کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



 

«عذرم پذیر و جُرم به ذیلِ کرم بپوش

عشق است و مفلسی و جوانی و نو بهار»

 

(همان: ۱۵)
ضرب المثل‌های رایج در مورد عشق
با توجه به این که، مردم ایران، مردمانی ادب دوست و دارای ذوق ادبی خاصی بوده و هستند، از زمان‌های بسیار دور برای موارد مختلف و رخدادهایی گوناگون در جامعه، ضرب المثل‌های مختلف و بسیار زیبا خلق کرده‌اند. که این ضرب المثل‌ها، سینه به سینه، به نسل‌های بعد رسیده است. ایرانیان مردمانی احساسی و عاطفی هستند و عشق برای آنان جایگاه ویژه‌ای دارد. بنلبراین در مورد عشق ضرب المثل‌هایی آفریده‌اند. در زیر به تعدادی از این ضرب المثل‌ها، با تکیه بر کتاب «عشق در مثنوی» سید احمد حسینی کازرونی، اشاره می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگر کسی در پیری عاشق شود، در مورد او این ضرب المثل به کار می‌برند.
«عشق پیری گر بجنبد، سر به رسوایی زند» (همان: ۱۱).
در مورد نماندن عشق، آن را به مشک تشبیه کرده‌اند، که خیلی زود بوی خوب آن در همه جا می‌پیچد. «عشق و مشک، پنهان نمی‌ماند» (حسینی کازرونی، ۱۳۸۵: ۱۱).
نمونه‌های دیگر که در زیر آورده می‌شود.
«عشق و اشک، جدا نمی‌شود.»
«عشق بر مرده نباشد پایدار.»
«‌عشق را بنیاد بر ناکامی است.»
«عشق است و هزار بد گمانی.»
«عشق و جنون همسایه‌ی دیوار به دیوارند» (همان: ۱۱).
«به عشق شیطان در چاه چهل ذرعی، افعی گرفتن.»
«گر عشق حرم باشد، سهل است بیابان‌ها.»
«به عشق عمر یا معاویه از چاه چهل گزی، مار گرفتن» (همان: ۱۱).
گفتار دوم: عشق از دیدگاه متون اسلامی و اندیشمندان
عشق به معنی محبت شدید و علاقه‌ی خاص است، اما در قرآن کریم کلمه عشق به صراحت نیامده اما در برخی از آیات از معادل‌های معنایی آن یعنی «حُبّ» به معنی دوست داشتن و «وُدّ» به معنی دوستی استفاده شده است.
در نهج البلاغه، نیز عشق به معنی محبت آمده است. در نهج البلاغه از دو نوع عشق (عشق شهوانی، عشق الهی) سخن به میان آمده است، عشق شهوانی، برگرفته از شهوت می باشد که این نوع عشق انسان را از یاد خدا غافل می کند و عشق الهی، عشق و محبتی است که در دل انسان نسبت به خالق به وجود آمده است و باعث شکوفایی عقل و دل انسان می شود.
اندیشمندانی چون شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی نیز بر این باورند که عشق به دو نوع مجازی و حقیقی تقسیم می‌شود. عشق حقیقی همان عشق به خداست و عشق مجازی، عشق ورزیدن به هر چیزی غیر از ذات احدیت می باشد.
عشق از دیدگاه قرآن کریم
عشق، به معنای محبت شدید و علاقه خاص است، اما در قرآن کریم کلمه‌ی عشق به صراحت نیامده، و از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می‌رساند، نام برده شده است. در قرآن، عشق کائنات به آفریدگار در جمله «یُسَبحُ لله ما فی اَلسَموات وَ الارض» آورده شده است، از آن جایی که قرآن کتابی معنوی و عمومی برای هر قشر از مردم، اعم از مرد و زن، پیر و جوان، عرب و عجم می‌باشد. بنابراین، به صورت بلیغ و قابل فهم برای عموم نازل شده است، در این کتاب، از عشق به صورت «اشد حبّا» نام برده شده و عشق لطیفه و ودیعه‌ای الهی است که هر دلی طاقت احساس آن را ندارد.
بنابراین اگر پیشوایان دینی ما و یا قرآن، نامی از لغت عشق نبرده‌اند، دلیلی بر انکار یا کفر بودن عشق نیست. شاید یکی دیگر از دلایل عدم وجود کلمه عشق، در قرآن و روایات این است، که در زمان نزول این کتاب کلمه‌ی عشق به وسیله‌ی شعرا، تنها در خدمت فسق و فجور قرار گرفته بود. چنان چه اشعار شعرای آن زمان، محتوایی جز دنیا پرستی، زرق و برق زندگی زود گذر دنیا نداشت.
معادل‌های معنایی عشق در قرآن
الف) به معنی «حُبّ»یعنی دوست داشتن آمده است.
گاهی مردم برای خدا شریک قرار می‌دهند و دچار گمراهی می‌شوند به جز گروهی که به خدا ایمان راسخ دارند، همانا آن گروه، مومنین هستند. چنانچه خداوند در سوره‌ی بقره آیه‌ی ۶۵می‌فرماید: «وَ مِنَ النّاس مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللهِ اَندَادَا یُحِبُّونَهُمْ کحُبِّ اللهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبّا لِله» (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۶۵).
ترجمه‌ی آیه: برخی از مردم چیزهایی را شریک خدا گرفته‌اند و آنان را مانند خدا دوست دارند اما مومنان خدا را بسیار دوست دارند.
ب) به معنی «وُدّ» دوستی آمده است.
ارتباط بین خداوند و انسانها، ارتباطی دو سویه است. اگر انسان به خدا ایمان بیاورد و کارهای شایسته انجام دهد، این ارتباط باعث به وجود آمدن دوستی و عشق بین خالق و مخلوق می‌شود. این چنین است که خداوند می‌فرماید: «اِنَّ الَّذینَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعلُ لَهُمْ الرَّحْمَنُ وُدّا» (سوره‌ی مریم، آیه‌ی ۹۶).
ترجمه‌ی آیه: خدای رحمان برای کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، دوستی قرار می‌دهد.
انواع حب که معادل معنایی عشق در قرآن است، می‌توان به دو دسته تقسیم کرد.
حب مقدس
حب نامقدس
۱- حب مقدس: به دوستی‌ای گفته می‌شود که بین خدا و خلق خدا وجود دارد.
در آیاتی از قرآن، افراد مومن محبوب خدا دانسته شده‌اند.
«اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ» (سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۱۵۹).
«وَالله یُحِبُّ الصابِرینَ» (سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۱۴۶).
و همچنین در آیاتی از قرآن مجید از کسانی که حب به خدا داشته باشند، ستایش شده و بیان شده است که خدا نیز به آنان حب دارد.
«قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهُ فَاتَّبعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَ یَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» (سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۳۱).
ترجمه‌ی آیه: ای پیامبر، بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بیامرزد، خدا، آمرزنده و مهربان است.
۲- حب نامقدس: به دوستی‎هایی گفته می‌شود که به امور ناپایدار دنیوی و غیر خدا تعلق داشته باشد چنان چه خداوند در قرآن کریم این موارد دوستی‌ها را به صراحت آورده است.
- حب به بت‌ها:
«وَ مِنَ الناس مَنْ یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللهِ اَندادا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللهِ وَالَّذینَ امَنُوا اَشَدُّ لِلهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذینَ ظَلَمُوا اِذْ یَرَوْنَ العَذَابَ اَنَّ الْقُوّه لِلّهِ جَمیعاً و اَنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ» (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۶۵).
ترجمه‌ی آیه: برخی از مردم چیزهایی را شریک خدا گرفته‌اند و آنان را مانند خدا دوست دارند اما مومنان خدا را بسیار دوست دارند. کاش کسانی که ستم کردند، عذاب را می‌دیدند، می‌دیدند که قدرت به طور مطلق برای خداست و خدا به سختی عذاب می‌کند.
- حب به فحشا:
«اِنَّ الَّذِینَ یُحبُّونَ انْ تَشیعَ الفاحِشَهُ فی الَّّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابُ اَلِیمُ فی الدُّنْیا و اَلاَخِرَه» (سوره‌ی نور، آیه‌ی ۱۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 10:46:00 ب.ظ ]




