کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



ریچه اولین کسی بود که ویژگی های مشابه به ناگویی خلقی را تعریف کرد. اما این تعریف کامل نبود تا اوایل دهه ۱۹۷۰ که روانکاوانی چون سیفنوز و یمینا مشاهدات کلینیکی خود را بر روی بیمارانی که بیماری روان تنی کلاسیک داشتند گزارش دادند و منجر به فرموله شدن ناگویی خلقی شد (نیمیا؛ ۱۹۷۷ و سیفنوز[۱۷۳] ؛ ۱۹۷۳). ناگویی خلقی یک ویژگی شخصیتی است که شامل اختلال در احساسات شناختی، اختلال در توصیف احساسات، تفکر عینی (متمایل به سبک فکر کردن خیالی) می شود (تیلور و همکاران؛ ۱۹۹۷).

مشکل در شناسایی احساسات ‌به این معنی است، که فرد در تمایز میان احساساتش دچار پریشانی می شود. مشکل در توصیف احساسات ‌به این معنی است که فرد نمی تواند آنچه را که از لحاظ هیجانی احساس ‌کرده‌است بیان کند؛ و جهت گیری تفکر بیرونی زمانی رخ می‌دهد که فرد تمایل به تفکر درباره امور به صورت بیرونی و در تضاد با جهت گیری تفکر درونی دارد (خدابخش و منصوری، ۱۳۹۱). در زمینه سبب شناسی ناگویی خلقی نظرات گوناگونی عنوان شده است. برخی از پژوهشگران آن را صفت شخصیتی می دانند (ازجمله تیلور و همکاران، ۱۹۷۷). و عده ای آن را پدیده وابسته به حالت می دانند (مهرابی زاده، هنرمند و همکاران، ۱۳۸۹). عده ای آن را پیامد یک ضربه شدید روانی یا تروما می دانند، برخی آن را اختلال درسیستم لیمبک، جانبی شدن نابهنجار مغز و اشکال در کارآمدی ارتباط بین نیم کره‌ای را در ایجاد آن مؤثر دانسته‌اند (مظاهری و افشار، ۱۳۸۹). شیوع آن در جمعیت بزرگسال مرد حدود ۹ تا ۱۷ درصد و در زنان ۵ تا ۱۰ درصد گزارش شده است (کوکونن[۱۷۴] و همکاران، ۲۰۰۱؛ به نقل از کیامرثی و قلعه نی، ۱۳۹۱).

۲-۵-۲-همه گیر شناسی ناگویی خلقی

ناگویی خلقی در سنین مختلف گزارش شده است و بر اساس یافته های پژوهش های مختلف از نظر جنسیت، سن، سطح آموزش، وضعیت جمعیت شناختی، بیماری های روانی و ویژگی های فرهنگی و اجتماعی، نرخ شیوع آن متفاوت است (موری[۱۷۵] و همکاران ۲۰۰۷، ساسایی و همکاران ۲۰۱۰). مطالعات اخیر ناگویی خلقی در بیماران بالینی و افراد غیر بالینی، میزان متغیر بین ۰ ./. – ۲۸ ./. گزارش کرده‌اند (کوبین و همکاران، ۲۰۰۵، ساسایی و همکاران، ۲۰۱۰). نرخ شیوع آن در جمعیت بزرگسال حدود ۱۰٫/. و نسبت آن در مردان بیش از زنان تخمین زده شده است. میزان آن در بین نوجوانان مشابه جمعیت عمومی است، اما تفاوت جنسیتی مشاهده نشده است (کارو کیوی[۱۷۶] و همکاران، ۲۰۱۰).

در رابطه با ناگویی خلقی مطالعه ای بین میان سالان در فنلاند نشان داد که ناگویی خلقی رابطه مثبت با سطح تحصیلات پایین، درآمد پایین، حمایت اجتماعی ضعیف و موقعیت حرفه‌ای پایین دارد (کاهانن و همکاران، ۱۹۹۳). مطالعه دیگری نیز بین تحصیلات پایین، سن بالا و جنس با ناگویی خلقی رابطه مثبت نشان داد (لان و همکاران، ۱۹۹۸). ناگویی خلقی می‌تواند راهی برای گریز از عواطف منفی مزمن، فقدان جایگاه اجتماعی، فقدان قدرت و همچنین انزوای اجتماعی باشد. تفاوت بین دو جنس در ناگویی خلقی می‌تواند تاثیر نقش پذیری جنسی در جامعه باشد (لوانت[۱۷۷]، ۱۹۹۸؛ لوانت و همکاران، ۲۰۰۶).

بررسی ناگویی خلقی در دو جنس نشانگر رابطه قوی خرده مقیاس (دشواری در شناسایی احساسات) در زنان و جهت گیری تفکر بیرونی در مردان است. یافته ها نشان داد نمره شناسایی احساسات در زنان به خوبی مردان نبود و مردان از نظر شناسایی احساسات عملکرد بهتری داشتند. از طرفی دیگر، مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به تفکر بیرونی نشان داده‌اند، با این حال، از نظر دشواری در توصیف احساسات تفاوتی بین دو جنس مشاهده نشد (موری کوشی[۱۷۸] و همکاران، ۲۰۰۷).

لوانت و همکاران (۲۰۰۶) در مطالعه ای فرا تحلیلی از ۴۵ مقاله منتشر شده آزمون تفاوت جنسیتی در ناگویی خلقی، گزارش کردند که تعداد اندکی از مطالعه نمونه بالینی به تفاوت جنسیتی دست یافتند. دو مطالعه نشان دادند که مردان نسبت به زنان بیشتر مبتلا به ناگویی خلقی هستند و در ۱۰ مطالعه تفاوت جنسیتی مشاهده نشد. با این حال، در ۳۲ مطالعه نمونه غیر بالینی سیمای نتایج کاملا متفاوت بود. در ۱۷ مورد گزارش شد که مردان نسبت به زنان ناگویی خلقی بیشتری دارند، در یک مطالعه زنان نسبت به مردان بیشتر دارای نا گویی خلقی تشخیص داده شدند و در ۱۴ مورد هیچ تفاوتی بین زنان و مردان از نظر ناگویی خلقی مشاهده نشد.

