کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



در ۲۴ فوریه ۱۹۵۵ پیمان بغداد ابتدا میان عراق و ترکیه امضا شد تا امنیت خاورمیانه به نفع دولت‌های انگلیس و امریکا تضمین شود و در آغاز به نام «پیمان همکاری متقابل» با حمایت و پشتیبانی امریکا و انگلیس به امضا رسید. این پیمان برای قبول عضویت کشورهای عضو جامعه عرب و هر کشور دیگر که به صورت جدی به امر صلح و امنیت خاورمیانه علاقه‌مند باشد و از طرف ترکیه و عراق مورد شناسایی قرارگرفته باشد باز بود. به همین دلیل کشورهای پاکستان، افغانستان، ایران و انگلیس بدان پیوستند. این پیمان پس از کودتای نظامی عراق توسط عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸ میلادی و خروج این کشور، از بغداد به آنکارا منتقل به «سنتو[۲۱۰]» تغییر نام داد. پیمان سنتو در واقع نقطه وصل میان پیمان ناتو و سیتو به شمار رفته و حلقه اتصال زنجیر دفاعی غرب در مقابل شوروی در خاورمیانه بود[۲۱۱].

بعد از پیوستن آلمان غربی به پیمان ناتو در سال ۱۹۵۵ میلادی، اتحاد جماهیر شوروی اقدام به تأسیس پیمان «ورشو[۲۱۲]» نمود. این پیمان برای مقابله با ناتو، از سوی کشورهای بلوک شرق تأسیس شد، عنوان اصلی آن پیمان «همیاری اروپای شرقی» است و برای بیست سال در ماه مه ۱۹۵۵ میلادی در ورشو پایتخت لهستان، به امضای رسید. اعضای این پیمان متعهد شدند که در روابط خود از تهدید و استفاده از زور اجتناب، هرگاه بر یکی از اعضا در اروپا حمله صورت گیرد، با تمام نیرو به آن کشور کمک کنند. این پیمان بعداً در سال ۱۹۹۱ میلادی بعد از فروپاشی شوروی از هم پاشید[۲۱۳].

تا پانزده سال بعد از جنگ جهانی دوم، ایالات‌متحده آمریکا انعقاد پیمان‌های نظامی را تنها ضامن امنیت ملی می­دانست. در این مدت یک شبکه جهانی از پیمان‌های امنیتی بر مبنای این فرضیه که جلوگیری از تجاوز تنها از راه اتحاد هرچه بیشتر نیروها امکان‌پذیر است گسترش یافت. به‌جز ناتو، در پیمان جنوب شرق آسیا «سیتو» و سازمان «سنتو» که آمریکا در آن‌ ها از هر لحاظ دیگر جز عنوان، عضویت دارد. هیچ هم‌آرایی ‌در مورد خطر مشترک وجود نداشته است. به سبب نه بودن فرایافتی از منافع مشترک، اعضای این پیمان‌ها هرگز نتوانستند سیاست و رویه مشترکی درباره موضوعات مربوط به جنگ و صلح در پیش گیرند. با فرض این، فاقد ابزار لازم برای همکاری بودند[۲۱۴].

بیشتر پیمان‌های نظامی دو یا چندجانبه که پس از جنگ جهانی دوم بین کشورهای مختلف به امضا رسیدند، به‌استثنای پیمان آتلانتیک شمالی ناتو، باختم جنگ سرد و سقوط خطر کمونیسم یا به‌کلی ازهم‌پاشیده‌اند مانند ورشو، سنتو و یا اینکه اسماً برجا مانده ولی هیچ گونه فعالیتی ندارند؛ مانند پیمان پاسیفیک (آنزوس)، البته برخی از کشورهای قدرتمند که ادعای رهبری هژمونیک[۲۱۵] جهان رادارند، همیشه به دنبال فرصت مناسبی بوده‌اند تا بار دیگر با ایجاد پیمان‌های نظامی جدید در مناطق استراتژیک و اقتصادی مهم جهان دست زنند و یا دولت‌های طرفدار خود را به ایجاد پیمان‌های نظامی تشویق و ترغیب کنند. همان گونه که در ماه اخیر سال ۱۹۸۱ شاهد آن بودیم. ایالات‌متحده امریکا و اعضای اروپایی پیمان ناتو از کوشش‌های شش کشور عربی خلیج‌فارس (عربستان سعودی، بحرین، کویت، قطر و عمان) برای انعقاد یک پیمان امنیتی پشتیبانی کرد و آمادگی خود را برای هر نوع کمک ‌به این کشورها اعلام نمود[۲۱۶]. بعد از جنگ سرد همچنان انعقاد پیمان‌های امنیتی از سوی آمریکا به منظور تثبیت قدرت هژمونیک آن در مناطق استراتژیک جهان ادامه یافت. ‌با وجودی که دیگر خطر کمونیسم ازمیان‌رفته بود و تهدیدی برای این کشور تصور نمی­شد. بازتعریفی جدید پیمان ناتو در بیست و هشتم و بیست و نهم مه ۱۹۹۱ میلادی و بازسازی مکانیسم نظامی، اقدام به ایجاد نیروی واکنش سریع[۲۱۷]، قدم برداشتن درراه ایجاد ارتش چندملیتی نشان‌دهنده این بود که امریکا اهداف به‌مراتب فراتر از تهدید شوروی را برای این پیمان دارد. جامعه اقتصادی اروپا در ششم و هفتم ژوئن ۱۹۹۱ میلادی، مجهز به سیاست امنیتی شده بود که بر مبنای معاهده ماستریخت[۲۱۸] شکل گرفت. فرانسه و آلمان در اکتبر ۱۹۹۱ تصمیم به ایجاد ارتش اروپایی را گرفتند که در نوامبر همین سال از سوی جامعه اروپا به رسمیت شناخته شد[۲۱۹].

بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال کشورهای اروپای شرقی و انحلال پیمان ورشو بسیاری از کشورهای عضو این پیمان به سوی ناتو کشانده شد. این امر باعث شد تا نفوذ ناتو به اردوگاه شرق کشیده شود. روسیه وارث اصلی اتحاد جماهیر شوروی برای جلوگیری از نفوذ بیش‌ازحد امریکا و ناتو در حوزه نفوذی خودش در سپتامبر ۱۹۹۳ برای هماهنگی در همکاری‌های نظامی یک دستور کار مشترک را، جایگزین کشورهای مستقل هم‌سود کرد که نشان‌دهنده هژمونی و اهداف روسیه در اوراسیای مرکزی بود. این پیمان امنیت جمعی از یک‌سو از پیشروی آمریکا در قفقاز و آسیایی مرکزی جلوگیری و از سوی دیگر زمینه را برای تجمع و بازگرداندن تسلیحات استراتژیک شوروی سابق به فدراسیون روسیه آماده کرد. در سال ۱۹۹۹ ازبکستان، گرجستان و آذربایجان از سازمان جدا شدند. تا سال ۲۰۰۰ که ولادیمیر پوتین در روسیه قدرت را به دست گرفت این سازمان چندان موردتوجه قرار نداشت، پوتین در اولین اقدام در سال ۲۰۰۱ اعضای پیمان امنیت جمعی را به تشکیل نیروی واکنش سریع وادار ساخت که هدف آن مقابله با تندروی مذهبی، تحکیم ثبات منطقه­ای، مبارزه با تروریسم و همکاری دفاعی خوانده‌شده است. در سال ۲۰۰۲ این پیمان رسماً به سازمان امنیت جمعی تغییر نام داد[۲۲۰]. سازمان شانگهای نیز در سال ۲۰۰۱ با عضویت چین، روسیه، هند و سایر کشورهای بلوک شرق اعلام وجود کرد. هرچند دستور کار اولیه این سازمان مسائل اقتصادی بود ولی در حال حاضر مسائل مانند مبارزه با تروریسم و دفاع جمعی در دستور کار این سازمان قرارگرفته است.

سازمان­ های امنیتی و دفاعی که در دوران جنگ سرد و بعدازآن شکل گرفتند، این دو کشور (آمریکا و شوروی) در آن مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم داشته است. از دلایل عمده حجم زیاد تشکیل پیمان‌های دفاعی نیز، فضای رقابتی و رویارویی میان این دو قدرت برای تثبیت سلطه هژمونی آن‌ ها در سراسر جهان بود. پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو پیمان ورشو، سنتو، سیتو و آنزوس و انعقاد پیمان‌های دوجانبه میان آمریکا با ژاپن و فیلیپین و کره جنوبی و همچنین پیمان اتحاد شوروی با هند و کشورهای شرق اروپا از عمده‌ترین پیمان‌های امنیتی است که در این برهه از زمان شکل‌گرفته است. همه این پیمان‌ها به نحوی متأثر از فضای رقابتی میان دو قدرت بزرگ بوده‌اند.

گفتار سوم: تاریخچه پیمان‌های امنیتی در افغانستان

افغانستان بعد از جدایی از بدنه امپراتوری ایران بر اساس معاهده پاریس[۲۲۱] و تشکیل حکومت جداگانه تحت عنوان کشور مستقل افغانستان، همواره موردتوجه کشورگشایانی، چون انگلیس و شوروی بود. به همین دلیل معاهدات نظامی زیادی میان شاهان افغانستان با این کشورها به امضا رسیده است. در بسیاری از معاهدات منعقده میان شاهان افغانستان با این کشورها، موضوع نظامی نیز موردتوجه است. چه‌بسا که حاکمان افغانستان در بسیاری موارد از طریق همین کشورها و نیروی جنگی آن‌ ها بر رقیب چیرگی کرده‌اند؛ اما معاهدات نظامی این کشور بعد از اعلان استقلال در سال ۱۹۱۹ ماندگارتر بوده و در جهت‌گیری‌های سیاسی این کشور بیشتر مؤثریت داشته است[۲۲۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 08:59:00 ب.ظ ]




۲-۲۰-۴ ریسک های اعتباری و مالی

این نوع از ریسک ریشه در عدم شناخت کافی طرفین از یکدیگر به هنگام انجام معامله در اینترنت دارد. در معاملات غیر الکترونیک طرفین با یکدیگر آشنایی دارند و ‌بر اساس اعتبار طرفین معامله انجام می شود. اما در معاملات الکترونیک طرفین شناخت کافی از یکدیگر ندارند، ‌بنابرین‏ بیمه گران و بیمه گذاران با ریسک اعتبار مواجه هستند و ریسک اعتبار مبادلات مالی آن ها را تحت تأثیر قرار داده و آن را با احتیاط بیشتر توأم خواهد نمود (صدرائی، ۱۳۸۶).

۲-۲۰-۵ ریسک های عملیاتی

این نوع ریسک مربوط می‌گردد به خدمت رسانی غیرالکترونیکی (به عنوان مکمل خدمات الکترونیکی) به بیمه گذاران مثل تحویل به موقع اسناد مربوط به قرارداد بیمه. این خدمات ممکن است با تأخیر و یا ناقص انجام شود (صدرائی، ۱۳۸۶).

