کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



مفهوم بهزیستی که برخی اوقات به طور مترادف با واژه شادکامی و رضامندی از زندگی به کار می‌رود (ناتویگ[۵۲]،آلبرکتسن[۵۳]و کوارنستروم[۵۴]،۲۰۰۲)، هدف نهایی و مشترک همه انسان‌هاست (اریکسون[۵۵]،۲۰۰۳؛ به نقل از یزدانی، ۱۳۸۲) و همه انسان‌های سالم و در حال تکامل در تلاش برای رسیدن به آن می‌باشند (باس[۵۶]،۲۰۰۳؛ نقل از یزدانی، ۱۳۸۲).

مایرز[۵۷]و داینر (۱۹۹۵) بهزیستی را به عنوان احساس مثبت و احساس رضامندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزه هایی مانند خانواده و شغل و. .. است، تعریف می‌کنند.

و نهون[۵۸](۱۹۹۷) بهزیستی را به عنوان مجموعه ای از عواطف و ارزیابی شناختی از زندگی تعریف ‌کرده‌است (نقل از کاشدان[۵۹]،۲۰۰۳).

بهزیستی یک مفهوم سلسله مراتبی و چند بعدی است (فیوهرر[۶۰]، ۱۹۹۴؛ کروز[۶۱]،۱۹۹۸؛ نقل از‌هامپتون[۶۲]۲۰۰۴) و از اجزاء شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی تشکیل شده است (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷).

بهزیستی به عنوان یک تجربه شناختی، به شرایطی اتلاق می‌شود که فرد حالت فعلی خود را با یک آرمان که به آن علاقمند است، مقایسه می‌کند (راسک [۶۳]،کورکی[۶۴]، پاویلانن [۶۵]و لاپالا[۶۶]، ۲۰۰۳) و یک ادراک مثبت یا غیر متضاد بین نتایج و وضعیت موجود و آنچه به دنبال آن است، می‌یابد (راسک، کورکی، پاویلانن و لاپالا، ۲۰۰۳).

این مؤلفه‌ شناختی، رضامندی از زندگی است (ریسامب، ‌هاریس، مگنس، ویترسو و تامبس، ۲۰۰۱) که به نگرش مثبت به زندگی، عزت نفس، لذت بردن از زندگی و فقدان خلق افسرده گفته می‌شود (راسک، استرت، پاویلانن و لاپالا، ۲۰۰۲). مؤلفه‌ شناختی نوعی از تفکر و پردازش اطلاعات است که منجر به خوشبینی می‌شود (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷). رضامندی یک قضاوت یا تجربه شناختی ایجاب می‌کند (آریندل[۶۷]ونسیک[۶۸]،رزنبرگ[۶۹]، توی لرت، استدما[۷۰]و‌هاتزیچریستو[۷۱]،۱۹۹۷)، که یک ارزیابی طولانی و داورانه از زندگی فرد است (کینگ [۷۲]، ۲۰۰۲؛ نقل از فارسی نژاد، ۱۳۸۳).

دو مؤلفه‌ عاطفی، حضور عواطف مثبت (مانند لذت بردن، خوشایندی و برخورداری از خلق مثبت و شاد ) و عدم حضور عواطف منفی (مانند اضطراب و غمگینی) است (فیوهرر،۱۹۹۶ ؛ نقل از‌هامپتون،۲۰۰۴). شادکامی حاصل تعادل بین عواطف مثبت و منفی می‌باشد (فارسی نژاد، ۱۳۸۳).

پس دو سازه رضایت از زندگی و شادکامی به عنوان مؤلفه‌‌های اصلی بهزیستی معرفی شده اند.

ملاک رضایت از زندگی، فاصله بین تجارب فرد از معیارها و خواسته‌هایش می‌باشد (فارسی نژاد، ۱۳۸۳)؛ در حالی که شادکامی یک تجربه از احساس یا عاطفه را در بر دارد (آریندل و همکاران، ۱۹۹۷) و بازتابی از عواطف خوشایند و ناخوشایند تجارب فرد می‌باشد (کینگ، ۲۰۰۲؛ نقل از فارسی نژاد، ۱۳۸۳).

جزء اجتماعی بهزیستی، بیانگر گسترش روابط با دیگران و به دنبال آن افزایش حمایت اجتماعی است (داینر، سا و ایشی، ۱۹۹۷). به طور کلی بهزیستی در این راستا قرار می‌گیرد که فرد چطور زندگیش را هم در یک لحظه و هم در دوره های طولانی به صورت علمی ارزیابی می‌کند (داینر، ایشی و لوکاس،۲۰۰۳). ‌بر اساس فرهنگ فردگرای امریکا که در آن افراد به راحتی می‌توانند لذت‌هایشان را دنبال کنند؛ با کسی که می‌خواهند، ازدواج کنند ؛ جایی که دوست دارند، زندگی کنند و کاری را که می‌خواهند انجام دهند (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳)؛ بهزیستی عمومی در سطح بالایی قرار دارد (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷).

در مقابل در جوامع جمع گرا، تصمیمات در رابطه با مسائل زندگی به وسیله دیگران برای فرد گرفته می‌شود و خانواده های منسجم و دوست داشتنی در این جوامع (جمع گرا) ملاک مهمی برای رضامندی از زندگی می‌باشند (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳). این ارزیابی‌ها، عکس العمل هیجانی افراد را در بر می‌گیرد که به رخدادهای زندگی خلق و خوی او و قضاوت‌هایش در رابطه با خرسندی و رضایت در حیطه‌هایی مانند ازدواج و کار مربوط می‌شود (داینر، ایشی و لوکاس، ۲۰۰۳).