لبه یا کرانه آسمان به پایان می رسد، ممکن است ناشی از ناحیه یا فضای محدودی باشد که ما در آن قرار داریم. تا جایی که به قدرت دید ما مربوط می شود، اهمیتی ندارد که بدانیم زمین گرد است و یا فکر کنیم مسطح است. آنچه مسلم است در هر نقطه ای که باشیم قوسی از افق ما را احاطه کرده است.( کراپ،١٣٨٣.ص١٢)
در پایان که خورشید به افق باز می گردد و ناپدید می شود، آسمان تاریک می شود و حدود یک ساعت بعد ستارگان در آن می درخشند. با مشاهده دقیق آنها، پی می بریم که بیشتر آنها همانند خورشید عمل می کنند. ابتدا طلوع می کنند و سپس با عبور از روی زمین غروب می کنند. ستارگانی که نزدیک به محل غروب هستند، خورشید را در ابتدای شب و زیر افق دنبال می کنند. بقیه در زمانی که خورشید پایین رفت، طلوع می کنند و تمام شب در آسمان هستند. تمام ستارگانی که هنوز، هنگامی که خورشید روز را به زمین باز می گرداند در آسمان هستند، در گرگ و میش‌ سحر محو می شوند.(همان.ص١٣)
این الگوی معتبر شبانه روز، اولین چرخه آسمان در گذر زمان است. روز و شب تقسیم بندی سفر خورشید و ستارگان در پهنه آسمان هستند. نمایش که دوران زمین به دورخود، بدان تحرک می بخشد. ما بر روی زمین می‌ایستیم بدون اینکه حرکت آنرا احساس کنیم. در مقابل، ما تاثیر آنرا در آسمان مشاهده می کنیم. سیاره ما از غرب به شرق دوران می کند و در نظر ما همچون صحنه با شکوه نمایشی است که از شرق به غرب در حال غلتیدن است.
شرق خاستگاه طلوع هاست و غروب ها در غرب به وقوع می پیوندد. این جهت ها بین وقایع کیهانی می باشند و به واسطه آنها معنی پیدا می کنند. با این وجود این وقایع نیز معانی نمادین خودشان را دارند. زمانی که از شرق نه به عنوان یک جهت بلکه در معنای کلی آن سخن می گوییم، منظور ما نیمی از افق است که اجرام کیهانی در آن نمایان می شوند ودر یک معنا در شرق متولد می شوند، بنابراین شرق برای ما تداعی گر تولد، آفرینش و زندگی است.(همان.ص٢۵)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مردم زمان باستان، غروب خورشید و دیگر اجرام کیهانی را با مرگ خودشان یکسان می پنداشتند و ما هنوز از آن دوران با عنوان استعاری «روزگار غروب خورشید» یاد می کنیم در بسیاری از فرهنگ ها، غرب سرزمین مردگان است. در جنگ جهانی اول وقتی سربازی کشته می شد می گفتند به غرب رفته.
٢-١-١ستارگان پیرامونی
برخی از ستارگان، هیچگاه در افق غروب نمی کنند؛ در سرتاسر شبانه روز این ستارگان مسیر مدوری را با مرکز مشترک، دنبال می کنند. مرکز این مسیرها همواره ثابت است. در عصر حاضرو در نیمکره شمالی، ستاره قطبی در صورت فلکی دب اصغر است.ریشه این نام به قطب سماوی شمالی باز می گردد یعنی مرکز مسیرهای مدوری که ستارگان سیار در آن حرکت می کنند. وقتی زمین به دور قطب خود می گردد به نظر می رسد آسمان به دور آن می چرخد و ستارگانی که چرخه هایی به دور قطب دارند، ستارگان پیرامونی نامیده می شوند. اگر ما رو به قطب سماوی شمالی بایستیم، ستاره ها برخلاف جهت حرکت عقربه های ساعت، بر گرد قطب می چرخند. اما در زیر خط استوا در نیمکره جنوبی ستارگان در جهت حرکت عقربه های ساعت ودر مسیرهایی قرار دارند که به دور نقطهای مشابه یعنی قطب سماوی جنوبی در حرکت هستند. در این نقطه هیچ جرم یا شیئی درخشان وجود ندارد، اما آنچه این نقطه را شایان توجه می سازد، حرکت روزانه ستارگان بر گرد آنست.
٢-٢معرفی صورت فلکی
اگر ما همچون نیاکانمان مشاهده آسمان را دنبال کنیم، دگرگونی های تدریجی شبانه را در ستارگان میبینیم. همانطور که این دگرگونیها را در مسیر روزانه خورشید ملاحظه میکنیم. در نگاه نخست، ممکن است برای کسی که با جغرافیای آسمان آشنایی ندارد، گیج کننده باشد. با وجود این که به نظر می رسد ستاره ها بی شمار هستند، اما این گونه نیست. حدودا ٨٠٠٠ ستاره در کل آسمان، یعنی در نیمی از آن که بالای سر ماست و نیمی دیگر که زمین زیر پای ما مانع دیده شدن آن است، با چشم غیر مسلح دیده می‌شوند. البته این تعداد، در هر لحظه به شدت کاهش می یابد زیرا نیمی از آسمان را اصلا نمیتوان دید و دلیل دیگر اینکه اتمسفر ستارگان سطح زیرین آسمان را محو می کند. شاید تعداد ٢۵٠٠ ستاره را در بهترین موقعیت، بتوان دید که با کمی تمرین با پر نورترین آنها آشنا می شویم. ستارگان همه شبیه به هم نیستند و آسمان را به نحوی یکسان نمی پوشاند. آنهایی که روشن تر هستند در ترکیب با ستاره های کم‌نورتر اطرافشان آرایش و اشکال مجزایی را پدید می آورند. این طرحها یا تصاویر «صوَر فلکی» نامیده میشوند.
٢-٢-١.منطقه البروج
گذشته از حرکت روزانه سپهر نجومی - فلک ثوابت – که همه ستارگان ثابت در آن شریک هستند خورشید و ماه و سیارگان، نسبت به ثوابت، حرکتی آهسته تر و مخصوص به خود دارند. اینها همیشه در کمربند دائره البروجی یا منطقه البروج، که حاوی صورتهای فلکی برجها است نوسان می کنند. (واندروردن،١٣٧۴.ص۶)
اولین بار بابلیها بودند که صور فلکی خاص را به ماه های سال ارتباط دادند، آنها تا١٠٠٠ سال قبل از میلاد، هجده صورت فلکی را شناسایی کرده بودند(برجهای فلکی که ظاهراً ماه و سیارات دیگر در مسیر آنها حرکت میکردند). اینها عبارت بودند از:مرد مُزدور(برابر با برج حمل)، ستارگان(هفت دختر یا پروین)، گاو آسمان(ثور)، شبان راستگوی اَنو(منظومهی جبار)، پیرمرد(پر ساوش)، عصای سر کج(ممسک الاعنه)، دوقلوهای کبیر(برج جوزا)، خرچنگ( برج سرطان)، شیر(برج اسد)، گذرگاه کشتی‌ها (برج سنبله)، ترازو(برج میزان)، کژدم (عقرب)، پَبلیسَگ(صورت فلکی قوس)، بز_ماه (برج جدی)، انسان بزرگ (برج دلو)، دُم، پرستو و انونیتوAnunitu (این سه همگی برج حوت را میسازند). بعدها صورت فلکی میدانField (فُرس اعظم) نیز اضافه گردید.(بلِک، گرین، ١٣٨۵ص٣١٣)
تا ۶٠٠_۵٠٠ قبل از میلاد، اینها به گونهای تنظیم شده بودند که به تنهایی یا دو تا دو تا بین دوازده ماه سال پخش میشدند. برای مثال ماه دوم سال بابلی(برابر با اواخر فروردین تا اواخر اردیبهشت) شامل برجهای «ثور» و «هفت دختر یا پروین» میشد. تا حدود ۴٠٠ سال قبل از میلاد، تعداد صور فلکی به آن دوازدهتایی که ما امروز میشناسیم تقلیل یافت.(بلِک، ١٩٩٢/١٣٨۵ص٣١۴)
٢-٢-٢.سرگردان هایی در بین ستارگان
تعداد کمی از ستارگان همانند بقیه عمل نمی کنند. آنها در میان ستارگان دیگر در حرکت هستند. صورت‌های فلکی نمونه های ثابتی هستند اما ستاره های روان یا سیارات تنوعی به اشکال نامتغیر آسمان می‌دهند.که اینها همان اختران و اباختران در زردشتی هستند. مردم باستان تنها پنج سیاره را می شناختند: تیر/ عطارد(با ستاره تیر یا شباهنگ اشتباه نشود)، ناهید / زهره، بهرام / مریخ، مشتری/ برجیس و کیوان/ زحل. از روی زمین آنها همچون آوارگانی درخشان در بیابانی از ستاره هستند. از پنج ستاره اولیه، مدار عطارد و ناهید در داخل مدار زمین (ما بین زمین و خورشید) قرار دارد، در حالی که سیارات دیگر نسبت به زمین دورتر از خورشید هستند. با این وجود همه آنها نزدیک به مسیر عبور خورشید در میان ستارگان، باقی میمانند.(بلک)
از دیدگاه چشم غیر مسلح، این پنج سیاره اجرامی ستاره مانند با روشنایی، دوره ها و چرخه های متفاوت در آسمان هستند. ناهید درخشان ترین آنهاست، آنقدر درخشان است که اگر شخص بداند کجا را باید بنگرد، در روشنایی مطلق روزهم میتوان آنرا دید. عطارد کم نورترین آنهاست، به اندازه ای که بیشتر مردم متوجه آن نمیشوند.
مدارهای داخلی ناهید وعطارد آنها را دارای توالی ظهور و غروب متمایزی می گرداند. برای مثال ناهید ممکن است از نقطه دید ما، با خورشید در یک خط قرار بگیرد اما در واقع نزدیک به مدارش است. ما قادر نیستیم این سیاره را در نور شدید خورشید ببینیم و به مدت یک هفته آن را نمی بینیم.(همان)
الف)ظهور و غروب ناهید
وقتی ناهید به اندازه کافی به طرف غرب خورشید حرکت کرد، آنگاه پیش از طلوع خورشید، در شرق و در آسمان صبحگاهی ظاهر میشود. ناهید ستاره صبحگاهی باقی میماند و بیشتر و ببشتر به سمت غرب خورشید حرکت میکند و هر روز، زودتر از روز قبل طلوع میکند تا سرانجام در جهت نور خیره کننده خورشید به عقب بازگردد، آن هنگام ناهید در دورترین نقطه از زمین قرار دارد. پس از ٢۶٣ روز یعنی تقریبا ٩ ماه بعد؛ ستاره صبحگاهی در تلفیق با خورشید، ناپدید میشود. این تلفیق به دلیل دوری ناهید از زمین طولانیتر است و حدودا هفت هفته زمان میبرد. سپس ناهید با گریز دوباره از نور خورشید، در غرب ظاهر میشود. سفر ناهید به عنوان ستاره شامگاهی نه ماه طول میکشد که بازتابی از سفر آن در جایگاه صبحگاهی در چرخه کیهانی این سیاره است. دوره کامل آن ۵۸۴ روز یا حدودا ۵/۱۹ ماه به طول میانجامد. عطارد نیزدوره مشابهی رادر ۱۱۶ روز یا حدودا چهار ماه طی میکند. مدار این سیاره کوچکتر است و از نقطه دید ما وقتی در دو سوی خورشید حرکت میکند کمتراز آن فاصله میگیرد.
ب)عطارد و ناهید
این دو سیاره در ویژگی متمایز دیگری سهیم هستند. هرگز در سپیدهدم در غرب دیده نمیشوند،تنها در شرق میتوان آنها را دید و هنگام غروب هیچگاه در شرق دیده نمیشوند و تنها در غرب نمایان می‌گردند. زمانی که آنها ستارگان صبحگاهی هستند در قلمرو شرقی خورشید دیده میشوند و در جایگاه ستارگان شامگاهی خورشید را در غرب همراهی میکنند. هیچگاه در تمام طول شب در آسمان نمیمانند. سه سیاره دیگر چنین محدودیت هایی را در حرکاتشان ندارند.(گرین)
ج)مذهب ستاره پرستی
انگیزه رصد دقیق و مشاهده ی مرتب ضبط و یادداشت و نقل رصدهای مربوط به پدیدار شدن و ناپدید شدن سیاره ی زهره در دوره ای بیست و یکساله چه بوده است؟ رصدهای نجومی گاهی برای تنظیم گاهشماری لازم می آید. نمونه این موارد، مانند طلوع شباهنگ در مصر و رابطه خوشه پروین با انقلاب تابستانی را مشاهده نمودیم. اما رصد زهره برای هموار کردن دشواری های گاهشماری ضرورتی ندارد. پس می بایستی انگیزه این رصدها را در جایی دیگر جستجو نمود. سه امکان وجود دارد. دلچسبی دانش نجوم. دلبستگی به احکام نجوم و اعتقاد به مذهب ستاره پرستی.
۱-شاید انگیزه رصد تنها کنجکاوی محض علمی بوده است و سبب آن روشن شدن آتش اشتیاق، ناشی از نظم و آهنگ پدیداری و ناپدیدی زهره بوده باشد. این امکان بعیدی نیست وجود بخش b از متن در میان دو بخش مربوط به رصدها می تواند قرینه ای بر این امر باشد. مراحل زهره را با قاعده سهل و ساده حسابی کشف و محاسبه کرده اند. برای کشف این قاعده می بایستی نخست زهره را رصد کنند و آنگاه با به دست آوردن میانگین دوره ها در رفع بی نظمی ها بکوشند. پس می توان فرض کرد که رصدها به این منظور صورت گرفته است. اما بی درنگ این پرسش پیش می آید که چرا این رصدها را در طول قرنها و به گونه ی مکرر انجام داده اند؟ آشکار است که تنها کنجکاوی علمی محض مطرح نیست بلکه منظور تعبیر و تفسیرهای اخترشناسی هم بوده است. نبایستی فراموش کرد که زیج زهره آمیزادوگا بخشی از مجموعه ی اخترشناسی آنوما، آنو، انلیل است که مجموعه و تذکره ای از پیش‌بینی‌های اخترشناسی است.
