حدادیان و همکاران (۱۳۹۲)، در بررسی تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد بازار با نقش میانجی متغیر خلق ارزش برتر برای مشتری در صنایع غذایی شهرک صنعتی توس مشهد، بیان کردند که قابلیتهای بازاریابی، فرایندهای منسجم طراحی شده جهت بهکارگیری دانش جمعی، مهارتها و منابع شرکت برای تولید و عرضه محصولات و خدمات سازگار با التزامات بازار و نیازهای رقابتی میباشد و قابلیتهای بازاریابی تأثیر بسزایی در مزیت رقابتی دارد. آن ها تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد بازار از طریق خلق ارزش برتر برای مشتریان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان میدهد که تأثیر مستقیم قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد بازار بیشتر از تأثیر غیرمستقیم قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد بازار از طریق متغیر واسطه خلق ارزش برتر برای مشتری میباشد.
نعمتی و همکاران (۱۳۹۱)، تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرین (مورد مطالعه: شرکت مواد غذایی تهران همبرگر) را بررسی نمودند. آن ها اظهار داشتند که امروزه ارائه بهترین عملکرد در زمینهی بازاریابی، به اساسیترین دغدغه مدیران شرکتهای تولیدی مبدل شده است و مدیران میکوشند تا با بهرهگیری از تکنیکهای مختلف، به عملکرد برتر دست یابند و در این راستا قابلیتهای بازاریابی از عوامل مؤثر در دستیابی به مزیت رقابتی و عملکرد برتر برای شرکتها محسوب میشوند. در این پژوهش با مروری بر این عوامل، تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر روی عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط و همچنین بقای آن ها با بهره گرفتن از رویکرد معادلات ساختاری بررسی شده است. نتایج نشاندهنده تأثیر مثبت قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی و بقای شرکتهای کوچک و متوسط است.
رضایی دولتآبادی و همکاران (۱۳۹۱)، در مقالهای تحت عنوان «تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر بهبود عملکرد سازمان» بیان نمودند؛ با بهبود بیش از پیش فضای کسبوکار و ایجاد محیط شدید رقابتی در قرن بیست و یکم، حفظ سازمان برای زنده ماندن و ادامه بقا در این محیط رقابتی به فرآیندی دشوار تبدیل شده است. ازاینرو سازمانها در تلاشاند تا سهم بازار جهانی خود را از طریق سرمایه های نامشهود سازمان (قابلیتهای بازاریابی) افزایش داده تا عملکرد سازمانی خود را در محیط کسبوکار بهبود بخشند. تحقیق اکتشافی آن ها به بررسی قابلیتهای بازاریابی و تأثیر آن بر عملکرد سازمانی پرداخته و بیان داشتهاند که هدف مقاله بر روی سرمایه های مشهود و نامشهود سازمان به عنوان قابلیتهای بازاریابی است. قابلیتهای بازاریابی و عملیاتی میتوانند موجب ایجاد مزیت رقابتی شده و معیارهای عملکرد کسبوکار را در ابعاد مالی (مثل فروش، حاشیه سود و بازگشت سرمایه) و غیرمالی (مثل مشتریگرایی، جهتیابی رقبا، رضایت مشتری، بهرهوری بازار و…) بهبود بخشند.
حاجی پور و همکاران (۱۳۹۱)، در مقالهای تحت عنوان «تبیین استراتژی محصول بازار و قابلیتهای بازاریابی شرکت بر عملکرد بازار» بیان داشتند، شناخت استراتژیهای محصول بازار چالشی جدی برای پژوهشگران حوزه مدیریت استراتژیک بازار ایجاد کردهاست. این پژوهشگران نیازمند کسب اطلاعات در مورد رقبا و قابلیتهای داخلی شرکت (قابلیتهای بازاریابی)، جهت شناخت استراتژیهای محصول بازار هستند. پژوهش آن ها به دنبال بررسی تأثیر ابعاد مختلف استراتژی محصول- بازار شامل رهبری هزینه، تمایز و قلمرو محصول-بازار بر قابلیتهای بازاریابی شامل قابلیتهای تخصصیشده و معماری بازاریابی و رابطه آن ها بر عملکرد بازار است. نتایج حاصل از تجزیهو تحلیل داده ها نشان داد که استراتژیهای رهبری هزینه، تمایز و قلمرو محصول- بازار بر قابلیتهای معماری و تخصصیشده بازاریابی تأثیر مثبت و معنیداری دارند و رابطه بین قابلیتهای معماری و تخصصیشده بازاریابی با عملکرد بازار مثبت و معنیدار است.
قاضیزاده و همکاران (۱۳۹۰)، اثر قابلیتهای بازاریابی و تنوعبخشی بر عملکرد مالی (با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل پوششی داده ها) را مورد مطالعه قرار دادند. آن ها بیان داشتند، قابلیتهای بازاریابی فرایند یکپارچهای است که در آن شرکتها، منابع محسوس و نامحسوس را برای درک پیچیدگی نیازهای خاص مشتریان، دستیابی به یک تمایز نسبی محصولات برای برتری رقابتی و درنهایت دستیابی به یک کیفیت برند مناسب به کار میبرند، ازاینرو به عنوان یک منبع مهم برای افزایش مزیتهای رقابتی یک شرکت بهحساب میآید. در مطالعه آن ها تأثیر قابلیتهای بازاریابی مانند هزینه های بازاریابی و تنوعبخشی، تعداد زمینههای فعالیت شرکت را بر عملکرد مالی آن ها مورد بررسی قرار میدهد. بدین منظور در این نوشته با بهره گرفتن از تحلیل پوششی داده ها شرکتهای خدماتی به دو دسته کارا و غیرکارا تقسیم شده و تأثیر هر یک از متغیرها بر عملکرد کل شرکت و عملکرد مالی شرکت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که بین قابلیتهای بازاریابی و عملکرد کل شرکت و عملکرد مالی در شرکتهای کارآ رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. تنوعبخشی نیز اثر منفی بر عملکرد کل شرکت و عملکرد مالی شرکتهای کارآ دارد.
باشکوه و همکاران (۱۳۹۱)، در «بررسی تأثیر عناصر ارتباطات یکپارچهی بازاریابی بر قوت نام تجاری در صنعت بانکداری»، بیان نمودند در محیط رقابتی و متغیر امروزی، شرکتها به منظور حفظ روابط سودآور با مشتریان، ناگزیر به استفاده از روشهای متنوع و نوین ارتباطی هستند. تبلیغات رسانهای، روابط عمومی،بازاریابی مستقیم و ابزارهای ارتقای فروش، ازجمله روشهای ارتباطی بازاریابی هستند که برای موفقیت سازمان از طریق یک سیستم باید به طور مؤثر یکپارچه شوند. در این راستا مفهوم از طریق یکپارچه کردن پیامها، پایگاه و موضع شرکت در (IMC) ارتباطات یکپارچهی بازاریابی بازار را مستحکم کرده و باعث توانمندی نام تجاری سازمان میشود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر عناصر ارتباطات یکپارچهی بازاریابی بر قوت نام تجاری در صنعت بانکداری است. یافته های مطالعه حاکی از آن است که تمام عناصر ارتباطات یکپارچهی بازاریابی، ازجمله تبلیغات، روابط عمومی، پیشبرد فروش و بازاریابی مستقیم با سطح اطمینان ۹۹ درصد، تأثیر مثبت و معناداری بر قوت نام تجاری سازمان دارد.
آخرین نظرات