با گسترش موج واگذاری برخی از فعالیت های بیمه گران به پیمانکارها، این نوع ریسک از اهمیت بیشتری برخوردار گردیده است. زیرا با واگذاری این امور به پیمانکاران، عملاً مدیریت این ریسک برای بیمه گران مشکل تر از قبل شده است (صدرائی، ۱۳۸۶).

۲-۲۰-۶ ریسک های مسئولیت

این ریسگ از دامنۀ گسترده ای برخوردار است و شامل موارد زیر می‌باشد:

الف) از آنجایی که اینترنت محصولات بیمه گر را به طور جهانی توزیع می‌کند عملاً بیمه گر با قواعد و قوانین متفاوتی (متناسب با قوانین محل خرید محصول بیمه گر) برای ‌پاسخ‌گویی‌ به تعهداتش رو به رو است. قوانین ناظر بر حقوق بیمه گذاران از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، لذا مسئولیت بیمه گر در قبال بیمه گذاران متفاوت و بعضاً غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود. در حال حاضر هیچ قاعده و قانون فراگیر و مورد پذیرشی در کل دنیا در این خصوص وجود ندارد. ‌بنابرین‏ فروش محصولات بیمه ای به طور گسترده در اینترنت موجب می‌گردد پیش‌بینی دقیق تعهدات بیمه گر مشکل گردد.

ب) حفاظت از اطلاعات شخصی در اینترنت موضوع بسیار با اهمیتی است. چنانچه اطلاعات شخصی بیمه گذاران از سوی شرکت بیمه و یا اشخاص ثالث مورد سوء استفاده قرار گیرد، نه تنها اعتماد بیمه گذاران به بیمه گر از بین می رود بلکه می‌تواند تبعات حقوقی و قضائی نیز برای بیمه گر به دنبال داشته باشد (صدرائی، ۱۳۸۶).

۲-۲۱ عوامل کلیدی موفقیت در تجارت الکترونیک

چندین عامل کلیدی بسیار مهم برای موفقیت در هر فعالیت مربوط به تجارت الکترونیکی وجود دارد که شامل موارد زیر است:

– خلق ارزش برای مشتری؛ این کار می‌تواند با ارائه یک محصول که برای مشتریان بالقوه جذاب باشد و در بازار رقابتی قابل توجه باشد صورت می‌گیرد.

– ارائه خدمات منحصر به فرد

ترغیب و تشویق برای خرید و بازگشت مجدد به سایت؛ این کار می‌تواند با حربه های خاصی همچون ارائه تخفیف، اختصاص کوپن خرید، برنامه های تبلیغاتی و… صورت گیرد.

آماده کردن یک سایت جذاب؛ برای این کار باید دقت و سلیقه لازم را در به کار بردن رنگ‌ها، تصاویر، تصاویر متحرک، فایل‌های گرافیکی، قلم ها و درصد فضای خالی داشته باشید.

ایجاد انجمن های مجازی؛ این کار می‌تواند با راه اندازی اتاق های چت، بخش ارسال نظرات، تالارهای گفتگو و… انجام شود.

ایجاد امنیت و اعتماد؛ این کار می‌تواند با در اختیار داشتن سرور های موازی، فناوری های شکست ناپذیر، پنهان سازی اطلاعات و دیواره های آتش قوی صورت گیرد.

توجه همه جانبه به امر ارتباط با مشتریان؛ برای این کار باید مطمئن شوید که همه کارمندان، مدیران و حتی شرکای تجاری شما دید کامل و مشابهی نسبت به مشتری دارند.

خود مشتریان پر از تجربیات گوناگون هستند؛ شما می توانید از طریق هر یک از ایمیل ها و نظرات و انتقادات آن ها تجربیات گرانقدر و البته رایگانی را کسب کنید.

– ساده و مؤثر کردن جریان کسب و کار؛ این کار می‌تواند از طریق باز مهندسی فرایندهای کسب و کار و بهره گیری از ابزارهای فناوری اطلاعات صورت پذیرد.

– اجازه دهید مشتریانتان به یکدیگر کمک کنند؛ این کار می‌تواند با راه اندازی یک سایت خودگردان و بدون نیاز به هیچ رسیدگی ای صورت پذیرد.

– به مشتریان کمک کنید تا کارشان را انجام دهند؛ این کار می‌تواند با در اختیار گذاشتن اطلاعات قابل مقایسه زیاد و امکانات جستجوی مناسب صورت پذیرد.

– سعی کنید یک طرح و مدل اساسی و بدون عیب برای کسب و کار خود طراحی کنید.

– سازمان خود را همیشه در حالت آماده باش نگه دارید و به اندازه کافی آمادگی داشته باشید تا در مقابل تغییرات محیط سریع عکس العمل نشان دهید (عاضدی تهرانی، شراره).

۲-۲۲ مشکلات در تجارت الکترونیک

اگر فاکتور های بالا برای تهیه یک استراتژی کلی تجارت الکترونیک قابل استفاده باشد باز هم با مشکلاتی مواجه خواهیم بود. این مشکلات عبارت خواهند بود از:

۱٫ عدم موفقیت در درک مشتریان، چرا مشتریان خرید می‌کنند و چگونه خرید می‌کنند. گاهی اوقات یک محصول با ارزش بالا می‌تواند به خاطر عدم درک صحیح انگیزه ها و انتطارات مشتریان جایگاه خود را در بازار از دست بدهد. این گونه موارد با بررسی و تحقیقات بازاریابی قابل جلوگیری است.