۲-امکان دیگر این است که از همان آغاز رصدها با نیت فراهم آوردن مواد تجربی برای پیش بینی های اخترشناسی انجام می گرفته است. پدیده های زهره را با اتفاقات مهم همزمان و یا اندکی بعد پیوند می‌داده‌اند. این توجیهی است که نویگه باوئر می کند و در تایید آن می توان یادآور شد که در متن، پدیداری و ناپدیدی زهره همیشه همراه با پیش بینی های اخترشناسی است. اما این توجیه نیز به نوبه ی خود پرسشی را پیش می آورد و آن اینکه چرا میان پدیده های زهره و رویدادهای زمین قائل به وجود ارتباط بودند و این پدیده ها را سبب و یا دستکم نشانه ای از وقایع و حوادث روی زمین می پنداشتند؟
۳-انگیزه اصلی را بایستی در مذهب ستاره پرستی جست. اگر بابلیان برای پدیده های زهره قائل به اهمیت بودند، بدان سبب بود که سیاره ی زهره را نمایشگر شکوه و جلال ایزدبانوی بزرگ ایشتار می‌دانستند. همانگونه که ایزدان نیرومند سین ( ماه ) و شمش ( خورشید ) رب و مسئول جریان منظم روز و ماه و سال بودند و از این راه بر همه ی زندگی تاثیر می گذاردند چنان می انگاشتند که ایزدبانوی ایشتار هم به وسیله پدیداری و ناپدیدی زهره آدمی را از مشیت و خواسته خویش آگاه می سازد. پس واجب می آمد مراحل زهره با دقت رصد و ضبط شده و با رویدادهای زندگی روزمره پیوند داده شود.
این سه امکان یکدیگر را نفی نمی کنند بلکه یکدیگر را یاری داده، تایید می نمایند. نخستین امکان پرسشی را مطرح می سازد که دومین امکان پاسخ قانع کننده بدان است. این پاسخ به نوبه خویش پرسشی را پیش می آورد که پاسخ بدان توجه به مذهب ستاره پرستی را ناگزیر می سازد. تنها ماه و خورشید و زهره به عنوان ایزد، رب، خدا مورد احترام و پرستش نبودند، بلکه دیگر ستارگان هم مقدس شمرده می‌شدند. (واندروردن، ۱۳۷۲، ص۷۹)
د)ظهور و غروب مشتری
در بین سیارات دورتر یا بیرونی(زمین در مابین آنها با خورشید)، مشتری درخشان ترین آنهاست و پس از آن مریخ روشنتر از بقیه است. زحل با وجود کمترین درخشش، نسبت به عطارد نورانی تر است. گاه ممکن است یکی از سیارات بیرونی در قسمتی از مدارشان که از خورشید دورتر است، با خورشید در یک خط قرار بگیرند. مشتری همچون ناهید در تلفیق طولانی مدتش با خورشید تقریبا نامریی است و در سپیدهدم درآسمان ظاهر میشود اما به جای حرکت در مسیری که به خورشید میرسد، در مدارش تا جایی پیش میرود که در جهت مخالف خورشید قرار میگیرد، در این زمان وقتی خورشید پایین می‌رود، طلوع میکند و وقتی خورشید بالا میآید، غروب میکند و در تمام طول شب در آسمان است. این فرایند را در سیارات درونی نمیبینیم. مشتری(یا زحل، یا مریخ) پس از عبور از میان ستارگان سرانجام در شرق به‌خورشید میرسند. حالا مشتری، ستاره شامگاهی است که با پهلو گرفتن کنار خورشید، دگرباره ناپدید می‌شود.
ه)حرکت معکوس سیارات
سیارات بیرونی نیز در رفتاری متمایز مشترک هستند: گاه به نظر میرسد آنها به عقب باز میگردند. اختر شناسان این فرایند را«حرکت معکوس» مینامند. وقتی سیاره ما به دور خورشید میگردد، حرکت آن از مریخ، مشتری وزحل سریعتر است. گاه زمین از آنها پیشی میگیرد و برای مدتی به نظر میرسد که آنها هر شب بر خلاف جهت حرکت طبیعیشان که از شرق به غرب است، از غرب به شرق حرکت میکنند. با وجودی که مدار گردش سیارات همانند خورشید مستقیم نیست و گهگاه گرههایی که از حرکت معکوس سیارات در آنها وجود دارد، اما مدار آنها نیز از منطقهالبروج میگذرد.دوره کامل مشتری که از درون این ستارگان میگذرد ١٢ سال و دوره زحل۵/۲۹ سال طول میکشد. مریخ پس از ۶٨٧ روز یا تقریبا ٢ سال به نقطه آغازین خود در منطقهالبروج باز میگردد.
٢-٢-٣.سپهر ستارگان، قطبها، استوا
برای ناظری که روی زمین ایستاده است و به آسمان می نگرد، زمین ساکن است و خورشید وماه و ستارگان در حرکتند. این مطلب چنان در ذهن ما نقش بسته که به هنگام سخن گفتن، صحبت از طلوع و غروب خورشید میکنیم.
یونانیان چنان می پنداشتند که ستارگان ثابت بر سطحی کروی که آنرا فلک ثوابت مینامیدند قرار دارند و خورشید و ماه و سیارگان را چشم ما بر این کره سماوی میافکند و میبیند.
برای ناظری که رو به جنوب ایستاده است، گوی ستارگان ثابت به صورت یکنواخت به سمت راست یعنی از مشرق به مغرب، در دوران است، همچون حرکت روزانه خورشید بر آسمان. در این دوران دو نقطه ثابت می‌ماند. یکی قطب جنوب و دیگری قطب شمال. ناظری که در نیمکره‌ی شمالی قرار دارد تنها قطب شمال را میتواند ببیند. دایره‌ی بزرگی که همه نقاط آن از قطب شمال و جنوب یک فاصله دارد را دایره‌ی استوا مینامند. فاصله‌ی زاویه ای هر ستاره با دایره‌ی استوا، میل آن ستاره است. میلهای جنوبی با علامت منها مشخص میشوند. قطب شمال در روزگار باستان یازده یا دوازده درجه از محل امروزی آن دورتر بوده است.(واندوردن،١٣٧٢.ص۶)
٢-٢-۴.دورهی نجومی
حرکت سیارگان بر روی منطقه البروج معمولاً مستقیم است. اما گاهی به نظر حالت قهقرائی یا معکوس دارد، یعنی به نظر میآید سیاره به طرف راست، حرکت میکند. نقاطی که حرکت قهقرائی در آن شروع یا ختم می‌شود را نقاط «توقف» یا«مکث» مینامند که در نجوم بابلی اهمیت بسیار دارد. مدت زمان لازم، تا آنکه، سیارهای تمام منطقهالبروج را بپیماید دورۀ نجومی آن سیاره میگویند. دوره نجومی کیوان (زحل) بیست و نه سال و نیم است. و از آن زاوش(مشتری) تقریباً دوازده سال و از آن بهرام (مریخ) تقریباً دو سال است. دو سیاره ناهید(زهره) و تیر(عطارد) هیچگاه از خورشید زیاد فاصله نمیگیرند و بنابراین دوره نجومی آنها از دیدگاه زمین مرکزی یک سال کامل است.
٢-٢-۵. طالع بینی و ستاره شناسی
به ضرس قاطع باید گفت، طالع بینی به مشاهدهی حرکات اجسام نجومی با دیدگاه پیشبینی آینده اشاره میکند و در نتیجه عکس ستاره شناسی(مشاهدهی علمی بیطرف) میباشد. بابلیها معتقد بودند که از حرکت ماه، ستارگان و سیارات، امکان پیشگویی وقایع آینده در جهان، بویژه در زمینه های نظامی و سیاسی، وجود دارد. «نشانه های آسمان درست مانند زمین برای ما حامل پیامهایی هستند». نظریههای بابلی این بود که فالهای بد دال بر_نشانههای_ قصد و غرض خدایان بودهاند. در عوض طالع بینی یونانی، خود سیارات را به عنوان عامل تأثیر گذار بر سرنوشت بشر در نظر میگرفت. صرفاً از قرن پنجم پیش از میلاد بود که طالع بینان بابلی شروع به رمالی برای پیشگویی بخت و اقبال افراد عادی کردند. شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه، امید به تسلط بر تقویم، دلیل عمدهی پیشرفت ستارهشناسی بوده، نه تفسیر طالع بینانهی وقایع آسمانی.(بلِک،گرین، ١٩٩٢/١٣٨۵،۶۶)
٢-۴.نشانه گذاری زمان از طریق مهتاب
ماه گونه ای دیگر از سیارات سماوی است. چرخه های ماه نیز مانند سیارات پیچیده است اما شگفت اینکه به عنوان عقربه تنظیم کننده زمان عمل میکند. ضرباهنگ پایای سیمای ماه یعنی از هلال به بدر رسیدن و از بدر تا به هیچ، به سادگی ٣۶۵ روز سال را به ١٢ بخش بسیار مفید یعنی ماه ها، تقسیم می‌کند. واژه ماه (ماه‌زمانی) خود از نام این سیاره گرفته شده و هر دو ریشه در کلمهای دارند که معنای آن «اندازه گرفتن» است. احتمالا ماه نخستین وسیله اندازه گیری روزها بوده است. ماه سیاره ایست برجسته، عظیم و درخشان که سریع حرکت می‌کند و به سرعت متحول میشود. تمام سالنامههای ما ریشه در اهله منظم و دورهای ماه دارند.
بدون تردید روشنایی ماه از هیچ منبع درونی نیست بلکه انعکاسی از نور خورشید است. به این دلیل وقتی به دورزمین میگردد، شکل آن تغییر میکند.زمانی که ماه با خورشید در یک جهت قرار دارد، سمت تاریک آن رو به زمین است و ما اصلا آن را نمیبینیم؛ در این موقع «ماه نو» نامیده میشود. حدودا یک روز بعد، پس ازآنکه ماه در جهت شرق خورشید حرکت میکند، پس از غروب، هلال باریکی از آن در غرب نمایان میشود. هلالی که دیده میشود، لبه سمت راست ماه است که نور خورشید را منعکس میکند. ماه هر روز مسافتی طولانی را از میان ستارگان زمینه آسمان طی میکند و هنگام عبور این مسافت را پر میکند. حدود یک هفته پس از ماه نو، نیمی از ماه روشن میشود که آنرا«تربیع اول» می‌نامیم، زیرا یک چهارم کره ماه روشن میشود. حالا ماه تقریبا در نیمه روز بالا میآید و نیمه شب غروب میکند. پس از گذشت یک هفته دیگر، ماه در مقابل جهت خورشید قرار میگیرد و کاملا روشن میشود. با غروب خورشید، طلوع میکند و هنگام طلوع خورشید غروب میکند و در تمام طول شب در آسمان میدرخشد.
پس از این مرحله، ماه به تدریج رو به محاق میرود. بک هفته بعد از بدر(قرص کامل) دوباره به نیمه میرسد (تربیع دوم)و آنچه که ما از روی زمین میبینیم، نیمه چپ ماه است. در این زمان حدود نیمه شب طلوع میکند و حدود نیمه روز غروب میکند. یک هفته دیگر هلال باریک ماه در آسمان صبحگاهی دیده میشود. آخرین روزی که دیده میشود پیش از خورشید طلوع میکند و روز بعد ناپدید میگردد. حالا ماه نو پس از۵/۲۹ روز باز گشته است.الگوی ماه برای محاسبه بخشهای کوچکتر زمانی قابل اعتماد است اما سالنامه نویسی در دوره های طولانیتررا دشوار میکند.
گاهشماری به شکل مطلوب آن در دوره های خورشیدی و یا فصول، صورت میگیرد. یک سال ۲۵/۳۶۵ روزدارد، دقیقا با چند ماه یکسان که همان دوره های یکنواخت ماه هستند، برابر نیست.تلاش برای هماهنگ کردن زمان قمری با زمان شمسی اشتغال به کارتقویم نگاران چندین تمدن باستانی را تضمین کرده است.
طلوع ماه طی یک ماه همانند طلوع خورشید طی سال، بین دو حد در افق شرقی نوسان میکند. حدود طلوع ماه ممکن است درون حدود انقلابی و در همان جهت انقلاب ها و یا در بیرون آنها واقع شوند. عملکرد طبیعی این سیاره در هر ماه بخصوص بستگی به دورهای دارد که باعث تنوع آنها میشود. دوره کامل ماه ۶/۱۸ سال طول میکشد و با وجودی که بیشتر ما از این تغییر در حدود نهایی طلوع ماه بی‌خبر هستیم، صرفا مشاهده پیگیر ماه میتوتند از همه ما متخصص بسازد.
٢-۴-١.ماه قرانی و ماه اژدهایی
دوره یا فاصلهی میان این هلال ماه نو تا هلال ماه نوی بعدی را « ماه قرانی» میخوانند. مدت زمان لازم برای اینکه ماه از یک عقده گذشته و دوباره به همان عقده برسد را ماه اژدهایی مینامند، زیرا چنان تصور میکردند که عقدتین، منزلگاه اژدهائی است که به هنگام ماه گرفتگی یا خورشید گرفتگی آنها را میبلعد.(واندروردن، ۱۳۷۲، ص۸)
٢-۴-٢.بدون آسمان وضع ما چه خواهد شد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:46:00 ب.ظ ]