۲-۵-۳- سبب شناسی

در خصوص منشا ناگویی خلقی عوامل مختلف مانند وراثت (ماتیلا، ۲۰۰۹)، نواقص فیزیولوژیک و نوروآتومیک (لان و همکاران، ۱۹۹۷) و عوامل اجتماعی-فرهنگی (لوانت و همکاران، ۲۰۰۶) و عوامل روان شناختی (ماتیلا، ۲۰۰۹) مطرح شده است. اما سبب شناسی جامع در خصوص تعیین ناگویی خلقی کاملا مشخص نیست (جوکاما و همکاران، ۲۰۰۸). بر این اساس، تبیین روان-تنی، محور اصلی سبب شناسی های نا گویی خلقی بوده است (بورنس[۱۷۹] و همکاران، ۲۰۱۲). مولفان متعددی نیز اشاره کرده‌اند که حداقل بخشی از منشا ناگویی خلقی به رشد عاطفی دوران اوایل کودکی مرتبط است. کاهانن اذعان داشت که ناگویی خلقی یک فرایند تدریجی است که ممکن است از دوران کودکی آغاز شود و در متن اجتماع توسعه یابد (جوکاما و همکاران، ۲۰۰۳).

مک لین (۱۹۴۹) تحت تاثیر نظریه پاپز[۱۸۰] (۱۹۳۷) ‌در مورد هیجان، کارهای راش (۱۹۴۸) تبیین نوروفیزیولوژیکی از پدیده‌های روان تنی ارائه می‌دهد، وی اشاره می‌کند که این بیماران اغلب نیازهای دهانی نشان می‌دهند، کودکانه به نظر می‌رسند و به محرک های هیجانی، پاسخ غالبا فیزیکی می‌دهند (لسر، ۱۹۸۱). وی معتقد است که در این بیماران ممکن است واقعا مبادله ای در مغز بویایی اولیه (مغز احشایی)[۱۸۱] و نئو کرتکس (مغز کلامی)[۱۸۲]صورت نگرفته باشد، ‌بنابرین‏، احساسات هیجانی که در نواحی هیپوکمپ ایجاد می شود ممکن است تحت ارزیابی کرتکس قرار نگیرد و در نتیجه فورا از طریق مسیر های خودکار تظاهر کنند، این بیماران به جای کاربرد زبان برای احساسات و سمبل ها صرفا از طریق عضوی ارتباط بر قرار می‌کنند (لسر، ۱۹۸۱، گاندال و همکاران، ۲۰۰۴). وجود تفکر عینی در بیماران مبتلا به ناگویی خلقی ‌به این خاطر است که آن ها قادر به تجسم سمبلیک یا نمادین نیستند، ادراک آن ها تحت تاثیر شرایط بیرونی تغییر می‌کند، تمایل به تمرکز بر اشیا عینی و ابعاد اشیا دارند، و توصیفات کلامی آن ها همچون زنجیره به هم پیوسته وقایع عینی است، به همین دلیل افراد مبتلا به نا گویی خلقی علاقه کمتری به فعالیت درون گرایانه و تحلیل شناختی دارند که همسان با تفکر عینی است (کلند[۱۸۳] و همکاران،۲۰۰۵). افراد مبتلا به ناگویی خلقی از فقدان آهنگ کلام نیز رنج می‌برند و در آشکار سازی ارادی هیجان‌ها مشکل دارند. همچنین این افراد نقایص وسیعی در توانایی تشخیص محرک های هیجانی دارند (لان[۱۸۴] و همکاران۲۰۰۷).

۲-۵-۴- ناگویی خلقی و نظریه دلبستگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:01:00 ق.ظ ]




۱۰-۲ مراحل ارزشیابی آموزشی

ارزشیابی آموزشی به تصمیم‌گیری برای منظورهای مختلف کمک می‌کند. این تصمیم‌گیری‌ها هم در رابطه باهدف‌ها هستند، هم راهبردها، هم روش‌ها و ابزارهای اندازه‌گیری و هم موارد دیگری نظیر این‌ها. گی (۱۹۹۱) این‌گونه تصمیم‌گیری‌های مختلف را در سه دسته قرارداد است:

۱-۱۰-۲) مرحله طراحی[۳۹]:

شامل تصمیم‌هایی است درباره‌ فعالیت‌هایی که قرار است انجام گیرند. در این مرحله اقدامات زیر صورت می‌گیرد: تحلیل موقعیت، تعیین و توصیف اهداف، توصیف پیش‌نیازها و انتخاب یا تولید وسایل و ابزارهای موردنیاز، توصیف استراتژی‌ها و راهبردها، انتخاب طرح یا طرح‌های پژوهشی (در صورت نیاز) و تدارک یک برنامه زمان‌بندی.

۲-۱۰-۲) مرحله فرآیندی[۴۰]:

در این مرحله تصمیم‌هایی مربوط به اقدامات عملی یا اجرایی گرفته می‌شوند. ازجمله اقدامات این مرحله موارد زیر هست: اجرای پیش‌آزمون، اجرای استراتژی‌ها و فعالیت‌های از قبل طراحی ‌شده هست. در واقع مرحله فرآیندی ارزشیابی همان چیزی است که ارزشیابی تکوینی نامیده می‌شود.

۳-۱۰-۲) مرحله فرآورده‌ای[۴۱]:

در مرحله فرآورده‌ای یا تولیدی، برخلاف مرحله فرآیندی، تصمیمات در پایان برنامه‌یا پروژه یا در پایان دوره‌ای یا مقطعی از آن، یعنی زمانی که فعالیت‌ها کامل می‌شوند اتخاذ می‌گردند (سیف،۱۳۸۹: ۱۱۹-۱۱۱).

