حقیقتی است که در نزد ذات است و اسم اسم همین لفظی است که از آن حکایت می کند..رک: سید محمد حسین طباطبائی؛ المیزان فی تفسیر القرآن، (دفتر انتشارات اسلامی)، ج۸، ص۳۵۲. ↑

    (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، چاپ ششم، (تهران: انتشارات سروش، ۱۳۹۱)، ص۷۲. ↑
  • . همو، المبدأوالمعاد، (با مقدمه و تصحیح: سید جلال الدین آشتیانی)، (تهران: انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، ۱۳۵۴).ص ۷۴. ↑
  • ۱. همو، المبدأوالمعاد، (ترجمه: دکتر محمّد ذبیحی)، چاپ اوّل، (قم: انتشارات اشراق، ۱۳۸۰)، بخش نخست، صص ۱۴۸-۱۴۹. ↑
  • ۲. عبداالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص۳۳۶. ↑
  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، المبدأ و المعاد، (ترجمه: محمد ذبیحی)، صص۱۴۸-۱۴۹. ↑
  • ۴. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۳۳۷. ↑
  • ۱. همان؛ همو، رحیق مختوم، (قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۶)ج۲، ص ۲۷۹؛ صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، (حاشیه نویسی: محمدحسین طباطبایی)، (قم: انتشارات مصطفوی، ۱۳۸۶)ج ۶، صص۱۱۹-۱۲۰؛ محمد خواجوی، ترجمه اسفار، چاپ اوّل، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۹ ش)، سفر سوم (از حق به خلق)، ج۱، ص ۹۷. ↑
  • . حسن حسن زاده آملی، کتاب کلمه ی علیا در توقیفیت اسماء، ص۱۰. ↑
  • . محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، (دفتر انتشارات اسلامی)، ج۸، ص۳۴۹۳۵۰. ↑
  • . همو، بدایه الحکمه، (ترجمه: علی شیروانی)، چاپ نهم، (قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۸)، ج ۴، ص ۷۷. ↑
  • . اعراف، ۱۸۰. « نام های نیکوتر همه از آن خداوند است و او را بدان ها بخوانید و کسانی را که در نام‌های وی کج روی می کنند واگذارید به زودی، سزای اعمال خویش را خواهند دید.». ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی)، (مشهد: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۰)، ص ۱۳۸. ↑
  • . کهف، ۴۹. « این چه کارنامه ای است که هیچ کار کوچک و بزرگی را وانگذاشته، مگر این که آن را برشمرده است». ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص ۱۱۰-۱۱۷؛ ۴۸؛ همو، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، ص ۲۱۷. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۴۴۶. ↑
  • . همان، ص ۴۴۷. ↑
  • ۱. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص۱۲۰-۱۲۱، همو، المظاهرالالهیه، (محقق: محمد خامنه ای)، صص ۲۷-۲۸؛ همو، ↑
  • ۲. انفال، ۴۱. « و آن چه بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] روزى که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آورده‏اید و خدا بر هر چیزى توانا است». ↑
  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: محمدخواجوی)، ص ۶۲. *گفتنی است که در تمام کتاب های صدرالمتألهین، مسأله «عینیت صفات با ذات» آمده است. ↑
  • ۱. همان، ص ۳۳۶. ↑
  • ۲. همان. ↑
  • ۳. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۴۳۱. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص ۱۲۶-۱۲۷. ↑
  • . ملاعبدالله زنوزی، ص۲۴۷. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، ص۲۸۲. ↑
  • . محمد حسین طباطبایی، نهایه الحکمه، (قم: مؤسسه النشرلاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ۱۴۱۶)، ص ۲۸۵. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه متعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه ، ج۶، صص ۱۱۰-۱۱۷. ↑
  • . قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، (تصحیح و تعلیق: نجفقلی حبیبی)، (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳)، ج۳، ص۲۸۹. ↑
  • ۳. نهج البلاغه، خطبه ۱. ↑
  • . محمدحواجوی، ترجمه اسفار، ص ۱۱۵. ↑
  • صدرالدین محمد شیرازی، المظاهر الالهیه، (محقق: محمد خامنه ای)، صص ۲۶-۲۷. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص۴۵۵. ↑
  • . همان، ص ۳۵۰. ↑
  • . محمّد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، (انتشارات داراحیاء التراث العربی)، ج ۱۴، ص ۱۵۰؛ شمس، ۳؛ لیل، ۵. ↑
  • . عبدالرحمن بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح الفصوص، (مقدمه و تصحیح: ویلیام چیتک)، (پیشگفتار سید جلال الدین آشتیانی)، (تهران: مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران، ۱۳۸۰). ↑
  • . عبدالرزاق کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، (ترجمه: محمّد خواجوی)، (تهران: نشر مولی، ۱۳۷۲)، ص ۱۷. ↑
  • . صدرالدین قونوی، مفتاح الغیب، (تصحیح و ترجمه: محمد خواجوی)، چ اول، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۴)، ص ۱۳۴. ↑
  • ۲. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج ۲، ص۳۵۷. ↑
  • ۱. حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم، چاپ اوّل، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۵)، ص ۶۸. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، صص ۶۴-۶۵. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶،ص ۴۷۰. ↑
  • . همان. ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ب.ظ ]




نظر به این ‌که در جریان قانون گذاری بخصوص درباره‌ی زنان (نیمی از جمعیت) اصل مشارکت تا سال‌ها در مرکز توجه قرار نگرفته است، باید گفت مشروطه‌خواهی زیر فشار نیروهای مهیب سنتی از محتوای فلسفی و مبانی تجددگرایانه‌ی خود جدا شده و با ایجاد یک پارادوکس، گاه بسیار به سنت‌گرایی نزدیک شده و حتی پارلمان را دستمایه‌ای برای قانونی کردن این گرایش ریشه‌دار قرار داده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