۲٫ عدم موفقیت در موقعیت های رقابتی. شما باید قادر باشید مدل های کسب و کار را در جهت تداوم و به دست آورن موفقیت در بازار رقابتی پیاده سازی کنید. آیا آمادگی رقابت با شرکت آمازون را دارید؟ این گونه مشکلات می‌تواند با توجه به رقبا، ابتکار شما، تحقیقات بازار کمتر شود.

۳٫ توانایی پیش‌بینی فعل و انفعالات محیطی؛ رقبا چه خواهند کرد؟ آیا آن ها نام تجاری یا وب سایتهایی را برای پیروزی در بازار مطرح خواهند کرد. آیا آن ها نسبت به سرویس هایی که ارائه می‌کنند پشتیبیانی لازم را ارائه می‌کنند؟ آیا آن ها در سایت های شما اقدامات خرابکارانه خواهند کرد؟ آیا جنگ قیمت به راه خواهند انداخت؟ دولت‌ها چه نقشی خواهند داشت؟ تمام این سوالات می‌تواند با توجه همه جانبه و ایجاد سیستمی در جهت بررسی اجمالی تغییرات محیطی پاسخ داده شود.

۴٫ برآوردهای فراتر از توانمندی سازمان. آیا نیروها، توان سخت افزاری، توان نرم افزاری و سیستم های پردازش شما می‌توانند استراتژی جدیدی را پیاده سازی کنند؟ آیا با استخدام کارمندان و گزینش شیوه های مدیریتی احتمال شکست وجود دارد؟ این مورد می‌تواند با برنامه ریزی کامل برای منابع سازمانی و آموزش دقیق کارکنان حل شود.

۵٫ عدم موفقیت در هماهنگ سازی. این مشکل می‌تواند با طراحی یک ساختار سازمانی همه جانبه نگر، مسئولیت ساز و قابل انعطاف حل شود.

۶٫ عدم موفقیت در پیدا کردن کارمندان مناسب

۷٫ عدم موفقیت در پیدا کردن مدیران مناسب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




صرفنظر از اهمیت آموزش در اسلام، به طور اخص پیامبر اسلام (ص) آموزش را تزکیه و تربیت می‌دانست .« لقد منﷲ علی المؤمنین اذا بعثت فیهم….. و بعملهم الکتاب و الحکمه» یعنی خداوند منت گذاشت بر مردم با ایمان که پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات خدا را برای آنان بخواند و آن ها را از زشتی و پلیدی ها تزکیه کند و به آن ها دانش و حکمت بیاموزد .(آل عمران آیه ۱۶۴)

امام صادق (ع) معتقد است که آموزش بایستی با عمل و رفتار توأم باشد و تنها نباید به گفتار بسنده کرد . به نظر آیت الله حاج جعفر کاشف الغطاء ، آموزش یعنی تکرار مطالب و عادات انجام کارها (صحفی،۱۳۸۳)

۲-۸ مفهوم آموزش ضمن خدمت

همانند بسیاری از مفاهیم دیگر که با قلمروهای پیچیده فعالیت­های انسانی سر و کار دارند ، آموزش ضمن خدمت مفهوم بحث برانگیزی است که درباره آن توافق وجود ندارد. به عبارت دیگر در کشورهای مختلف و حتی در سازمان‌های مختلف با توجه به گستره آموزش­های ضمن خدمت کارکنان، تعریف و برداشت­های متفاوتی از این واژه ارائه می‌شود.

جان اف می[۱۲]، در تعریف آموزش ضمن خدمت می­گوید: آموزش ضمن خدمت عبارت است از بهبود نظام­دار و مداوم مستخدمین از نظر دانش، مهارت ­ها و رفتارهایی که به رفاه آنان و دانشگاه محل خدمتشان کمک می‌کند.

پی یر و گاتر[۱۳] آموزش ضمن خدمت را نوعی کوشش نظام­دار تلقی می‌کنند که هدف اصلی آن عبارت است از: هماهنگ کردن و همسو کردن آرزوها، علایق و نیازهای آتی افراد با نیاز­ها و اهداف سازمان در قالب کارهایی که از افراد انتظار می­رود.

گولدستین[۱۴] آموزش ضمن خدمت را فرایند اکتسابنظام­دار مهارت ­ها، قوانین، مفاهیم یا نگرش­هایی می­داند که به بهبود عملکرد افراد در محیط کار منجر می‌شود .(زارعی، متین و الیاسی، ۱۳۸۶، ۶۵)

آموزش ضمن خدمت با آموزش حین کار[۱۵]تفاوت دارد آموزش ضمن خدمت مفهوم وسیع­تری از آموزش ضمن کار ‌می‌باشد و به کلیه آموزش­هایی اطلاق می‌شود که افراد در طول دوران خدمت در سازمان و حتی در برداشت گسترده ­تر برای دوران بازنشستگی طی می­نمایند، در حالی که آموزش حین کار یا آموزش حین اشتغال به آن دسته از آموزش هایی اطلاق می‌شود که فرد ضمن کار معین، با روش­ها و فنون اجرای آن کار آشنا می­گردد. به عبارت دیگر، آموزش ضمن کار یکی از روش­های آموزش ضمن خدمت است که ماهیت و عملی کاربردی دارد

(بزاز جزایری، ۱۳۸۴، ص۱۶).