طبق نظریه داینر، اسکلن و لوکاس (۲۰۰۳)، مؤلفه‌‌های اصلی بهزیستی (رضامندی از زندگی و شادکامی) به چندین عنصر کاهش می‌یابند و یک الگوی سلسله مراتبی را ایجاد می‌کند.

در بالاترین سطح این الگوی سلسله مراتبی مفهوم بهزیستی قرار دارد، که در این سطح، بهزیستی به ارزیابی کلی افراد از زندگیشان گفته می‌شود و محققینی که در این حیطه کار می‌کنند، می‌بایست برای درک کامل وضعیت بهزیستی افراد، مؤلفه‌‌های متنوع بهزیستی را از سطوح پایین تر این الگو اندازه گیری کنند. در سطح بعدی، چهار مؤلفه‌ خاص بهزیستی قرار دارند که درک دقیق تری را از بهزیستی افراد ایجاد می‌کنند. این مؤلفه‌‌ها ؛ عاطفه مثبت، عاطفه منفی، رضامندی کلی از زندگی و رضامندی در حیطه‌های خاص می‌باشند، که با یکدیگر نسبتاً همبسته هستند و با وجود اینکه از لحاظ مفهومی به هم مرتبطند، ولی هر کدام اطلاعات واحدی را ‌در مورد کیفیت زندگی فرد در اختیار می‌گذارند. در آخر، در هر کدام از این چهار مؤلفه‌، پنج جزء تمایز وجود دارد (داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳) که با توجه به الگوی سلسله مراتبی بهزیستی، عاطفه مثبت معمولاً به لذت،شعف، خشنودی، عزت نفس، عاطفه، شادی و وجد (ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵) و شور و اشتیاق (رابینسون، سلبرگ، تامیر، ۲۰۰۳) تقسیم می‌شود. عاطفه منفی به گناه، شرمندگی، غم و اضطراب، نگرانی، خشم، استرس، افسردگی و حسادت تقسیم می‌شود.

رضامندی از زندگی، به رضامندی از زندگی فعلی، رضامندی از زندگی گذشته و رضامندی از زندگی در آینده و بخصوص، دیدگاه سایرین از زندگی فرد و تمایل به تغییر دادن زندگی، که در جوامع جمع گرا این عامل نقشی مهمتر (از جوامع فرد گرا ) ایفا می‌کند، طبقه بندی شده است. در کل، حیطه رضامندی از زندگی به رضامندی از کار، خانواده، اوقات فراغت، سلامتی، دارایی و خود کاهش می‌یابد (ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

۲-۴- ویژگی‌های افراد شاد

طبق معیار‌های جوامع فردگرا، افراد شاد از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند (میرز و داینر، ۱۹۹۷) و خودشان را دوست دارند. این افراد به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلانی رفتار می‌کنند (ژانوف و بولمن[۷۳]،۱۹۹۸؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱).

افراد شاد احساس کنترل شخصی بیشتری را در خود دارند (میرز و داینر، ۱۹۹۷؛ بیسواس – داینر [۷۴]،داینر و تامیر، ۲۰۰۴)، در انجام امور، بیشتر به توانایی‌های شخصی خود می‌اندیشند تا به درماندگی و ناتوانایی‌های خویش (دومونت[۷۵]،۱۹۸۹؛ لارسن [۷۶]،۱۹۸۹؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱). آن ها همچنین در مدرسه و محیط کار بهتر عمل می‌کنند و با فشارهای روانی بهتر و سازنده تر مقابله می‌کنند (میرز و داینر، ۱۹۹۷).

افراد شاد غالباً خوشبین اند و از افراد بدبین، موفق تر، سالم تر و شادتر هستند (میرز و داینر، ۱۹۹۷).این افراد غالباً برون گرا (بیسواس- داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴)، موافق و کمتر روان رنجورند (داینر و سلیگمن، ۲۰۰۲) و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمندند (میرز و داینر، ۱۹۹۷؛ بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 10:52:00 ب.ظ ]




روش پژوهش ازنظر ماهیت و محتوایی از نوع همبستگی و ازنظر هدف کاربردی بوده است. انجام پژوهش در چارچوب استدلال قیاسی استقرایی بوده است. ازنظر نوع اطلاعات در قالب پس رویدادی بوده است.

    1. قلمرو پژوهش

هر پژوهش باید دامنه مشخص و تعریف‌شده‌ای داشته باشد تا پژوهشگر در تمامی مراحل احاطه کافی بر کار خود داشته باشد و بتواند پیامدهای حاصل از نمونه را به جامعه آماری تعمیم دهد. قلمرو این پژوهش ازلحاظ موضوعی، زمانی و مکانی به شرح زیر بوده است.

      1. قلمرو موضوعی

قلمرو موضوعی پژوهش ارزیابی تأثیر نماگرهای ساختاری بازار بر همزمانی قیمت و محتوای اطلاعاتی در بورس اوراق بهادار تهران بوده است.

      1. قلمرو مکانی

قلمرو مکانی پژوهش شامل شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است.

      1. قلمرو زمانی

قلمرو زمانی پژوهش حاضر، محدوده ۵ ساله از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ را شامل شده است.

    1. تعریف واژه ها و اصطلاحات تحقیق

همزمانی قیمت: همزمانی قیمت دامنه­ای است که در آن، بازده بازار و صنعت، تفاوت بازده سهام در سطح شرکت را نشان می‌دهد.

عمق بازار: درجه مشارکت اکثر اوراق بهادار را در یک حرکت بازار اندازه‌گیری می‌کند.

اندازه بازار شرکت: عبارت از سهمی از ارزش بازار که سهم یک شرکت پذیرفته‌شده موردبررسی به خود اختصاص داده است.