صرفنظر از آن‌ چه گذشت، با وجود عوامل بازدارنده، از مشروطه به بعد شاهد تصویب قوانین و مقرراتی بوده‌ایم که روند عرفی شدن را در پیش گرفته و حتی با تأخیر به اصل مشارکت زنان اعتنا کرده است. بند ۱ ماده‌ی ۱۰ قانون انتخابات مصوب ۱۳۲۹ هجری قمری و بند دوم از ماده‌ی سیزدهم همان قانون که زنان را از حق رأی دادن و انتخاب شدن محروم ساخته بود، به موجب ماده‌ی واحده‌ی مصوب سال ۱۳۴۳حذف شد. بدین ترتیب پارلمان برخلاف نظرات فقها و با آنکه اعتبار فتاوی آنها در اصول اول و دوم متمم قانون اساسی مشروطه ملحوظ بوده است، عمل کرد و به حکم قانون، بی اعتنا به نظرات شرعی، حق مشارکت را برای زنان پذیرفت و نیمی از جمعیت بر پایه‌ی قانون از محرومیت در زمینه‌ی مشارکت رهایی یافتند.
برپایه‌ی قانون اساسی مشروطه، سه اقلیت زرتشتی، مسیحی و کلیمی می‌توانستند نمایندگانی در مجلس شورا داشته باشند؛ اما وضعیت سایر اقلیت‌های دینی در آن قانون اساسی مسکوت گذاشته شد و در نتیجه برخی از اقلیت‌ها، مثلا بهائیان، هرگز اجازه‌ی قانونی برای مشارکت سیاسی نیافتند. استخدام آنها در مراکز دولتی که در دوران محمدرضا شاه پهلوی تا حدودی میسر شد، موکول به این بود که آنها در تقاضانامه‌ی خود برای شغل‌یابی جای دین را سفید بگذارند. هرگاه می‌نوشتند «بهایی» حتی در آن رژیم سیاسی که متهم به رواداری نسبت به بهائیان بود، فرد بهایی استخدام نمی‌شد. بگذریم از موانع دیدگاهی که راه بر آنها می‌بست و حتی در مواردی موجبات تخریب اماکن مقدس متعلق به آنها را توسط عوامل رژیم میسر می‌ساخت.
در مرور شتابزده‌ی بالا از انقلاب مشروطه، تا حدودی از موانع و امکانات مشارکت مردم در امور سخن به میان آمد؛ اما تاکید اصلی بر برخی جهات قانونی بود. موانع اجرایی که ناشی از فزون‌طلبی دربار و حلقه‌های قدرت مرتبط با آن بود، راه را بر مخالفان و منتقدین حکومت می‌بست. به سخن دیگر، نظام گزینش توسط مراکز امنیتی بخصوص ساواک به اجرا گذاشته می‌شد و هرگاه فردی از داوطلبان ورود به رقابت‌های انتخاباتی مجلس شورای ملی از صافی‌های امنیتی نمی‌گذشت و وفاداری او به حکومت شاه (نه سلطنت بر پایه‌ی قانون اساسی مشروطه) مورد تأیید نبود، نمی‌توانست به رقابت انتخاباتی راه یابد. بنابراین در بحث مشارکت در ایران پس از انقلاب مشروطیت نمی‌توان از مرزهای «قانون «و «اجرا» ناگفته گذشت. سوای چند دوره از ادوار مجلس شورای ملی، همواره موانع امنیتی سد راه مشارکت بود و عوامل دربار پهلوی غالباً تلاش می‌ورزیدند تا با نظام گزینشی ــ امنیتی، از بحران‌های سیاسی که احتمال می‌دادند با ورود منتقدان دربار به مجلسین شورای ملی و سنا ایجاد شود، جلوگیری کنند. به سخن دیگر، با آن‌که دربار پهلوی‌ها توانست در زمینه‌هایی چون سیستم قانون‌گذاری نوین و امور زنان عرفی‌گرایی را در برابر شریعت‌گرایی تقویت کند، اما در کارنامه‌ی اجرایی‌اش، اصل مشارکت چندان اعتبار و ضمانت اجرایی نداشت. با وجود قانون اساسی مشروطه که شاه را از «حکومت» منع کرده بود و به «سلطنت» فراخوانده بود، حکومت شاهانه در محاصره‌ی حلقه‌های قدرت مرتبط با آن، نتوانست آن گونه که لازم بود به اصل مشارکت مردم در امور سیاسی احترام بگذارد. در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹میلادی) اصل مشارکت در امور، موتور و انگیزهی انقلاب شد. اگر مابعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ تا الان که حدود ۲۹ سال میگذرد را به سه دوران تقسیم کنیم یعنی از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۸و از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۶ و از سال ۱۳۷۶ تا الان ما باز هم شاهد مشارکت سیاسی افراد بودهایم و می توان گفت که به نسبت این چند سال و انتخابات گوناگون از جمله: انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابات خبرگان رهبری و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در چندین مرحله تقریباً هر سال یک انتخابات داشته ایم که میزان مشارکت در هر کدام از این سالها چشم گیر بوده است.
۱-۷ تحقیقات پیشین
۱-۷-۱ تحقیقات خارجی
دواس و هیوز(۱۹۷۱) در تحقیقی که با روش پیمایشی صورت گرفته به بررسی تأثیر زمینه های فردی و خانوادگی دانش آموزان بر نگرش سیاسی آنان در امریکا پرداختند. آنان نتیجه گرفتند که پسران در مقایسه با دختران اظهار نمودهاند که تمایل بیشتری به مشارکت دارند(۷۱ درصد پسران و ۴۵ درصد دختران). در همین تحقیق بین طبقه اجتماعی دانش آموزان و میزان آگاهی سیاسی شان رابطه معنیداری وجود نداشت (۶۵درصد در مقابل ۶۰ درصد). همین طور پسران طبقه متوسط در مقایسه به پسران طبقه کارگر آنان در مجموع نتیجه گرفتند که طبقه اجتماعی در تعیین میزان آگاهی سیاسی دانش آموزان موثر بوده است(Dowse and Huyhes,1971:53).
روزنبرگ درسال ۱۹۷۱ هفتاد مصاحبه از نوع مصاحبه ساخت نیافته انجام داد و به سه دلیل عمده برای بی تفاوتی سیاسی دست یافت .
۱ – نتایج فعالیت سیاسی ممکن است برای فرد ضرر داشته باشد.
۲ – ممکن است فرد فعالیت سیاسی را بی‌فایده بداند و معتقد باشد که نتایج از قبل معین شده است.
۳ –انگیزه عمل است (Rosenberg, 1977: 91 به نقل ازکیهانی،۱۳۸۴: ۲۴ ).
«آلن بک[۱۱]» (۱۹۸۲)در تحقیقی با بهره گرفتن از داده های مطالعه پانل[۱۲] به بررسی تأثیر عوامل مختلف بر مشارکت سیاسی نوجوانان آمریکایی بین سالهای « ۷۳ – ۱۹۶۵» پرداخته است عواملی چون پایگاه اجتماعی – اقتصادی والدین، مشارکت سیاسی والدین، فعالیت جوانان در دبیرستان و گرایشان مدنی والدین تأثیر فراوان بر مشارکت سیاسی نوجوانان داشته اند. در این تحقیق نشان داده شده است که تأثیر پایگاه والدین و گرایشات مدنی آنها تا حد زیادی غیرمستقیم است ولی مشارکت سیاسی والدین و فعالیتهای نوجوانان دردبیرستان اثر مستقیمی برمشارکت سیاسی آنها دارد(Beck,1982: 94-105).
کمپل[۱۳] در بررسی رابطه مشارکت سیاسی با کارایی سیاسی[۱۴] به این نتیجه رسید که هرچه احساس کارایی سیاسی فرد بیشتر باشد میزان مشارکت سیاسی وی افزایش مییابد. وی رابطه کارایی سیاسی با متغیرهای دیگر را چنین بیان میکند. تحصیلات شدیداً بر میزان مشارکت سیاسی فرد تأثیر دارد. در بین سایر متغیرها متغیرهای پایگاه اقتصادی و اجتماعی، درآمد و شغل نیز با مشارکت سیاسی دارای رابطه قوی میباشند. در این تحقیق بالاترین میزان مشارکت در بین دانشجویان و افراد با سن متوسط دیده شده است و افراد با درآمد بالا نیز در رتبه بعدی قرار دارند و کمترین مشارکت مربوط به سیاهپوستان بوده است (Rosenberg, 1977: 91 به نقل ازکیهانی،۱۳۸۴: ۲۱ ).
شوب درسال ۱۹۷۴ به مطالعه بررسی رابطه مذهب و میزان مشارکت سیاسی درایالت کوموتانی ژاپن پرداخت. وی دراین تحقیق با بهره گرفتن از یک نمونه ۹۲۸ نفری که آنها رابصورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب کرده بود نشان داد که از بین کل پاسخگویان ۷۱ % آنها که دارای عقاید و علاقه مذهبی بودند گرایش خاصی نسبت به عضویت در برخی احزاب سیاسی و انجام مشارکت سیاسی داشته اند.
از ۴۳۴ نفر پاسخگویی که حداقل یک ترجیح مذهبی را بیان کرده اند ۲۵۲ نفر مذهبشان را به برخی از فرقه های بود مشخص کرده اند .داشتن ترجیح مذهبی بطورمثبتی با ترجیح حزب محافظه کاررابطه دارد و عکس آن یعنی عدم ترجیح مذهبی با ترجیح غیرمحافظه کار رابطه دارد. (Shnpe,1977:613).
پیترسون[۱۵] در مقالهای به عنوان موفقیت سیاسی زنان در این جوامع پرداخته است، وی گسترش فعالیت سیاسی زنان را در این جوامع منوط به از بین بردن مرزهای سنتی در حوزه زنان دانسته و سریع و کند بدون دگرگونی در این زمینه را با میزان شهرنشینی، نفوذ سیاسی دول خارجی (نظیر انگلستان و امثالهم در گذشته) نحوه رهبری، قدرت و نفوذ مذهب در این کشورها، در ارتباط دیده است. بنا به اظهار وی فعالیت سیاسی زنان مربوط به مادران و همسران حکمرانان بوده است. مثلاً در کشور کویت زنان دانشجو و آن هم تنها در دوره دانشجویی از حق رای برخوردار بودند و پس از دوره دانشگاه از این حق محروم میشدند، با توجه به آمار سال ۱۹۸۵، بیشتر مردان دارای حق رای اعلام کردند که مخالف اعطای حق رای به زنان هستند (۸۵درصد) چنین نگرشی حتی در بین دانشجویان نیز وجود داشت، اکثر زنان نسبت به حق رای زنان بیتفاوت بودندیا مخالف، حتی برخی از زنان آن را مغایر با قوانین اسلامی دانستند، پیترسون رشد و موقعیت سیاسی زنان را در آینده در ارتباط با دگرگونی نگرشهای زنان در خانواده ها طبقه متوسط و بیشتر ملاحظه نموده است به زنان برخاسته از این گروه ها در برخی از کشورها همچون بحرین به منصبهای معونت وزراء رسیدهاند (Rosenberg, 1977: 91 به نقل ازکیهانی،۱۳۸۴: ۲۶ ).
مالهوترا (۱۹۹۷) تحقیقی تحت عنوان تأثیر مشارکت زنان در تصمیمگیریها در میان ۵۷۷ تن از زنان متاهل از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۱۸ انجام داده است، که در این تحقیق رابطه بین تحصیل، استخدام و بی قدرتی زنان در کشورهای در حال توسعه و سریلانکا بررسی شد. در این تحقیق از زنان در مورد چگونگی تحصیلات، پایگاه شغلی و میزان مزد، رابطه با خویشاوندان، شبکه کاری، فعالیتهای مختلف خانهداری و تأثیراتش برتصمیمگیری و شبکه کاری گستردهتر و فعالیتهای زنان در امور اجتماعی و اقتصادی باز هم شاهد بیقدرتی زنان در زمینه های مختلف استخدامی و تصمیم گیری در امور مختلف به خصوص در زمینه تحصیلات مالی میباشیم (Malhotra,1997 به نقل از کیهانی،۱۳۸۴: ۲۵).
۱-۷-۲ تحقیقات داخلی
مردوخی (۱۳۷۳).تحقیقی برای سنجش میزان و بررسی شاخصهای مشارکت سیاسی و اجتماعی تحت عنوان مشارکت مردم در فرایند توسعه و طرحی برای سنجش صورت گرفته است. در این بررسی مشارکت اجتماعی با میزان ارتباط فعال افراد با نهادهای شورایی و مردمی انجمنها و فعالیتهای محلی مشخص گردیده است. در این پژوهش شاخصهای کمیتپذیر مشارکت سیاسی و اجتماعی شامل موارد مشارکت در انتخابات، کارهای داوطلبانه، کارهای خیریه و عضویت در انواع انجمنها و تجمع ها بیان شده است (مردوخی، ۱۳۷۳).
رضی(۱۳۷۴) با بهره گرفتن از رویکرد اقتصادی – اجتماعی نظریه نوسازی به بررسی تطبیقی میزان مشارکت مردم در انتخابات شش دوره ریاست جمهوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استانهای کشور پرداخته است که برخی از نتایج بدست آمده از این تحقیق به قرار زیر است.۱ – میزان مشارکت مردم در انتخابات شش دوره ریاست جمهوری درکل استانهای ایران درسالهای ۷۲ – ۱۳۵۸ نوسان زیادی داشته است لیکن درمجموع سیر نزولی را نشان میدهد.۲ – میزان مشارکت در استانهایی که درصد افراد معتقد به مذهب شیعه درآنها بالاتر بوده است و آنهایی که جمعیت کمتری نسبت به سایر استانها داشتهاند و هچنین استانهایی که میزان شهرنشینی آنان پایینتر از استانهای دیگر بوده است رقم بالاتری را نشان میدهد.۳ – میزان مشارکت براساس یافته های این تحقیق در استانهای مرزی بخصوص در اوایل انقلاب بسیار پایین بوده است. ۴ – براساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره با حجم واحد ۱۴۴ مورد نشان می دهد که مجموعه ای ازمتغیرها مانند تورم، بیکاری، شهرنشینی، سواد و جنسیت درمجموع ۲۹ % تغییرات میزان مشارکت را توضیح میدهند. از میان این دسته از متغیرها تورم، بیکاری، شهرنشینی دارای بیشترین تأثیر منفی بوده اند (رضی، ۱۳۷۴).
هدایتی زاده(۱۳۷۸). تحقیقی در مورد مشارکت سیاسی در ایران معاصر به انجام رسیده است از نظر آقای هدایتی زاده، امروزه مشارکت سیاسی به عنوان نمودی از تحقق آرمان برابری انسانها در حقوق طبیعی و مدنی، در تمام جوامع و دیدگاه های سیاسی-اجتماعی مطرح و به صورت یک ارزش سیاسی محوری درآمده است. این پژوهش با تبیین رابطه میان جامعهپذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی و توسعه سیاسی، بر اساس مدل مشارکت سیاسی مدنی و تودهای، ماهیت و چگونگی مشارکت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران را بررسی می نماید. نظام جمهوری اسلامی ایران با دگرگونی سیاسی اجتماعی و فرهنگی در جامعه به رشد و گسترش نهادهای مردمی پرداخته و زمینه های مشارکت سیاسی مدنی را در فرایند تصمیمگیری، سیاستگذاری و اداره جامعه فراهم نموده است و رهبران نظام بر آن تأکید نمودهاند. حقوق و آزادیهای سیاسی اجتماعی ملت کانون و همه مباحث در قانون اساسی است و مواردی نظر حاکمیت انسان بر سرنوشت سیاسی اجتماعی خود، آزادی عقیده و بیان و مطبوعات، آزادی احزاب و انجمنها، انتخابات، نظارت از طریق دعوی به خیر و نهی از منکر، اداره و اعمال نظارت از طریق شوراها، مساوات و برابری در قانون و، آموزش و پرورش، امنیت و عدالت به عنوان مکانیزمهای مشارکت سیاسی بر شمرده شده اند. مشارکت انتخابی در ایران تقریبا نهاینه شده است، برگزاری و حضور گسترده مردم در صحنههای مختلف انتخاباتی مبین علاقه مردم و نظام به مشارکت سیاسی شهروندان میباشد. احزاب سیاسی و مطبوعات به دلایل مختلف به غیر از برخی دوره های زمانی آن هم به صورت محدود، نتوانستهاند نقش خود را در گسترش مشارکت سیاسی مردم ایفا نمایند. بر اساس یافته های پژوهش میتوان گفت علیرغم اینکه ساختار نظام جمهوری اسلامی مبانی نظری و عملی مشارکت سیاسی مدنی را فراهم نموده است اما ضعف انسجام درونی و سیستمی جامعه ما در ابعاد جامعهپذیری سیاسی و فرهنگی سیاسی مشارکتی و شرایط مرحله گذار نظام سیاسی غیردموکراتیک سلطنتی به نظام سیاسی جمهوری اسلامی، موجب شکل گیری مشارکت سیاسی تودهای گردیده است (هدایتی زاده، ۱۳۷۸).
- بررسی رفتار انتخاباتی شهروندان تهرانی در انتخابات هشتمین دوره ریاست جمهوری تحقیقی دیگر در مورد میزان مشارکت سیاسی افراد می باشد. شناخت رفتار انتخاباتی شهروندان و الگوی شرکت در انتخابات آنها برای احزاب و سیاستمداران و دولتها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. آقای خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ با اکثریت قاطع آراء بعنوان رئیس جمهور برگزیده شد. در سالهای پس از ۱۳۷۶ تا انتخابات بعدی فراز و نشیب‌ها و حوادث بسیاری در عرصه سیاسی کشور روی داد اما تکرار انتخاب وی و الگوی رأی‌دهی شهروندان به وی و تغییرات احتمالی آراء افراد در دو دوره مورد بحث، موضوع مورد بررسی پژوهش حاضر می‌باشد که در مرداد ماه ۱۳۸۰ انجام گرفته است. روش انجام این پژوهش بصورت پیمایشی بوده و نظرات پاسخگویان با بهره گرفتن از پرسشنامه گردآوری شده است. جمعیت نمونه مورد بررسی ۶۹۹ نفر از شهروندان تهرانی بوده است که به شیوۀ تصادفی انتخاب شده‌اند. بر اساس مهمترین یافته‌های پژوهش، نزدیک به ۸۴ درصد پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در هر دو دوره انتخابات شرکت کرده‌‌اند. ۸۰ درصد افراد شرکتکننده در انتخابات ۱۳۷۶ و ۵/۷۷ درصد افراد در انتخابات ۱۳۸۰ به خاتمی رأی داده‌اند. ۲/۳ درصد افرادی که در دوره اول خاتمی را برنگزیده بودند در دوره دوم به وی رأی داده‌اند و ۲/۶ درصد نیز نسبت به دوره اول که به خاتمی رأی داده بودند تغییر گرایش داده و به کس دیگری رأی داده‌اند. ۹/۴۳ درصد پاسخگویان از عملکرد دوره اول ریاست جمهوری خاتمی کاملاً راضی و ۵/۲۶ درصد نیز ناراضی بوده‌اند. دانشجویان و افراد لیسانس، بیشترین تمایل و افراد دارای تحصیلات حوزوی، کمترین تمایل را نسبت به خاتمی داشته‌اند. جوانان و زنان نیز بیشتر از دیگران به سمت خاتمی گرایش داشته‌اند. ۹۸/۱ درصد افراد کاملاً راضی، ۹/۸۱ درصد افراد تا حدودی راضی و ۲۱ درصد پاسخگویان خیلی کم راضی و ۸/۱۲ درصد افراد کاملاً ناراضی از عملکرد خاتمی در سال ۱۳۸۰ به وی رأی داده‌اند که بیانگر تأثیر میزان رضایت از عملکرد در نحوۀ رأی‌دهی افراد است. ۲۵ درصد پاسخگویانی که در انتخابات ۱۳۸۰ به خاتمی رأی نداده‌اند در انتخابات ۱۳۷۶ نیز به وی رأی نداده‌اند و ۴۹/۲۳ درصد آنها نیز در انتخابات شرکت نکرده‌اند و یا رأی سفید در صندوق انداخته‌ بودند (وزارت کشور، ۱۳۸۰).