به طور کلی آموزش هایی را که در سازمان های مختلف ارائه می شود می توان درسه طبقه کلی قرار داد:

الف : آموزش قبل از خدمت

ب : آموزش های بدو خدمت

ج : آموزش ضمن خدمت

الف ) آموزش قبل از خدمت :

آموزش قبل از خدمت عبارت است از آن نوع آموزشی که قبل از ورود و با استخدام فرد در سازمان به وی ارائه می شود . هدف اصلی این نوع آموزش افزایش و یا ایجاد توانمندی ها و شایستگی های لازم در پرسنل می‌باشد تا از این رهگذر افراد را برای تصدی مشاغل ویژه آماده نمایند. این نوع آموزش ها عمدتاً˝ بر اساس مسائل و مشکلات سازمانی طراحی و اجرا نمی شوند بلکه مقصود اصلی از ارائه آن ها تربیت نیروی انسانی مورد نیاز مشاغل مختلف سازمان می‌باشد .

در این آموزش ها تخصص های کلی و عمومی مربوط به محیط کارآموزش داده می شودوخودسازمان ها اقدام به ایجاد مؤسسات آموزشی مرتبط با رشته‌های دلخواه خود به صورت پودمانی می کند.ممکن است مدت این دوره ها از سه ماه تا یکسال باشد.

ب) آموزش های بدو خدمت( توجیه: orientation training) :

برای آشنایی کلی کارمند با کار ومحیط کار انجام می شود.هدف اصلی از این دوره،آشنایی کارمند باشغلی است که به او محول خواهد شدومربوط به محلی است که در آن کار خواهدکردوکارمندان در این دوره با محیط کار، وظایف، مسئولیت ها وحقوق خود وبطور کلی ، با نحوه پایه گذاری ارتباط سالم کارمندبا سازمانش می باشد و به صورت الزامی ومعمولا ˝ ۶۰ ساعت در نظر گرفته می شود.

ج) آموزش های ضمن خدمت( بعد از ورود به خدمت: In-service training)

آموزش ضمن خدمت از لحاظ سازمانی به آن آموزشی گفته می‌شود که پس از استخدام فرد در سازمان صورت می‌گیرد و هدف از آن آماده‌سازی افراد برای اجرای بهتر مسئولیت‌هایشان و بهبود توانایی‌ها و مهارت‌های آنان است .آموزش ضمن خدمت به مفهوم آموزش طی دوران خدمت است وهدف این گونه آموزش ها، ایجاد امکانات شغلی، آگاهی به وظایف و مسئولیت ها، تامین مهارت، توانایی لازم برای ارتقا به مشاغل بالاتر و انطباق با وضع جدید است که خود به آموزش های شغلی و آموزش های تکمیلی و ارتقایی و آموزش های تعالی سازمان و آموزش های آمادگی برای دوران بازنشستگی و آموزش مدیران( بهبود مدیریت)تقسیم می شود(فتحی و آشتیانی،۱۳۸۰)

۲-۹ آموزش ضمن خدمت کارکنان

در جهان امروز تکنولوژی با سرعتی غیر قابل تصور در حال دگرگونی و پیشرفت است ،جوامعی که ‌به این تغییرات توجهی ندارند، دیری نخواهد پایید که خود را بیگانه با آنچه در جامعه جهانی اتفاق می افتد، می‌یابند . سازمان ها قبل از هرچیز نیازمند نیروی انسانی متناسب با این تغییرات هستند، بدیهی است تکنولوژی نوین، دارای ویژگی هایی است که تفاوت هایی گاه بسیار زیاد با وضعیت موجود دارد. از این رو دانش و مهارت های جدید را نیز می طلبد . آنچه در این میان ضرورت بسیار دارد، پرداختن به آموزش و فراگیری معلومات و مهارت های مورد نیاز با این تغییرات است . در اینجا است که آموزش ضمن خدمت که متناسب با تغییرات حاصل از این دگرگونی ها برنامه ریزی شده باشد، اهمیت پیدا می‌کند .

یکی از دانشمندان در این زمینه چنین می نویسد : اگر بپذیریم که مهمترین ثروت یک سازمان و تشکیلات، انسان‌ها هستند و اگر این مطلب واقعیت داشته باشد که کارکنان هر سازمان تعیین کننده ترین عامل برای ادامه و بقای حیات آن سازمان هستند، پس باید گفت که خلق بهترین شرایط برای بهره وری بیشتر سازمان در گرو گسترش توانایی ها و پرورش کامل استعدادهای درونی نیروی انسانی است .

ضمن آنکه آموزش آموزش کارکنان تنها راه پیشرفت سازمان نیست، اما یکی از مطمئن ترین و اساسی ترین مسیرهایی که مدیریت می پیماید و باید برای جلوگیری از تلف شدن منابع مالی و مادی سازمان همواره در نظر داشته باشد این است که امر آموزش :

    • مستمر باشد .

    • از بالاترین مسئولان سازمان تا پایین ترین سطح را در نظر گیرد .

    • موجبات کسب دانش و معلومات جدید را فراهم کند .

    • به افزایش سطح مهرت شغلی کارکنان کمک کند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




همان گونه که ملاحظه می شود، از دیدگاه بوردیو سرمایه اقتصادی شکل غالب سرمایه گذاری است و انواع دیگر سرمایه که شامل فرهنگی و اجتماعی است، به عنوان ابزاری برای حصول سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا می‌کنند.

از نظر بوردیو، سرمایه اجتماعی در ممالک سرمایه داری به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد به شمار می رود، در این ممالک، سرمایه اقتصادی پایه است و سرمایه اجتماعی و فرهنگی ابزاری برای تحقق آن محسوب می‌شوند.می توان نتیجه گرفت که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی یک دیدگاه ابزاری صرف است. به عبارتی اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود، کاربردی نخواهد داشت.علاوه بر این در این نوع تحلیل از سرمایه اجتماعی تأثیرپذیری از تئوری سرمایه مارکس کاملأ مشهود است و به نظر می‌رسد می توان مباحث بوردیو از سرمایه اجتماعی را بیشتر یک رویکرد تضادگرا تلقی کرد(بوردیو، ۱۹۹۹، ترجمه مردیها، ۱۳۸۸).