۱۱-۲ استانداردهای سنجش

استانداردهای سنجش شامل مجموعه‌ای از اصول و ملاک‌های موردتوافق متخصصان و دست‌اندرکاران ارزشیابی آموزشی است که در صورت به کار بسته شدن، ارتقای کیفی سنجش پیشرفت تحصیلی را در جهت تحقق اهداف آن سبب می‌شود. نخست استانداردهای سنجش به‌طورکلی و سپس استانداردهای مربوط به توانایی‌های حرفه‌ای معلمان در سنجش پیشرفت تحصیلی موردبحث قرار می‌گیرد. استانداردهای سنجش پیشرفت تحصیلی را می‌توان به چهار دسته به شرح زیر طبقه‌بندی کرد:

۱-۱۱-۲) استانداردهای اخلاقی و قانونی

بر اساس این استانداردها، سنجش پیشرفت تحصیلی با در نظر گرفتن موازین قانونی و اصول اخلاقی انجام می‌گیرد، به گونه‌ای که جانب عدالت، حفظ حرمت دانشجو مراعات شود. این استانداردها ‌در مورد پیشگیری از کارهای غیرقانونی، غیراخلاقی و نامناسب در ارزشیابی هشدار می‌دهد.

۲-۱۱-۲) استانداردهای کار آوری و سود بخشی

پیروی از این استانداردها سبب می‌شود که سنجش در فرایند یاددهی-یادگیری مفید و سودبخش باشد. سنجش سودبخشی دارای ویژگی‌های آگاه‌کننده، اثرگذار، به‌موقع، به‌جا و اصلاح‌کننده است.

۳-۱۱-۲) استانداردهای قابلیت اجرا

به کار بستن این استانداردها سبب می‌شود که سنجش به گونه‌ای واقع‌بینانه و با توجه به امکانات و محدودیت‌های موجود انجام می‌گیرد.

۴-۱۱-۲) استانداردهای دقت و صحت

منظور از این استانداردها آن است که سنجش پیشرفت تحصیلی به گونه‌ای طراحی و اجرا شود که نتایج آن، عملکرد واقعی دانشجو و فرایند یادگیری او را با درجه قابل قبولی از دقت و صحت و به‌‌دور از خطای سنجش و سوگیری توصیف کند (پاشا شریفی،۱۳۸۳: ۲۱۶-۲۱۳).

۱۲-۲ استانداردهای توانایی‌های حرفه‌ای معلمان

۱) معلمان باید در انتخاب راهبردهای مناسب، مفید، قابل‌اجرا، معتبر و منصفانه سنجش برای تصمیم‌گیری‌های آموزشی از دانش و مهارت‌های لازم برخوردار باشند؛

۲) معلمان باید در طراحی و تدوین ابزارها و روش‌های مناسب سنجش برای تصمیم‌های آموزشی از مهارت‌های لازم برخوردار باشند؛

۳) معلمان باید در مورداجرا، نمره‌گذاری و تفسیر نتایج حاصل از اجرای آزمون‌های معلم ساخته و استانداردشده و دیگر روش‌های سنجش اجراشده را ارزشیابی کنند؛

۴٫ معلمان باید در به کار بردن نتایج سنجش به هنگام تصمیم‌گیری درباره هریک از دانشجویان، طراحی روش‌های تدریس و تدوین برنامه های آموزشی از مهارت لازم برخوردار باشند؛

۵٫ معلمان باید در تدوین ملاک‌های معتبر و درجه‌بندی توانایی و مهارت دانشجویان بر اساس نتایج سنجش از مهارت کافی برخوردار باشند؛

۶٫ معلمان باید در ارائه و انتقال نتایج سنجش به دانشجویان مهارت لازم را دارا باشند؛

معلمان باید روش‌های نامناسب، غیرقانونی و خلاف اخلاق سنجش و زبان کاربرد این روش‌ها را بشناسند و از آن‌ ها بپرهیزند (پاشا شریفی،۱۳۸۳، ۲۲۶-۲۱۳).

۱۳-۲ انواع ارزشیابی

۱-۱۳-۲) دسته‌بندی ارزشیابی‌های آموزشی با توجه به زمان و هدف استفاده از آن‌ ها

ارزشیابی فرایند آموزشی را با توجه به زمان ارزشیابی و هدف‌های آن می‌توان به سه دسته ارزشیابی آغازین، ارزشیابی تکوینی و ارزشیابی پایانی تقسیم کرد و آن‌ ها را به منظورهای متفاوت در زمان و مقاطع مختلف آموزشی به شرح زیر به کاربرد (شعبانی،۱۳۸۷: ۳۳۹).

۱-۱-۱۳-۲) ارزشیابی آغازین یا سنجش آغازین:

نخستین ارزشیابی معلم که پیش از انجام فعالیت‌های آموزشی او به اجرا درمی‌آید ارزشیابی آغازین یا سنجش آغازین[۴۲] نامیده می‌شود. این نوع ارزشیابی به دو منظور یعنی برای پاسخ دادن به دو پرسش زیر مورداستفاده قرار می‌گیرد:

۱٫ آیا یادگیرندگان بر دانش‌ها و مهارت‌های پیش‌نیاز درس تازه از قبل تسلط یافته‌اند؟

۲٫ یادگیرندگان چه مقدار از هدف‌ها و محتوای درس تازه را از قبل یاد گرفته‌اند؟

‌در مورد سؤال اول، سنجش آغازین به منظور اندازه‌گیری رفتارهای ورودی[۴۳] یا مهارت‌ها یا دانش‌های پیش‌نیاز یادگیری تازه به کار می‌رود. ‌در مورد سؤال دوم، به‌جای آزمون رفتارهای ورودی، از آزمون جایابی یا پایه گزینی[۴۴] استفاده می‌شود. آزمون جایابی یا پایه گزینی که به آن پیش‌آزمون[۴۵] نیز گفته می‌شود عمدتاًً همان آزمون نهایی شامل هدف‌های یادگیری یا هدف‌های آموزشی درس یا ترجیحاً فرم موازی آن است. هدف ا اجرای این آزمون تعیین میزان اطلاعات یادگیرندگان از مطالبی است که قرار است به آنان آموزش داده شوند. متخصصان آموزشی پیشنهاد داده‌اند که بهتر است معلم در ارزشیابی آغازین خود ترکیبی از دو آزمون بالا یعنی آزمون‌های رفتارهای ورودی و پیش‌آزمون را باهم به اجرا درآورد (سیف،۱۳۸۹: ۹۴).