قاسمی (۱۳۸۰) در پژوهشی گونه شناسی و تبیین فرهنگ سیاسی دانشجویان شاغل به تحصیل در ایران در سال تحصیلی ۸۰-۱۳۷۹» را بررسی کرد. محقق به دنبال پاسخ دادن به دو سؤال اصلی بود : ۱– دانشجویان را به لحاظ سیاسی در چند گونه یا نوع می توان گروه بندی کرد؟ ۲-کدام عوامل بر نوع فرهنگ سیاسی دانشجویان در ایران تاثیرگذار بوده است؟
متغیر وابسته در این تحقیق گونه های فرهنگ سیاسی بود. متغیرهای مستقل شامل دین داری ، رویدادهای سیاسی، موقعیت اجتماعی-اقتصادی ، سطح استفاده از انواع رسانه های جمعی ، جنسیت و ساخت خانواده بودند. روش تحقیق پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق شامل ۱۴۰۴۸۸۰ نفر دانشجویانی هستند که طی سال تحصیلی ۸۰-۱۳۷۹ در دانشگاههای دولتی و آزاد اسلامی به تحصیل اشتغال داشته اند. نمونه آماری نیز شامل ۱۳۹۸ نفر از دانشجویان در شش استان کشور (اصفهان، تهران، آذربایجان شرقی، خراسان، خوزستان و کرمان) می شود. شیوه نمونه گیری سهمیه ای است. سهمیه ها بر اساس چهار متغیر جنس، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی و نوع دانشگاه (دولتی و آزاد) صورت گرفت.
از نتایج پژوهش میتوان متغیرهای دین داری ، رویدادهای سیاسی، موقعیت اجتماعی – اقتصادی ، سطح استفاده از انواع رسانه بوسیله دانشجویان و جنسیت بر متغیرهای وابسته(گونه های فرهنگ سیاسی) از لحاظ آماری معنی دار شدند. اثر متغیر ساخت خانواده بر متغیر وابسته نیز معنی دار نبوده است.
- وزارت کشور(۱۳۸۱) پژوهشی را در مورد تمایل شهروندان به شرکت در انتخابات شوراها به انجام رسانده که در آن میزان تمایل شهروندان در انتخابات و پیش بینی میزان شرکت در انتخابات و عوامل و متغیرهای اثرگذار بر آن موضوع را مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از نظرات جان اوربل[۱۶]، آلکسی اینکلس[۱۷]، گرنیت پری[۱۸]، میل براث[۱۹] و گوئل[۲۰]، رابرت دال[۲۱]، راش[۲۲]، لیپست و فیشباین و آیزن و نظریه توقع یا انتظار ابعاد مختلف مشارکت سیاسی و عوامل اثرگذار بر آن مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام این تحقیق بر اساس پیمایشی بوده است و جهت گردآوری داده های مورد نظر از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. جمعیت نمونه با توجه به بودجه، زمان و امکانات موجود ۳۰۰۰ نفر تعیین شده است. انتخاب جمعیت نمونه بصورتی بوده است که ابتدا بر اساس نمونه‌گیری تعمدی با توجه به معیارهای توسعه اقتصادی و اجتماعی، تنوع قومی، تنوع مذهبی، تنوع جمعیتی و تنوع جغرافیایی و اقلیمی ۷ استان کشور انتخاب شده و سپس به شیوه سهمیه‌ای و خوشه‌ای چند مرحله‌ای از بین افراد بالای۱۴ سال جمعیت نمونه انتخاب شده است. متغیرهایی که در این تحقیق بر مبنای نظریه‌های مطرح شده به عنوان عوامل اثرگذار بر تمایل شهروندان به شرکت در انتخابات شوراها مورد بررسی قرار گرفته‌اند عبارتند از: ارزیابی از عملکرد شوراها، میزان اعتماد به شوراها، ارزیابی امکانات و اختیارات شوراها، ارزیابی از میزان توانائیهای شخصی و ویژگی‌های شوراها، ارزیابی از جایگاه شوراها در افکار عمومی، ارزیابی از مشارکت عموم در انتخابات شوراها، میزان اطلاعات و آگاهیها در مورد شوراها و متغیرهای شناسایی مانند سن، جنس، تحصیلات، شهر محل سکونت، قومیت، دین و مذهب و همچنین در قالب سئوالات پرسشنامه، مهمترین ویژگی‌هایی که اعضای شورای شهر و روستا باید از آن برخوردار باشند از منظر شهروندان مورد بررسی قرار گرفته است(وزارت کشور، ۱۳۸۱).
- جعفریان(۱۳۸۴)تحقیقی در مورد بررسی فرهنگ سیاسی و نظام طایفهای و میزان مشارکت سیاسی شهر دلفان انجام داده است، در این پژوهش سعی شده است ابعاد فرهنگ سیاسی را در مورد میزان مشارکت شهروندان دلفان مورد بررسی قرار دهند، از آنجا که افراد یک جامعه در چارچوب فرهنگ سیاسی همان جامعه شکل میگیرند لذا با شناخت فرهنگ سیاسی می توان واکنشها و عکسالعملهای افراد را پیشبینی کرد. مؤلفههایی چون خویشاوندی شدید، خشونتگرایی و غارت، به شکلگیری فرهنگ سیاسی خاص انجامیده که مانع جدی و مهمی بر سر راه توسعه سیاسی محسوب میشود. در این فرهنگ سیاسی رقابتهای طایفهای چنانچه در این پژوهش مورد توجه واقع شده است بیشترین تأثیر را بر رفتارهای غیرقانونی در زمان انتخابات دارند. یافته های تحقیق، وجود ساختارهای سنتی مستحکمی را نشان میدهد که در مقابل ساختارهای جدید و مدرن مقاومت میکنند. این ساختارهای سنتی بازیگران اصلی فضاهای سیاسی شهر دلفان میباشند و از طرفی تعلقات طایفهای به هیچ وجه در حال کمرنگ شدن نیستند و بعد در نسل جدید نیز باز تولید میشوند که این روند مانعی است در مقابل مشارکت سیاسی (جعفریان: ۱۳۸۴).
بستانی(۱۳۸۲). پژوهشی راجع به تأثیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی دانشجویان بر میزان مشارکت سیاسی آنان و ارائه راهکارهای سیاستگذاری جهت تقویت این مشارکت انجام داده است و اشاره دارد به این که در جوامع امروز مشارکت به عنوان یک ضرورت عقلانی و اخلاقی تلقی میشود. مشارکت سیاسی هم یکی از انواع مشارکت و هم یکی از عناصر اصلی توسعه سیاسی است. مشارکت سیاسی در سطحی کلان و خرد مورد مطالعه قرار گرفته و عوامل و نیروهای مؤثر(پایگاه اجتماعی - اقتصادی) بر آن مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. پژوهش فوق با تکیه بر ادبیات موجود در زمینه مشارکت سیاسی، اهداف چندگانهای را بیان میکند. هدف غایی این پژوهش این است تا به بررسی تأثیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی دانشجویان بر مشارکت سیاسی آنان بپردازد. پژوهش مذکور با بهره گرفتن از روش پیمایشی به بررسی جامعه آماری خاصی پرداخته است که دانشجویان دانشگاه تهران میباشند. برای جمعآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است و داده های جمعآوری شده را با آمارههای مختلفی تحلیل کرده اند. مهمترین یافته های تحقیق بعد از تحلیل داده ها عبارتند از: مشارکت سیاسی دانشجویانی که تحصیلات مادرشان بالای دیپلم بوده بیشتر از دانشجویانی است که تحصیلات مادرشان زیر دیپلم است. مشارکت سیاسی دانشجویانی که درآمد خانوادهشان بالا بوده بیشتر از دانشجویانی است که درآمد خانوادهشان پایین بوده است. مهمترین راهکارهای سیاستگذاری جهت تقویت مشارکت سیاسی دانشجویان عبارتند از: - دادن کمک هزینه ماهیانه به دانشجویان - ایجاد بانک ویژه ای تحت «بانک دانشجو» - ارائه تسهیلات کمک هزینهای جهت ازدواج و اشتغال، اجارهخانه و… (بستانی، ۱۳۸۲).
دیانتی(۱۳۸۲) در تحقیقی به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر میزان مشارکت سیاسی دانشجویان تبریز پرداخته است. موضوع پژوهش فوق ناظر بر دو سطح بررسی میزان مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه تبریز و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن است. حجم نمونه این تحقیق ۳۸۱ نفر بوده که با روش طبقهبندی تصادفی گر‌دآوری شده است. ابتدا به بررسی مفهوم، ابعاد و گستره مشارکت سیاسی پرداخته و پس از نقد و نظر آرا مطروحه مدل سلسله مراتبی میلبرایت به لحاظ کلی و مفید بودن آن جهت سنجش میزان مشارکت سیاسی، انتخاب کرده است. در ادامه به یاری نظریههای اجتماعی به تبیین علل فعالیت سیاسی افراد پرداخته شده است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل دو متغیره پژوهش مذکور بیانگر این است که متغیرهای عضویت در انجمنهای داوطلبانه، دوستان سیاسی، خانواده سیاسی، آگاهی سیاسی، فضای باز سیاسی و رسانه های گروهی با مشارکت سیاسی رابطه معنیداری داشتهاند و به عبارت دیگر در افزایش آن نقش بسزایی داشتهاند و سایر متغیرهای پژوهشی منزلت اجتماعی خانواده و جنسیت دانشجویان در ارتباط با مشارکت سیاسی ایشان شواهد معنیداری مشاهده نشده است. یافته های پژوهش بیانگر این میباشد که همیشه بین توسعه اجتماعی اقتصادی و افزایش آگاهی سیاسی رابطه مستقیم برقرار نیست و تنها در دوره های طولانیتر که نیازمند تحول فرهنگی است میتوان رابطه قابل قبولی مشاهده کرد (دیانتی، ۱۳۸۲).
حبیبزاده(۱۳۸۲) درتحقیقی به بررسی هویت ملی و دینی جوانان و تأثیر آن بر مشارکت سیاسی و اجتماعی آنها پرداخته است. از نظر خانم حبیبزاده امروزه مسأله هویت از جنبه‏‎‎‏های گوناگون از سوی متفکران و نظریهپردازان بسیاری در منابع علمی مورد توجه قرار گرفته است. دلایل و زمینه‏‎‎‏های مختلف اجتماعی و فرهنگی به ویژه در سطح جوانان اهمیت رسیدگی علمی به موضوع فوق را افزایش داده است، که با توجه به بافت جمعیت جوان کشور و ترکیب بالای جمعیت جوان و کار‏‎‏‎‎‏‎‎‏کرد غیرقابل انکار سیاسی و اجتماعی آنها در روند تحولات عمومی ضرورت مطالعه پیرامون چگونگی تکوین شخصیت اجتماعی آنان و رفتار شناسی سیاسی از ابعاد خاصی برخوردار می‏‎‎‏گردد و نظر به اهمیت روزافزون مسأله جوانان، در تحقیق خودش با دیدی جامعهشناختی به «بررسی هویت ملی و دینی جوانان و تأثیر آن بر مشارکت سیاسی- اجتماعی» پرداخته است. رویکرد جامعهشناختی این تحقیق، دیدگاه کنش متقابل نمادین و نظریات جدید اجتماعی هویت بوده است. روش آن پیمایش و داده ها با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه جمعآوری شده است. داده‏‎‎‏های این پیمایش از شش دانشکده، دانشگاه شیراز جمع‏‎‎‏آوری شده است نتایج آزمونهای آماری این تحقیق مبیّن این واقعیت است که برای بالا بردن میزان مشارکت سیاسی- اجتماعی جوانان باید هویت ملی- دینی جوانان تقویت شود و نیز چنین ملاحظه گردید که جوانانی که از پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتری برخوردار بودند میزان مشارکت سیاسی- اجتماعی آنها ضعیفتر بود (حبیب زاده، ۱۳۸۲).
۱-۸ نقد و بررسی تحقیقات پیشین
تحقیقات انجام گرفته با موضوع در ایران محدود می باشد. بعلاوه اکثر تحقیقات انجام گرفته بر پایه صحیح و محکمی بنا نشده و بیشتر توصیفی می باشند تا تبیینی، در نتیجه از اعتبار و روایی بالایی برخوردار نیستند.
در رابطه با تحقیقات خارجی نیز اگرچه دارای پایه و اساس قابل قبولی هستند اما ارزش های سنجیده شده در این تحقیقات با جامعه ما سنخیتی نداشته بنابراین، نمی توان آنها را در کشورمان تعمیم بدهیم.
در یک ارزیابی اجمالی، مطالعات بررسی شده در این بخش را می توان به دو دسته تقسم کرد: یک دسته از تحقیقات بیان شده علیرغم بهرهگیری از تکنیکهای آماری قوی از لحاظ نظری و استفاده از نظریههای موجود ضعیف بوده و دسته دیگر از تحقیقات انجام شده از نظر بهرهگیری از نظریات و مطالعات دیگران نسبتاً خوب بوده ولی از لحاظ روش تحقیق از تکنیکهای آماری پیشرفته و کارآمدی استفاده ننموده اند و صرفاً به توصیف درصدی داده ها پرداختهاند. اما با این حال تحقیقات انجام شده چه در داخل و چه در خارج علاوه بر آنکه اطلاعات جدیدی را در اختیار محققان و افراد قرار می دهد از دوبارهکاریها و تحقیقات تکراری نیز جلوگیری به عمل می آورند.
با توجه به اینکه تحقیقات قبلی رابطه بعضی از متغیرهای مختلف اجتماعی را با مشارکت سیاسی اندازه گیری کردهاند در تحقیق حاضر علاوه بر مطالعه تطبیقی مشارکت سیاسی و ابعاد آن در بین دانشجویان دو دانشگاه، عوامل اجتماعی متعددی از جمله: سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، پایگاه اقتصادی اجتماعی، دینداری، و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی یک جا با میزان مشارکت سیاسی دانشجویان مورد سنجش و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲-۱ مقدمه
محدودیت مشارکت در نظامهای استبدادی و تمرکزگرا که دوران زیادی از تاریخ بشر را در برمیگیرند باعث شده است تا دانشمندان و نظریهپردازان سیاسی بحث مشارکت مردم در سرنوشت خویش را بطور جدی دنبال کنند. امروز نیز بحث مشارکت درحکومتهای مردم سالار اندیشمندان را به سوی شیوه ها و راه های آن کشانده است و این امر باعث شده است تا نظریههای مختلفی در ارتباط با قبض و بسط مشارکت و راهکارهای متفاوت آن ارائه گردد. مشارکت سیاسی یکی از مباحث جامعهشناسی سیاسی است و یکی از شاخصهای توسعه سیاسی در کشورها به شمار میرود. توسعه سیاسی خود یکی از ابعاد توسعه همه جانبه است. از این رو پرداختن به مقوله به مشارکت سیاسی میتواند روشنگر یکی از ابعاد توسعه یافتگی باشد.
وجود و یا ایجاد نظریه ، راهنما و یا مبنائی برای محقق می باشد و او را در مسیر مشخصی هدایت می کند . قضایایی از نظریه بر می خیزد که محور اصلی تحلیل داده ها را تشکیل می دهند. (دواس، ۱۳۷۶ :۳۴ ) به رغم دیدگاه ترنر، نظریه ها شرحی بر چگونگی و چرائی رخ دادن حوادث هستند. از اینرو نظریه های جامعه شناختی، شرحی بر این موارد هستند که انسانها چگونه رفتار می کنند، ارتباط برقرار می کنند و خودشان را سازماندهی میکنند (Turner,1998). ارائه تبیین مناسب، متضمن دو فرایند مرتبط به هم هستند: نظریه پردازی[۲۳] و نظریه آزمایی یا نظریه آمائی[۲۴]، نظریه پردازی فرایندی است که با یک رشته مشاهدات (یعنی توصیف ) آغاز شده، به ساختن نظریه های پی در پی درباره این مشاهدات منتهی می شود. اما در نظریه آمایی شروع کار با نظریه می باشد. به عبارتی، تفاوت نظریه آمایی با نظریه پردازی در این است که در نظریه آمایی کار از نظریه آغاز می شود. با بهره گرفتن از نظریه می توانیم پدیده ای معین را از منظر خاصی ملاحظه کنیم، و یا از منظر یک نظریه معین، یک پدیده در دنیای واقعی امروز به چه نحو خواهد بود. و بنا بر این احتمالا بتوانیم آنرا پیش بینی کنیم. اگر پیش بینی ما صحیح باشد منجر به تائید نظریه میشود. اما اگر پیش بینی ما با واقیت منطبق نباشد، در آن صورت یا نظریه مناسب و دقیق انتخاب نشده است، و یا پیش بینی ما بطور غیر منطقی از نظریه استفاده شده است. ( دواس، ۱۳۷۶: ۲۱ ـ ۲۰).
در این بخش هدف نظریه آزمایی است، اما نه نظریه ای مشخص و واحد، بلکه نظریه ای که با بهره گرفتن از نظریههای متعدد نظم یافته است، (پلورالیسم انسجامی) نظریههای مورد بررسی در حوزه روان شناسی اجتماعی، جامعه شناسی و جامعه شناسی سیاسی میباشند.
یکی از پدیده های مهم اجتماعی در بررسیهای جامعه شناختی کنش اجتماعی است. یعنی کنش انسانی در محیطهای مختلف اجتماعی کنش اجتماعی هم از مکانیسمهای روانی و هم از عوامل مرکب اجتماعی و ساخت سیاسی متاثر است و مدد میجوید. از این نظرگاه کنش اجتماعی یک واقعیت تام و کامل است که شخصیت فردی را در بر میگیرد و تحت تأثیر قرار میدهد، و در ضمن بافت محیط اجتماعی را شکل میبخشد. ( روشه، ۱۳۷۴: ۲۰ ـ ۱۲).
پس با توجه به متاثر بودن کنش فرد از جنبه های فردی و روانی، و نیز روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری از محیط زندگی که در بحث اجتماعی شدن فرد اتفاق میافتد، و همچنین برخوردها و بازخوردهای فرد در مواجهه با نهادهای سیاسی ـ اجتماعی. بطور خلاصه میتوان گفت ریشه های رفتار سیاسی افراد یک جامعه در سه مقوله زیر بسته بندی میشود :
۱ـ نیازها و انگیزه های شخصی
۲ـ روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری از محیط زندگی
۳ـ برخوردها و عکس العملهای تشویقی یا تنبیهی فرد در مواجهه با نهادهای سیاسی ـ اجتماعی و عملکرد آنها برخی از نویسندگان از توضیح متغیرهای فوق به دو دسته از عوامل شخصیتی و محیطی اشاره می کنند. عوامل شخصیتی تأثیر مستقیم در رفتار سیاسی دارند، اما عوامل محیطی به عکس به طور غیر مستقیم و از طریق شخصیت فرد تأثیر می گذارند ( فیرحی ۱۳۷۷: ۵۵ ). بعضی دیگران، عوامل تاثیر گذار را در سه دسته یا سطح دسته بندی می کنند؛ الف: کلان و ساختاری؛ که تابعی از رشد و توسعه سیاسی و عوامل اقتصادی – اجتماعی در هرکشور و جامعه است ، ب: تلفیق خرد و کلان ( میانی) با هم توأماً مورد مطالعه قرار میدهند. و ج: در سطح خرد؛ که بر اساس ویژگی های فردی افراد در معرض مشارکت مورد بررسی قرار میدهند.
عوامل ساختاری و محیطی
محرکها و انگیزه های مالی از عوامل محیطی
اراده و تصمیم
مشارکت سیاسی
عوامل مؤثر در موقعیت اجتماعی و جامعه پذیری و تعلیم و تربیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ب.ظ ]