مى‏فهمد و مشکلات آن علوم را حل مى‏کند. حتى در فلسفه الهى نیز تا آنجا که جنبه فلسفه دارد و سر و کارش با منطق و استدلال است و [انسان‏] مى‏خواهد با پاى استدلال گام بردارد و مقدمات در فکر خود ترتیب مى‏دهد تا به نتیجه برسد همین‏طور است. در نوعى دیگر از معارف ربوبى، تقوا وپاکى و مجاهدت تأثیر دارد ولى آنجا دیگر پاى عقل نظرى و فلسفه و استدلال و منطق و ترتیب مقدمات و سلوک فکرى از نتیجه به مقدمه و از مقدمه به نتیجه در میان نیست.
مقصود این است: این حقیقت که بیان شده که تقوا موجب ازدیاد حکمت و ازدیاد بصیرت و روشن بینى مى‏شود ناظر به مسائل نظرى و عقل نظرى نیست، و شاید علت اینکه در نظر بعضى‏ها قبول این مطلب اینقدر مشکل آمده همین است که این مطلب را به حدود عقل نظرى توسعه داده ‏اند.
و اما نسبت به عقل عملى البته مطلب همین‏طور است و مى‏توان گفت قبل از هر استدلال و تقریبى، تجربه گواه این مطلب است. واقعاً تقوا و پاکى و رام کردن نفس امّاره در روشن بینى و اعانت به عقل تأثیر دارد ولى البته نه به این معنى که عقل فى المثل به منزله چراغ است و تقوا به منزله روغن آن چراغ ، و یا اینکه دستگاه عقل به منزله یک کارخانه مولّد روشنایى است که فعلًا فلان مقدار کیلو وات برق مى‏دهد و تقوا که آمد فلان مقدار کیلووات دیگر بر برق این کارخانه مى‏افزاید. نه، این طورها نیست، طور دیگر است. ( مطهری ، ۱۳۷۸، ج ۲۳، صص ۷۱۴- ۷۱۲) ‏
ن ) راز تأثیر تقوا در روشن بینى‏
یکى از حالات و قوایى که در عقل انسان یعنى در عقل عملى انسان، یعنى در طرز تفکر عملى انسان که مفهوم خوب و بد و خیر و شرّ و درست و نادرست و لازم و غیر لازم و وظیفه و تکلیف و اینکه الآن چه مى‏بایست بکنم و چه نمى‏بایست بکنم و این گونه معانى و مفاهیم را بسازد تأثیر دارد، طغیان هوا و هوس‏ها و مطامع و احساسات لجاج آمیز و تعصب آمیز و امثال اینهاست، زیرا منطقه و حوزه عقل عملى انسان به دلیل اینکه مربوط به عمل انسان است همان حوزه و منطقه احساسات و تمایلات و شهوات است. این امور اگر از حد اعتدال خارج شوند و انسان محکوم اینها باشد نه حاکم بر اینها، در برابر فرمان عقل فرمان مى‏دهند، در برابر نداى عقل و وجدان فریاد و غوغا مى‏کنند، براى نداى عقل حکم پارازیت را پیدا مى‏کنند،
دیگر آدمى نداى عقل خویش را نمى‏شنود، در برابر چراغ عقل گرد و غبار و دود و مه ایجاد مى‏کنند، دیگر چراغ عقل نمى‏تواند پرتوافکنى کند. فى المثل ما که در این فضا الآن نشسته‏ایم و مى‏گوییم و مى‏شنویم و مى‏بینیم، به حکم این است که یک نفر سخن مى‏گوید و دیگران سکوت کرده‏اند، چراغها نور مى‏دهند و فضا هم صاف و شفاف است. ولى اگر در همین فضا با این یک نفر سایرین هم هرکس براى خودش حرفى بزند و با صداى بلند آوازى بخواند بدیهى است که حتى خود گوینده هم نداى خود را نخواهد شنید، و اگر این فضا پر از دود و غبار باشد کسى کسى را نخواهد دید. این است که گفته‏اند:
حقیقت سرایی است آراسته هوا و هوس گَرد برخاسته
نبینی که هر جا که برخاست گرد نبیند نظر گرچه بیناست مرد