سرمایه اجتماعی از دیدگاه جیمزکلمن

برخلاف بوردیو، کلمن از واژگان مختلفی برای تعریف سرمایه اجتماعی کمک گرفت؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را از ابعاد مختلف بررسی کرد. کلمن برخلاف بوردیو معتقد است که سرمایه اجتماعی صرفا محدود به طبقه مرفه نبوده بلکه می‌تواند برای طبقات پایین نیز مفید باشد. از نظر کلمن سرمایه اجتماعی نشان دهنده یک منبع است زیرا متضمن شبکه های مبتنی بر ارزش های مشترک و اعتماد می‌باشد(فیلد، ۲۰۰۱، ترجمه غفاری، ۱۳۸۸، ص۳۸).

مفهوم سرمایه اجتماعی یرای کلمن وسیله ای برای تبیین نحوه همکاری و تعاون افراد با همدیگر بود. او بر این باور بود که سرمایه اجتماعی یکی از وسایلی است که افراد به کمک آن می‌توانند منافعی به دست آورند ‌بنابرین‏ سرمایه اجتماعی از نظر کلمن مفید است و دارای کارکرد می‌باشد و به همین دلیل سرمایه اجتماعی را یا کارکرد آن تعریف می‌کند. کلمن برای تعریف سرمایه اجتماعی از نقش و کارکرد آن کمک گرفت و تعریفی کارکردی از سرمایه اجتماعی ارائه داد و نه تعریف ماهوی. بر این اساس، سرمایه اجتماعی عبارت از ا رزش آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضاء قرار می‌گیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند. کلمن سرمایه اجتماعی را بخشی از ساختار اجتماعی می‌داند که به کنشگر اجازه می‌دهد تا با بهره گرفتن از آن به منافع خود دست یابد و سرمایه اجتماعی را همانند سایر اشکال سرمایه مولّد می ‌داند که دستیابی هدف های معینی را امکان پذیر می‌سازد. کلمن در حالی که بر استفاده افراد از منابع ساختی اجتماعی در کنش هایشان برای به دست آوردن بهترین نتایج تأکید می ورزد ولی بر طبیعت جمعی سرمایه اجتماعی نیز اصرار دارد. او معتقد است که سرمایه اجتماعی ویژگی های معینی دارد که آن را از کالاهای خصوصی، تقسیم پذیر و انتقال پذیر، متمایز می‌سازد. سپس ویژگی های این کالای عمومی را چنین بر می شمرد:

به آسانی مبادله نمی شوداگرچه این سرمایه منبعی است که ارزش استفاده دارد. سرمایه اجتماعی دارایی هیچ یک از افرادی که از آن سود می‌برند نیست و این به واسطه صفت کیفی ساختار اجتماعی است که فرد در آن قرار گرفته است. نتیجه فرعی فعالیت های دیگر است و معمولأ شخص خاصی آن را به وجود نمی آوردزیرا انگیزه برای سرمایه گذاری در آن وجود ندارد یا ضعیف است، بر خلاف سرمایه فیزیکی که به واسطه منافع شخصی اش انگیزه برای سرمایه گذاری کاهش نمی یابد. سرمایه اجتماعی با اینکه منبع مهمی برای افراد است و می‌تواند بر توانایی انجام کنش و کیفیت زندگی آن ها بسیار تأثیر گذار باشد، با وجود این از آنجا که بسیاری از منافع کنش هایی که سرمایه اجتماعی را به وجود می آورند، توسط افرادی غیر از فردی که آن را ایجاد کرده کسب می شود، به سود فرد نیست که آن را به وجود آورد.نتیجه این می شود که بیشتر شکل های سرمایه اجتماعی به شکل نتیجه فرعی فعالیت های دیگر ایجاد یا نابود می شود. اگرچه کلمن به عوامل ایجاد، حفظ و نابودی اجتماعی اشاره دارد و معتقد است عواملی نظیر فروبستگی شبکه اجتماعی و ثبات ساختار اجتماعی و ایدئولوژی در حفظ و نابودی سرمایه اجتماعی مؤثر هستند. نهایتاً اینکه سرمایه اجتماعی در صورت استفاده بیشتر برخلاف بعضی اشکال دیگر سرمایه نه تنها مستهلک نمی شود بلکه افزایش می‌یابد.

تعاریف بوردیو و کلمن تا حودودی شبیه به هم هستند. هر دو قائل به مشارکت و عضویت فرد در گروه بودنند و ماحصل آن را به عنوان سرمایه تلقی می نمودنند؛ بوردیو برای این مفهوم از واژه چسبندگی و کلمن از واژه ساختار اجتماعی کمک گرفتند. بر خلاف بوردیو که سرمایه اقتصادی را به عنوان هدف غایی در نظر می گرفتند، کلمن، سرمایه انسانی را به عنوان هدف غایی مطرح و سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای حصول به سرمایه انسانی به کار می‌برد. به عبارتی، کلمن با بهره گرفتن از مفهوم سرمایه اجتماعی سعی در شناخت نقش هنجارها و ارزش ها در داخل خانواده با شبکه های اجتماعی بود تا از این طریق بتواند موجب تقویت سرمایه انسانی شود(کلمن، ۱۹۹۸).