ارزشیابی آغازین قبل از شروع آموزش انجام می‌شود. سنجش آغازین برای تعیین رفتار ورودی یادگیرنده و آموخته‌های قبلی آن و تعیین نقطه شروع آموزش صورت می‌گیرد. هدف از اجرای پیش‌آزمون تعیین میزان آمادگی و اطلاع فراگیران از درس یا موضوع جدید است (معروفی و همکاران،۱۳۸۹: ۳۴۶).

تمام فعالیت‌های آموزشی و پرورشی برای ایجاد تغییرات مطلوب در شاگردان انجام می‌گیرد، ولی هر نوع تغییر در انسان مستلزم آمادگی قبلی اوست؛ به عبارت دیگر، یادگیری در هر مورد مستلزم یادگیری اموری است که پایه و اساس یادگیری بعدی را تشکیل می‌دهد؛ به همین دلیل، لازم است معلم قبل از تدریس هر مطلب آموزشی، معلوم کند که آیا شاگردان توانایی‌ها و مهارت‌هایی را که لازمه‌ی فراگیری مطالب جدید است آموخته‌اند یا نه. به دست آوردن چنین اطلاعاتی مستلزم ارزشیابی است. این‌گونه ارزشیابی را ارزشیابی آغازین می‌نامند (شعبانی،۱۳۸۷: ۳۳۹).

ویژگی‌های ارزشیابی ورودی عبارت است از:

۱) بر مهارت‌ها و دانش‌های پیش‌نیاز تأکید دارد؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:00:00 ق.ظ ]




_ ۱۸۹۴ کتاب « قواعد روش جامعه شناسی » را در « مجله فلسفی » منتشر کرد .

_ ۱۹۰۲-۱۸۹۶ نام کرسی درس او به «کرسی جامعه شناسی» مبدل شد و کتاب «خودکشی» را به چاپ رساند (۱۸۹۷) و « سالنامه جامعه شناسی» را در سال ۱۸۹۸ بنیاد نهاد.

_ ۱۹۰۲ تدریس «درس علم تربیت» را در سوربن به عهده گرفت و اوقات خود را وقف اداره «سالنامه جامعه شناسی» کرد.

_ ۱۹۱۱ برای «فرهنگ جدید علوم تربیتی و آموزش ابتدایی» دو مقاله نوشت.

_ ۱۹۱۲ کتاب « صورت های نخستین زندگی دینی» را چاپ کرد.

_ ۱۹۱۳ کرسی درس او در سوربن به کرسی «دانش تربیت و جامعه شناسی» تغییر نام یافت.

_ ۱۹۱۶ پسرش در جنگ کشته شد و پدر را سخت آزرد.

_ سرانجام در ۱۵ نوامبر ۱۹۱۷ دورکیم درگذشت. ↑

    1. – کرایب، یان ، نظریه اجتماعی کلاسیک :مقدمه ای بر اندیشه مارکس ،وبر،دورکیم،زیمل ، شهناز مسمی پرست ، انتشارات آگاه،۱۳۸۲، ص ۵۹ ↑

    1. ریتزر، جرج، نظریه های جامعه‌شناسی،ترجمه احمدرضا غروی‌زاد،نشر ماجد،تهران،۱۳۸۶،ص ۴۴ ↑

    1. دورکیم، امیل، قواعد روش جامعه‌شناسی، علی محمد کاردان،انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۶۸، ص۱۷۳ ↑

    1. گیدنز، آنتونی ، دورکیم ، ترجمه یوسفعلی اباذری،انتشارات خوارزمی، چاپ اول،تهران، ۱۳۶۳،ص۸ ↑

    1. – دریفوس (Alfred Dreyfus) یک افسر ارتش فرانسه با تباری یهودی بود ،که اشتباها اورا به جرم خیانت به کشور محکوم کرده بودند و پس از پنج سال بی تقصیری او ثابت شد . در جریان این رویداد اعتراضات شدیدی از سوی اندیشمندان و نویسندگان صورت گرفت و از آن میان دورکیم بود که به اعلامیه ی روشنفکران مشهور شد. این جریان که در سال( ۱۸۹۴م) اتفاق افتاده بود،اعتراضات ضد یهودستیزی را در فرانسه ی آن زمان به همراه داشت. ارتباط این مسئله با دورکیم در این است که ؛ او از نخستین کسانی بود که پای طومار درخواست استیناف برای دریفوس را امضا کرده بود . دورکیم از قضیه ی دریفوس عمیقا رنجیده بود و آن را اساسا مایه ی سستی اخلاقی کل جامعه ی فرانسوی می‌دانست، دورکیم ، پاسخ ‌به این قضیه و بحران های مانند آن را پایان دادن به بی سامانی های اخلاقی جامعه می‌دانست . (مقدم، سعید، و خان محمدی، کریم، نقد و بررسی زمینه‌های معرفتی و وجودی نظریه ی کارکردگرایی دورکیم،معرفت فرهنگی و اجتماعی،سال دوم، شماره سوم، تابستان۱۳۹۰) ↑

    1. – دورکیم، امیل ، تقسیم کار اجتماعی، باقر پرهام، نشر قلم، ۱۳۶۹،(ص – ۱۵۴) ↑

    1. – گیدنز، آنتونی ، دورکم، ترجمه یوسفعلی اباذری،انتشارات خوارزمی، چاپ اول،تهران،۱۳۶۳، ص۹ ↑

    1. ریتزر، جرج، نظریه جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی، چاپ دهم،تهران،۱۳۸۴،ص۲۱