     
     

پس این گونه هواها و هوسها اگر در وجود انسان باشند تأثیر عقل را ضعیف می کنند ، اثر عقل را خنثی
می کنند، و به تعبیر دیگر این هوا و هوس ها با عقل آدمی دشمنی می ورزند . در حدیث است که امام صادق علیه السلام فرمود:
«الْهَوى‏ عَدُوُّ الْعَقْلِ‏» .هوا و هوس دشمن عقل است.
و قوای معنوی انسان به حکم تضاد و تزاحمی که میان بعضی با بعضی دیگر است در یکدیگر تأثیر مخالف می کنند و تقریباً اثر یکدیگر را خنثی می کنند ، و به عبارت دیگر با یکدیگر دشمنی و حسادت می ورزند . از آن جمله است دشمنی هوا و هوس با عقل .
از همین جا معنای تأثیر تقوا در تقویت عقل و ازدیاد بصیرت و روشن بینی روشن می شود . تقوا نه سوهان است و نه سنباده و نه روغن چراغ . تقوا دشمنِ دشمن عقل است ، لز نوع سومِ دوستانی است که علیه السلام فرمود : وَ عَدُوُّ عَدُوِّکَ . ملکه تقوا که آمد ، دشمن عقل را که هوا و هوس است رام و مهار می کند ، دیگر نمی گذارد اثر عقل را خنثی کند ، گرد و غبار برایش به وجود آورد ، پارازیت ایجاد کند . پس معلوم شد که تقوا واقعآً تأثیر دارد در طرز تقکر و طرز قضاوت انسان ، ولی نوع تأثیرش این است که جلو تأثیر دشمن را می گیرد و از این راه دست عقل را باز می کند و به وی آزادی می دهد : عِتقٌ مِن کُلِّ مَلَکَهٍ. ( مطهری ، ۱۳۷۸،ج۲۳، صص۷۱۸ – ۷۱۵ )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