روند کلی بازار: وضعیت کلی بازار سرمایه از جهت رشد یا کاهش شاخص کل بازار است.

حجم بازار: شدت تغییرات دیدگاه‌های سرمایه‌گذاران را انعکاس می‌دهد و بیانگر ارزش معاملات ماهیانه بازار است. به عنوان‌مثال سطح تمایل و اشتیاقی که ناشی از افزایش قیمت سهام با حجم پایین است، هرگز به قدرتمندی شرایطی نیست که در آن افزایش قیمت یا حجم بسیار بالا همراه می‌شود.

بازده سهام: بازده در فرایند سرمایه‌گذاری نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می‌کند و پاداشی برای سرمایه‌گذاران محسوب می‌شود. بازده ناشی از سرمایه‌گذاری برای سرمایه‌گذاران حائز اهمیت است، برای اینکه تمامی بازی سرمایه‌گذاری به منظور کسب بازده صورت می‌گیرد. یک ارزیابی از بازده، تنها راه منطقی (قبل از ارزیابی ریسک) است که سرمایه‌گذاران می‌توانند برای مقایسه سرمایه‌گذاری‌های جایگزین و متفاوت از هم انجام دهند. برای درک بهتر عملکرد سرمایه‌گذاری، اندازه‌گیری بازده واقعی (مربوط به گذشته) لازم است. مخصوصاً اینکه بررسی بازده مربوط به گذشته در تخمین و پیش‌بینی بازده‌های آتی نقش زیادی دارد.

    1. ساختار تحقیق

در فصل اول این پژوهش، کلیات تحقیق شامل مقدمه، تبیین مسئله تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف و سؤالات تحقیق، فرضیه‌های تحقیق، روش کلی تحقیق، قلمرو تحقیق و تعریف عملیاتی واژه ها ارائه شده است.

در فصل دوم، مبانی نظری شامل مفاهیم و نظریات تئوری و تجربی در ادبیات موضوعی در خصوص نماگرهای ساختاری بازار، همزمانی قیمت و محتوای اطلاعاتی بازار پرداخته ‌شده است. درنهایت نیز فصل با ارائه پژوهش‌های انجام‌شده در داخل و خارج کشور خاتمه یافته است.

در فصل سوم، روش کلی تحقیق، جامعه و نمونه آماری، روش گردآوری و تجزیه‌و تحلیل داده ها، مدل تحقیق و نحوه اندازه‌گیری متغیرها بیان‌شده است.

در فصل چهارم، به تجزیه‌و تحلیل اطلاعات و بیان یافته ها اختصاص‌یافته است. مدل رگرسیون و نتایج حاصل از آزمون همبستگی ارائه گردیده است.

در فصل پنجم خلاصه و نتیجه‌گیری، محدودیت‌ها، پیشنهادهایی برای استفاده‌ کنندگان پژوهش جاری و محققان تحقیقات آتی مطرح‌شده است.

فصل دوم

ادبیات و پیشینه پژوهش

مقدمه

با توجه به اهمیتی که قیمت سهام در ارزیابی سرمایه ­گذاران دارد، در این تحقیق، رابطه بین نماگرهای ساختاری بازار با همزمانی قیمت (مقیاسی برای اندازه ­گیری مقدار نسبی اطلاعات خاص شرکت که در قیمت انعکاس یافته) و محتوای اطلاعاتی بازار در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران موردبررسی قرارگرفته است. هدف از این تحقیق، تعیین این موضوع است که آیا اجزای نماگرهای ساختاری بازار اثر مهم و معنی­داری بر همزمانی قیمت و محتوای اطلاعاتی بازار شرکت‌ها دارد؟ همزمانی قیمت دامنه­ای است که در آن، بازده بازار و صنعت، تفاوت بازده سهام در سطح شرکت را نشان می‌دهد. رشد و توسعه تحلیلگری سهام در سال‌های اخیر، موجب ارائه روش‌های مؤثر و کارآمد ابزارهای پیش‌بینی قیمت سهام شده است. امروزه در اغلب تحقیقاتی که بر روی محرک‌های قیمتی در بازار سرمایه انجام می‌شود، اهمیت ویژه‌ای به محرک‌های ساختاری قائل می‌شوند. سابقه استفاده از تحلیل بازار برای پیش‌بینی ارزش، به سال‌های ۱۸۰۰ میلادی می‌رسد.

پژوهشگر فصل دوم را که درباره مبانی نظری و پیشینه‌های پژوهش می‌باشد در قالب گفتارهای زیر تدوین نموده است:

    • گفتار اول: نماگرهای ساختاری بازار

    • گفتار دوم: همزمانی قیمت

    • گفتار سوم: محتوای اطلاعاتی بازار

  • گفتار چهارم: پیشینه پژوهش

گفتار اول: نماگرهای ساختاری بازار

روش تحلیل بازار که بعضاً به تحلیل تکنیکی مشهور است، بر پایه سه اصل کلی و اساسی بنا شده است

این سه اصل که در تمام بازارهای جهان صدق می‌کنند عبارت‌اند از:

۱) همه‌چیز در قیمت آن سهم منعکس می‌شود. تکنسین‌ها معتقدند که تمام دانش موجود درباره سهم صرف‌نظر از اینکه بنیادی، اقتصادی، سیاسی و یا روان‌شناختی باشد، در قیمت بازار سهم نمایان می‌شود. برخی تکنسین‌های متعصب برخلاف تحلیل گران بنیادی، مطالعه اطلاعات و صورت‌های مالی شرکت‌ها و درآمد آن‌ ها و عوامل عرضه و تقاضا را بیهوده می‌دانند. آنان معتقدند تمام این اطلاعات متفرقه در یکجا به ظهور می‌رسد که همان است.