به نظر من از دیدگاه ساختار گرایی آنچه در بررسی و شناخت اثر ادبی مهم تر است و باید مورد توجه باشد خود «متن» است و مناسبات درونی آن و نه زمینه های پدید آمدن آن.
در تحلیل ساختاری آنچه هدف ماست، شناخت و بررسی نشانه های اثر ادبی است و ساختارهای صوری آن نه مطالعه ی معنا و دلالتهای اثر ادبی یعنی آن چیزی که دلالت های اثر ادبی را امکان پذیر می کند و به آن ویژگی ادبی می بخشد. (اخلاقی، ۱:۱۳۷۷)
با توجه به آنچه گفت شد در می یابیم ساختارگرایی متن نام علم خاص و مشخصی نیست بکه نام نگاه و روش جدیدی در نگریستن به یک پدیده و یا اثر هنری است که از اوایل قرن بیستم به بعد تدریجاً به علوم زیادی بست پیدا کرده است. ویژگی این روش در این است که پژوهشگر، پدیده های گوناگون را به طور جداگانه و مستقل مورد مطالعه قرار نمی دهد بلکه همواره می کوشد هر پدیده ای را در ارتباط با مجموعه‎ی پدیده هایی که آن پدیده جزئی از آنهاست، بررسی می کند. از این دیدگاه هر پدیده جزئی از یک کل یا آنهاست، بررسی می کند. از این دیدگاه هر پدیده جزئی از یک کل یا «ساختار» است که می توان این پدیده را به طور صحیح و کامل فهمید.
ارنست کاسیرر فیلسوف معاصر درباره ی ساختار گرایی به معنای عام آن، در سال۱۹۴۵ گفت: «ساختارگرایی پدیده ای مجزا نیست، بیشتر بیان گرایش همگانی اندیشه است که در دهه های اخیر بیش از پیش تقریباً در تمامی زمینه های پژوهش علمی برتری یافته است» . (اخلاقی، ۲۱:۱۳۷۷)