س )تربیت از نظر استاد مطهری
تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنى استعدادهاى درونى‏اى را که بالقوّه در یک شى‏ء موجود است به فعلیّت درآوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر این کلمه را در مورد غیرجاندار به کار ببریم مجازاً به کار برده‏ایم، نه اینکه به مفهوم واقعى، آن شى‏ء را پرورش داده‏ایم؛ یعنى یک سنگ و یا یک فلز را نمى‏شود پرورش داد آن‏طور که یک گیاه یا یک حیوان و یا یک انسان را پرورش مى‏دهند. این پرورش دادن‏ها به معنى شکوفا کردن استعدادهاى درونى آن موجودها است که فقط در مورد موجودهاى زنده صادق است. و از همین جا معلوم مى‏شود که تربیت‏باید تابع و پیرو فطرت، یعنى تابع و پیرو طبیعت و سرشت شى‏ء باشد. اگر بنا باشد یک شى‏ء شکوفا بشود، باید کوشش کرد همان استعدادهایى که در آن هست بروز و ظهور بکند. اما اگر استعدادى در یک شى‏ء نیست، بدیهى است آن چیزى که نیست و وجود ندارد، نمى‏شود آن را پرورش داد .( مطهری ، ۱۳۷۸، ج۲۲، صص ۵۵۲ – ۵۵۱)
ع ) اخلاق از نظر استاد مطهری
اخلاق لغتى است شایع در زبان همه مردم و بلکه همه مردم دنیا؛ به هر زبانى لغتى معادل این لغت هست؛ پس همه اخلاق را و قهراً ضد اخلاق را مى‏شناسند، احتیاجى به تعریف ندارد. ولى اتفاقاً اخلاق مانند بسیارى از چیزهاى دیگر شبیه خودش، از آن چیزهایى است که در عین اینکه در زبان همه مردم دایر است و همه مردم خیال مى‏کنند که آن را مى‏شناسند و مى‏توانند تعریف بکنند، از مشکلترین لغات است براى تعریف کردن.
اختلاف نظرها در تعریف اخلاق که اخلاق چیست، تا اندازه‏اى از جهان بینى‏هاى مختلف سرچشمه مى‏گیرد؛ یعنى بینش هر مکتبى درباره جهان یک نوع سیستم اخلاقى در آن مکتب الهام مى‏بخشد و پیشنهاد مى‏کند. مکتب مادى قهراً نوعى اخلاق پیشنهاد مى‏کند، پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله جمله‏اى دارد ، جمله معروف این است که پیغمبر اکرم فرمود: بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاق‏ من مبعوث و برانگیخته شده‏ام براى اینکه اخلاق کریمانه را، اخلاق مکرمتى‏ را، اخلاق مکرمت مآبانه را تکمیل کنم. کلمه تکمیل و تتمیم
مى‏رساند که پیغمبر مى‏خواهد بگوید نه فقط من که پیغمبر خاتم هستم رسالت مکرمت اخلاقى در میان‏ دارم، انبیاى گذشته هم هرکدام به نوبه خود چنین رسالتى داشته‏اند، آنها هم براى چنین هدفى آمده‏اند؛ ولى من آمده‏ام کار نیمه تمام آنها را به پایان برسانم (ختم نبوت) براى اینکه من در عصر و زمانى و در شرایطى آمده‏ام که آنچه به وسیله وحى باید به بشر گفته شود از زبان من باید گفته شود؛ من مبعوث شده‏ام براى تتمیم و تکمیل اخلاق مکرمتى. این عبارتى است که غزالى و امثال او به صورت حدیث نقل کرده‏اند. ما در احادیث شیعه گشتیم تا عین عبارت را ببینیم؛ عین این لفظ را من پیدا نکردم ولى مضمون آن در کتب حدیث ما هست. پیغمبر اکرم در حدیثى که وسائل الشیعه نقل کرده است فرمود: عَلَیْکُمْ بِمَکارِمِ الْاخْلاقِ‏. البته منافات ندارد که به هر دو عبارت یعنى در نوبتهاى متعدد پیغمبر فرموده باشد. در احادیث ما به این عبارت است: عَلَیْکُمْ بِمَکارِمِ الْاخْلاقِ‏ بر شما باد اخلاق مکرمتى و کریمانه‏ فَانَّ رَبِّى بَعَثَنى بِها که پروردگار من مرا براى این اخلاق مکرمتى مبعوث فرموده است.( مطهری ، ۱۳۷۸، ج۲۲، صص۲۹۰- ۲۸۷ )
اخلاق یعنى ورزش و تقویت قواى روحى‏ غرض این جهت است که تمام قواى بدنى را باید ورزش داد. قواى روحى هم همین‏طور، مخصوصاً قواى عالى انسانى را، قوّه اراده را، قوّه عقل را، فکر را، تمرکز فکر را، اینها را باید تقویت کرد. اینها اخلاق است. پایه اخلاق این است که اراده انسان قوى و نیرومند باشد؛ یعنى اراده انسان بر شهوتش حکومت کند، بر عاداتش حکومت کند، بر طبیعتش غالب باشد. یعنى شخص آنچنان با اراده باشد که اگر تشخیص داد که باید این کار را کرد، تصمیم بگیرد و هیچ طبیعتى نتواند جلو او را بگیرد .
اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات، بر طبایع غلبه بدهد؛ یعنى اراده را تقویت کند به طورى که اراده بر آنها حاکم باشد. حتى اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد چون کار خوب، اگر کسى به آن عادت پیدا کرد خوب نیست‏.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:46:00 ب.ظ ]




سطح مالکیت سهامداران درونی یا داخل شرکت[۳۱] بر نقدشوندگی سهام شرکت تأثیرگذار است. هنگامی که افراد داخل شرکت اعم از مدیران و کارکنان مالک سهام شرکت باشند معاملات آنها قبل از تغییرات غیرعادی در قیمت سهام شرکت صورت میگیرد .سرمایه گذاران نهادی نقش بسیار مهمی در نظارت بازی می کنند و معمولاً بین مالکیت نهادی[۳۲] و نقدشوندگی سهام یک شرکت رابطه وجود دارد. همچنین به واسطه تأثیر عملیات مبادله سهام توسط سرمایه گذاران نهادی بر قیمت سهام، ممکن است نقدشوندگی سهام به میزان قابل توجهی افزایش یابد (ویشنی،۱۹۹۲، ۹۹)[۳۳] .
بر پایه تئوری، بین نقدشوندگی بازار سهام [۳۴] و مالکیت سهامداران داخل شرکت رابطه منفی وجود دارد.چنین استدلال می شود که مزایای مالکیت بالاتر[۳۵] در شرکت هایی بیشتر است که پتانسیل سود عملیات مدیران کمتر قابل مشاهده باشد و شرکت هایی که با یک محیط نامطمئن مواجه هستند از مالکیت سهامداران داخلی بالاتری برخوردارند. از آنجا که سطح عدم تقارن اطلاعاتی [۳۶]مربوط به ارزش یک شرکت تابعی از این عدم اطمینان است، لذا نوعی رابطه بین بخشی مثبت [۳۷]، بین عدم تقارن اطلاعاتی و مالکیت سهامداران داخلی را بیان می کند . همچنین، سطوح بالای عدم تقارن اطلاعاتی منجر به مابه التفاوت بیشتر قیمت های پیشنهادی خرید و فروش[۳۸] خواهد شد. سطوح بالای مالکیت سهامداران داخلی نیز ممکن است با احتمال بیشتر معاملات دارندگان اطلاعات نهانی[۳۹] همراه باشد (دنیس ،۱۹۹۴، ۵۸) [۴۰].
ساختار مالکیت با مابه التفاوت قیمت های پیشنهادی خرید و فروش[۴۱] ارتباط دارد. سارین و دیگران در بررسی خود دریافتند که چنانچه بخشی از سهام شرکت در اختیار افراد داخل شرکت قرار داشته باشد این مابه التفاوت افزایش می یابد.براساس نتایج این تحقیق، به ازای هر۱% افزایش در مالکیت سهامداران خرد داخل شرکت[۴۲] ، مابه التفاوت قیمت های پیشنهادی خرید و فروش معادل ۴% افزایش می یابد. همچنین آنان دریافتند که رابطه مثبتی بین مالکیت سرمایه گذاران نهادی و مابه التفاوت قیمت های پیشنهادی خرید و فروش وجود دارد به نحوی که به ازای هر ۱% افزایش در مالکیت سهامداران نهادی، مابه التفاوتها به میزان ۶% افزایش مییابند.
این موضوع از لحاظ رابطه بین ساختار مالکیت و عدم تقارن اطلاعاتی[۴۳] نیز قابل توجه است. یکی از دلایل احتمالی بالا بودن فاصله قیمت های پیشنهادی خرید و فروش در شرکت هایی که از سطوح بالاترمالکیت نهادی و درونی (دارندگان اطلاعات نهانی[۴۴] ) برخوردارند این است که هزینه های انتخاب غلط[۴۵] برای متخصصان و کارگزاران مالی در مورد این شرکت ها بالاتر است. چنین هزینه هایی می تواند پیامد احتمال بیشتر معاملات آگاهانه [۴۶] یا زیان مورد انتظار بالاتر ناشی از معاملات آگاهانه باشد. مطالعه سارین و همکارانش بیانگر این است که بالا بودن درصد مالکیت درونی یا مالکیت دارندگان اطلاعات نهانی با افزایش عدم تقارن اطلاعاتی همراه است. رابطه مثبت بین سهامداران داخل شرکت یا همان دارندگان اطلاعات نهانی و عدم تقارن اطلاعاتی به عوامل گوناگونی مربوط می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