۲) اصل دوم بیان می‌کند که قیمت‌ها در مسیرها یا روندهای خاصی حرکت “قیمت روز سهم “می‌کنند و آن روندها در مقابل تغییرات ناگهانی از خود مقاومت نشان می‌دهند. عرضه و تقاضایی که برای یک محصول وجود دارد، باعث می‌شود تا روند حرکت سهم مربوطه در حالت تعادل قرار گیرد. وقتی حرکتی آغاز شد، تغییری در آن پدیدار نمی‌شود مگر اینکه خود به پایان رسد. به عنوان‌مثال، اگر قیمت سهمی شروع به افزایش کند، این افزایش ادامه خواهد یافت تا اینکه به نقطه بازگشت مشخصی برسد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:52:00 ب.ظ ]




اگر در توسعه صنعت گردشگری، ارزش های دیگری به جز ارزش های اقتصادی مد نظر نباشد،مسلماً اثرات تخریبی زیادی برجا خواهد گذاشت و پس از مدتی با طبیعتی تحریک شده و جامعه ای که ارزش های انسانی و فرهنگی آن به سستی گراییده است مواجه خواهیم شد.‌بنابرین‏ گردشگری را باید توسعه داد اما نه به هر قیمت، بلکه ان چه که باید مورد توجه قرار بگیرد، توسعه متوازن و پایدار گردشگری است (رفیعی و نوری زاده ،۱۳۹۰).

۲-۶ نظام گردشگری

بسیاری از کارشناسان معتقدند که تحلیل صنعت گردشگری به عنوان یک نظام ( مجموعه ای از اجزای مرتبط که تشکیل یک پیکره منسجم را می‌دهند) اهمیت دارد نه یک صنعت یا بازار.

این دیدگاه در بررسی و تحلیل سودمند به نظر می‌آید. اما نکته قابل طرح دیگری نیز وجود دارد.ارتباط میان بخش‌های تولید در برخی نقاط اشتراک دارد.شرکت های مسافرتی و گردشگری، دست اندرکاران حمل و نقل ، مسئول امکانات و خدمات سکونتی هستند و ‌گروه‌های بزرگ دیگری خدمات تفریحی را ارائه می‌دهند و به امور رستوران ها می پردازند.‌بنابرین‏ از دیدگاه تولیدکنندگان باید بخش های مختلفی را در روند اقتصادی صنعت گردشگری مؤثر دانست (لومسدن،۱۳۹۰).

در بین فعالیت های اقتصادی،گردشگری بیشتر به وسیله تنوع در شرایط و ضوابط سازمانی،مالکیتی و عملیاتی مشخص می شود. در واقع بسیاری از مفسران ،اعتبار و درستی استفاده از یک واژه فراگیر به نام صنعت را مورد سوال قرار می‌دهند.زیرا گردشگری ویژگی های یک بخش که شامل دامنه گسترده ای از عملیات در حوزه های عمومی ،خصوصی و داوطلبانه می شود،را دربر می‌گیرد. این ناهمگنی یکی از ویژگی های مشخص این بخش است و بر تمام جنبه‌های عملیات،بازاریابی،تامین مالی و در واقع توسعه منابع انسانی تاثیر می‌گذارد.فرهنگ گردشگری اشتراکی نیست و هر زیر بخشی تمایل دارد که به روشی مستقل و به صورتی خود مختارانه فکر و عمل کند.به طوری که تصویر بزرگ مدیریت گردشگری، هم از نظر بازاریابی و هم از نظر کیفیت با یکدیگر در چالش اندو در واقع پر از تناقض می‌باشند.زیرا مسلماً مدیریت گردشگری، بخشی نیست که در ان زیر بخش ها همیشه به طور اثر بخش نسبت به هم عمل کنند و فعالیتشان را به طور هماهنگ با یکدیگر تنظیم کند (مهرابادی و دیگران،۱۳۹۰).

باید گفت مطالعات و پژوهش های گردشگری با توجه به ماهیت و محتوای آن که با علوم مختلف( از جمله؛ جغرافیا،علوم اجتماعی،تاریخ،حقوق، اکولوژی، روانشناسی،مدیریت بازرگانی،انسان شناسی، بازاریابی، کشاورزی ، علوم سیاسی، اقتصاد ونظیر این ها )مرتبط می‌باشد ، از عوامل و بخش های مرتبط گوناگون و پیچیده ای تشکیل شده که گاهی به نظر می‌آید بعضی از بخش ها ویا هر ترتیبی را در این خصوص نادیده گرفته می شود . به عبارتی دیگر هر بخش و عامل داخلی (ساختار درونی سیستم)، مانند: صاحبان توسعه اقامتگاه های مسافران ( هتل ها،متل ها ، هتل آپارتمان ها،مهمانپذیرها،خانه ها،ویلاهای اجاره ای،کمپ ها،محل خواب، واحدهای پذیرایی ونظیر این ها) مؤسسات و آژانس های مسافربری ، تأسیسات گردشگری و ونظیر اینهاکه از نگاه خودش به گردشگری نزدیکتر است. اگرچه وجود این عوامل در فرایند گردشگری ضروری و از جمله بخش های آن را تشکیل می‌دهند ، اما تأثیر عوامل خارجی(عوامل محیطی ـ بیرونی سیستم) و دیگر بخش ها نیز بر سیستم عملکردی گردشگری نیز حائز اهمیت می‌باشد و اختلال در هر یک از این بخش ها و عناصر اثرات سوء آن در کل سیستم آشکار می‌سازد(رئوفی و دیگران،۱۳۹۰).