۲-۵٫ اصول ساختار گرایی

ساختارگرایی، هر پدیده، فعالیت یا فراورده فرهنگی را نظام دلالتگری می بیند که از ساختاری که شامل مناسبات درونی خاص خود است، تشکیل شده است. بنا براین می توان گفت کار اصلی تحلیل ساختاری به ترتیب شامل موارد زیر است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

- مشخص کردن اجزاء و عناصر تشکیل دهنده ساختار اثر
- بررسی روابط و مناسبات میان آنها
- شناخت صورت های دلالتگری که وجود معنا را امکان پذیر می کند.
بطور کلی در ساختارگرایی و تحلیل ساختاری متن ادبی، ویژگی هایی که به زبان ادبی شکل می دهند و آن را از حالت زبان عادی خارج می کنند به دو مقوله مربوط می شوند:
۱- ساختارهای ثانوی که روی ساختارهای عادی زبان قرار می گیرند، مانند:وزن و قافیه
۲- انحرافهایی که نسبت به ساختار عادی زبان ایجاد می شوند. (هنجار گریزی)
“به کار گیری این دو تمهید یا شگرد است که به اصطلاح شکل گرایان و ساختارگرایان مکتب پراگ، از زبان معمول آشنایی زدایی می کند و باعث برجسته سازی می شود” (اخلاقی، ۴۹:۱۳۷۷)
آنچه ادبیات و بویژه شعر را از غیر ادبیات متمایز می کند، الگوهای ویژه ای است که شاعر در سخن خود از آنها استفاده می کند. این الگوهای ویژه به سه دسته آوایی، دستوری و معنایی تقسیم می شون. این الگوها افزون بر الگوهای عادی زبان اند و به هیچ وجه به وسیله قواعد عادی آوایی، دستوری و معنایی زبان قابل توجیه نیستند. اگر الگوهای عادی و متداول زبان را به عنوان الگوهای اصلی و بنیادی و زنجیری تلقی می‎کنیم. الگوهای ویژه زبان ادبی به عنوان عناصر زبر زنجیری تلقی کنیم الگوهای ویژه زبان ادبی به عنوان عناصر زبر زنجیری محسوب می شوند. در تحلیل ساختارگرایانه این الگو ها و عناصر که به شکل دهی یک اثر ادبی کمک می کند، مورد برسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.
فصل سوم
معرفی سعدی و انوری

۳-۱٫ معرفی سعدی

مشرف الدین بن مصلح الدین عبدالله ـ افصح المتکلمین ملقب به سعدی شیرازی که در حدود سالهای ۵۷۷در شیراز متولد شده است. (تاریخ دقیق تولد سعدی مشخص نیست و بین علمای فن اختلاف نظر وجود دارد). سعدی در سال ۶۹۰ ق دارفانی را وداع گفته است. (براوون، ۱۳۶۸ : ۲۱۰) وی در خانواده ای اهل علم و ادب به دنیا آمده و بزرگ شد، پدرش در دستگاه دیوانی سلطان اتابک سعد زنگی کار می کرد و سعدی در دوران کودکی تحت نظارت پدرش تربیت شد اما در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و بعد از آن تحت حمایت و سرپرستی سعد بن زنگی، اتابک فارس قرار گرفت، سعدی بعدها تخلص شعری خود را از نام وی برگزید .
کمی بعد، سعدی به مدرسه ی نظامیه ی بغداد فرستاده می شود تا در آنجا به کسب علوم و فنون زمان خویش بپردازد. مرحله ی تحصیل، اولین مرحله ی زندگی سعدی محسوب می شود .
در آن زمان، فارس از حمله ی مغولان در امان ماند و این بخاطر حکومت اتابکان بود که شیراز را از حمله‎ی مغولان حفظ کرده بودند.
رفتن سعدی به مدرسه ی نظامیه ی بغداد مصادف بود با حمله ی تا تار به ایران و یکی از بدترین و شوم‎ترین فجایع تاریخ ایران در همین دوران رقم خورد .
در بغداد تحت تأثیر صوفی نامدار، شیخ شهاب الدین سهروردی قرار می گیرد (متوفی ۶۲۲ هـ. ق)
که از حکایات بوستان یاد می کند و همچنین ابوالفرج بن جوزی که یکی از دانشمندان آن عصر بوده است و سعدی در مدرسۀ نظامیه ی بغداد بسیار از او کسب علم و فیض می کند.
دومین مرحله ی زندگی سعدی، دوران شعرهای فراوان اوست که در حدود سال ۶۲۳ هـ. ق آغاز شد. در آن سالها اوضاع بر آشفته ی فارس که سعدی پس از بازگشت از نظامیه به آنجا امده بود، او را به ترک شیراز ناگزیر کرد و قریب سی سال از هند در شرق تا شام و حجاز در غرب به مسافرت پرداخت. خروج سعدی از شیراز را در حدود سال ۶۲۷ هـ. ق تعیین کرده اند که مصادف است با دوران در گیری شدید و جنگ خونین بین خوارزمشاهیان و اتابکان فارس، در این زمان سلطانغیاث الدین برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز حمله کرد. در این زمان ابوبکر سعد زنگی حاکم فارس بود.
مرحله ی سوم زندگی سعدی، بازگشت به شیراز است که در حدود سال ۶۵۴ هـ. ق صورت گرفت و عصر فعالیتهای مهم ادبی او آغاز شد. سعدی یکسال پس از بازگشت یعنی در سال ۶۵۵ هـ. ق منظومه ی مثنوی «بوستان» را تألیف کرد و یکسال بعد از آن هم «گلستان» را نوشت.

۳-۲٫ آثار سعدی

بوستان، گلستان، کلیات (شامل قصاید عربی و فارسی، مراثی، ملمعات، ترجیع بند ها، غزلیات (منقسم به چهار گروه (یعنی غزلیات قدیم، طیبات، بدایع و خواتیم)، رباعیات، قطعات، ابیات، هزلیات، رسالات منثور (خبثیات)، مضحکات و پند نامه ای به سبک عطار، آثار این شاعر بزرگ پارسی گوی ایرانی هستند.

۳-۳٫ معرفی انوری

اوحد الدین محمد بن محمد انوری مشهور به انوری ابیوردی از مردم روستای بازنه (بدنه)ابیورد، در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم در سرخس به دنیا آمد، پدرش از کارگزاران درباری و بنا به گفته ای سرپرست میهنه بود. او برای فرزندش میراث فراوانی بر جای گذاشت که انوری همه را صرف خوشگذرانی و عیاشی نمود. پس از مدتی از فرط تهی دستی ناچار به شاعری در دربار شاهان شد.
به گفته ی دولتشاه سمرقندی او در جوانی چندی در مدرسه ی منصوریه ی توس به کسب علم پرداخت و دانش های عقلی و نقلی را آموخت این علوم عبارت بودند از : فلسفه، اختر شناسی، موسیقی، ریاضی، پزشکی، منطق و ادبیات عرب. انوری همچنین سفرهایی به موصل، بغداد، بلخ، مرو، نیشابور و فرارود کرد ولی کمال شاعری او در مرو و در دربار سلطان سنجر سلجوقی بود.
انوری زمانی که در مرو بود قطعه ای در هجو مردم بلخ سرود که با انتشار آن، گروهی قصد جان وی را کردند و سر انجام با شفاعت قاضی حمید الدین بلخی، صاحب کتاب مقامات حمیدی، از مرگ نجات یافت.
بیشتر وفات او را سال ۵۸۳ هـ. ق می دانند. ادوارد براون وفات وی را سال ۵۸۱ هـ. ق برشمرده است.
آرامگاه وی در مقبره الشعرای تبریز و یا در گورستانی در بلخ قرار دارد. از انوری به همراه سعدی و فردوسی بعنوان پیامبران شعر فارسی نام برده شده است.
انوری علاوه بر شعر در موسیقی و خوشنویسی هم مهارت زیادی داشت.