چنانچه بالا بودن درصد سهامداری دارندگان اطلاعات نهانی با احتمال بالاتر معاملات از سوی آنها همراه شود زیان مورد انتظار کارگزار- تحلیل گر از بابت معامله گران مطلع[۴۷] به واسطه پیش بینی فاصله بیشتر بین قیمت های پیشنهادی خرید و فروش، جبران خواهد شد. به عبارت دیگر، حتی اگر احتمال انجام معاملات دارندگان اطلاعات نهانی بالا نباشد، در صورتی که زیان مورد انتظار ناشی از یک معامله آگاهانه برای شرکت هایی با مالکیت داخلی بالا بیشتر باشد، بازارگردان[۴۸] فاصله بین قیمت پیشنهادی خرید و فروش را بالاتر در نظر می گیرد. البته چنین فرضی زمانی صادق است که مدیران شرکت های با مالکیت داخلی بالاتر، مزایای اطلاعاتی بیشتری داشته باشند. در واقع، بررسی ها نشان می دهد که سطوح بالای عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت های با مالکیت بیشتر دارندگان اطلاعات نهانی، در نتیجه احتمالات مورد انتظار معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی به وجود می آید.
اگرچه مالکیت بالاتر نهادی با فاصله پیشنهادی قیمت های خرید و فروش مرتبط است اما رابطه مشخصی بین مالکیت نهادی و عدم تقارن اطلاعاتی وجود ندارد. یکی از دلایل احتمالی این پدیده آن است که شرکت های با مالکیت نهادی بالاتر می توانند هزینه های کنترل موجودی[۴۹] بیشتری را به بازارگردانان تحمیل نمایند. این فرض به ویژه زمانی مصداق دارد که رابطه مثبتی بین سهامداران نهادی و متوسط اندازه معاملات[۵۰] باشد و معاملات بزرگتر مستلزم نگهداری موجودی بیشتر توسط بازارگردان باشد و بر این اساس هزینه موجودی به عنوان یکی از اجزای فاصله قیمت پیشنهادی خرید و فروش افزایش یابد. بررسی ها نشان می دهد که اندازه متوسط موجودی در رابطه با مالکیت دارندگان اطلاعات نهانی کاهش، اما در رابطه با مالکیت نهادی افزایش می یابد؛ بدین معنی که برای شرکت هایی با مالکیت نهادی بیشتر، معاملات بر روی تعداد وسیعی از سهام انجام می شود و این به طور ضمنی اشاره بر این دارد که هزینه های موجودی شاید بتواند رابطه احتمالی بین فاصله قیمت های پیشنهادی خرید و فروش و مالکیت نهادی و رابطه غیرمثبت آن با عدم تقارن اطلاعاتی را توضیح دهد (سارین و همکاران،۲۰۰۰، ۴۴)[۵۱] . مطالعات دیگری نیز که در زمینه رابطه بین ساختار مالکیت و نقدشوندگی بازار صورت گرفته است نشان می دهد که تمرکز مالکیت هم با فاصله قیمت های پیشنهادی خرید و فروش و هم با هزینه های اطلاعات[۵۲] رابطه منفی دارد. رابطه منفی نسبتاً ضعیف تری نیز بین فاصله قیمت های پیشنهادی خرید وفروش و مالکیت دارندگان اطلاعات نهانی مشاهده می شود اما رابطه ای قوی بین نقدشوندگی و مالکیت نهادی دیده نمی شود (نا،۲۰۰۲، ۱۹۸)[۵۳] .
۲-۲-۱۰ سهامداران نهادی و عمده به عنوان ناظر
جدایی مدیریت از مالکیت تنها دلیل ایجاد مسئله نمایندگی بین سهامداران و مدیران نمی باشند. بلکه پراکندگی سهامداران شرکت در تعداد زیادی سهامدار کوچک نیز می تواند دلیلی بر آن باشد. طبق نظر رویه[۵۴] (۱۹۹۰) در یک ترکیب مالکیت گسترده، هیچ یک از سهامداران کوچک انگیزه ای برای نظارت بر مدیریت شرکت ندارند،زیرا در این صورت هر شخص که بخواهد نظارت کند باید هزینه های مرتبط را بپردازد و این در حالی است که همه بقیه سهامداران نیز از منافع آن استفاده می کنند؛ بنابر این میزان و ماهیت مساله نمایندگی مستقیما” به ترکیب مالکیت بستگی دارد.
تنوع ترکیب در کشورهای دنیا، تنوع در شکل، نتایج و راه حل های مشکل نمایندگی بین مدیران و سهامداران را نیز در پی خواهد داشت. در کشورهایی که مالکیت در اختیار سهامداران عمده می باشد، مساله نمایندگی حاصل از مالکیت شاید خیلی متداول نباشد.
بسیاری از نویسندگان از جمله شالیفرو ویشنی[۵۵] (۱۹۸۶) آدماتی و همکاران[۵۶] (۱۹۹۳) ، هودارت [۵۷] (۱۹۹۳) مائوگ[۵۸] (۱۹۹۸) و نو[۵۹] (۲۰۰۲) اعتقاد دارند که شمول سهامداران عمده در فعالیت های کنترل و نظارتی به طور بالقوه موجب محدود نمودن مساله نمایندگی می شود. این نویسندگان همچنین بیان داشتند چون تمامی سهامداران از منافع فعالیت های نظارتی سهامدار نظارت کننده، بدون هزینه بهره مند می شوند، لذا تنها سهامداران عمده، انگیزه لازم برای نظارت را دارند. شواهد تجربی در مورد نقش نظارتی سهامداران عمده از این تئوری پشتیبانی می نمایند. برای مثال بتل، لیبسکیند واپلر[۶۰] (۱۹۹۸) گزارش نمودند که عملکرد شرکت ها پس از خرید بخشی از سهام آن توسط یک سهامدار فعال، بهبود می یابد. کانگ و شیوداسانی[۶۱] (۱۹۹۵) و کاپلان و مینتون[۶۲] (۱۹۹۴) دریافتند که حضور سهامداران بزرگ با جابجایی زیاد مدیریت ارتباط دارد که نشانگر انجام وظیفه نظارتی توسط سهامداران مزبور می باشد.
۲-۲-۱۱ تاثیر تمرکز مالکیت بر قیمت سهام
تعدادی از مقالات منتشره در نشریات مالی از جمله تیتلمن[۶۳] (۱۹۹۳) و جاکوبس[۶۴] (۱۹۹۱) از فشار آوردن موسسات سرمایه گذاری به مدیران شرکت ها برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت سودآوری خبر می دهند. هر چند این رسیدن به اهداف کوتاه مدت سودآوری موجب آسیب وارد شدن به ارزش حقوق سهامداران در بلند مدت شود. طبق نظر پرتر[۶۵] (۱۹۹۲) نیز موسسات سرمایه گذاری بیش از اندازه به سودآوری کوتاه مدت تمرکز نموده اند. این امر یک نوع رویکرد به سهامداران نهادی می باشد.
در نگرش دوم برخی از محققین از جمله بارتو و دیگران[۶۶] (۲۰۰۰) و کیم و دیگران[۶۷] (۱۹۹۷) اغلب به موسسات سرمایه گذاری، عنوان سرمایه گذاران حرفه ای را اطلاق می کنند. که در مقایسه با سهامداران حقیقی در جمع آوری و پردازش اطلاعات دارای مزیت نسبی می باشند. والتر[۶۸] (۱۹۹۷) با در نظر گرفتن سهامداران نهادی به عنوان سهامدار حرفه ای به بررسی نحوه پیش بینی سود مورد انتظار پرداخت و نتایج حاصل از تحقیقات ایشان نشان می دهد که افراد حاضر در بازار، در پیش بینی سود شرکت هایی که داری سهامداران نهادی به عنوان سهامداران حرفه ای هستند، به جای مدل سری های زمانی، عمدتا” بر پیش بینی تحلیل گران تمرکز می کنند. اگر موسسات سرمایه گذاری سرمایه گذاران کارکشته ای باشند، در مقایسه با سرمایه گذاران حقیقی باید بهتر بتوانند از اطلاعات دوره جاری برای پیش بینی سود آتی استفاده کنند. لذا هر چه میزان مالکیت شرکت توسط موسسات سرمایه گذاری افزایش یابد، قیمت جاری سهام باید اطلاعات بیشتری در مورد سود سال های آتی منعکس نماید.
جیامبالو و دیگران[۶۹] (۲۰۰۲) با انجام تحقیقی سعی در فراهم نمودن شواهدی در مورد میزان انعکاس سودهای آتی در قیمت های جاری سهام و تاثیر ترکیب سهامداران بر آن بودند. نتایج تحقیق مزبور نشان داد که میزان انعکاس سودآوری آتی در قیمت جاری سهام وابستگی مثبتی با درصد مالکیت سهام توسط موسسات سرمایه گذاری دارند.
این نتایج با وجود کنترل برخی متغیرهای موثر بر رابطه بین قیمت سهام و سود، به قوت خود باقی می ماند. (برای مثال اندازه شرکت، ارزش بازار به ارزش دفتری). همچنین نتایج تحقیق با کنترل درون زایی[۷۰] مرتبط با احتمال اینکه شرکت های سرمایه گذاری به شرکت هایی جذب شوند که محیط اطلاعاتی آنها قوی تر بوده و بدین دلیل قیمت های جاری منعکس کننده سودآتی باشند، معتبر بود. به طور کلی نتایج تحقیق مزبور با نگرش دوم هم خوانی داشت. بدین مفهوم که شرکت های سرمایه گذاری، سرمایه گذاران کارکشته ای هستند که مزیت اخذ و پردازش اطلاعات آنها در قیمت های سهام منعکس است. نتایج فوق این نظریه را که شرکت های سرمایه گذاری (در مقایسه با سرمایه گذاران حقیقی) علاقه افراطی به سودآوری جاری دارند، نقض می کند. زیرا قیمت های جاری سهام با افزایش مالکیت شرکت های سرمایه گذاری در شرکت ها، سودهای آتی را بیشتر منعکس می نماید. در حقیقت در شرکت هایی که شرکت های سرمایه گذاری مالکیت بیشتری دارند، به نظر می رسد قیمت های جاری سهام ، اطلاعات غیر مالی مرتبط با آینده را بیشتر منعکس می نمایند.
۲-۲-۱۲ ساختار مالکیت و ارزش گذاری اقلام تعهدی اختیاری
نقش اقلام تعهدی در عملکرد شرکت منعکس می شود و این موضوع حسابداری ، برای سالیان طولانی مورد پژوهش قرا ر گرفته است. هنوز صاحبنظران در این موضوع به اجماع نرسیده اند که استفاده زیاد مدیران از اقلام تعهدی در گزارشگری سود درنتیجه انعطاف داده شده توسط مقررات حسابداری می باشد یا علت های دیگری دارد . از سوی دیگر عدم تقارن اطلاعاتی به مدیران اختیار می دهد که اقلام تعهدی اختیاری را به طوری ارزش گذاری کنند که حداکثر منفعت شخصی را ببرند و این موضوع درمواردی چون پاداش برمبنای سود، انعطاف محدودیت های قراردادی بیشتر نمایان می شود. جایم بلوِ[۷۱] (۲۰۰۳) در پژوهشی شواهد یافت که بطور میانگین، شرکت های با ساختار مالکیت بالای نهادی بر قیمت گذاری اقلام تعهدی که باعث گزارش رشد سودآوری می شود تأثیر بیشتری دارند. ساختار مالکیت، یک مکانیسم نظارت شرکت می باشد و شامل نظارت بر مدیریت سود و سیاستهای مدیریتی شرکت است (چونی و دیگران، ۲۰۰۲ ، ۲-۱) [۷۲].
ساختارمالکیت و مدیریت سود
بحث مالکیت سهام در شرکتها و نحوه تأثیر آن برعملکرد شرکت، موضوعی است که برای چندین دهه مورد توجه محققین بوده است.از معضلات زیربنایی مربوط به مبحث ساختارمالکیت در باب تئوری حاکمیت شرکتی می توان موارد ذیل را نام برد :
۲-۲-۱۲-۱ تضاد منافع بین سهامداران ومدیریت:
این حالت زمانی اتفاق می افتد که مالکیت یک شرکت بین سهامداران متعدد توزیع شود تا جایی که کسی قادر نباشد روی مدیریت نظارت کامل داشته باشد.
در این صورت هر سهامداری به فکر منافع خودش است و این تعارض منابع باعث کاهش ارزش شرکت می شود. نظام حاکمیت شرکتی بیش از هر چیز حیات شرکت را در درازمدت هدف قرار داده است و در این راستا سعی دارد تا از منافع سهامداران در مقابل مدیران شرکتها پشتیبانی و از انتقال ناخواسته ثروت میان گروه های مختلف سهامداران و مدیران جلوگیری کند. تضاد منافع همراه با عدم امکان انعقاد یک قرارداد صریح و شفاف میان مدیران و سهامداران، منجر به مسائل لاینحل در باب نمایندگی می شود، که براساس شرکت تأثیرگذار است.
۲-۲-۱۲-۲ اعمال کنترل مطلق از سوی سهامداران عمده :
زمانی که سهامداران عمده دارای کنترل مطلق بر اداره امور شرکت باشند که این امر خود ناشی از تمرکز مالکیت است، هزینه های نمایندگی و کنترلی کاهش می یابد در عین حال توان کنترل و نظارت سهامداران جزء به مراتب خیلی کم می شود تا جاییکه آنها تأثیری درتعیین منافع خود نخواهند داشت.
۲-۲-۱۲-۳ منحصر شدن اتخاذ تصمیمات از سوی مدیران :
زمانی که اتخاذ تصمیمات شرکت منحصراً در اختیار مدیران شرکت باشد در این صورت سهامداران در مجامع عادی سالانه، تنها به صورت نمایشی و به منظور تأیید تصمیمات مدیران حضور پیدا می کنند. اگرچه براساس قانون ، سهامداران مالک شرکت محسوب می شوند و مدیران باید، از منابع اقتصادی شرکت درجهت منافع سهامداران به نحو بهینه استفاده کنند اما درعمل با بزرگتر شدن شرکتها و گسترش مالکیت سهامداران، اختیارات سهامداران در تغییر ترکیب هیأت مدیره کاهش می یابد و بالتبع حقوق سهامداران تضییع می شود زیرا در عمل هدف از نقل و انتقال سهام و افزایش مالکیت، افزایش کنترل نیست ، بلکه بیشتر کسب منافع از سرمایه گذاری هاست و این امر سبب می شود تا تصمیمات توسط مدیران اتخاذ شود.
۲-۲-۱۲-۴ تضییع شدن حقوق سهامداران :
زمانی رخ می دهد که مدیران موظف (داخلی) ممکن است با بهره برداری شخصی از منابع شرکت باعث تضییع سایر سهامداران (بیرونی) شوند. لذا می توان گفت که ساختار مالکیت شرکت ها و تعارض بر سر آن یکی از مسائلی است که در بین مدیران موظف و غیر موظف (سرمایه گذاران داخلی و بیرونی) شرکت بوجود می آید (احمدوند، ۱۳۸۵ ، ۴-۳).
ساختار مالکیت، نقش مهمی در مهار کردن مدیریت سود فرصت طلبانه می تواند داشته باشد. هرچند، پژوهشهای موجود این احتمال را آزمایش نکرده اند. اگر ساختار مالکیت شرکت ها گسترده باشد، سرمایه گذاران نهادی نقش نظارتی بیشتری خواهند داشت، پراکندگی وسیع بیشتر در کشورهای آمریکا، بریتانیا و ایرلند وجود دارد.
در سایر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، شرکتها معمولاً توسط خانواده های مؤسس کنترل می شوند.
لاپوری و دیگران[۷۳] (۱۹۹۹) گزارش کردند که هشتاد و پنج درصد شرکتهای اسپانیایی تحت کنترل خانواده ها هستند. لیکن در امریکا ده درصد و در انگلیس و ایرلند بیست درصد تحت کنترل خانواده می باشند.ارفین [۷۴](۲۰۰۳) در پژوهشی کشف کرد که اکثریت شرکت های عمومی در اندونزی توسط خانواده ها کنترل می گردد ( ورونیکا وسیدهارتایودم، ۲۰۰۸ ، ۲)[۷۵].
اگر ساختارمالکیت خانواده، بیانگر ساختار سازمانی کارآ باشد، در آن موقع مدیریت سود فرصت طلبانه شرکت ها با مالکیت خانواده محدود می شود.
۲-۳ مبانی نظری متغیر وابسته؛ مسئولیت اجتماعی
۲-۳-۱ مقدمه
شرکت بزرگ و فرا ملی عمدتاً گزارشاتی تحت عنوان مسئولیت اجتماعی شرکتها را هر ساله منتشر کرده و در دسترس عموم قرار می دهند که در آن با بر شمردن برخی از ضوابط و اصول کاری خود گزارشی از فعالیتهای اجتماعی خود، سرمایه گذاری های اجتماعی خود، مشارکتهای اجتماعی خود را ارائه می دهند. گزارش دهی اجتماعی شرکت‌ها روشی برای مدیریت اثر گذار و پذیرش اجتماعی است که توسط شرکت‌ها طرح می‌شود تا رضایتمندی ذی‌نفعان گوناگون را در مورد رفتارهای عمومی‌شان تضمین کنند. شرکتها گزارش دهی اجتماعی را بعنوان فرایند ارتباط اثرات زیست محیطی و اجتماعی فعالیت‌های اقتصادی شرکت بر روی گروه های ذی نفع ویژه در بین جامعه و در سطح وسیع آن می بینند. هر ساله نیز موسساتی براساس این گزارشات، شرکتها را از نظر مسئولیت پذیری اجتماعی رده بندی می کنند، در سال ۲۰۰۵ مجله فورچون شرکتها را براساس مسئولیت پذیری اجتماعی و زیست محیطی رده بندی کرده است.
شرکت هاى بریتیش پترولیوم، رویال داچ شل و ودافن به عنوان سه شرکت نخست دنیا از نظر مسؤولیت پذیرى در قبال مسائل اجتماعى و زیست محیطى معرفى شدند.
به نوعی برای ما مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها یعنی چگونه از طریق کسب ‌و‌ کار مسئولانه ایجاد ثروت کنیم. بنابراین رفتارهای تجاری شرکت حوزه کارکنان، مشتریان، پیمان‌کاران، محیط زیست و جامعه را در برمی‌گیرد. بنابراین یک رابطه برنده‌-‌‌ برنده و خلق ارزش مشترک هم برای جامعه و هم برای بنگاه، زیربنای مفهومی موضوع مسئولیت شرکتی است. مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها بر مسئولیت و پاسخ‌گویی به عنوان پایه و اساس رفتار یک سازمان در اجتماع تاکید دارد و ناظر بر چگونگی کسب‌ و کار مسئولانه همراه با تولید ثروت است. این نیازهای اجتماعی جامعه است که بازارهای اقتصادی را تعریف می کند. بنگاه‏های اقتصادی در قبال کلیه ذی‌نفعان مسئول هستند و ذی‌نفعان مشتری، کارمند، خود سازمان، مصرف‌کنندگان، محیط زیست، جامعه محلی، همسایه‏ها، دانش‌گاه و اقتصاد آن ملت را شامل می‌شود.
مسئولیت اجتماعی شرکت ها برای حکومت ها جذاب است؛ زیرا آنها را قادر می کند تلاش ها، برنامه ها و سیاست ها را جایگزین، تکمیل و یا قانونی کنند و مکمل نقش سنتی دولت، در تدوین سیاست گذاری اجتماعی کارا باشند (زاپالا[۷۶]، ۲۰۰۳)
۲-۳-۲ تعریف مسئولیت اجتماعی
امروزه مسئولیت اجتماعی شرکت[۷۷] مفهومی وسیع تر از فعالیتهای گذشته دارد. مسئولیت اجتماعی به طور اعم، به مجموعه فعالیتهایی گفته می شود که صاحبان سرمایه و بنگاه های اقتصادی به صورت داوطلبانه، به عنوان یک عضو مؤثر و مفید در جامعه، انجام می دهند.
کترو و مک داگلاس می گویند؛ مسئولیت اجتماعی از تعهدات مدیریت است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، در جهت رفاه عمومی جامعه نیز انجام می گیرد (بزرگی، ۱۳۸۴)
استوارت و سالمون (۱۹۹۷)، مسئولیت اجتماعی را چنین تعریف می کنند: شیوه ای از مدیریت که طبق آن سازمانها فعالیتهایی را انجام می دهند که اثر مثبتی بر جامعه و ترفیع کالاهای عمومی داشته باشد .در واقع نگرش استوارت و سالمون بر این مبنا بود که خواهان حذف آثار منفی سازمان بر جامعه هستند و سعی بر آن داشتند بتوانند تغییر نگرش و رفتار مصرف کنندگان را در پی داشته باشند. می گویند: شرکتهای هندی مسئولیت اجتماعی را جهت همکاری برای انسجام ملی،حفظ ثروت و ارزش اجتماعی برای ائتلاف و سرمایه گذاریهای استراتژیک جهت پیوند نیروی انسانی با منافع تجاری و شناخت متناسب و معنی دار آن بعنوان ابزاری برای تقویت و ارتقاء بلند مدت ارزش سهامداران می دانند. این شرکتها در این زمینه بر رفتارهای اخلاقی تجارت،شفافیت در امور اجرایی و عملیاتی ودر پایبندی به قانون تاکید می نمایند (بالارپور، ۲۰۰۲)
نظرات مختلف در مورد مسئولیت اجتماعی را با توجه به نقش مناسب کسب و کار در جامعه می توان نشان داد. در یک طرف کسانی هستند که معتقدند کسب و کار تنها مسئولیت اقتصادی دارد، در میانه کسانی هستند که از مدیران می خواهند نسبت به اثرات اجتماعی بویژه در مورد زیانهای بالقوه آنها حساس باشند و در طرف دیگر کسانی که می خواهند نقش شرکتها را بطور فعال در برطرف کردن مشکلات جامعه مشاهده کنند (امیدوار، ۱۳۸۴، ۱۷۵)
گریفن و بارنی مسئولیت اجتماعی را چنین تعریف می کنند؛ «مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ و مراقبت و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد». (بزرگی، ۱۳۸۴)
در متون مدیریت استراتژیک، مسئولیت های اجتماعی به گونه عام و اصول اخلاقی به گونه خاص به بخش جدایی ناپذیر از مباحث تدوین و اجرای استراتژی تبدیل شده است. صاحبنظران مسئولیت اجتماعی در دو دسته مخالفان و موافقان قرار می گیرند. برخی از طرفداران اقتصاد بازار، مانند میلتون فریدمن با مسئولیت اجتماعی مخالف بوده، آن را با مکانیسم های اقتصاد آزاد در تضاد می دانند. فریدمن کاهش قیمت محصول برای کاهش تورم، استخدام برای مبارزه با بیکاری و هزینه کردن برای کاهش آلودگی محیط زیست را هدردادن پول و سرمایه سهامداران می داند. او از مسئولیت اجتماعی به عنوان یک دکتر اساساً ویرانگر نام می برد. فریدمن تنها مسئولیت اجتماعی شرکت تجاری را استفاده از منابع جامعه و مشارکت در فعالیتهایی که برای افزایش سود با رعایت قواعد بازی (بدون نیرنگ و فریب) طراحی شده اند، می داند. در مقابل کارل که از طرفداران مسئولیت اجتماعی است، براین باور است که مدیران یک سازمان تجاری، چهار مسئولیت اقتصادی، حقوقی، اخلاقی وفداکاری کردن دارند. و بر این باور است که مسئولیت اخلاقی و فداکاری امروز ممکن است در آینده به ترتیب به مسئولیتهای حقوقی و اخلاقـی تبدیل شوند. هم فریدمن و هم کارل مـدعی اند که با توجه به اثر مسئولیتهای اجتماعی بر سود شرکت، نظریه خود را ساخته و مطرح کرده اند. فریدمن می گوید: اقدامات از نظر اجتماعی مسئولانه، به کارایی شرکت آسیب می رساند.
کارل باور دارد که بی توجهی به مسئولیتهای اجتماعی موجب افزایش دخالت دولت و درنتیجه کاهش کارایی می شود. اگر شرکت داوطلبانه به برخی مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی خود عمل کند، می تواند به سود مورد نظر خود دست یابد (هانگر و ویلن،۱۳۸۴، ۵۱)
تئوری های مطرح در مورد مسئوولیت اجتماعی شرکتها عبارتند از:

    • تئوری مشروعیت
    • تئوری گروه های ذی نفع
  • تئوری اقتصادی سیاسی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




iMAR iICSC-DL

not specified

Southern Research Institute SEAIP

جدول ۱-۱- مشخصات پلتفرم های قابل دسترسی در بازار
۲- ۱- اهداف پایان نامه
هدف اصلی این پایان نامه طراحی یک کنترل ساده و مؤثر به منظور پایدار سازی پلتفرم نصب شده بر روی یک وسیله پرنده می باشد تا بتوان عکسبرداری و فیلمبرداری هوایی مناسبی را به دست آورد. مشخصات پایه ای یک پایدارساز پلتفرم عبارتند از:
۱-ردیابی یک سیگنال مرجع بدون اثر پذیری از چرخش های وسیله پرنده .
۲- قابلیت تغییر نقطه مرجع پلتفرم به راحتی و آرامی توسط کاربر
این دو ویژگی به این معنا هستند که دوربین سوار شده روی پلتفرم باید مستقل از شرایط مختلف پرنده بتواند به طور مؤثر عمل کند و نمایش مناسبی را در مورد فضای مورد بررسی در اختیار کاربر قرار دهد.
۳- ۱- قواعد و اصول
بهترین وسیله ای که در زمینه کنترل جهت و موقعیت مورد استفاده قرار گرفته است، ژیروسکوپ می باشد [۸]. در سال ۱۸۵۲ آقای فوکالت (Foucault) ژیروسکوپ را وسیله ای با مومنتوم زاویه ای بسیار زیاد تعریف کرد. اسکار بورق (Scar borough) تعریف دقیق تری از ژیروسکوپ را ارائه داد. وی گفت ژیروسکوپ وسیله ای مکانیکی است که بخش مهم آن که چرخ هرزگرد (Flywheel) می باشد دارای لبه های سنگین بوده و به گونه ای نصب شده که بردار چرخش آن می تواند در هر جهتی حول یک نقطۀ ثابت در آن بردار بچرخد[۶]. پلتفرم پایدار طراحی شده در این پایان نامه براساس قوانین پایداری ژیروسکوپی می باشد. یک ژیروسکوپ سه درجه آزادی در شکل ۵-۱ نشان داده شده است. این ژیروسکوپ سه حلقه دارد که سبب می گردد محور چرخش نسبت به مرکز جرم در سه جهت آزادی داشته باشد. توضیحات کلی درمورد بعضی ویژگی های ژیروسکوپ با توجه به مراجع [۶] و [۸] در ادامه خواهد آمد.
شکل ۵-۱- ژیروسکوپ ۳ درجه آزادی
شکل ۶-۱ اصول قوانین حرکت یک ژیروسکوپ را نشان می دهد. سرعت زاویه ای چرخ هرزگرد یک اینرسی زاویه ای را حول محور چرخش ایجاد می کند و در صورت عدم حضور گشتاور ورودی، بردار اینرسی زاویه ای در فضای اینرسی ثابت مانده و درنتیجه یک مرجع جهت را در اختیار کاربر قرار می دهد.
این بردار اینرسی زاویه ای را می توان توسط یک گشتاور کالیبره شده در جهت دلخواه هدایت نمود. این حرکت اجباری ژیروسکوپ که تغییرجهت محور نام دارد از رابطه پایه ای زیر تبعیت می کند:
شکل ۶-۱- قوانین پایه ای حرکت در ژیروسکوپ
که در آن ℎ اینرسی زاویه ای و N گشتاور اعمالی می باشد.
در مقاله [۶] نشان داده شده است که در یک ژیروسکوپ بی نقص، سرعت تغییرات محور جسم مستقیماً متناسب با دامنه گشتاور اعمالی بوده و با سرعت چرخش و مومنتوم اینرسی در محور چرخشِ چرخ هرزگرد نسبت عکس دارد. برای مثال، در شکل ۷-۱ سیستم محورها بر روی جسم درحال چرخش ثابت شده و مومنتوم اینرسی در جهت محور xها بسیار بزرگ تر از میزان آن در جهت yها و zها می باشد. در صورتی که T گشتاور خروجی اعمالی به ژیروسکوپ برای به وجود آوردن یک مومنتوم زاویه ای hباشد، سرعت چرخش محورها Ω، به صورت زیر نشان داده می شود:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در اینجا گشتاور معمولاً درجهت y و تغییر محورها بیشتر در جهت محور zها صورت می گیرد.
ذکر این مسأله قابل توجه است که حرکات ژیروسکوپ تحت تأثیر اغتشاشات خارجی پایدار و پریودیک می باشد. این نوسانات پریودیک به عنوان تغییر در محور، شناخته می شود و برای در اختیار داشتن یک ژیروسکوپ عملی باید حذف گردند [۸]. هرچه سرعت چرخ هرزگرد بیشتر باشد، دامنه این نوسانات کمتر و فرکانس نوسانات هارمونیک نیز کمتر می گردد. فرکانس نوسانات از رابطه (۳-۱) به دست می آید.
که در آن C مومنتوم اینرسی چرخ هرزگرد حول محور چرخش آن وسرعت زاویه ای چرخ هرزگرد و A مومنتوم اینرسی محور عمود بر محور چرخشِ چرخ هرزگرد می باشد.
شکل ۷-۱- دوران ژیروسکوپ تحت گشتاور خارجی
بنابراین با توجه به مومنتوم زاویه ای چرخ هرزگرد یک رابطه معکوس بین نیروی اعمالی موردنیاز برای به دست آوردن نرخ دقت مورد نظر و نیروی کنترلی مورد نیاز برای یک حرکت محوری آرام وجود دارد. هرچه مومنتوم زاویه ای بزرگتری توسط چرخ هرزگرد تولید گردد حالات نوسانی کوچکتری ایجاد می گردد ولی گشتاور بزرگتری برای رسیدن به سرعت چرخش محور موردنیاز خواهد بود.
فصل دوم:
تئوری ژیروسکوپ و استخراج مدل آن
در این فصل مختصات های مختلف مورد استفاده در ژیروسکوپ معرفی شده و مورد بررسی قرار خواهند گرفت. همچنین قواعد تبدیل هر مختصات به مختصات دیگر نیز معرفی می گردند. سپس نحوۀ استخراج معادلات حرکت اویلر که به یک مدل ریاضی پلتفرم پایدار شده منتج می گردد، نشان داده خواهد شد.
۱- ۲ - تعریف محورهای مختصات
به منظور تعریف و کنترل یک پلتفرم پایدار شده چهار دسته سیستم مختصات تعریف می گردد که در زیر آمده است:
۱- سیستم محورهای اینرسی
۲- سیستم محورهای بدنه هواپیما
۳- سیستم محورهای پلتفرم
۴- سیستم محورهای گیمبال (حلقه)
۱- ۱- ۲ محور مختصات اینرسی
این محور مختصات نسبت به زمان ثابت بوده و تغییر نمی کند. جهت گیری بدنه وسیله متحرک را می توان با توجه به سمت آن در مختصات اینرسی مشخص نمود. در این مختصات قوانین نیوتون قابل اجرا می باشد [۸].
در این پایان نامه زمین صاف و ثابت درنظر گرفته می شود که با توجه به نسبت حرکت زمین و وسیله متحرک، فرض درستی به نظر می رسد. بنابراین سیستم محورهای اینرسی به عنوان یک دستگاه ثابت نسبت به زمین و متعامد در نظر گرفته می شود که در جهت شمال، در جهت شرق و عمود بر این دو محور، در نظر گرفته می شود.
۲- ۱- ۲ محور مختصات بدنه هواپیما
این دستگاه مختصات نیز، همان طور که در [۱۲] توضیح داده شده و در شکل ۱-۲ نیز نشان داده شده است به گونه ای درنظر گرفته می شود که در جهت دماغه هواپیما، درسمت راست و در جهت پایین و عمود به دو محور دیگر قرار گیرد. مرکز محورها ، در محل مرکز جرم در نظر گرفته می شود.
شکل ۱-۲- محورهای مختصات بدنه جسم پرنده
دستگاه مختصات بدنه نسبت به بدنه هواپیما ثابت می باشد ولی با تغییر جهت هواپیما نسبت به مختصات اینرسی تغییر می کند. سمت و سوی بدنه هواپیما با زوایای ، و توصیف می گردد. در این پایان نامه برای طراحی کنترل کننده های پلتفرم در ابتدا تصور می گردد که هواپیما در حالت بدون زاویه و مستقیم درحالت حرکت می باشد. در واقعیت زوایای غلتیدن (roll) و اوج (Pitch) نسبت به مختصات اینرسی کوچک بوده و در ضمن محور و محورگیمبال (تعریف شده در بخش ۱-۲-۳) با تغییرات زاویه انحراف جسم پرنده (yaw) بر روی هم منطبق باقی می ماند (شکل ۲-۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ب.ظ ]