از نظر سیستم گردشگری یک سازمان می باید با اطلاعات ، تبلیغات ونظیر این ها را در رابطه مشترک میان اجزاء مختلف گردشگری حفظ ، کنترل و هدایت کند و زمانی ما در عرصه رقابت جهانی می‌توانیم موفق باشیم که این روابط مکمل همدیگر و بخش‌های مختلف گردشگری پویا و فعال و از استاندارد لازم برخوردار و در راستای کلیت گردشگری قرار گرفته باشند . به عبارت دیگر گردشگری مشتمل بخش های متعدد و پیچیده ای همانند مراکز اقامتی ، جاذبه ها ، حمل نقل ، تأسیسات زیر بنایی ، عناصر سازمانی ، بازارهای داخلی و بین‌المللی می‌باشد که در ارتباط متقابل با همدیگر کارایی و عملکرد خود را به دست می آورد ، در واقع گردشگری تنها از هتل ها و خطوط هوایی و دیگر بخش ها به صورت مجزا تشکیل نشده است. بلکه کلیت و سیستمی از اجزای مختلف عهده دار اصلی حرکت و پیشرفت گردشگری عرضه و تقاضا است . درون این شاخه های کلی جزئیات و عناصری است که هم برنامه ریزان و هم مدیران باید برای کسب موفقیت آن ها تلاش کنند(شیرمحمدی،۱۳۹۰).

یکی از ضرورت های مدیریت مؤثر در صنعت گردشگری، رویکردی نظام گرا به فعالیت گردشگری است. . نظام را می توان مجموعه ای از عناصر دانست که به هم پیوسته،متکی به هم و تاثیر گذار به یکدیگر هستند و با هم یک ساختار واحد را تشکیل می‌دهند. مدیرانی در صنعت گردشگری موفق خواهند بود که گردشگری را به صورت مجموعه ای از اجزاء مرتبط و متعامل در نظر بگیرند (رفیعی و نوری زاده ،۱۳۹۰).

سه عنصر اصلی را در سیستم گردشگری به شرح زیر می‌باشند:

۱-گردشگران . گردشگر در این سیستم گردشگری یک فاعل است.

۲– عوامل جغرافیایی(یا فضای جغرافیایی). شامل:

الف ـ منطقه تولید کننده مسافر(فشار برای برانگیختن سفر)

ب ـ منطقه مقصد گردشگر ( علت وجودی برای گردشگری )

ج ـ منطقه حمل و نقل ( مکان های میانی برای رسیدن به مقصد )

۳- فعالیت(یا کنش) گردشگری. می‌توانیم به عنوان دامنه تجارت ها و سازمان های درگیر در توزیع محصول گردشگری در نظر بگیریم. هر یک ازعناصرو عوامل سیستم گردشگری نه تنها برای توزیع محصول گردشگری بلکه برای شرایط معاملاتی و آثار گردشگری و البته زمینه‌های متفاوتی که گردشگری اتفاق می افتد ، با یکدیگر در تقابلند (پاپلی وسقایی،۱۳۸۶).

۲-۷ پنج اصل بازاریابی خدمات و تاثیر آن بر بازاریابی گردشگری

در طبقه بندی ها معمولاً گردشگری را بخشی از خدمات اقتصادی در نظر می گیرند. به عبارتی دیگر، جهانگردی مقوله ای است در کنار خدمات حرفه ای، تجاری، خرده فروشی و مالی.طی دو دهه گذشته تحقیقات بسیاری ‌در مورد بازاریابی خدمات انجام شده است.

آغازگران این پژوهش ها افراد با نفوذی چون ‌بیستون[۳](۱۹۷۷)، گرون روز[۴](۱۹۷۸) و شوستک[۵](۱۹۷۷) بوده اند.

اکثر این نویسندگان به پنج اصل مهم که وجه تمایز میان بازاریابی خدمات و بازاریابی صنعتی یا فروش سریع کالای مصرفی هستند، اشاره نموده اند.این پنج اصل عبارت اند از: ۱٫ غیر ملموس بودن ۲٫ ناپایدار بودن ۳٫ ناهمگون بودن ۴٫ تفکیک ناپذیری ۵٫ غیرتملکی بودن خدمات

جدول زیر این پنج اصل و تاثیر آن بر بازاریابی در گردشگری را شرح می‌دهد(لومسدن،۱۳۹۰)

نگاره شماره ۱ :جدول اصول خدمات و تاثیر آن بر بازاریابی گردشگری

منبع : لومسدن،۱۳۹۰

۲-۸ معرفی بازارهای گردشگری بین‌المللی در مقصدهای مختلف جهان

شش منطقه گردشگری که توسط سازمان جهانی گردشگری تقسیم شده‌اند عبارتند از:

– اروپا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:52:00 ب.ظ ]




آمابیل(۱۹۸۹؛به نقل از بگتو [۹۳]،۲۰۱۰) فرضیه ای را تحت عنوان انگیزش درونی فرایند خلاقیت ارائه می‌کند. بر این اساس انگیزش درونی افزایش دهنده ی خلاقیت و در مقابل انگیزش بیرونی کاهش دهنده است. به دنبال آن آمابیل در طی سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶(کازبلت،بگتو و رانکو[۹۴]،۲۰۱۰)، دیدگاه تجدید نظر شده اش درباره ی تأثیر انگیزش بر خلاقیت ، بیان می‌کند که گاه محرک های بیرونی نیز به همراه محرک های درونی در خلاقیت نقش مثبتی ایفا می‌کنند. سایر نظریه های خلاقیت نیز معتقدند که برخی از انواع انگیزش بیرونی ممکن است همراه با انگیزنده های درونی در شخص خلاق وجود داشته باشد(رانکو و استرنبرگ،۲۰۱۰؛کافمن و استرنبرگ،۲۰۱۰،هنسی،۲۰۱۰). همان‌ طور که قبلاً گفته شد توانمندسازی روانشناسی افزایش انگیزش درونی برای انجام وطایف محوله است که بر علاوه بر خودکارآمدی سه حوزه ی خودمختاری، معنی دار بودن و مؤثر بودن را نیز شامل می شود(توماس و ولتهوس،۱۹۹۰).