۳-۴٫ انوری از نگاه بزرگان

محمد عوفی در کتاب لباب الالباب درباره ی انوری آورده است :
“الامیرالاجل العمید اوحدالدین محمدبن محمد الانوری ـ انوری، که از پرتو نور ضمیر او جهان فضایل منیر بود و شاگرد مکتب فضایل او بخت جوان و رأی پیر، تیر بر آسمان در پیش طمیع راست او کمان بود و از غایت ذکا چون تیر در سنبله و چون مشتری در سرطان، فضایل افاضل در پیش شمایل او قطری از بحری و نظم سریا در پیش نظم و نثر او از سوره ای سطری، در علم منطق عطارد پیش خدمت او چون جوزا منطقه‎ی تعلم بستی و در هیأت افلاک افلاطون ازو اقتباس فواید کردی، در حل اشکال اقلیدس از اقران و امثال خود در گذشته و از معرفت درج و دقایق نجوم از جهان بر سر آمده و با این انواع فضایل سخن سخره ی بیان او بود و مرکب فصاحت زیر ران او، در آخر دور سلطان سنجر . . . شهرتی یافت و قطعه ای که چند بیت آن برهان فصاحت اوست در مدح او پرداخت، شعر :
سیصد و سیزده پیغمبر مرسل بودند که فرستاد به هر وقت یکی را یزدان
نام سلطان بعدد چون عدد ایشانست بس بود قاعده ی نظم جهان چون ایشان
ورکسی گوید : ما صد همه سنجر نامیم گویمش : نی نی، منکُم چو أولو الامر بخوان
زانکه «منکم» ز شما باشد از روی لغت باز از روی حساب ار تو بدانی سلطان
و معنی آن که به حساب جمل سین شست بود و نون پنجاه و جیم سه و را دویست، مجموع آن سیصد و سیزده باشد، بر عدد انبیاء و آفریدگار تعالی فرموده است که : «اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» ، اولی الامر را به آدمیان حوالت فرموده ما به لفظ «منکم» یعنی آن «اولو الامر» از شما باشد و میم چهل بود و نون پنجاه و کاف بیست و میم چهل و مجموع این عدد صد و پنجاه بود وسلطان هم به حساب جمل صد وپنجاه بود، این دقیقه ای دقیق است که خاطر او در بحر فکرت غواصی کرده است (نفیسی، تصحیح لباب الالباب : ۳۳۴).
جعفربن محمدبن حسن جعفری در تاریخ کبیر که در حدود سال ۸۵۰ تألیف کرده است درباره‎ی وی نوشته است: انوری از فحول شعرا بود و در قصاید نظیر خود نداشت و در اول حال شاعر خواجه ابوالحسن عمرانی بود و نزد سنجر بن ملکشاه آمده و امیر مغری او را مدد داد و قصیده اش به عرض سلطان رساند و سلطان او را نوازش بسیار کرد و وی را هزار درم و ده جامه ی نشابوری داد (نفیسی، مقدمه ی دیوان انوری: ۱۹).
همچنین استاد سعید نفیسی در مقدمه ی دیوان انوری می گوید :
از اشعار انوری پیداست که گذشته از ممارست در فنون ادب در علوم متداول زمان خود دست داشته
است. در اشعار وی گاهی او از اختر شناسی و احکام نجوم و طب و ریاضیات کاملاً هویداست. (نفیسی، مقدمه ی دیوان انوری : ۴۸)

۳-۵٫ آثار انوری

مهمترین اثر ادبی انوری، دیوان اشعار اوست که قریب به پانزده هزار بیت را شامل می شود. دیوان اشعار وی شامل قصاید، غزلیات و قطعات است. مهمترین قالب شعری و شهرت انوری، قصیده است اما اشعار فکاهی و هزل وی عمدتاً در قالب قطعه سروده شده اند. اما انوری دو اثر دیگر هم بر جای گذاشته است. البشارات فی شرح الاشارات، عنوان اثری است که انوری در تفسیر کتاب الاشارات ابن سینا نگاشته است و رسائلی در عروض و قوافی هم عنوان اثر دیگری است که از این شاعر و اندیشمند نامور به یادگار مانده است. استاد شفیعی کدکنی، کتابی تحت عنوان مفلس کیمیا فروش درباره ی انوری نوشته است.

۳-۶٫ ویژگی های آثار سعدی

برای آثار سعدی ویژگی های بسیاری می توان برشمرد که مهمترین آنها عبارتند از :

۳-۶-۱٫ سهل و ممتنع

سهل و ممتنع به معنی آسان و غیر قابل دسترسی است. اشعار سعدی در عین سادگی و قابل فهم بودن جزء آثاری محسوب می شوند که تنها می تواند زاییده ی ذهن خلاّق شاعری همچون وی باشد.

۳-۶-۲٫ رعایت نکات دستوری به صحیح ترین شکل ممکن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:09:00 ب.ظ ]




 

X

 

۹

 