    1. (همان؛ ۲۳۹) ↑

    1. – استونز، راب؛ متفکران بزرگ جامعه‌شناسی، مهرداد میردامادی، تهران، مرکز، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۷۸ ↑

    1. تامپسون،کنت، امیل دورکیم ، ترجمه ی شهناز مسمی پرست ،نشر نی، چاپ اول ، تهران ،۱۳۸۸،صص۴۶-۴۵ ↑

    1. همان ص۴۷ ↑

    1. همان ، ص۴۸ ↑

    1. دورکیم، امیل، قواعد روش جامعه شناسی، علی محمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۸، ص۳۲ ↑

    1. همان ، صص۵۰-۵۱ ↑

    1. – همان،ص۵۴ ↑

    1. تنهایی،ابوالحسن، درآمدی بر مکاتب و نظریه های جامعه‌شناسی، نشر مرندیز،چاپ دوم،مشهد،۱۳۷۴، ص ۱۲۹ ↑

    1. کنت تامپسون ، همان، صص ۵۹- ۶۱ ↑

    1. – شفاهی ، زینب، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ،حقوق و عرفان اسلامی (فارسی و فرانسه) ، نشرهفت رنگ، چ اول ، ۱۳۸۶٫ ذیل مذهب اصالت وجود تحققی: positivism ↑

    1. – تبیت، مارک، فلسفه ی حقوق، ترجمه ی حسن رضایی خاوری ، انتشارات دانشگاه رضوی، چاپ اول، ۱۳۸۴، صص ۳۸و۳۹٫ ↑

    1. – با این حال که معادل فارسی واژه ی پوزیتویست را اثبات گرایی ویا مکتب تحققی دانستیم اما با توجه به عمومیت کاربرد واژه ی پوزیتویست در ادبیات حقوقی و هم به دلیل اینکه در کتب فلسفه ی حقوق الفت بیشتری دارد از این رو در این نوشته واژه ی پوزیتویست را به کار می بریم. ↑

    1. – ساکت ، محمد حسین، نگرشی تاریخی به فلسفه ی حقوق، تهران، جهان معاصر، تابستان ۱۳۷۰، ص۲۴نیز؛ بیکس، برایان، فرهنگ نظریه ی حقوقی، محمد راسخ، نشرنی، ۱۳۸۹،ص۵۵ ↑

    1. – خرمشاهی، بهاءالدین، پوزیتویسم منطقی،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی ، ۱۳۶۱، ص ۳۶ ↑

    1. – تبیت،مارک، فلسفه ی حقوق، حسن رضایی خاوری، دانشگاه علوم اسلامی رضوی،مشهد،۱۳۸۴ ، ص۳۰” پوزیتویسم حقوقی ، قانون را بر قرارداد انسانی استوار می‌داند. بر پایه ی این دیدگاه قانون چیزی است که در یک زمان معین با گوشت و خون افراد برای یک هدف خاص با نقش ویژه ای در ذهن ، معین وتصویر شده است. قانونی که چنین تفسیر شده، گونه ای توافق است ، ‌به این معنا که نتیجه ی تصمیم است نه این که چیزی بیرون از کنترل و اراده ی انسان باشد .” ↑

    1. – دورکیم معتقد است ، این درست نیست که کل مردم حتما باید آن مقام صالح باشند و اساسا این شدنی نیست بلکه به طور طبیعی و به هر حال عده ای از آن میان متصدی این امر هستند.گذشته از این در صورتی که کلیت مردم متقبل این امر باشند باز اقلیتی موجود خواهد ماند و از آن باقی هم نمی توان اطمینان داشت به وحدت نظر آن ها برای قرارداد و وضع قانونی واحد. ‌بنابرین‏ آن مقام واضع همین مردم هستند و تنها تعداد و کمیت آن هست که مورد نقد دورکیم می‌باشد( دورکیم، فیزیک اخلاقیات و حقوق ،همان، ۱۴۴-۱۵۳) ↑

    1. -Bix, Brian , On the Dividing Line between Natural Law Theory and Legal Positivism, University of Minnesota Law School, Notre Dame Law Review, Vol. 75, No. 5, Aug 2000, p 9. ↑

    1. – بیکس، برایان، فرهنگ نظریه ی حقوقی، محمد راسخ، نشر نی، ۱۳۸۹، ص ۵۵ ↑

    1. – همان، ص ۵۶ ↑

    1. – دورکیم، امیل، قواعد روش جامعه شناسی، علی محمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۶۸،ص۱۷۳ ↑

    1. – ساکت، محمد حسین، نگرشی تاریخی بر فلسفه ی حقوق ، شرکت انتشارات جهان معاصر، تابستان ۱۳۷۰ ، ص ۱۱۰ ↑

    1. – هارت ، پوزیتویست و جدایی حقوق و خلاق، قاسم زمانی، مجله ی سیاسی-اقتصادی ، شماره ۱۶۵-۱۶۶هارت معتقد است که پوزیتویسم حقوقی باعث نا مشخص شدن مرز میان حقوق(آنچه هست) و اخلاق (آنچه باید باشد) گشته است. حقوق و اخلاق نه فقط یکسره از هم بیگانه و مستقل نیستند، بلکه نوعی تعامل و تاثیر متقابل میان آن ها وجود دارد. نیز؛ فلسفه ی حقوق ، مارک تبیت ، ص ۳۱ ↑

    1. – پوزیتویست ها در باره ی ماهیت واقعی قانون سخن می‌گویند، در حالی که حقوق ‌دانان طبیعی از دلایلی می‌گویند که باعث محدودیت در قوانین شده اند . پوزیتویستها به تحلیل قانون آن گونه که هست تمرکز دارند و برای آن ها حقیقت قانون عبارت است از بیان عملی یک تصمیم سیاسی که هیچ ربطی به محتوای اخلاقی آن ندارد. ↑

    1. – ساکت، محمد حسین ، همان ، ص ۲۴ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:00:00 ق.ظ ]




۲-۳-۱۴-۱- موانع تمکین داوطلبانه مؤدیان مالیاتی

    • پیچیدگی قوانین و مقررات

    • عدم اطلاع رسانی کامل و شفاف و مستمر

    • عدم آگاهی مؤدیان مالیاتی از قانون مالیات‌ها

      • فقدان برنامه های آموزشی برای مؤدیان مالیاتی

    • القای نظام مالیاتی ناعادلانه و احساس تبعیض در بین مالیات دهندگان

    • نبود ضمانت‌های اجرایی قوی و مؤثر

    • نبود سیستم اطلاعاتی جامع مالیاتی

  • ضعف فرهنگ سازی مالیاتی (رضایی و همکاران، ۱۳۸۹: ۱۰).