دسی و رایان (۲۰۱۲) معتقدند که در صورت ارضای نیازهای “شایستگی”،”تعلق” و “خودمختاری” (شایستگی و خودمختاری از ابعاد توانمندسازی روانشناختی هستند) افراد به صورت خود مختار برانگیخته می‌شوند. خودمختاری به معنای نیاز به تجربه کردن انتخاب در آغاز و تنظیم رفتار می‌باشد.انسان خود مختار کسی است که میل دارد به جای اینکه رویدادهای محیط، اعمال او را تعیین کنند ،خودش حق انتخاب داشته باشد(دسی و رایان، ۲۰۱۲). بر اساس نظریه خود نعیین گری دسی و رایان انگیزش درونی در پی برآورده شدن سه نیاز اساسی ارتباط با دیگران، خود مختاری و شایستگی است. بر اساس پژوهش های کانتی و همکاران (۲۰۰۱) و سلیمی و همکاران (۱۳۹۱) بین انگیزش درونی، میزان ارضای سه نیاز ارتباط، خودمختاری و شایستگی و خلاقیت ارتباط معناداری وجود دارد.

یکی دیگر از ابعاد توانمندسازی روانشناختی خودکارآمدی است که در واقع همان حس شایستگی، قابلیت و توانایی کنار آمدن با زندگی است.کانگر و کاننگو (۱۹۹۸) احساس خودکارآمدی شخصی را شاخص توانمندسازی فردی می دانند. نتایج پژوهش قربانی و همکاران (۱۳۹۲) نشان داد که منابع خودکارآمدی حالت های شناختی و هیجانی هستند به ویژه زمانی که فرد خود را مورد ارزیابی قرار می دهدوکسی که در سطح بالاتری از خودکارامدی باشد می‌تواند خلاقیت شناختی و هیجانی خود را بهبود بخشد که خود باعث حل مسئله و پیشرفت تحصیلی می شود.

افراد دارای حس مؤثر بودن معتقدند موانع بیرونی فعالیت های آن ها را کنترل نمی کند بلکه آن ها توانایی همسو کردن محیط را با خواسته های خود دارند(توماس و ولتهوس،۱۹۹۰). در واقع می توان گفت این افراد منبع کنترل درونی دارند. بر اساس مدل های نظام یافته خلاقیت، نوع کنترل و انگیزش افراد از جمله خودکارآمدی، منبع کنترل و باورهای خود تنظیمی منجر به افزایش یا کاهش خلاقیت می شود(هنسی،۲۰۰۳).

به طور کلی می توان از طریق افزایش حس استقلال، خودآگاهی، مشارکت در تعیین اهداف، مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس و ریسک پذیری خلاقیت راپرورش داد (ولتهوس،۱۹۹۰) که همگی به نوعی ابعاد توانمندسازی روانشناختی را تشکیل می‌دهند.

۶-۲-پژوهش های انجام شده

با توجه به اینکه پژوهشگر پس از جستجوی بسیار در پژوهش های داخلی و خارجی موفق به یافتن پژوهشی که به طور مستقیم اثر توانمندسازی روانشناختی بر خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی را بسنجد، نشد لذا در این بخش از پژوهش سعی بر آن است تا ارتباط ابعاد توانمندسازی روانشناختی با خلاقیت و یا ابعاد و مؤلفه های شناختی و هیجانی در پژوهش های مختلف بررسی شود.

۱-۶-۲-پژوهش های انجام شده داخلی

صالحی و همکاران(۱۳۹۲) در پژوهشی رابطه ابعاد خلاقیت (انعطاف پذیری، بسط و اصالت) را با توانمندسازی بررسی کردند. جامعه آماری این این پژوهش را تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ تشکیل می‌داد و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان ۱۳۶ نفر انتخاب شد. نتایج حاصل نشان داد که بین ابعاد انعطاف پذیری، بسط و اصالت با توانمندسازی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مؤلفه بسط می‌تواند توانمندسازی را پیش‌بینی کند.

سمرقانی مطلق و حسنی(۲۰۱۳) در پژوهش خود به بررسی نقش واسطه ای توانمندسازی در نوآوری و خلاقیت کارکنان پرداختند. نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین توانمندسازی و نوآوری و خلاقیت کارکنان بود (۵۹/۰=r،۰۱/۰>p).

در پژوهشی قربانی و همکاران(۲۰۱۲) به دنبال پاسخ ‌به این سؤال بودند که آیا خودکارآمدی پیش‌بینی کننده ی مؤلفه های خلاقیت شناختی و خلاقیت هیجانی است؟جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان بودند که ۶۰ دختر ۱۴ تا ۱۷ سال به صورت تصادفی انتخاب شدند.نتایج نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار بین خودکارآمدی و خلاقیت شناختی (۶۲/۰=r،۰۱/۰>p) و خلاقیت هیجانی (۶۰/۰=r،۰۱/۰>p) بود.