درس دیگری که در اینجا آموخته می­ شود، این است که به منظور تحریک کردن سوگیری باورگرایی، نیازی به تحکیم منطقی عقاید و نظرات نیست. همان­طور که بیان شد فرضیه­ موردنظر، تبدیل به یک ویژگی بی­واسطه انتخاب فرد شرکت­کننده در آزمایش می­ شود. حتی اگر شرکت­ کنندگان دلیلی برای پذیرش فرضیه نداشته باشند، به اندازه کافی به اعتبار آن پایبند هستند که نتوانند پاسخ صحیح را تشخیص دهند. در حقیقت زمانی که باورها به شدت در شواهد موجود جای گرفته شده باشد، اثرات سوگیری باورگرایی کمتر مشهود است. این به­خاطر گرایش در اهمیت دادن به داده­هایی است که منطبق با عقایدی است که زیربنای قوی­تری دارند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مطالعات زیادی نشان داده است، افراد به اطلاعات تائیدکننده بیش از حد اهمیت می­ دهند. منظور از اطلاعات تائیدکننده، داده ­های اثبات­کننده یا پشتیبان است. محتمل­ترین دلیل برای تاثیر مفرط اطلاعات تائیدکننده این است که از نظر شناختی، ارتباط برقرارکردن با اطلاعات تائیدکننده در مقایسه با اطلاعات نقض­کننده آسان­تر است. یعنی برای اکثر افراد تشخیص این موضوع که چگونه بخشی از داده ­ها و اطلاعات به­جای به چالش کشیدن یک موقعیت خاص می ­تواند آن را تائید نماید، آسان­تر است. محققین گاهی اوقات مرتکب سوگیری باورگرایی می­شوند، زمانی که گاه به طرق گوناگون آزمایشاتی طراحی کرده یا داده ­ها را به گونه ­ای تنظیم می­ کنند که فرضیات خود را اثبات نمایند. مشکل وقتی وخیم­تر می­ شود که برخی از اندیشمندان نیز از توجه به داده­هایی که فرضیات آن­ها را رد می­ کند، سرباز می­زنند.
رویداد­گرایی
سوگیری رویدادگرایی گرایش افراد به این باور غلط است که آنها پیامد و نتیجه یک رویداد را از همان اول پیش ­بینی کرده ­اند. این سوگیری پیش ­بینی آینده را تحت تاثیر قرار می­دهد. فرد در معرض سوگیری رویدادگرایی می­پندارد، نتیجه­ای که او در پایان شاهد آن است درواقع تنها نتیجه­ای است که همواره محتمل بوده است. بنابراین وی عدم­قطعیتی را که پیش از رویداد موردنظر وجود دارد، کم­اهمیت پنداشته و پیامدهایی را که می­توانست محقق شود ولی اینگونه نشده است، دست­کم می­گیرد.
فیشوف آزمایشی را انجام داد که در آن اطلاعات عمومی افراد در مورد سال­نامه­ ها و دایرت­المعارف­ها طی سوالاتی مورد آزمون قرار می­گرفت. بعد از اینکه پاسخ­های صحیح مشخص می­شد، فیشوف از شرکت­ کنندگان می­خواست که پاسخ­های اولیه خود را به یاد آورند. نتیجه نشان داد که درمجموع افراد کیفیت دانش و اطلاعات اولیه خود را بیش از واقع تخمین می­زنند واشتباهات آغازین خود را فراموش می­ کنند. سوگیری رویدادگرایی مشکل جدی کسانی است که به تقلید و پیروی از دیگران در بازار عمل می­ کنند. پس از اینکه رویداد خاصی در بازار رخ داده و جزئی از تاریخچه آن شد، این گرایش شکل می­گیرد که توالی و تسلسلی که نهایتا منجر به وقوع این رویداد شده است، مورد توجه قرار گرفته و وقوع رویداد موردنظر را اجتناب­ناپذیر نشان می­دهد. همانگونه که ریچارد پوسنر می­گوید: نتایج و پیامدهای حاصله فشار زیادی را بر تعابیر و تفاسیری که از آنها شکل می­گیرد اعمال می­ کند. در رویدادگرایی اشتباهات ساده­لوحانه­ای که نتیجه خوشنودکننده­ای را به دنبال دارد، به عنوان حرکات تاکتیکی عالی ونتایج نامطلوب انتخاب­هایی که کاملا براساس اطلاعات موجود انجام شده است، به عنوان اشتباهات ساده­لوحانه قابل اجتناب توصیف می­ شود.
یکی از مضرات سوگیری رویدادگرایی این است که مانع از آن می­ شود که فرد از اشتباهات خود درس بگیرد. افرادی که مبتلا به سوگیری رویدادگرایی هستند به سوگیری روانی دیگری نیز به­نام اتکا دچار هستند و شکل­دادن مجدد یک وضعیت فکری غیرسوگیرانه از نظر آنها مشکل بوده و راحت­تر آن است که در مورد اجتناب­ناپذیری یک پیامد واقع شده، دلیل بیاورند و خود را متقاعد کنند که این پیامد نمی­توانست جور دیگری باشد. به­ طور خلاصه می­توان گفت که سوگیری رویدادگرایی موجب می­ شود که انسان­ها در مورد کیفیت پیش ­بینی­های خود مبالغه کنند( بدری، ۱۳۸۸).
زیان­گریزی
تعریف تکنیکی زیان­گریزی از تئوری چشم­انداز گرفته می­ شود، جایی که کاهنمن و تورسکی به طور صریح اولویت­ها و ترجیحات نسبی مسلم و محسوس را ذکر نمی­کنند. مثلا ، من ترجیح می­دهم که از زیان دور باشم تا اینکه سود کسب کنم. آنها زیان­گریزی را در قالب تابع ارزش S شکل که نماینده مطلوبیت است، توصیف می­ کنند. این تابع، کل مرحله ارزیابی در تئوری چشم­انداز را مدل­سازی می­ کند. مطابق نظر این دو محقق، افراد همه سود وزیان­های بالقوه را در مقایسه با یک نقطه مرجع شاخص ارزیابی می­ کنند. تابع ارزش که از این نقطه عبور می­ کند نامتقارن است. تصویر حاکی از آن است که تاثیر زیان بیشتر از تاثیر سود است. نتیجه اینکه، رفتار ریسک­طلبی در دامنه زیان­ها و رفتار ریسک­گریزی در دامنه سودها حاکم است. مفهومی که در اینجا اهمیت دارد اثر تمایلاتی است که توسط استتمن و شفرین معرفی شده است. مفهوم اثر تمایلاتی، گرایش افراد به حفظ طولانی­مدت سرمایه ­گذاری­های زیان­ده و فروش زودهنگام سریع سرمایه ­گذاری­های سودده را توصیف می­ کند.
تازه­گرایی
به منظور درک توصیف تکنیکی سوگیری تازه­گرایی، بررسی آزمون حضور ذهن که دو جزئ اساسی آن اثر تقدم و اثر تاخر است، می ­تواند مفید واقع شود. روانشناسان هنگام مطالعه حافظه آدمی، از یک پارادایم به­نام حافظه آزاد استفاده می­ کنند. در چنین پارادایمی، به فرد شرکت کننده فهرستی از آیتم­ها که قرار است وی آنها را یاداوری نماید، یکی پس از دیگری داده می­ شود.به عنوان مثال آزمون کننده می ­تواند هر ۵ ثانیه یک بار کلمه­ای را برای فرد آزمون­شونده بخواند و پس از آن که همه کلمات موجود در فهرست خوانده شد، از شرکت­کننده خواسته می­ شود که از کلمات خوانده شده، هر تعدادی که ممکن است را به یاد آورد. این پارادایم حافظه آزاد خوانده می­ شود. زیرا فرد مختار است به هر ترتیب که مایل است آیتم­های فهرست­شده را به یادآورد.
پشیمان گریزی
مجموعه وسیعی از آثار مکتوب در زمینه روانشناسی آزمایشگاهی نشان می­دهد که تاسف، تصمیم ­گیری تحت شرایط عدم اطمینان را تحت­الشعاع قرار می­دهد. تاسف و ندامت موجب می­ شود افراد تصمیمات گذشته خود را به چالش کشیده و عقاید و نظرات خود را زیر سوال ببرند. افرادی که تاسف­گریز هستند، تلاش می­ کنند که از ناراحتی و تشویش ناشی از دو نوع اشتباه اجتناب ورزند: ا- خطای اقدام ۲-خطای غفلت. خطای اقدام زمانی رخ می­دهد که ما اقدام نابجایی انجام دهیم. خطای غفلت از بی­تحرکی و سکون نابجا ناشی می­ شود، یعنی فرصت­هایی که نادیده شده یا فراموش شده ­اند. پشیمانی با نارضایتی تفاوت دارد، زیرا پشیمانی بر حالتی دلالت دارد که فرد در دستیابی به پیامدهای منفی نوعی حس نامطلوب دارد. زمانی که پیامدهای نامطلوب از خطاهای اقدام نشات می­گیرد، احساس تاسف و ندامت در مقایسه با زمانی که خطای قصور علت نتایج نامطلوب است، شدیدتر است.
تاسف و ندامت؛ زمانی که پیامدها و نتایج بسیار مشهود یا قابل دسترسی است، حداکثر وضوح را داشته و بیشترین خسارت را به تصمیم ­گیری وارد می­ کند. اما زمانی که پیامدهای اشتباه کمتر قابل تشخیص است، تاسف و ندامت نیز به عاملی کم­اثر تبدیل می­ شود. برخی از محققان چند نظریه انتخاب در شرایط عدم­اطمینان پیشنهاد داده­اند که سوگیری پشیمان­گریزی به عنوان توجیهی نسبی برای موارد مشاهده­شده نقض تئوری مطلوبیت موردانتظار است. در تئوری پشیمانی فرض می­ شود که افراد عقلایی هستند، اما تصمیمات خود را هم بر بازده مورد انتظار و هم پشیمانی مورد انتظار شکل می­ دهند. پارادوکس آلیس به همراه سایر گرایش­های آدمی که به نظر می­رسد مانع بهینه­سازی مطلوبیت هستند، از نقطه نظر تئوری پشیمانی، معقول جلوه می­ کند. تئوری پشیمانی دارای نقاط اشتراکی با تئوری چشم­انداز کاهنمن و تورسکی است و بسیاری از پیش ­بینی­های آن با مشاهدات تجربی رفتار انسان که زیربنای تئوری چشم­انداز را تشکیل می­دهد، سازگاری دارد.
شکل­گرایی
یک قالب تصمیم، ادراک ذهنی تصمیم­گیرنده از اقدامات، پیامدها و اقتضائات مرتبط با یک انتخاب خاص است. قسمتی از چارچوب تصمیم از طریق فرموله­کردن مساله و قسمت دیگر آن با هنجارها، عادات و خصوصیات شخصی تصمیم­گیرنده کنترل می­ شود.
غالبا این امکان وجود دارد که مساله تصمیم ­گیری را به بیش از یک طریق چارچوب­بندی کرد. زمانی ساختار رخ می­دهد که اولویت­ها به عنوان تابعی از برخی نوسانات در شکل­گرایی، تغییر می­ کند. به عنوان مثال می­توان یک انتظار را به دو طریق بیان کرد: از بعد منافع( ۲۵ درصد بیماران با داروی XYZ بهبود خواهند یافت) یا از بعد ضرر( ۷۵ درصد بیماران بدون استفاده از داروی XYZ خواهند مرد). اکثر انسان­ها در مورد اول چارچوب منافع را اتخاذ می­ کنند که عموما منجر به رفتار ریسک­گریزی می­ شود. در مورد دوم( ۷۵ درصد بیماران خواهند مرد) اکثر مردم یک چارچوب ضرر را اتخاذ کرده و بدین ترتیب با احتمال بیشتری در رفتار ریسک­پذیری درگیر می­شوند.
سوگیری شکل­گرایی همچنین دربرگیرنده یک پدیده فرعی به­نام ( چارچوب­بندی محدود) است. این پدیده زمانی رخ می­دهد که افراد بر یک یا دو جنبه از یک موقعیت، بطور بسیار انحصاری تمرکز کرده و سایر جنبه­ های مهم آن را نادیده می­گیرند و از این رو تصمیم ­گیری خود را به خطر می­اندازند. به عنوان مثال خرید یک ماشین چمن­زنی را مدنظر قرار دهید. مصرف ­کننده ­ای که چارچوب بسیار منحصر و محدودی دارد، ممکن است ماشینی بخرد که سرعت آن بالاست در حالی که پهنای تیغ، مصرف سوخت و سایر فاکتورهایی که بر کارایی ماشین تاثیرگذار است را نادیده می­گیرد.
دگرگون­گریزی
سوگیری دگرگون­گریزی اشاره به این واقعیت دارد که یک گزینه، زمانی که با حفظ موقعیت موجود طراحی می­ شود، در مقایسه با زمانی که اینگونه طراحی نشده باشد، خوشایندتر به نظر می­رسد. سوگیری دگرگون­گریزی می ­تواند به اصل اینرسی کمک کند، اما اینرسی به اندازه سوگیری دگرگون­گریزی، قدرتمند نیست. اینرسی به این معناست که شخص نسبت به خارج شدن از حالتی که به­عنوان وضع موجود شناخته شده است، اکراه دارد. وقتی افراد این جمله را بر زبان می­آورند که« همه چیز همیشه همینطور بوده است» درواقع تمایل کمتری برای دست کشیدن از یک وضعیت نشان می­ دهند. سوگیری دگرگون­گریزی اثر اتکا را نیز نشان می­دهد( بدری، ۱۳۸۸).
سوگیری دگرگون­گریزی، اغلب همزمان با سایر سوگیری­ها از جمله سوگیری داشته­بیش­نگری و زیان­گریزی مورد بحث قرار می­گیرد. سوگیری دگرگون­گریزی با این دو سوگیری از آن جهت تفاوت داردکه سوگیری مزبور به تغییرات ساختاری برحسب زیان­ها و سودهای بالقوه، بستگی ندارد.زمانی که سوگیری زیان­گریزی و سوگیری دگرگون­گریزی در مسیر حرکت خود به یک نقطه می­رسند، این احتمال وجود دارد سرمایه ­گذاری که باید از بین دو گزینه سرمایه ­گذاری انتخاب خود را انجام دهد، به موقعیت موجود وفادار بماند. البته در صورتی که به نظر برسد این موقعیت احتمال کمتری از وقوع زیان را به دنبال دارد- حتی اگر موقعیت موجود متضمن بازده کمتری در بلندمدت باشد- باز هم فرد این کار را انجام خواهد داد. سوگیری داشته­بیش­نگری بر این واقعت دلالت دارد که مالکیت یک دارایی- حتی اگر دارایی واقعا مطلوبیت یا ثروت مالک خود را افزایش ندهد- آن را از ارزش افزوده نامحسوسی برخوردار می­ کند. مطابق تعریف، سوگیری داشته­بیش­نگری وضعیت موجود را مورد تائید قرار می­دهد. ( افراد دوست ندارند موهبت­های خود را از دست بدهند). سوگیری زیان­گریزی، سوگیری داشته­بیش­نگری و سوگیری دگرگون­گریزی، اغلب با هم ترکیب شده و نتیجه آن یک گرایش کلی است که موجب می­ شود افراد ترجیح دهند که همه چیز همانطور که هست باقی می­ماند، حتی اگر این سکون هزینه­بر باشد.