سرمایه اجتماعی از دیدگاه رابرت پاتنام

رابرت پاتنام نیز از اندیشمندان ونظریه پردازان مفهوم سرمایه اجتماعی است ونظریه ی او در ارتباط با نظریه الکسیس دوتوکویل است دوتوکویل نگران بی نظمی و آنارشی قریب الوقوع در اولین دموکراسی شناخته شده دنیا بود و معتقدبود که برابری رسمی دربرابر قانون سبب اتمیزه کردن جامعه وسپس منجربه استبداد می شود اما در پایان سفرهای خود در امریکا ‌به این نتیجه رسید که زندگی انجمنی یکی از شالوده های مهم نظم اجتماعی است و این انجمن ها میزان بالای تعهد مدنی را ایجاد می‌کنند و این امر از ظهور استبداد جلوگیری می کندونظریه پاتنام این بود که هشدار می‌داد سنگ بنای توکویلی دموکراسی امریکایی در حال نابودی است و در همین راستا مفهوم سرمایه اجتماعی را ‌به‌کاربرد. پاتنام سرمایه اجتماعی را اعتماد، هنجارهای همیاری و شبکه هایی می‌داند که دستیابی به منافع متقابل را تسهیل می‌کند و هدف سرمایه اجتماعی را تامین دموکراسی کارآمد و توسعه اقتصادی می‌داند. ‌بنابرین‏ پاتنام سرمایه اجتماعی را فراتر از سطح فردی بکارمی گیرد وبه چگونگی کارکرد سرمایه اجتماعی در سطح منطقه ای و ملّی و تاثیر آن بر نهادهای دموکراتیک
می پردازد (فیلد،۲۰۰۴).

پاتنام( ۱۹۹۳تا۱۹۹۸) از پژوهشگران اخیر سرمایه اجتماعی است. تأکید عمده وی به نحوه تأثیر سرمایه اجتماعی بر رژیم های سیاسی و نهاد های دموکراتیک مختلف است. پاتنام، سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها می‌داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. از نظر وی اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه، به عنوان منابعی هستند که در کنش های اعضای جامعه موجود است (الوانی، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




‌بنابرین‏، اگر فروشنده مبیع را به عمد یا در اثر تقصیر تلف کند یا سبب تلف آن شود، ضامن مثل یا قیمت آن است: یعنی ضمان او در این حالت ضمان قهری است نه معاوضی. عقد بیع استوار می‌ماند، و فروشنده مانند کسی که مال دیگری را از بین برده است زیان وارد شده را جبران می‌کند.

«ممکن است پرسیده شود که، اگر همبستگی بین دو عوض اقتضا دارد که تلف یکی باعث انحلال تعهد متقابل شود، چه تفاوت می‌کند که مبیع را خود بایع تلف کند یا حادثه‌ی خارجی آن را از بین ببرد؟ اراده مشترک طرفین، که مبنای اصلی این حکم است، بر این قرار گرفته که، هرگاه حادثه‌ای مانع از اجرای یکی از دو تعهد شود، دیگری پای بند به عهد خود باقی نماند.»

ولی، هر یک از دو طرف قرارداد انتظار دارد که هم پیمان او با حسن نیت در اجرای تعهد بکوشد و ظاهر این است که آنان نخواسته‌اند که پیمان خویش را متزلزل و وابسته به اراده بعدی متعهد سازند. فروشنده نمی‌تواند با تلف مبیع پیمانی را که بسته است منحل سازد، زیرا حسن نیت و احترام او ‌به این پیمان اقتضا دارد که در نگهداری از مبیع و تسلیم آن به خریدار سستی و اهمال نکند و نتایج آن را به عهده بگیرد.

عدالت معاوضی ایجاب می‌کند که، هرگاه خریدار نتواند چیزی را که در مبادله بایستی بگیرد به دست آورد، از اجرای تعهد معاف شود. ولی، در این مورد که او می‌تواند بدل مال تلف شده را از فروشنده بخواهد، از راه دیگر این عدالت، هر چند به طور ناقص، حفظ می‌شود.

در اینکه آیا خریدار حق دارد که در این فرض عقد را به دلیل «تعذر تسلیم» فسخ کند و ثمن را پس بگیرد، یا فقط حق مطالبه‌ی مثل یا قیمت را دارد، بین فقیهان اختلاف است: اکثر نویسندگان عقیده دارند که خریدار در این فرض می‌تواند یا عقد را فسخ و ثمن را بگیرد یا آن را باقی گذارد و از فروشنده خسارت بخواهد. ولی، بعضی ایراد کرده‌اند که، اختیار فسخ بیع با قاعده لزوم قراردادها منافات دارد. ضرر خریدارر به وسیله ی رجوع او به مثل یا قیمت بیع جبران می‌شود، پس دیگر دلیلی برای امکان فسخ عقد وجود ندارد.

قانون مدنی از اختیار فسخ نامی نبرده و ممکن است سکوت قانون‌گذار چنین تعبیر شود که خریدار حق فسخ ندارد و تنها می‌تواند برای گرفتن مثل یا قیمت مبیع به فروشنده رجوع کند.

با وجود این، به نظر می‌رسد که دادن حق فسخ به خریدار با مبنای توافق طرفین و عدالت معاوضی سازگارتر باشد. بدون تردید در هر قرارداد به طور ضمنی این شرط وجود دارد که طرفین باید با حسن نیت در اجرای تعهدات خود بکوشند. در عقد بیع نیز، فروشنده وظیفه دارد که مبیع را مانند امینی دلسوز نگهداری کند تا به خریدار تسلیم شود.

مفاد این شرط ضمنی را هرکس می‌تواند در وجدان خود احساس کند، هرچند که در متن قرارداد نیامده باشد. پس، هرگاه فروشنده مفاد شرط را رعایت نکند و مبیع را به عمد از بین ببرد یا تقصیری مرتکب شود که سبب تلف آن شود، خریدار حق دارد به عنوان «تخلف از شرط» عقد را فسخ کند.