منطقی و همکاران(۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی تأثیر توانمندسازی بر روی عادات خلاقیت فردی پرداختند.نتایج نشان داد که بین توانمندسازی و عادات خلاق فردی همبستگی قوی و مستقیمی وجود دارد.همچنین سهم ابعاد توانمندسازی در پیش‌بینی تغییرات عادات خلاق ۸۲/۰ بود.

سلیمی و همکاران(۱۳۹۱) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین تحقق نیازهای روانی(ارتباط با دیگران، خودمختاری و شایستگی) با خلاقیت پرداختند. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت به وسیله ارتباط با دیگران، خودمختاری و شایستگی قابل پیش‌بینی است.

مرزیه و همکاران (۱۳۹۱) پژوهشی دررابطه بین حمایت خودمختاری ادراک شده(ارضا کننده نیاز به خود مختاری) و ساختار ادراک شده(ارضا کننده نیاز به شایستگی) با خلاقیت در دانش آموزان انجام دادند. در این راستا نمونه ای ۵۰۰ نفری از میان دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم مقطه متوسطه شهر زاهدان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره حاکی از ارتباط مثبت و معنادار حمایت خودمختاری ادارک شده و ساختار ادراک شده با خلاقیت بود.

در پژوهشی کاظمی و همکاران(۱۳۹۰) رابطه بین خودکارآمدی با خلاقیت شناختی و خلاقیت هیجانی را بررسی کردند. تحلیل یافته ها نشان داد که خودکارآمدی هم با نمره خلاقیت شناختی (۶۲/۰=r،۰۱/۰>p) و هم با نمره کل خلاقیت هیجانی(۲۲/۰=r،۰۱/۰>p) رابطه مثبت و معناداری نشان می‌دهد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های خلاقیت شناختی، خودکارآمدی بیشترین توان پیش‌بینی را برای مؤلفه سیالی(۶۰/۰=r،۰۱/۰>p) و در بین مؤلفه های خلاقیت هیجانی بیشترین بیشترین توان پیش‌بینی را برای مؤلفه صداقت (۶۰/۰=r،۰۱/۰>p) نشان می‌دهد.

هویدا و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهشی به تحلیل راهبردهای رفتار محور خود رهبری و ارتباط آن با خلاقیت در اعضای هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت پرداختند. یافته ها نشان داد که بین راهبرد رفتار محور خودرهبری و خلاقیت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:52:00 ب.ظ ]




فرق «ودیعه» با سایر قراردادها در این است که در قراردادهای دیگر، مالک، مال خویش را به منظور تصرفات مورد نظر به امین می سپارد؛ مثلاً، مالک با وکیل قرارداد می بندد که خانه خویش را بفروشد یا با مستأجر قرارداد امضا می‌کند تا از وی اجاره بگیرد و خلاصه این که نگه داری از مال در عقود وکالت، اجاره، مزارعه و غیره جنبه فرعی دارد، در حالی که هدف اصلی از عقد ودیعه همین نگه داری مال است.

۳٫ رابطه رهن: بر اساس ماده ۷۸۹ قانون مدنی، عین مرهونه در دست مرتهن به عنوان امانت محسوب می‌گردد و از این رو، وی امین راهن شناخته می شود.

۴٫ رابطه وکالت: از مبحث مربوط به تعهدات وکیل در قانون مدنی، به خوبی روشن می شود که وکیل، امینِ موکّل خود محسوب می شود.

۵٫ رابطه عاریه: در این نوع عقد، مالک، مال خود را به صورت مجانی به مستعیر می سپرد تا مستعیر از آن استفاده کند که در این نوع رابطه نیز مستعیر، امین مالک است.

۶٫ رابطه مضاربه: طبق ماده ۵۵۶ قانون مدنی، مضارب درحکم امین است.

۷٫ رابطه مزارعه: همچنان که از ماده ۵۳۶ قانون مدنی نیز برمی آید، پس از بستن عقد «مزارعه» و تسلیم زمین توسط مالک به عامل برای انجام زراعت، عامل ‌در مورد حفاظت زمین، امین مالک تلقّی می‌گردد.

۸٫ رابطه مساقات: بر اساس ماده ۵۴۵ قانون مدنی، «مساقات» نیز همچون مزارعه «عقدی» است که موجب می شود عامل آن نسبت به مالک، امین شمرده شود.

۹٫ رابطه شرکت: طبق ماده ۵۸۴ قانون مدنی، شریکی که مال الشرکه در ید اوست، در حکم امین است .[۵۰]

خیانت در امانت نسبت به روابط امانی ،قراردادی ،قانونی وعرفی جرم شمول:گفتار دوم

الف . شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به روابط امانی قراردادی، قانونی و عرفی: طبق این نظریه، برای صدق عنوان مجرمانه خیانت ضرورتی ندارد که حتما قرارداد کتبی و صریحی میان امین و امانتگذار منعقد شود، بلکه اگر مالی از طریق قانونی مانند وکالت به دیگری سپرده شود و امین مرتکب تصرف غیر قانونی در آن شود، از دیدگاه جزایی خائن و عمل وی خیانت محسوب می‌گردد. دلایل این نظریه در حقوق کشورمان عبارتند از:

۱٫ قانون مدنی: ماده ۱۱۸۴ قانون مدنی از عدم لیاقت یا خیانت ولیّ قهری در اموال مولّی علیه سخن گفته است.

۲٫ آرای دیوان عالی کشور: در بسیاری از آرای مذکور، روابط امانی سه گانه، مشمول مقرّرات مربوط به جرم خیانت در امانت شده اند که یک نمونه مهم از این آرای در رابطه امانی عرفی ذکر شد.