دو منازعه عمده بین مالی کلاسیک ومالی رفتاری
روز دوشنبه ۱۸ اکتبر ۲۰۰۴ مقاله مهمی در روزنامه وال­استریت منتشر شد. یوجین فاما یکی از ارکان اصلی و نظریه­پرداز معروف بازار کارای سرمایه، در این مقاله اذعان نموده بود که قیمت­های سهام در بازار می ­تواند تاحدودی غیرعقلایی باشد. اعلام این نظر از سوی یکی بنیان­گذاران مکتب فکری بازار کارا، سر و صدای بسیاری را به­پا کرد و موجب خوشنودی بسیاری از رفتارگرایان شد. این مقاله همچنین حاوی اظهارنظری از سوی ای بوستون بنیان­گذار ای بوستون اسوشیتس بود با این مضمون که: یک تغییر و جابجایی در حال انجام است. مردم متوجه شده ­اند که بازارها کمتر از آنچه که آنان فکر می­کردند کارا است.
استتمن دانش مالی کلاسیک را اینگونه توصیف می­نماید.«مالی کلاسیک مجموعه ­ای از دانش بناشده برپایه اصول آربیتراژ میلر و مودیلیانی، مبانی تئوری پرتفوی مارکویتز، تئوری قیمت­ گذاری دارایی­ های سرمایه­ای شارپ، لینتنر و بلک و تئوری قیمت­ گذاری اختیار معامله بلک، شولز و مرتون است». تئوری مالی کلاسیک ایجاد شده تا برای پرسش­هایی که هنگام بروز پدیده­هایی در دنیای واقعی پیچیده شکل می­گیرد، توضیحی محاسباتی رائه می­نماید. در عین حال مالی کلاسیک بر پایه مجموعه ­ای از مفروضات ساده­کننده بنا شده است. به عنوان مثال مفهوم انسان اقتصادی عاقل در لایه­ های زیرین این نگرش نهفته است و می­گوید که انسان­ها همواره تصمیمات عقلایی می­گیرند. مالی کلاسیک اصولا برپایه توصیف عقایدی که حکم می­ کند سرمایه­گذار چگونه باید رفتار کند، شکل گرفته است. اما مالی رفتاری سعی دارد که پدیده ­های روانشناختی انسان در کل بازار و در سطح فردی را شناسایی کرده و از آنها بیاموزد.
نهایتا دانش مالی رفتاری مانند دانش مالی کلاسیک بر پایه­هایی از مفاهیم و مفروضات اساسی بنا شده است، با این تفاوت که مالی کلاسیک مفروضات خود را در بستری ایده­ال بنا نهاده است، در حالی که مالی رفتاری این مفروضات را در بستری مشاهده شده( واقع­بینانه) بنا می­ کند.
بازارهای کارا در مقابل بازارهای ناکارا
در دهه ۱۹۷۰ فرضیه کارایی بازار برای اکثر دانشگاهیان و جمع کثیری از حرفه­ای ­ها به عنوان مدل قابل­قبولی از رفتار بازار پذیرفته شد. فرضیه بازار کارا که برخاسته از رساله دکتری فاما بود.در دهه ۱۹۶۰ آغاز و به تکامل رسید. فاما با بیان متقاعدکننده­ای نشان داد، در بازاری که جمع کثیری از معامله­گران آگاه در آن فعالیت می­ کنند، اوراق بهادار به نحو مناسبی قیمت­ گذاری شده و همه اطلاعات موجود را منعکس می­ کند. او سه شکل از کارایی بازار را معرفی کرد.
۱-شکل ضعیف: مبین این است که تمام قیمت­ها و داده ­های تاریخی به طور کامل در قیمت جاری اوراق بهادار منعکس شده است و لذا تحلیل تکنیکی بسیار کم­ارزش یا اصلا فاقد ارزش است.
۲-شکل نیمه­قوی: بیانگر این است که تمام اطلاعات در دسترس به طور کامل در قیمت جاری اوراق بهادار منعکس شده است و لذا تحلیل بنیادی ارزشی ندارد.
۳-شکل قوی: می­گوید که همه اطلاعات به طور کامل در قیمت جاری اوراق بهادار منعکس شده است و لذا اطلاعات محرمانه دارای ارزش نیست یا به بیانی دیگر اصولا اطلاعات محرمانه­ای به معنای واقعی کلمه وجود ندارد.
در یک بازار کارا، هیچ مقدار از اطلاعات ویا تحلیل­ها( هرچند قوی) به عملکرد بهتری منجر نمی­ شود. در این بازار تعداد زیادی از سرمایه ­گذاران با رفتار عقلایی برای حداکثر کردن بازده، روی یکایک اوراق بهادار فعالیت می­ کنند. دربازار کارا، فرض اساسی این است که قیمت اوراق بهادار، منعکس­کننده تاثیر تمامی اطلاعات است، اطلاعات در مورد رویدادهای جاری یا رو یدادهایی که بازده مورد انتظار دارند در آینده رخ دهد. به بیانی خلاصه در بازار کارا قیمت یک ورقه بهادار در هر زمان منطبق بر ارزش ذاتی آن است. مدیران پرتفوی ( کسانی که سرمایه­گذاریها را مدیرت می­ کنند) در مرکز مباحث کارایی بازار قرار دارند. برخی از این مدیران کاملا منفعل بوده و معتقدند که بازار به قدری کارا است که نمی­ توان بر آن غلبه کرد، در عین حال گروهی دیگر مدیران فعال هستند و بر این عقیده­اند که با اتخاذ استراتژی درست، قادر به ایجاد مداوم آلفا هستند. واقعیت نشان می­دهد، سبک فعال تنها در ۳۳ درصد مواقع به طور متوسط از معیار تعیین شده فراتر رفته است. شاید این موضوع بتواند توضیح دهد که چرا مقبولیت صندوق­های قابل معامله بورس در چند سال گذشته گسترش یافته و چرا سرمایه ­گذاران مخاطره­پذیر در حال حاضر از صندوق­های جدید استقبال می­ کنند.
مفاهیم ضمنی فرضیه بازار کارا دور از دسترس است. بسیاری از معامله­گران اوراق بهادار( سهام، اواق قرضه و سایر اوراق) با این فرض در بازار عمل می­ کنند که اواق بهادار مورد خرید و فروش، ارزشی بیشتر یا کمتر از قیمت معامله شده دارد. اگر واقعا بازار کارا باشد و قیمت­های جاری منعکس­کننده تمامی اطلاعات باشد، معامله اوراق بهادار در واقع یک بازی شانس و اقبال است تا یک مهارت.
بحث کارایی بازار در فضایی مملو از هزاران مطالعه به راه خود ادامه می­دهد و بسیاری از مطالعات حاوی شواهد حمایت­کننده از بازار کاراست. اما در سویی دیگر محققینی قرار دارند که با استناد به موارد عدیده­ای از خلاف قائده­ها در واقع به شواهدی در علیه کارایی بازار اشاره می­ کنند. سه نوع اصلی از خلاف قائده­های بازار عبارتند از: خلاف قائده بنیادی، خلاف قائده تکنیکی و خلاف قائده تقویمی( بدری، ۱۳۸۸).
خلاف قائده بنیادی
بی­نظمی­های مرتبط با ارزیابی بنیادی عملکرد یک سهم را خلاف قائده بنیادی می­نامند. به عنوان مثال بسیاری از این موضوع آگاهی ندارند که سرمایه ­گذاری در سهام ارزشی یکی از اثربخش­ترین روش­های سرمایه ­گذاری، یک خلاف قائده بنیادی در فضیه بازار کاراست. مجموعه شواهد بسیاری نشان می­دهد که سرمایه ­گذاران مستمرا در مورد چشم­انداز شرکت­های رشدی مبالغه کرده و متقابلا ارزش شرکت­های بی­طرفدار را کمتر از واقع براورد می­ کنند.
یک نمونه قابل اتکا در این مورد، مطالعه فاما و فرنچ روی سهام با نسبت قیمت به ارزش دفتری پایین در یک دوره نسبتا طولانی از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۹۰ است. این مطالعه کلیه سهام پذیرفته شده در بورس نیویورک و بورس سهام آمریکا و سهام نزدک را مورد بررسی قرار داد. سهام براساس نسبت­های ارزش بازار به ارزش دفتری در ده گروه طبقه ­بندی شد، این طبقه ­بندی در هر سال مجددا تکرار می­شد. نتایج نشان داد که سهام دارای کمترین نسبت P/b در مقایسه با سهام دارای بالاترین نسبت P/B ، از عملکرد بهتری برخوردار بوده است. همچنین هر دهک نسبت به دهک قبل خود که نسبت P/b بالاتری داشت، ضعیف­تر عمل کرده است. آنها همچنین دهک­ها را براساس ضریب بتا طبقه ­بندی کرده و دریافتند که سهام ارزشی ریسک کمتر و متقابلا سهام با قیمت بازار و ROE بالاتر ریسک بیشتری را به همراه دارد. محقق دیگری به نام دوید دریمن به این نتیجه رسید که در یک دوره ۲۵ ساله منتهی به سال ۱۹۹۴ ، در ارتباط با سهامی که براساس نسبت P/B در پنج گروه طبقه ­بندی شده بود، پایین­ترین طبقه( ۲۰ درصد مردان)، عملکرد بالاتری از متوسط بازار داشته است و متقابلا عملکرد بازار از بالاترین طبقه( ۲۰ درصد آخر) بهتر بوده است.
سهام دارای نسبت پایین قیمت به فروش نیز اغلب عملکردی از خود بروز می­ دهند که از دیدگاه تحلیل بنیادی یک خلاف قائده محسوب می­ شود. در مقاله­ای با عنوان در وال استریت چه می­گذرد؟ محقق نشان داده است که سهام با نسبت­های پایین قیمت به فروش، عملکرد بهتری دارد. نویسنده معتقد است که نسبت قیمت به فروش یک عامل قوی موثر بر بازده اضافی است.
نسبت پایین قیمت به سود هر سهم یکی دیگر از شاخص­ هایی است که همبستگی غیرمتعارف( خلاف قائده) با عملکرد دارد. مطالعات بسیاری حاکی از وجود این خلاف قائده است، از جمله کار دریمن، نشان داد که سهام با P/E پایین هم در مقایسه با بازار و هم در قیاس با سهام دارای P/E بالاتر، عملکرد بهتری دارد.
شواهد دیگری نشان می­دهد که سهام با نسبت سود تقسیمی بالاتر، نسبت به سایر سهام عملکرد بهتری دارد. استراتژی تقسیم سود« داو » که اخیرا توجه زیادی را به خود جلب کرده است، توصیه به خرید ده سهمی می­ کند که براساس شاخص داو بالاترین سود تقسیمی را داشته است.
خلاف قائده تکنیکی
چالش دیگری که اکنون در دنیای سرمایه ­گذاری وجود دارد، پاسخ این پرسش است که آیا قیمت­های تاریخی اوراق بهادار را می­توان در پیش ­بینی آتی قیمت مورد استفاده قرار داد. اصولا تحلیل تکنیکی به مجموعه روش­هایی اطلاق می­ شود که سعی دارد با مطالعه رفتار قیمت­های گذشته، قیمت­های آتی اوراق بهادار را پیش ­بینی کند. ناسازگاری تحلیل­های تکنیکی در مقایسه با فرضیه بازارهای کارا را خلاف قائده تکنیکی می­نامند. استراتژی­ های رایج تحلیل تکنیکی براساس میانگین­های متحرک و قدرت نسبی و نیز سطوح حمایت و مقاومت استوار است. در مجموع ، تحقیقات مرتبط با اکثر روش­های تحلیل تکنیکی به این نتیجه رسیده است که قیمت­ها سریعا به اطلاعات جدید واکنش نشان می­دهد و نتیجتا روش­های تحلیل تکنیکی- به احتمال زیاد- منفعتی برای سرمایه ­گذاران به همراه ندارد. با این حال طرفداران تحلیل تکنیکی همچنان بر اعتبار و صحت این استراتژی تاکید دارند.
خلاف قائده تقویمی( زمانی): یکی از رایج­ترین خلاف قائده­های تقویمی« اثر ژانویه» است. برخی بررسی­های تاریخی نشان می­دهد که اغلب سهام و به ویژه سهام شرکت­های کوچک در طول ماه ژانویه، بازده­های غیرعادی بالایی داشته است. رابرت هاگن و فیلیپ جوریون در بررسی خود دریافتند که تاثیر ژانویه، شناخته­شده­ترین رفتار غیر عادی در بازارهای سرمایه و سهام اغلب بورس­های دنیا است.
تاثیر ژانویه از این نظر قابل تامل است که علی رغم سابقه ۲۵ ساله تاریخی­اش هرگز از بین نرفته و دائما تکرار می­ شود. مطابق تئوری آربیتراژ نیز تداوم چنین پدیده­ای یک خلاف قائده آشکار است.
تاثیر ژانویه به عکس­العمل سهامداران در جهت استفاده هرچه بیشتر از مزایای مالیاتی ناشی از منفعت یا زیان سرمایه­ای پایان سال نسبت داده شده است. به ویژه سهامی که در اواخر سال دچار رکود قیمتی می­ شود به احتمال زیاد به منظور استفاده از منافع مالیاتی به فروش می­رسد. محققین دیگری به شناسایی تاثیر دسامبر پرداخته­اند که از الزامات گزارشگری بسیاری از صندوق­های سرمایه ­گذاری مشاع و نیز استراتژی آن دسته از سرمایه­ گذارانی است که زودتر از ماه ژانویه و به امید دستیابی به پتانسیل افزایش قیمت، نسبت به خرید سهم اقدام می­ کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:08:00 ب.ظ ]