۲-۳-۱۴-۲- روش‌ها و شیوه های ارتقاء تمکین مالیاتی

مؤدیان مالیاتی از منظر تمکین مالیاتی، به چهار گروه تقسیم می‌شوند که عبارتند از: ۱- گروهی که آگاهی دارند و مشتاقانه نسبت به قوانین تمکین می‌کنند. ۲- گروهی که تمایل به تمکین دارند ولی فاقد آگاهی لازم هستند. ۳- مؤدیانی که آگاهی دارند ولی کاملاً تمایلی به تمکین ندارند. ۴- مؤدیانی که عمداً تمکین نمی‌کنند. راهکارهای ارتقای تمکین مالیاتی از یک سو به نیروی انسانی و امکانات فیزیکی و از سوی دیگر به مدیریت، زمان سنجی، تغییر ‌فرآیندها و سازوکارهای بازخوردی نیاز دارد. این راهکار‌ها بر چهار رکن نیروی انسانی، منابع فیزیکی، تشکیلات رسمی ‌و سازمان غیررسمی ‌استوار است. برای ارتقای سطح تمکین باید با تشکیل کانون‌های تفکر در دستگاه مالیاتی به عارضه یابی ارکان مذکور پرداخته شود. در این میان باید سعی نمود که مؤدیان را از یک گروه به گروه دیگر انتقال داد. البته عوامل زیادی خارج از توانایی مدیران مالیاتی وجود دارد که چنین حرکت و انتقالی را تحت تاثیر قرار می‌دهد که از آن میان می‌توان اعتماد به حکومت، پیچیدگی قوانین، ترس از برملاشدن تخلف و غیره اشاره نمود (استاد محمد و همکاران، ۱۳۸۹: ۴۷۸).

۲-۳-۱۵- الزامات مربوط به سازمان امور مالیاتی جهت اجرای نظام مالیات بر ارزش افزوده

چنین به نظر می‌رسد که در ابعاد مختلف سازمان امور مالیاتی به ‌عنوان مجری اصلی نظام مالیاتی کشور، قابلیت‌ها و شرایط خاصی باید پدیدار گردد که می‌توان آن را در چهار حوزه سخت افزاری، نرم افزاری، فرد افزاری و روح افزاری، طبقه بندی نمود. (فداکار و همکاران، ۱۳۸۹: ۳۰).

    1. بعد سخت افزاری: سازمان امور مالیاتی کشور باید در بعد سخت افزاری، ضمن تنظیم طرح جامع مالیاتی، به اصلاح ‌فرآیندها و ساده سازی روش های انجام کار پرداخته و با رویکرد مهندسی مجدد، پالایش وظایف و اصلاح نمودار سازمانی خود را در اولویت قرار دهد. سپس از طریق یکپارچه سازی سامانه‌های عملیاتی و تامین زیرساخت‌های سخت افزاری و ارتباطی لازم، حرکت به سوی الکترونیکی کردن نظام مالیاتی را آغاز نموده و در ادامه نیز با استقرار نظام نظارتی مؤثر و کارامد اثربخشی این سیستم را مورد پایش و بازخوردگیری مستمر قرار دهد.

    1. بعد نرم افزاری: همچنین ضروری است در بعد نرم افزاری، پس از ایجاد پورتال سازمانی هوشمند و مکانیزاسیون سیستم‌های عمومی‌همانند مکاتبات اداری، تشکیلات و … نسبت به خودکارسازی سامانه‌های اختصاصی همچون پایگاه اطلاعات پایه و عملیات مالی مودیان، شناسایی مودیان و دریافت اظهارنامه، وصول و اجرا، هیئت‌های حل اختلاف و … اقدام نماید. همچنین انتخاب و سفارشی سازی نرم افزارهای هوشمند مبتنی بر تکنولوژی های روز دنیا که پس از فراهم شدن دیگر اطلاعات پایه نیز الزامی ‌کلیدی در بعد نرم افزاری محسوب می‌شود.

    1. بعد فرد افزاری: در بعد سوم ضروری است تا منابع انسانی فعال در سازمان امور مالیاتی به ‌عنوان مهمترین سرمایه های این سازمان بر لزوم تغییر نقش‌های سنتی خود و ضرورت تسلط بر فنون جدید، واقف شده و آموزش‌های شغلی مرتبط با شرایط جدید را فرا گیرند و سازمان نیز با تامین نیازهای مادی و معنوی کارکنان خود آن‌ ها را در اجرای بهینه وظایف جدیدشان یاری رساند. بدین ترتیب، دستیابی به منابع انسانی توسعه یافته مهمترین الزام سازمان امور مالیاتی در بعد فرد افزاری، محسوب می‌شود.

  1. بعد روح افزاری: آخرین بعد از الزامات سازمانی نظام مالیاتی را می‌توان در عناصر فرابخشی و فراگیر سازمان همچون فرهنگ و جو سازمانی و همچنین رویکرد‌ها و راهبردهای دستگاه اجرایی مجری نظام مالیات، جستجو کرد. بدین ترتیب که ضروری است مفاهیمی ‌از قبیل قانون مداری، عدالت محوری و عدم تبعیض در اجرای قوانین در کنار رویکرد مودی مداری و تکریم ارباب رجوع، در عناصر فرهنگ سازمانی، تقویت شده و ضمن توجه به مسئولیت‌های اجتماعی سازمان با رویکردی مشارکتی از نظرات شهروندان و مودیان مالیاتی در تصمیم سازی‌ها استفاده گردد. همچنین تمرکز بر اعتمادسازی متقابل و اهتمام برای اعمال ثبات سیاست‌های اجرایی نیز در این حوزه، مورد تأکید می‌باشد.