نمونه مهم دیگری از این آرای، رأی شماره ۲۲۸/۸۰۵۴ دیوان مذکور است که می‌گوید: «کلمه “داده شده” در ماده ۲۴۱ قانون کیفر عمومی به معنای حقیقی خود، که عبارت است از تأدیه و تسلیم مال یا وجه نقد یا اشیای امانتی از طرف امانتگذار به دست امین، استعمال نشده و در صدق عنوان مذبور کافی است که اشیای مذبور به نحوی از انحا …»در اختیار امین قرار گرفته یا تحت استیلای او در آید.
ب. شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به رابطه امانی قراردادی (نه قانونی و عرفی): طبق این نظریه، جرم «خیانت در امانت» تنها در صورتی محقق می‌گردد که عنصر اساسی سپردن در رابطه امانی موجود باشد که طبیعتا تنها رابطه امانی قراردادی دارای این عنصر است. پس مصادیق مختلف روابط امانی قانونی و عرفی، مشمول جرم «خیانت در امانت» نخواهند شد. دلایل این نظریه عبارتند:

۱٫ قانون تعزیرات: ماده ۶۷۴ ق. م. ا ظهور در رابطه امانی قراردادی دارد؛ چون اشعار می‌دارد که «هر گاه اموال منقول یا غیر منقول یا… به عنوان اجاره یا امانت یا رهن یا برای وکالت یا… به کسی داده شده و بنا بر این بوده است که اشیای مذکور مسترد شود یا به مصرف معیّنی برسد…»

عبارت «داده شدن مال امانی به شرط استرداد یا مصرف معیّن» صرفا ظهور در رابطه امانی قراردادی دارد؛ چرا که رابطه امانی قانونی و عرفی دارای شرط سپرده شدن نیست. عبارت «بنا بر این بوده است» نیز ظهور در تصریح به استرداد یا به مصرف معیّن رسیدن دارد که تنها در رابطه امانی قراردادی این تصریح محقق می شود.

۲٫ اصل تفسیر مضیق و به نفع متهم: با فرض عدم قبول ظهور این ماده در رابطه امانی قراردادی صرف، به دلیل آن که شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به روابط امانی قانونی و عرفی مورد شک قرار می‌گیرد، ناچاریم به اصل رجوع کنیم که در این موارد، همان اصل تفسیر مضیق و به نفع متهم است که ایجاب می‌کند جرم «خیانت در امانت» را شامل روابط امانی قانونی و عرفی تلقّی نکنیم.

۳٫ آرای دیوان عالی کشور: بعضی از آرای مذکور، دلالت بر عدم شمول جرم خیانت در امانت نسبت به روابط امانی قانونی و عرفی می‌کنند؛ مثلاً، اداره حقوقی وزارت دادگستری شوهر را نسبت به جهیزیه زن امین تلقّی نکرده است و رسید او در حین تحویل جهیزیه را حاکی از حمل آن به منزل شوهر می‌داند، نه امانت. از این رو، تصرف وی در جهیزیه پس از طلاق را فاقد عنوان مجرمانه دانسته است.

همچنین شعبه ۵ دیوان عالی کشور در رأی شماره ۱۳/۱۶۰۶ خود اشعار می‌دارد: «شرکتی که ضمن وصول پول برق مصرفی مشترکین، مالیات متعلّقه هر کیلو وات را دریافت می‌کند و از پرداخت آن به اداره دارایی خودداری می‌کند، عمل مسئول شرکت مشمول هیچ یک از مقررات کیفری نیست.»

۴٫ قانون مدنی: اگرچه قانون مدنی در ماده ۱۱۸۴ خود از عدم لیاقت یا خیانت ولیّ قهری در اموال مولّی علیه سخن گفته، ولی با توجه به سه دلیل مذکور، منظور قانون‌گذار توجه به بار کیفری کلمه «خیانت» نبوده است.[۵۱]

با توجه به دلایل ارائه شده توسط طرفداران نظریه مذکور، در مجموع به نظر می‌رسد که نظریه دوم (شمول جرم «خیانت در امانت» نسبت به رابطه امانی قراردادیِ صرف) به صواب نزدیک تر است و حاصل این نظریه آن که رابطه امانی مطرح در حقوق مدنی اعم از رابطه امانی مطرح در حقوق جزا (جرم خیانت در امانت) است.

[۵۲]

بند اول : انحصار یا عدم انحصار مصادیق رابطه امانی قراردادی

در زمینه رابطه امانی قراردادی دو نظریه وجود دارد که در ذیل مورد بررسی قرار می‌گیرد .

الف : تحلیل نظریه انحصار مصادیق رابطه امانی قراردادی در حقوق ایران و فرانسه

، با توجه ‌به این که ماده ۱۱۹ قانون تعزیرات با کمی تغییر، همان ماده ۲۴۱ قانون مجازات عمومی است که از ماده ۴۰۸قانون کیفری فرانسه اخذ شده و رویه قضایی فرانسه نیز مصادیق مذکور را منحصر در موارد خاص دانسته، از این رو، باید قایل به انحصار مصادیق رابطه امانی قراردادی به مصادیق اجاره، امانت، رهن، وکالت یا هر کار با اجرت یا بی اجرت شد.[۵۳] بر همین اساس، بعضی از آرای دیوان عالی کشور در این مورد راه انحصار را در پیش گرفته اند و تصرف غیر قانونی در مالی را که به طریقی غیر از طرق مذکور در اختیار متصرف قرار داده شده است، خیانت در امانت نمی دانند.[۵۴]

ب : تحلیل نظریه عدم انحصار مصادیق رابطه امانی قراردادی در حقوق ایران و فرانسه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:51:00 ب.ظ ]