به اضافه، در همه موارد زیان خریدار با رجوع به مثل یا قیمت جبران نمی‌شود و گاه با فسخ عقد بهتر می‌توان وضع او را به حالت پیشین بازگرداند. اصل این است که هیچ ضرری جبران نشده باقی نماند. پس، در این فرض، که فروشنده در اثر تقصیر خود به خریدار ضرر زده است، باید ترتیبی برگزید که او مسئول خطای خود باشد و زیان خریدار جبران شود.

دادن حق فسخ به خریدار لازمه‌ی اجرای این اصل است فرض کنیم شخصی اسب زیبای فروشنده را به غایت پسندیده و آن را به دو برابر قیمت خریده است. فروشنده در نگاهداری از مبیع کوتاه کرده و در اثر اهمال او اسب مرده است. در صورتی که خریدار فقط بتواند قیمت آن را بگیرد، در واقع نیمی از پولی را که داده است پس می‌گیرد. ولی، هرگاه اختیار فسخ معامله را نیز داشته باشد، می‌تواند با برهم زدن معامله تمام ثمن را به دست آورد.

به طور خلاصه، در مورردی که مبیع به وسیله ی فروشنده تلف شده است، عقد منفسخ نمی‌شود ولی خریدار می‌تواند، یا عقد را به استناد خیار تخلف از شرط فسخ کند، یا با حفظ عقد جبران خسارت خود را از بابت تلف مبیع از فروشنده بخواهد». (کاتوزیان، ۱۳۸۷ : ۱۹۵) (امامی، ۱۳۸۸: ۴۴۹) (کاتوزیان، ۱۳۸۷: ۹۴) (کاتوزیان، ۱۳۸۶ :۲۵۵) (شهیدی، ۱۳۵۱ : ۲۱۶-۲۱۵)

گفتار چهارم- اتلاف مبیع قبل از قبض توسط خریدار

در صورتی که مبیع به وسیله ی خریدار تلف شود، در حکم این است که در لحظه‌ی اتلاف بر مبیع مستولی شده و خود آن را از بین برده است. ‌بنابرین‏، در اثر تلف، ضمان معاوضی نیز به خریدار منتقل می‌شود و از این رهگذر لطمه‌ای به نفوذ عقد نمی‌خورد. ماده ۳۸۹ قانون مدنی نیز در تأیید همین نظر مقرر می‌دارد : «اگر ‌در مورد دو ماده فوق تلف شدن مبیع یا نقص آن ناشی از عمل مشتری باشد، مشتری حقی بر بایع ندارد و باید ثمن را تأدیه کند.» (کاتوزیان، ۱۳۸۶ : ۲۵۸) (کاتوزیان، ۱۳۸۷ : ۱۹۸) (امامی، ۱۳۸۸ : ۴۵۱) (کاتوزیان، ۱۳۸۷ : ۹۶)

اما در جایی که فروشنده قصد فریب خریدار را دارد، چون سبب اتلاف اقوی از مباشر آن است (ماده ۳۳۲ قانون مدنی) در واقع فروشنده مبیع را از بین برده بیع منفسخ می‌شود و مشمول ماده ۳۸۷ ق. م. می‌شود.

ولی، در موردی که هر دو حقیقت را نمی‌دانند و خریدار بدون توجه مبیع را تلف می‌کند، باید آن را در حکم قبض بشمار آورد. زیرا قبض یا تسلیم عمل حقوقی مستقل نیست و لزومی ندارد که با اراده انجام پذیرد. قبض وسیله‌ای است تا مبیع در اختیار مشتری قرار گیرد و این وسیله با تلف مبیع تحقق
می پذیرد، خواه تلف به عمد باشد یا در اثر خطا.

همچنین است موردی که فروشنده برای تسلیم به خریدار رجوع کند و در اثر امتناع او ناچار مبیع را به حاکم یا قائم مقام او بدهد. زیرا، در این حالت حاکم نماینده قانونی ممتنع است (الحاکم ولی الممتنع) و تسلیم به او در حکم قبض خریدار است (بخش اخیر ماده ۳۸۷ ق. م) (کاتوزیان، ۱۳۷۷ : ۳۱۶) (کاتوزیان، ۱۳۸۷ : ۱۱۳) (آل بحرالعلوم، ۱۳۶۲ ه. ش : ۱۷۵) .

گفتار پنجم- اتلاف مبیع به وسیله شخص ثالث:

بسیاری از نویسندگان تلف مبیع به وسیله ی فروشنده و اشخاص ثالث را تابع یک حکم شمرده و در هر دو مورد انفساخ عقد را نپذیرفته‌اند. ولی، این دو فرض را نباید یکسان پنداشت. زیرا، ‌در مورد اتلاف مبیع به وسیله ی فروشنده، عدم انحلال عقد را می‌توان مستند به آثار تراضی طرفین کرد، ولی درباره‌ اشخاص ثالث این توجیه امکان ندارد.به علاوه، ‌در مورد فروشنده، قانون­گذار با افزودن قید «بدون تقصیر و اهمال از طرف بایع» اتلاف او را از قلمرو ماده ۳۸۷ خارج ساخته است، در رحالی که نسبت به اشخاص ثالث سکوت کرده و این احتمال را به وجود آورده است که در نظر او تلف مبیع در اثر حادثه‌ی خارجی موجب انفساخ عقد است، خواه این حادثه طبیعی باشد یا شخص خارجی آن را به وجود آوررد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]