۲-۳-۱۵-۱- خودکارسازی سازمان مالیاتی و بهره گیری از سیستم‌های اطلاعاتی

فن آوری از اجزاء مهم الگوی خدمات مؤدی است. با توجه به کاهش قیمت فن آوری اطلاعات نسبت به نیروی کار انسانی، ارائه خدمات به مؤدیان بدون استفاده از محصولات مبتنی بر فن آوری اطلاعات مقرون به صرفه نیست. در واقع، خودکارسازی به ‌عنوان هماهنگ کننده مجموعه ی وسیعی از سیستم‌های اطلاعاتی و پرداخت، جزء لاینفک ارائه بهینه خدمات به مؤدیان محسوب می‌شود. استقرار این قبیل سیستم‌ها امکان بهره گیری از شماره شناسایی منحصر به فرد مؤدی، ایجاد پایگاه دادگان مشترک در بین سازمان‌ها و مؤسسات، ذخیره و انتقال ارزان اطلاعات، کاهش ریسک‌ها، شناسایی موارد تقلب و فرار، صرفه جویی در وقت و توان مأموران مالیاتی، تنظیم و تسلیم اظهارنامه‌های الکترونیکی، امکان پرداخت الکترونیکی، حذف هزینه های مسافرت‌های درون شهری و ارائه خدمات بیشمار دیگری را میسر می‌سازد. این فن آوری‌ها رابط میان مؤدی و اداره مالیات هستند و استفاده از آن‌ ها سطح تمکین داوطلبانه را به شکل قابل قبول و مقرون به صرفه ای افزایش می‌دهد. مهم تر از همه آنکه می‌توان با بهره گرفتن از این فناوری‌ها راهبردهای مؤثری را برای ایجاد مخازن یکپارچه اطلاعات مؤدی طراحی نمود که در به حداقل رساندن هزینه ها نقش قابل توجهی را ایفا می‌کنند. (حاج محمدی و همکاران، ۱۳۸۹: ۴۶۴).

۲-۳-۱۵-۲- نقش نیروی انسانی در سازمان مالیاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:00:00 ق.ظ ]




محیط زیست

تغییرات‌ آب‌ و هوایی اتمسفر مانند تخریب لایـه اوزون‌ و تغییر آب و هوا، وضـعیت‌ مـوجود‌ را وخیم‌تر کرده. در اثر‌ نازک‌ شدن لایه اوزن، میزان تابش اشعه‌های فرابنفش که برای سلول‌های زنده مضر است‌ به‌ سطح زمین افزایش می‌یابد.گرم شدن‌ کره‌ زمین‌ تغییراتی در زیستگاه‌ها‌ ‌و پراکندگی‌ گونه‌ها ایجاد کرده اسـت‌. به‌ گفته دانشمندان؛ حتی یک درجه افزایش دمای میانگین کره زمین در زمان محدود، تعداد بسیار‌ زیادی‌ ‌از گونه‌ها را در معرض نابودی قرار‌ داده‌ و سیستم‌های تولید‌ غذا‌ را‌ نیز با اختلال جدی روبه‌رو‌ ساخته.

کاهش تنوع زیـستی اغـلب میزان و ایجاد اکوسیستم‌ها را کاهش داده و در نتیجه سبد کالاها‌ و خدماتی‌ که توسط طبیعت ایجاد شده و دراختیار‌ ما‌ قرار‌ می‌گیرد‌ را‌ کوچک‌تر کرده.کاهش‌ تنوع‌ زیستی، اکوسیستم را ناپایدار کرده و توانایی آن در مواجهه با بـلایای طـبیعی مانند سیل، خشکی، طوفان و یا‌ مشکلاتی‌ از‌ قبیل آلودگی و تغییرات آب و هواکه توسط بشر‌ ایجاد‌ می‌شوند‌ را‌ کاهش‌ داده است‌. تا به حال هزینه های زیادی برای جبران خسارات ناشی از سیل و طوفان که در اثر از بین رفـتن جنگل‌ها شـدت یافته است، صرف شده و انتظار می‌رود گرم شدن زمین خسارات‌ بیشتری را موجب شود(رسولی ۱۳۸۹).

(۱-۱۰) دامنه تحقیق

(۱-۱۰-۱) دامنه موضوعی

دامنه موضوعی این پژوهش بر می‌گردد به مدیریت بازاریابی و مسائل مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکتهایی که شاید در آلودگی محیط زیست نقشی ایفا کنند.

(۱-۱۰-۲) محدوده مکانی

دامنه مکانی این تحقیق به عنوان یک نمونه، از شرکت‌های مستقر در شهرک صنعتی محدوده منطقه آزاد بندرانزلی انتخاب گردیده است.

(۱-۱۰-۳) محدوده زمانی

محدوده زمانی آن در یک برهه زمانی ۶ ماهه از شروع فصل زمستان ۱۳۹۳ تا پایان فصل بهار ۱۳۹۴ انتخاب گردیده است.

(۱-۱۱) جمع بندی فصل اول

در این فصل به بیان مسئله، ضرورت و اهمیت تحقیق، چهارچوب نظری تحقیق، وجه تمایز تحقیق با سایر تحقیق ها، اهداف تحقیق، سوالات تحقیق، فرضیه های تحقیق، تعریف مفهومی و عملیاتی متغیر ها، دامنه تحقیق که شامل دامنه موضوعی، و محدوده زمانی و مکانی است، پرداخته شده است.

فصــل دوم

ادبیات و پیشینه

(۲-۱) مقدمه

پیـش از آنکه دودکش‌های عظیم عصر صنعت با‌ حجم‌ ابرهای‌ متراکم و انبوه سیاه متولد شوند‌، آسمان‌ آبی‌ بود، یخ‌های قطب شمال و جنوب ثابت قدم و استوار بر سر جای خود ایستاده بودند. امـا مـشکلات بـسیاردیگری در انتظار انسان‌ها به کمین نشسته بود و از این‌ هـمه‌ رفاهیات زندگی خبری نبود. امروزه، مراکز و کارخانه‌های عظیم صنعتی‌ با‌ فعالیت‌ها ومحصولات خود در کنار ارائه خدمات به جوامع، با اشاعه آلودگی آب، آلودگی صدا، آلودگی هـوا، آلودگـی و تـخریب خاک و پخش‌ ضایعات‌ و مواد‌ زائد ادامه حیات را برای نـسل انـسان با مشکل همراه کرده‌اند‌. حال جامعۀ بشری می‌بایست این الگوی نامتوازن و ناپایدار توسعه را به الگویی متوازن و توسعه پایدار(توسعه‌ای که خـود بـاعث نـابودی‌ خود‌ نباشد‌)تبدیل کند، و دوباره رنگ آبی را به آسمان بالای سـر خود برگرداند. آیا جامعۀ‌ بشری‌ امروز، می‌تواند همچنان که به تولید بی رویه و کسب سودهای کلان از تولید این محصولات از تخریب محیط زیست و منابع طبیعی‌ جـلوگیری‌ کند؟(مریم چهار بالش ۱۳۸۶)

بـه‌ نـظر می‌رسد این آرمان، تنها با نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی زیست محیطی به عنوان یـک‌ فـرهنگ‌ جهانی‌ در بین تمامی ساکنان روی زمین(افراد، شرکت‌ها، نهادهای مدنی، دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی)، امکان عملی‌ پیدا‌ کند‌.

شواهد تجربی نشان مـیدهـد، گـروههـای مختلـف در جامعه، متقاضی اطلاعات ‌پاسخ‌گویی‌ زیست محیطی و اجتماعی هستند و برخی بر گـزارشهـای شرکت برای آگاهی از فعالیت‌های سـازمان تکیـه ‌می‌کنند(ویلیامز[۸]۱۹۹۹). گزارشـگری زیست محیطی و اجتماعی ابزاری برای ‌پاسخ‌گویی‌ و حسابدهی شرکت‌ها در قبال عملکرد خویش است. گزارش‌ها باید اطلاعات بیطرفانه ای فراهم کنند که به ذینفعان اجازه دهد تا برآورد قابل اطمینانی از عملکرد زیست محیطـی و اجتمـاعی سـازمان داشـته باشـند (گری[۹] ۲۰۰۶) ، افشای اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی بخـش مهمـی از روش ارتبـاط ‌شرکت‌ها بـا ذینفعانشـان اسـت (جونز[۱۰]۲۰۱۱). همچنـین افشـای داده هـای حسـابداری زیست محیطی و اجتماعی، بخش‌های مختلف جامعه را قادر می‌سازد، موقعیت شرکت درخصوص حفاظت از محیط زیست را درک کرده، چگونگی توجه سازمان به موضوعهای زیسـت محیطـی و اجتماعی را بررسی کنند. چو[۱۱]و همکاران نیز معتقدند، افشای اطلاعات زیست محیطـی و اجتماعی شرکت ابزاری برای مدیریت، جهت کاهش مواجه شدن با فشارهای سیاسی و اجتماعی است(چو و همکاران ۲۰۱۲).

(۲-۲) افشا

(۲-۲-۱) مفهوم افشا و شفافیت

افشا عبارت است از انتشار اطلاعات مهم و تأثیرگذار بر بازار، و شفافیت را می توان سادگی و سهولت تحلیل معنادار فعالیت های شرکت و بنیادهای اقتصادی آن توسط فرد خارج از شرکت تعریف کرد. شفافیت شاخص توان مدیریت در ارائه اطلاعات ضروری به شکل صحیح، روشن، به موقع و در دسترس است. مخصوصاً اطلاعات حسابرسی شده که هم به شکل گزارشات عمومی و هم از طریق انعکاس در رسانه های گروهی و سایر روش ها منتشر شده باشد. به عبارتی شفافیت منعکس کننده این مطلب است که آیا سرمایه گذاران تصویری واقعی از آنچه واقعاً در داخل شرکت روی می‌دهد دارند یا خیر؟

‌بنابرین‏ افشا و شفافیت درهم تنیده اند سیستم های شفاف به اطلاعات معتبر و صحیح نیازمندند که به موقع و به سهولت، هم به شکل مستقیم و هم از طریق نماینده های معتبر و مشهور مانند حسابداران، حسابرسان، آژانس های رتبه بندی، تحلیلگران اوراق بهاءدار، روزنامه نگاران مالی و رسانه های گروهی در اختیار عموم سهام‌داران قرار بگیرد. (هالوود[۱۲]۲۰۰۱).

افشای اطلاعات مالی در گزارش های سالانه به عنوان یک حوزه کلیدی در تحقیقات به شمار می رود و در این زمینه تحقیقات دانشگاهی زیادی هم در کشورهای توسعه یافته (حسین و پررا و رحمان[۱۳] ۱۹۹۵) و هم در کشورهای در حال توسعه (فرگوسن[۱۴] ۲۰۰۲، حسین و رئاز[۱۵] ۲۰۰۷) انجام شده است. گزارش سالانه، یک عنصر مهم در فرایند افشا به شمار می رود، زیرا به عنوان گسترده ترین منبع اطلاعات برای شرکت ها، به ویژه شرکت های سهامی می‌باشد (تاد و شرمن[۱۶] ۱۹۹۱). منظور از افشای داوطلبانه، اطلاعاتی است که برای توضیح در خصوص محتوای صورت های مالی، نیاز می‌باشد. به بیان دیگر، افشای اختیاری برای ارائه اطلاعات بیشتری به کار می رود که دارای انگیزه های مدیریتی می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:00:00 ق.ظ ]